0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بانک مقالات بینایی

 1 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):196-206.
 
مقايسه اثر تزريق داخل زجاجيه کليندامايسين و دگزامتازون با پريمتامين و سولفاديازين در درمان توکسوپلاسموز چشمي
 
عظيم زاده آران احمد,سهيليان رهام,اسفندياري حامد*,صدوقي محمدمهدي,رمضاني عليرضا,دهقان محمدحسين,شاه قدمي رضا,ياسري مهدي,سهيليان مسعود
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد، خيابان امير ابراهيمي، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه کارآيي تزريق داخل زجاجيه کليندامايسين و دگزامتازون با درمان رايج توکسوپلاسموز چشمي.
روش مطالعه: در اين کارآزمايي باليني تصادفي شده يک سوکور، 68 بيمار مبتلا به توکسوپلاسموز چشمي فعال به طور تصادفي به دو گروه درماني تقسيم شدند. سي و چهار بيمار درمان داخل زجاجيه کليندامايسين و دگزامتازون (
IVCD) و 34 بيمار ديگر درمان رايج (CT) شامل 6 هفته پيريمتامين و سولفاديازين همراه با پردنيزولون را دريافت کردند. براي گروهIVCD ، 1-3 تزريق داخل زجاجي هاي شامل يک ميلي گرم کليندامايسين و 400 ميکروگرم دگزامتازون صورت گرفت. پيامد اوليه، تغيير در اندازه ضايعه شش هفته بعد از شروع درمان بود و حدت بينايي، التهاب زجاجيه، واکنش هاي دارويي و ميزان عود، پيامدهاي بعدي اين مطالعه بودند.
يافته ها: ميانگين تعداد دفعات تزريق در گروه IVCD، 1.6 تزريق بود. اندازه ضايعه به شکل معني داري بعد از درمان در هر دو گروه IVCD و درمان رايج کاهش يافته بود. (به ترتيب با 0.001>P و 0.009=P) با اين وجود، اختلاف ميانگين کاهش اندازه در هفته ششم بين دو گروه معنادار نبود (27.6±57 درصد در گروه IVCD و 29.3±58.4 درصد در گروه IVCD، P=0.86). در مقايسه با حدت بينايي پايه، ديد بيماران به ترتيب در دو گروه IVCD و CT، 0.24± 0.44و 0.19±0.29 لوگمار افزايش يافته بود. ولي اختلاف بهبود بينايي بين 2 گروه معني دار نبود (0.001>P). اثر تداخلي ايمونوگلوبولين M و گروه درماني روي اندازه ضايعه معنادار بود (0.002=P) اين موضوع نشان داد که بيماران IgM مثبت به درمان رايج و بيماران IgM منفي به IVCD بهتر پاسخ دادند. کاهش التهاب زجاجيه بين دو گروه معنادار نبود. در طول دو سال، چهار چشم (دو عدد در هر گروه) يک نوبت عود داشتند. عوارض نامطلوب دارويي در دو بيمار از گروه درمان رايج اتفاق افتاد. هيچ عارضه وابسته به تزريق، در گروه IVCD ديده نشد.
نتيجه گيري: تزريق داخل زجاجيه کليندامايسين و دگزامتازون را مي توان به عنوان يک جايگزين مناسب براي درمان رايج توکسوپلاسموز چشمي درنظر گرفت. اين شيوه درماني باعث راحتي بيشتر بيمار، کاهش عوارض عمومي و نياز به مراجعات و بررسي هاي خوني کمتر در مبتلايان به توکسوپلاسموز چشمي مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):207-213.
 
نتايج جراحي هم زمان اصلاح آستيگماتيسم قرنيه پيوندي و فيکوامولسيفيکاسيون با کارگذاري لنز داخل چشمي
 
فيضي سپهر*,زارع محمد,عين الهي بهرام,روشني مريم,عباس نيا احسان,حسن پور حسين
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدار فرد، خيابان امير ابراهيمي، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش پيامدهاي باليني جراحي انکساري گرافت (Graft Refractive Surgery: GRS) همزمان با فيکو اموليسيفيکاسيون در چشم هايي با سابقه قبلي کراتوپلاستي نفوذي (Penetrating Keratoplasty: PKP) و تعيين دقت محاسبه قدرت لنز داخل چشمي (Intraocular Lens: IOL) با استفاده از داده هاي کراتومتري قبل از جراحي.
روش پژوهش: در اين مطالعه گذشته نگر، 14 چشم از 13 بيمار با سابقه قبلي کراتوپلاستي نفوذي، به صورت همزمان مورد جراحي انکساري گرافت شامل برش هاي آزادکننده با يا بدون بخيه هاي فشاري ربع مقابل در سطح دهنده - گيرنده و فيکوامولسيفيکاسيون با کارگذاري لنز داخل چشمي قرار گرفتند. براي محاسبه قدرت لنز داخل چشمي، از داده هاي کراتومتري قبل از عمل و فرمول SRK-T استفاده شد. ديد تصحيح نشده (UCVA) و بهترين ديد اصلاح شده با عينک (BCVA)، کراتومتري، آستيگماتيسم انکساري و کراتومتريک و عيب انکساري آشکار قبل از عمل با مقادير پس از عمل مورد مقايسه قرار گرفتند. ايمني مداخله جراحي با ارزيابي عوارض حين و بعد از عمل بررسي شد. تفاوت بين عيب انکساري هدف و عيب انکساري بعد از عمل به عنوان شاخص دقت محاسبه قدرت لنز داخل چشمي گرفته شد.
يافته ها: ميانگين سني بيماران 14.4±50.5 سال و متوسط مدت زمان پيگيري بعد از مداخله، 7.1±14.6 ماه بود. کاهش معني داري در آستيگماتيسم کراتومتريک برداري به ميزان 6.22 ديوپتر (0.03=P) رخ داد. عيب انکساري آشکار (مانيفست) از 3.96±3.31- ديوپتر به 2.38±1.69- ديوپتر کاهش يافت (0.02=P). معادل کروي عيب انکساري بعد از عمل با عيب انکساري هدف تفاوت معني داري نداشت (به ترتيب 2.38±1.69- ديوپتر، 0.14±0.76-، 0.20=P). عارضه اي حين جراحي يا در هنگام معاينات پيگيري رخ نداد و تمام پيوندها در آخرين معاينه شفاف بودند.
نتيجه گيري: جراحي انکساري گرافت و فيکواموليسيفيکاسيون همزمان، روش موثري براي درمان آستيگماتيسم بعد از کراتوپلاستي نفوذي و کدورت لنز است. از آنجايي که نسبت مسطح شدن محور برش خورده به محور مخالف پس از جراحي انکساري گرافت نزديک به 1 است، قدرت لنز داخل چشمي را مي توان از داده هاي کراتومتري قبل از عمل با صحت قابل قبولي محاسبه کرد. اگر چه بايد بيماران را در مورد احتمال خطاهاي انکساري بالاي بعد از جراحي که مستلزم مداخله جراحي ديگري است، مطلع کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):214-219.
 
نتايج بينايي عمل جراحي فمتوليزيک بعد از پيوند قرنيه
 
قريشي سيدمحمد,رزمجو حسن,نوري فشاركي مريم*,پيمان عليرضا
 
* اصفهان، خيابان مير، رو به روري بيمه آسيا، کلينيک پارسيان
 
 

هدف: ارزيابي پيامدهاي بينايي عمل جراحي فمتوليزيک بر بيماران با سابقه قبلي عمل جراحي پيوند قرنيه.
روش پژوهش: در اين مطالعه آينده نگر، 34 چشم از 31 بيمار که مورد عمل ليزيک با فلپ نازک و به روش فمتوليزيک قرار گرفته بودند، بررسي شدند. اين بيماران به دنبال عمل پيوند قرنيه، دچار عيب انکساري بالا و کاهش بينايي شده بودند که بعد از معاينه کامل چشم و اندازه گيري ديد دور اصلاح نشده (
UCVA) و ديد اصلاح شده با عينک (BCVA)، توسط يک جراح مورد عمل فمتوليزيک و فلپ با ضخامت 100 ميکرون قرار گرفتند.
يافته ها: بعد از
3-19 (4.18±10.14) ماه پي گيري، متوسط ديد اصلاح نشده از  1.5لوگمار قبل از عمل (معادل 5.100 بر اساس سيستم متريک، 2 متر شمارش انگشت) به 0.3 لوگمار (معادل 5.10) لوگمار بعد از عمل افزايش داشت (0.05>P). متوسط ديد اصلاح شده قبل از عمل 0.3 لوگمار (معادل 5.10 سيستم متريک) به 0.1 لوگمار (معادل 8.10) بعد از عمل افزايش يافت 0.05>P). متوسط معادل کروي قبل از عمل 3.87±6.98- به 2.69±2.18- بعد از عمل تغيير يافت 0.05)>P). متوسط Defocus equivalent قبل از عمل 3.74± 10.32به 2.93± 4.13بعد از عمل کاهش يافت (0.05<P). عارضه مهمي حين و بعد از عمل رخ نداد.
نتيجه گيري: عمل فمتوليزيک بعد از پيوند قرنيه، روشي موثر و مطمئن در اصلاح عيوب انکساري متوسط و بالا و بهبود حدت بينايي مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):220-226.
 
استفاده از مدل سازي دو متغيره آميخته نامتقارن براي مقايسه روش هاي درماني ادم ماکولاي ديابتي بر اساس پيامدهاي تغييرات بينايي و ضخامت مرکزي ماکولا
 
منصوريان مرجان,كاظم نژاد انوشيروان*,كاظمي ايرج,زايري فريد,سهيليان مسعود
 
* تهران، بزرگراه جلال آل احمد، دانشگاه تربيت مدرس، گروه آمار زيستي
 
 

هدف: تعيين بهترين روش درماني ادم ماکولا از ميان روش هاي تزريق داخل زجاجيه اي بواسيزوماب به تنهايي و يا به همراه تريامسينولون در مقايسه با روش درمان اوليه فوتوکوآگولاسيون ليزري ماکولا به عنوان درمان ابتدايي اين عارضه بر حسب داده هاي يک کارآزمايي باليني.
روش پژوهش: تحقيق حاضر با استفاده از مدل سازي آميخته نامتقارن با روش جديدي در تحليل داده هاي کارآزمايي باليني درمان ادم ماکولاي ديابتي از ميان روش هاي تزريق داخل زجاجيه اي بواسيزوماب، تزريق اين دارو به همراه تريامسينولون و روش فوتوکوآگولاسيون ليزري، بر اساس اطلاعات حاصل از ?? بيمار ديابتي انجام گرفته است. اثرگذاري گروه هاي درماني، با بررسي همزمان ميزان تغييرات بهترين ديد اصلاح شده و همچنين ميزان ضخامت مرکزي ماکولا، بدون حذف هيچ از يک داده هاي دور افتاده بررسي گرديده است.
يافته ها: مدل دو متغيره آميخته نامتقارن، برتري اثر درماني دو گروه تزريق داخل زجاجيه اي بواسيزوماب و تزريق توام اين دارو و تريامسينولون را نسبت به گروه فوکوآگولاسيون ليزري، در افزايش بهترين ديد اصلاح شده و نيز کاهش ضخامت مرکزي ماکولاي آنان نشان داد.
نتيجه گيري: مدل دو متغيره آميخته نامتقارن علاوه بر اثرگذاري دو متغير طول مدت ابتلا به ديابت و جنسيت، اثر متفاوت روش هاي درماني ارايه شده را بر تغييرات بهترين ديد اصلاح شده و ميزان ضخامت مرکزي ماکولا نشان داد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):227-231.
 
رابطه علايم دو چشمي با استريوپسيس
 
مومني مقدم حامد*,احساني مريم,عسگري زاده فرشاد,محجوب منيره,حسيني سعيده,دربان جعفري سميرا
 
* زاهدان، خيابان آيت اله کفعمي، دانشکده علوم توانبخشي، کلينيک بينايي سنجي
 
 

هدف: تعيين مقدار استريوپسيس با آزمون هاي تيتموس و TNO در افراد علامت دار و بدون علامت دو چشمي به تفکيک نوع ناهمگوني ايجاد شده (متقاطع و غير متقاطع).
روش پژوهش: در اين مطالعه مقطعي، تعداد 80 نفر از دانشجويان رشته هاي مختلف دانشگاه علوم پزشکي زاهدان که داراي معيارهاي ورود به مطالعه بودند، به صورت تصادفي انتخاب و در صورت رضايت، جهت انجام آزمون هاي مربوطه ارجاع داده شدند. عيوب انکساري به روش رتينوسکوپي تعيين و افراد بر حسب وجود يا عدم وجود علايم دو چشمي به دو گروه علامت دار و بدون علامت دو چشمي تقسيم شدند. انحراف چشم ها با استفاده از آزمون کاور متناوب با منشور و استريوپسيس با آزمون هاي
TNO و تيتموس اندازه گيري شدند. پس از جمع آوري اطلاعات مورد نظر، تحليل آماري داده ها در نرم افزار SPSS ويرايش 15 با استفاده از آزمون هاي من - ويتني، ويلکاکسون، فيشر و همبستگي اسپيرمن صورت گرفت.
يافته ها: نتايج اين مطالعه نشان داد که ميانگين استريوپسيس با آزمون
TNO در افراد علامت دار و بدون علامت با ناهمگوني متقاطع به ترتيب 70.11±133.12 و 82.57±76.78 ثانيه بر کمان و با ناهمگوني غيرمتقاطع به ترتيب 67.5±135.0 و 49.7±83.2 ثانيه بر کمان و با آزمون تيتموس با ناهمگوني متقاطع به ترتيب 7.27±44.3 و 3.4±40.7 ثانيه بر کمان و با ناهمگوني غيرمتقاطع به ترتيب 12.1±50.0 و 0.0±40.0 ثانيه بر کمان بود. آزمون من - ويتني تفاوت معني داري بين استريوپسيس (با ناهمگوني متقاطع و غير متقاطع) و علايم نشان داد (0.05>P).
نتيجه گيري: استريوپسيس عامل مفيدي جهت تشخيص افراد علامت دار و بدون علامت دو چشمي بوده که بدين منظور مي توان از آزمون هاي لوکال يا گلوبال استفاده نمود که اهميت آزمون هاي گلوبال از انواع لوکال بيش تر است. هم چنين تفاوتي از لحاظ استريوپسيس بين ناهمگوني متقاطع و غير متقاطع در کل افراد مورد مطالعه وجود ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 6 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):232-239.
 
تاثير استرس پريزماتيک عمودي بر پتانسيل بر انگيخته بينايي دو چشمي
 
جعفري عليرضا,ميرزاجاني علي*,آقازاده اميري محمد
 
* دانشگاه علوم پزشکي تهران، مرکز تحقيقات توانبخشي، بخش الکتروفيزيولوژي
 
 

هدف: ارزيابي تاثير استرس پريزماتيک عمودي بر سيگنال هاي پتانسيل بر انگيخته بينايي دو چشمي در فرکانس هاي فضايي مختلف.
روش پژوهش: با استفاده از الگوهاي تحريکي شطرنجي که در دو فرکانس فضايي پايين معادل 0.48 سيکل بر درجه و متوسط معادل 2.18 سيکل بر درجه با فرکانس زماني 4 هرتز معکوس مي شدند، تاثير افزايش استرس بينايي ناشي از منشور عمودي در سه مرحله با منشورهاي 1 و 2 و 3 ديوپتري و يک بار هم بدون اين استرس (4 مرتبه) بر پاسخ هاي برانگيخته بينايي مطالعه گرديد. اين طرح بر روي 23 شرکت کننده (11 مرد و 12 زن) با دستگاه بينايي طبيعي (پريزم ورژنس عمودي و ديد بعد طبيعي) انجام شد. در همه شرکت کنندگان دامنه و زمان تاخير مولفه هاي P100 ،N75 و N135 در استرس هاي پريزماتيک عمودي مختلف ايجاد شده، اندازه گيري شدند. براي مقايسه ميانگين دامنه و زمان تاخير در استرس هاي پريزماتيک عمودي مختلف، روش آماري تحليل واريانس با اندازه گيري مکرر استفاده شد.
يافته ها: در نتيجه اعمال استرس پريزماتيک عمودي، دامنه مولفه هاي P100 ،N75 و N135 در هر دو فرکانس فضايي پايين و متوسط روند رو به کاهش را نشان مي دهند (0.001>P). اين روند رو به کاهش با افزايش ميزان استرس پريزماتيک بيش تر مي شود، در حالي که زمان تاخير اين مولفه ها در اثر اعمال استرس پريزماتيک عمودي، در هر دو فرکانس فضايي پايين و متوسط روند رو به افزايش را نشان مي دهد (0.001>P).
نتيجه گيري: همان طور که بر اساس يافته هاي باليني استرس هاي پريزماتيک عمودي موجب شکايات چشمي مي شوند، در آزمون VEP نيز در همه مولفه هاي اين سيگنال، متغير هاي دامنه و زمان تاخير تحت تاثير استرس پريزماتيک عمودي قرار مي گيرند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):240-248.
 
تغيير انحناي قرنيه پيوندي به دنبال برش شل کننده براي اصلاح آستيگماتيسم پس از پيوند نافذ قرنيه
 
فيضي سپهر*,جوادي محمدعلي,برهاني مرتضي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: ارزيابي تغيير انحناي قرنيه پيوند شده بعد از جراحي رفرکتيو پيوند (Graft refractive surgery; GRS) و بررسي عوامل موثر بر اين تغيير و يافتن يک ضريب به منظور پيش بيني مقدار تغيير در انحناي بعد از عمل.
روش پژوهش: در اين مطالعه گذشته نگر، 78 چشم از 76 بيمار که به علت قوز قرنيه مورد عمل پيوند نافذ قرنيه قرار گرفته بودند، به دليل آستيگماتيسم بالاي بعد از پيوند، مورد عمل جراحي که شامل برش شل کننده با يا بدون بخيه در ربع مقابل بود قرار گرفتند. هر گونه تغيير انحناي پيوند با استفاده از دو ثابت، به نام هاي (
CR) Coupling Ratio و (CC) Coupling Constant محاسبه شد. روش تحليل رگرسيون چند متغيره براي يافتن اثرات احتمالي سن، شکل پيوند، تعداد برش، استفاده از بخيه فشاري، ميزان اصلاح به دست آمده در آستيگماتيسم برداري و طول کلي برش بر روي CC به کار رفت.
يافته ها: سن متوسط بيماران
10.3±30.1 سال و ميانگين مدت زمان پي گيري بعد از عمل، 29.0±40.1 ماه بود. افزايش قابل توجه در کراتومتري متوسط به ميزان 1.07±0.86 ديوپتر بعد از عمل وجود داشت (0.001>P). مقادير CR و CC متوسط به ترتيب 1.09±0.62 و 0.70±0.34- بودند. ارتباط معني داري ميان معادل کروي کراتومتري قبل از عمل و CR کراتومتريک و بين اصلاح به دست آمده در آستيگماتيسم کراتومتريک برداري و CC کراتومتريک پيدا شد. به علاوه سن همبستگي منفي با CC و CR کراتومتريک داشت.
نتيجه گيري: افزايش قابل توجهي در افزايش انحناي پيوند بعد از جراحي رفرکتيو پيوند رخ داد که به طور متوسط
0.86 ديوپتر بود. براي هر ديوپتر کاهش در آستيگماتيسم کراتومتريک، به طور متوسط 0.34 ديوپتر افزايش در انحناي پيوند بعد از عمل پيش بيني شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 8 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):249-258.
 
مقايسه نتايج و عوارض سه نوع لنز داخل چشمي فاکيک براي اصلاح نزديک بيني
 
كريميان فريد*,برادران رفيعي عليرضا,هاشميان سيدجواد,هاشملو علي,جعفري ابراهيم,ياسري مهدي
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: مقايسه نتايج بينايي و عوارض جراحي کارگذاري سه نوع لنز داخل چشمي فاکيک (آرتيزان، آرتيفلکس و ICL) براي اصلاح نزديک بيني متوسط و بالا.
روش پژوهش: در اين مطالعه کوهورت تاريخي، 112 چشم نزديک بين که يکي از سه نوع لنز داخل چشمي فاکيک (
PIOL) در آن ها کار گذاشته شده بود، بررسي گرديدند (40 چشم آرتيزان، 36 چشم آرتيفلکس و 36 چشم ICL). بيماران به طور متوسط 11±30 ماه پي گيري شدند. ضمن بررسي عوارض حين جراحي، کليه بيماران فراخوان شده و معاينات کامل چشم پزشکي شامل رفراکشن، بهترين ديد اصلاح شده (BCVA) و اندازه گيري فشار داخل چشم، ضخامت مرکزي قرنيه و تعداد سلول هاي اندوتليال به عمل آمد. همچنين اعوجاج هاي رده بالاي چشم ها اندازه گيري و با مقادير قبل از جراحي مقايسه گرديد.
يافته ها: عارضه قابل توجهي حين جراحي گزارش نشد. ميزان بهبود بهترين ديد اصلاح شده در گروه آرتيزان 25 درصد، آرتيفلکس 19.4درصد و
ICL 38.9 درصد بود. عيب انکساري معادل کروي (SE) قبل از جراحي در سه گروه آرتيزان، آرتيفلکس و ICL به ترتيب 3.7±11.6-، 1.97±9.59- و 4.8±12.3- ديوپتر بود. مقايسه تغييرات معادل کروي در گروه هاي سه گانه از لحاظ آماري معني دار نبود (0.237=P) همچنين ميزان کاهش آستيگماتيسم در سه گروه آرتيزان، آرتيفلکس و ICL نيز به ترتيب 0.72±0.31، 0.62±0.45 و 0.57 ± 0.00ديوپتر بود (0.07=P). پس از جراحي به ترتيب 60 درصد، 91.7 درصد و 77.8 درصد چشم ها در سه گروه آرتيزان، آرتيفلکس و ICL در فاصله 1± ديوپتر از امتروپي قرار داشتند که بين گروه هاي آرتيزان و آرتيفلکس اين اختلاف معني دار بود (0.017=P). کاهش سلول هاي اندوتليال در سه گروه آرتيزان، آرتيفلکس و ICL به ترتيب 9±10 درصد، 6±9 درصد و 10±9 درصد بود (0.694=P) تغييرات پاکي متري در سه گروه جزيي بوده، تفاوت معني داري بين سه گروه وجود نداشت (0.754=P). اعوجاج هاي رده بالا، تروفويل (trefoil) عمودي و اعوجاجات کروي در گروه آرتيزان بيش تر از گروه ICL بود (به ترتيبP=0.032 ،P=0.039  و 0.001=P) همين طور اعوجاج هاي کلي و اعوجاجات کروي در گروه آرتيزان بيش تر از گروه آرتيفلکس بود (به ترتيب 0.028=P و 0.001=P).
نتيجه گيري: نتايج بينايي شامل بهبود ديد، کاهش معادل کروي و آستيگماتيسم بين سه گروه آرتيزان، آرتيفلکس و ICL قابل مقايسه بود. همچنين عارضه قابل توجه حين و بعد جراحي در سه گروه مشاهده نگرديد. در بيماراني که لنزهاي داخل چشمي آرتيفلکس و ICL مورد استفاده قرار گرفته بود به علت ايجاد اعوجاج هاي رده بالا و عوارض کم تر در مقايسه با لنز داخل چشمي، آرتيزان کيفيت بينايي بهتري را به ارمغان مي آورد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):276-282.
 
بررسي اثر درماني کراس لينکينگ کلاژن قرنيه با اشعه ماورا بنفش A و ريبوفلاوين در کراتيت استرومال هرپسي، معرفي دو بيمار
 
جهادي حسيني حميدرضا,كريمي ماشااله*,خليلي محمدرضا,عطارزاده عادل
 
* شيراز، خيابان سيدجمالالدين اسدآبادي، درمانگاه پوستچي، مرکز تحقيقات چشم پزشکي پوستچي
 
 

هدف: ارزيابي اثر کراس لينکينگ کلاژن (پيوندهاي متقاطع) قرنيه با اشعه ماورا بنفش A و ريبوفلاوين در درمان کراتيت استرومايي ناشي از ويروس هرپس سيمپلکس مقاوم به درمان.
گزارش موارد: دو بيمار با تشخيص کراتيت استرومايي نکروزان ناشي از ويروس هرپس مقاوم به درمان هاي معمول مورد درمان کراس لينکينگ قرار گرفتند و نتيجه بر اساس سير بيماري، سرعت ترميم اپي تليوم و کاهش ميزان انفيلتراسيون استروما مورد ارزيابي قرار گرفت. يکي از بيماران سابقه پيوند نفوذي قرنيه به علت زخم ناشي از کراتيت هرپسي داشت که به دليل عود عفونت هرپس مراجعه نمود بود و با وجود عدم پاسخ به درمان هاي رايج، پاسخ خوبي به کراس لينکينگ نشان داد. بيمار دوم نيز دچار کراتيت نکروزان بود، پاسخ به کراس لينکينگ به نسبت مطلوب بود اما در پي گيري هاي بعدي عود عفونت مشاهده شد.
نتيجه گيري: کراس لينکينگ، درمان به نسبت موثري در کراتيت هرپسي مقاوم به درمان هاي معمول مي باشد، اما در بعضي موارد ممکن است بدون تاثير بوده يا باعث تشديد بيماري شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 9 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):259-275.
 
سوختگي هاي شيميايي چشم
 
صدوقي محمدمهدي,برادران رفيعي عليرضا,آب آذر بيژن,جوادي محمدعلي*
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

سوختگي هاي شيميايي قرنيه از اورژانس هاي چشم پزشکي محسوب مي شوند. اين آسيب ها که موجب اختلال بارز عملکرد چشم مي شوند، اغلب در بالغين جوان رخ مي دهند. طبقه بندي اين آسيب ها در تعيين صحيح شدت و پيش آگهي چشم آسيب ديده، به چشم پزشکان کمک مي کند. مداخله درماني فوري به دنبال تماس با مواد شيميايي، شستشو با مايع فراوان است. درمان موثر در فازهاي بينابيني و تاخيري بيماري، نيازمند فهم صحيح وقايع سلولي است که در هر فاز رخ مي دهد. مراقبت هاي صحيح و به موقع دارويي و جراحي در اين گونه آسيب ها که بالقوه کورکننده مي باشند، منجر به نتايج مطلوبي مي شود. با کمک دانش فعلي، تعداد زيادي از چشم هاي آسيب ديده حفظ مي شوند، ولي براي بهبود پيش آگهي در آسيب هاي درجه چهار نياز به پژوهش هاي بيشتري وجود دارد. تحقيقات حيواني و انساني پيش رو بر روي استفاده از ترکيبات موضعي جديد براي کاهش نورگ زايي، مهار التهاب و تسريع بازسازي متمرکز است. توجه خاص در پيشگيري از سوختگي شيميايي اهميتي معادل درمان آن داشته و نيازمند تاکيد ويژه است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):283-288.
 
برخورد با يک مورد استرابيسم پيچيده به عنوان عارضه اي از داکريوسيستورينوستومي اندوسکوپيک
 
باقري عباس*,توكلي مهدي,رفعتي نسرين,آل طه مريم,سالور حسين
 
* تهران، پاسداران، بوستان نهم، خيابان پايدارفرد (خيابان امير ابراهيمي)، پلاک 23، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: معرفي يک مورد بيمار مبتلا به اگزوتروپي و گيرافتادگي عضله رکتوس داخلي متعاقب عمل داکريوسيستورينوستومي اندوسکوپيک (EDCR).
معرفي بيمار: خانم 34 ساله اي، 18 روز بعد از انجام داکريوسيستورينوستومي اندوسکوپيک (EDCR) به علت انسداد مجراي نازولاکريمال چشم چپ، با شکايت از انحراف اين چشم به سمت خارج و دوبيني شديد به درمانگاه مراجعه نمود. بيمار دچار اگزوتروپي چشم چپ با زاويه بالا در نگاه روبه رو و محدوديت حرکت کامل اين چشم به طرف داخل و محدوديت نسبي به سمت خارج بود. آزمون Forced Duction، در هر دو جهت اداکشن و ابداکشن مثبت و آزمون Forced Generation، نشان دهنده فلج کامل عضله رکتوس داخلي بود. در CT اسکن، گيرافتادگي عضله رکتوس داخلي در ديواره داخلي اربيت سمت چپ همراه با شکستگي در اين ديواره مشهود بود. طي اولين عمل جراحي، عضله آسيب ديده آزاد و شکستگي ترميم شد و طي عمل هاي بعدي انتقال عضلات رکتوس عمودي به سمت داخل و قطع عضله رکتوس خارجي صورت گرفت. در نهايت اگزوتروپي بيمار به 10 پريسم ديوپتر در نگاه رو به رو رسيد و دوبيني وي در اين نگاه برطرف شد. به علاوه بيمار به علت آسيب عصب بينايي در حين عمل داکريوسيستورينوستومي، دچار آتروفي اپتيک و اختلال ميدان ديد شد.
نتيجه گيري: تاکنون گيرافتادگي عضله رکتوس داخلي به دنبال عمل داکريوسيستورينوستومي اندوسکوپيک گزارش نشده است. در برخورد با هر بيمار مبتلا به استرابيسم متعاقب جراحي هاي اندوسکوپيک سينوس و بيني بايد اين عارضه را درنظر داشت و به انجام اقدامات تشخيصي و درماني مناسب مبادرت ورزيد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):289-293.
 
نقص اپي تليوم قرنيه اي پايدار به دنبال استفاده نادرست از قطره تتراکايين
 
نوروزي حميد,محمدربيع حسين*,برهاني مرتضي
 
* تهران، خيابان شهيد مدني، بيمارستان امام حسين (ع)
 
 

هدف: توصيف علايم و نشانه هاي باليني، تشخيص و درمان بيماري که به دنبال استفاده نادرست از قطره هاي بي حس کننده موضعي چشمي (تتراکايين) دچارکراتيت سمي شده بود.
معرفي بيمار: آقايي ?? ساله با شکايت از درد، ترس از نور، قرمزي و کاهش بينايي در هر دو چشم به اورژانس بيمارستان امام حسين مراجعه نمود. بيمار به دنبال درد ناشي از جوشکاري به داروخانه مراجعه و بدون نسخه پزشک قطره تتراکايين دريافت کرده بود. در معاينه نقص اپي تليال همراه با ارتشاح حلقوي قرنيه مشاهده شد که نشان دهنده کراتيت سمي ناشي از سو مصرف قطره تتراکايين بود. مشخصه اين کراتيت نقص پايدار اپي تليال قرنيه همراه با ارتشاح حلقوي کامل يا ناقص و کدورت قرنيه مي باشد. وي در بيمارستان بستري و تحت درمان دارويي قرار گرفت ولي نتايج بينايي و آناتوميک پس از درمان در بيمار رضايت بخش نبود.
نتيجه گيري: استفاده نادرست از تتراکايين مي تواند با جلوگيري از ترميم اپي تليوم، موجب آسيب جدي و دايمي بينايي گردد. گرچه کراتيت سمي ناشي از مصرف نادرست بي حس کننده هاي موضعي نادر است، اما بايد در مورد عوارض خطرناک مصرف خودسرانه اين داروها به بيماران توضيح کافي داده شود. همچنين در مورد دسترسي آسان به اين دارو و در اختيار گذاشتن آن بدون نسخه پزشک در داروخانه هاي کشور، بايد تجديدنظر صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 13 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):294-307.
 
کاربرد آنتي بيوتيک ها در عفونت هاي قرنيه و سطح خارجي چشم
 
فاتحي محمد*
 
* دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
 
 

امروزه با توجه به دسترسي به داروهاي جديد که به خوبي مورد پذيرش بيماران بوده و بر اکثريت عفونت هاي باکتريايي شايع سطح خارجي چشم و قرنيه موثر مي باشند، درمان بيماري هاي چشمي متحول شده و باعث انتقال مسووليت درمان اين بيماري ها به پزشکان عمومي شده است. با وجود موثر بودن اين داروها، احتمال خطا در درمان موارد اندکي از عفونت هاي چشمي وجود دارد. بنابراين ضروري است پزشکان با اصول کلي کاربرد آنتي بيوتيک ها آشنايي داشته و اطلاعات کافي در رابطه با عوامل بيماري زا، طيف فعاليت آنتي بيوتيک ها و مسموميت هاي دارويي داشته باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 14 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):308-315.
 
تازه هاي درمان رتينوپاتي ديابتي
 
كامروا كيانا*
 
* دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
 
 

طبق گزارش سازمان بهداشت جهاني (WHO)، ديابت تا سال 2030، 366 ميليون نفر به ديابت مبتلا خواهند شد و اين افراد در معرض خطر اختلالات بينايي ناشي از آن خواهند بود. مرکز کنترل و پيش گيري از ديابت آمريکا اعلام کرد، اين بيماري علت اصلي موارد جديد نابينايي در بالغين 74-20 سال آمريکايي بوده و تخمين زده مي شود که تعداد مبتلايان به رتينوپاتي ديابتي از سال 2005 تا سال 2050، 3.5 برابر افزايش خواهد داشت و از 5.5 ميليون نفر به 16 ميليون نفر خواهد رسيد.
پيش رفت در درمان رتينوپاتي ديابتي در چهار دهه گذشته چشمگير بوده و تلاش هاي متخصصين سراسر جهان منجر به تعيين دقيق روند بيماري و درمان موثر آن شده است. از جمله اين مطالعات مي توان به تقسيم بندي رتينوپاتي ديابتي Airlie house، مطالعه رتينوپاتي ديابتي (DRS)، مطالعه درمان زود هنگام رتينوپاتي ديابتي (ETDRS) و مطالعه عوارض و کنترل ديابت (DCCT) اشاره کرد. در اين مطالعات، روش هاي نظام مند براي درمان بيماران ديابتي مطرح شده است.
شبکه تحقيقات باليني رتينوپاتي ديابتي (DRCR.net)، روش جديدي براي مطالعات چند مرکزي طراحي کرده که در پيش رفت درمان هاي مربوط به اين بيماري موثر بوده است. DRCR.net داراي حداقل 199 درمانگاه در آمريکا مي باشد. تعدادي از مطالعاتي که روش هاي مختلف درمان ادم ماکولا ديابتي و PDR را مطرح کرده اند، بر اساس يافته هاي اين شبکه تحقيقاتي است که اطلاعات مفيد و موثري را در رابطه با درمان بيماري و طراحي مطالعات آينده فراهم مي کنند. از موارد آن مي توان کاهش خطر اندوفتالميت همراه با تزريق داخل زجاجيه تريامسينولون، اثبات عدم ارتباط مستقيم ضخامت مرکزي شبکيه با حدت بينايي و تعيين مفيد بودن باليني تقسيم بندي موضعي و منتشر ادم ماکولاي ديابتي را نام برد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 15 : بينا بهار 1391; 17(3 (پي در پي 68)):316-328.
 
حجم دهنده ها، سم بوتولينوم و جوان سازي صورت
 
توكلي مهدي*
 
* دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي
 
 

تمايل بشر براي ايجاد تغيير در چهره ريشه در اين واقعيت دارد که چهره فرد يک وسيله ارتباطي مهم بوده و گوياي اطلاعات زيادي از قبيل سن، جنس، نژاد، احساسات، عواطف و حالات دروني وي مي باشد. امروزه مداخلاتي از قبيل استفاده از حجم دهنده ها، سم بوتولينوم و نيز اعمال جراحي جوان سازي صورت به منظور بهبود ظاهر پوست و کاهش علايم پيري، بيش از پيش فراگير شده اند.
حجم دهنده ها ممکن است به تنهايي و يا به همراه تزريق بوتولينوم و ساير روش هاي غيرتهاجمي به کار رفته و قابل انجام در مطب مي باشند. موفقيت در استفاده از حجم دهنده ها وابسته به عواملي از قبيل انتخاب درست ماده حجم دهنده، روش صحيح تزريق و انتخاب عمق مناسب، بي حسي مطلوب و ساير مهارت هايي است که از طريق آموزش و تجربه به دست مي آيند. امروزه سم بوتولينوم يک دارو با کاربرد بسيار وسيع و روزافزون براي مقاصد مختلف باليني مي باشد. کشف اثرات زيبايي شناختي اين دارو منجر به انقلاب بزرگي در روش ها و اعمال جوان سازي چهره طي چند دهه گذشته شده است. روش هاي جوان سازي شامل اعمال و روش هايي مي باشند که از طريق افزايش استحکام (tightening) و قابليت ارتجاعي پوست، کاهش چروک ها، حذف تلانژکتازي ها و رنگ گرفتگي ها (pigmentation) به بهبود ظاهر صورت کمک مي کنند. تفصيل در مورد جزييات روش هاي مربوط به جوان سازي خارج از حوصله اين مبحث است. هدف اصلي از اين مطالعه معرفي اجمالي محصولات و روش هاي بهسازي چهره و اصول کلي استفاده از آن ها مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 4 تیر 1391  4:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها