طنزچیست؟
تاکنون برای طنزتعریفهای بسیاری گفته شده است ، ماطنزرادربزرگ نمودن اشکالان ونواقص به گونه ای که به حدخنده آوری رسیده باشد، می دانیم.
طنزابتداحالت شوخی ساده رتدارد، امااگرکمی دقیق ترشویم، می بینیم درپس این شوخی حرفهای بسیاری نهفته است.می دانیم اگروافعیت های موجودرارک وصریح به اشخاصبگوییم یادرجامعه مطرح کنیم امکان داردبابرخوردبسیارتندی مواجه شویم، امطنزدریچه ای جدیدبرای گفتن نواقص بازکرده است.
طنز 3مرحله دارد:
اول: لبخند وحس مسرت مقطعی
دوم: تفکروکنکاش برروی مساله مطرح شده.
سوم: نتیجه وعلامت سوال بزرگی که پس ازتفکربرجای می ماند
واضح تراینکه مخاطب ازخودمی پرسد:
"چرابایداین گونه باشد؟"
این سئوال ، انتهای سیرارتباطی طنزنیست، بلکه هدف طنزالتیام بخشیدن به جراحاتی است که درجامعه مطرح است.
نکته ای که دراینجالازم می دانم یادآوری کرداینست که "هرچه خنده آوراست طنزنیست".گاهی اوقات هزل وهجوهم خنده آوراست، امااین دوقصدشان ساختن نیست وتنهاجایگاه خودرادرخراب کردن، وقیح بودن ومسخره نمودن می بینند.مادرهجو، نابودی ودرهزل سطحی بامسائل جامعه برخوردمی کنیم.
دروادی طنزآرایی پایین ترین حدازلحاظ ارزش گذاری فکاهی(هزل) است، ازاین رومی توان چنین برداشت نمودکه هیچ گاه فکاهی باانتقادسازنده همراه نیست وبیشتربه نوعی دهن کجی نسبت به مسائل متنابهی است که جامعه باآن درگیراست.
البته این دوشیوه رامی توان دریک کلمه بازشناسی کردوآن تعهداست.دراین رابطه بدنیست اشاره ای به صحبتهای طنزآرای شهیدناجی العلی درمصاحبه باروزنامه القبس کنیم(جالب اینجاست طنزآرایی دردورانی شدت می یافت که فشاربرطبقات پایین جامعه بیشترمی شد، یعنی آدم می تواندیک تناسب ظریف میان شدت فشارسیاسی وشکوفایی طنزآرایی یاهمون کاریکاتور درمین مردم رادرذهن خودترسیم کند.بدین ترتیب که هرچه فشاربیشترمی شود، حضورطنزآرایی وکاریکاتوریستهابیشترمی شود).