0

موفقیت : روابط اجتماعی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

نگاه اسلام به خوش خلقی در مزاح و خنده
 
● خوش خلقی و مزاح
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخی در حدّی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقوُلُ اِلّا حَقّاً»(مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج‏۱، ص: ۱۱۱) من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم.
شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: حضرت صادق ـ علیه السلام ـ از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید، چراکه مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شادکردن آنان بود.»
براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز می‏باشد. محتوا و قالب شادی و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدی و انسانی که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافی باشد؛ زیرا هر پدیده‏ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراین پدیده شادی و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز می‏باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلی‏اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وی باشد؛ از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی‏می‏گیرد شادی و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزه‏ای در آن دنبال می‏شود. (اخلاق اسلامی، ص‏۹۸-۹۹؛ اخلاق الهی، ج‏۵، ص‏۲۳۸)
در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین می‏توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک‏سری، بی‏شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده می‏شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» می‏خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است‏یکی از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج‏۲، ص‏۶۶۳ ن تحف‏العقول، ص‏۳۲۳).
و اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده‏روی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) می‏فرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم می‏شود». (غررالحکم، ص‏۲۲۲).
امام صادق(ع) می‏فرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را می‏برد». (کافی، ج‏۲، ص‏۶۶۵).
● خوش خلقی و خنده
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکه‏دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید ا ست که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نکوهید شده و حرام است. وقتی برای مؤمن، احترامی برتر از کعبه را بر شمرده‏اند، به خوبی روشن می‏شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. (اخلاق الهی، ج‏۵، ص‏۲۵۶-۲۵۷).
قالب‏های نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‏های والای او باشد؛ زیرا گاهی محتوایی مفید، در قالبی نامناسب نتیجه اثرگذاری را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقی شده (‏کافی، ج‏۲، ص‏۶۶۴). و «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.(غررالحکم، ص‏۲۲۲). زمان و مکان نشاط و شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله‏گویی در مراسم سوگواری و مکان‏های مقدس ناپسند است (‏اخلاق الهی، ج‏۵، ص‏۲۵۸-۲۵۹). و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «کسی که بر جنازه‏ای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می‏کند و دعایش اجابت نمی‏شود و کسی که در گورستان بخندد، باز می‏گردد، در حالیکه سختی بزرگی همانند کوه اُحد، برای اوست».(همان).
از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص می‏گردد که پاره‏ای از روایات که به صورت مطلق یا مقید، شادی و عوامل آن را نکوهش کرده‏اند، ناظر به شادی، نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهاده‏اند به افراط و تفریط در غلتیده‏اند. اسلام اصل شادی و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است.
 
سید عبدالرسول علم الهدی
منابع:
۱) شیخ کلینی(۳۲۹ق). الکافی. تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲ش چاپ دوم.
۲) تمیمی آمدی عبدالواحد(۵۵۰ق). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم. قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش.
۳) ورام ابن ابی فراس(۶۰۵ق). مجموعة ورام( تنبیه الخواطر). قم، مکتبه فقیه
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

نه گفتن حق شماست
نه گفتن حق شماستهمه ما بارها و بارها در موقعیت هایی قرار گرفته ایم که گفتن کلمه «نه» برایمان دشوار بوده است.برای مثال شما برای تعطیلات نوروز با گروهی از دوستانتان یک سفر زیارتی سیاحتی، ترتیب داده اید و والدین شما در نامه ای ابراز می دارند که چه قدر از حضور شما در خانه برای عید نوروز خوشحال خواهند شد.رئیس شما،انجام کارهای بیشتری را در یک مقطع زمانی طلب می کند، حال آنکه شما برای آن ساعت برنامه ای ازقبل تعیین کرده اید. استاد از شما می خواهد که اگر می توانید روی یک طرح تحقیقی که خودش روی آن کارکرده است ،به او کمک کنید. شما یک لباس پشمی خریده اید ودوست شما می خواهد در صورت امکان آن را قرض کند.شخصی، شما را برای ناهار به منزلش دعوت می کند، حال آنکه شما مایل به رفت وآمد با او نیستید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به دفعات در مقابل چنین درخواست هایی، تسلیم شده و با آنها موافقت می کنید ودائما از این بابت احساس ناخوشایندی دارید، ممکن است بخواهید بدانید که چرا شما هنگامی که «نه »گفتن را ترجیح می دهید «بله » می گویید.
شما ممکن است نگران از دست دادن ارتباطات مؤثر یا نگران واردآمدن آسیبی به روابط باشید. بنابراین، ارتباطات خود رامانند شی شکننده تلقی می کنید که البته به اطاعت های دائمی شما وابسته می باشد. شما همانند بسیاری از افراد چه بسا از نه گفتن احساس گناه می کنید، چون شما آموخته اید برای اجتناب از آسیب وارد کردن به احساسات دیگران، خواسته های خود دست بکشید. بنابراین احساس مسئولیت شما در قبال احساسات شخصی دیگران به حق جلوه می کند، گویی شادی آنها در گرو موافقت شماست. بدین ترتیب ممکن است شما احساس کنید با نفی آنهابه دلیل خودخواهی و خودمداری انسان بدی هستید زیرا به شما یاد گرفته اید که باید فداکار باشید وخود را نادیده انگارید.بنابراین، شما بیش از خودتان دلواپس و متوجه دیگران هستید و وقتی از شما تقاضائی می شود ممکن است احساس کنید مورد لطف وموهبت قرار گرفته اید. این امر سبب می شود تا احساس مهم بودن کنید ونگران آن باشید که در صورت مخالفت هرگز دوباره چنین تقاضایی از شما نشود. اینها، نمونه هایی از احساسات دست و پا گیر هستند که می توانند در آزادی عمل شما مداخله کنند.
● چه راههایی ، گفتن کلمه « نه »را آسانتر می سازد؟
اولین کاری که باید انجام داد، تشخیص احساسات دست و پاگیر یا باورهایی است که در سر شما وجود دارند. برای مثال اگر دوستتان می خواهد اتومبیل شما را برای رفتن به سفر قرض کند، با گفتن کلمه نه، چه نتایج منفی را پیش بینی می کنید؟ آیا می ترسید به کارفرمای خود پاسخ منفی بدهید، آیا از برکنارشدن از کارتان در هراسید؟ اگر به استاد خود پاسخ منفی بدهید، آیا انتظار دارید نمره پایین را در آن درس کسب کنید؟
پس شما در ابتدا انتظار فاجعه آمیزی از«نه گفتن» تشخیص داده اید و در گام بعدی آن انتظارات را با واقع نگری بیشتری بیان می کنید.
برای مثال ممکن است به خودتان بگوئید اگر پاسخ منفی بدهم چه بسا دوستم از این که اتومبیل را به او قرض ندادم از من ناراحت بشود، ولی دوست شما به خاطر این گونه مسایل ناراحت نیست او احتمالا به خاطر آن که کلمه «نه» را به صراحت به کار برده اید، احترام بیشتری برایتان قائل خواهد شد.ممکن است کارفرمای شما از این که حاضر به اضافه کار نشدم خوشحال نباشد؛ اما وقتی در آن روز، اضافه کاری برای من مایه دردسر بود، امتناع امری موجه بوده است. وقتی با کاری که مایل به انجامش نیستید، موافقت می کنید، احتمالا از خودتان ناراحت می شوید. همچنین ممکن است از دیگری برنجد و یا از او خشمگین شوید در این گونه موارد کلمه « نه »به صورت غیرکلامی ،سکوت ، فکر کردن راجع به مسائل دیگر به هنگام حضور در جمع، ظاهر می گردد. خود را نادیده انگاشتن سبب تحمیل رفتارهای ناخواسته ای است که دیگران از ما می خواهند و این امر سبب می شود آنها نسبت به ابراز درخواست های غیر منطقی خود تشویق شوند. پس از آنکه باورها و اعتقادات خود را به شیو ه ای منطقی تر مرتب کردید، برای گفتن کلمه « نه » آمادگی پیدا می کنید و از این امر احساس خوبی به شما دست می دهد.
قدم بعدی، گفتن کلمه « نه »، به شیو ه ای مستقیم به طرف مقابل است، به گونه ای که قاطعیت در صدا و رفتار شما موج بزند. مطمئن شوید پیام های غیر کلامی هم سنگ کلمات هستند. آیا ارتباط چشمی برقرار می کنید؟ آیا لحن کلام شما خالی از پوزش و عذر خواهی است؟بخاطر آنکه از سنین کودکی اجتماع شما را به تسلیم شدن و مطیع بودن وادار کرده است، گفتن کلمه « نه »در دفعات نخست، بدون شرم کار بسیار دشوار خواهد بود.
برای آسانتر ساختن این مرحله، در موقعیت هایی که خطر پایین دارند، گفتن پاسخ های منفی را آغاز کنید. به خصوص زمانی که، کاملا مطمئن هستید که حق گفتن کلمه « نه » را دارید. با این تمرین اطمینان به خود را بنا خواهید کرد ونیز توانایی گفتن کلمه نه را در موقعیت های مشکل تر بدست خواهید آورد. و بالاخره در مواقعی که از درون به خود مطمئن نیستید این تمرین سبب بروز اطمینان می شود.به طور معمول، گفتن نه به برخی افراد آسانتر از دیگران است احتمالا این افراد برای شما، دوستان نزدیک، غریبه ها و خانواده هستند. وقوع یک موقعیت را پیش بینی کنید و تمرین کنید که در آن موقعیت چه خواهید گفت. گفتن کلمه نه را به طریقی مستقیم و صریح تمرین نمایید. نسبت به کلیه رفتارهای خود و لحن کلامتان به هنگام گفتن جمله منفی آگاه باشید .
در موقعیت های مشکل تری که نسبت به ماهیت و چگونگی پاسخ خود مطمئن نیستید، با گفتن این جمله به دیگران: «می توانم درباره اش فکر کنم»مقداری زمان در اختیار خود بگیرید. سپس احساسات خود را بررسی کنید چه عقاید و انتظارات نامعقولی شما را به گفتن «نه » وا می دارد.وقتی کلمه «نه » را بکار بردید و طرف مقابل همچنان برخواسته اش اصرار ورزید و اولین کلمه نه شما را نشنیده گرفت. شما باید بر مخالفت خود پافشاری کنید. آیا از آن دسته افرادی هستید که به آسانی تسلیم می شوید؟ یا آمادگی عصبانی شدن را دارند؟ شما احتمالا باید توجه آنها را بطور مؤثری جلب کنید و به آنها بگویید، اما من مخالفت کرده ام و واقعا منظورم مخالفت است.
به رغم اینگونه پیام ها چون بسیاری ازما با سازگاری و انعطا ف پذیری بزرگ شده ایم، به خاطر دیگران از خواسته های خود می گذریم.تشخیص این نکته مهم است که در این جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد. شما حق دارید که «نه » را به کار ببرید و از این کار احساس خوبی داشته باشید.
هر قدر به احساس شخصی و خواسته های خود توجه کنید. از گفتن « بله » به دیگران احساس رضایت مندی بیشتری خواهید کرد.
 
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

 

هدیه مناسب برای آقایان
هدیه مناسب برای آقایانخریدن هدیه برای آقایان از کارهای مشکلی است که اگر آن را درست انجام دهیم میتوانیم بگوییم کاری کردیم کارستان! خوشبختانه آقایان مانند خانمها مدام هدیه نمیخواهند، اما با نزدیک شدن عید و رسیدن جنون خرید، دیگر نمیشود کاری کرد، حالا موقع مناسبی برای پرسیدن این سوال است: "برایش چه چیزی بخرم که واقعا دوست داشته باشد و خوشحال شود؟"
این مرد چه شوهرتان باشد که غیر از یک خودرو یکصد میلیون تومانی همه چیز دارد، چه برادرتان که هر روز به یک چیز تازه علاقمند میشود و چه پدرتان که میگوید برایش هدیه نخرید، به هر حال مرد زندگی شماست و میدانید که تهیه هدیه مناسب برای او چقدر مشکل و در عین حال ضروری است.
با وجود اینکه یک هدیه بی نقص که بتواند هر مردی را خوشحال کند، وجود ندارد اما فوت و فنهای روانشناسانه ای که برای انتخاب هدیه برای آقایان وجود دارند به شما در رسیدن به هدف کمک خواهند کرد.
۱) به کاربرد هدیه فکر کنید نه جنبه احساسی آن
به گفته پروفسور مارگرت روکر (Margaret Rucker) دارای دکترای تخصصی روانشناسی مصرف کننده : "مردان در مقایسه با زنان، هدیه دادن را بیشتر نوعی تبادل مقتصدانه کالا میدانند."
به این ترتیب در حالی که زنان با اتاقی پر از گل به شدت تحت تاثیر قرار میگیرند، مردان به احتمال زیاد ترجیح میدهند که هدیه شان چیزی باشد که بتوانند نگه داشته و از آن استفاده کنند. لوازم مربوط به ورزش مورد علاقه اش - مثلا یک راکت خوب تنیس - یا یک جفت دمپایی راحت، او را بسیار بیشتر از یک مجسمه یا هر نوع خرت و پرت تزئینی دیگر خوشحال خواهد کرد.
۲) به آنچه میخواهد توجه کنید
زنان معمولا ترجیح میدهند برای اینکه هدیه مورد علاقه خود را مشخص کنند، از اشاره و کنایه استفاده کنند. مردان کمتر به این روش علاقه دارند و اگر از آنها بپرسید چه میخواهند، به سادگی پاسخی مستقیم و واضح خواهید شنید. به جای غافلگیر کردنشان، همان چیزی را تهیه کنید که خواسته اند.
کلید موفقیت توجه به آنچه "او" میخواهد است نه آنچه "شما" میخواهید یا تصور میکنید انتخاب بهتری است.
۳) بر علایق او متمرکز شوید
هنگامی که به دنبال هدیه ای کاربردی برای او هستید، توجه کنید که این هدیه به علایق او مربوط باشد. اگر قصد خرید کتاب دارید، کتاب را در زمینه مورد علاقه او انتخاب کنید حتی اگر درباره تاریخ جنگ جهانی اول باشد. مردانی که به باغبانی علاقه دارند از دریافت یک گیاه زیبا یا ابزار باغبانی نو خوشحال خواهند شد. بیشتر آقایان به تماشای فیلم هم بسیار علاقه دارند، بسته به بودجه خود میتوانید از یک دستگاه پخش DVD گرفته تا مجموعه نفیس فیلمهای مورد علاقه اش یا حتی یکی دو DVD از فیلمهای روز برایش تهیه کنید.
۴) از هدایای عمومی و وبسته به جنسیت بپرهیزید
این قانون در مورد خانمها هم صدق میکند، بیشتر افراد به خصوص مردان، برای چنین هدایایی چندان ارزش قائل نمیشوند.
این هدایا مانند جوراب و لباس زیر، که خودش بهتر میتواند انتخاب کند و معمولا شما هرسال برایش میخرید، به نظر "ارزان و فکر نشده" هستند، حتی اگر از بهترین نوع و با صرف بیشترین زمان تهیه شده باشند. هدایای عمومی که میتواند برای همه مناسب باشد و معمولا هر کسی یکی دو تا از آنها در کمدش دارد - مانند تی شرت، قاب عکس و شال گردن - هم به هیچ وجه برای مرد زندگیتان مناسب نیست و خوشحالش نخواهد کرد.
۵) به جنبه مفرح هدیه هم توجه داشته باشید
با وجود اینکه بسیاری از آقایان از دریافت هدیه ای عملی و مفید - مانند یک لباس کار نو، لوازم باغبانی و.. - بسیار خوشحال خواهند شد، اما در کل دوست دارند هدیه شان سرگرم کننده و جالب هم باشد.
برای این منظور به دنبال چیزی باشید که قابل استفاده باشد، اما استفاده از آن با تفریح همراه بوده و در ارتباط مستقیم با کارش نباشد. برای مثال خریدن یک جعبه ابزار برای مرد مانند این است که برای زنی جارو برقی هدیه بگیریم. مگر اینکه مردی واقعا عاشق کارهای فنی بوده و این کار سرگرمی او محسوب شود.
۶) هدیه ای که میخرید "فکر شده" باشد
مردان هم، دوست دارند احساس کنند خاص هستند. یک هدیه "فکر شده" آنها را سرشار از حس دوست داشته شدن خواهد کرد. تهیه چنین هدیه ای بسیار ساده است، مافی است چیزی که او میخواهد و برایش جالب است را برایش پیدا کنید.
فروشگاههای اینترنتی جای خوبی برای یافتن هدیه است، شاید علاقه یا امکان خرید اینترنتی نداشته باشید، اما با توجه به شلوغی خیابانها و تعدد فروشگاهها، بد نیست همینطور که روی صندلی نشسته اید، کمی ایده بگیرید و بعد عازم خرید شوید.
در نهایت، اگر از دسته افراد هنرمندی هستید که میدانید مرد زندگیتان عاشق نوع خاصی شیرینی دست پخت شما است، از پلوورهای بافتنی شما بسیار استقبال کرده یا سالهاست منتظر مانده تا تصویر چهره اش را طراحی کنید، دست به کار شده و هدیه ای واقعا استثنایی برایش آماده کنید.
 
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

همدردی حد و مرز دارد
همدردی حد و مرز داردافراد وقتی از درگیری های فکری اطرافیان خود زیاد تحت تأثیر قرار گرفته و رنج می برند به صورت ناخودآگاه دچار مشکلات فکری، عاطفی و فیزیکی شده و در این زمان است که سلول های مغزی شان به گونه ای عمل می کند که فرد را در جایگاه دیگران قرار خواهد داد و در این زمان است که سلامتی فرد به مخاطره خواهد افتاد.
درگیر شدن بیش از اندازه با مشکلات، ناراحتی ها و رنج های دیگران باعث می شود تا فرد احساس یک نوع خستگی دائمی و فرسودگی مزمن کند.
● تقویت قوای درونی
افراد برای این که بتوانند علاوه بر همدردی با دیگران سلامتی شان را به مخاطره نیندازند باید به تقویت قوای درونی خود بپردازند.نخستین قدم برای تقویت قوای درونی افراد این است که به محض قرار گرفتن در وضعیت ناراحت کننده یک نفس عمیق بکشند. اگر بتوانند برای چهار تا پنج ثانیه این نفس را در سینه حبس کنند و سپس آن را برای شش ثانیه به آرامی بیرون دهند. با انجام پشت سرهم این کار برای چندبار احساس شادابی خواهند کرد. در حالی که عمیقاً تنفس می کنند، به خودشان بگویند با داشتن توان و قدرت است که می توانیم در برابر مشکلات و سختی هایی که خود یا اعضای خانواده با آن رویارو هستند، مقاومت کنم. شما می توانید تنها در صورت داشتن انرژی با دیگران احساس همدردی کنید.
وقتی احساس خستگی و کسالت روزانه بر شما غلبه می کند، ابتدا به خودتان فکر کنید. اگر در این حالت به انجام کارهای روزمره زندگی بپردازید و بی توجه به خوتان باشید، کار مؤثر و مثبتی را برای اعضای خانواده تان انجام نداده اید، بنابراین در این زمان باید اولین کاری را که انجام می دهید، استراحت کردن باشد.مطمئن باشید پس از نیم ساعت استراحت کردن و بستن چشم هایتان احساس خواهید کرد که سرشار از انرژی شده اید و می توانید با قدرت و قوت بیشتری به امور زندگی بپردازید.این را بدانید که شما یک انسان هستید و توانایی هایی که براساس آن خلق شده اید نیز دقیقاً به اندازه توانمندی های یک انسان معمولی است، بنابراین اگر بیش از اندازه بخواهید با دیگران غمخواری کنید، این غصه ها باعث تضعیف شما خواهد شد و در این زمان است که خودتان دچار بیماری های روحی و روانی شده و نمی توانید از عهده امور زندگی خودتان برآیید و نیازمند و محتاج دیگران خواهید بود.
متخصصان و روانشناسان در این مورد می گویند: «افرادی که بیش از اندازه در برابر مشکلات نزدیکان و دوستان و اطرافیان خود حساسیت نشان می دهند، دچار کشمکش های درونی خواهند شد.
آنان توصیه می کنند به جای ابراز کردن احساساتی اینچنینی باید بر مشکلات و احساسات درونی غلبه کرد و به فکر راه حلی برای حل کردن مشکل دیگران برآمد، زیرا ابراز همدردی زیاد با دیگران و تلاش برای برطرف کردن رنج و درد دیگران باعث می شود که ناخواسته به حریم دیگران وارد شویم.
● راه حل
متخصصان پیشنهاد می کنند در این مواقع باید به دیگران فرصت داد تا خودشان راهی را برای مقابله و رویارویی با مشکلات پیدا کنند.
این را بدانید که نباید بیش از اندازه خود را درگیر مشکلات دیگران کنید و همدردی با آنها تنها باید در حد اندازه مشخصی انجام شود.زمانی که تحت تأثیر ناراحتی دیگران قرار می گیرید و احساس افسردگی، غم و ناراحتی شدید به شما دست می دهد، بلافاصله تغییر وضعیت دهید.متخصصان بر این باور هستند که بی تفاوت بودن در برابر مشکلات دیگران کاری شایسته و پسندیده نیست و در مواقعی که افراد به لحاظ روحی به ما نیاز دارند باید با آنها همدردی کنیم، ولی آنها خاطر نشان می سازند که هیچ کس موظف نیست تا بار مشکلات دیگران را کاملاً بر دوش بکشد و باید تا جایی به همدردی با دیگران بپردازد که انرژی و آرامش خود را از دست نداده و خود نیازمند به همدردی کردن با دیگران نشود.
● حریم تنهایی
همدردی و ابراز آن از ممیزات انسان نسبت به جانوران محسوب می شود. در قلمروی بی مهرگان و حتی در عالم مهره داران نزد ماهی ها، دوزیستان و خزندگان نشانی از رابطه دوجانبه یا چندجانبه بین همنوعان نیست.
در پرندگان نخستین نشانه های توجه به همنوع به صورت مراقبت از تخم ها توسط پرنده ماده (و گاهی پرنده نر) و آوردن غذا برای جوجه ها توسط پرنده ماده و گاهی نر ملاحظه می شود. غازها تنها یک غاز دیگر را به عنوان جفت اختیار می کنند و در صورتی که آن غاز بمیرد جفت دیگری اختیار نمی کنند و همیشه تنها خواهند ماند.
در پستانداران مراقبت از فرزند و جفت شکل های پیچیده تری به خود می گیرد، به نحوی که در شمپانزه ها و گوریل ها بستگان یک شمپانزه یا گوریل کوچک و خردسال، در غیاب مادرش از او محافظت می کنند و بویژه جانوری که نقش خاله موجود خردسالی را دارد، بیشترین توجه را به او نشان می دهد. شمپانزه، گوریل و اورانگوتان در برابر رنج همنوع واکنش نشان می دهند و به او یاری می رسانند و این به مدد پیدایش نوعی یاخته های عصبی ویژه موسوم به «نورون های آینه ای» است که موجود را قادر به درک عواطف و احساسات همنوع و واکنش ها برای کاهش رنج همنوع یا شراکت در احساس رضایت او می کند.
در انسان این نورون های آینه ای در مغز گسترش بیشتری دارد به نحوی که همدردی و هم حسی با انسان های دیگر از مهم ترین ویژگی های انسان به شمار می رود و به این نحو، انسان که شاهکار آفرینش خداوند است قادر می شود به فرزند خود یا انسان های دیگر مهر بورزد و در دوران طولانی رشد فرزند به او یاری دهد و نیز می تواند غم، شادی، خشم، رنجش و اضطراب انسان های دیگر را دریابد به نحوی که تشکیل جوامع انسانی و همکاری آدمیان با یکدیگر ممکن می شود.در عین حال باید مراقب بود این ابراز همدردی از حد خارج نشود و جنبه مزاحمت به خود نگیرد یا به ورطه کنجکاوی و مداخله بی مورد درنغلطد.انسان در عین اجتماعی بودن، به تنها بودن نیز نیاز دارد. هر انسان برای خویش حریمی قائل است که عبور دیگران از این حریم سبب ناخرسندی او می شود. همان گونه که این حریم فیزیکی باید مورد توجه قرار گیرد، حریم روانی افراد هم ضروری است که حفظ شود.گاهی یک نوجوان که با مشکلی روبه رو است تمایلی ندارد کسی در این مورد با او صحبت کند، البته پدر و مادر مایلند از مشکل نوجوان خود مطلع شوند و به او کمک کنند و حتماً هم باید این نیت و تمایل خویش را به اطلاع فرزند برسانند اما اگر او علاقه ای نشان نداد، بهتر است اصرار نکنند و منتظر بمانند هر زمان که فرزند تمایلی به صحبت داشت با او گفت وگو کنند.به همین میزان در مورد خویشاوندان و دوستان هم باید احتیاط به خرج داد. زمانی که می پنداریم دوست یا خویشاوند ما مشکلی دارد خوب است که محبت و یاری خود را ابراز کنیم اما اگر او نپذیرفت به معنی حق ناشناسی و ناسپاسی او نیست. شاید او موضوع خود را شخصی تر از آن می داند که بخواهد درباره اش صحبت کند، شاید هنوز به جمع بندی درباره مشکل خود نرسیده است، شاید احساس شرم می کند. به هر حال بگذاریم پس از شنیدن و دیدن توجه و همدردی ما، هر زمان که خود خواست از ما یاری بطلبد.
ابراز علاقه و محبت بیش از حد و بی موقع عموماً در طرف مقابل احساسی ناخوشایند پدید می آورد و ممکن است اصولاً حمل به کنجکاوی و فضولی شود اما این کار زمانی که با حفظ حریم فرد انجام گیرد موجب احساس آرامش و ایمنی و تشویق وی برای بیان مسائل خود و یاری خواستن برای حل آنها می شود.
 
مینو زارعی
دکتر فربد فدائی
روانپزشک و استاد دانشگاه

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

همیشه عذرخواهی کنید
همیشه عذرخواهی کنیدزمانی‌که فیلم کلاسیک «قصه‎ی عشق» - Love Story - در سال ۱۹۷۰ سالن‎های سینما را تسخیر کرد، واقعا" بچه بودم اما همراه با تماشاچیان بزرگ‌سال از ته دل گریه کردم؛ مخصوصا" هنگامی‌که «الی مگ گرو» به «رایان اونیل» گفت: "عشق یعنی این‎که هیچ وقت مجبور نباشی بگویی از کاری که کردی متأسف هستی." دو سال بعد فیلم دیگری دیدم به نام «?what&#۰۳۹;s up Doc» یا «چه خبر دکتر؟» که در آن شخصیت «باربارا استریسندز» همان جمله‎ی مشابه را به همان هنرپیشه گفت. اما این بار اونیل پاسخی برای گفتن داشت: "این ابلهانه‎ترین چیزی است که تا کنون شنیده‎ام." همین وقت بود که چراغی در مغزم روشن شد. من در فیلم عاشقانه‎ی قصه‎ی عشق غرق شده بودم اما با دیدن آن صحنه و شنیدن جمله، قلقلک ناراحت‎کننده‎ای را در مغزم احساس کردم. با آن‎که بسیار جوان و خام بودم چیزی به من گفت که عاشقان واقعی اغلب اوقات از هم عذرخواهی می‎کنند و صادقانه و همراه با عشق به یکدیگر می‎گویند از اتفاقی که افتاده متأسف هستند.
احساسات ناراحت‎کننده و تیره و تاری مانند شرمندگی و تأسف، مؤلفه‎های ضروری یک رابطه نیستند اما هیچ رابطه‎ای خالی از این احساسات نیست. همه‎ی افراد کارهایی می‎کنند که به دیگران آسیب می‎رساند؛ مقداری تعلل بی‎موقع یا اظهار نظر عبوسانه و بهانه‎گیری در لحظه‎ای پر اضطراب برای آزار رساندن به طرف مقابل کافی است. در صورتی‎که توانایی گفتن عبارت «متأسفم» را نداشته باشیم، دل‎خوری‎های کوچک عاقبت روی هم انباشته می‎شوند و به اندازه‎ی کافی سنگین خواهند شد تا بتوانند هر رابطه‎ای را غرق کنند. اما عمل ساده‎ی عذرخواهی می‎تواند با وجود بزرگ بودن اشتباهات احساسات خوب و حسن‎نیت به همراه آورد. البته این کار هم باید به صورت صحیح انجام شود.
یک عذرخواهی غیر قابل قبول، ناموجه و باورنکردنی می‎تواند از خود توهین نیز، آسیب بیش‎تری وارد کند. خوشبختانه هنر عذرخواهی مؤثر بسیار ساده است و مهارت یافتن در آن منجر به داشتن روابطی استوار، برگشت‎پذیر و طولانی مدت می‎شود.
عمل شجاعانه‎ی نهایی این است که درک کنید نباید از قربانی‎تان انتظار بخشش داشته باشید، مسئله‎ای نیست که شما چه‌قدر بزرگ‎وار بوده‎اید و آیا او شما را خواهد بخشید یا از این کار سرباز خواهد زد، این شرایط مربوط به خود اوست و حق دارد تا انتخاب کند.
بسیاری می‎گویند که در انتظار «زمان صحیح» عذرخواهی می‎مانند، آن‎ها معتقدند پشیمانی و تأسف بد موقع برای فردی که در موردش خطایی انجام گرفته، بسیار سخت خواهد بود. چیزی که من فکر می‎کنم این است که لحظه‎ی درست برای عذرخواهی، همان وقتی است که خود شما درک کرده‎اید کار اشتباهی انجام داده‎اید. وقتی در گناهان شخص دیگری تعمق می‎کنیم چنین چیزی کاملا" واضح به نظر می‎رسد اما در نور زننده‎ی اشتباهات خودمان اغلب سعی داریم از خود در برابر انتقاد شدید و نکوهش حمایت کرده و صبر کنیم تا خشونت‎ها برطرف شود. ممکن است با استفاده از دروغ گفتن، سرزنش دیگران، بهانه آوردن و توجیه کارهای‌مان، عذرخواهی را به تعویق انداخته یا از آن اجتناب کنیم. همیشه وسوسه‎های بسیاری وجود دارد که ما را از انجام این کار بازمی‎دارد اما به یاد داشته باشید همان لحظه که نمی‎خواهید بگویید متأسف هستید، زمانی است که باید به انجام آن اقدام کنید.
شاید هم جزو افرادی هستید که، هیچ اشتباهی انجام نمی‎دهند اما دائما" عذرخواهی می‎کنند. بهتر است بدانید این کار درست به اندازه‎ی نپذیرفتن اشتباه و اجتناب از عذرخواهی، اشتباه است. اگر جزو این دسته هستید، فورا" این کار را متوقف کنید. چنین عذرخواهی‎های ساختگی و کاذبی ممکن است میزان مکالمات ناراحت‎کننده را کاهش دهد اما موجب می‌شود توجهات از مسائل واقعی منحرف شده و ارزش عذرخواهی واقعی در زمان مناسب، از بین برود.
● چه‌طور عذرخواهی کنیم
این کار اصلا" راحت نیست. دکتر «آرون لازار» - روان‎شناس و رئیس دانشکده‎ی پزشکی «ماساچوست» - سال‎ها بر روی تأسف و پشیمانی افراد در شرایط مختلف میان‎فردی تا بین‎المللی، مطالعه کرده و دریافته است که یک عذرخواهی مؤثر باید شامل مؤلفه‎های زیر باشد.
▪ اعتراف و تصدیق کامل اشتباه: ابتدا با توضیح دقیق اشتباه‌تان، بدون اجتناب از بدترین حقایق آغاز کنید. زمانی‌که حقایق روشن شد اعتراف کنید که یکی از اصول اخلاقی‎تان را زیر پا گذاشته‎اید. مهم نیست که حتما" ارزش‎های اخلاقی‎تان با شخصی که به او آسیب رسانده‎اید یکسان باشد؛ در صورتی‎که قوانین ارزشی خودتان را نیز زیر پا گذاشته باشید هم خطا کرده‎اید پس مسئولیت آن‌را بپذیرید.
▪ توضیح: توضیح صادقانه بهترین کار برای ساخت مجدد رابطه‎ای استوار و آرام است. توضیح عمیق رفتارتان کلیدی است که شما را به سوی بهتر شدن سوق می‎دهد. این توضیح به قربانی‎تان کمک خواهد کرد تا درک کند چرا مرتکب خطا شده‎اید و هر دوی شما اطمینان حاصل می‎کنید که چنین توهین یا اشتباهی دوباره تکرار نخواهد شد. بهانه آوردن، فقط مسئولیت‎پذیری‎تان را از بین می‎برد پس آن‌را از فرایند عذرخواهی‎تان بیرون بیاندازید.
▪ اظهار بی‎ریا و واقعی پشیمانی و افسوس: هر کسی که عبارت «متأسفم که باعث شدم چنین احساسی داشته باشی.» را بشنود می‎تواند تفاوت میان تأسف بی‎ریا و صادقانه یا تلاش برای اجتناب از پذیرش مسئولیت رفتار نادرست را درک کند.
عذرخواهی پایان کش‎مکش‎ها با گذشته است. با این کار می‎پذیریم که اشتباه چه بوده و گره‎ی آن‌را از گذشته باز می‎کنیم و از همین نقطه آزاد خواهیم بود تا به سوی جلو پیش برویم؛ فرقی نمی‎کند بخشیده شده‎ایم یا نه.
▪ جبران خسارت و آسیب: عذرخواهی شامل یک کار ترمیمی واقعی است؛ گفتن عبارت «من متأسفم» به تنهایی هیچ چیز محسوس و ملموسی برای مرمت ندارد. به یاد داشته باشید که در روابط معمولا" قلب‎ها آسیب می‎بینند نه اجسام، پس باید تلاش کنید تا وقار و احترام فرد مقابل را به او بازگردانید. برای شروع این فرآیند می‎توانید از این سؤال آغاز کنید: «چه کار دیگری هست که می‎خواهی آن‌را انجام دهم؟» اگر این سؤال را صادقانه بپرسید و واقعا" به پاسخ آن گوش دهید و براساس خواست و در مقابل عمل کنید، خواهید توانست به احساسات و دیدگاه‎های آنان احترام بگذارید و آن‎ها را ارج نهید. آگاهی از این‎که کسی سخن او را شنیده و برای آن ارزش قائل شده، قدرت التیام‎بخشی شگفت‎انگیزی دارد و می‎تواند زخم‎های جبران‎ناپذیر را نیز ترمیم کند.
● بعد از عذرخواهی
پس از این‌که واقعا" از رفتارتان اظهار تأسف کردید باید درباره‎ی خود احساس خوبی داشته باشید. عذرخواهی مؤثر همان‎طور که دکتر لازار آن‌را تعریف می‎کند: "عملی از سر صداقت، تواضع، بلندنظری، تعهد و شهامت است." اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که شخص مقابل همین احساسات گرم را با شما تقسیم کند.
عمل شجاعانه‎ی نهایی این است که درک کنید نباید از قربانی‎تان انتظار بخشش داشته باشید، مسئله‎ای نیست که شما چه‌قدر بزرگ‎وار بوده‎اید و آیا او شما را خواهد بخشید یا از این کار سرباز خواهد زد، این شرایط مربوط به خود اوست و حق دارد تا انتخاب کند.
عذرخواهی پایان کش‎مکش‎ها با گذشته است. با این کار می‎پذیریم که اشتباه چه بوده و گره‎ی آن‌را از گذشته باز می‎کنیم و از همین نقطه آزاد خواهیم بود تا به سوی جلو پیش برویم؛ فرقی نمی‎کند بخشیده شده‎ایم یا نه.
عذرخواهی نقص‎های‌مان را برطرف نمی‎کند اما تعهد ما به صداقت نسبت به نقص‎ها و عیوب‌مان را آشکار ساخته و عزم راسخمان را در تلاش برای بهتر بودن نشان می‎دهد. شخصیت «مک گرو» در «قصه‎ی عشق» بسیار زود از دنیا رفت و یاد نگرفت که «عشق یعنی این‌که همیشه قدرت این‌را داشته باشی که بگویی از چیزی متأسف هستی.»

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

هنر رفتار با افراد دشوار
 
● مقدمه
اداره موقعیتهای دشوار، بخشی از زندگی روزانه ماست. همه ما هرروز با افراد دشوار سر و کار داریم و این افراد را می شناسیم. شاید هیچ چیز به اندازه برخورد با این افراد، خسته کننده و ملال آور نباشد. این افراد انرژی ما را تحلیل می برند، احساساتمان را تحریک می کنند، حوصله همه را سر می برند و ما را در حالتی نامطلوب قرار می‌دهند. این رفتارها در محل کار براحتی می توانند یک محیط شاد را نابود کنند، کارایی را کاهش دهند و روحیه افراد را پایین آورند. هر یک از ما نیز به نوعی در درون خود شخصیت دشواری را پنهان کرده ایم. گاهی اوقات کافی است در آیینه نگاه کنیم تا آن را بهتر ببینیم. برخی از ما می‌توانیم این شخصیت را بخوبی مخفی کنیم اما گاهی در موقعیتهای رقابتی و شرایط حاد( مثل رانندگی در ترافیک، انجام یک بازی رقابتی و ...) آن را نشان می‌دهیم.
متاسفانه جامعه به ما یاد داده است که بهترین روش رفتار با افراد مسئله سازی که ما را آزار می دهند، نادیده گرفتن آنهاست. به همین علت از کودکی آموخته ایم با چنین افرادی معاشرت نکنیم. اما نادیده گرفتن این موقعیتها به ضرر ماست چرا که نحوه برخورد ما با شخصیت دشوار درونی و دیگر افراد بدقلق هنری است که هر فردی از آن اطلاعی ندارد. برخورد مناسب با این افراد باعث می شود از فشارهای عصبی ناشی از رفتارهای ناشایست دیگران بکاهیم و کار خود را موثرتر و سودمندتر انجام دهیم.
افراد دشوار( افراد بدقلق یا افراد مسئله ساز) در هر شکل و لباسی ظاهر می شوند، ولی خصوصیات مشترک همه آنها این است که رفتار و برخورد آنها همیشه برای یک نفر ایجاد مشکل می کند. هنگام برخورد با افراد دشوار باید علائمی را که از خود بروز می دهند بشناسیم و ماهیت آن را تشخیص دهیم. به این ترتیب می توانیم اثر نامطلوب رفتار آنها را به کمترین حد برسانیم. این یک واقعیت مسلم است که هنگامی می توانیم در دیگران نفوذ کنیم که آنها را همانطور که هستند ببینیم نه آنگونه که آنها می خواهند یا خودمان میل داریم.
ما باید حضور افراد دشوار را در زندگی‌مان بپذیریم. الهام گرفتن از تعالیم دینی و آموزه های مذهبی در این مورد به ما کمک می کند. تمامی انبیا الهی و افراد صالح در جریان انجام رسالت خود همواره با چنین افرادی برخورد داشته اند. رفتار دوستانه و به دور از خشونت آنها، الگوی مناسبی برای برخورد ما با افراد دشوار است. یادگیری کنترل احساسات و واکنشهای شخصی نیز هنگام برخورد با افراد دشوار اهمیت بسیاری دارد. باید از خود بپرسیم چرا این افراد برای ما مسئله ساز هستند و سعی کنیم نگرش منفی نسبت به این اشخاص را در خود از بین ببریم، زیرا گاهی اوقات علت رفتارهای دشوار دیگران، رفتارهای غیر اصولی خود ماست. وقتی با یک فرد دشوار برخورد می کنیم باید به این موضوع توجه کنیم که چه چیز باعث می شود یک نفر چنین گفتار و رفتاری داشته باشد، در این صورت در موقعیتی قرار می گیریم که نه تنها می توانیم شرایط دشوار را کنترل کنیم، بلکه طرف مقابل را نیز یاری می دهیم مشکل خود را حل کند.
● انواع اشخاص مسئله ساز و روش برخورد با آنها
شما همیشه نمی توانید از افراد مسئله ساز دوری کنید. شناسایی انواع رفتارهای مسئله ساز به شما کمک می کند تا به نحو مطلوب موقعیتهای دشوار را بخصوص در سازمان اداره کنید. طبقه بندیهای مختلفی از انواع رفتارهای دشوار در مقالات و نوشته های گوناگون انجام شده است. در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از منابع مختلف، انواع عمده افراد دشوار وبدقلق و روش برخورد با آنها مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی می توان انواع اصلی افراد دشوار را به صورت زیر طبقه بندی کرد:
۱) زورگو و متخاصم
این شخصیت عصبانی و متخاصم است و عصبانیت خود را با اعمال زور نشان می دهد. خصومت، کینه توزی، استفاده از کلمات نیشدار، امتناع از کارهای گروهی وخودپسندی و تکبر از جمله ویژگیهای این افراد است. آنها دلشان می خواهد همیشه غالب و مسلط باشند و سعی می کنند با توسل به هر شیوه و روشی به خواسته های خود برسند.
▪ راه حل: درمقابل آنها بایستید، اما سعی نکنید با آنها بجنگید. هرگز رفتار آنها را تحمل نکنید بلکه در مقابل آنها قاطع، محکم، جسور و با اعتماد به نفس باشید.
۲) همیشه شاکی
از نظر این افراد تنها چیزی که زندگی به آنها عطا کرده، بدشانسی است. آنها به جای پیدا کردن راه حل برای مسائل و مشکلات، عادت کرده اند که شکایت کنند و بهانه بگیرند. نگرشهای این افراد مسموم و متاسفانه بیماری آنها واگیر است.این افراد بندرت سعی می کنند شرایط ناخواسته را تغییر دهند، در عوض دائم دقیقا مثل بچه ای که به او اجازه کاری داده نمی شود رفتار می کنند. اجازه ندادن باعث منفی بافی او می شود. جمله معروف آنها این است: « هیچ کس مرا دوست ندارد».
▪ راه حل: به این افراد نشان دهید که مسائل آنها را می بینید و می شنوید، زیرا آنها به محیط حمایتی و تشویق احتیاج دارند. همچنین باید سطح فشار و استرس را برای این افراد پایین آورد. علاوه بر این به آنها اجازه شکایت کردن ندهید، مگر زمانی که راه حلی برای مشکل پیش آمده داشته باشند.
۳) وسواسی و کمال گرا
این افراد دلشان می خواهد کارها به بهترین نحو ممکن انجام گیرد. چنین افرادی درعین حال که ممکن است خسته‌کننده و ملال آور به نظر رسند، اما دارای مهارتهای تجزیه و تحلیلی اند که مستلزم توجه زیاد به جزئیات است. استانداردهای عملکرد این افراد در سطح بسیار بالایی قرار دارد. در برخی مواقع کار خوبی که توسط دیگران مورد تمجید واقع می شود از نظر این افراد قابل قبول نیست. جمله معروف آنها این است:« این کار می توانست بهتر انجام شود».
▪ راه حل: در صورتی که در برخورد با این افراد، واقعیتها و منطق را ارائه دهید، می توانید بهترین بهره را از آنها ببرید. در عین حال حرفهای این افراد را درباره بهتر انجام شدن کارها جدی نگیرید. آنها معمولا نقاط ضعف خودشان را بیان می کنند نه نقاط ضعف شما را. سعی کنید با این افراد به گونه ای کار کنید تا بتوانند انتظارات واقعی برای خود و دیگران داشته باشند و مطابق انتظارات واقعی عمل کنند.
۴) افراد یخی
این افراد برای تغییر آمادگی ندارند وهر تغییری – هر چند کوچک – می تواند آنها را نگران و آشفته سازد و آغازی برای رفتار منفی در آنها باشد. جمله معروف آنها این است:« راه قدیمی بهتر است».
▪ راه حل: در مقابل این افراد صبور باشید، زیرا ممکن است در مسیر انجام تغییرات مانع تراشی کنند. این افراد را در تغییر درگیر کنید یا از تغییرات تدریجی برای ایجاد فرصت مناسب برای آنها استفاده کنید.
۵) افراد بسته
راههای برقراری ارتباط با این افراد مسدود است. این افراد بسیار تودار و دیرجوش هستند و تنهایی و خلوت را به بودن در میان جمع ترجیح می دهند. آنها هرگز درباره تفکرات و احساسات خود صحبت نمی کنند و به همین دلیل ارتباطات محدودی دارند. « حوصله ندارم» یا « فعلا وقت ندارم» از جملاتی است که آنها برای فرار از جمع از آن استفاده می کنند.
▪ راه حل: برای برقراری ارتباط با این افراد باید حوصله کنید. ممکن است مدتی طول بکشد تا این گونه افراد احساس راحتی بکنند و با شما راحت تر و بهتر برخورد کنند. هنگام صحبت با این افراد از سوالات باز استفاده کنید و آنها را به شرکت در بحثها تشویق کنید.
۶) کم حرف و منفعل
این افراد زیاد سخن نمی گویند. حتی اگر اصرار کنید، فریاد بکشید یا از آنها خواهش کنید، جوابی بیشتر از آری یا خیر نخواهید شنید. این افراد حتی زمانی که باید از حقوق خود دفاع کنند، ساکت می‌مانند. در نتیجه غالباً مورد ظلم قرار می گیرند. فرد منفعل همیشه احساس ناامنی می کند واعتماد به نفس بسیار پایینی دارد. آنها غالباً از شرکت در تصمیم گیریها امتناع می کنند و یا نظری ارائه نمی دهند.
▪ راه حل: این افراد شدیداً به اعتماد به نفس و حمایت احتیاج دارند و باید بطور مستقیم از آنها انجام اموری را که می توانند انجام دهند خواسته شود. تشویق نیز در ایجاد اعتماد به نفس آنها بسیار موثر است.
۷) افرادی که می گویند: «کار من نیست»
این افراد دائم از زیر بار قبول مسئولیتهای بیشتر شانه خالی کرده و منفی بودن خود را با رد کردن انجام کارهایی که باید برعهده بگیرند، ظاهر می کنند.
معمولاً دوستان و همکاران این افراد باید کارهای مربوط به آنها را انجام دهند و این در حالی است که این افراد انجام آن کارها را جزء وظایف آنها می دانند نه وظایف خودشان_ جمله معروف آنها این است: «‌این کار جز وظایف و شرح شغلی که من باید انجام دهم نیست».
▪ راه حل: سعی کنید شرح شغل این افراد را واضح و روشن در اختیار آنها قرار دهید، تا جایی برای توجیهات آنها باقی نماند. بازرسی و کنترل غیر محسوس نیز در برخی مواقع می تواند کارساز باشد.
۸) شایعه پراکن ها
این افراد از شایعه بعنوان سلاح قوی جهت کنترل روی دیگران و محیط استفاده می کنند. آنها با پخش شایعه و درگیر کردن دیگران در مسائل مربوط به آن لذت می برند و احساس مهم بودن می کنند. جمله معروف آنها این است: « اجازه بده من بگویم چه اتفاقی دارد می افتد».
▪ راه حل: بهترین راه جلوگیری از شایعه سازی در سازمان، دادن اطلاعات و حقایق لازم و کافی به افراد است. وقتی افراد سازمان از کلیه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهی داشته باشند، به شایعه و افراد شایعه پراکن توجهی نمی کنند. در نتیجه انگیزه ای برای این افراد بمنظور ایجاد شایعه و پخش آن باقی نمی ماند.
۹) افراد منفی گرا
این افراد نگرش بدی نسبت به دنیا دارند. آنها فکر می کنند که دنیا بر سرشان خراب شده است. آنها از شیوه انجام امور ناراضی هستنــد و مهم نیست شماچقدر تلاش کنید تا کاری برایشان انجام دهید. در واقع این افراد همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند و برای انجـــام یک کار بیشتر بر عواقب منفی آن تأکید دارند تا نتایج مثبت. این افراد اعضای خوبی برای کارهای گــــروهی نیستند. جمله معروف آنها این است:« من می دانـم این کار شدنی نیست».
▪ راه حل: تغییر نگرش افراد منفی گرا کار آسانی نیست. اما شما باید آنها را مجبور به تطبیق با عادتهای مثبت کنید تا از عادتهای منفی دور شوند. ایجاد تفکرات مثبت و نشان دادن نتایج خوب کارهایی که او امیدی به انجام آنها نداشته است، می تواند به این اشخاص کمک کند.
۱۰) افراد غیر متعهد
این افراد آن‌قدر برای انجام کاری بهانه می آورند تا شخص دیگری آن را انجام دهد و یا آن‌قدر در انجام تصمیمی تعلل می کنند که ارزش آن از بین می رود. آنها کار خود را بطور جدی انجام نمی دهند، زیرا کار برای آنها اولویت ندارد. انجام امور شخصی و پرداختن به مسائل غیر کاری برای آنها مهمتر از انجام کارهای سازمانی است. جمله معروف آنها این است: « او می تواند منتظر شود».
▪ راه حل: دلیل اصلی تأخیر و تعلل آنها را سوال کنید. این افراد معمولاً احتیاج به اهداف و استانداردهای واضح و انتظارات رسمی دارند و اینها باید به او ابلاغ شود. همچنین آنها به یک سیستم نظارتی بسته نیازمندند تا نتوانند براحتی از زیر کار شانه خالی کنند.
۱۱) افراد همیشه منتقد
این افراد همیشه با کلمات نیشدار و انتقادات بی‌مورد خود، دیگران را آزار می‌دهند.آنها درباره هر ایده ای، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ایده، خوب باشد یا بد_ هدف این افراد مخالفت با تمام چیزهایی است که گفته می‌شود. آنها هر جا می روند مشکلات را پیدا می کنند. جمله معروف این افراد این است:«ایده بدی است».
▪ راه حل: در مذاکره و گفتگو با افراد انتقاد کننده بر اطلاعات تمرکز کنید. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفتشان سوال کنید و همیشه آنها را برای اطلاعات بیشتر تحت فشار قرار دهید. هرگز رفتارهای نامناسب چنین افرادی را تأیید نکنید.
۱۲) افراد خودخواه
افراد خودخواه، همیشه می خواهند راه خود را ادامه دهند و فکر می کنند همه چیز را می دانند. در واقع این افراد می خواهند نداشتن امنیت خود را به گونه ای پنهان کنند.
▪ راه حل: با این افراد تنها بر اساس حقایق و واقعیتها رفتار کنید. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نیاز را بدست آورید و خود را برای پاسخ به سوالات آنها آماده کنید. به یاد داشته باشید برخورد تهاجم آمیز یا تسلیم در برابر آنها کارساز نخواهد بود.
۱۳) افراد فداکار( قربانی)
این افراد قلب خونین سازمان هستند. آنها زود سرکار می آیند و دیر می روند و یار و پشتیبان همکاران و دوستانشان هستند. ازآنها هرکاری که بخواهید انجام می‌دهند، زیرا این افراد معمولاً به دلیل مسائل شخصی ترجیح می دهند بیشتر اوقات زندگی خود را در محیط سازمان بگذرانند. در صورتی که از خدمات آنها قدردانی نکنید، منفی گری آنها آغاز می شود. جمله معروف افراد فداکار این است:« من زندگی ام را وقف این شرکت کردم، ولی برای هیچ کس مهم نیست».
▪ راه حل: به حرفهای این افراد گوش دهید و به آنها نشان دهید که وجودشان تا چه اندازه برای سازمان اهمیت دارد. از تلاشها و همکاری آنها صمیمانه قدردانی کنید و این کار را در حضور دیگر کارکنان انجام دهید.
۱۴) افراد خود سرزنش کن
این افراد همواره کمبودهایی را در عملکرد کاری و رفتاری خود می یابند و دائم خود را ملامت می کنند. آنها از هیچ
یک از جنبه های زندگی شخصی و کاری خود راضی نیستند. جمله معروف آنها: « من توبیخ خواهم شد. من می توانستم این کار را بهتر انجام دهم».
▪ راه حل: اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید و از کارهای مثبت و خوب آنها قدردانی کنید. به آنها نشان دهید آن‌طور که خودشان فکر می کنند بی دست و پا و کار خراب کن نیستند.
۱۵) افراد پرحرف
این افراد به قدری حرف می زنند که اجازه صحــــبت به افراد دیگر نمی دهند. جالب اینجاست کـه بیشتر حرفهای آنها اصلاً ربطی به موضوع مورد بحث ندارد و صرفاً از دست دادن وقت و زمان مفید است.
▪ راه حل: برخورد با این افراد این است که به آنها تنها چند دقیقه فرصت صحبت کردن داده شود. در صورتی که باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هیچ وجه رفتار آنها را تحمل نکنید. به آنها بگویید، باید بروید و فرصتی برای گوش دادن به حرفهای آنها ندارید.
۱۶) افراد نامنظم
این افراد در انجام وظایف و شرکت در جلسات، نظم و ترتیب را رعایت نمی کنند ونوعی آشفتگی در رفتار و کردار آنها دیده می شود. آنها دائم به دنبال وسائل خود می‌گردند و همیشه در جلسات تأخیر دارند.
▪ راه حل: برای برخورد با این افراد نظم و انضباط را عامل مهمی در ارزیابی عملکردشان اعلام کنید و آنها را به مرتب بودن تشویق کنید.
۱۷) افراد بی مسئولیت
این افراد تحمل قبول مسئولیت یا توبیخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زیر بار مسائل شانه خالی می کنند و انگشت اتهام خود را همیشه به سمت دیگران نشانه می روند. جمله معروف آنها این است: « من این کار را نکردم، فلانی آن کار را انجام داد».
▪ راه حل: با آنها قاطع برخورد کنید و بطور مستقیم اشتباهشان را با دلیل برایشان توضیح دهید تا نتوانند اشتباه را به دیگری منتقل کنند.
۱۸) افراد پوست تخم مرغی
این افراد بسیار حساس هستند و بی‌اهمیت ترین مسائل آنها را ناراحت می‌کند. روحیه حساس آنها باعث می شود دیگران در برخورد با آنها بسیار محتاط باشند و از برقراری ارتباط با آنها احساس راحتی نکنند.
▪ راه حل: بازخورد، به این افراد باید سریع و مستقیم نباشد، بلکه به آرامی و با توجه به شخصیت آنها باشد. در برقراری ارتباط با آنها شخصیت حساسشان را در نظر بگیرید.
۱۹) افراد ریزنگر
این افراد همواره می گویند:« من احتیاج به چک کردن مجدد کار دارم، شاید چیزی از زیر دستم رد شده باشد.» آنها به جزئی‌ترین و ریزترین موارد یک مسئله توجه می کنند و گاهی به خاطر یک مسئله کوچک اوقات دیگران را تلخ می کنند.
▪ راه حل: آنها را عادت دهید در کنار توجه به جزئیات به مسائل کلی و اصلی توجه کنند. آنها باید یاد بگیرند کلیات و جزئیات را با هم در نظر بگیرند و به دلیل مسائل جزئی کل پروژه را به تأخیر و خطر نیاندازند.
۲۰) افراد خیلی خوب
این افراد به نظر می رسد که با شما موافق هستند، اما چنانچه کاری را که آنها از شما خواسته اند انجام ندهید، مسئله ساز می شوند.
▪ راه حل: این افراد به تأیید بسیار نیاز دارند. به آنها نشان دهید، دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید.
● نکاتی در برخورد با افراد دشوار
همه افراد در برخی شرایط غیر قابل پیش بینی و تحریک پذیر می شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زیر را همواره به خاطر داشته باشید:
- تفاوتهای افراد را بیشتر و بیشتر بشناسید. تفاوتها همواره منجر به اصطکاک می شود. اگر تفاوت میان انسانها را یک موهبت- نه یک مسئله- بدانید، می توانید به خوبی موقعیتهای دشوار را اداره کنید.
- مطمئن باشید که همه افراد سازش و هماهنگی را دوست دارند. این اندیشه که دیگران به دنبال تحقیر و صدمه زدن به ما هستند، درست نیست. مطمئن باشید همه توافق و یکدلی را دوست دارند. با اعتقاد به این مسئله شما فرصت پیدا می کنید، درهای گفتگو را برای رسیدن به توافقات دوجانبه باز کنید.
- باور کنید که می توانید در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنید. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صمیمی نباشید، اما می توانید با آنها رفتار مسالمت آمیز داشته باشید. سعی کنید به خواسته های هم احترام بگذارید.
- در تله افراد دشوار گرفتار نشوید. وقتی دیگران به گونه ای رفتار می کنند که شما عصبانی و خشمگین می شوید، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاههای افراد گرفتار می شویم. نباید اجازه دهیم رفتارهای افراد مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آنها را بر ما مسلط گرداند.
- گوش کنید؛ گوش کنید؛ گوش کنید_ وقتی دیگران بدانند شما حرفهای آنها را می شنوید و به مسائلشان اهمیت می دهید، کمتر رفتارهای دشوار را از خود بروز می‌دهند.
- برای ایجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنید(نام هر فرد گرمترین آهنگی است که او می شنود و دوست دارد بشنود).
- افراد را سرزنش نکنید. سرزنش افراد، آنها را برای بروز رفتارهای مسئله ساز مستعد می سازد.
- مراقب بلندی و لحن صدا و زبان بدن خود باشید. استفاده از زبان بدن به شما کمک می کند ارتباط بهتری را با دیگران برقرار سازید. با برقراری ارتباطات عمیق و اصولی، فرصت کمتری برای نشان دادن تعارضات و رفتارهای دشوار ایجاد می‌شود.
- از به کار بردن کلمات زیر پرهیز کنید: باید، ولی، من می خواهم...، متاسفم، نمی‌توانی و......
- اگر طالب صداقت هستید با دیگران نیز صادقانه برخورد کنید و به تعهدات خود عمل کنید.
- استفاده از کلمات جادویی را بیاموزید. در دامنه لغات ما، کلمات زیادی وجود دارند که اثرات فوق العاده ای بر جای می گذارند. این کلمات را بیابید و از آنها استفاده کنید.
- فنون مذاکره را یاد بگیرید چرا که موفقیت در زندگی امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در این راه به شما کمک می‌کند.
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:27 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی

 

 

هنر گوش دادن
هنر گوش دادنگوش‌ها را باید شست
«گفتن و شنیدن‏»، دو خط ارتباطی با مردم است. به تعبیر دیگر، دو نعمت ‏بزرگ الهی، قدرت گویایی و شنوایی است که سهم مهمی در ایجاد ارتباط‌های انسانی دارد و برای داشتن روابطی سالم و سودمند، نیازمند آن هستیم که شیوه صحیح استفاده از «زبان‏» و «گوش‏» را مورد توجه ‏قرار دهیم.
بخش عمده‌ای از زمان ارتباطی انسان‌ها به «گوش دادن» می‌گذرد. «گوش دادن» عملی ارادی است که نیاز به دقت و توجه دارد، به همین دلیل با «شنیدن» که عملی غیرارادی است و به دقت نیاز ندارد متفاوت است. در مباحث معاشرتی، نحوه استفاده از قدرت شنوایی و به تعبیر دیگر خوب شنیدن و درست گوش دادن، نقش مهمی دارد.
بی‏اعتنایی ‏به حرف‌های گوینده، نشانه بی‏ادبی است. بر عکس، حسن توجه و ابراز علاقه، علامت ادب و تربیت اجتماعی و بها دادن به موقعیت انسانی ‏مخاطب و گوینده به شمار می‏آید .به همین دلایل باید گوش دادن و مهارت‌های مربوط به آن را مهم تلقی کرده و آنها را بیاموزیم. اگر شما در یک تحقیق ساده از اطرافیان خود بپرسید که: «آیا خوب گوش می‌دهید؟» بیشتر قریب به اتفاق قاطعانه جواب می‌دهند: «بلی». اما متاسفانه پژوهش‌های متعددی عکس این را نشان می‌دهد. این پژوهش‌ها بر این واقعیت تلخ استوارند که بیشتر ما نه تنها گوش‌دهندگان خوبی نیستیم، بلکه اصلا گوش شنوایی نداریم.
سوال این است: چرا گوش نمی‌دهیم؟ و برای گوش دادن موثر چه باید کرد؟
● چرا گوش نمی‌دهیم؟
دلایل مختلفی وجود دارند که موجب می‌شوند ما خوب گوش ندهیم. عوامل مختلف فردی و محیطی می‌تواند بر این عمل که عملی فعال و هوشیارانه است تاثیر بگذارد. در مجموع تمام عواملی که هوشیاری ما را از شنیدنی فعال منصرف کنند سبب می‌شوند ما خوب گوش ندهیم. این عوامل عبارتند از:
۱) گرفتاری ذهنی: داشتن مشغله ذهنی، یکی از عوامل گوش ندادن به سخن شخص مقابل است. بارها برایمان پیش آمده که ذهن، درگیر یک مطلب علمی ‌یا مشکلی است، در این زمان اگر ما مورد خطاب کسی واقع شویم، اغلب یا متوجه نمی‌شویم و یا اینکه درصد دقت و گوش کردن ما بسیار پایین می‌آید.
۲) تمایل نداشتن: بی‌رغبتی نیز موجب گوش نکردن می‌شود. البته‌ این بی‌رغبتی نیز عوامل متفاوتی دارد از جمله: تنفر از ظاهر و قیافه شخص گوینده، تنفر از صدای فرد، دایمی ‌بودن محرک (مانند: همسرانی که مرتب نق می‌زنند یا والدینی که مدام خرده می‌گیرند)، یکنواختی صدای سخنران و استفاده از کلمات و لغات نامانوس، بی‌علاقگی به موضوع بحث یا گوینده آن. این عوامل موجب می‌شود انسان رغبتی به گوینده و سخنان او نداشته باشد و در نتیجه، فرآیند گوش‌دهی به پایین‌ترین حد خود برسد.
۳)نداشتن تمرکز بر موضوع: از جمله دلایل گوش ندادن، توانایی نداشتن در ایجاد تمرکز است. یکی از امتیازات کلاس‌ها و استادان موفق این است که درس را به گونه‌ای ارایه دهند که تمام حواس پنج‌گانه انسان درگیر درس بشود. این روش امتیازات فراوانی دارد که از جمله آنها ایجاد تمرکز در شاگردان است و اگر شاگرد نتواند هنگام درس، حواس پنج‌گانه خود را متوجه کلاس کند و از تمام این عوامل برای یادگیری استفاده کند، تمرکز در کلاس به شدت پایین آمده و بالطبع میزان گوش‌دهی شاگردان هم افت پیدا می‌کند.
۴)توجه به اتفاقات آینده و نگرانی از آنها: گاهی اتفاق افتاده که شما پس از گوینده قرار است سخنرانی کنید یا نیمه پایانی کلاس، نوبت کنفرانس شماست و.... در تمام این مدت چون شما قرار است بحث‌تان را تا لحظاتی دیگر ارایه دهید، مدام به سخنان خود و نحوه مباحث‌تان می‌اندیشید و دیگر توجهی به سخنان دیگران ندارید. ‌این توجه نداشتن موجب می‌شود فرآیند گوش‌دهی شما بسیار پایین آمده و یا حتی به صفر برسد.
۵) پیش‌داوری‌های غلط: بعضی مواقع ما نسبت به اشخاص پیش داوری‌هایی داریم. این پیش داوری‌ها، گاهی به توجه نداشتن به سخنان آنها منجر می‌شود. مثلا وقتی ما با سخنرانی شخصی مواجه می‌شویم، به‌این دلیل که او اغلب حرف سیاسی می‌زند یا سخنان او تکراری است و یا اینکه ‌این حرف‌ها از خودش نیست، به سخنان او گوش نمی‌دهیم، در حالی که تمام اینها پیش‌داوری است. شاید این شخص در این جلسه، سخن غیرسیاسی و جدید بزند. این پیش داوری علاوه بر اشخاص، ممکن است در موضوعات هم اتفاق بیفتد.
۶) ارزیابی هم‌زمان فرد یا گفته‌های او: گاهی اتفاق می‌افتد پیش از آنکه طرف مقابل حرف‌هایش را تمام کند، هم‌زمان به بررسی و ارزیابی سخنان گوینده پرداخته و یا پاسخ‌هایمان را طرح‌ریزی و طرح‌هایمان را مرور می‌کنیم و سپس تصمیم می‌گیریم. این عمل، موجب وارد آمدن خلل در فرآیند گوش‌دهی می‌شود.
● اخلاق در گوش دادن
از آداب اجتماعی مربوط به گوش دادن، رعایت اذن و اجازه است. اگر کسانی با هم صحبت می‏کنند و مایل نیستند دیگری سخنانشان را بشنود، نباید استراق سمع کرد، یا باید از محل سخن آنان ‏بیرون رفت یا خود را به کاری دیگر مشغول ساخت که حرف‌هایشان به‏گوش نرسد؛ حداقل آنکه فرد در چنین شرایطی باید بی‏تفاوت باشد، نه حساس برای گوش دادن ‏و پی بردن به محتوای مکالمات آنان. فرقی نمی‏کند که صحبت‌هایشان ‏حضوری باشد، یا تلفنی. در این‌باره نهی‏هایی شده است. از جمله در این سخن امام‏ صادق(ع) که: «کسی که به سخن گروهی گوش دهد، در حالی که آنان آن را خوش نداشته باشند (و تمایلی به شنیدن او نداشته باشند) روز قیامت در گوش‌هایش سرب گداخته ریخته می‏شود.» گوش نشستن و «استراق سمع‏»، از آداب ناپسند اجتماعی است که ‏گاهی مفاسد و پیامدهای تلخ به دنبال دارد. پس می‌بینید که کار ساده و معمولی «شنیدن‏» و «گوش دادن‏»، این همه آداب و رسوم، تاثیر و تاثر، زمینه‏ها و عواقب، حد و حدود و حق و حقوق دارد.
● تمرین گوش دادن فعال
▪ در برابر عوامل حواس‌پرتی مقاومت کنید.
▪ ببینید در سخنانی که دارید می‌شنوید چه چیز جالبی برای شما وجود دارد.
▪ محتوای سخن را بسنجید نه نحوه ارایه آن را.
▪ قبل از اینکه صحبت را به طور کامل بشنوید درباره آن بحث یا قضاوت نکنید.
▪ برای دست یافتن به نظریات و موضوعات مهم گوش کنید نه فقط برای کسب اطلاعات.
▪ تا حد ممکن خوب گوش کنید و نشان دهید که به موضوع علاقه‌مندید.
▪ فکر خود را باز نگه دارید و به سرعت و از روی احساسات جواب ندهید.
▪ سعی کنید در مواجهه با صحبت‌های تند و خسته‌کننده حواستان پرت نشود.
 
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 4 شهریور 1391  4:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها