پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی
شنبه 4 شهریور 1391 4:27 PM
همیشه عذرخواهی کنید
|
زمانیکه فیلم کلاسیک «قصهی عشق» - Love Story - در سال ۱۹۷۰ سالنهای سینما را تسخیر کرد، واقعا" بچه بودم اما همراه با تماشاچیان بزرگسال از ته دل گریه کردم؛ مخصوصا" هنگامیکه «الی مگ گرو» به «رایان اونیل» گفت: "عشق یعنی اینکه هیچ وقت مجبور نباشی بگویی از کاری که کردی متأسف هستی." دو سال بعد فیلم دیگری دیدم به نام «?what&#۰۳۹;s up Doc» یا «چه خبر دکتر؟» که در آن شخصیت «باربارا استریسندز» همان جملهی مشابه را به همان هنرپیشه گفت. اما این بار اونیل پاسخی برای گفتن داشت: "این ابلهانهترین چیزی است که تا کنون شنیدهام." همین وقت بود که چراغی در مغزم روشن شد. من در فیلم عاشقانهی قصهی عشق غرق شده بودم اما با دیدن آن صحنه و شنیدن جمله، قلقلک ناراحتکنندهای را در مغزم احساس کردم. با آنکه بسیار جوان و خام بودم چیزی به من گفت که عاشقان واقعی اغلب اوقات از هم عذرخواهی میکنند و صادقانه و همراه با عشق به یکدیگر میگویند از اتفاقی که افتاده متأسف هستند. احساسات ناراحتکننده و تیره و تاری مانند شرمندگی و تأسف، مؤلفههای ضروری یک رابطه نیستند اما هیچ رابطهای خالی از این احساسات نیست. همهی افراد کارهایی میکنند که به دیگران آسیب میرساند؛ مقداری تعلل بیموقع یا اظهار نظر عبوسانه و بهانهگیری در لحظهای پر اضطراب برای آزار رساندن به طرف مقابل کافی است. در صورتیکه توانایی گفتن عبارت «متأسفم» را نداشته باشیم، دلخوریهای کوچک عاقبت روی هم انباشته میشوند و به اندازهی کافی سنگین خواهند شد تا بتوانند هر رابطهای را غرق کنند. اما عمل سادهی عذرخواهی میتواند با وجود بزرگ بودن اشتباهات احساسات خوب و حسننیت به همراه آورد. البته این کار هم باید به صورت صحیح انجام شود. یک عذرخواهی غیر قابل قبول، ناموجه و باورنکردنی میتواند از خود توهین نیز، آسیب بیشتری وارد کند. خوشبختانه هنر عذرخواهی مؤثر بسیار ساده است و مهارت یافتن در آن منجر به داشتن روابطی استوار، برگشتپذیر و طولانی مدت میشود. عمل شجاعانهی نهایی این است که درک کنید نباید از قربانیتان انتظار بخشش داشته باشید، مسئلهای نیست که شما چهقدر بزرگوار بودهاید و آیا او شما را خواهد بخشید یا از این کار سرباز خواهد زد، این شرایط مربوط به خود اوست و حق دارد تا انتخاب کند. بسیاری میگویند که در انتظار «زمان صحیح» عذرخواهی میمانند، آنها معتقدند پشیمانی و تأسف بد موقع برای فردی که در موردش خطایی انجام گرفته، بسیار سخت خواهد بود. چیزی که من فکر میکنم این است که لحظهی درست برای عذرخواهی، همان وقتی است که خود شما درک کردهاید کار اشتباهی انجام دادهاید. وقتی در گناهان شخص دیگری تعمق میکنیم چنین چیزی کاملا" واضح به نظر میرسد اما در نور زنندهی اشتباهات خودمان اغلب سعی داریم از خود در برابر انتقاد شدید و نکوهش حمایت کرده و صبر کنیم تا خشونتها برطرف شود. ممکن است با استفاده از دروغ گفتن، سرزنش دیگران، بهانه آوردن و توجیه کارهایمان، عذرخواهی را به تعویق انداخته یا از آن اجتناب کنیم. همیشه وسوسههای بسیاری وجود دارد که ما را از انجام این کار بازمیدارد اما به یاد داشته باشید همان لحظه که نمیخواهید بگویید متأسف هستید، زمانی است که باید به انجام آن اقدام کنید. شاید هم جزو افرادی هستید که، هیچ اشتباهی انجام نمیدهند اما دائما" عذرخواهی میکنند. بهتر است بدانید این کار درست به اندازهی نپذیرفتن اشتباه و اجتناب از عذرخواهی، اشتباه است. اگر جزو این دسته هستید، فورا" این کار را متوقف کنید. چنین عذرخواهیهای ساختگی و کاذبی ممکن است میزان مکالمات ناراحتکننده را کاهش دهد اما موجب میشود توجهات از مسائل واقعی منحرف شده و ارزش عذرخواهی واقعی در زمان مناسب، از بین برود. ● چهطور عذرخواهی کنیم این کار اصلا" راحت نیست. دکتر «آرون لازار» - روانشناس و رئیس دانشکدهی پزشکی «ماساچوست» - سالها بر روی تأسف و پشیمانی افراد در شرایط مختلف میانفردی تا بینالمللی، مطالعه کرده و دریافته است که یک عذرخواهی مؤثر باید شامل مؤلفههای زیر باشد. ▪ اعتراف و تصدیق کامل اشتباه: ابتدا با توضیح دقیق اشتباهتان، بدون اجتناب از بدترین حقایق آغاز کنید. زمانیکه حقایق روشن شد اعتراف کنید که یکی از اصول اخلاقیتان را زیر پا گذاشتهاید. مهم نیست که حتما" ارزشهای اخلاقیتان با شخصی که به او آسیب رساندهاید یکسان باشد؛ در صورتیکه قوانین ارزشی خودتان را نیز زیر پا گذاشته باشید هم خطا کردهاید پس مسئولیت آنرا بپذیرید. ▪ توضیح: توضیح صادقانه بهترین کار برای ساخت مجدد رابطهای استوار و آرام است. توضیح عمیق رفتارتان کلیدی است که شما را به سوی بهتر شدن سوق میدهد. این توضیح به قربانیتان کمک خواهد کرد تا درک کند چرا مرتکب خطا شدهاید و هر دوی شما اطمینان حاصل میکنید که چنین توهین یا اشتباهی دوباره تکرار نخواهد شد. بهانه آوردن، فقط مسئولیتپذیریتان را از بین میبرد پس آنرا از فرایند عذرخواهیتان بیرون بیاندازید. ▪ اظهار بیریا و واقعی پشیمانی و افسوس: هر کسی که عبارت «متأسفم که باعث شدم چنین احساسی داشته باشی.» را بشنود میتواند تفاوت میان تأسف بیریا و صادقانه یا تلاش برای اجتناب از پذیرش مسئولیت رفتار نادرست را درک کند. عذرخواهی پایان کشمکشها با گذشته است. با این کار میپذیریم که اشتباه چه بوده و گرهی آنرا از گذشته باز میکنیم و از همین نقطه آزاد خواهیم بود تا به سوی جلو پیش برویم؛ فرقی نمیکند بخشیده شدهایم یا نه. ▪ جبران خسارت و آسیب: عذرخواهی شامل یک کار ترمیمی واقعی است؛ گفتن عبارت «من متأسفم» به تنهایی هیچ چیز محسوس و ملموسی برای مرمت ندارد. به یاد داشته باشید که در روابط معمولا" قلبها آسیب میبینند نه اجسام، پس باید تلاش کنید تا وقار و احترام فرد مقابل را به او بازگردانید. برای شروع این فرآیند میتوانید از این سؤال آغاز کنید: «چه کار دیگری هست که میخواهی آنرا انجام دهم؟» اگر این سؤال را صادقانه بپرسید و واقعا" به پاسخ آن گوش دهید و براساس خواست و در مقابل عمل کنید، خواهید توانست به احساسات و دیدگاههای آنان احترام بگذارید و آنها را ارج نهید. آگاهی از اینکه کسی سخن او را شنیده و برای آن ارزش قائل شده، قدرت التیامبخشی شگفتانگیزی دارد و میتواند زخمهای جبرانناپذیر را نیز ترمیم کند. ● بعد از عذرخواهی پس از اینکه واقعا" از رفتارتان اظهار تأسف کردید باید دربارهی خود احساس خوبی داشته باشید. عذرخواهی مؤثر همانطور که دکتر لازار آنرا تعریف میکند: "عملی از سر صداقت، تواضع، بلندنظری، تعهد و شهامت است." اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که شخص مقابل همین احساسات گرم را با شما تقسیم کند. عمل شجاعانهی نهایی این است که درک کنید نباید از قربانیتان انتظار بخشش داشته باشید، مسئلهای نیست که شما چهقدر بزرگوار بودهاید و آیا او شما را خواهد بخشید یا از این کار سرباز خواهد زد، این شرایط مربوط به خود اوست و حق دارد تا انتخاب کند. عذرخواهی پایان کشمکشها با گذشته است. با این کار میپذیریم که اشتباه چه بوده و گرهی آنرا از گذشته باز میکنیم و از همین نقطه آزاد خواهیم بود تا به سوی جلو پیش برویم؛ فرقی نمیکند بخشیده شدهایم یا نه. عذرخواهی نقصهایمان را برطرف نمیکند اما تعهد ما به صداقت نسبت به نقصها و عیوبمان را آشکار ساخته و عزم راسخمان را در تلاش برای بهتر بودن نشان میدهد. شخصیت «مک گرو» در «قصهی عشق» بسیار زود از دنیا رفت و یاد نگرفت که «عشق یعنی اینکه همیشه قدرت اینرا داشته باشی که بگویی از چیزی متأسف هستی.» |