پاسخ به:موفقیت : روابط اجتماعی
شنبه 4 شهریور 1391 4:23 PM
نگاه اسلام به خوش خلقی در مزاح و خنده
|
● خوش خلقی و مزاح یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخی در حدّی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقوُلُ اِلّا حَقّاً»(مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج۱، ص: ۱۱۱) من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم. شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: حضرت صادق ـ علیه السلام ـ از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباشید، چراکه مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شادکردن آنان بود.» براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز میباشد. محتوا و قالب شادی و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدی و انسانی که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافی باشد؛ زیرا هر پدیدهای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین پدیده شادی و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز میباشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلیاش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وی باشد؛ از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پیمیگیرد شادی و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزهای در آن دنبال میشود. (اخلاق اسلامی، ص۹۸-۹۹؛ اخلاق الهی، ج۵، ص۲۳۸) در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین میتوان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست. مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبکسری، بیشرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده میشود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» میخوانند و این نیز در اسلام نهی شده استیکی از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج۲، ص۶۶۳ ن تحفالعقول، ص۳۲۳). و اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیادهروی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم میشود». (غررالحکم، ص۲۲۲). امام صادق(ع) میفرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را میبرد». (کافی، ج۲، ص۶۶۵). ● خوش خلقی و خنده خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکهدار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید ا ست که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نکوهید شده و حرام است. وقتی برای مؤمن، احترامی برتر از کعبه را بر شمردهاند، به خوبی روشن میشود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. (اخلاق الهی، ج۵، ص۲۵۶-۲۵۷). قالبهای نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمانهای والای او باشد؛ زیرا گاهی محتوایی مفید، در قالبی نامناسب نتیجه اثرگذاری را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقی شده (کافی، ج۲، ص۶۶۴). و «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.(غررالحکم، ص۲۲۲). زمان و مکان نشاط و شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگویی در مراسم سوگواری و مکانهای مقدس ناپسند است (اخلاق الهی، ج۵، ص۲۵۸-۲۵۹). و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «کسی که بر جنازهای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت میکند و دعایش اجابت نمیشود و کسی که در گورستان بخندد، باز میگردد، در حالیکه سختی بزرگی همانند کوه اُحد، برای اوست».(همان). از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص میگردد که پارهای از روایات که به صورت مطلق یا مقید، شادی و عوامل آن را نکوهش کردهاند، ناظر به شادی، نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهادهاند به افراط و تفریط در غلتیدهاند. اسلام اصل شادی و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است. |
سید عبدالرسول علم الهدی منابع: ۱) شیخ کلینی(۳۲۹ق). الکافی. تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲ش چاپ دوم. ۲) تمیمی آمدی عبدالواحد(۵۵۰ق). تصنیف غرر الحکم و درر الکلم. قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ش. ۳) ورام ابن ابی فراس(۶۰۵ق). مجموعة ورام( تنبیه الخواطر). قم، مکتبه فقیه |