0

بانک مقالات بینایی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):34-40.
 
تاثير اختلاف اندازه گيري قرنيه دهنده و گيرنده پيوند بر ميزان عيب انكساري در قوز قرنيه
 
نيك خو مهران,جوادي محمدعلي*,جعفري نسب محمدرضا
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: ارزيابي اثر اختلاف اندازه قرنيه دهنده- گيرنده با درنظر گرفتن اثر طول قدامي- خلفي زجاجيه، بر روي ميزان عيب انكساري ايجاد شده پس از پيوند قرنيه در مبتلايان به قوز قرنيه.
روش پژوهش: تحقيق به روش كارآزمايي باليني دوسوكور در مبتلايان به قوز قرنيه كه نياز به پيوند داشتند، انجام شد. قبل از انجام پيوند، طول قدامي، خلفي زجاجيه در همه بيماران اندازه گيري شد و سپس بيماران به صورت تصادفي در 2 گروه قرار گرفتند. در يك گروه از اختلاف اندازه دهنده- گيرنده 0.25 ميلي متر و در گروه دوم از اختلاف اندازه 0.5 ميلي متر استفاده شد. كليه عمل ها توسط يك جراح (م.ع.ج) با يك روش بخيه و با استفاده از يك نوع ترفاين (مكشي هسبرگ) و پانچ مربوط به آن انجام شد. ميزان عيب انكساري و ديد نهايي دو گروه در 12 ماه پس از پيوند و 2 ماه پس از برداشتن بخيه ها مقايسه شد.
يافته ها: از 36 بيمار مورد مطالعه، 30 بيمار كه دوره پي گيري آن ها كامل بود، مورد بررسي قرار گرفتند و در هر گروه15 بيمار وجود داشت. به طور كلي، ميزان عيب انكساري معادل كروي در گروه 0.25 ميلي متر به امتروپي نزديك تر از گروه 0.5 ميلي متر بود (1.1- در مقابل 2.5- ديوپتر) و پس از برداشتن بخيه ها نيز اختلاف مذكور باقي ماند (1.9- در مقابل 3.2- ديوپتر). اين اختلاف در زيرگروه داراي طول قدامي- خلفي زجاجيه اي بين 17.7-16.2 ميلي متر، آشكارتر بود ولي هم چنان گروه 0.25 ميلي متر به امپروپي نزديك تر بود.
نتيجه گيري و پيشنهاد: براي پيوند قرنيه در مبتلايان به قوز قرنيه، اختلاف اندازه قرنيه گيرنده و دهنده 0.25 ميلي متر نسبت به 0.5 ميلي متر، عيب انكساري كم تري ايجاد مي كند. طول قدامي- خلفي زجاجيه قبل از انجام پيوند مي تواند معيار كمك كننده اي براي انتخاب بهترين اختلاف اندازه 0.25 ميلي متر، نتايج بهتري از اختلاف اندازه 0.5 ميلي متر به دست مي آيد. انجام تحقيق مشابه در محدوده هاي خارج از حد مذكور پيشنهاد مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 7 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):49-55.
 
شيوع گلوكوم در بيماران مبتلا به زخم گوارشي غيرآلوده و آلوده به هليكوباكترپيلوري
 
روزي طلب محمدحسين*,بيگ زاده عباسي فريبا,دهباشي نجف
 
* شيراز، بيمارستان خليلي، دانشگاه علوم پزشكي شيراز
 
 

هدف: مقايسه شيوع گلوكوم در بيماران مبتلا به زخم گوارشي غيرآلوده و آلوده به عفونت هليكوباكترپيلوري در شيراز طي سال هاي 82-1381.
روش پژوهش: از بين جمعيت 352 نفري انتخاب شده از نظر معيارهاي گوارشي براي آندوسكوپي، 120 بيمار واجد زخم هاي گوارشي در معده يا دوزادهه بودند كه مورد بررسي چشمي از نظر گلوكوم قرار گرفتند. بيماران براساس هيستوپاتولوژي و آزمايش اوره آز نمونه برداشته شده در آندوسكوپي، به گروه هاي مثبت و منفي از نظر هليكوباكتر پيلوري تقسيم گرديدند. بيماران سپس به صورت دوسوكور به چشم پزشك ارجاع داده شدند و از نظر فشار داخل چشمي، ميدان بينايي، فوندوسكوپي و مطالعه سرعصب بينايي مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها: افرداي كه براساس هيستوپاتولوژي از نظر هليكوباكتر پيلوري مثبت بودند، در 43.1 درصد موارد و افرادي كه از نظر هليكوباكتر پيلوري منفي بودند، در 22.5 درصد موارد گلوكوم داشتند(P=0.016) . براساس آزمون اوره آز نيز افرادي كه از نظر هليكوباكترپيلوري مثبت بودند، در 35.2 درصد موارد و افرادي كه از نظر هليكوباكترپيلوري منفي بودند، در 24.2 درصد موارد گلوكوم داشتند(P=0.033) . تمامي موارد گلوكوم از نوع گلوكوم با فشار طبيعي (NTG) بودند.
نتيجه گيري و پيشنهاد: در افراد مبتلا به زخم گوارشي، گلوكوم با فشارطبيعي به طور معني داري در موارد آلوده به هليكوباكتر پيلوري بيش تر از موارد غيرآلوده به آن است. بنابراين توصيه مي شود جهت تشخيص زودرس NTG در افراد مبتلا به زخم گوارشي معده يا دوازدهه آلوده به هليكوباكترپيلوري، معاينه دقيق چشم توسط يك چشم پزشك صورت گيرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 10 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):70-74.
 
ارزش مشاهده پيگمان در زجاجيه قدامي در ارتباط با وجود گسست شبكيه در بيماران دچار نشانه هاي جداشدگي زجاجيه اي خلفي حاد
 
نيلي احمدآبادي مهدي*,اساسي رامين,كارخانه رضا
 
* تهران، میدان قزوین، بیمارستان فارابی، دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: بررسي ارتباط مشاهده پيگمان در زجاجيه قدامي و وجود گسست شبكيه در افراد دچار علايم جداشدگي زجاجيه اي خلفي (PVD) حاد.
روش پژوهش: مطالعه به صورت مقطعي - توصيفي بر روي بيماران فاكيكي كه دچار علايم PVD حاد شامل فلوتر و فلاشينگ شده بودند، انجام شد. بيماران دچار ديابت، خون ريزي داخل چشمي، التهاب داخل چشمي و يا داراي سابقه ضربه چشمي و يا اعمال جراحي چشمي وارد مطالعه نشدند. بيماران تحت معاينه چشم به وسيله اسليت لمپ و به ويژه بررسي زجاجيه قدامي از نظر وجود پيگمان و هم چنين معاينه كامل ته چشم قرار گرفتند و عواملي نظير سن، جنس، وجود فلوتر يا فلاشينگ و مشاهده پيگمان در زجاجيه قدامي و وجود گسست شبكيه مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها: مطالعه بر روي 209 بيمار دچار علايم PVD حاد شامل 124 زن 59.3) درصد) و 85 مرد (40.7 درصد) در سنين 72-23 سال و متوسط 59.18 سال انجام شد. در 30 بيمار (14.3 درصد) گسست شبكيه وجود داشت كه از اين تعداد، 27 نفر (90 درصد) داراي پيگمان در زجاجيه قدامي بودند. تفاوت قابل ملاحظه اي بين متوسط سن بيماران داراي گسست و بدون گسست مشاهده نشد. علايم PVD در كل شامل 44 درصد فلوتر، 41.2 درصد فلوتر و فلاشينگ و 14.8 درصد فلاشينگ بودند. اين علايم در بيماران داراي گسست شبكيه شامل 60 درصد فلوتر، 36.7 درصد فلوتر و فلاشينگ و 3.3 درصد فلاشينگ بودند.
نتيجه گيري: مشاهده پيگمان در زجاجيه قدامي، نشانه بسيارخوبي در پيش گويي وجود گسست شبكيه در بيماران داراي علايم PVD حاد مي باشد. فلوتر شايع ترين شايع ترين شكايت بيماران به ويژه بيماران داراي گسست شبكيه بود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 11 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):75-81.
 
مقايسه سرعت رشد بافت فيبرووسكولار در ايمپلنت هاي چشمي اوليه و ثانويه
 
سالور سلطان حسين,ابريشمي محمد,باقري عباس,جمشيدي فارساني محمدرضا*,محبي محمدرضا,اميرجلالي ويولت
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان لبافي نژاد، مرکز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: مقايسه سرعت رشد بافت فيبرووسكولار در كارگذاري اوليه و ثانويه ايمپلنت چشمي هيدروكسي آپاتيت.
روش پژوهش: به روش مطالعه آينده نگر مجموعه موارد مداخله اي(interventional case series) ، سرعت پيدايش و رشد بافت فيبرووسكولار در ايمپلنت هاي هيدروكسي آپاتيت اوليه و ثانويه چشمي را به كمك اسكن استخواني و MRI در ماه هاي اول، دوم، سوم و ششم مقايسه كرديم.
يافته ها: از 103 بيماري كه تحت كارگذاري ايمپلنت چشمي هيدروكسي آپاتيت قرار گرفتند، 75 مورد (72.8 درصد) اوليه و 28 مورد (27.2 درصد) ثانويه بودند. در 75 مورد موارد براساس MRI ، در 13 بيمار (18 درصد) در ماه اول، 33 بيمار (45 درصد) تا ماه دوم، 58 بيمار (78 درصد) تا ماه سوم و 70 بيمار 94) درصد) تا ماه ششم، رگ دار شدن ايمپلنت در قسمت مركزي ديده شد و در 5 بيمار (6 درصد) هيچ وسكولاريزيشني در قسمت مركزي ديده نشد حال آن كه براساس استخواني، تا ماه سوم 98.3 درصد موارد و تا ماه ششم 100 درصد موارد ايمپلنت ها رگ دار شده بودند. در 28 مورد ثانويه براساس MRI، در 2 بيمار (7 درصد) در ماه اول، 8 بيمار (29 درصد) تا ماه دوم، 19 بيمار (68 درصد) تا ماه سوم و 33 بيمار (82 درصد) تا ماه ششم رگ دار شدن در قسمت مركزي ايمپلنت مشاهده شد و در 5 بيمار (18 درصد) تا ماه ششم هيچ شواهدي از رگ دار شدن ايمپلنت در قسمت مركزي ديده نشد ولي براساس اسكن استخواني، تا ماه سوم 100 درصد ايمپلنت ها رگ دار شده بودند. ميزان سازگاري بين اسكن استخواني و MRI در ماه ششم، 42.7 درصد بود و اسكن استخواني داراي 57.3 درصد منفي كاذب بوده است.
نتيجه گيري: رشد بافت فيبرووسكولار در اكثر موارد ايمپلنت اوليه و ثانويه تا ماه ششم و در تعدادي از افراد تا ماه سوم روي مي دهد و اختلاف آماري معني داري بين ايمپلنت هاي اوليه و ثانويه از نظر زمان پيدايش بافت فيبرووسكولار وجود ندارد. به علاوه، باتوجه به مثبت كاذب بالاي اسكن استخواني، توصيه مي شود كه در همه ايمپلنت ها در ماه سوم MRI انجام شود و در صورت رگ دار شدن ايمپلنت، مته كاري صورت گيرد و در ماه ششم، مستقيما و بدونMRI ، مته كاري انجام گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 12 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):82-89.
 
نوروتومي عصب بينايي از طريق ويتركتومي به عنوان گزينه درماني جديد در انسداد سياهرگ مركزي شبكيه
 
سهيليان مسعود*,يزداني شاهين,رضايي كنوي مژگان,توللي علي
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

انسداد سياهرگ مركزي شبكيه (CRVO) در محل خروجي صلبيه روي مي دهد؛ محلي كه در آن عصب بينايي، سرخرگ مركزي شبكيه و سياهرگ مركزي شبكيه وارد چشم مي شوند. بنابراين مي توان آن را نوعي سندرم كمپارتمان درنظر گرفت كه به عنوان فشردگي عصبي- عروقي در يك فضاي محدود خروجي صلبيه تعريف مي شود و منجر به ايسكمي بافتي و اختلال كاركرد مي گردد. نوروتومي عصب بينايي از طريق ويتركتومي(TON) ، روش جراحي جديدي است كه براي درمان CRVO در نظر گرفته شده است. در اين روش با ايجاد فراخي در خروجي صلبيه، ادم ماكولا و خون ريزي داخل شبكيه اي برطرف مي گردند و ممكن است جريان خون شبكيه اي مناسب، دوباره برقرار شود.TON  با فشاربرداري از محل خروجي صلبيه و در نتيجه از روي عصب بينايي و خون رساني درگير، ممكن است درمان جراحي مفيدي براي بيماران مبتلا به CRVO شديد باشد. اثرات مفيد ديگر TON علاوه بر شل كردن حلقه صلبيه اي عبارتند از توسعه عروق اپتيكوسيلياري و افزايش خون رساني به داخل عروق اپتيكوسيلياري موجود. نتايج اوليه انجام TON در CRVO اميدواركننده بوده اند و براساس يك تحقيق، بهبود بينايي به طور متوسط 2.5 خط بوده است و در 94 درصد موارد، حدت بينايي بهبود يافته يا بدون تغيير مانده است ولي اين نتايج بايد با انجام كارآزمايي باليني تصادفي شده به تاييد برسند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

13 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):90-105.
 
دفع پيوند قرنيه: سازوكار، علايم باليني، تشخيص و درمان
 
جوادي محمدعلي*
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

پيوند قرنيه شايع ترين و موفق ترين نوع پيوند بافت مي باشد كه بقاي دو ساله آن در موارد كم خطر، بيش از 90 درصد است. اين موفقيت مرهون دو پديده مي باشد؛ يكي از وضعيت ايمني ويژه (immune privilege) قرنيه و ديگري ايجاد پديده ACAID (anteriror chamber associated immune deviation) پس از انجام پيوند قرنيه و هم چنين وجود بعضي مولكول هاي مهاركننده واكنش هاي التهابي در سطح قرنيه از قبيل IL-1ra ،IL-1a  وfas ligand . به رغم اين شرايط، مواردي از دفع پيوند قرنيه نيز اتفاق مي افتند كه عمدتا به وسيله ياخته هاي CD4+ و ياخته هاي T داراي فنوتيپ Th1 ناشي مي شوند؛ هرچند واكنش هاي سيتوتوكسيك CD8+ نيز موثر دانسته شده اند. سنگ بناي اصلي درمان دفع پيوند قرنيه را استروييدهاي موضعي و سيستميك تشكيل مي دهند؛ هرچند به تازگي از سيكلوسپورين A به صورت موضعي و سيستميك نيز استفاده مي شود ولي بهترين راه جلوگيري از ايجاد واكنش هاي دفع، انتخاب موارد صحيح جهت عمل جراحي مي باشد. در اين مقاله موارد فوق به صورت مشروح مورد بررسي قرار خواهند گرفت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 14 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):106-108.
 
گزارش يك مورد نزديك بيني حاد ثانويه به مصرف توپيرامات
 
باقري عباس*,پورسلمان حسين,مراديان سيامك,ميردهقان سيدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: معرفي يك بيمار مبتلا به نزديك بيني حاد در اثر مصرف دارويي توپيرامات(topiramate) .
معرفي بيمار: خانم 26 ساله اي، دو هفته پس از شروع مصرف توپيرامات جهت درمان ميگرن، دچار نزديك بيني 6 ديوپتر شد و با قطع دارو، پس از  3روز بهبود يافت.
نتيجه گيري: در موارد افت حاد بينايي، به علت تغييرات شرايط انكساري چشم، توجه به تاريخچه دارويي بيمار حايز اهميت است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 15 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):109-112.
 
گزارش يك مورد آنژيوييد استريك همراه با اختلالات پوستي در بيمار مبتلا به بتا تالاسمي
 
طباطبايي سيدعلي,معنويت مسعودرضا*
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي- دانشگاه علوم پزشكي شهيدصدوقي يزد
 
 

هدف: معرفي يك مورد بيمار بتا تالاسمي مينور كه علاوه بر آنژيوييد استريك، مبتلا به ضايعات پوستي نيز مي باشد.
معرفي بيمار: بيمار خانم 47 ساله مبتلا به بتا تالاسمي مينور است كه با كاهش ديد چشم راست مراجعه نمود. در معاينه بيمار، آنژيوييد استريك دوطرفه مشاهده شد. در آنژيوگرافي با فلورسين، هيپرفلورسانس در محل آنژيوييد استريك ديده شد ولي علايمي از CNV نداشت. بيمار هم چنين مبتلا به ضايعات پاپولر مشابه ضايعات پوستي سودوگزانتوما الاستيكوم درناحيه گردن و جلوي آرنج بود.
نتيجه گيري: آنژيوييد استريك و ضايعات پوستي فوق، هردو مربوط به آسيب بافت الاستيك مي باشند و اختلال در بافت الاستيك در بتا تالاسمي مي تواند ثانويه به عوارض هموليتيك در اين بيماري باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 16 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):113-117.
 
سندرم آلپورت: گزارش سه فرد مبتلا به يك خانواده
 
نيلي احمدآبادي مهدي*,زارع محمدعلي,مكانيكي ابراهيم,لاشييي عليرضا,پير پوپك
 
* تهران، میدان قزوین، بیمارستان فارابی، مرکز تحقیقات چشم دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

هدف: معرفي سه بيمار مبتلا به سندرم آلپورت از يك خانواده شامل 2 خواهر و يك برادر كه هر سه داراي مشكلات كليوي و شنوايي و هم چنين اختلالات چشمي به صورت لنتيكونوس قدامي و retinal flecks بودند.
معرفي بيماران: سه بيمار از يك خانواده مازندراني كه والدين آن ها نسبت خويشاوندي دارند، دچار ضايعات كليوي و گرفتاري هاي چشمي به صورت لنتيكونوس قدامي بودند و در ته چشم، منظرهBeaten Bronze  داشتند. كاهش بينايي و نورگريزي (فوتوفوبي) شديد، شكايات عمده بيماران بود. يكي از بيماران به رغم رفركشن مناسب، ديد خوبي نداشت لذا تحت عمل جراحي خارج كردن عدسي شفاف و كارگذاري لنز داخل چشمي در هر دو چشم قرار گرفت و در نهايت ديد بيمار به حد مطلوب رسيد. دو بيمار از خانواده فوق به دليل نارسايي شديد كليه تحت عمل جراحي پيوند قرار گرفته بودند و در نمونه برداري كليوي يكي از بيماران، ضايعات مربوط به سندرم آلپورت تاييد شده بود.
نتيجه گيري: باوجود گزارش هاي مبني برنادر بودن تظاهرات چشمي همراه با سندرم آلپورت، به ويژه در زنان، هرسه فرد مبتلا به بيماري فوق (2 خواهر و يك بردار) داراي لنتيكونوس قدامي و retinal flecks بودند. به رغم وجود ضايعات شبكيه، علت اصلي كاهش بينايي در اين بيماران، گرفتاري عدسي (به صورت لنتيكونوس قدامي) بود و خارج كردن عدسي شفاف و كارگذاري لنز داخل چشمي، تنها روش درماني موثر در اين بيماران است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 17 : بينا پاييز 1383; 10(1 (پي در پي 37)):118-123.
 
تشخيص دو مورد كراتيت آكانتاميبايي با اسكن كانفوكال و درمان موفق آن
 
رضايي كنوي مژگان*,جعفرنژادي عباس علي,جوادي محمدعلي
 
* تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
 
 

هدف: معرفي 2 مورد كراتيت آكانتاكيبايي و تشخيص آن با كمك اسكن كانفوكال قبل از آماده شدن نتايج اسمير و كشت و درمان موفق آن‌ ها به وسيله كاربرد توام تراشيدن (scraoing) قرنيه و دارو.
معرفي بيماران: بيماران، آقاي 22 ساله و خانم 19 ساله اي بودند كه با سابقه مصرف لنز تماسي و به علت درد، قرمزي و حساسيت به نور در يك چشم، به اورژانس چشم بيمارستان لبافي نژاد مراجعه نمودند. براساس معاينات باليني و بررسي با اسكن كانفوكال، تشخيص كراتيت آكانتاميبايي براي آن ها داده شد كه پس از انجام كراتكتومي براي انجام اسمير و كشت توده زاديي (debulking) ضايعه، درمان مناسب آغاز گرديد. تشخيص فوق براساس نتايج مثبت اسمير و كشت قرنيه و مايع نگه دارنده لنز نيز تاييد شد.
نتيجه گيري: اسكن كانفوكال مي تواند وسيله بسيار مناسبي در تشخيص زودرس كراتيت آكانتاميبايي قبل از آماده شدن نتايج اسمير و كشت باشد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 : بينا زمستان 1382; 9(2 (پي در پي 34)):122-129.
 
نتايج درازمدت جراحي ملانوم خلفي كوروييد
 
كارخانه رضا*,شمس هرمز,يزدي زاده حسين,نيلي احمدآبادي مهدي,ولايي ناصر
 
* تهران، خيابان كارگر، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، دانشگاه علوم پزشكي تهران
 
 

هدف: تعيين نتايج بينايي و ميزان مرگ و مير ناشي از متاستاز در بيماران مبتلا به ملانوم خلفي كوروييد كه در بيمارستان فارابي تهران تحت عمل جراحي برداشتن موضعي تومور از طريق زجاجيه قرار گرفتند.
روش پژوهش: تحقيق به روش كارآزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد، بر روي 20 چشم از 20 بيمار كه بر اساس يافته هاي افتالموسكوپي غيرمستقيم و اولتراسونوگرافي A وB ، مبتلا به ملانوم خلفي كوروييد بودند، انجام شد. تومورهايي كه براي جراحي انتخاب شدند كه بر اساس معيارهاي (Collaborated Ocular Melanoma Study) COMS  اندازه متوسط داشتند. پس از اطمينان از عدم انتشار خارج چشمي تومور و نيز متاستاز دوردست، با اخذ رضايتنامه آگاهانه، بيماران تحت عمل جراحي ويتركتومي قرار گرفتند و تومورها به طور كامل تخليه شدند. ويژگيهاي بيماران و تومور، ديد قبل و بعد از عمل، عوارض حين و بعد از عمل، ميزان زنده ماندن بيماران و ميزان تخليه چشم در طول مدت پيگيري بررسي شدند.
يافته ها: بيماران شامل 13 مرد و 7 زن در سنين 16±47.1 سال بودند و مدت پيگيري 36.1±67.4 ماه بود. پنج چشم (25 درصد) تخليه شدند كه در دو چشم به علت خونريزي شديد حين عمل، يك چشم به علت عود موضعي تومور در حاشيه محل تومور قبلي، يك چشم به علت پيدايش كانون جديد تومور و يك چشم بدون درك نور به علت درد غيرقابل تحمل، عمل تخليه صورت گرفت. پانزده چشم (75 درصد) حفظ شدند. يك بيمار (5 درصد) به علت متاستاز به كبد فوت كرد. ديد 20 چشم قبل از عمل، در 18 چشم (90 درصد) 20.200 يا كمتر و در 2 چشم (10 درصد) بيشتر از 20.200 بود. در 15 چشم حفظ شده بعد از عمل، ديد در 14 چشم (94.3 درصد) 20.200 يا كمتر و در يك چشم (6.7 درصد) بيشتر از 20.200 بود.
نتيجه گيري: به نظر ميرسد كه برداشتن موضعي تومور از طريق زجاجيه در موارد انتخابي مبتلايان به ملاتوم خلفي كوروييد، درمان مناسبي براي بقاي بيماران با حفظ كره چشم در دراز مدت باشد. تحقيقات بيشتر در اين زمينه توصيه مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 2 : بينا زمستان 1382; 9(2 (پي در پي 34)):130-137.
 
مقادير طبيعي بيرون زدگي چشم در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان ساكن در شهر تهران
 
بهمني كشكولي محسن*,سلطان سنجري مصطفي,آقايي غلام حسين,نوراني محمدمهدي,مولوي نجومي مرضيه
 
* تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان حضرت رسول (ص)، دانشگاه علوم پزشكي ايران
 
 

هدف: تعيين مقادير طبيعي بيرون زدگي مطلق و نسبي چشم در ميان كودكان، نوجوانان و بزرگسالان ساكن شهر تهران.
روش پژوهش: در يك مطالعه اپيدميولوژيك مبتني بر جمعيت، با استفاده از اگزوفتالمومترHertel ، مقدار بيرون زدگي چشم 1100 فرد ساكن شهر تهران در گروه سني 6 تا 70 سال كه با روش نمونه گيري طبقه بندي شده تصادفي (stratified random sampling) انتخاب شده بودند، اندازه گيري شد. افراد با سابقه قبلي ضربه و يا بيماريهاي چشم، انحرافات چشم، بيماريهاي التهابي اربيت، بيماريهاي غدد داخلي، نزديك بيني شديد (شديد تر از 5- ديوپتر)، بوفتالموس و بدشكلي هاي جمجمه و صورت از مطالعه خارج شدند. مقادير طبيعي بيرون زدگي چشم در گروههاي سني كودكان (12-6 سال)، نوجوانان (9-13 سال) و بزرگسالان (70-20 سال) تعيين و مقادير واقعي آن با احتمال 95 درصد در جامعه برآورده شد. همچنين ميزان همبستگي و نقش عوامل سن و سمت چشم با مقادير طبيعي، تعيين گرديد و مورد قضاوت آماري قرار گرفت.
يافته ها: از 1100 فرد مورد بررسي، 1063 نفر واجد شرايط بودند كه ميانگين سن آنها 10.9±20.3 سال بود. ششصد و يك نفر از افراد واجد شرايط، (56.5 درصد) مذكر بودند. ميزان بيرون زدگي مطلق چشم راست و چپ، به ترتيب در كودكان 1.8±14.3 و 1.8±14.1 ميليمتر (ميانگين 100=base ميليمتر)؛ در نوجوانان 1.9±15.3 و 1.9±15.1ميليمتر (ميانگين 107.7=base ميليمتر) و در بزرگسالان 2.3±14.8 و 2.3±14.6 ميليمتر (ميانگين 108.7=base ميليمتر) به دست آمد. عدم تقارن بيش از 2 ميليمتر بين دو چشم، در هيچ موردي ديده نشد. سن و فاصله بين لبه هاي خارجي دو اربيت، تأثير قابل توجهي در ميزان بيرون زدگي چشم داشتند(P<0.0005) . ارتباط مثبتي بين مقدار بيرون زدگي چشم راست و چپ (r=0.97) وجود داشت و به طور مشخص در چشم راست بيشتر از چشم چپ بود(P<0.0005) . از نظر جنس، تفاوت خاصي در هيچ گروه سني مشاهده نشد.
نتيجه گيري: حداكثر طبيعي ميزان بيرون زدگي مطلق چشم براساس ميانگين +2 انحراف معيار، در ساكنان شهر تهران، در كودكان 17.8 ميليمتر؛ در نوجوانان، 19 ميليمتر و در بزرگسالان، 19.3 ميليمتر بود. به علاوه عدم تقارن بيش از 2 ميليمتر بين دو چشم، در تمام گروه هاي سني، علامت يك وضعيت پاتولوژيك در چشم محسوب مي گردد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 3 : بينا زمستان 1382; 9(2 (پي در پي 34)):138-143.
 
مقايسه قدرت لنز داخل چشمي، مقادير كراتومتري و طول قدامي - خلفي دو چشم يك فرد
 
شريفي علي*,سليماني محمدرضا,ناصري گلستاني علي
 
* كرمان، خيابان شفا، مركز پزشكي شفا، دانشگاه علوم پزشكي كرمان
 
 

هدف: مقايسه قدرت لنز داخل چشمي، مقادير كراتومتري و قطر قدامي ـ خلفي دو چشم يك فرد در مراجعه كنندگان به درمانگاه چشم مركز پزشكي شفاي كرمان در بهار سال 1381.
روش پژوهش: مطالعه به روش مجموعه موارد (case series) بر روي 100 نفر كه به طور مستمر مراجعه نمودند انجام شد. معيارهاي ورود به مطالعه عبارت بودند از سن بالاتر از 15 سال، همكاري بيمار براي انجام كراتومتري و اندازه گيري طول قدامي ـ خلفي به روش تماسي، كراتومتري با كراتومتري گلدمن و محاسبه قدرت لنز داخل چشمي با فرمول SRK II انجام گرديد و مقادير به دست آمده در دو چشم با هم مقايسه شدند.
يافته ها: سن افراد در مورد مطالعه 19±46.9 سال بود و شامل 66 مرد و 34 زن بودند. طول قدامي ـ خلفي، كراتومتري و قدرت لنز داخل چشمي دو طرف، تفاوت باليني معني داري با هم نداشتند. طول قدامي ـ خلفي هر دو چشم در مردان بيشتر از زنان بود. مقادير كراتومتري در زنان بيشتر از مردان بود. قدرت لنز داخل چشمي دو چشم در زنان و مردان اختلاف معني داري نداشت. اختلاف قدرت لنز داخل چشمي دو طرف، در 89 درصد موارد 1 ديوپتر يا كمتر و در 99 درصد موارد 2 ديوپتر يا كمتر بود. در مردان، نسبت بالاتري از افراد داراي اختلاف قدرت لنز داخل چشمي در محدوده ذكر شده بودند. ميزان اختلاف قدرت لنز داخل چشمي در زنان 0.65±0.61 ديوپتر و در مردان 0.53±0.46 ديوپتر بود، هرچند تفاوت اين مقادير از نظر باليني معني دار نبود.
نتيجه گيري: به كاربردن معيارهاي چشم مقابل براي محاسبه قدرت لنز داخل چشمي با استفاده از فرمول SRK II در چشمهاي با اندازه متوسط كه آنيزومتروپي بيش از 0.5 ديوپتر نداشته باشند، در اكثر موارد نتايج قابل قبولي دارد ولي در بعضي موارد نتايج غيرمنتظره اي خواهد داشت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 4 : بينا زمستان 1382; 9(2 (پي در پي 34)):138-148.
 
تاثير پروپرانولول در مبتلايان به رتينوپاتي سروز مركزي
 
فشاركي فرناز*,كيان ارثي فرزان
 
* اصفهان، بيمارستان فارابي، شبكه بهداشت و درمان خميني شهر اصفهان
 
 

هدف: تعيين اثر پروپرانولول خوراكي در بهبود رتينوپاتي سروز مركزي (CSR) در بيماران مراجعه كننده به بيمارستان فارابي و فيض اصفهان در سالهاي 80-1379.
روش پژوهش: تحقيق به روش كارآزمايي باليني دوسوكور انجام شد. بيماران مبتلا به CSR به طور تصادفي به دو گروه درمان و شاهد، هر كدام شامل 30 تقسيم شدند. براي گروه درمان قرص پروپرانولول به ميزان 20 ميليگرم دوبار در روز و براي گروه شاهد دارونماي مشابه تجويز شد. بيماران به طور هفتگي تا زمان بهبود كامل معاينه شدند. مدت زمان ابتلا به بيماري، حدت بينايي نهايي برحسب لاگمار و فراواني نسبي حدت بينايي نهايي 10.10 بين دو گروه درمان و شاهد با استفاده از آزمون t و كاي دو مقايسه شد.
يافته ها: دو گروه به لحاظ سن، جنس، چشم گرفتار، تنشهاي رواني و يافته هاي باليني با هم مشابه بودند. مدت زمان رسيدن به بهبود در گروه درمان، 29±62 روز و در گروه شاهد، 44±89 روز بود(P<0.05) . ميانگين حدت بينايي نهايي در گروه درمان، 0.98 لاگمار و در گروه شاهد 0.97 بود (NS) فراواني نسبي ديد كمتر از 10.10 در گروه شاهد 30 درصد و در گروه درمان 23.3 درصد بود (NS) نياز به ليزر در گروه شاهد 30 درصد و در گروه درمان  3.3درصد بود(P<0.01) .
نتيجه گيري: پروپرانولول مدت ابتلا به بيماري و نياز به ليزر را در مبتلايان به CSR كاهش ميدهد ولي روي ميزان ديد نهايي بيماران تاثيري ندارد. با توجه به اينكه مبتلايان اكثرا در سنين فعال زندگي هستند، مصرف پروپرانولول در اين بيماران توصيه مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بینایی

 5 : بينا زمستان 1382; 9(2 (پي در پي 34)):149-154.
 
نتايج جراحي باكلينگ اسكلرا بدون رتينوپكسي در جداشدگي اوليه شبكيه
 
نيلي احمدآبادي مهدي*,لاشييي عليرضا,كارخانه رضا,رياضي اصفهاني محمد
 
* تهران، ميدان قزوين، بيمارستان فارابي، دانشگاه علوم پزشكي تهران
 
 

هدف: تعيين ميزان جراحي باكلينگ اسكلرا بدون انجام رتينوپكسي در جداشدگي اوليه شبكيه در بيماران دچار ويترورتينوپاتي پروليفراتيو (PVR) حداكثر درجهB .
روش پژوهش: تحقيق به روش كارآزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد انجام شد. بيماراني كه دچار جداشدگي اوليه شبكيه و PVR حداكثر درجه B بودند، تحت عمل جراحي باكلينگ اسكرا همراه با encircling بدون رتينوپكسي قرار گرفتند. ويژگيهاي سن، جنس، ميزان ديد، وضعيت عدسي (فاكيك، سودوفاكي و يا آفاكي)، وسعت جداشدگي شبكيه، شدت PVR، نوع گسست، وضعيت ماكولا و نوع باكل، بررسي شدند. نتايج عمل براساس موفقيت آناتوميك اوليه و جداشدگيهاي مجدد، اقدامات انجام شده بعدي و ميزان ديد اصلاح شده نهايي با حداقل مدت پيگيري 18 ماه، بررسي گرديد. نتايج عمل با آزمون sign مورد قضاوت آماري قرار گرفتند.
يافته ها: مطالعه بر روي 24 بيمار شامل 16 مرد (66.7 درصد) و 8 زن 33.3) درصد) با ميانگين سني 43.5 سال انجام شد. چشمها در 70.8درصد موارد فاكيك و در  29.2درصد، سودوفاك يا آفاك بودند. PVR  در 45.8 درصد از بيماران، درجه A و در 54.2 درصد موارد درجه B بود. ميزان موفقيت حين عمل جراحي 100 درصد بود ولي پس از آن در 11.8 درصد موارد فاكيك و 43 درصد موارد سودوفاك يا آفاك، جدا شدگي مجدد ايجاد شد كه در همه اين موارد با تزريق گاز SF6 و ليزردرماني، چسبندگي مجدد شبكيه حاصل شد و تنها در يك بيمار سودوفاك، براي بار سوم جداشدگي ايجاد شد كه تحت عمل ويتركتومي پارس پلاناي استاندارد، اندوليزر و تزريق گاز SF6 قرار گرفت و تا پايان مطالعه، شبكيه چسبيده باقي ماند. متوسط زمان پيگيري 53 ماه بود.
نتيجه گيري: عمل جراحي باكلينگ اسكلرا همراه با encircling بدون استفاده از رتينوپكسي، در بيماران فاكيك دچار جداشدگي اوليه شبكيه و PVR حداكثر درجه B، روشي است ساده و با موفقيت اوليه نسبتاً قابل قبول، ضمن اينكه عوارض ناشي از رتينوپكسي را ندارد. اين روش در بيماران سودوفاك و آفاك مطلوب نيست و نياز به مطالعه و بررسي بيشتر دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 7 تیر 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها