0

یادنامه دولتمردان شهید

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام دكتر قاسم صادقي

نماينده مردم مشهد
شهيد دكتر قاسم صادقي به تاريخ دوم مهر 1315 شمسي در يك منزل روستائي در گرمة بجنورد چشم به جهان گشود . در سن هفت سالگي از مادر محروم و در 12 سالگي براي تحصيل و بهره برداري از مكتب پوياي تشيع ، به حوزة علمية مشهد عزيمت نمود . پس از تحصيلات مقدماتي در مدرسة‹‹ نواب ››سطح را از محضر آيت الله قزويني و خارج فقه و اصول را از محضر آيت الله ميلاني استفاده نمود و در اين رابطه بدرجات عالي نائل آمد . سپس وارد دانشگاه شد و پس از اخذ ليسانس به خدمت دبيري پرداخت و در كنار آن موفق به ادامه تحصيل و اخذ دكتري در رشته فقه و حقوق اسلامي شد و پس از چندي جهت تدريس وارد دانشگاه شد و بالاخره در دورة اول مجلس شوراي اسلامي با تأييد علماء طراز اول مشهد مقدس و حدود 7/59% آراء بعنوان نمايندة مشهد وارد مجلس شوراي اسلامي گرديد و در مجلس به عضويت در كميسيون آموزش و پرورش ، فرهنگ و تحقيقات و تعليمات عاليه در آمد .
شهيد دكتر صادقي از هنگامي كه به صورت يك طلبة ساده در حجرة مدرسة نواب مي زيست ، تا زمانيكه در سطح دانشگاه به استادي و يا در سنگر مجلس به نمايندگي پرداخت ، بصورت مسلماني بي پيرايه و متواضع زيست و هميشه در سنگر دفاع از اسلام و مقدسات آن بود . در دوران تحصيل دوستان او را به عنوان طلبه اي عادل و مجتهد مي شناختند و در دوران استادي ، دانشجويان او را به صورت استادي برادر و مهربان استقبال مي كردند . با توجه به مطالعاتي كه در زمينة جهان بيني اسلامي داشت ، جلسات درس و بحث او كوبنده مخالفين قرآن و سخنانش مشت محكمي بر دهان منكران الله بود و در سنگر توحيد با كفر و شرك مبارزه مي كرد .
از شهيد دكتر صادقي دو كتاب ، يكي در رابطه با مبداء و ديگري در رابطه با معاد و تعدادي مقالات بيادگار مانده است .شهيد دكتر صادقي در طول عمر پر ثمر خويش به حج ، عتبات ، سوريه اردن و مصر سفر كرد .
اخلاص و پاكي شهيد صادقي بصورت باشكوهي در كارهايش مي درخشيد و براي اجراي احكام الهي دلش مي طپيد. عاشق الله بود و سوز و گدازو تهجدش انسان را بياد عارفان پاكباخته مي انداخت ، تا بالاخره در جريان 7 تير و بمب گذاري دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي شهيد و به آرزوي ديرينه اش رسيد و به لقاءالله پيوست . از شهيد دكترصادقي دو پسر بنامهاي علي و محمد و يك دختر بيادگار مانده است كه به لطف خدا راه پدر را ادامه خواهند داد .
 
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:21 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام عمادالدين كريمي

 

نماينده مردم نوشهر


شهيد عمادالدين كريمي در سال 1311 در قريه كشكك در حوالي نوشهر در يك خانواده روحاني به دنيا آمد . پـدر ايشان يك روحاني شناخته شده در منطقه بود ‚ اما از لحاظ اقتصادي در وضع نا مطلوبي به سر مي برد . آموزشهـاي اوليه از جمله قرائت قرآن را پيش پدر آموخت و براي ادامة‌ تحصيلات به ترتيب به نوشهر و تهران و پس از اخـــــذ ديپلم به مشهد مقدس هجرت كرد و بيش از پنج سال در آنجا در حجره هاي تنگ و تاريك با نهايت فقـــــــــر و تنگدستي به كسب معرفت روزگار گذراند و سرانجام به قم ‚ پايگاه علم و معنويت ‚ روي آورد و از محضر بزرگـــان حوزه ‚ از جمله آيت ا لله بروجردي كسب فيض كرد .

او در سخنراني هايي كه در مجامع مختلف انجام مـــي داد ‚از يك سو به ارشاد مردم به مباني درست اسلام مي پرداخت و اسلام خالص را مي شناساند و از سوي ديگر با افشــاي مظالم رژيم ‚ مردم را آماده شورش عليه حكومت طاغوت مي كرد ‚كه بيشتر اين سخنرانيها در نوشهر و اطراف آن از جمله علمده انجام مي گرفت . چندين بار ساواك نوشهر احضار شد و پس از دو روز باز جوئي آزاد گرديد و بــــــر فعاليت خود عليه رژيم ساواك افزود . بدليل شركت نكردن در مجالس دعاي شاه ‚ بارها مورد آزار و هتك و شتــم و نيز نحت تعقيب ساواك قرار گرفت كه به اجبار شبانه منطقه را ترك مي نمود .


پس از پيروزي انقلاب و از هنگامي كه مسئله انتخابات مجلس شوراي اسلامي مطرح شد ‚‌به اصرار مردم با توجـــه و آگاهي كامل به مسئوليت بزرگ نمايندگي ‚ خود را كانديد كرد و در جريان انتخابات به كساني كه براي ايشــــان فعاليت تبليغاتي مي كردند ‚ متذكر ميشد كه پس فردا نكند بگويند بايد خواستة‌ تك تك ما بر آورده شود ‚‌بايد خدمت به همه بشود و سر انجام ايشان با رأي مردم به مجلس راه يافت .


اينك كه يكسال از تشكيل مجلس مي گذرد ‚ فعاليتهاي ايشان و كارهايي كه براي منطقه انجام داده است ‚ گوياي تلاش صادقانه اين روحاني وارسته مي باشد .
و سر انجام در روز 7 تير ماه 1360 به دست مزدوران امريكايي منافق ‚ به آرزوي خود كه همان شهادت بود ‚ ‌نائـل آمد و در شهرستان قم ‚ قبرستان شيخان بخاك سپرده شد . روحش شاد و يادش گرامي باد .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:21 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام علي قدوسي


دادستان كل انقلاب
شهيد حجت الاسلام قدوسي در سال 1306 در نهاوند متولد شد . پدر وي يكي از روحانيون برجسته بود كه از علم و اجتهاد و تقوا برخوردار بوده است . وي دروس ابتدائي را در نهاوند گذراند . در آن موقع خواندن درس جديد خصوصاً براي فرزند يك روحاني معروف كار ساده و مقبول عامه اي نبود ولي با اين حال وي با پشتكار و زحمت بسيار توانست دروس ابتدائي را خوانده و كلاس سوم دبيرستان را نيز تمام نمايد وي در اين زمان دچار يك انقلاب فكري مي شود و مدتها به تفكر و چه بسا شبها تا صبح را به فكر كردن مي گذراند و بالاخره تصميم مي گيرد كه براي يادگيري دروس اسلامي به قم بيايد . اودر سال 1321 به حوزه آمده و مشغول خواندن دروس اسلامي مي شود . شهيد قدوسي در سالهاي ابتداي ورود به قم اوقات سختي را مي گذراند و در عين حال به خواندن دروس اسلامي با پشتكار زياد ادامه مي دهد . چند سالي از ورود ايشان به قم نمي گذرد كه جريان نهضت دكتر مصدق و فدائيان اسلام پيش مي آيد ، ايشان از ياران نواب بود و با وي همفكري داشت و در همان سالها به تمرين با اسلحه در كوهها مي پردازد و در تظاهرات فدائيان اسلام نقش فعالي داشته است . در همان زمان جريان ضديت حزب توده و جبهه ملي با روحانيت پيش آمده كه وي از كساني بوده است كه به مخالفت شديد با آنها مي پردازد . بعد از كودتاي 28 مرداد به دروس خود ادامه مي دهد و درس خارج را نزد آيت الله العظمي بروجردي و امام خميني فرا مي گيرد . وي دوران درس فلسفه را نزد استاد علامه طباطبائي فرا گرفت و از جمله شاگردان دروس اصول فلسفه و روش رئاليسم بود كه البته اكثر شاگردان برجسته اين دروس تا كنون شهيد شده اند وي بعد از سالها تلمذ نزد استاد علامه مورد توجه ايشان قرار مي گيرد و استاد وي را به دامادي خود قبول مي كند . قبل از جريان خرداد ماه 1341 به درجه اجتهاد نائل مي آيد و از آن سال همراه با ديگر روحانيون متعهد حوزه به مبارزه مي پردازد و در همين سالها ايشان شروع به نوشتن مقالاتي در مكتب تشيع نمود . در آن سالها ايشان از جمله كساني بود كه اعتقاد به تحرك حوزه داشتند و معتقد بود كه از لحاظ حركت سياسي و نوع تشكيلات و دروس و مسائل مطرح شده ، بايد حوزه تحرك جديدي داشته باشد و كلاً در آن زمان نهضتي شروع شده بود كه بتواند هر چه بيشتر حوزه علميه را براي دنياي امروز و رهبري يك جامعه در اين زمان آماده نمايد و شهيد قدوسي از جمله كساني بود كه بيشترين فعاليت را در اين راه نمود .
او و عده اي ديگر از روحانيون حوزه از جمله حضرت آيت الله منتظري ‹‹ جمعيت مخفي ›› درست كردند كه هدف آن همان تحرك و اصلاح هر چه بيشتر حوزه علميه بود و جالب اين بود كه در آن زمان كه روحانيون و حتي روشنفكران مسلمان آشنائي كمي با حركتهاي تشكيلاتي و سازمانهاي مبارزاتي داشتند ، اين جمعيت داراي شاخه ها و تشكيلات كاملاً جديد و بي سابقه در بين روحانيت بود و ايشان نيز سهم عمده اي را دارا بودند .
مدتي بعد در حدود سال 1344 اين جمعيت توسط ساواك شناسائي شد و تمام روحانيوني كه در آن بودند از جمله شهيد قدوسي دستگير و زنداني گشتند كه بعد از مدتي وي و ديگر روحانيون از زندان آزاد شدند .
شهيد قدوسي از جمله كساني بود كه اهميت بسياري براي روشنفكران مسلمان قائل بود و ارتباط فكري و تماسهاي زيادي با دانشگاهيان مبارز و مسلمان برقرار كرده بودو از جمله ، تماسها و بحثهاي بسياري با روانشادان دكتر شريعتي و جلال آل احمد داشت و نيز برخوردهاي فكري بسياري با بعضي از جواناني كه بعداً جزو مؤسسين سازمانهاي مبارزة مسلحانه بودند ، داشت و سعي بسياري در ايجاد اتحاد و تماس ايدئولوژيكي بين اين روشنفكران و روحانيت مبارز نمود . بعد از آزادي از زندان ايشان اهداف خود را در مورد اصلاح حوزه علميه دنبال نمود و مديريت مدرسه حقاني را پذيرفت . شهيد قدوسي توجه زيادي به نظم داشت و براي اولين بار شروع به امتحان گرفتن از طلاب نمود و سعي بسياري نمود كه طلاب علاوه بر خواندن دروس طلبگي دروس جديد را نيز فرا گيرند و در تمام سطوح درسهاي كلاسيك دبيرستاني و بالاتر از دبيرستاني را مانند رياضي و انگليسي جزو دروس اجباري قرار داد و با آنكه در آن زمان بسياري از افراد در حوزه خواندن زبان خارجه را براي طلاب نادرست مي دانستند ، با اين حال ايشان از افراد متعهد دانشگاهها براي تدريس اين دروس و نيز دروسي مانند اقتصاد و جامعه شناسي و روانشناسي كلاسيك كه در آن زمان در حوزه معمول نبود ، استفاده نمود . بطور كلي در زمان ايشان مدرسه حقاني به صورت يك مدرسه نمونه براي حوزه در آمد ، البته برنامه هاي اين مدرسه با همفكري شهيدمظلوم آيت الله بهشتي و عده اي ديگر از دوستان ايشان بود . در طول اين مدت مدرسه حقاني به عنوان مركزي براي مبارزه با رژيم بود و بسياري از شاگردان وي به زندان افتاده و يا فراري و تبعيد بودند و ساواك بطور مرتب براي دستگيري مبارزين به اين مدرسه حمله مي نمود و چند بار براي پيدا نمودن شهيد قدوسي ، شاگردان ايشان را دستگيركردند كه البته موفق به دستگيري شهيد قدوسي نمي شدند .
از جمله برنامه هاي ديگر شهيد قدوسي ايجاد مدرسه طلبگي براي خواهران بود ، قبل از ايجاد اين مدرسه تقريباً هيچگونه محلي براي اينكه خواهران مانند برادران بتوانند دروس اسلامي را فرا گيرند و جود نداشت و ايشان براي اين كار ، مكتب توحيد را ايجاد كردند كه با استقبال بي نظيري روبرو شد و بسياري از خواهران كه مشتاق بودند تا بتوانند ايدئولوژي اسلامي را بياموزد به اين محل روي آوردند و بعد از مدتي بسياري ديگر از اين نوع مدارس بوسيله افراد ديگر تأسيس گرديد . شهيد قدوسي توجه زيادي به مسائل اخلاقي و تقوايي داشت و يكي از كارهاي جالب ايشان درسهاي اخلاق بود كه اثر بسياري به شاگردان وي داشت . در سالهاي آخر قبل از انقلاب شهيد قدوسي براي ايجاد ارتباط و اتحاد بيشتر طلاب و دانشجويان كلاسهاي مرتبي ايجاد كردكه بسياري از دانشجويان براي يادگيري دروس اسلامي به اين كلاسها آمدند و باعث ايجاد ارتباط بيشتر طلاب و دانشجويان گرديدند . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا ايشان براي پياده كردن برنامه هايي كه هيئت مدرسين در مورد حوزه و مسائل ديگر داشت در قم ماند وسپس بفرمان رهبر انقلاب مسئوليت دادستاني كل انقلاب را مي پذيرد و بعد از پذيرفتن اين مسئوليت بسياري از شاگردان ايشان در دادگاههاي انقلاب مسئوليتهاي مختلف را عهده دار شدند و سهم مهمي در گرداندن و نظم دادن آن داشتند و ايشان پس از دو سال كار مداوم و تلاش شبانه روزي در شهريور ماه 1360 در اثر انفجار بمبي كه در دادستاني انقلاب توسط منافقين كار گذاشته شده بود به درجه رفيع شهادت نائل مي شوند .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:21 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام سيد فخرالدين رحيمي

نماينده مردم ملاوي لرستان
شهيد سيد فخرالدين رحيمي در سال 1323 در شهر خرم آباد در يك خانواده روحاني متولد شد . پدر بزرگش مرحوم حجت الاسلام سيد علي اكبر رحيمي ، از علماي بزرگ شهر خرم آباد بود .
شهيد سيد فخرالدين رحيمي ، پس از خاتمه دوران دبستان چون تحت تكفل برادر بزرگ و روحاني خود حجت الاسلام حاج سيد نورالدين رحيمي بودند و ايشان هم براي ادامه دروس ديني به قم مشرف شده بودند ، با ايشان به قم آمدند و رسماً دوران طلبگي خود را آغاز نمودند و تا دورة ‹‹ سطح ›› پيش اساتيد حوزة علميه تحصيلات خود را ادامه دادند ، تا سال 1341 كه ماجراي مدرسه فيضيه پيش آمد و ايشان وارد مبارزات شدند . يكروز در حاليكه مشغول چسباندن اعلاميه اي از امام بود ، گرفتار مأموران دژخيم پهلوي گرديد و به شش ماه زندان محكوم شد . پس از پايان زندان به شهر خرم آباد برگشت و پايگاه مبارزاتي خود را در مسجدي بنام علوي طرح ريزي نمود كه ضمن برگزاري نماز در همان مسجد به ارشاد جوانان پرداخت و الحق چه جوانان پر شوري تربيت نمود .
دومين بار پس از تبعيد به علت كندن تابلوهاي خيابان ششم بهمن و گذاردن تابلوي خيابان علوي به جاي آن به 6 ماه ديگر زندان محكوم شد . سومين بار محكوميت ايشان بزندان در مسجد خرم آباد صورت گرفت و پس از اينكه ايشان از اشرف پهلوي بنام اشرف بلاشرف نام ميبرد و مي گفت كه اين فاحشه دربار ، هروئين به اين مملكت مي آورد و جوانان معصوم را در دام اعتياد مي اندازد و برادر بي شعورش قرآن آريامهري بچاپ مي رساند ، كه باعث 6 ماه زندان مي گردد كه 2 ماه در شهر خرم آباد در زندان شهرباني و 4 ماه ديگر را در زندان كميته مشترك باصطلاح ضد خرابكاري ، در زندان انفرادي توأم با شكنجه هاي غير قابل تحمل ، بطوريكه تمامي آقايان علماي لرستان كه به ملاقات ايشان رفته بودند اذعان دارند كه آثار اين شكنجه ها در ظاهر وي پيدا بوده است .
پس از خلاصي از زندان خرم آباد ممنوع المنبر مي شود و ايشان كه تمامي وجودش به اسلام و آگاهي دادن به مردم مسلمان بود ، به دهات اطراف خرم آباد و بين عشاير غيور لرستان مي رود و ضمن ارشاد آنها بتعاليم دين مبين اسلام ، عشاير دلير لرستان را به شورش عليه حكومت غاصب پهلوي تشويق و ترغيب مي نمايد كه پس از آگاهي ، مأمورين ساواك بلافاصله وي را دستگير و پس از مدتي زندان وي به ايرانشهر تبعيد مي شود كه در آنجا با برادر همرزمش جناب آقاي حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد علي خامنه اي روبرو مي شود و پس از مدتها هم منزلي و همسنگري با ايشان و در اثر فعاليتهاي بي حدشان و محبوبيت در بين برادران اهل تسنن ، ساواك در مي يابد كه وجود اين دو روحاني باعث بهم ريختن شهر ايرانشهر خواهد شد و لذا آنها را از يكديگر جدا مي نمايد و هر كدام را به شهري ديگر تبعيد مي كند كه شهيد فخرالدين رحيمي به شهر اقليد فارس تبعيد مي شود و بلافاصله پس از اجتماعات ضد رژيم مردم مسلمان و به پا خاسته ايران ، ايشان به تبعيد اهميت نداده و به خرّم آباد سفر مي نمايد و رهبري مردم را در اجتماعات به عهده مي گيرند و در زماني كه ساواك شبانه به خانة علماي لرستان حمله مي كند ، همگي را دستگير مي نمايد ، منجمله برادر بزرگ اين شهيد جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد نورالدين رحيمي و چند نفر از جوانان پر شور و مسلمان خرم آباد ، ايشان را فراري مي دهند و مدت چند هفته اي بطور مخفيانه در يكي از دهات نزديك خرّم آباد زندگي مي كنند و پس از خلاصي روحانيون از زندان كميته ، ايشان بطور آشكار مبارزات خويش را تا پيروزي انقلاب ادامه ميدهند و مسجد علوي را پس از پيروزي انقلاب بصورت كميته در ميآورند و جوانان پر شوري را كه سالها عليه حكومت جبار پهلوي به مبارزه پرداخته بودند ، براي حفظ نظم خرّم آباد سازماندهي مي نمايد والحق كه خدمات بعداز انقلاب اين شخصيت بزرگوار ، كمتر از دوران سياه آريامهري ايشان نمي باشد .
وي در سن 36 سالگي از طرف مردم ملاوي به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي برگزيده شد و به عضويت در كميسيون طرحهاي انقلاب در آمد .
تا سرانجام در شامگاه خونين 7 تير 60 به همراه 71 تن از ياران امام در دفتر حزب جمهوري اسلامي به فيض شهادت نايل مي آيد .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:21 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد حسين صادقي

نمايندة مردم درود و ازنا
شهيد حجت الاسلام محمد حسين صادقي در سال 1302 در يكي از روستاهاي استان لرستان در خانواده اي مذهبي و روحاني متولد شد . او به تحصيل علوم دينيه از همان كودكي عشق مي ورزيدو نزد پدرش فراگيري علوم را آغاز كرد و همزمان به كشاورزي مشغول بود . در سن 15 سالگي آموزش قرآن به كودكان و نوجوانان روستاهاي اطراف محل سكونت خود را آغاز كرد .
18 ساله بود كه به قصد تحصيل در حوزة علميه به قم سفر كرد و ابتدا در محضر اساتيد و فضلائي چون امام موسي صدر و حاج شيخ حسن قمي و آيت الله بروجردي به تحصيل علوم اسلامي پرداخت و پس از وفات آيت الله بروجردي از جلسات درس پر بار امام خميني ، آيت الله العظمي گلپايگاني و مرعشي نجفي كسب علم مي كرد . او مانند بسياري از طلاب حوزه به نقاط مختلف كشور براي تبليغ ، سفر مي كرد و با ايراد سخنرانيها و تشكيل جلسات مذهبي به ارشاد مردم مي پرداخت و در جريان قيام خونين 15 خرداد فعالانه شركت كرد .
در يكي از تظاهرات كه بمناسبت اعتراض به رفراندم كذائي شاه بر پا شده بود ، در چند نقطه از خيابانهاي شهر قم بر روي دست مردم همراه با شعار ( ما تابع قرآنيم ، رفراندم نمي خواهيم ) در برابر گارديهاي رژيم ، نطق هاي آتشيني ايراد كرد و در همانروز در مقابل حرم مطهر حضرت معصومه ( ع ) بدست مأموران جلاد دستگير شد و سه روز در زندان شهرباني قم مورد ضرب و شتم و شكنجه قرار گرفت و سپس به زندان قزل قلعه تهران منتقل شد . در زندان مدتي را با آيت الله طالقاني هم سلول بود و در اثر فشاري كه از جانب مردم و مراجع به رژيم وارد شد ، از زندان آزاد گشت . پس از آزادي ، پر خروش تر از گذشته به افشاي جنايت دستگاه حاكمه پرداخت و از طريق مسافرت به بخشها و روستاهاي مختلف كشور پيام امام را بگوش مردم مي رساند و آنان را به قيام عمومي و پيگير عليه رژيم مزدور پهلوي دعوت مي كرد و در طي اين مدت بارها مورد تهديد ساواك قرار گرفت . پس از اوج گيري مبارزات مردم برهبري امام خميني ، فعالانه ر انقلاب شركت داشت .
در 16 رمضان 57 بدست ساواك اليگودرز زنداني شد و پس از مدتي آزاد گرديد و همچنان به مبارزة خود عليه رژيم ادامه داد . در اثر فشارها برخوردهائي كه از جانب ساواك برايش پيش آمد ، از بخش ازنا به قم و سپس به دعوت مردم سنجان اراك به آنجا سفر نمود و در آنجا مدتي رهبري تظاهرات و اعتراضات مردم را بعهده گرفت.
پس از پيروزي انقلاب در ازنا مسئوليت كميته انقلاب را به عهده گرفت و با كمك مردم ، نهادهاي انقلابي را در آنجا تشكيل داد و طي حكمي از سوي آيت الله منتظري و آيت الله مشگيني ، برياست دادگاه انقلاب اليگودرز منصوب شد . در ازنا بارها مورد تهديدهاي گروهكهاي ضد انقلاب قرار گرفت ولي همچنان به راه خود ادامه داد و در انتخابات مجلس شوراي اسلامي بنمايندگي از طرف مردم درود و ازنا انتخاب شد .
در انجام وظيفة نمايندگي خودبسيار كوشا بود ، بصورتيكه حتي براي يكبار هم در مجلس غيبت نداشت او هميشه در خط ولايت فقيه گام برمي داشت و در مورد فعاليتهاي اسلامي معتقد به كار تشكيلاتي بود . در سخنرانيهايش هميشه ضرورت كارگروهي و نظم را گوشزد مي كرد و شركت در جلسات حزب جمهوري اسلامي را امري واجب ميدانست.
سرانجام در شب خونين هفتم تيرماه همراه با شهيد بهشتي و 72 ستاره درخشان ، مظلومانه و بدست عوامل آمريكا به شهادت رسيد و به لقاء معبود شتافت .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:21 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد سيد محمد جواد شرافت

نماينده مردم شوشتر
شهيد سيد محمد جواد شرافت به تاريخ 12 مهر 1306 شمسي در شوشتر و در خانواده اي پاك و معتقد بدنيا آمد .
در سن 9 سالگي مادر عزيزش را از دست داد ، ولي اين ضربه روح او را قويتر و صبرش را بيشتر كرد . وي علاقمند به مسائل اسلامي و مذهبي بود و به همين منظور در 14 سالگي به تشكيل انجمن تبليغات اسلامي با همكاري جمعي از دوستانش همت گماشت و مبارزة مستمري را در جهت اشاعة اسلام و تعاليم قرآن و نفي طاغوت فساد آغاز نمود .
16 ساله بود كه ازدواج كرد و يك سال پس از آن در آموزش و پرورش شهرستان شوشتر به تدريس مشغول گرديد . او شغل معلمي را دوست مي داشت و آنرا عملي پيامبرانه مي دانست .
شهيد محمد جواد شرافت سالياني چند در شوشتر بود و بعد در پي درگيري مبارزه يكي از كانديداهاي مجلس شاه در سال 1331 به اهواز تبعيد گرديد و تا سال 1342 مدتي را در ادارات مختلف و بقيه را در قرارگاه اصلي خويش ، آموزش و پرورش به روشنگري و بازگو كردن حقايق اسلامي و ظلم و فساد طاغوت گذراند .
از اين روي چندين بار مورد تهاجم ساواك و مزدوران شاه قرر گرفت و دستگير شد ولي به خاطر قيام توده اي مردم شهر و تعطيل عمومي كه به خاطر اعتراض به دستگيري او رخ داد ، مجبور به آزاديش شدند .
در 15 خرداد 1342 با ياري ديگر برادران مسلمان مخلصش برنامة وسيعي را طرح كرد و شهر را به هيجان واداشت و خود نيز در برنامه هاي سخنراني شركت مي نمود و به فرياد اعتراض بر عليه ظلم و ستم رژيم ضد اسلامي و طاغوتي زمان مي پرداخت و اين جريان سبب شد كه ساواك او را گرفته و در پوشش ادامة تحصيل به تهران تبعيد نمايد .
شهيد شرافت دانشجوي ممتاز در رشته اش گرديد ولي ساواك او را رد كرد و از ورودش به دانشسراي تربيت معلم ممانعت به عمل آورد . وي در 38 سالگي با موفقيت در كنكور ، وارد دانشگاه تهران شد . در اين سنين به لزوم آشنا نمودن مردم با قرآن و عمل به مفاهيم و حفظ آن واقف گرديد لذا جلسات تفسير قرآني در روبروي دانشگاه تهران برپا نمود و با سعي پي گير حقايق قرآني را بنا بر موازين اسلامي به مشتاقان مي آموخت .
در سال 1345 با همكاري جمعي از معلمان متعهد آموزش و پرورش همچون برادر رجائي برنامة تظاهرات و اعتصاب معلمان ايران را تدارك ديده و به اجرا در آوردند كه به تبعيد و دستگيري او و جمعي ديگر از برادران همرزمش منجر گرديد و ساواك ايشا ن را به بيدخت گناباد و پس از مدتي به چالوس و از آنجا به كرج و باز به تهران تبعيد نمود .
ساواك با هر بار انتقال او از شهري به شهر ديگر بخصوص شهرهاي كوچك فكر مي كرد كه ديگر فعاليتهاي او پايان مي گيرد يا دامنة آن كوتاه و محدود مي شود ولي تجربة سه سال و اندي شهيد شرافت در كرج ، به ساواك فهماند كه اشتباه مي كند و انتقال ايشان به كرج كار غلطي بوده است .
ساواك پس از ناموفق ماندن فشار و تبعيد و گرفتن سنگر تدريس از شهيد شرافت عاقبت تصميم بر قتل وي گرفت و بنا بر پرونده هاي بدست آمده ساواك ، ايشان قرار بود كه در يك حادثة ساختگي به شهادت برسند ولي از آنجائي كه ‹‹ و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين ›› شهيد شرافت آنروز مريض شد و اين توطئه عقيم ماند .
به هر حال پس از سالياني چند دربدري و تبعيد ، وي به تهران انتقال يافت و در هنرستان مافي شروع بكار كرد و در آنجا به همراه برادر ديگرش شهيد شهسواري كه او هم در جريان بمب گذاري 7 تير به شهادت رسيد ، به ادامة جهاد پي گير حق عليه باطل پرداخت .
در همين هنگام جلسات درس تفسيرش را بار ديگر در مسجد الحسين و نيز در دماوند از سرگرفت و اين كار 5 الي 6 سال ادامه يافت تا آنكه در هنگامة انقلاب اسلامي به تهران آمد و بهتر آن ديد كه جلسه را مدتي تعطيل نمايد تا به مسائل انقلاب بپردازد .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي در سمت مشاور آقاي رجائي كه در آنموقع وزير آموزش و پرورش بودند ، به فعاليتهاي خود ادامه داد و در ضمن عضو هيئت رئيسة بنياد فرهنگي البرز هم بود و در چهار انتخابات سراسري كشور نيز جزو هيئت مركزي نظارت بر انتخابات استان تهران انجام وظيفه نمود .
شهيد شرافت به هنگام انتخابات مجلس شوراي اسلامي از طرف گروههاي ائتلاف بزرگ كانديداي نمايندة مجلس شوراي اسلامي از استان تهران شد ولي چون علماي شوشتر از ايشان خواستند كه انجام وظيفه را به نمايندگي از شوشتر عهده دار شوند ، پذيرفته و به شوشتر رفته و در همان مرحلة اول انتخابات با بدست آوردن حدود 82% آرا به نمايندگي اولين دورة شوراي اسلامي برگزيده شدند .
ايشان در مجلس به عنوان معاونت كميسيون بازرگاني انجام وظيفه مي كردند . در جريان عزل بني صدر و رأي به عدم كفايت سياسي رئيس جمهور ايشان با تمام تهديداتي كه منافقين كرده بودند بدون كوچكترين هراسي در رأي گيري شركت كرده و رأي مثبت به طرح مذكور دادند .
سرانجام در شب 8 تير ماه 1360 در سن 54 سالگي در جلسه اي كه به همراه ديگر ياران هم پيمانش براي تثبيت اسلام و استحكام نهال انقلاب اسلامي در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي گرد آمده بودند در ناجوانمردانه ترين شكل بدست منافقان و كفار به شهادت رسيد .و خود ستاره اي شد براي راهنمايي مشتاقان به فلاح و رستگاري .
از شهيد محمد جواد شرافت دو اثر به جاي مانده يكي ترجمة زندگاني حضرت فاطمه (ع) و ديگري مردگان با ما سخن مي گويند . به اميد موفقيت در ادامة راه شهيدان راه حق .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام غلامحسين حقاني

نماينده مردم بندر عباس
شهيدحقاني در سال 1320 در شهر قم در يك خانواده روحاني پا به عرصة وجود گذاشت و تحصيلات ابتدائي و دبيرستان خود را در تهران به پايان رساند و از آنجائيكه عشق و علاقة فراواني به تحصيل علوم ديني و فهم اسلام اصيل داشت پس از دو سال در تهران در سال 1335 با موافقت پدرش به زادگاه خود يعني شهر قم برمي گردد تا از مكتب پر فيض اسلام در خدمت علماء و دانشمندان آگاه بهره مند گردد و با ورودشان به قم با تلاش و كوشش و علاقة خاصي به فراگيري علوم ديني مي پردازد و در اين ايام در محضر اساتيد و علماء بزرگي چون مرحوم آيت ا.. داماد ، مرحوم آيت ا... حاج شيخ عباسعلي شاهرودي و آيت ا.. حائري بهره هاي علمي فراواني كسب مي كند و بعد در حوزة درس حضرت آيت ا... العظمي امام خميني شركت نموده و چندين سال از محضر پرفيض امام بهره مي گيرد .
حجت الاسلام حقاني كه خود به درجة اجتهاد نايل آمده بود ، مقالات متعددي را بدون نام و نشان منتشر مي كند و با كمك ديگر اساتيد و علماء حوزة علمية قم ‹‹ مؤسسة در را حق ›› و ‹‹ اصول دين ›› را بنيان گذاري و از اعضاء اصلي آن بشمار مي رود و براي تدوين جزوات و پاسخ به سئوالات گوناگون ، روزي چند ساعت از وقت خود را صرف اين كار مي نمايد و مشغول نوشتن مقالات و نشريات رايگان اين مؤسسه شده و كتاب ‹‹ اسلام پيشرو نهضتها ›› را در خلال همين ايام تأليف نمود كه چند سال قبل به چاپ رسيده و منتشر شد و نيز كتابهاي ديگري هم تأليف و تدوين نموده كه هنوز به چاپ نرسيده و تا آنجا كه در توان داشت در اين راه مايه مي گذارد و بقيه اوقات خود را صرف تدريس دروس حوزة علميه مي كند . از ابتداي شروع نهضت به رهبري قائد اعظم ، بت شكن تاريخ ، امام خميني فعاليت مبارزاتي خود را تشديد نموده و اعلاميه هايي را كه از طرف مدرسين حوزة علمية قم منتشر مي شد ، امضاء مي كنند و اينها چون پتك كوبنده برفرق رژيم سلطنتي فرود مي آيد و شعلة انقلاب را به سرتاسر ايران گسترش مي دهد و نيز در اكثر شهرستانها به ايراد سخنرانيهاي پر شور و تشكيل جلسات مذهبي مي پردازد كه در همين رابطه دوباره به جرم تشكيل جلسات و شوراندن مردم برعليه رژيم ، دستگير و زنداني شد . پرو نده هاي متعدد ايشان در اكثر شعب ساواك منحله گوياي اين واقعيت است .
حجت الاسلام حقاني در طول مبارزات خويش چندين بار دستگير و زنداني شد ، براي نمونه در سال 50 دستگير و به چند ماه زندان محكوم مي شود . مجدداً در سال 54 شديدترين دوران شكنجه ساواك ، دستگير و به 12 سال حبس محكوم مي شود كه هفت ماه آنرا در كميته مي گذراند كه 4 ماه آن مرتباً با شكنجه همراه بوده است . او در زندان كارهاي ايدئولوژيكي و سياسي خود را دنبال مي كند و در كنار مجاهدان بزرگي چون آيت ا... طالقاني و فقيه گرانقدر آيت ا... منتظري به روشنگري افراد مي پردازند تا اينكه در اوج مبارزات و فشارهاي ملت بر رژيم سر سپردة پهلوي از زندان همراه با تعداد ديگري از زندانيان آزاد مي شود و پس از آزادي بلافاصله به فعاليت خود ادامه مي دهد . زمانيكه بختيار جيره خوار ، فرودگاهها را بر روي امام مي بندد ، ايشان همراه روحانيت مبارز تهران در دانشگاه متحصن مي شوند و هنگاميكه امام به تهران مي آيد در اقامتگاه امام به فعاليت و تلاش مي پردازد و بعضي از مسئوليتها را تقبل نموده و در انجام وظيفة كوتاهي نمي كند و با كمك جمعي از فضلا دفتر تبليغات قم را تأسيس نمود و تا قبل از نمايندگي مسئوليت اين دفتر رادبعهده داشت و در اسفند ماه همان سال يعني سال 57 بنا به فرمان امام امت مأموريت مي يابد كه به استان هرمزگان رفته و در حل مشكلات و نابسامانيها كه در اولين استان به چشم مي خورد با تجارب خويش از اين منطقه در بازسازي اين استان اقدامات لازم را به عمل آورد و در كنار توده ها از ايراد سخنراني براي مردم و مخصوصاً نسل جوان گرفته تا ديگر كارهاي اجرائي از قبيل اختلافات و رفع فقر و محروميت تا آنجا كه در توان داشته ، شبانه روز بدون كوچكترين چشم داشتي كوشيده بود . بعد از انتخاب شهيد حقاني از طرف مردم بندر عباس براي مجلس شوراي اسلامي ، او از جمله نمايندگان پر كار و جدي بود و در دو كميسيون تحقيق و دفاع مجلس انجام وظيفه مي كرد و در هر دو كميسيون نايب رئيس كميسيون بود و در برنامه ها و جلسات خارج از مجلس چه در ارتباط با كار مجلس و چه در رابطه با ساير مسائل مملكتي ، حضور فعالانه داشت . حجت الاسلام حقاني با پنج تن ديگر از آقايان از طرف امام جهت بالاترين مقام تصميم گيرنده تبليغات كشور منسوب شد و يكي از فعالترين اعضاء شوراي عالي تبليغات اسلامي بود . ضمناً ايشان دبير شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي كه مركب از سپاه پاسداران ، جهاد سازندگي ، حزب جمهوري اسلامي ، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ، دفتر تبليغات تهران و قم و دفتر تحكيم وحدت مي باشد ، بود و در شوراي هماهنگي جهت انسجام و هماهنگ كردن تبليغات اسلامي كوشش فراوان كرد و نمونة آن برگزاري همين مراسم و راهپيمائي هائي است كه انجام مي گيرد . همچنين ايشان به كمك ساير اعضاء شورا در صدد بودند كه با برنامه هاي حساب شده م پر بار ، تبليغات اسلامي را در سراسر جهان گسترش دهند و از جمله كارهاي ايشان در اين رابطه اعزام بيست هيئت به حدود 30 كشور جهان بمناسبت دومين سالگرد انقلاب اسلامي ايران بود كه خود ايشان هم در رأس هيئتي به كشورهاي يمن شمالي ، يمن جنوبي ، عربستان سعودي ، لبنان و سوريه سفر كرده بود . ديگر از فعاليت هاي ايشان تدريس در كلاسهاي ايدئولوژي و سياسي در حزب جمهوري اسلامي ، دانشكده تربيت معلم ، زندان اوين و دفتر تحكيم وحدت در طول اين يكسال نمايندگي بود ، ضمناً دروس حوزه را نيزبراي گروه كثيري تدريس مي كرد و در همين اواخر از طرف شوراي عالي تبليغات اسلامي سرپرستي سازمان تبليغات اسلامي نيز بايشان محول شده بود .
شهيد حقاني در سال 1340 ازدواج كرده بود و ثمره اين ازدواج 6 فرزندمي باشد .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي حسيني طباطبايي

نماينده مردم زابل
شهيد حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي حسيني طباطبائي در سال 1307 در شهرستان زابل در يك خانواده كشاورز محروم سيستاني متولد و از كودكي با رنج و محروميت آشنا شد . پس از آموزشهاي مقدماتي ، تحصيلات خود را در قم و نجف ادامه و از محضر علماي بزرگ هر دو حوزه بهره گرفت و به مرحلة اجتهاد رسيد .
ذوقي سرشار و قلمي توانا و ايماني خالصانه و تقوايي عارفانه و دلي پر از مهر داشت ، به اين جهت پس از طي مراحل تحصيلي به زادگاه خود كه سمبل فقر فرهنگي و اقتصادي كشور ماست ، رفت تا به هدايت قومش برخيزد و دستشان را بگيرد و در نابسامانيها يارشان باشد و در دشواريها شريك مصائبشان .
منطق منظوم ، منتهي الميزان و جزوه اي عربي در مدح حضرت علي عليه السلام از اهم آثار علمي و ذوقي اوست .
در ايام سياه طاغوت ، ضمن ادارة مدرسة علمية زابل و امامت جماعت ، به تبليغ مباني اسلام و ارزشهاي عالي ديني مي پرداخت . از مسائل مهمي كه همواره ذهن او را مشغول مي كرد ، وحدت شيعه و سني بود كه در راه تحقق آن سعي بليغ مي كرد و تفرقه را ابزار استعمار مي دانست كه مخصوصاً در آن منطقة محروم با استفاده از فقر مادي و فرهنگي خيلي زود مورد بهره برداري بيگانگان قرار مي گرفت .
شهيد حسيني طباطبائي ، عامل مهم و مؤثر رسيدن موج انقلاب به زابل و اطراف بود . از يك سو با دعوت مبلغين به آن منطقه مي كوشيد تا سطح اسلامي و انقلابي مردم منطقه را بالا برد و از سوي ديگر با توجه به موقعيت مرزي زابل ، در فرار مجاهدان و انقلابيون مسلمان كه براي انجام وظايف مبارزاتي مي بايست به خارج بروند ، نقش اساسي داشت . از جمله در فرار شهيد اندرزگو ، از عوامل مؤثر بود . بسياري از علماي بزرگ از قبيل آيت الله خزعلي و صلواتي از مدرسان بزرگ حوزة علميه قم و ايزدي نجف آبادي كه از سوي رژيم منفور پهلوي به زابل تبعيد مي شدند ، از جانب اين شهيد به گرمي مورد استقبال قرار مي گرفتند و خانه اش با تمامي صداقت و خلوص پناهگاه انقلابيون و تبعيديان بود . وي به خاطر اين تلاشها ، مكرر مورد آزار و هتك و شتم ساواك قرار گرفت و يكبار با خشونت بسيار او را به تهران آوردند و مدتها در زندان بود .
پس از پيروزي انقلاب نيز در تثبيت انقلاب اسلامي در منطقه زابل و سرو سامان دادن به نهادهاي انقلابي نقش مؤثري داشته است .
شهيد طباطبائي پس از مطرح شدن موضوع انتخابات مجلس ، به عنوان نماينده محرومان زابل به سنگر مجلس آمد . او در ايام نمايندگي ضمن كوشش براي وضع فرهنگي و اقتصادي سيستان ، با سخنراني هاي خود در مجلس و نماز جمعه هاي شهرستانها و ديگر مجامع ، عليه كليه خطوط انحرافي و عوامل ضد انقلاب كوشش صادقانه و خالصانه اي داشت و به هيچ وجه خطي را در قبال خط امام تحمل نمي توانست بكند . او به راستي يك سرباز انقلابي امام زمان عجل الله تعالي فرجه بود كه سرانجام در ميدان مبارزه با خطوط انحرافي و ضد انقلابي در 7 تير 1360 در جمع ياران خدائي ، به جوار رحمت حق پيوست و با خون خود ، خط مستقيم ولايت فقيه و اسلام راستين را ترسيم نمود .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد علي حيدري


<>

نماينده مردم نهاوند
حجت الاسلام حيدري در سال 1315 در قم بدنيا آمد . پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام محمد ولي حيدري از علماء برجسته و مورد احترام منطقه غرب بوده و در اين ناحيه نفوذي عظيم داشته اند . از سن 12 سالگي به تحصيل علوم ديني پرداخته و چندين سال در نجف اشرف به تحصيل اشتغال داشتند . پس از مدتي به قم عزيمت نمود و در يكي از حجره هاي مدرسه فيضيه به كسب علم و دانش پرداخت.
دروس سطح را از محضر استيدي چون آيت ا... منتظري و آيت ا... مشگيني استفاده نمود و قسمتي از دروس خارج را از محضر آيت ا... العظمي بروجردي و درس زبان انگليسي را از محضر آيت ا... شهيد دكتر بهشتي و دروس فلسفه را از محضر علامة بزرگوار سيد محمد حسين طباطبائي آموخت و قسمتي از فقه و اصول را از محضر رهبر انقلاب امام خميني كسب فيض نمود . در علم منطق و فلسفه و ادبيات عرب و ادبيات فارسي و تفسير قرآن و مسائل اجتماعي و فلسفي ، در رد مكاتب كمونيستي و ماترياليستي آگاهي كامل داشت .
داشمندي بزرگ بود ، اقتصاد را به بعضي از طلبه هاي نوآموز درس مي داد ، همچنين در علوم جديد شناخت كافي داشت و ديپلم ادبي را گرفته و در رياضيات نبوغي خاص داشت .
مبارزاتش را در سال 1342 آغاز و همگام با ساير فضلاي حوزة علميه در مبارزات عليه رژيم طاغوت شركت كرد و در 15 خرداد با سخنرانيها و اعلاميه هاي خود مردم را به مبارزه عليه شاه دعوت كرد . از اين به بعد تحت تعقيب قرار گرفت و در سال 1343 همراه با آيت ا... منتظري و ديگر روحانيون مبارز دستگير و به زندان قزل قلعه منتقل گرديد پس از آزادي دست از مبارزه و افشاگري بر نداشت .
بعد از فوت پدرشان و خلائي كه از وجود ايشان در شهرستان نهاوند و منطقه غرب احساس مي شد ايشان به نهاوند رفته و پرچمدار مبارزات حق طلبانة مردم نهاوند و حوزه شدند .
بعد از ورود ايشان به نهاوند رژيم چون از وجود ايشان احساس خطر مي كرد ، دست به تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور در نهاوند زد و از ايشان به شدت وحشت داشت و او را طرفدار خميني و عامل اخلالگريها و بي نظمي ها ميدانست و در يكي از اسناد موجود در ساواك آمده است : ‹‹ ايشان در هر قسمت نهاوند اقامت كند ، حوادثي را بوجود مي آورد .››
در سال 1355 طي مأموريتي از طرف امام خميني سفري به لبنان نمود و با امام موسي صدر به گفتگو نشست و بعد از رفتن به مكه معظمه به ايران بازگشت . پس از مدتي ساواك ايشان را بعنوان اقدامات ضد امنيتي دستگير و پس از چند روز بازداشت ، به شهر بابك تبعيد نمود .
وجود ايشان در اين شهر باعث شورش و قيام شد . پس از آزادي به نهاوند آمد و با استقبال عظيم مردم شهر و روستا روبرو شد كه در تاريخ آنزمان بي نظير بوده است ، 200 كيلومتر اتوبوس ، ماشين و موتور سوار و پياده به استقبال آمده و زنجيروار حركت مي كردند و گاو و گوسفندها در جلو ايشان قرباني مي كردند و ورود ايشان باعث انقلابي عظيم در اين شهر و حتي شهرهاي اطراف شد .
پس از چندي مجدداً دستگير و به زندان همدان منتقل و مدتي بعد او را به زندان سنندج منتقل نمودند . او قبل از انقلاب نمايندگي امام را در نهاوند به عهده داشت و در سال 1357 ايشان با جمعي از نهاونديهاي متعهد جهت استقبال از ورود امام خميني به تهران رفتند ، ولي بختيار از ورود امام جلوگيري و فرودگاهها را بست و ايشان همراه ديگر روحانيون در دانشگاه تهران متحصن شدند .
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ايشان بعنوان امام جمعه نهاوند از طرف امام منصوب شدند و همچنين حاكم شرع استان همدان را پذيرفته و سرپرستي كميته انقلاب اسلامي را بعهده گرفته و در تداوم انقلاب اسلامي در خدمت اسلام و مسلمين اشتغال داشتند و همچنين سرپرستي اكثر نهادهاي انقلابي نهاوند را به عهده داشتند .
فعاليتهاي ايشان در نهاوند چشمگير است ، ساختن حمام و مدرسه در روستاها و بيل زدن جهت آب رساني در روستا و ساختن 50 واحد ساختماني جهت مستمندان و فقرا از كارهاي ايشان است .
حجت الاسلام حيدري با حس مسئوليت كانديد مجلس شوراي اسلامي شد و با اكثريت قاطع آراء انتخاب شد و به مجلس راه يافت تا در خط سرخ شهادت گام بردارد . از ايشان آثار ، نوشته ها و اشعار و حواشي چاپ شدة بسياري بر جاي مانده است .
سرانجام اين خورشيد تابان در شامگاه خونين 7 تير 1360 همراه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي و يارانش در انفجار بمب در سالن دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي غروب كرد و با خون خود جمهوري اسلامي را آبياري نمود .پيكر مطهرش به نهاوند برده شد و در كنار قبر پدرش در حسينية جوانان به خاك سپرده شد .


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حجت الاسلام محمد حسن طيبي


نماينده مردم تهران
شهيد محمد حسن طيبي در سال 1310 هجري شمسي در روستاي روئين از شهرستان اسفراين در خانه اي كه استضعاف مادي بر آن حاكم بود ، چشم بدنيا گشود . تعليم قرآن و مراحل ابتدائي احكام اسلام را در دامن پدر خود مرحوم ملا رحماني فراگرفت .
در سن 10 سالگي پدرش فوت كرد و بدنبال آن شهيد طيبي روانة مشهد مقدس ، جهت كسب تعاليم عاليه اسلام شد . پس از طي مراحل سطح نزد مرحوم اديب و مدرس در مدرسه هاي علميه مشهد در سن 35 سالگي ازدواج مي كند و به زادگاه خود تبليغ و ارشاد باز مي گردد .
از آنجا كه از ابتداي زندگي متدين و سالم و صادق و مهربان به مردم بود ، مورد توجه قرار گرفته و در تمام مشكلات و مسائل از وي كمك ميگرفتند . اخلاق و رفتار آن شهيد آنقدر با مردم خوب بود كه كوچك و بزرگ افراد او را دوست مي داشتند .
وي براي تأمين معاش زندگي كشاورزي مي كرد . هر كسيكه با وي گفتگو مي كرد ، خوب به حرفش گوش ميداد . وي با همان لباس كه به وكالت رسيده بود ، بدون تغيير و تعويض بشهادت رسيد .
در سال 1350 براي انجام فرائض حج به مكه رفت . در هر زماني با گفتار خود و انتشار اعلاميه ها و نوارهاي علما ، كج رويهاي طاغوتيان را افشاء مينمود . مبارزات وي پس از حوادث 1356 گسترش پيدا كرد و منطقه را تحت تأثير خود قرار داد . رژيم بخاطر سركوبي مردم در اين سال با روش مسلحانه حمله كرد و با استقامت و شجاعت مردم روبروشد .
در هنگام انتخابات نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بخاطر اعتمادي كه مردم به وي داشتند و پشتكار دوستانش براي اين امر مهم ، كانديد شد و نمايندة مردم اسفراين در مجلس شوراي اسلامي گرديد .
او هميشه دلبند افراد معتقد و مؤمن بود و همواره در مباحث و مجالس در خط امام شركت مينمود . تا اينكه در يكي از همين مجالس همراه با عالم بزرگوار شهيد دكتر بهشتي و ساير ياران باوفاي اسلام به شهادت رسيد .
وي پس از تشيع در تهران و مشهد و شيروان و فاروج و اسفراين ، همراه با جمعيت فراوان مصيبت ديده در زادگاهش روئين بخاك سپرده شد .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد علي اكبر دهقان

نماينده مردم تربت جام
‹‹ ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون ››
شهيد علي اكبر دهقان در سال 1327 در شهر تربت جام و در يك خانواده متوسط كارگري كه از وطن اصلي خود ‹‹ يزد ›› به اين شهر مهاجرت كرده بود ، متولد گرديد .
در سال 1349 از دبيرستان ابن سيناي اين شهرستان موفق به اخذ ديپلم شد و در دوره دوازدهم آموزش و پرورش در آمد و مأمور انجام وظيفه در يكي از روستاهاي مجاور اين شهر گرديد كه به عنوان مدير و آموزگار مشغول به كار شد و در تابستان 1351 موفق به شركت در اولين دوره كلاسهاي تابستاني راهنمائي تحصيلي گرديد و پس از آن به تدريس در مدارس راهنمائي شهر پرداخت .
شهيد دهقان در رشته علوم تجربي و رياضي ، فوق ديپلم گرفت و علاقه او به مطالعه در مسائل اسلامي مانع ادامه تحصيل او گرديد و از اين پس به تدريس درس ديني و تشكيل جلسات و انجمنهاي مذهبي مشغول شد . او براي همه مردم شهرش يك چهره مشخص مذهبي و پايبند به مكتب بود و در تمام ساعات روز با انبوهي از مشتاقان كه بدور او جمع بودند به اشاعه شريعت حقه اسلام اشتغال داشت .
شهيد علي اكبر دهقان در حدود سالهاي 45 در جلساتي كه تحت عنوان مبارزه با بهائيت تشكيل مي شد ، شركت مي كرد و خود يكي از پايه گذاران اين انجمن در اين شهرستان بود .
او همزمان با اين فعاليتها دست به تشكيل صندوق قرض الحسنه زد و با اعتمادي كه به او داشتند كليه كارهاي ادارة آنرا به عهده گرفت و خانه محقرش همراه با يك دفتر حسان ساده و مقداري موجودي كه در ان دوران سياه آريامهري به سختي مي توانست به دست آيد ، محل شكل گرفتن اين سنت پسنديدة اسلامي شد و همان قدمهاي اوليه او كه حقاً شايستگي برداشتن ان را داشت ، امروز به صورت صندوق قرض الحسنه المهدي سرمايه قابل توجه و محلي بسيار آبرومند ، در تربت جام با همكاري ياران و شاگردان صميمي اش اداره مي شود .
شهيد دهقان در كنار اين دست به تشكيل صندوق خيريه زد كه از اين راه قدمهاي مؤثري برداشت و كتابخانه المهدي نيز از جمله نعماتي است كه با يك سري اقدامات مجدانه او ، امروز در اين شهر براي نسل جوان بيادگار مانده است .
او در اين شهر يك محور مشخص اسلامي بود كه به همين دليل هميشه مورد تعقيب مقامات امنيتي بود و در حدود سالهاي 55 خانه اش مورد هجوم مأمورين امنيتي قرار گرفت و او را تحت الحفظ به ساواك تايباد بردند كه به علت نداشتن مدارك كافي آزاد شد ، اما وي يك دم دست از مبارزه بر نداشت تا اينكه در اوج مبارزات انقلابي، او توانست رسالت خود را به خوبي انجام دهد و در آن زمان تمام مسائل مربوط به مبارزات از خانه او شروع مي شد . او يك رهبر انقلابي براي جامعه ، مخصوصاً فرهنگيان و روشنفكران بود كه بدون اغراق وجود او محركي بسيار قوي براي حركت به شمار مي رفت و او در اين راه سختي هاي فراواني تحمل كرد .
كميته انقلاب با فرامين امام حول اين محور شكل گرفت و عاشقانه شب و روزش را صرف نهاد نوپاي اسلام كرد و مرجعي مورد اطمينان براي رفع مشكلات مردم شد .
نوع برخود با اين مسائل انتخاباتي و شيوه تبليغات ستادي كه از دوستان او شده بود بر اساس تذكرات بيش از حدش يك قدم خارج از مسائل اسلامي نشد و او با وسواس همه آنها را در چارچوب مسائل اسلامي محدود كرد ، در حاليكه رقباي او با اتخاذ شيوه هاي تبليغاتي تجارتي و خاصه دست به خرجهاي هنگفت زده بودند ، حاضر به تن دادن به اين مسائل نشد و شديداً از اين شيوه ها ابراز تنفر مي كرد و بالاخره با شروع انتخابات براي تشكيل مجلس شوراي اسلامي همه قشرهاي متعهد در خط امام يك صدا به سوي او آمدند و به عنوان وظيفه شرعي او را براي نامزدي اين كار دعوت كردند و او كه واقعاً ميل باطني به اين امر خطير اسلامي نداشت بر اساس آنچه وظيفه اسلامي اش حكم مي كرد ، كانديد شد و طبيعي بود كه شايستگي اين كار را داشت و به نمايندگي انتخاب شد .
با توكل به خدا و با تكيه بر توده هاي مستضعف در خط امام راهي مجلس شد و با تصويب اعتبارنامه اش در تاريخ 17/ 3 / 59 رسماً در سنگر مبارزه مجلس قرار گرفت و همانطور كه زيبنده اش بود ، در اين سنگر يكي از ياوران امام و نگهبانان وفادار و مبارز انقلاب بود و در سايه تلاش و خداجوئي در شامگاه خونين 7 تير 1360 در سنگري كه به آن عشق داشت و در كنار مرداني چون شهيد مطلوم بهشتي كه سخت به او ارادت مي ورزد به فيض شهادت رسيد و به آنچه آرزويش بود نايل آمد كه گوارايش باد اين پيروزي .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد مهدي نصيري لاري


نماينده مردم لارستان
«و ما نقموا الاان يومنوا بالله العزيز الحميد »
و انتقام نگرفتند از ايشان مگر به سبب اينكه بخداي تواناي ستوده ايمان آوردند .
شهيد مهدي نصيري لاري در سال 1312 در دهستان « ارزويه » حوالي سيرجان در خانواده اي كشاورز بدنيا آمد . دوران كودكي و نو جواني و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را بدليل يتيم شدن در كودكي با سختي بپايان بــــــرد .
تحصيلات عالي را در دانشسرايعالي تهران رشته آموزش و پرورش ادامه داد .
پس از پايان تحصيلات عالي در سال 1340 راهي سيرجان شد و از سنگر مدرسه و مسجد به تبليغ تعاليم انقلابي و انسانساز اسلام و هدايت و افشاي رژيم منفور پهلوي پرداخت .
حركت فرهنگي او تأثير سازنده اي در تحولات فكري و اجتماعي مردم مناطق سيرجان ‚ كرمان ‚ بندر عباس و لار داشت . بدليل تاب تحمل فعاليتهاي روشنگرانه او را در آن منطقه نداشت ‚ وي را به اصفهان تبعيد كرد و از تدريس منع نمود و سر انجام به اجبار او را از خدمت انقلابي و روشنگرانه منفصل و باز نشسته كردند. اما او به تلاشهاي پيدا و پنهان خود ادامه داد تا سر انجام اميدهاي ديرينه اش تحقق يافت و انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد .
پس از پيروزي انقلاب بمدت يكسال متصدي فرمانداري سيرجان بود . در انتخابات مجلس شوراي اسلامي از شهرستان لارستان بنمايندگي انتخاب شد و به مجلس راه يافت . وي همچنين عضويت كميسيون امور اقتصادي و دارايي مجلس شوراي اسلامي را بر عهده گرفت .
و سر انجام او كه مردي اديب ‚ شاعر ‚ عارف و مبارز بود ‚‌همراه با بيش از 72 تن از ياران حسين زمان ‚‌در يكشنبه خونين 7 تير ماه 1360 به شهادت رسيد و در بهشت زهرا ي سيرجان بخاك سپرده شد.
 
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:22 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر سيد شمس الدين حسيني نائيني

نماينده مردم نائين
شهيد دكتر سيد شمس الدين حسيني نائيني در سال 1312 در ‹‹ سلطان نصير نائين ›› در يك خانواده مذهبي بدنيا آمد . در سن چهار سالگي از داشتن نعمت پدر محروم گرديد و نزد مادر بزرگش با يك خواهر كوچكتر بزرگ شد . وي از كودكي طعم رنج را چشيد و در ميان مردم محروم مي زيست و از نزديك با دردهاي مردم محروم و مستضعف آشنا بود . وي مدتي از دوران تحصيل در اصفهان بود و نيز در اين شهر دوران متوسطه را گذرانيد و در مدرسة صدر به كسب معارف اسلامي پرداخت . ادبيات را نزد حاج احمد آقا يكي از فضلاي حوزه آموخت و در محضر درس مرحوم حاج شيخ محمد حسين عالم نجف آبادي و آيت ا.... زنجاني حاضر شدو درس تفسير و نهج البلاغه را از محضر زاهد بزرگ حاج ميرزا علي شيرازي آموخت و پس از پايان دوره مقدمات و سطوح ، براي تكميل معلومات ابتدا به قم و سپس به تهران رفت و در مدرسة عالي استاد شهيد مطهري ( سپهسالار سابق ) درس تفسير قرآن و اصول عقايد اسلامي را در محضر آيت ا.... طالقاني و فلسفه را از مرحوم راشد و استاد شهيد مطهري و آيت ا.. حائري آموخت و از دانشكده الهيات و معارف اسلامي موفق به اخذ درجه ليسانس شد و سپس در همان دانشكده فوق ليسانس گرفت و پايان نامه تحصيلي خود را تحت عنوان ‹‹ جهاد در راه اسلام ›› نگاشت و براي تكميل معلومات خود بار سفر بست و در كشور هندوستان در دانشگاه اسلامي ‹‹ عليگره ›› كه از بزرگترين دانشگاههاي اسلامي جهان است ، تحت نظر فيلسوف محقق استاد ‹‹ كلب عابد ›› رسالة دكتراي خودش را تحت عنوان ‹‹ فلسفة دعا و مقايسة دعاي اسلام با ساير اديان ›› نگاشت .
شهيد حسيني در همان هنگام كه مشغول تحقيق بود ، به تدريس مي پرداخت . مدتها در دبيرستانهاي مختلف تعليمات ديني و علوم اجتماعي تدريس كرد . در دبيرستان قدس با آقاي محمد علي رجائي و استاد جلال الدين فارسي همكار بودند و سپس اين دوستي و همكاري با آقاي رجائي براي چندين سال در دبيرستان ميرداماد ادامه يافت .
از جمله فعاليتهاي اجتماعي شهيد ، همكاري با مؤسسة فرهنگي ( اولين محل اقامت امام پس از بازگشت به وطن ) بود و ديگر اينكه با شهيد مظلوم دكتر بهشتي و آقاي دكتر باهنر در سازمان تحقيقات و برنامه ريزي وزارت آموزش و پرورش همكاري و همفكري داشت . برادر شهيد حسيني مدتي نيز به تدريس علوم اسلامي در سطح دانشگاه پرداخت . از ديگر فعاليتهاي اجتماعي شهيد تشكيل جلسات مذهبي بود كه در كنار سخنرانيها و ديگر فعاليتهايش ارزش خاصي براي آن قائل بود و مدت 8 سال در يكي از اين جلسات ، تفسير قرآن را بعهده داشت . شهيد حسيني در طي اين سالها با مؤسسة خيرية ولي عصر ، كه سرپرستي خانواده هاي محروم و مستضعف را به عهده داشت و همچنين صندوق ذخيره جاويد كه از نهادهاي انقلابي و اسلامي بود از نزديك همكاري داشت ودر راه به تحقق رسيدن انقلاب اسلامي و آرمانهاي مكتبي اش سالها در دوران سياه خفقان آريامهري فعاليت بي امان و خستگي ناپذير داشت و همواره در افشاي جنايات رژيم شاهنشاهي و ترغيب مردم به نظام جمهوري به وسيلة شعر ، مقاله و سخنراني مي كوشيد . پس از به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني ، شهيد حسيني به همكاري با ادارة كل امور تربيتي وزارت آموزش و پرورش به عنوان كارشناس مسئول امور ديني و امور تربيتي بكار پرداخت و پس از آن از طرف حزب جمهوري اسلامي به نمايندگي اولين دورة مجلس شوراي اسلامي از شهرستان نائين كانديد و انتخاب شد . همواره از مجلس به عنوان سنگري براي دفاع از اسلام و خط امام و ولايت فقيه ياد مي كرد و تمامي كوشش خويش را مبذول اين راه مي نمود . وي شهادت را به عنوان گرانبهاترين پشتوانة انقلاب اسلامي مي دانست و از صميم قلب آرزوي شهادت داشت و اين آرزو را بارها به زبان مي آورد و از دوستان به عنوان دعاي خير مي خواست كه برايش آرزوي شهادت كنند . به مصداق آية شريفه ‹‹ ادعوني استجب لكم ›› خداوند دعايش را چه نيكو استجابت كرد و او را به همراهي ديگر همرزمانش به جوار رحمت خويش خواند .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:23 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد رحمان استكي


نماينده مردم شهر كرد
شهيد رحمان استكي به سال 1329 در يك خانوادة مذهبي در شهر كرد بدنيا آمد . دوران تحصيل وي اغلب اوقات در مساجد و مجالس مذهبي مي گذشت . پس از اخذ ديپلم و اتمام خدمت در سال 1351 به شغل آموزگاري روي آورد و بعد از يك سال براي آشنايي و ارزيابي جريانات مبارزاتي و تجربه اندوزي به تهران هجرت نمود ، ولي به علت نياز منطقه به توصيه دوستانش به منطقه بازگشت .
در سال 1353 وارد دانشگاه شد و در همين ايام در جلسات درس استاد محمد تقي جعفري و جلسات مخفي درس شهيد مظلوم ، آيت ا.... دكتر سيد محمد حسيني بهشتي شركت مي كرد و در سال 57 در رشته علوم تربيتي فارغ التحصيل شد . همزمان با اوج مبارزات مكتبي قهرمان ايران به زادگاهش شهر كرد بازگشت و با مديريت و دورانديشي منحصر بفرد خويش سازماندهي اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات عظيم را بر عهده داشت . ايمان قوي و شهادت زياد سبب شده بود كه شهيد استكي بدون ترس و واهمه اي اجراي مراسم را خود قبول نمايد . در اوج مبارزات كه دانش آموزان مدارس شهر كرد بعنوان نشان دادن خشم و نفرت به رژيم جلاد به خيابانها مي ريختند و دست به تظاهرات مي زدند ، مدير كل وقت اداره آموزش و پرورش چهارمحال و بختياري طي گزارشي مسبب و عامل تحريك دانش آموزان را رحمان استكي كه دبير يكي از مدارس شهر كرد بود ، معرفي نمود كه اصل سند موجود است .
شهيد استكي بعلت شناخت عميق از مباني اسلام توانست گروه زيادي از دانش آموزان را با شركت دادن در جلسات مخفي به صحنه مبارزه بكشاند . پس از پيروزي انقلاب اسلامي شهيد استكي كه از فقدان تشكيلات منسجم اسلامي و عدم تشكل نيروهاي مبارز مسلمان رنج مي برد در فكر چاره افتاد. با اعلام تأسيس حزب جمهوري اسلامي پس از تحقيق و با توجه به شناخت قبلي كه از استاداني همچون شهيد آيت ا.... دكتر بهشتي و حجت الاسلام دكتر باهنر داشت به كمك تعدادي از برادران ، مقدمات تأسيس دفتر حزب جمهوري اسلامي شهر كرد را به انجام رسانيد .

پس از مدتي كه خود در حزب فعاليت نمود عليرغم ميل باطني با اصرار برادران مسلمان بعنوان معاون آموزشي و كفيل اداره كل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختياري انتخاب و صادقانه با خدمات شبانه روزي كه معمولاًتا پاسي از نيمه شب ادامه داشت به رتق و فتق امور پرداخت . همه هفته ساده و بي ريادر كنار مردم در نماز جمعه شركت مي كرد ، دردها و مشكلات را مي گفت و متقابلاً حرفها و شكايات مردم را نيز باسعه صدر گوش مي داد و آنقدر روحيه اي قوي و اراده اي استوار داشت كه با وجود اينكه عوامل منحرف در آموزش و پرورش و دشمنان سيل تهمت ها و شايعه ها را بدروغ در بين مردم انتشار دادند ، نتوانستند كوچكترين خللي در عزم راسخ او بوجود آورند ، او راه خود را يافته بود و به پيش مي رفت . با شروع انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي كه لزوم انتخاب فردي با تقوا ، مكتبي ، صادق ( همانطوريكه شهيد استكي بارها گفته بود : وكالت را بعنوان يك وظيفة الهي بايد پذيرفت و نه يك پست و مقام و مايه فخر ) ضروري به نظر مي رسيد حزب جمهوري اسلامي شهر كرد با توجه به معيارهاي فوق الذكر شهيد استكي را بعنوان كانديداي انتخابات معرفي نمود كه با راي قاطع مردم به مجلس شوراي اسلامي رفت .

شهيد استكي براستي يك مجاهد راه خدا بود و از جان و مال و دلبستگي هاي خانه و خانواده تطهير شده بود و هيچ چيز جز مكتب و مردم برايش اهميت نداشت . آنقدر پاكباخته و دلسوز انقلاب اسلامي بود كه بارها بعنوان پند و اندرز به همرزمانش مي گفت ، برادران و خواهران : ضد انقلاب ، گروهكهاي منحرف ، منافق اكثر اوقات براي نيات باطل خود ‹‹ حرف حق ››مي زنند ، بايستي هوشيار بود و بيدار كه مبادا در طول مبارزه اين مسئله مهم از ياد ببريم و غافل باشيم
خدايا : تو خود ميداني كه او براي و ، براي رضاي تو كوشيد در راه تو شهيد شد . اين قرباني را در راه پاك خودت پذيرا باش و قدرت تداوم راهش را به ما عطا فرما.

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:23 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد سيد رضا كامياب


نماينده مردم مشهد
حجت الاسلام سيد رضا كامياش در مرداد ماه سال 1329 در روستاي نوده از توابع گناباد در خانوادهاي كشــاورز و روحاني بدنيا آمد . از سيزده سالگي در حوزه علميه گناباد به آموزش علوم اسلامي مشغول گشت و سپس در مشهـد درس خود ادامه و در سال 47 با استاد سيد علي خامنه اي آشنا شد و تغييرات عظيمي در طرز فكر او ايجاد گرديـد و سپس در نشستهاي مخفي مخفي و خصوصي ايشان نيز شركت كرد و مدتي نيز در كلاسهاي درس آيت الله شيخ-
ابولحسن شيرازي امام جمعه فعلي مشهد فعاليت داشت .وي سپس با جامعه شناس و متفكر بزرگ اسلامي دكـــتر علي شريعتي آشنا شد و بصورت مبلغ آثار اين بزرگ مرد و نيز استاد شهيد علامه آيت ا لله مطهري در آمـــــد . در جريان جشنهاي 2500 سالة‌آمريكايي بخاطر فعاليتهايش مورد شناسايي مأموران شاه قرار گرفت و ساواك به منــزل او هجوم برد وليكن موفق به دستگيريش نشد .
سيد رضا كامياب در جريان پيروزي انقلاب نقش فعالي داشت و در رمضان سالهاي 56 و 57 نيز با سخنراني هـــاي تند و داغ ‚ مردم كرمان را به هيجان در آورد و سپس مخفيانه به يزد رفت . در 19 دي ماه 56 در قزوين سخنرانـي پرشوري بر عليه رژيم ايراد نمود كه منجر به بسته شدن بازار و تعطيل مساجد گرديد و نامش جزو ليست سيـــــاه ساواك قرار گرفت .
حجت الاسلام كامياب پس از پيروزي انقلاب نيز نقش فعالي را در اكثر نهادهاي انقلابي و مردمي بعهده داشته است و به همين خاطر منافقين و گروهكهاي منحرف وي را سدي در مقابل خود احساس مي كردند تا اينكه چند روزي بيشتر از انتخاب ايشان توسط مردم غيور مشهد براي مجلس شوراي اسلامي نگذاشته بود كه به دست عوامل خود فروخته آمريكا به شهادت مي رسند و به ديدار خدا مي شتابند .
 
 


دوشنبه 13 دی 1389  2:23 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها