پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
8 : نامه فرهنگستان زمستان 1385; 8(4 (پياپي 32)):107-110. |
|
مستخرج از نامه باربيه دومنار به آقاي رنو، وابسته سفارت فرانسه در ايران |
|
سميعي احمد* |
|
|
... سير انحطاطي پرشتابي كه متجاوز از يك قرن باز ايران را به سوي اضمحلال اجتناب ناپذير قريب الوقوعي سوق مي دهد براي ادبيات كمتر از شعب ديگر تمدن كهن سال آن كشور فلاكت بار نيست. به محض ورود به بوشهر اين واقعيت ناگوار بر من مسلم گشت و هر آنچه بر سر راه خود ديدم مويد سرخوردگي هايم شد. من با دلي سرشار از خيال هاي خام به خاك ايران پا نهاده بودم؛ با مشاهده اين سرزمين به تعبيري بكر و ناآشنا باري اروپاييان، اميد بسته بودم كه بتوانم، با جستجوي مجدانه، اگر هم براي عصر پيش از اسلام نباشد، دست كم براي سلسله هاي متعدد اسلامي كه بر سر اني كشور تيره بخت با يكديگر نزاع داشتند، مدارك گران بهاي چندي بيابم و در همان شهر اصفهان بود كه به خطاي خود پي بردم. عناوين چند اثر شرقي، كه در اروپا توان گفت معروف عام بود، هيچ گاه به گوش ملايان پروزن و اعتباري كه اميدوار بودم بار من باشند نخورده بود. كهنه پرستي با جهل آنان همدست گشته بود تا مرا از راهي كه در پيش گرفته بودم منصرف سازند و من پايتخت قديم ايران را با اين بارو دردناك ترك گفتم كه گنج هاي نهفته در مساجد و مدارس و اندروني هاي ميرزاياني بي خيال و بي علاقه، در اثر اهمال و غفلت، همچنان مدفون خواهندماند تا روزي كه همسايه اي پرقدرت سررسد و از اين غنايم كتابخانه هاي خود را كه، زين پيش، با كشورگشايي پروار شده بود پرمايه تر سازد. تا آن روز، موريانه و آتش و افغان ها فرصت خواهند داشت كه خسارات بسياري به بار آورند. به لطف حاكم اصفهان، اطلاعاتي كسب كردم كه، براساس آنها، از وجود متوني چند از كهن ترين آثار عصر اسلامي در فارس و يزد و حتي در بلوچستان اطمينان يافتم.
|
|
كليد واژه: |
|
 |
نسخه قابل چاپ
|
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 1:16 PM
تشکرات از این پست