0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
ارزش هاي بارز فرهنگي در مثل ها و تعبيرهاي کنائي فارسي
 
مويدحكمت ناهيد*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

مطالعه ارزش هاي فرهنگي همواره دل مشغولي آن دسته از محققاني است که در بررسي هاي خود به بعد فرهنگي توجه دارند. در اين زمينه، شمار انديشه منداني که بر تاثير عوامل فرهنگي، به ويژه ارزش ها به مثابه يکي از عمده ترين عناصر آن، تاکيد مي ورزند اندک نيست. از جمله شناخته شده ترين آنان مي توان به مکلفند (Macclelland 1964) در زمينه «ارزش هاي نهفته در ادبيات داستاني»؛ هافستلد (Holstede 1976, 1973) در زمينه «تنوع فرهنگي در بررسي شخصيت هاي ملي»؛ اينگلهارت (Inglehart 1987)  درباره «اهميت ارزش ها در دگرگوني اجتماعي»؛ شوارتز (Schwarts 1992) درباره «ده ارزش جهان شمول»؛ و گروه تحقيقات رالستون (Ralston etal 1997) در خصوص «تاثير فرهنگ ملي و ايديولوژي اقتصادي بر ارزش هاي مديريتي کار» اشاره کرد.
در کشور ما نيز، از جمله عمده ترين تحقيقات درباره ارزش ها و نگرش ها مي توان از پژوهش هاي علي اسدي (1353) درباره «شناخت نگرش هاي اجتماعي و گرايش هاي فرهنگي در ايران»؛ فرامرز رفيع پور (1376) درباره «تغييرات ارزشي»؛ منوچهر محسني (1379) در بررسي «آگاهي ها و رفتارهاي اجتماعي فرهنگي در تهران»؛ آزاد ارمکي و غياثوند (1383) در زمينه «تغييرات فرهنگي در ايران» و چند محقق ديگر ياد کرد.
گروه پژوهشي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي نيز، پس از مشارکت در تحقيق گروهي درباره شناخت مفاهيم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادبي فارسي (پژوهشگران پژوهشکده علوم اجتماعي 1382) به پژوهش در ادبيات ايران به ويژه شناسايي ارزش هاي بارز در آن توجه داشت. از اين رو، بر آن شد که به شناسايي ارزش هاي فرهنگي در گزيده هاي از مثل ها و تعبيرهاي کنايي فارسي بپردازد به خصوص که نه تنها در تحقيقات ايراني بلکه در تحقيقات خارجي نيز توجه چنداني بدان نشده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 8 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):123-137.
 
فاصله گذاري در خط فارسي
 
صفارمقدم احمد*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

فرهنگستان زبان و ادب فارسي، که مرجع قانوني و ذي صلاح در مسايل و مشکلات زباني شمرده مي شود، نخستين چاپ دستور خط فارسي را در خرداد 1381 منتشر ساخت و، با انتشار آن، معياري ملي در شيوه نگارش خط فارسي ارايه داد.
بحث مربوط به فاصله گذاري در دستور خط فارسي (ص 10) تحت عنوان «فاصله گذاري و مرزبندي کلمات براي حفظ استقلال کلمه و درست خواني» مطرح شده است. در اين بررسي، از اصطلاح «فاصله» براي فاصله «برون کلمه» يعني فاصله بين کلمه ها استفاده شده و اصطلاح «نيم فاصله» براي فاصله «درون کلمه»، که «معمولا ميان اجزاي ترکيب مي گذارند»، به کار رفته است.
اصطلاح نيم فاصله و پيدايش آن
«نيم فاصله» درعمل همان فاصله اي است که ماشين تحرير يا رايانه به صورت خودکار بين حروف منفصل قرار مي دهد (تعبير «بي فاصله» يا «بدون فاصله» نيز به همين نوع فاصله اشاره دارد.) مثلا، در اصطلاح «درون کلمه»، چهار نيم فاصله (د – ر – و – ن - کلمه) وجود دارد؛ اما، در ترکيب «درون کلمه»، سه نيم فاصله و يک فاصله کامل (د – ر – و – ن - کلمه) ديده مي شود. مفهوم «نيم فاصله» به صورتي که در دستور خط فارسي آورده شده، در گذشته مورد توجه بوده و به صورت هاي گوناگون مطرح شده است:
در کتاب درآمدي بر چگونگي شيوه خط فارسي از مفهوم «نيم فاصله» با تعبير «جداولي بدون فاصله» ياد و شرح مفصلي با ذکر مثال هاي متعدد درباره آن داده شده است. (
? اديب سلطاني، ص68، 82)

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 10 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):150-158.
 
منظومات شرف يزدي
 
ذاكرالحسيني محسن*
 
 
 

شرف الدين علي يزدي (وفات: 858)، از تاريخ نگاران و معما پردازان نامدار قرن نهم هجري است که دو اثرش ظفرنامه (تاريخ تيموري) و حلل مطرز (در فن معما) شهرت بسيار دارد. تذکره هاي فارسي نامش را در شمار شاعران آورده و نمونه هايي از اشعارش نقل کرده اند. اخيرا همت والاي ايرج افشار چاپي از سروده هاي شرف ادلين را، که «شرف» تخلص داشته، با عنوان منظومات در دسترس محققان و علاقه مندان قرار داده است.
مقدمه موجز مصحح مشتمل است بر شرح حال گوينده و معرفي آثار و ممدوحانش؛ معرفي پژوهش هاي ايرانيان و ايران شناسان بيگانه درباره شرف الدين که، براي اطلاع از سوابق تحقيقات، ارزش بسيار دارد؛ گزارشي از منشئات شرف که به زودي جزو مجموعه فرهنگ ايران زمين به چاپ خواهد رسيد؛ بررسي مختصر سروده هاي شرف؛ معرفي نسخه هاي خطي شعر او؛ و تصوير انجامه نسخه هاي مورد استفاده مصحح.
متن منظومات در چند بخش قصايد، قطعه ها، کتابه ها، پراکنده ها، مثنوي ها، غزليات، رباعيات، مفردات، و پيوست ها (بر گرفته از تاريخ جديد يزد) فصل بندي شده و، پس از آن، نسخه بدل ها و فهرست هاي واژه ها، کسان، جاي ها، کتاب ها، سنوات کتابه ها، و مندرجات آمده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):138-149.
 
مروري بر کارنامه شعر قيصر امين پور
 
اقتصادي نيا سايه*
 
 
 

نگاهي گذرا به زندگي و آثار
قيصر امين پور به سال 1338 در گتوند، روستايي از توابع دزفول، زاده شد. تحصيلات دبستاني را در همان روستا و تحصيلات دبيرستاني را در دزفول به پايان برد. به دنبال پذيرفته شدن در رشته دامپزشکي به تهران آمد. اما، سال بعد، از ادامه تحصيل در اين رشته انصراف داد و در رشته علوم اجتماعي نام نويسي کرد. آن را هم نيمه کاره گذاشت و خارج از محيط دانشگاهي به فعاليت فرهنگي دلخواه خود سرگرم شد: با جمعي از همفکرانش، در شکل بندي حوزه انديشه و هنر اسلامي سهيم گشت. سپس، در سال 1360، دبير صفحه شعر هفته نامه سروش شد و تا 1371 در اين سمت باقي ماند. در سال 1363 دو دفتر شعر منتشر کرد: تنفس صبح و در کوچه آفتاب (مجموعه رباعي ها). در همين سال به دانشگاه بازگشت: اين بار به رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران. مجموعه اي از ثنر ادبي به نام طوفان در پرانتز و منظومه اي براي نوجوانا به نام ظهر روز دهم را در سال 1365 منتشر کرد. سال 1366 براي امين پور ايامي پرتنش بود - مقطعي که او را از دنياي قبلي جدا کرد و به دنياي ديگري، دنياي باز بيني و باز شکافي تفکرات گذشته و انتخاب مسيري نو رساند. از حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بيرون آمد. کمي بعد، در سال 1367، سردبير سروش نوجوان شد و، در ضمن، به تدريس در دانشگاه الزهرا پرداخت. سال هاي پاياني دهه شصت براي امين پور سال هاي ديگر ديدن، ديگر شدن، و رشد و بالندگي بود. در سال 1368، با جمعي از همفکرانش که از حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي کنار کشيده بودند، دفتر شعر جوان را راه اندازي، و مثل چشمه، مثل رود را براي نوجوانان منتشر کرد. در سال 1369 تحصيل در مقطع دکترا در رشته زبان و ادبيات فارسي را در دانشگاه تهران آغاز کرد. از آغاز دهه هفتاد، انتشار آثار امين پور پرشتاب تر شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):159-171.
 
منوچهر آتشي و اشعارش
 
دستغيب عبدالعلي*
 
 
 

منوچهر آتشي در سال 1312 يا سال 1310 در روستاي دهرود دشتستان از بخش بوشکان بوشهر به دنيا آمد. آموزش هاي ابتدايي و متوسطه را در مدارس بوشهر و آموزش هاي بعدي را در دانشسراي مقدماتي شيراز و دانشسراي عالي تهران (رشته زبان و انگليسي) به پايان رساند و از سال 1333 تا سال 1359 آموزگار و دبير دبيرستان هاي بوشهر و تهران بود. وي در سال 1359 بازنشسته شد و به زادگاه خود، بوشهر، بازگشت و در شرکتي خصوصي (مهندسي مشاور) به کار پرداخت. آتشي مدتي نيز، در رده کارمند روزمزد، در صدا و سيما، در تهران مشغول کار بود و سرپرستي بخش شعر مجله تماشا را به عهده داشت و مقاله هاي انتقادي و اشعاري چند در اين مجله به چاپ رساند.
آتشي سرودن شعر را از نوجواني آغاز کرد و به تاثيرپذيري از محيط روستايي، نخلستان ها، دريا، صحرا و زمين هاي تفته جنوب ايران و با الهام از ترانه هاي فايز دشتستاني به کار شاعري افتاد. سروده هاي نوجواني او در قالب ترانه ها و غزل هاي ساده و ابتدايي در سال هاي اول آموزش وي در دبيرستان در روزنامه هاي محلي به چاپ مي رسيد. از آن جمله است:
تراديدم سخن بر لب شکستم
پري ديدم کتاب عقل بستم
بيا بر دامنم چون ژاله بنشين
که من چون لاله در راهت نشستم

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):172-174.
 
استدراک بر «آيا فرهنگ شيرازي طنز مي پرداخت؟»
 
ذاكرالحسيني محسن*
 
 
 

وقتي از اوقات، شدت فقر و کمال عسرت مقتضي شد که عريضه اي به دربار معدلت مدار معدلت آثار حضرت ضل اللهي - روح العالمين فداه - عرض کنم. نسخه فهرست را در اين نامه برنگارم، که کمال فضل و بلاغت من خوانندگان را معلوم شود.
صورت فهرست
عرضه داشت کمترين بندگان و بدترين مردگان و زندگان، حاسد علما، فاسد قدما، کاسد مساجد، يادگار والد ماجد، عمده العلما، فضله الفضلا، مضل المومنين، مخل المسلمين، صاحب ريش سفيد، هاشم بن المفيد - تحرسه اله عن غفرانه و تغمده بلهبات نيرانه - آنکه اين داعي از زمان صباوت و سادگي تا اوان غباوت و افتادگي پيوسته به تحصيل علوم ميلي بغايت داشتم و دقيقه اي از عمر خود مهمل نگذاشتم و با سعي جميل در زمان قليل علوم بسيار بياموختم و خزاين هنر بيندوختم چنانچه در سن بيست سالگي - بعون اله تعالي - تمام هجي را از حفظ کردم و در اين مرحله از اطفال دبستان بلکه از اغيال شبستان گوي سبقت بر بودم. آنگاه به علوم ديگر پرداختم. پس سال ها زحمت کشيدم تا از صرف حرفي نيافتم به سوي نحو شتافتم. چندي در خدمت قطب الاقطاب نصير مومن خان رنج بيهوده بردم تا جميع مطالب نحو از خاطرم محو شد. منطق را در خدمت ابوالبهايم قايد زکي دشتياني بورزيدم و نفهميدم و، در علم معاني، تشريح الافلاک شيخ چنگيز را در خدمت فخر المحققين و ذخر المدققين جمال بهارلو خواندم. يک دوره اصول خارج را در خدمت شيخ الاسلام کمارج ولي خان ممسني حاضر شدم. فقه استدلالي را از مصاحبت ابوالمعالي حق نظر ارمني تکميل دادم. علم موسيقي را از منصور دوانيقي فرا گرفتم. کتاب مجسطي را در خدمت زال خان خشتي مباحثه کردم. شرح لمعه را از باليوز مسقط اصغا نمودم. کشکول حمداله مستوفي را در خدمت آقا يور قلي رامجردي خواندم تا طبيبي حاذق شدم . هراکلوس شيخ اشکبوس را در خدمت حسين خان سگچران ديدم تا در علم رياضي از استادان ماضي گذراندم. جفر را در خدمت ضابط خفر آموختم. و ادب را از حاجي بسطام عرب فرا گرفتم. از علم سلوک مفوک شدم، و در علم اکر پکر ماندم. در علم اخلاق از زمره فساق شدم و درعلم حکمت اشراق از اهل رستاق محسوب شدم تا اينکه - بعون اله - در هر فني يک فن و در هر انجمني سنگ يک من.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 13 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):175-198.
 
دو روايت متفاوت از [ترجمه] تاريخ طبري تحرير بلعمي
 
آفانا سيويچ گريازنويچ پيونر,نيكلايويچ بولديرف الكساندر
 
 
 

ترجمه فشرده تاريخ نامه چند جلدي طبري، که در متون علمي با نام تاريخ طبري به خوبي شناخته شده، کهن ترين اثر نثر تاريخي به زبان فارسي است که به دست ما رسيده است. در قرن هاي ميانه، [ترجمه] تاريخ طبري يکي از مشهورترين تاليفات مربوط به تاريخ عمومي در سراسر خاور نزديک و حتي در هند بود. گواه اين معني نه تنها ترجمه هاي مکرر اين اثر به زبان هاي شرقي، از جمله به عربي [کذا]، ترکي عثماني، اردو و ازبکي بلکه همچنين اين واقعيت است که ده ها نسخه خطي اين تاليف بسيار جالب تا روزگار ما باقي مانده است. (Storey 1935, 62-65)
مشهورترين خاورشناسان روس و غيرروس- فرن
(Frahn 1829, 4)، دورن (Dorn 1852)، زوتنبرگ (Chronique…1857-1874)، روزن (Po3eh 1895, 190)، بار تولد (?a?TO??? 1926, 63)، اته (Ethe 1896-1904, 355)، و بالاخره يوگني ادوار دوويچ برتلس (?epTe??c 1948, 19)- بارها توجه دانشمندان را به ضرورت حتمي بررسي و انتشار ترجمه فارسي تاريخ طبري جلب کرده اند.
از جمله در سال 1908، اته، صاحب نظر سرشناس ادبيات فارسي، به اهميت بسيار ترجمه بلعمي در تاريخ زبان و سبک فارسي نو اشاره کرد
(Ethe 1896-1904, 355). تجربه بهار، ادبيات شناس مشهور ايران، که در اثر بلعمي مطالب بسيار با ارزشي براي تحقيقات خود در تاريخ زبان فارسي يافت، درستي کامل سخنان اته را به اثبات رساند. (بهار 1321)

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان پاييز 1386; 9(3 (پياپي 35)):30-51.
 
مولانا، قصه گوي اعصار
 
حق شناس علي محمد*
 
 
 

1 درآمد
در نهاد مولانا جلال الدين محمد مولوي داستان پرداز توانايي هست که کمتر به او توجه شده يا، اگر شده، کسي به بررسي او نپرداخته است تا به درستي شناخته شود خوشبختانه در روزگار ما، که ادبيات داستاني در آن، چه در حوزه آفرينش چه در حوزه نقد و نظريه پردازي، به صورت وجه غالب درآمده، خواه ناخواه اسباب تحليل و شناخت مولاناي داستان گو نيز فراهم شده است.
در اين نوشته، مي کوشيم تا، در پرتو نظريه هاي ادبي نوين، نگاهي کوتاه به همين جنبه از شخصيت مولانا بيفکنيم. در اين کار، فقط يک داستان از مثنوي معنوي (
¬ منابع) را تحليل مي کنيم تا به تصويري کلي از جنبه هاي گوناگون همان يک داستان دست يابيم. پيداست که با در دست داشتن چنان نماي کلي مي توانيم حاصل تحليل را به داستان هاي ديگر او تعميم دهيم. در بررسي هر جنبه از داستان، در صورت لزوم، مبحث نظري به خصوصي را هم که مبناي تحليل همان جنبه واقع مي شود به اجمال معرفي مي کنيم.
داستاني که براي اين بررسي برگزيده ايم حکايت موسي و شبان از دفتر دوم مثنوي معنوي (ابيات 1720 به بعد) است. دليل اين گزينش يکي آن است که اين داستان را تقريبا همه مي شناسند؛ ديگر اينکه داستان مزبور نمونه اي ساده از داستان هاي مولوي است زيرا به اوج پيچيدگي هاي بيشتر داستان هاي او، که با درج داستان هاي فرعي در دل آنها پديده آمده، نمي رسد. اما اين نکته، به هر حال، نه در تحليل ما خللي وارد خواهد کرد نه در نتيجه گيري هاي ما؛ چرا که اين داستان نمونه اي متعارف از داستان هاي مولاناست؛ گيرم که نمونه اي ساده باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 15 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):207-212.
 
ژام دار مستتر، ايران شناس فرانسوي
 
ساجدي صبا طهمورث*
 
* گروه زبان هاي خارجي، دانشکده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه تهران
 
 

در فرانسه قرن نوزدهم، ايران شناسي توانست با چند تن ايران شناس در شرق شناسي، به ويژه در مقابل خيل ايران شناسان آلماني، عرض وجود کند و دارمستتر يکي از اين چند تن بود.
ژام دارمستتر (1849-1894) در شاتو سالن، شهري در ناحيه لورن (فرانسه) متولد شد. پدرش صحاف بود و از دارمشتات آلمان به فرانسه آمده و ابتدا در شاتو سالن مستقر شده بود. وي متعاقبا، براي تحصيلات دو فرزندش، آرسن و ژام، رهسپار پاريس گشت و در آن شهر مقيم شد.
ژام، پس از طي دوره دبيرستان پر آوازه کوندورسه پاريس، تحصيلات خود را تا اخذ ليسانس ادبيات ادامه داد. چند صباحي پيش از اين ايام، ويکتور دورويي، وزير آموزش و تحصيلات عالي ناپلئون سوم، در بازگشت از سفري تحقيقاتي به آلمان و پس از بازديد از پيشرفت هاي اين کشور در زمينه مطالعات عالي دانشگاهي، مدرسه مطالعات عالي پاريس را در سال 1868 بنيان نهاده بود. آرسن، که مدتي بود به اين مدرسه مي رفت، برادر خود را نيز به تحصيل در آن ترغيب کرد. دارمستتر، در سال 1872 (در 23 سالگي) وارد اين مدرسه شد و در سال بعد، زير نظر ميشل برئال، از مهاجران آلماني، به فراگيري زبان زند مشغول گشت و، در سال 1877، در مقام معيد درس اين زبان، يار استاد شد. هم زمان، در درس زبان سانسکريت اين مدرسه به استادي اووت بنو (شاگرد اوژن بورنوف، ايران شناس و زبان شناس ممتاز) و آبل برگني، شرکت کرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان پاييز 1386; 9(3 (پياپي 35)):52-75.
 
لغات الشرقيه (چند نسخه به زبان هاي فارسي و ترکي محفوظ در کتابخانه دانشگاه الازهر)
 
موسوي مصطفي*
 
 
 

دانشگاه الازهر مصر دير زماني است که تصاوير بخشي از دست نبشته هاي عربي کتابخانه خود را براي استفاده همگان به رايگان در پايگاه اينترنتي خود قرار داده و به تازگي بخشي ديگر از جمله چند نسخه فارسي و ترکي نيز زير عنوان لغات الشرقيه بر آن افزوده است. در ميان دست نبشته هاي فارسي، به ظاهر مجموعه اي حاوي چند رساله موجود بوده اما از برگ اول تا 31 آن نسخه در بخش فارسي- ترکي پايگاه قرار داده نشده يا هنوز تصوير آن فراهم نشده و يا آنکه متن به زبان عربي بوده است. از برگ 32 رساله اي آغاز مي شود به نام معرفت الشريعه در اصول و فروع به مذهب حنفيان، نوشته ابورشيد عبدالرشيد بن يوسف، که متاسفانه در منابع اندکي که در دسترس دارم نشاني از او نيافتيم.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 : نامه فرهنگستان پاييز 1386; 9(3 (پياپي 35)):76-83.
 
زبان پاکيزه نگاه دار
 
نظرزاده سيف الدين*
 
 
 

اصطلاحات و اصطلاح سازي تاريخ دور و دراز دارد و همپايه دوره هاي اول پيدايش زبان است. هر وقتي انسانيت، براي افاده مفهوم ها و اشياهاي خاص، [از] کلمه و يا عباره مخصوصي استفاده کرده باشد، همان دم به (= با) مساله اصطلاح و اصطلاح آفريني روبه رو شده است. اين گروه واژگان از همان زماني پيدا شدن گرفت که آدم قادر شد جايگاه خود را در عالم هستي کم و بيش بشناسد و به نام گذاري اشياهاي واخورده اش (= چيزهايي که با آنها روبه رو مي شود) شروع کند؛ و هر اندازه که علم و بصيرت وي بر عنصرهاي تشکيل دهنده محيط و جزييات آن فزوني گرفت، واژه هاي نوبه نوي براي افاده هر چيز و هر پديده پيدا کرد و [از آنها] استفاده کرد. به خصوص، بشر، بعد از پيدايش خط و توانا گشتن او بر نوشتن و خواندن، امکانيت ثبت کردن و يادمان کردن واژگان و اصطلاحات اوليه را به مراتب افزايش داد. چنانچه، اگر اقلا (= فقط) از کتاب مقدس دين زردشتي، اوستا، ياد کنيم، مي بينيم که در آن چگونه [از] اصطلاحات ديني و نجومي و غيره خيلي فراوان استفاده شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 14 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):199-206.
 
نسخه هاي خطي به زبان فارسي يهودي
 
دارمستتر ژام*
 
 
 

در کتابخانه ملي پايس شماري نسخه خطي فارسي با الفباي عبري وجود دارد که آقاي مونک (Bible de Cahen, IX, 134-159) حدود چهل سال پيش اهميت آنها را گوشزد ساخته است. اين نسخه ها، که 20 فقره به شماره هاي 70، 71، 90، 91، 97، 100، 101، 116-125، 127-130 مجموعه اند، حاوي ترجمه تقريبا همه بخش هاي کتاب مقدس و چند فقره از آپوکريف (مجعولات کتاب مقدس) (طوبيت، يهوديت، بعل، مکابيان) اند. نسخه ها عموما در قرن شانزدهم کتابت شده اند اما متن آنها بس کهنه تر است. نسخه شماره 127 حاوي گاهنامه اي است که در سال 1591 تقويم سلوکي يعني سال 1280 ميلادي، زماني که سلسله مغولان در ايران حکومت مي کرد، نوشته شده است. زبان نسخه ها کهن، و هر چند فارسي نو، حاوي واژه ها و حتي صوري دستوري است که جز در زبان قديم وجود ندارند. توضيح غالب خصوصيات زباني را که مونک آنها را بر نموده در زبان پهلوي مي توان سراغ گرفت. با مطالعه کامل همه اين ترجمه ها چه بسا مواد سودمند تازه اي به واژگان زبان کهن افزوده شود؛ در مواردي، اين ترجمه ها حتي روشنگر برخي مشکلات اوستا توانند بود. (IV, 218، مقالات انجمن زبان شناسي (Memoires de la Societe de linguistique
نسخه هاي خطي کتابخانه ملي پاريس تنها ترجمه اند و فقط به لحاظ زباني ارزشمندند و براي تفسير چنداني به کار نمي آيند. آقاي مونک نشان داده است که ترجمه مترجمان دقيق نيست. تنها يک نسخه، نسخه شماره 129 است که از حيث متن ارزشمند و حاوي قصه آپوکريفي دانيال است و آقاي زوتنبرگ آن را چاپ و منتشر کرده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 17 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):226-233.
 
بررسي تطبيقي اصطلاحات علمي (فيزيک) در فارسي و فارسي تاجيکي
 
عسكري ليلا*
 
 
 

فارسي رايج در ايران و تاجيکستان دو گونه از زبان فارسي هستند که ادامه زبان فارسي قديم (کلاسيک، زبان قرون چهارم تا نهم هجري) به شمار مي روند. فارسي قديم ميان فارسي زبانان ايران و افغانستان و تاجيکستان مشترک بوده است و زبان فارسي معاصر، در تمام سطوح (آوايي، واژگان، صرف، نحو)، کمابيش با زبان دوره کلاسيک متفاوت است.
تاريخ فارسي تاجيکي را مي توان به دو دوره کلي تقسيم کرد: 1) دوره اي که از قرن دهم هجري شروع مي شود و تفاوت هاي فارسي تاجيکي با فارسي ايران رفته رفته آغاز مي گردد و تا آغاز قرن بيستم ميلادي ادامه مي يابد. 2) دوره اي که از اواخر دهه دوم قرن بيستم آغاز مي شود و در بردارنده روند نزديک سازي زبان ادبي با زبان توده هاي مردم است.
تاجيکي معاصر، از نظر واج شناسي، واژگان، صرف و نحو، تا اندازه اي با فارسي متفاوت است. واژگان آن، علاوه بر قرض گيري از زبان عربي، از زبان ازبکي و روسي نيز متاثر است. بيشتر ساکنان شهرها و مناطقي که با روس ها در ارتباط بوده اند دو زبانه و مسلط به زبان روسي اند. زبان دوم بسياري از تاجيک هاي تحصيل کرده در نظام شوروي نيز روسي است. از اين رو، اين زبان، به زبان علمي و فلسفي، فني، اداري و حتي ارتباط هاي روزمره تبديل شده و به نظر مي رسد تاجيک ها انديشه ها و مفاهيم پيچيده فلسفي، ديني، علمي، هنري و اجتماعي خود را مي توانند تنها به زبان روسي بيان کنند و زبان فارسي ايشان به خوبي از پس اين کار بر نمي آيد. تفاوت ميان تاجيکي و فارسي به ويژه پس از انقلاب اکتبر (1917) زيادتر شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 16 : نامه فرهنگستان زمستان 1386; 9(4 (پياپي 36)):213-225.
 
برنامه ريزي زبان فارسي در عصر سامانيان
 
محمودي بختياري بهروز*
 
* دانشگاه تهران
 
 

در اين مقاله، دستاوردهاي سامانيان در حفظ و حراست زبان فارسي، با طرح شالوده اي علمي و بيان مفاهيم مربوط به برنامه ريزي زبان، بررسي و نشان داده مي شود که يکي از نمونه هاي کهن برنامه ريزي را در عصر سامانيان بايد سراغ گرفت. در واقع، با همين برنامه ريزي بود که زبان فارسي به مرتبه زبان فرهنگي و مشترک ايرانيان ارتقا يافت و رشد کرد و پرورده شد. در اين مقاله، همچنين به اين پرسش پاسخ داده مي شود که چرا ايران کشوري اسلامي شد اما، برخلاف بسياري از کشورهاي اسلامي ديگر، عربي نشد.
جامعه شناسان زبان
جامعه شناسي زبان شاخه اي از دانش زبان شناسي است که مباحث آن رابطه تنگاتنگي با مسايل اجتماعي دارد. مباحثي چون زبان معيار و برنامه ريزي زبان، به همين اعتبار، در حوزه جامعه شناسي زبان جا مي گيرند.
زبان معيار - زبان معيار گونه اي معتبر از زبان است که تحصيل کردگان در مراکز فرهنگي و سياسي کشور آن را به کار مي برند. از اين زبان، در وراي گونه هاي محلي و جماعتي، به عنوان زبان آموزشي و رسانه هاي گروهي و نوشتار و موقعيت هاي رسمي استفاده مي شود (
? مدرسي 2، ص 233). ثبات زبان معيار در اساس با مدون شدن اصول و هنجارهاي آن تضمين شده به گونه اي که مرجع صورت هاي درست و نادرست، دستوري و غير دستوري است (? صادقي 2، ص 18). زبان زماني به عنوان گونه معيار پذيرفته مي شود که براي جوابگويي به نيازهاي علمي و فرهنگي به پختگي رسيده باشد. زبان معيار عامل يگانگي گويندگان در حوزه جغرافيايي معني است و به آنان هويت مشترک مي بخشد و به لحاظ فرهنگي از جماعات و اقوام ديگر متمايز مي سازد. براي حفظ شان و اعتبار زبان معيار، لازم است جامعه زباني عميقا به آن علاقه مند و وفادار باشد و حرمت و حريم آن را رعايت کند و در مقابل هجوم زبان هاي ديگر حامي آن باشد. از اين رو، زبان معيار، به عنوان رکن اساسي هويت ملي، حايز اهميت است و آن با برنامه ريزي زبان است که در جامعه تثبيت مي شود و گسترش و پرورش مي يابد.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان تابستان 1386; 9(2 (پياپي 34)):60-70.
 
بررسي شيوه هاي لغت نويسي در چند فرهنگ معتبر فارسي
 
سلطاني اكرم*
 
* موسسه لغت نامه دهخدا
 
 

آنچه در فرهنگ هاي فارسي به فارسي در باب اركان لغت مي توان يافت به شرح زير است:
- عنوان يا لغت يا مدخل يا ماده و ترتيب الفبايي آن؛
- تلفظ يا ضبط؛
- هويت دستوري و تاريخي؛
- معني يا معاني و ماخذ آن؛
- شواهد و ماخذ آنها؛
- اصطلاحات، تداول عامه و امثال؛
- تركيب ها و معاني و شواهد و ماخذ آنها.
با توجه به آنچه مولف فرهنگ نظام در مقدمه كتاب خود (ص 41) آورده، اركان لغت به طور خلاصه مي توان به شرح زير برشمرد:
تلفظ؛ هويت دستوري؛ تعلق زباني؛ اشكال (مخفف يا مبدل)؛ معني يا معاني؛ شواهد؛ تركيب ها.
در اين مقاله، از اركان مذكور فقط ترتيب الفبايي، تلفظ، شكل كلمه، و چگونگي درج تركيب ها در چند فرهنگ مهم تر فارسي به فارسي بررسي و تا حدي مقايسه خواهد شد. اين گزارش عمدتا جنبه توصيفي دارد، و در آن، روش هاي گوناگوني كه فرهنگ نويسان اختيار كرده اند بررسي شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  12:50 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها