0

تکنیک های موفقیت

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت


زندگی کردن با نا مطمئنّی
نامطمئنی درباره یک چیز مهم یکی از علل عمده اضطراب و نگرانی است. موقعیت های مختلف تولید نامطمئنی می کنند: ترس از اخراج شدن، پیدا شدن یک غده در بدن، شنیدن این خبر که یکی از بستگان با بیماری های مهلکی رو به رو شده است. انتظار وام گرفتن، فروش خانه و غیره و غیره. سرکردن با نامطمئنی به خصوص در شرایط زیر دشوار است:
ـ موقعیت قابل کنترل نباشد.
ـ نتوانید پیش بینی کنید که چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
به این می ماند که با مسئله لا ینحلی رو به رو شده اید.
کاری را که می توانید انجام دهید.
اجازه ندهید که نامطمئنی شما را فلج کند. اگر کاری هست که می توانید بکنید، آن کار را انجام دهید. وقتی کاری را که می توانید انجام دهید انجام دادید، مثلاً فرم های مخصوص را تکمیل کردید و یا مشکلتان را با یکی از دوستانتان در میان گذاشتید، اسیر این وسوسه نشوید که کار دیگری صورت دهید. بپذیرید که کاری را که می توانستید انجام دادید. به خودتان و به واکنشتان به نامطمئنی فکر کنید. لحظه ای صبر کنید و به این بیندیشید: آیا کاری را که لازم بوده است و از عهده انجام دادنش بر می آمده اید انجام داده اید؟
با واکنش های خود در قبال نامطمئنی رو به رو شوید
از جمله برخی واکنش ها می توان به نگرانی، اضطراب، اختلال در خواب، پیدا کردن مشغله ذهنی، دشواری در تمرکز کردن و دنبال تضمینهای دوباره گشتن اشاره کرد. در واکنش به نامطمئنی هر کس به شکلی عمل می کند. بنابر این واکنش های شما هم بستگی به شما دارند و هم با موقعیتی در رابطه اند که درباره اش مطمئن نیستید.
نامطمئنی را شناسایی کنید. نامطمئنی احساسی ناخوشایند است که می تواند روی زندگی روزانه شما تأثیر بگذارد. از این رو ارزش آن را دارد که با مشکل رو به رو شویم.
مسئله را محدود کنید. به آنچه درباره شان اطمینان دارید فکرکنید. رفتن به سرکار، صرف کردن غذا در ساعت معین می تواند سنگ های زیربنای اطمینان اولیه باشند. می توانید به منابع مهم حمایت از خودتان پناه ببرید.
زندگیتان را طبیعی کنید. تا حدّ امکان به کارهایی که معمولاً انجام می دهید ادامه دهید. به خصوص اگر نگران شخص دیگری هستید این به شما کمک می کند.
در حدّ منطقی خودخواه باشید. از خودتان پذیرایی کنید. وقتی به مشکلی برخورد می کنید مراقب حال خود باشید.
فعالیت هایی را که معمولاً از آن لذت می برید رها نسازید. تفریحات، استراحت ها، قرار گرفتن در شرایط آرمیدگی، وقتی با یک نامطمئنی رو به رو هستید به شما کمک می کنند. ممکن است از شدت خستگی و یا ناراحتی نخواهید که این کارها را انجام دهید. اما انجام ندادن کارهای لذت بخشی که قبلاً انجام می دادید، از کارایی شما می کاهد و بر شدت نگرانی هایتان می افزاید. پرداختن به کارهای لذت بخش می تواند حواس شما را از نگرانی و اضطراب پرت کند.
با شخص دیگری درباره مسئله تان حرف بزنید. اغلب اشخاص اگر مسئله را در محدوده خود نگه دارند. و درباره آن با کسی صحبت نکنند، احساس بدتری پیدا می کنند. سعی کنید میان حفظ کردن مسئله در محدوده خود و در میان گذاشتن آن با دیگران تعادلی ایجاد کنید. وقتی احساسات خود را بروز می دهید دیگران را در موقعیتی قرار می دهید که به شما کمک کنند.
مسئله را در حدّ و اندازه خود نگه دارید. ممکن است به راحتی فرض را بر این بگذارید که بدترین حادثه ممکنه اتفاق خواهد افتاد. هرچه به اتفاق افتادن حوادث ناخوشایند بیشتر فکر کنید، احتمال وقوع آن ها بیشتر می شود و پیدا کردن راه حل برای برخورد با آن ها دشوارتر می گردد. از این رو به این فکر کنید که بدترین حادثه اتفاق نیفتاده است. احساس می کنید که در سینه تان یک قلمبگی ایجاد شده و بلافاصله فرض را بر این می گذارید که در اثر ابتلای به سرطان فوت خواهید کرد. و این در حالی است که اکثر قلمبگیها سرطان نیستند. از آن گذشته بسیاری از سرطان ها را می توان درمان کرد.
ذهن خود را با موضوعات دیگر درگیر کنید. پرت کردن حواس راه کاری بسیار مناسب است، مشروط بر آن که این تنها راه کاری نباشد که شما از آن استفاده می کنید. اگر پیوسته حواستان را به موضوعات دیگر بدهید و به مسائل خود توجه نکنید، بعداً رو به رو شدن با مسئله برایتان دشوارتر می شود.
از شدت فشار بکاهید. زندگی کردن با نامطمئنی ها انسان را خسته می کند. زندگی کردن با نامطمئنی ها منابع شما را تحلیل می برد. از این رو وقتی با این مشکل رو به رو هستید از قبول تعهدات جدید خودداری ورزید.
بپرسید: «چه نتایج مطلوبی می تواند برای من وجود داشته باشد؟» نامطمئنی انسان را بی قرار می کند. اما اشخاص می توانند با روش های خلاق و با فراهم آوردن مهارت های جدید و یا با غلبه بر اضطراب های کهنه، از شرایط به سود خود استفاده کنند.


کمک گرفتن از دیگران
وقتی نگران و مشوش هستید، دیگران منابع مناسبی هستند که می توانند به شما کمک کنند. می توانند از شما سؤالاتی بپرسند که در اثر آن به منبع اضطراب و گرفتاری خود پی ببرید. می توانند به شما کمک کنند تا با واقعیت ها در تماس باشید و در نتیجه هراسهایتان مشکل مبالغه آمیز پیدا نکنند. می توانند شما را ترغیب کنند که از زاویه ای متفاوت به مسئله نگاه کنید.
با تلخيص از کتاب راهنماي سلامت روان- ترجمه مهدي قراچه داغي، ص228

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:26 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

عادات بد

چرا می خواهید عادتی را جا به جا کنید؟
تنها در صورتی می توانید عادتی را تغییر دهید که برای این کار انگیزه کافی داشته باشید. باید دقیقاً بدانید که آیا به این کار راغب هستید یا نیستید. نه تنها باید برای شکستن عادات انگیزه داشته باشید، بلکه باید در کارتان ابرام و پافشاری کنید. به سؤالات زیر به دقت بیندیشید و بعد به این نتیجه برسید که آیا به راستی می خواهید عادت خود را تغییر دهید؟ انتظار دارید که چه چیزی به دست آورید؟
1. آیا این عادت برای من مضر است؟ آیا اگر به این عادت ادامه دهم به من آسیب می رساند؟
2. آیا این عادت خطرناک است؟ آیا برای من و برای سایرین خطرناک است؟ آیا فراموش کردن از برق کشیدن اتو، یا سیگار کشیدن در رختخواب خطرناک است؟ آیا نگاه نکردن در آینه اتومبیل به هنگام رانندگی خطری به همراه دارد؟
3. آیا این عادات تولید خجالت می کند؟ آیا مرا ناراحت می کند؟ مثلاً مکیدن انگشت، کشیدن موهای ابرو، داد کشیدن و به سرعت بدخلق شدن به من لطمه می زند؟ آیا صحبت کردن با دهان پر از غذا زشت است؟
4. آیا این عادت مشکل من است و یا شخص دیگری مشکل من است؟ آیا به کسانی که در پیرامون من زندگی می کنند لطمه می زند؟
5. اگر به این عادت ادامه دهم، بدترین اتفاقی که ممکن است برای من بیفتد کدام است؟
6. اگر این عادت را بشکنم چه سودی برایم در بر دارد؟

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:26 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت



اقدام شماره 1: تصمیم بگیرید که تغییر کنید
یکی از بارزترین علل ناتوانی در برخورد با عادت های بد دو دل بودن و مصمّم نبودن است. برای این که مصمّم تر شوید، به اشکالات و زیان های عادتی که می خواهید آن را تغییر بدهید فکر کنید. به این فکر کنید که تغییر دادن این عادت برای شما چه سودی در بر دارد.
عادت مورد اشاره را دقیقاً در ذهن خود مجسم سازید و بعد از خود بپرسید که این چه اشکالی دارد؟ اشکالات آن در کوتاه مدت و در بلند مدت برای من کدام است؟ و یا تصور کنید شخص دیگری کار شما را انجام میدهد. به این فکر کنید که این کار برای آن ها چه زیانی در بر دارد. آیا مشکلات آنها دامنگیر شما هم می شود؟ بدترین نتیجه ای که ممکن است تحت تأثیر این عادت نصیب شما شود کدامست؟ جزئیات آن را برای خود شرح دهید. و سرانجام از خود سؤال کنید. «چرا باید زحمت توقف این عادت را به خودم بدهم؟» فهرستی از دلایلی که باید این عادت را متوقف سازید تهیه کنید و آن را در جایی قرار دهید که به راحتی در معرض دید باشد.
از آن جهت به اهمیت دانستن این که چرا می خواهید عادت خود را بشکنید تأکید می ورزیم زیرا این مهم ترین قدمی است که می توانید بردارید. بدون آن شکست می خورید. حتی تنها به کمک همین روشن بودن موضوع می توانید بر عادت بد خود غلبه کنید. گری به درمانگاه روان پزشکی مراجعه کرد. مشکل این بود که هر کاری را چند بار وارسی می کرد. مثلاً به محض این که از خانه اش بیرون می آمد، دوباره به آپارتمانش بر می گشت تا مطمئن شود که اجاق گاز را خاموش کرده است. به محض این که وارد دفتر کارش می شد به سراغ اتومبیلش بر می گشت تا بداند درهای آن را قفل کرده باشد. گری در واقع از وسواس رنج می برد. از گری خواستیم به شش پرسشی که قبلاً به آن اشاره کردیم جواب بدهد و به تصمیمی مشخص و قاطع برسد. او به کمک بیشتری احتیاج نداشت. برای او همین اندازه کافی بودکه بداند نمی خواهد برده از نو وارسی کردن بشود. او عادت خود را خیلی زود از میان برداشت.


اقدام شماره 2: از آموزش آگاهی استفاده کنید
از آن جایی که این عادت حالت خود به خودی دارد، ممکن است متوجه نشوید که چه زمانی آن را انجام می دهید، ممکن است دقیقاً ندانید که چه می کنید. بنابر این برای متوقف ساختن آن باید ازآن آگاه شوید. اگر این گونه باشد، باید عادت را به خوبی مطالعه کنید. برای این کار باید آن را ابتدا توصیف و بعد زیر نظر بگیرید.
توصیف عادت. جزئیات کار را باید از ابتدا تا انتها بدانید. اگر ناخن هایتان را می جوید، ببینید تنها ناخن هایتان را می جوید یا همه انگشتانتان را می جوید. چه عاملی سبب می شودکه دستتان را به طرف دهانتان ببرید؟ از کدام دندانتان استفاده می کنید؟ با ناخن های جویده و کنده شده چه می کنید؟ از کدام سمت ناخنتان شروع می کنید؟ ممکن است بد نباشد اگر در این خصوص از کسی کمک بگیرید.
زیر نظر گرفتن عادت بهترین راه برای زیر نظر گرفتن عادت یادداشت برداری است.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:27 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت



اقدام شماره 3 : راه کارهایی برای متوقف ساختن عادت طراحی کنید
حالا در موقعیتی هستید که با استفاده از اقدام شماره 1 و 2 عادت خود را بشکنید.
خودتان را آماده کنید: برای اینکه کاری صورت دهید باید به تکرار به خودتان بگویید که می خواهید این عادت را بشکنید. فهرستی از دلایل را با خود نگه دارید و دستکم همه روزه به آن نگاه کنید در صورت لزوم می توانید بیشتر به فهرست نگاه کنید.
نظامی برای هشدار به موقع پیدا نمایید: برای درمان به موقع عادت و برای این که هنوز این عادت شروع نشده آن را از میان بردارید. باید هوشیار و گوش به زنگ باشید و در صورت لزوم اقدامات به موقع انجام دهید. ببینید که در چه مواقعی دچار این عادت بد می شوید. به این فکر کنید که چه می کنید. برای مثال فرض کنیم که وقتی تلفنی حرف می زنید موی سرتان را با دست دیگرتان می کشید. زنگ هشدار شما باید وقتی به طرف تلفن می روید و زمانی که دست چپتان را بلند می کنید به صدا در آید. اگر به محض آنکه نظریات شما مورد سؤال قرار می گیرد عصبانی می شوید، هر لحظه که با منتقد و پرسش کننده ای رو به رو شدید باید متوجه باشید.
برای متوقف ساختن عادتتان از راه کاری استفاده کنید. اگر متوجه شدید که عادت مورد اشاره را انجام می دهید، برای این که کاری صورت دهید هرگز دیر نشده است. درست در همان لحظه که متوجه می شوید دست از آن بکشید. می توانید به خود دستور «توقف» بدهید. می توانید کلمه «توقف» را جایی بنویسید و آن را در برابر چشمانتان قرار دهید.
حمایت دیگران را فهرست کنید. بدانید که برای ترک کردن عادتتان دیگران می توانند به شما کمک کنند. می توانند وقتی عادت مورد اشاره به سر وقت شما می آید موضوع را به شما اطلاع دهند. البته اگر کسی به شما غرولند کند، کمکی به شما نکرده است. از این رو اگر به کمک کسی احتیاج دارید باید دقیقاً به او بگویید که چه می خواهید و از او چه انتظاری دارید. از آن ها بخواهید که این فصل از کتاب را بخوانند.
نظارت را فراموش نکنید. هم چنان برگه های نظارت و وارسی را تکمیل کنید تا بدانید هر چند مدت یک بار رفتاری غیر ارادی خود را تکرار می کنید.
در ازای موفقیت هایی که به دست می آورید به خودتان پاداش بدهید. برای کاستن از میزان عادتتان برای خود هدف هایی در نظر بگیرید و بعد هرگاه به این هدف رسیدید به خودتان جایزه بدهید.
نکته دیگر. در مواقعی وقتی اشخاص سعی می کنند عادتی را بشکنند، به نظر می رسد که وضع قبل از آن که بهتر شود وخیم تر می گردد. در واقع از آن رو که به موضوع فکر می کنید اندیشه مربوط به عادت در شما تقویت می شود و با احتمال بیشتری آن کار را انجام می دهید. در ضمن ممکن است تحت تأثیر مشغله ذهنی که پیدا می کنید تنش زده شوید. اما این مرحله اغلب عمر کوتاه دارد، از این رو مأیوس نشوید و دست از تلاش بر ندارید.


اقدام شماره 4: جای عادت را با رفتاری دیگر عوض کنید
اغلب اشخاص وقتی می خواهند عادتی را از سر خود به در کنند رفتاری اضطرار گونه پیدا می کنند. مقاومت کردن در این خصوص هم دشوار است مگر آن که به جای آن کار دیگری را جایگزین بکنید و چه بهتر که این رفتار جدید با همان نقطه بدن در رابطه باشد. حتی بهتر است عضلات مشابهی درگیر شوند. اگر این عادت دست های شما را شامل می شود، مثلاً مانند موردی که موهایتان را می کشید، سعی کنید آن ها را به شکل دیگری به کار بگیرید.
اگر به هنگام نگرانی، تنش یا ملالت و کسالت این عادت به سر وقت شما می آید. لازم است فکری به حال این احساسات ناخوشایند بکنید. چه عاملی است که شما را تنش زده می کند، چه عاملی است که شما را مکدّر می سازد؟ چه می توانید بکنید تا به احساس بهتری برسید؟


اقدام شماره 5: مداومت به خرج دهید و به پیشرفت های خود توجه داشته باشید
مهم است وقتی می خواهید عادتی را از میان بردارید مداومت به خرج دهید. اگر یک هفته تلاش کنید و هفته بعدی را به خود استراحت بدهید، کاری صورت نمی دهید. به زیان خود کار می کنید.


اقدام شماره 6: مراقب لغزش ها باشید
اشکال عادت ها این است که حالت خود به خودی دارند و معنایش این است که اگر به طور کامل از میان برداشته نشوند ممکن است باز گردند. ممکن است تلاش کنید و ببینید که عادت شما برطرف شده است و بعد به این نتیجه برسید که عادت از نو برگشته است. اما بدانید اگر یک بار موفق شدید، امکان آن وجود دارد که دوباره موفق شوید و این بار موفقیت ساده تر است. بد نیست اگر بدانید چه اتفاقی افتاد که عادت بد دوباره بازگشت. در موقعیت های بعدی می توانید به این موضوع توجه داشته باشید و کاری نکنید که ناراحتی شما بازگردد.
راهنماي سلامت روان- ترجمه مهدي قراچه داغي

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:27 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

چگونه بهتر بخوابیم

مقدمه
خواب به عنوان یک پدیده مهم آفرینش تقریبا یک سوم از زندگی هر انسانی را تشکیل می دهد و نه تنها انسان ها بلکه حیوانات نیز برای بدست آوردن آمادگی لازم جهت کار و فعالیتی به آن نیاز دارند. خواب به موقع و به اندازه، راز سلامت و طول عمر انسان می باشد و بهترین وسیله برای آرامش اعصاب و روان است. هم چنان که خداوند متعال می فرماید: و جعلنا نومکم سباتا.[1] یعنی خواب نعمتی است که آن را مایه آرامش و استراحت شما قرار دادیم. اما آیا به هم خوردن سلامتی است که باعث بد خوابی (اختلال خواب از هر نوع آن) می شود یا بدخوابی است که باعث اختلال در سلامتی می گردد؟ ظاهراً در این حالت نوعی تأثیر دوره ای به وجود می آید به صورتی که اختلال در سلامتی باعث بدخوابی می شود و خواب اولین مسأله ای است که از اختلال در سلامتی متأثر می شود و متقابلا بدخوابی سلامتی را مختل می سازد به این صورت که مقاومت شخص را کاهش می دهد. به هر صورت، نقطه شروع چندان مهم نیست. موضوع با اهمیت این است که بدانیم چگونه از این نعمت الهی بهره مند شویم، و چگونه می توان بر بدخوابی غلبه کرد. که در این خصوص مطالبی را خدمتتان تقدیم می نماییم.


آثار بد خوابی کدامند ؟
الف: آثار جسمی
1. کاهش مقاومت بدن در برابر انواع سموم، میکروب ها و بیماری ها.
2. کاهش نیروی جسمی، خستگی جسمی، و ایجاد اختلال در گوارش و هضم غذا.
3. اختلال در عملکرد حواس و سیستم قاعدگی.
ب: آثار روانی و عاطفی
1. ایجاد اضطراب، پرخاشگری، غمگینی، افسردگی، مشاجرات خانوادگی.
2. منفی نگری و همه چیز را بد و تاریک دیدن، احساس نارضایتی از زندگی.
3. تضعیف اعتماد به نفس و پایین آمدن احساس حرمت خود، مشکل در روابط اجتماعی، پیشرفت و کارآمدی شخصی و صمیمیت.
ج: آثار فکری و ذهنی
اختلال تفکر، تضعیف قدرت ادراک، ضعف تمرکز، ضعف حافظه و یادگیری.


اختلالات خواب کودکان
اغلب اوقات مشکلات خواب کودک از بدو تولد کودک بوده و ممکن است در تداوم بیدار شدن برای تغذیه باشد. ممکن است کودک مشکل خاصی نداشته باشد فقط به طور موقتی و عوامل موقعیتی مانند جدایی، تغییر محل خواب، آشفتگی عاطفی و یا بیماری دچار ناراحتی شود.
بنابر این این اختلال باید به دقت مورد توجه و ارزیابی واقع شود. برای تشخیص نوع اختلال باید ابتدا مشخص شود که مشکل از چه زمانی شروع شده و تا چه مدتی ادامه داشته است. و در نهایت با پزشک یا مشاور مشورت گردد.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت


چگونه می توان خواب راحتی داشت؟
1. رختخواب محل تماشای تلویزیون، مطالعه و یا کار نیست. از رختخواب تنها موقع خواب استفاده کنید.
2. اگر پس از 30 دقیق به خواب نرفتید. سعی در ادامه خواب نداشته باشید. رختخواب را ترک کنید و به کار دیگری مشغول شوید و تا کاملا احساس خواب آلودگی نکرده اید به رختخواب برنگردید. در غیر این صورت نهایتاً محل خواب خود را تغییر دهید.
3. قبل از خواب از روش های آرام سازی، ماساژ یا دوش آب خنك استفاده کنید.
4. همیشه و حتی روز های تعطیل نیز در ساعت معینی بخوابید و بیدار شوید.
5. از چرت زدن در طول روز به ویژه اول شب حتی اگر خسته باشید خودداری کنید.
6. بطور منظم هفته ای 4 ـ 3 بار ورزش کنید. اما اگر ورزش در خواب اختلال ایجاد می کند. در انجام آن بیشتر احتیاط نمایید.
7. از ساعت 4 بعد از ظهر به بعد، از مصرف کافئین (شکلات، کولا، قهوه، چای، سیگار) و سایر موادری که باعث بی خوابی می شوند، پرهیز کنید.
8. با شکم گرسنه به رختخواب نروید و بلافاصله پیش از خواب نیز غذای سنگین نخورید. سعی کنید همیشه هوای تازه در اتاق جریان داشته باشید.
9. از خواب در محل های پر سر و صدا یا در معرض بو های تند و روشنایی زیاد اجتناب کنید.


بهداشت خواب
الف) برخی از توصیه های اسلامی
1. رفتن به دستشویی: این عمل باعث سلامت جسم و آرامش روان و خواب راحت می شود.
2. نظافت: پاکیزه نمودن اعضای بدن از آلودگی های ظاهری و شستشوی دست ها و صورت قبل از رفتن به رختخواب.
3. انجام وضو: سفارش فراوانی نسبت به انجام وضو هنگام خواب شده به گونه ای که در صورت ناتوانی از وضو، می تواند تیمم کند.
4. قرائت قرآن و دعا: هنگامه خواب، پر کشیدن روح به مرتبه ای عالی است، لذا توصیه به خواندن برخی دعا ها و سوره های قرآن مثل: توحید، تکاثر، واقعه و ... شده است.
5. نحوه خوابیدن: خوابیدن به پشت یا به سمت راست و رو به قبله و پرهیز از خوابیدن به روی شکم.[2]
ب) توصیه های روانی ـ جسمانی
ـ نکاتی که قبل از خواب باید رعایت نمود:
1. اگر چه فعالیت بدنی فرد را برای خواب آماده می سازد تا در شروع خواب با مشکلی مواجه نشود ولی قبل از خواب نباید فعالیت سنگین و شدید که خسته کننده است. انجام داد.
2. از نظر احساسی و عاطفی باید یک ساعت قبل از خواب، از هر گونه هیجان مثل تماشای فیلم های هیجانی، یاد آوری خاطرات تلخ و ... دوری نمود.
3. مطالعه کتاب به ویژه کتاب های مذهبی (قرآن و ...) که آرام بخش است، مفید خواهد بود.
4. قبل از خواب در مورد مسایل و کارهایی که بایستی فردا انجام داد، نباید فکر کرد. بلکه از قبل و طبق برنامه ریزی نمود.
5. پوشیدن لباس مناسب و آزاد که حساسیت و مانعی برای بدن ایجاد نکند.
6. محل خواب باید جای آرام و بدون سر و صدا باشد.
7. نور، حرارت و رطوبت اتاق خواب مناسب باشد.
ـ رژیم غذایی مناسب
تأثیر تغذیه بر خواب بسیار زیاد است. رژیم غذایی نامناسب یکی از علل اختلال در خواب محسوب می شود. علل بی خوابی در بسیاری موارد همان ناراحتی های گوارشی هستند. از سوی دیگر هرمون های خواب و رویا نیز به کمک پروتئین های مواد غذایی ساخته می شوند. بنابر این ایجاد تغییرات در روش تغذیه بسیار مفید می باشد. از جمله این که:
1. کاهش مقدار کل مواد غذایی به ویژه گوشت قرمز و شکر توصیه می شود.
2. مصرف سبزی و میوه به صورت سالاد، آش یا پوره و همچنین کاهو در اول وعده غذایی مفید است.
3. شیر، پنیر، ماست که به راحتی هضم می شوند، موثر هستند.
4. طریقه غذا خوردن، خوب جویدن غذا و آرامش روحی در موقع غذا برای خوابی راحت بسیار مفید است.[3]

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تکنیک های موفقیت


واقعاً به چه میزان خواب نیازمندیم؟
میزان خواب از هر فردی به فرد دیگر متغیر است و با سن هر فرد نیز رابطه دارد. یک کودک معمولا روزانه پانزده تا شانزده ساعت می خوابد و به همین ترتیب مقدار خواب کاهش می یابد و آن گاه که دوره رشد و نمو پایان یافت مثلا در بیست سالگی حدود هفت تا هشت ساعت خواب مورد نیاز است و در سنین بالاتر مقدار نیاز به خواب کم می شود. پژوهشگران کسانی را که در شبانه روز کمتر از شش ساعت می خوابند «کوتاه خواب» و کسانی که نه ساعت یا بیشتر می خوابند «بلند خواب» می نامند و بر این باورند هم چنان که نیاز به خواب در اشخاص متفاوت است نیاز افراد به خواب در مواقع مختلف متفاوت است. ممکن است در مواقع استرس یا به هنگام افزایش فعالیت های ذهنی نیز به خواب بیشتری احساس شود.[4]
به خاطر داشته باشید که اگر احساس می کنید هوشیاری و بازده شما در طول روز کاهش نیافته است. می توانید تا حدودی مطمئن باشید که مقدار و کیفیت خوابتان کافی است.
در مجموع می توان گفت: پرهیز از افراط و تفریط در خواب و ایجاد تعادل مطلوب برای آن لازم است و توصیه این است که انسان ساعات ارزشمند عمر خود را به بهانه های مختلف و با خواب بیش از مقدار لازم از دست ندهد و سنت ناب اسلامی، خوابیدن در آغازین ساعت شب و بیداری در صبح گاهان را توصیه می نماید.


منابع كمكی
1. هاری، پیتر، خواب و بی خوابی، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: نشر گفتار، 1376.
2. جیمز ب . ماس؛ نیروی خواب، ترجمه جهانگیر بهارمت، عطار، 1379.
[1]. نبأ/ 9.
[2]. لقمانی، احمد: مجموعه پرسش ها و پاسخ ها درباره خواب رؤیا. تعبیر . قم عطر سعادت 1380.
[3]. جیمز ب . ماس؛ نیروی خواب، جهانگیر بهارمت، چاپ اول، 1379، ناشر: عطار.
[4]. هاری، پیتر، خواب و بی خوابی، مهدی قراچه داغی، تهران، نشر گفتار. 1376.
مركز مشاوره مؤسسه امام خميني- چگونه بهتر بخوابيم، ص 1 – 5

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 26 مرداد 1391  8:28 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

می دانید عامل خوش شانسی چیست؟

ﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺁدم هاﯼ راﺣﺖ ﺗﺮ و ﺑﺎزﺗﺮﯼ هﺴﺘﻨﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﭽﻪ را در اﻃﺮاﻓﺸﺎن وﺟﻮد دارد و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﭽﻪ را در ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ هستند ﻣﯽ ﺑﻴﻨﻨﺪ.

ﭼﺮا ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮدم ﺑﯽ وﻗﻔﻪ در زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺁورﻧﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ همیشه ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ هستند؟ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﺮرﺳﯽ ﭼﻴﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺁن را ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﻨﺪ، دﻩ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ﺷﺮوع ﺷﺪ.
اﻓﺮاد ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ ً ﻋﻤﻮﻣﺎ ﻋﺼﺒﯽ ﺗﺮ از اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ هستند و اﻳﻦ ﻓﺸﺎر ﻋﺼﺒﯽ ﺗﻮاﻧﺎﻳﯽ ﺁﻧﻬﺎ در ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ های ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ ﺳﺎﻳﺮ اﻣﻮر از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند.
ﺑﺮاﯼ ﻣﺜﺎل وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ روﻧﺪ ﭼﻨﺎن ﻏﺮق ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺟﻔﺖ ﺑﯽ ﻧﻘﺼﯽ هستند ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﺮاﯼ ﻳﺎﻓﺘﻦ دوﺳﺘﺎن ﺧﻮب را از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﺻﯽ روزﻧﺎﻣﻪ را ورق ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و از دﻳﺪن ﺳﺎﻳﺮ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﺷﻐﻠﯽ ﺑﺎز ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.
اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺁدم هاﯼ راﺣﺖ ﺗﺮ و ﺑﺎزﺗﺮﯼ هﺴﺘﻨﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﭽﻪ را در اﻃﺮاﻓﺸﺎن وﺟﻮد دارد و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﭽﻪ را در ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ هستند ﻣﯽ ﺑﻴﻨﻨﺪ.

در ﻣﺠﻤﻮع ﺁدم هﺎﯼ ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﻬﺎر اﺻﻞ، ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻓﺮﺻﺖ اﻳﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ:

اول : ﺁﻧﻬﺎ در اﻳﺠﺎد و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻬﺎرت دارﻧﺪ

دوم : ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﮔﻮش ﻣﯽ ﺳﭙﺎرﻧﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢ هاﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﻧﺪ.

سوم : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻣﺜﺒﺖ، هر اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﻴﮑﯽ ﺑﺮاﯼ ﺁﻧﻬﺎ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﺨﺶ اﺳﺖ،

چهارم : ﻧﮕﺮش اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮ ﺁﻧﻬﺎ، ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ را ﺑﻪ ﺧﻮش اﻗﺒﺎﻟﯽ ﺑﺪل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که ﺁﻳﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان از اﻳﻦ اﺻﻮل ﺑﺮاﯼ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﮐﺮدن ﻣﺮدم اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﮐﺮد؟
برای پاسخ این سوال روی ﮔﺮوهی از داوﻃﻠﺒﺎن یک آزمایش انجام شد. از آنها خواسته شد ﻳﮏ ﻣﺎﻩ وﻗﺖ ﺧﻮد را ﺻﺮف اﻧﺠﺎم ﺗﻤﺮﻳﻦ هاﻳﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ اﻳﺠﺎد روﺣﻴﻪ و رﻓﺘﺎر ﻳﮏ ﺁدم ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ در ﺁﻧﻬﺎ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد.
اﻳﻦ ﺗﻤﺮﻳﻦ ها ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﺮد ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ را درﻳﺎﺑﻨﺪ، ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﺗﮑﻴﻪ ﮐﻨﻨﺪ، اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ رو ﮐﻨﺪ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ اﻧﻌﻄﺎف ﻧﺸﺎن دهﻨﺪ.
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ، داوﻃﻠﺒﺎن ﺑﺎزﮔﺸﺘﻪ و ﺗﺠﺎرب ﺧﻮد را ﺗﺸﺮﻳﺢ ﮐﺮدﻧﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﻴﺮت اﻧﮕﻴﺰ ﺑﻮد: ٨٠ درﺻﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺁدم هاﯼ ﺷﺎدﺗﺮﯼ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ، از زﻧﺪﮔﯽ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ دارﻧﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از همه ﭼﻴﺰ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺗﺮ هستند. و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ « ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺎﻧﺲ » ﮐﺸﻒ شد.

ﭼﻬﺎر ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺮاﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاهند ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺷﻮﻧﺪ :
1 - ﺑﻪ ﻏﺮﻳﺰﻩ ﺑﺎﻃﻨﯽ ﺧﻮد ﮔﻮش ﮐﻨﻴﺪ، ﭼﻨﻴﻦ ﮐﺎرﯼ اﻏﻠﺐ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺜﺒﺖ دارد.

2 - ﺑﺎ ﮔﺸﺎدﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺎ ﺗﺠﺎرب ﺗﺎزﻩ روﺑﺮو ﺷﻮﻳﺪ و ﻋﺎدات روزﻣﺮﻩ را ﺑﺸﮑﻨﻴﺪ.

3 - هر روز ﭼﻨﺪ دﻗﻴﻘﻪ اﯼ را ﺻﺮف ﻣﺮور ﺣﻮادث ﻣﺜﺒﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻴﺪ.

4 - ﭘﻴﺶ از ﻳﮏ دﻳﺪار ﻳﺎ ﻳﮏ ﺗﻤﺎس ﺗﻠﻔﻨﯽ ﻣﻬﻢ، ﺁن را ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻣﺠﺴﻢ ﮐﻨﻴﺪ و ﺧﻮد را در ﺁن ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ.

ﺑﺨﺖ و اﻗﺒﺎل اﻏﻠﺐ همان ﭼﻴﺰﯼ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎرش را دارﻳﺪ.

منبع: سیمرغ

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

شنبه 4 شهریور 1391  2:35 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

راز و رمز احساس خوب بودن

طنین صدای فردی که به شما ایراد گرفته توی سرتان بلند شده و هر کاری می‌کنید نمی‌توانید آن را خفه کنید و از سرتان دور بیندازید.

یک نفر که مدام به شما می‌گوید: تقصیر تو بود، تو خرابش کردی، چرا نمی‌تونی یک کار درست انجام بدی؟ بدترین اتفاق اینجاست که همین جمله‌ها می‌توانند باعث افسردگی شما شوند یا بی‌نهایت عصبانی‌تان کنند و به هیچ‌وجه هم از ذهن‌تان بیرون نمی‌روند. تمام روز توی ذهن‌تان با آن درگیر هستید و به آن فکر می‌کنید و در نتیجه روزتان را خراب می‌کنید.

در زندگی ما آدم‌های جورواجوری می‌آیند و می‌روند که با توجه به زاویه نگاه‌شان نسبت به زندگی و موقعیت فعلی‌شان جایی در زندگی ما پیدا می‌کنند و اتفاقا برایشان هم مهم نیست که اظهارنظرهایشان را برای خودشان نگاه دارند و درباره هر اتفاق و ماجرا و صحبتی هم می‌توانند اظهارنظر کنند. این ماجرا همه آدم‌ها را اذیت می‌کند، مخصوصا که ما مدام به این فکر می‌کنیم که آدم‌هایی که می‌بینیم درباره ما قضاوت نکنند و تصویر خوبی از ما در ذهن‌شان ثبت کنند. انگار به دنبال یک محدودیت قانونی می‌گردیم تا در این جامعه زندگی بهتری برای خودمان بسازیم اما مگر این آدم‌ها می‌گذارند؟ حالا سوال اینجاست که مرز میان انتقاد سازنده و ایرادگیری کجاست؟ ما تا چه اندازه باید به چنین آدم‌هایی میدان بدهیم و کجا باید در مقابل‌شان بایستیم؟ اولین قدم زمانی برداشته می‌شود که شما به این جمله‌ها اجازه ندهید آزارتان دهند.

۱ - وقتی یک نفر جمله‌ای را به زبان می‌آورد که ایرادی بی‌اساس است؛ این جمله بارها و بارها در ذهن‌تان خودش را تکرار می‌کند. به این خاطر که فکر می‌کنیم با تکرار چندباره آن، می‌توانیم با آن جمله‌ها کنار بیاییم. سعی ‌کنیم منطق این جمله‌ها را پیدا کنیم، دلیل بیاوریم یا حتی به اسم تحقیق و تفحص ذهن‌مان را با آن درگیر ‌کنیم. اما تکرار چند باره این جمله‌ها، آزار موجود در آن را بیشتر می‌کند و باعث شود افکار منفی بیشتری به ذهن هجوم بیاورد. ساده‌ترین راه این است که افکار مثبت را جایگزین آن جمله‌ها کنید. تصویرهایی نامرتبط با جمله‌هایی که شنیده‌اید و تاثیر ناخوشایندی روی شما گذاشته است. اجازه ندهید جمله‌های آسیب‌زننده دیگران، کنترل ذهن شما را در دست بگیرد، به ذهن‌تان کمک کنید و کمتر به این افکار فکر کنید و خودتان را سرحال بیاورید.

۲ - بیشتر مردمی که در این موقعیت هستند، با خودشان فکر می‌کنند اگر به آن جمله‌ها پاسخ می‌دادند، لحظه‌های راحت‌تری را می‌گذراندند و ذهن‌شان کمتر با موضوع درگیر می‌شد. اما معمولا در لحظه‌ای که یک نفر با ما درگیر می‌شود، خودمان فکر می‌کنیم، «من نمی‌خواستم دردسر درست کنم»، یا «به نظرم ارزش نداشت.» اما اگر از کنار این جمله‌ها بگذریم و وقتی یک نفر به شکل ناخوشایندی با ما صحبت می‌کند، به او جواب بدهیم، در واقع جلوی ضربه بیش از اندازه را گرفته‌ایم و از خود درونی‌مان محافظت کرده‌ایم.

۳ - اگر قبول کنیم که برای اجرایی کردن دو راه بالا مجبور به فکر کردن هستیم، در مورد راه سوم کمترین میزان سوزاندن فسفر لازم است. در این روش می‌توانید از آدم‌هایی که با جمله‌ها و رفتارهایشان شما را آزار می‌دهند، دوری کنید. البته وقتی از یک نفر می‌پرسی، اگر از فلانی خوشت نمی‌آید، چرا با او معاشرت می‌کنی؟ بهانه‌هایی مثل محیط کار یا تنها نبودن را می‌آورد. اما راه غلطی را انتخاب کرده؛ راهی که جلوی زندگی بهترش را می‌گیرد. وقتی ما با آدم‌هایی نادان هم‌مسیر شویم و با آنها معاشرت کنیم، طعم واقعی معاشرت با انسان‌های خوب را فراموش می‌کنیم. پس محیط اطراف‌تان را تغییر دهید و با آدم‌های مثبت که حس‌های مثبتی به ارمغان می‌آورند، معاشرت کنید. چراکه نمی‌توان روی قدرت شخصی آنقدرها سرمایه‌گذاری کرد و حتی اگر بیشترین میزان تمرکز را داشته باشید یا کنترل ذهن‌تان را به خوبی در دست گرفته باشید، بازهم جملات آزاردهنده‌ای که شما را مقصر می‌داند، روی ذهن و زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

یک شنبه 19 شهریور 1391  4:32 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

راز موفقیت تعامل اجتماعی با دیگران

انسان، موجودی اجتماعی است و در تعامل با دیگر انسان هاست که می تواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهد. اما از آن جا که پیچیده ترین کنش ها نیز در همین تعاملات اجتماعی بین انسان ها ایجاد می شود، برقراری و حفظ ارتباط سالم بین افراد یکی از دشوارترین کارها محسوب می شود. انسان در نهاد خود پذیرای تمام انسان های دیگر است اما در گذر زمان و به علت کسب تجربیات مختلف به میزان زیادی این باور را از دست می دهد و در وضعیت نامناسب به برقراری ارتباط با دیگران می پردازد.
در این مطلب قصد داریم از دیدگاه «تحلیل رفتار متقابل» به چرایی واکنش مناسب و نامناسب با دیگران در رفتارهای خود بپردازیم. این که چرا هنگام برخورد با برخی افراد، گرم و پذیرنده و با برخی دیگر سرد و بی اعتنا هستیم.

والد، بالغ، کودک

روان شناسان می گویند همه ما دارای ۳ وجه شخصیت هستیم. «والد» ما شامل الگوهایی است که در دوران کودکی شکل گرفته است. این الگوها شامل بایدها، نبایدها، دستورات اخلاقی و قوانینی است که توسط پدر یا مادر به کودک ارائه شده است. تمام چیزهایی که کودک از پدر، مادر یا مراقبان اولیه اش می بیند یا می شنود در نوار «والد» او ثبت و ضبط می شود و کودک بر اساس آن ها عادت ها و رفتارهایی پیدا می کند که سرمنشاء آن «والد» است.

دکترشهرام ناصری، مشاور و روان پزشک با بیان این مطلب، به خراسان می گوید: در این نظریه گفته می شود که هر شخص در خودش یک «کودک» را یدک می کشد که همانند کودکی خود او احساس می کند، می اندیشد و رفتار می کند، «بالغ» ما تنظیم کننده روابط بین «کودک» و «والد» است.کسانی که مرکز ثقل شخصیتشان در کودک آن ها قرار دارد، افراد بازیگوش و باری به هر جهت و دمدمی مزاجی بار می آیند. آن ها هر کاری که در لحظه دوست داشته باشند، انجام می دهند و بر این اساس که «قربانی» یا «مهاجم» باشند با دیگران ارتباط برقرار می کنند. برخی از افراد همواره نقش قربانی را ایفا می کنند و در تعاملات انسانی همواره ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرند. اگر نقش مهاجم را بازی کنند، از این بعد شخصیت خود برای برقراری رابطه با دیگران به نحوی استفاده می کنند که بتوانند حداکثر استفاده را از دیگران ببرند و حتی در صورت نارضایتی آن ها به این کار ادامه دهند.

این افراد نمی توانند با جنبه دیگر وجودی خود با دیگران ارتباط برقرار کنند. از نظر ما «کودکی» سالم است که فرد بتواند احساسات و هیجانات خود را به طور کامل، به موقع و در صورت لزوم بروز دهد و از این بعد برای لذت بردن از زندگی و برقراری ارتباط با دیگران استفاده کند. در افرادی که «والد» غالب است، فرد از بالا به دیگران نگاه می کند و به زعم خود «بایدها» و «نبایدها» را بیش از دیگران می داند. در صورتی که دو وجه دیگر شخصیت تحت سلطه «والد» قرار بگیرد، تعصب شکل می گیرد. بنابراین افراد متعصب افرادی هستند که اجازه فعالیت به «بالغ» و «کودک»  خود را نمی دهند. دکترناصری با اشاره به این که «بالغ» سالم وظیفه متعادل نگه داشتن شخصیت بین دو وجه «والد» و «کودک» را دارد، تصریح می کند: گاهی «بالغ» هم ناسالم می شود مثل بزرگسالی که همواره اشتباهاتش را توجیه می کند یا داوری که در یک مسابقه خطاها را نمی گیرد. یک «والد» سختگیر، سرزنشگر و یک «کودک» خجالتی در وجود یک فرد باعث می شود وی هرگز نتواند رابطه متعادل و سالمی با دیگران برقرار کند و از تعامل اجتماعی لذت ببرد.

فردی که می خواهد رابطه سالمی با دیگران برقرار کند، باید بتواند هیجانات و احساساتش را نسبت به دیگران بروز بدهد و آن را متعادل نگه دارد. همزمان با سنجیدن شرایط و موقعیت به «بالغ» اجازه ارزیابی ارتباط و امکان ادامه آن را بدهد و به فرمان های منطقی «والد» عمل کند. بنابراین بسته به این که با کدام وجه شخصیت خود با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، توان بهبود روابط وجود دارد.

فردی که همواره در ارتباط با دیگران دچار مشکل است، از نحوه تعامل با دیگران ناراضی است، آن ها را پس می زند و حتی پس از برقراری روابط با آن ها، دایم با خود کلنجار می رود، در واقع یک «والد» سرزنشگر و سختگیر دارد که کوچک ترین حرکات او را زیر نظر دارد و از وی می خواهد همیشه کامل باشد.از آن جا که رابطه ایده آل هرگز وجود ندارد، وی هرگز درباره روابط خود احساس خوشایندی نخواهد داشت.

وی با بیان این که درمانگر در مواجهه با این مسئله سعی می کند وجه غالب شخصیت فرد را شناسایی کند و ۲ وجه دیگر را پرورش دهد، می گوید: به عنوان مثال کسی را که «والد» سختگیر و سرزنشگری دارد و از روابط خود با دیگران لذت نمی برد، ترغیب می کنیم که به «کودکش» اجازه دهد احساسات و هیجاناتش را تخلیه کند و با «کودک» خود از آن لذت ببرد.بنابراین اگر این بار در مواجهه با فردی احساس کردید از او خوشتان نیامده است، سعی کنید دریابید کدام وجه از شخصیت شما از او خوشش نیامده است، «والد»، «بالغ» یا «کودک» شما؟طبیعی است که دانستن ریشه رفتارهای آدمی در مواجهه با دیگران فقط با دانستن و شناسایی این وجوه خاتمه پیدا نمی کند و فرد باید آگاهی بسیار بالایی داشته باشد تا بتواند به درستی این مرزها را در وجود خود شناسایی کند.

رابطه سالم

وقتی «بالغ» تصمیم می گیرد رابطه سالم «کودک» با «کودک» برقرار کند، صمیمیت رخ می دهد. در چنین رابطه ای میزان تعهد و مسئولیت به یکدیگر بدون اجبار یا فشار بالاست و احساس ها و خواسته های طرفین بدون ترس ابراز می شود.این رابطه از پیش برنامه ریزی شده نیست و دو طرف خواهان روابط صمیمانه و سازنده ای هستند که طی آن بیشترین صمیمیت را از یکدیگر دریافت می کنند.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

پنج شنبه 23 شهریور 1391  2:33 PM
تشکرات از این پست
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:تکنیک های موفقیت

۹ نکته زندگی که منجر به خوشبختی می‌شود

آیا واقعاَ شاد هستید؟ آیا اصلاً می‌دانید شاد بودن به چه معنی است و برای رسیدن به خوشبختی چه باید کرد؟ این سوالات برای کسانیکه به دنبال خوشبختی هستند خیلی مهم است. اگر می‌خواهید شاد باشید باید درک کنید که می‌توانید شاد باشید و باید شاد باشید. خیلی‌ها به‌اشتباه باور دارند که لیاقت خوشبختی را ندارند و بدبختی خود را بعنوان سرنوشتشان پذیرفته‌اند.
حقیقت این است که خوشبختی، مثل هر چیز دیگری در زندگی، باید پرورانده شود. در زیر به چند نکته برای رسیدن به خوشبختی در زندگی اشاره می‌کنیم.

۱. بدانید که چه چیزی شادتان می‌کند. هرکسی برای رسیدن به شادی و خوشبختی نیازهای خاصی دارد و چیزی که باعث شادی یک نفر می‌شود، ممکن است برای دیگری اینطور نباشد. باید با خودتان بیشتر آشنا شوید و نگران این نباشید که امیال و خواسته‌هایتان با هم‌نوعانتان متفاوت است یا خیر.

۲‌. برای رسیدن به اهدافی که باور دارید شادتان می‌کنند، برنامه‌ریزی کنید. وقتی اهدافتان را دنبال می‌کنید، روحیه‌ بهتری خواهید داشت و بخاطر دنبال کردن چیزی که برایتان اهمیت دارد،  احساس بهتری به خودتان پیدا خواهید کرد.

۳. دور و برتان را با آدم‌های شاد پر کنید. وقتی اطرافتان پر از آدم‌های ناامید و افسرده باشد، خیلی راحت دچار افکار منفی می‌شوید. برعکس، وقتی دور و بر آدمهای شاد باشید، روحیه مثبت آنها در شما نیز اثر خواهد گذاشت.

۴. وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود، به جای افسوس خوردن به دنبال راه‌حل باشید. افراد شاد و خوشبخت اجازه نمی‌دهند که موانع زندگی بر روحیه آنها تاثیر بگذارد زیرا می‌دانند که با کمی فکر کردن می‌توانند وضعیت موجود را به نفع خود تغییر دهند.

۵. هر روز چند دقیقه به چیزهایی که شادتان می‌کند فکر کنید. این چند دقیقه فرصت لازم برای متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی را به شما می‌دهد و شما را به خوشبختی و شادی طولانی می‌رساند.

۶. همچنین خیلی مهم است که هر روز زمانی را به انجام کار خوب برای خودتان اختصاص دهید. چه مهمان کردن خودتان به یک ناهار خوشمزه باشد، چه یک حمام طولانی گرم، یا صرف کردن زمان بیشتری برای ظاهرتان، با این کارها روحیه‌تان بسیار بهتر خواهد شد.

۷. پیدا کردن نکاتی خنده‌دار در موقعیت‌های مختلف راهی برای رسیدن به شادی و خوشبختی است. بااینکه زمان‌هایی وجود دارد که نیازمند این است که جدی باشید، اما در مواقع مناسب راهی برای شوخی و شوخطبعی پیدا کنید تا همه چیز برایتان مفرح‌تر به نظر برسد.

۸. حفظ سلامتی یک راه عالی دیگر برای رسیدن به خوشبختی است. داشتن اضافه‌وزن یا نخوردن غذاهای سالم و مغذی می‌تواند تاثیری منفی بر روحیه شما داشته باشد. علاوه‌براین، ورزش یکی از راه‌های شناخته‌شده برای تولید اندورفین در بدن است که مسئول ایجاد احساس شادی است.

۹. و آخر اینکه، خیلی مهم است که درک کنید شما شایسته خوشبخت شدن هستید. آنهایی که باور دارند لیاقت خوشبختی را ندارند، به طور ناخود‌آگاه، تلاششان برای دست یافتن به خوشبختی را خراب می‌کنند. درصورت لزوم هر روز به خودتان بگویید که لیاقت شاد بودن را دارید و به راهکارهایی برای رسیدن به شادی و خوشبختی فکر کنید.

تعریف خوشبختی بسیار دشوار است اما اکثر افراد می‌دانند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی باور دارند که خوشبختی شکلی از شانس است و بعضی افراد سرنوشتشان این است که شاد و خوشبخت باشند، درحالیکه در سرنوشت بعضی دیگر بدبختی نوشته شده است. حقیقت این نیست. همه آدمها می‌توانند با بکارگیری این نکات به موفقیت و شادی در زندگیشان دست یابند. بااینکه این نکات بسیار جزئی و ساده بودند اما کمکتان می‌کنند هر روز قدم جدیدی برای رسیدن به خوشبختی بردارید.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

یک شنبه 26 شهریور 1391  4:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها