0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
گويش هاي بشكردي، كردشولي و كمزاري
 
موشكالو و.و.*
 
 
 

مجموعه اي به نام زبان هاي دنيا در مسكو به زبان روسي منتشر شده است؛ جلد اول از زبان هاي ايراني اين مجموعه به گويش هاي ايراني جنوب غربي اختصاص دارد. از آنجا كه گويش هاي بشكردي، كردشولي و كمزاري از اين گروه در ايران كمتر مورد تحقيق و بررسي واقع شده و تا حدودي ناشناخته اند، از ميان ديگر گويش هاي جنوب غربي براي ترجمه برگزيده شدند.
گروه گويش هاي بشكردي
و.و. موشكالو
1. نخستين بار در كتاب فلاير (Floyer: 1882) از گروه گويش هاي بشكردي / بشاكردي (ba?kard?/ ba??kerd?) ياد شده است؛ اما بيشتر مطالب زبان شناختي اين گروه از گويش ها كه فلاير گرد آورده بود، از بين رفته است. گرشويچ در 1956 به بشكرد سفر كرد؛ مطالب او به طور كامل منتشر نشد، اما در برخي از آثارش از آنها استفاده كرد. در اين مقاله از تحقيقات گ. مورگنشتيرنه و نيز پ.ا.شروو (لهجه هرمز و ميناب) استفاده شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1383; 1(2 (پياپي 2)(ضميمه گويش شناسي)):112-116.
 
فرهنگ واژگان تبري
 
محمودي بختياري بهروز*
 
 
 

زبان مازندراني (كه به «تبري [طبري]» هم مشهور است)، از زبان هاي ايراني شمال غربي است كه به لحاظ جغرافيايي جزو زبان هاي كرانه درياي خزر به شمار مي رود. طبق آمار سال 1993 م، 3265000 نفر در ايران به يكي از گويش هاي اين زبان سخن مي گويند (اتنولوگ). قلمرو رواج مازندراني را مي توان به چهار منطقه زير تقسيم كرد:
.1 شهرهاي رامسر، تنكابن، كلاردشت، چالوس و نوشهر؛
.2 آمل، نور و محمودآباد؛
.3 بابل، قائم شهر، سوادكوه و ساري؛
.4 نكا، بهشهر و بندر گز.
آنچه در متون زبان شناسي ايراني تحت نام گويش مازندراني از آن ياد مي شود كل استان مازندران را شامل نمي شود، بلكه عمدتا حوزه جغرافيايي بين گرگان و چالوس را در بر مي گيرد.
از نظر منابع در دسترس براي مطالعه مازندراني، اين گويش را بايد از گويش هاي خوش اقبال ايراني دانست؛ چرا كه در مقايسه با ديگر زبان ها و گويش هاي ايراني، از اين گويش منابع بيشتري در دسترس است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 13 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1383; 1(2 (پياپي 2)(ضميمه گويش شناسي)):122-125.
 
نامه آفرينش
 
برجيان حبيب*
 
 
 

نامه آفرينش، يا «سفر پيدايش»، نخستين بخش از عهد عتيق و مشتمل است بر سرگذشت آفرينش و قصص آدم و فرزندانش، نوح، ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و يوسف. از عهد عتيق چندين ترجمه فارسي به خط عبري در دست است. قديم ترين ترجمه ها عبارت از پاره هاي ناقصي است از شش نسخه كتابت شده در زماني پيش از عصر مغول، كه هنوز انتشار نيافته است (دانشنامه ايرانيكا، ذيل (Bible. كهن ترين نسخه هاي كامل اسفار پنج گانه، دست نويس هاي محفوظ در كتابخانه هاي واتيكان و بريتانيا (مورخ 5078 از آفرينش= 729 ه و 1319 م) است كه هر دو را هربرت ه. پيپر به خط عبري و بدون آوانويسي منتشر كرده است.
كتابي كه در اين جا مورد گفتگو است برگردان نسخه واتيكان به خط فارسي است و به منظور تدريس تاريخ زبان فارسي به دانشجويان كرسي ايران شناسي دانشگاه دولتي ايروان فراهم آمده است. اين ترجمه از ديدگاه تاريخ زبان فارسي واجد اهميت بسيار است. دكتر مليكيان در مقدمه تفصيلي كتاب زمان نگارش آن را سده هاي پنجم و ششم هجري برآورد كرده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1383; 1(2 (پياپي 2)(ضميمه گويش شناسي)):117-121.
 
گبي درباره گيله گب
 
رضايتي كيشه خاله محرم*
 
 
 

تدوين واژه نامه هاي گيلكي سابقه نسبتا طولاني دارد. اولين كوشش موفق در اين زمينه، فرهنگ گيلكي از منوچهر ستوده است كه در سال 1332 خورشيدي، به همت انجمن ايران شناسي، به چاپ رسيد، بعد از اين كتاب، گامهاي مهمي در تاليف واژه نامه هاي گيلكي برداشته شد كه خوشبختانه برخي از آنها به زيور طبع نيز آراسته شده اند. از جمله اين آثار مي توان واژه نامه گويشي گيلكي، فرهنگ گيل و ديلم، ويژگي هاي دستوري و فرهنگ واژه هاي گيلكي را نام برد.
گيله گب، بي ترديد مفصل ترين فرهنگ نامه اي است كه تاكنون درباره گويش گيلكي نوشته شده و به شكل منقح تري روانه بازار شده است. مولف فاضل آن، آقاي فريدون نوزاد، خود، از محققان برجسته گيلاني است. اين واژه نامه به گويش گفتاري و نوشتاري مردم رشت و پيرامون آن اختصاص دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان اسفند 1383; 1(1 (پياپي 1)(ضميمه دستور)):5-11.
 
كلمات مركب ساخته شده با فعل
 
صادقي علي اشرف*
 
* دانشگاه تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسي
 
 

كلمات مركبي كه جزء‌ دوم آنها ستاك حال يا گذشته فعل است از رايج ترين انواع تركيب در زبان فارسي است. از نظر نقشي، رابطه جزء اول تركيب با جزء دوم، يعني ستاك فعل، بسته به لازم و متعدي بودن ستاك و حال يا گذشته بودن آن متفاوت است. در اين تركيبات، اگر ستاك فعل را به يك فعل صرف شده برگردانيم، جزء ديگر تركيب در حكم يكي از اجزاي اصلي جمله يا موضوعهاي فعل خواهد بود. آنچه در زير مي آيد طبقه بندي اين تركيبات بر اساس رابطه جزء غيرفعلي تركيب با جزء فعلي آن است.
اين تركيبات بر اساس رابطه جزء غيرفعلي تركيب با جزء فعلي آن است.
1 تركيباتي كه با ستاك حال ساخته شده اند. اين تركيبات به قرار زيرند:
1-1 تركيباتي كه جزء فعلي آنها از يك فعل متعددي معلوم و يا يك فعل لازم گرفته شده است. اين تركيبات معني فاعلي دارند و شامل انواع زيرند:
1-1-1 تركيباتي كه فعل آنها متعددي و جزء غيرفعلي آنها در حكم مفعول صريح براي جزء فعلي است. اين دسته از تركيبات رايج ترين نوع تركيبات ساخته شده با ستاك حال فعل است، زيرا مفعول صريح در جمله نزديك ترين عنصر به فعل است. اسمي كه در اينجا به عنوان جزء غيرفعلي تركيب به كار رفته، در صورتي كه در جمله معادل اين تركيب به كار رود، اسمي است با مفهوم جنس، مانند جواهرساز،‌ ميوه فروش، آشپز، دزدگير، كفش دوز، وطن پرست و غيره.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان اسفند 1383; 1(1 (پياپي 1)(ضميمه دستور)):29-51.
 
پردازش دستوري زبان فارسي با رايانه
 
عاصي مصطفي*
 
* پژوهشگاه علوم انساني
 
 

موضوع اصلي در زبان شناسي رايانه اي پردازش زبان طبيعي است و هنگامي كه كارشناسان رايانه از پردازش زبان طبيعي سخن مي گويند اغلب مسايلي را عنوان مي كنند كه نشان مي دهند تمايز روشني ميان خط و زبان قايل نيستند. به سخن ديگر، در بسياري موارد، اين دو حوزه را در هم مي آميزند. بد نيست در آغاز به برخي از كاربردهاي رايانه در حوزه خط اشاره اي نماييم و سپس به نقش آن در حوزه زبان به ويژه ساخت واژه بپردازيم.
1 حوزه خط
1-1 غلط يابي املايي
يكي از ابزارهاي سودمندي كه واژه پردازها به تدريج از آن سود جستند، خطاياب يا غلط ياب املايي است.
در نسخه هاي جديد نرم افزار Word، براي متنهاي انگليسي، مي توان از كاراييهاي بالاي غلط ياب آن بهره گرفت. از چند سال گذشته، برخي از شركتهاي سازنده نرم افزار واژه پرداز فارسي كوشيدند نمونه هايي از چنين غلط يابهايي را براي فارسي به كار گيرند، از جمله پيشكار، زرنگار، گستره نگار و نقش.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 2 : نامه فرهنگستان اسفند 1383; 1(1 (پياپي 1)(ضميمه دستور)):13-28.
 
وابسته هاي فعل در زبان فارسي بر اساس نظريه وابستگي
 
طبيب زاده اميد*
 
* دانشگاه بوعلي سينا، همدان
 
 

يكي از مهم ترين مباحث نحو عبارت است از تعيين تعداد و انواع وابسته هاي فعل. اين بحث نه تنها از حيث تعيين ويژگيهاي نحوي و واژگاني زبان اهميت دارد بلكه بر سمت و سوي مطالعات نحوي و نوع روشها و نتايج بررسيها نيز تاثير مي گذارد. به يك معنا، مي توان بحث درباره وابسته هاي فعل را از جمله بنيادي ترين مباحث نظري در نحو صورتگرا دانست. در اين مقاله، پس از بحث مختصري درباره برخي تفاوتهاي دستور وابستگي با دستور زايشي از حيث پرداختن به بحث وابسته هاي فعل،‌ مي كوشيم انواع اين وابسته را در زبان فارسي بر اساس دستور وابستگي بررسي كنيم و شباهتها و تفاوتهاي آنها را با هم شرح دهيم. در بخش سوم مقاله نيز به اختصار درباره ديدگاه متيوز (MATTHEWS 1981) در مورد وابسته هاي فعل سخن مي گوييم و مي كوشيم نظرات وي را در چارچوب دستور وابستگي نمايش دهيم. ما در اين مقاله به اصول كلي دستور وابستگي نظر داشته ايم و خود را محدود به مكتب خاصي نكرده ايم. در مجموع، مي توان گفت كه بيش از هر چيز از آرا بنيان گذار دستور وابستگي، يعني لوسين تني ير (TESNiERE 1953, 1959 1980) و دو تن از پيروان آلماني او، يعني هلبيگ (مخصوصا در (HElbiG und SCHENKLE 1991) و انگل (ENGEL 1994, 2002)، بهره برده ايم.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نامه فرهنگستان اسفند 1383; 1(1 (پياپي 1)(ضميمه دستور)):65-77.
 
برخي ساختارهاي دستوري گونه شعري زبان فارسي
 
طيب محمدتقي
 
 
 

يكي از مباحث حايز اهميت در زبان شناسي بررسي خصوصيات دستوري گونه هاي يك زبان و تعيين ميزان اختلاف ساختهاي دستوري آن با زبان معيار (استانده) است. يكي از گونه هاي زبان فارسي زبان شعر است و هدف اين مقاله گزارش نوع و ميزان ساختهاي ويژه دستوري اين گونه زبان فارسي است.
شعر عروضي فارسي، براي بيش از يك هزاره، به لحاظ ساختاري دست نخورده باقي مانده و هم امروز نيز تحت محدوديتهاي اوليه قواعد وزن و قافيه يك هزار سال قبل به راه خود ادامه مي دهد. قواعد وزن و قافيه براي شاعر لازم الرعايه است و تخلف و قصور و بي توجهي به آنها غيرقابل اغماض مي نمايد. از همين روست كه شاعران وزن و قافيه را نسبت به ديگر جنبه هاي شعر،‌ از جمله ساختار زباني و شفافيت معني، در اولويت قرار داده اند. اين اولويت بندي موجب گشته كه در مواردي كه بين رعايت الزامات وزن و قافيه و يكي ديگر از جنبه هاي شعر (مثلا ساختار دستوري يا شفافيت معنايي) تعارضي رخ مي دهد شاعر، به ناچار، ديگر جنبه هاي شعر را فداي سلامت وزن و قافيه نمايد. بديهي است كه اين فداكردن به معناي ارايه ساختهاي غيردستوري و يا تيره كردن معني نيست، چون در اين صورت زباني باقي نمي ماند تا بستر شعر باشد بلكه شاعر با حداقل تصرفات لازم در ساخت دستوري يا در مقوله معني حداقل نيازهاي وزن و قافيه خود را تامين مي كند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 14 : نامه فرهنگستان تير 1383; 6(3 (پياپي 23)):144-147.
 
نگاهي به تاريخ جهان از ديد دانشمندي مسلمان
 
آل داوود سيدعلي*
 
 
 

نظام التواريخ، قاضي ناصرالدين بيضاوي، به کوشش ميرهاشم محدث، انتشارات بنياد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران ???? (چاپ جديد)، بيست و هشت + ??? صفحه.
تاريخ نگاري و اطلاع بر سرگذشت جهان در دنياي اسلامي تا پيش از نگارش تاريخ الامم و الملوک تاليف محمدبن جرير طبري (وفات: 310) رونق و رواج نداشت؛ آنچه بود پاره اي قصه ها و داستان هاي تاريخي مندرج در داستان هاي پيامبران و بيشتر آنها فاقد مآخذ متقن بود. از آن پس، طبري تاريخ جهان را بر مبناي روايات و احاديث اسلامي و برخي اطلاعات و يافته ها از منابع ديگر تدوين و تکميل کرد و رشته حوادث را تا سال 302 هجري گزارش داد. در ادوار بعد، به تقليد از او، تواريخ متعددي در شرح حوادث جهان از روزگار آفرينش آدم تا عصر مولفان به زبان عربي پديد آمد. اما، در زبان فارسي، نخستين اثر ترجمه همان تاريخ طبري بود که، چند دهه پس از تاليف آن، در عصر سامانيان، به تشويق و نظارت و سردبيري ابوعلي بلعمي، وزير دانشمند، به پارسي درآمد. اين ترجمه جزو کهن ترين آثار به جا مانده زبان پارسي است اما نسخ خطي متعدد آن دستخوش تغييراتي گشته و تاکنون دست نويس هاي کهن آن به گونه اي دقيق شناسايي نشده است.
پس از ترجمه تاريخ طبري، چند اثر ديگر در تاريخ عمومي به زبان فارسي نوشته شد. در شمار اين تاليفات و يکي از مشهورترين آنها نظام التواريخ اثر قاضي بيضاوي، دانشمند و مفسر و متکلم معروف شافعي مذهب قرن هفتم هجري است. مولف نظام التواريخ، قاضي عبداله بن محمد مشهور به ناصرالدين بيضاوي از قضات و فقهاي معروف فارس و مفسر و متکلم اشعري، در اوايل قرن هفتم در بيضاي فارس متولد شد. خاندان او همگي از بزرگان و ناموران عصر خود بودند و وي، در چند جاي نظام التواريخ، به نام و مقام و مرتبت علمي و اجتماعي آنان اشاره کرده است. پدرش، امام الدين عمربن محمد بيضاوي، قاضي القضات شيراز در عهد ابوبکر بن سعد سلغري بود و قاضي نخست نزد پدر درس خواند و به تدريج به تکميل معلومات خود پرداخت. او، در سال هاي نخست زندگي، در شيراز به سر مي برد، سپس در تبريز رحل اقامت افکند و در همان جا به سال 685 در گذشت. اما برخي ديگر وفات او را در بين سال هاي 708 تا 719 ذکر کرده اند. تفصيل احوال وي در بيشتر کتب تاريخي و رجال از جمله شد الازار، تاريخ گزيده، حبيب السير و منابع ديگر آمده است ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 16 : نامه فرهنگستان تير 1383; 6(3 (پياپي 23)):153-170.
 
پيش گويي مصور به فارسي ميانه مانوي از تورفان
 
رك كريستيانه,زوندرمان ورنر
 
 
 

دست نوشته M556، در ساختار و درون مايه، از ديگر نوشته هاي مانوي مجموعه متن هاي تورفاني متمايز است. متن آن به صورت ستوني باريک نوشته شده است. هر يک از پيش گويي ]مرغوا، مروا[ها در خانه اي جداگانه درج شده يا، همان گونه که خانم دکتر ابرت – که از راهنمايي هاي سودمند و راه گشاي ايشان سپاسگزارم – حضوري يادآور شده اند، جمله ها در خانه هايي از پيش رسم شده نوشته شده است؛ چون نوشته هاي سياه رنگ، در چند جا، خط سرخ رنگ کناره ها را مي پوشاند. تفاوت اندازه خانه ها را هم نبايد به اين معني گرفت که مطابق حجم نوشته هاي هر بخش رسم شده اند. تا اندازه اي نيز مي توان تشخيص داد که ابعاد خانه هاي سمت راست از خانه هاي سمت چپ بزرگ تر است، به گونه اي که سهل انگاري نگارنده به خوبي آشکار است. نظرگيرترين ويژگي اين دست نوشته همان نگاره هاي با رنگ آميزي زيباست که در گوشه چپ و عمود بر نوشته ها رسم شده و موضوع همان بند در آنها مصور گشته است. ترجمه متن و مقايسه آن با نگاره هاي کناري به خوبي بيانگر اين معني است.
ويژگي اثري که اين دست نوشته مصور پاره اي از آن است معلوم نيست. آيا اين متن بخشي از يک طومار است يا پاره اي از يک تک برگي و بريده پهني از يک برگ که بعدها يک رويه اش براي نگارش اين متن و نگاره هايش به کار رفته است.
هر بند اين قطعه وقوع رويدادهايي شگرف و شوم را توصيف مي کند: زمين مي لرزد، خورشيد و ماه تاريک مي شوند، جامه اي ابريشمين از آلودگي پاک مي شود، پرندگان وحشي به مردم رخ مي نمايند و چراغي به خودي خاموش مي شود ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):9-14.
 
بترون، بتراي، براي
 
صادقي علي اشرف*
 
 
 

مقدسي در بحث از زبان مردم خراسان آن گاه که از زبان دو مرو، يعني مرو رود و مرو شاهجان گفتگو مي کند مي گويد: «و لا باس بلسان المروين غير ان فيه تحاملا و طولا و مدا في اواخر الکلم. الا تري ان اهل نيسابور يقولون براي اين و هم يقولون بترون اين، يعني من اجل هذا. فقد زادوا حرفا» (مقدسي 1906، ص 334). يعني... در زبان دو مرو تکلف و درازي و کششي در آخر کلمات است. آيا نمي بيني که نيشابوريان مي گويند براي اين و مرويان مي گويند بترون اين، يعني «براي اين»، که حرفي به آن اضافه کرده اند.
کليه کساني که اين قسمت را نقل کرده اند بترون را به بتراي تصحيح کرده اند، زيرا بترون را فاقد معني ديده اند. اين که مقدسي مي گويد در اينجا، يعني در بترون، يک حرف اضافه کرده اند نيز به اين تصحيح کمک کرده است. از جمله اين کسان اند مرحوم ملک الشعرا بهار (
? بهار، ج 1، 1337، ص 246)؛ مرحوم دکتر ذبيح اله صفا (? صفا 1338، ص 159) و مرحوم دکتر پرويز ناتل خانلري که اصلا کلمه را به شکل بتراي نقل کرده و متذکر اصل آن نشده است. (? خانلري 1353، ص 29)
قبل از اين که وارد بحث در کلمه بترون شويم به اين نکته اشاره مي کنيم که دو کلمه براي و بترون در مقدسي، بر عکس نام هاي جغرافيايي ايران و ساير کلمات ايراني که در متن چاپي او آمده، هيچ گونه نسخه بدلي ندارد.

کلمه بتراي مرکب است از حرف اضافه بت
>) پهلوي (pad > pad و را و ي ميانجي و کسره اضافه. را در زبان پهلوي براي افاده معني سببيت و براي نشان دادن بهره ور عمل فعل به کار مي رود، مانند ?d r?y  يعني «براي اين، به اين سبب» (قس. چرا؟ محض ارا) و ??r?y «چرا»؟ يعني «براي چه؟» اين حرف با حرف اضافه pad به صورت نوعي حرف اضافه مرکب گسسته به شکل pad...r?y نيز به کار مي رود و همين کاربرد است که در فارسي به صورت براي درآمده است، يعني مدخول اين حرف اضافه به جاي آن که ميان دو جز آن قرار بگيرد، بعد از آن آمده و در نتيجه يک کسره به پايان padr?y اضافه شده است. p بعدها به b بدل شده و بعد از حذف d کلمه به شکل براي در آمده است ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):2-8.
 
درآمدي بر واژه گزيني مردمي
 
حدادعادل غلام علي*
 
 
 

زبان، تا آن زمان که زنده و زايا باشد، پيوسته واژه هاي نو توليد مي کند تا نياز جامعه زباني خود را برطرف سازد. توليد واژه هاي نو، که ما آن را اصطلاحا واژه گزيني مي ناميم، از دو طريق صورت مي گيرد که يکي مردمي و ديگري رسمي است. واژه گزيني مردمي همان فرايند طبيعي و عادي و عمومي است که، در اصل، باعث پيدايش خود زبان بوده و جلوه و نتيجه استعدادي است که در انسان براي زبان داشتن وجود دارد. اما واژه گزيني رسمي عملي است آگاهانه و برنامه ريزي شده که نتيجه مديريت فرد يا موسسه اي است که در اين باب مسوليتي بر عهده دارد. اين نوع واژه گزيني بر پايه قواعدي صورت مي گيرد که از پيش وضع شده است.
واژه گزيني رسمي ناشي از توسعه علم و تمدن و صنعت است. پديد آمدن مفاهيم و ابزارها در اثر رشد علم و صنعت توليد واژه هايي خاص آن مفاهيم و ابزارها را ايجاب مي کند و اشخاص يا موسسات علمي را وا مي دارد تا آگاهانه و حساب شده به واژه گزيني بپردازند. در مقايسه با زبان مردم، که همچون رودخانه اي در مسير طبيعي اما کج و معوج به راه خود ادامه مي دهد، واژه گزيني رسمي به ايجاد و گسترش زبان علم مي پردازد و آن را در جوي و جدول هاي مهندسي شده به جريان مي اندازد. واژه گزيني رسمي همان کاري است که موسسات واژه گزيني و اصطلاح شناسي ملي و بين المللي بر عهده دارند و در ايران نيز ده ها سال است که فرهنگستان گاه بدان دست يازيده و گاه از آن دست کشيده است.
هرکس در زبان مردم تامل و تحقيق کند تصديق مي کند که مردم، بدون اتکا به موسسات واژه گزيني رسمي، براي رفع نيازهاي خود، لغت هاي تازه مي سازند. اگر يک کتاب فرهنگ لغت فارسي امروز را با کتابي مشابه آن که متعلق به پانصد يا دويست سال پيش باشد مقايسه کنيم، به انبوهي از لغات تازه بر مي خوريم که عمدتا محصول واژه گزيني مردمي است و درصد کمي از آنها به واژه گزيني رسمي تعلق دارد. تفاوت واژه هاي مردمي با واژه هاي رسمي شبيه تفاوت گل ها و گياهان صحرايي با گل ها و گياهان گلخانه اي است. گل هاي صحرايي خودرو و فراوان و وحشي اند و زيبايي و نظمي دارند که همه کس قادر به درک و ديدن آن نيست....

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 17 : نامه فرهنگستان تير 1383; 6(3 (پياپي 23)):171-195.
 
فنون قصه سرايي در مثنوي مولانا جلال الدين رومي: آشفتگي روايي يا توالي منطقي
 
فاروق حميد*
 
* دانشگاه شهید چمران اهواز
 
 

بعد از سماع گويي کان شورها کجا شد
يا خود نبود چيزي يا بود و آن فنا شد
در اين مقاله به جنبه هاي صوري فنون قصه سرائي مولانا جلال الدين رومي (614-672) در تقرير مثنوي معنوي پرداخته خواهد شد. لذا، در آغاز مقال، بنا را بر اين مي گذارم که مثنوي از قالبي خاص برخوردار است و سعي خواهم کرد تا ماهيت اين قالب را بررسي کنم.
از ديدگاه خواننده متفنن، مثنوي، در مجموع، فاقد هر گونه توالي روايت و سرشار از قصه هايي ظاهرا پريشان مي نمايد. افزون بر اين، نقل حکايات فرعي، اندرزها، تفاسير آيات قرآني، احاديث، قصص انبيا، مطالبي در فرهنگ و آداب اسلامي عامه و جز آن در برخي قصه ها که موجب گسستگي نظم روائي آنها مي گردد، چه بسا اين نظر را تا اندازه اي تقويت کند. با اين حال، همان گونه که مولانا در اشعار آغازين دفتر اول مثنوي معروف به ني نامه خبر داده، هدف او در سراسر اين اثر آن بوده که، با بهره جويي از اين وسايل، تعاليم گوناگون صوفيه را به مخاطب خويش القا کند و مي بينيم که او، تقريبا از همان آغاز روايت، مقاصد زباني خود را بيان کرده است.
رکه او از هم زباني شد جدا              
 بي زباني شد گرچه دارد صد نوا
                                                                (مثنوي چاپ نيکلسن، دفتر اول، بيت 28)
 ما در اينجا با اثري روبه روييم که، به رغم فقدان تلوس
telosدر قصه هاي آن و وجود آشفتگي ظاهري و توالي روائي آنها، بازهم يکي از عناصر اصلي آثار اصيل ادبيات کهن فارسي به شمار مي رود. با اين حال، روايت مثنوي، به دليل نداشتن پاياني سازمند، مشکل خواننده را در درک ساختار اين نوع ادبي خاص دو چندان مي کند. از اين حيث، خواننده نياز پيدا مي کند درباره قوام و يکپارچگي دروني قالب قصه هاي آن سوالاتي خاص، مشابه سوالاتي که مواضع پژوهشي نگارنده نيز بر آنها استوار است، مطرح کند. آنچه نگارنده اميدوار است نشان دهد آن است که، در روايت مثنوي، صورت وسيله اي ضروري و، در واقع، ابزاري در دست مولاناست تا به مدد آن و با کارگيري شيوه موعظه به مقاصد آموزشي خود برسد ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):29-37.
 
فعل هاي يك شناسه
 
وحيديان كاميار تقي*
 
* دانشگاه فردوسی مشهد
 
 

در زبان فارسي، فعل هايي هست که برخلاف ديگر فعل ها فاقد صيغه هاي شناسه دار است. به عبارت ديگر، در آخر اين فعل ها فقط شناسه سوم شخص مفرد (-َ د در مضارع يا صفر در ماضي) مي آيد و لذا ارزش شناسه را ندارد. به همين دليل، آنها را يک شناسه مي ناميم. در اين گونه افعال، نهاد، به جاي مطابقت با شناسه، ضمير متصل مطابقت مي کند.
ظاهرا اولين کسي که فعل هاي يک شناسه را بررسي کرده خانلري است. وي به بررسي آنها در متون پرداخته و بر آن است که، در اين نوع، فعل به ظاهر «گذرا» ست يعني مفعول مي پذيرد؛ اما مفعول ظاهر در معني فاعل است. در اين گونه فعل ها، شناسه، يعني جز حرفي که بر شخص دلالت مي کند، نيست و فعل هميشه يکسان با ساخت ديگر کس (غايب) مفرد مي آيد؛ اما، به جاي شناسه، ضمير مفعولي جدا يا پيوسته به کار مي رود. اين ضمير (يا اسم در ديگر کس) از نظر دستوري مفعول است اما از جنبه معنوي يا منطقي جانشين نهاد (يا فاعل) جمله است: وي را خوش آمد... فعل هاي ناگذر هميشه يکي از حالات انفعالي را بيان مي کنند و از اين جهت مي توان آنها را فعل هاي بيان خواند. (ناتل خانلري 1349، ص 97-98)
خانلري اين گونه فعل ها را مرکب و همکردهاي آنها را شش تا مي داند: آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن. (همو، ص 98)
در دستور آموزش متوسطه عمومي، فرهنگ و ادب، نوشته علي اشرف صادقي و غلامرضا ارژنگ، نيز اين گونه فعل ها تحت عنوان جمله هاي چهار جزئي بررسي شده است. در اين دستور، از ديدگاه فارسي امروز، به بررسي اين گونه فعل ها پرداخته شده است. نکاتي که در اين دستور درباره اين گونه فعل ها آمده چنين است:
-
         اين جمله ها داراي نهاد نيستند و، از اين رو، جمله هاي غير شخصي ناميده مي شوند.-         اين جمله هاي کوتاه داراي چهار جز اصلي هستند: اسم (يا صفت) + ضمير متصل + فعل + شناسه.
-         شمار اين گونه جمله ها نسبتا محدود است و نمي توان جمله هاي تازه اي شبيه آنچه هم اکنون در زبان وجود دارد، ساخت.
...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):15-28.
 
همگون سازي و ناهمگون سازي يا مماله در زبان فارسي دري
 
يمين محمدحسين*
 
* دانشگاه کابل
 
 

همگون سازي شبيه و همسان ساختن واج هاست در هجاهاي متعاقب [هم جوار و پياپي] واژه ها. ناهمگون سازي به حادثه متقابل آن اطلاق مي شود؛ يعني، با اين حادثه، در هجاهاي متعاقب واژه ها، واج ها از همساني و شبيه بودن به ناهمگوني و غير متشابه بودن تمايل پيدا مي کند.
در پژوهش هاي زبان شناختي سنتي و کلاسيک، اين قبيل تحولات صوتي را مماله يا اماله مي ناميدند. اين اصطلاح صرفي را نخستين بار دستورنويسان عرب به کار برده اند و، به پيروي از آنان، دانشمندان زبان فارسي دري نيز دانش واژه متذکره [= اصطلاح علمي مذکور] را مورد استعمال قرار دادند. مماله، به ضم اول، در لغت، برگردانيدن = مايل کردن و خم دادن (المعجم، چاپ دانشگاه، ص 234، به نقل از لغت نامه دهخدا)؛ چسباندن، ميل کردن و ميل دادن چيزي از جاي او به سوي ديگر (قوانين و دستگيري) است و مترادف آن، يعني اماله، در اصل باب افعال است به معناي مايل کردن چيزي از جانبي به جانب ديگر و منحرف گردانيدن چيزي از جهتي به جهت ديگر (آصف اللغات).
و اما مماله، در اصطلاح دستور سنتي عرب، تمايل فتحه به کسره
/i<a/، يا ميل کردن الف يا (آ) به ياي مجهول و ابدال برخي از مصوت هاست در تکواژها با مصوت هاي ديگر. اين حادثه در زمينه هاي مشخص و معين صورت مي گيرد ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها