پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
11 : نامه فرهنگستان تير 1383; 6(3 (پياپي 23)):133-135. |
|
نگاهي به مجموعه شعر «و ناگهان باران» |
|
اقتصادي نيا سايه* |
|
|
و ناگهان باران، از شاعران عراقي در تبعيد، از مجموعه «شعر مقاومت عرب»، ترجمه موسي بيدج، رابعه، تهران 1381، 176 صفحه.
و ناگهان باران جنگي است از سروده هاي شاعران عراقي در تبعيد. اين اثر، که سومين عنوان از مجموعه «شعر مقاومت عرب» است، مشتمل است بر مقدمه اي به نام «آواز خواني شبانه» به قلم مترجم و برگردان اشعار 23 شاعر عراقي. در ميان شاعران اين مجموعه نام هايي چون احمد مطر و نازک الملائکه به چشم مي خورد که خوانندگان فارسي زبان پيش تر نيز با ترجمه هايي از آثار آنان آشنا شده اند.
درباره ترجمه شعر و ميزان امانت داري در آن اتفاق نظر وجود ندارد. مع الوصف، صاحب نظران در يک اصل متفق القولند که محصول ترجمه شعر بايد خود شعر باشد. به عبارتي ديگر، شعر ترجمه نمي شود بلکه بازآفريني و بازسرايي مي شود، به گونه اي که حاصل کار در زبان مقصد را بتوان شعر خواند. با قبول اين اصل، مسئله ضرورت رعايت سبک شاعر در ترجمه حل مي شود. در باب مجموعه هاي حاوي اشعار شاعران متعدد، خواننده زبان مقصد توقع دارد تفاوت هاي سبکي در ترجمه منعکس گردد. براي اجابت اين تقاضا، مترجم بايد بکوشد از سبک شاعر و زبان او دور نيفتد و آن را به گونه اي، در زبان ترجمه، بازتاباند. اگر زبان شعر فخيم است اين فخامت در ترجمه نيز جلوه گر شود، اگر به زبان گفتار نزديک است در ترجمه نيز زبان زنده گفتاري اختيار شود و اگر با چاشني طنز آميخته است زبان ترجمه نيز طنز آميز باشد. و البته اين هر دو مقصود – حفظ شعريت و رعايت سبک در ترجمه شعر - وقتي حاصل مي شود که مترجم زبان آور و چيره دست باشد و هم با شاعران زبان مبدا انس و الفت و سنخيت روحي پيدا کرده باشد. حال اين سوال پيش مي آيد که، به حکم ماهيت شاعرانگي، ترجمه مجموعه و ناگهان باران، به چه ميزاني از اين حيث موفق بوده است؟ پيداست که اشعار 23 شاعر عراقي که در اين مجموعه گرد آمده به يک زبان و سبک نيست. حتي اگر همه اين شاعران از يک درد – درد وطن و غم غربت – سخن گفته باشند و درون مايه اشعار همه آنان اجتماعي – سياسي باشد، مي توان شعر آنها را فقط در محتوا به هم نزديک دانست، نه در صورت و زبان. بايد گفت که اين تفاوت صورت و زبان در ترجمه چنداني بازتاب نيافته است. مثلا السياب روستازاده با مصالح زندگي روستايي به بيان نيازها و خواسته هاي وطني مي پردازد، در حالي که در سروده هاي النواب از نمادهاي مذهبي براي بيان مکنونات شاعر بهره گيري شده است. اما، با يکدستي زبان مترجم اين تفاوت ها رنگ باخته اند. در مقدمه مترجم آمده است که احمد مطر اشيا و گفت و گوهاي يوميه را در شعر خود وارد کرده و زبانش سرشار از طنز است. اما، اين زبان در ترجمه به کلي دگرگون گشته و از گفت و گوهاي يوميه دور و از طنز خالي شده است و خاصيت «پلاکارد»ي را که به شعر او نسبت مي دهند ندارد. عبارت «از ستوهم فرياد برآوردم» يا «از خشم دلم کاستم» که مترجم در ترجمه شعر کوتاه پوزش به کار برده نه تنها از زبان زنده دورند بلکه فخيم جلوه مي کنند و بار زبان شعر را سنگين کرده اند. حاصل اين که خواننده با گزيده اي از اشعار 23 شاعر رو به روست، اما احساس مي کند که همه آنها سروده يک شاعرند و شاخص هاي شعرتک تک شاعران را باز نمي يابد ...
|
|
كليد واژه: |
|
 |
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 2:05 PM
تشکرات از این پست