0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان تابستان 1385; 8(2 (پياپي 30)):158-167.
 
بررسي ها و مطالعات زبان ها و فرهنگ ايراني باستان و ايراني ميانه و زبان فارسي نو در چك
 
مشكوه الديني مهدي*
 
* دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

جاذبه افسونگر زبان فارسي، طي قرن هاي پياپي، در خاور و باختر جهان به انديشه مندان و پژوهشگران زبان فارسي شور و انگيزه ديگري بخشيده است. در طول قرن هاي گذشته، در آسيا و اروپا و امريكا، پژوهشگران بسياري به مطالعات زبان فارسي پرداخته اند و به انديشه هاي ژرف نويسندگان و شاعران پارسي گو به ديده تحسين نگريسته اند.
در سرزمين چك و شهر پراگ نيز، زبان فارسي پرتو افكن شده و محققان را جلب كرده است. در اين سرزمين، در آغاز قرن دهم ميلادي، طليعه آشنايي با زبان فارسي و فرهنگ ايراني پديدار گشت. از همان زمان، در جاي جاي نوشته هاي مسيحي و آثار ادبي و تاريخي چك،‌ درباره زبان و فرهنگ ايران باستان و نيز ايران اسلامي و برخي آثار مكتوب مربوط به آنها گزارش ها و تفسيرهايي بر جاي مانده است. از آن ميان، به ويژه به ترجمه بخش هايي از آثار دانشمندان ايراني از جمله قانون ابن سينا و نقل آرا فلسفي او همچنين ترجمه برخي داستان هاي ايراني به زبان چك مي توان اشاره كرد.
(BE?KA 1996a, p. 143) ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
شرح حال نيكيتين
 
ساجدي صبا طهمورث*
 
 
 

بازيل پ. نيكيتين در اول ژانويه 1885 در شهر سوسنوويتس لهستان به دنيا آمد و در 8 ژوئن 1960 در پاريس درگذشت. (? آرين پور 1374، ص 224، پانوشت 1)
وي شرح حال پر ماجراي زندگي خويش را در ايراني كه من شناخته ام (? منابع) گزارش كرده و تقريبا تمامي اطلاعات مربوط به تحصيلات، حرفه كنسولي و خاطراتش را در آن آورده است كه ما قسمت هايي از آن را در اينجا نقل مي كنيم. نگارش اين كتاب ظاهرا در ايام تلخ اشغال پاريس به دست ارتش رايش سوم انجام گرفته است، چون با عبارت «سپتامبر 1941- پاريس» به پايان مي رسد.
پدر او روس و از خانواده هاي بزرگ سن پترزبورگ و مادرش لهستاني بود. از اين رو، دوره تحصيلات اوليه اش را در ورشو مي گذراند و، به لطف يك معلم فرانسوي كه در كلاس درس فرانسه از شرح سفرهاي خويش به مشرق زمين با جاذبه خاصي سخن مي گفت، در او ذوق و شوق براي سفر به شرق پديد مي آيد. در طول سال هاي 1900 تا 1902، كه پدرش در ماموريت ادسا بود، چند بار از اين بندر درياي سياه بازديد كرد و حتي به يالتا رفت ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 15 : نامه فرهنگستان تابستان 1385; 8(2 (پياپي 30)):215-219.
 
فرهنگ نگاري و دستور نويسي در برنامه ريزي زبان
 
داوري اردكاني نگار*
 
 
 

پيش از خواندن يادداشت نقادانه دكتر طبيب زاده با عنوان «رابطه فرهنگ نگاري و دستور نويسي» بر آن بودم كه درباره جايگاه فرهنگ نگاري در برنامه ريزي زبان مطلب مختصري، با هدف معرفي مبني عملي اين برنامه ريزي، بنويسم. اكنون فكر مي كنم كه با شركت در اين بحث همان مقصود حاصل گردد.
در يادداشت طبيب زاده، تلاش شده است كه رابطه دستور نويسي و فرهنگ نگاري بيان شود و،‌ با تاكيد بر تفاوت هاي اين دو حوزه، توصيه شده است كه از خلط مباحث دستوري و فرهنگ نگاري و استفاده از شواهد يك حوزه در حوزه ديگر اجتناب گردد. در اين يادداشت، رابطه اين دو حوزه به رابطه علم و فن تشبيه، و دستور نويسي علم و فرهنگ نگاري حاصل علم معرفي شده است. طبيب زاده دستور نويسي و فرهنگ نگاري را از اين جهت متفاوت مي داند كه ملاك، در فرهنگ نگاري،‌ طبقه بندي اقلام واژگاني و ترتيب حروف الفباست كه نظامي از پيش تعيين شده و قراردادي است ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان بهار 1385; 8(1 (پياپي 29)):2-25.
 
بحثي در سياست علمي كشور و جايگاه فرهنگستان ها به ويژه فرهنگستان زبان و ادب فارسي، به ويژه فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي
 
حبيبي حسن*
 
* فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
 
 

بخش چهارم - واژه گزيني
1 
كليات
كار اصلي فرهنگستان در معادل يابي و اصطلاح شناسي و واژه گزيني نيز سياستگذاري و برنامه ريزي است.
از زمان تاسيس فرهنگستان اول، معادل يابي براي واژه ها و اصطلاحات علمي بيگانه يكي از وظايف عمده و اصلي فرهنگستان تلقي شده است و گه گاه فرهنگستان با همين عنوان، يعني واژه گزيني، شناخته شده است.
در طول سال هاي گذشته، فرهنگستان، در زمينه واژه گزيني، هم زمان به دو امر توجه داشته است يعني، به موازات تعيين معادل براي واژه ها و اصطلاحات بيگانه علمي عمومي، به تشريح و توضيح اصول و ضوابط واژه گزيني و تصميم گيري درباره آن، كه در تعريف ما همان سياستگذاري است، پرداخته است.
براي سرعت كار در دشواري واژه گزيني فرهنگستان و گروه هاي تخصصي واژه گزيني، داشتن اصول و ضوابط مدون و متقن و جامع الاطراف، ولو به طور نسبي، ضرورت دارد تا از بحث ها و گفت و گوهاي زايد و تكرار مطالب در جلسات پرهيز شود.همچنين، اگر بنا باشد كه در برابر سيل واژه هاي بيگانه سدي بيش و كم استوار بسته شود، لازم است كه كل جامعه علاقه مند به زبان و ادب فارسي، كه زبان فارسي از آن ايشان است، در امر واژه گزيني به ياري فرهنگستان بيايند. لازمه مديريت واژه گزيني به اين صورت حضور فعال انجمن هاي علمي، گروه هاي علمي و ادبي دانشگاه ها، مترجمان و صاحب نظران ديگر در امر واژه گزيني است. اما، به منظور هماهنگ ساختن كار اين گروه ها، كه در عين آنكه بيش و كم با هم در تماس اند يا مي توانند تماس برقرار كنند داراي سليقه ها و نظرهاي گوناكون هستند، لازم است از لحاظ روش كار ميان آنها هماهنگي برقرار شود. ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان بهار 1385; 8(1 (پياپي 29)):26-35.
 
كندرو يا كندرو؟ تحقيقي پيرامون يک نام خاص در شاهنامه فردوسي
 
مولايي چنگيز*
 
* دانشگاه تبريز
 
 

در شاهنامه فردوسي، ضمن گزارشي كه در باره فرجام پادشاهي ضحاك آمده است، از يك شخصيت اسطوره اي به نام كندرو ياد مي شود كه، به روايت فردوسي، پيشكار ضحاك بوده و در غياب او اداره امور كشور را بر عهده داشته است:
چو كشور ز ضحاك بودي تهي           يكي مايه ور بد بسان رهي
كه او داشتي گنج و تخت و سراي      شگفتي به دل سوزگي كدخداي
ورا كندرو خواندندي به نام              به كندي زدي پيش بيداد گام
)شاهنامه (1)، ج 1، ص 78، ابيات (369-367
بيت سوم از ابيات بالا به ظاهر نشان مي دهد كه فردوسي اين نام را كندرو خوانده و با آن تفنن شاعرانه كرده است. پژوهشگران و مصححان شاهنامه نيز، بدون توجه به گونه كهن تر نام اين موجود افسانه اي در متون باستاني، تصور كرده اند كه تلفظ آن به هنگام تدوين شاهنامه به ضم كاف بوده يا حداقل فردوسي چنين قرايتي را در نظر داشته است (JUSTi 1895, rep. 1963, p. 166; Wolff 1935, p. 666?). اما شواهد و قرايني در دست است كه نشان مي دهد اين نظر صايب نيست. فردوسي در موارد ديگري نيز با پاره اي از اسامي خاص به اين گونه تفنن ادبي پرداخته، كه از آن جمله است در مورد نام سهراب:
چو خندان شد و چهره شاداب كرد     ورا نام تهمينه سهراب كرد
)شاهنامه (1)، جد 2، ص 125، بيت (98
و در مورد نام رستم در آنجا كه سخن از زاده شدن اوست و بيان رهايي رودابه از درد و رنج زايمان:
بگفتا برستم غم آمد به سر     نهادند رستمش نام پسر
)همان (1)، ج 1، ص 268، بيت (1483

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نامه فرهنگستان بهار 1385; 8(1 (پياپي 29)):88-98.
 
«ميره» و پيوند آن با جوانمردان و عياران
 
مختاريان بهار*
 
 
 

در باب «بوف و زاغ» در كليله و دمنه، داستاني بدين مضمون آمده است كه درودگري را در سرنديب زني بسيار زيبا بود. آن زن و همسايه وي را الفتي پديد آمد و خويشان درودگر وي را از ماجرا با خبر ساختند. درودگر آزمون گفته آنان را تدبيري انديشيد و وانمود كرد كه عزم سفر دارد و زن را وداع كرد و
چون او برفت زن ميره را بياگاهنيد و ميعاد آمدن قرار داد و درودگر بيگاهي از راه نبهره در خانه رفت. ميره قوم را آنجا ديد ... )كليله و دمنه، ص (218
استاد مجتبي مينوي، در حاشيه كليله و دمنه چاپ خود، از فحواي عبارت معني «معشوق» و «فاسق» را براي ميره استنباط كرده و آورده است:
صريح و واضح است كه به معني معشوق و فاسق است ... در كتب لغت اين معني ذكر نشده است. (همان جا)
هدف اين مقاله كوشش در نشان دادن مطابقت نتايج ريشه شناسي و كاركردهاي اجتماعي اين واژه با آن معنايي است كه استاد مينوي حدس زده اند.
ميره در زمره واژه هاي بسيار كهني است كه با نهادي اجتماعي و سازمان يافته پيوند داشته و در كاركردهاي گوناگون وابسته به اين نهاد در متون از آن نشانه هايي بر جاي مانده است. اين واژه نخست به صورت maryan-ni به مرداني جنگي اطلاق مي شد كه در خدمت پادشاه ميتاني در بين النهرين بوده اند )ويدنگرن 1378، ص (12. اين واژه با لغت هندي كهن m?ryah- و اوستايي mairya- به معني تحت اللفظي «مرد جوان» هم ريشه است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان بهار 1385; 8(1 (پياپي 29)):99-100.
 
اشعار آغازين منظومه ورقه و گلشاه
 
قاسمي مسعود*
 
 
 

ورقه و گلشاه منظومه عاشقانه اي است با بيش از 2000 بيت در بحر متقارب، كه عيوقي آن را ظاهرا در حدود قرن ششم هجري سروده است. در آغاز اين منظومه، شانزده بيت در ستايش پروردگار و رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به شرح ذيل آمده است:
1 
  به نام خداوند بالا و پست            كه از هستيش هست شد هرچه هست
2    فروزنده شمسه خاوري              برآرند طاق نيلوفري
3    معطر كن باد عنبرنسيم             نظام آور كار در يتيم
4    نه پيكر نگارنده پيكران               نه اختر برآرنده اختران
5   جهاندار بخشنده كامكار             خداوند بيچون پروردگار
6   گر از خاك ره بر نگيري سرم        روم مصطفي را شفيع آورم
7   سلام من العالم الحاكم            علي روضه المصطفي الهاشمي
8   شفيع امم خاتم انبيا                سپهر رسالت مه اصفيا
9   كليد در گنج رب جليل               امام هدي در درج خليل
10 شه آسمان قدر و سياره جيش   مه هاشمي آفتاب قريش
11 هزاران درود از جهان آفرين          سوي روضه سيدالمرسلين
12 الهي چو اميدوارم به تو              برآور اوميدي كه دارم به تو
13 رهي پيشم آور كه در هر قدم       زنم دم بدم در رضاي تو دم
14 درآموز شكرم چو بخشيم گنج      صبوريم ده چون فرستيم رنج
15 زشرم گنه آبروين مبر                 چو خاكم زتقصير من در گذر
16 توقع همين دارم اي كردگار          كه در رستخيزم كني رستگار

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
چه واژه اي فارسي است؟
 
طباطبايي علاالدين*
 
 
 

فرهنگستان زبان و ادب فارسي مرجع تشخيص فارسي بودن يا فارسي نبودن واژه هاست؛ از همين رو، شايسته است كه در فرهنگي كه فرهنگستان منتشر مي سازد واژه هاي فارسي به نحوي مشخص شوند. افزون بر اين، در گروه هاي تخصصي واژه گزيني و نيز شوراي واژه گزيني فرهنگستان، بارها اين سوال مطرح شده است كه آيا فلان وام- واژه فارسي به شمار مي آيد و آيا مي توان در معادل يابي از آن استفاده كرد. در اين مقاله براي تشخيص واژه هاي فارسي معيارهايي پيشنهاد شده است. اميد است اهل نظر از نقد اين پيشنهادها دريغ نورزند تا بتوان سرانجام به معيارهايي صريح و دقيق در اين عرصه دست يافت.
زبان فارسي، مانند هر زبان ديرينه سال و صاحب ادبيات گسترده، واژگان خود را از منابع گوناگون اخذ كرده است. به گفته لغت شناسان، واژگان زبان فارسي- زباني كه اكنون زبان رسمي ايران به شمار مي آيد- عمدتا از زبان هاي زير حاصل آمده است: دري قديم، پهلوي، پارتي، هندي، عربي، تركي، مغولي، اروپايي (عمدتا شامل فرانسوي، انگليسي، روسي).

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):20-40.
 
كهن ترين داستان پيامبران به زبان پارسي
 
آل داوود سيدعلي*
 
 
 

نخستين تفسير برجاي مانده قرآن به زبان فارسي ترجمه تفسير طبري اثر عده اي از دانشمندان ماوراء النهر است كه در سال 352 به روزگار منصور بن نوح ساماني پديد آمده است. اين اثر را همچنين بايد كهن ترين كتاب مفصل منثور زبان فارسي به شمار آورد. همه متون فارسي برجاي مانده پيش از ترجمه تفسير طبري همچون مقدمه شاهنامه ابومنصوري كوتاه اند و قابل مقايسه با اين ترجمه نيستند. در همه نسخ خطي شناخته شده اين كتاب، بخش هايي به شرح داستان پيامبران اختصاص يافته است كه نمي توان مجموعه آنها را اثري مستقل شمرد. قديم ترين كتاب مستقل درباره داستان هاي پيامبران قصص الانبياي نيشابوري است كه به قرن پنجم تعلق دارد. از تاريخ دقيق تاليف اين اثر، كه به كوشش روان شاد حبيب يغمايي در سال 1340 ش به طبع رسيده، اطلاعي نداريم.
اما اثري كه برآنيم تا در اين مقاله به تفصيل به معرفي آن بپردازيم و در آينده اي نزديك منتشر خواهد شد مفصل ترين و قديم ترين كتاب در داستان هاي پيامبران به زبان فارسي است. اين اثر، كه در مقدمه برخي از نسخ خطي و نيز در فهرست هاي نسخ خطي با نام تاج القصص از آن ياد شده، در شمار مهم ترين متون فارسي قرن پنجم هجري است و تاكنون به طبع نرسيده است. تاج القصص، به تصريح مولف آن، در سال 475 هجري در بلخ تاليف و تدوين شده است. هر چند نسخه هاي شناخته شده اين اثر بي ترديد در ادوار گوناگون دستخوش تصرف فراوان شده، اهميت آن همچنان محفوظ است. مولف، ابونصر احمد بخاري، مطالب آن را در سال 475 در شهر بلخ از استادش، ابوالقاسم محمود جيهاني، شنيده و همراه با سخنان و افزوده هايي از خود به رشته نگارش درآورده است. طبعا انشاي كتاب و نثر آن را بايد متعلق به ابونصر بخاري دانست، گوآنكه محتويات اصلي آن املاي ابوالقاسم محمود جيهاني از دانشمندان ناشناخته آن روزگار است.
قصص الانبياي نيشابوري، كه احتمالا هم زمان با تاج القصص يا اندكي پس از آن نوشته شده، از حيث حجم كمتر از نصف تاج القصص است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):41-58.
 
شيوه هاي جديد نقد ادبي: مطالعات فرهنگي
 
پاينده حسين*
 
 
 

كريستوفر لاش، مورخ امريكايي، كتاب بسيار معروفي دارد با عنوان فرهنگ خودشيفتگي كه يكي از پرفروش ترين كتاب ها در حوزه علوم انساني و مباحث فرهنگي بوده است و، از زمان نخستين چاپ آن در سال 1979 تا كنون، ناشراني گوناگون آن را بارها تجديد چاپ كرده اند. اين كتاب كاوشي است در خصوص ابعاد روان شناختي تحولاتي كه در ساختار فرهنگي جامعه امريكا در عصر جديد صورت گرفته است و نويسنده آن مي كوشد تا بياني متفاوت از تاريخ معاصر امريكا به دست دهد. با اين توصيف موجز، چه بسا تصور عامه خوانندگان آن باشد كه مولف، به روش معمول مورخان، با استناد به واقعيات تاريخي (رويدادهاي ثبت شده و انكار ناشدني واقعي) يا با بحث درباره اسناد و شواهد عيني بر نهادهاي خود را اثبات كرده است. البته اين تصور كاملا طبيعي و منطبق با پنداشت هاي معمول ما درباره كار مورخان است، اما خواندن اين كتاب ما را با متني بر خلاف اين پندار روبه رو مي كند. واقع امر اين است كه كريستوفر لاش، براي معلوم ساختن ويژگي هاي فرهنگي تاريخ معاصر امريكا، از ادبيات (آثار تراوش شده از تخيل نويسندگان) استفاده كرده است. آنچه مولف اين كتاب براي اثبات ديدگاه خود درباره يك برهه تاريخي به آن استناد مي كند رمان هاي جوزف هلر و نورمن ميلر و فيليپ رات و نيز فيلم هاي وودي آلن است نه اسناد و شواهد و رويداد هاي تاريخي. به بيان ديگر در اين كتاب، تاريخ براساس داستان برآمده از تخيل بيان شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):8-19.
 
مقايسه داستان بهرام چوبينه با تراژدي مكبث
 
يوسف پور محمدكاظم*
 
* گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان
 
 

در ميان شاهكارهاي ادبي جهان، به دليل انديشه ها و جان مايه هاي مشترك، همانندي هاي بسيار به چشم مي آيد. در اين نوشته، با مقايسه داستان بهرام چوبينه از شاهنامه فردوسي و تراژدي مكبث اثر شكسپير و از راه باريك شدن در سرنوشت قهرمانان اين دو داستان مي كوشيم تا سرشت انساني را در پرتو انديشه دو شاعر نامدار شرق و غرب روشن تر ببينيم.
شاهنامه فردوسي و نمايشنامه مكبث شكسپير از جهات گوناگون همانندند: آفرينندگان هر دو در شمار ابرمردان ادبيات جهان اند؛ هر دو روايات تاريخي را دست مايه آفرينش ادبي خود ساخته اند؛ هر دو، طبعا به مقتضاي اثر هنري، در روايت دست برده اند؛ هر دو اثر در سال هاي پختگي و كمال خود- احتمالا در آخرين دهه زندگي- پديده آمده اند؛ و سرانجام، در هر دو اثر، سايه روشن هاي روح آدمي در مواجهه با قدرت نگاشته شده است.
نمايشنامه مكبث، چون ديگر آثار شكسپير در دوران كمال او، از نوع تراژدي است؛ اما اثر حكيم توس، اگر كاملا با موازين تراژدي منطبق نباشد، مايه هاي سرشار تراژيك دارد. دو داستان را ذيل سه عنوان- بستر، وقايع، شخصيت ها- بررسي مي كنيم و در اين بررسي آنها را همچون دو آيينه در مقابل هم مي گذاريم و مي كوشيم تا كمال و نقص هر يك را در ديگري باز جوييم.
ضمنا شايسته ديديم كه، در لابه لاي گفتار، هر واقعه را در جاي خود به اختصار نقل كنيم تا خوانندگان در جريان ماجرا قرار گيرند تا براي آنان يادآور خوانده هاي گذشته باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):71-84.
 
كعبه چشم از نگاه تا رنگ (بررسي واژه چشم در ادبيات فارسي و عرب)
 
جلالي مريم*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اسلامشهر
 
 چشم عجيب ترين عضو آدمي است و در بدن جايگاهي ممتاز دارد. قدرت نمايي اين عضو كوچك قلمرو وسيعي از مضامين ادبي را به زير فرمان خود كشيده و معاني و عواطفي متضاد چون عشق و نفرت، مهرباني و سنگدلي، دوستي و دشمني، خشم و بخشش، اندوه و شادي، صداقت و ريا و بسيار چيزهاي گفتني و ناگفتني ديگر را در برد گسترده خود گنجانده است.
ادبا و شعرا و حتي منابع ديني به اين عضو بيش از اعضاي ديگر بدن توجه نموده اند. در قرآن كريم، با اشاره به داستان حضرت يوسف و درد پدر در فراق او، آمده است: و تولي عنهم و قال يا اسفي علي يوسف و ابيضت و عيناه من الحزن فهو كظيم. (يوسف 84:12)
در ادبيات فارسي و ادبيات عرب براي چشم منزلت ديگري قايل شده اند. حس بينايي در ادبيات عرب به صور گوناگون توصيف شده است. اين حس گاهي به مجموع چشم و پلك نسبت داده شده و گاهي سياهي چشم حامل آن شمرده شده است.
چشم، در هر دو زبان، حامل انواع تشبيه و استعاره و مجاز و كنايه است. شواهدي از آن است: در ادبيات فارسي
به معني «چشم زخم، چشزخ، چشمزخ، نظر، چشم بد» در فارسي، كه معادل آن «عين الكمال» است د رعربي. (لغت دهخدا)
 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):113-131.
 
معرفي و تحليل رساله سهراب و رستم
 
آنتوني پاتر موراي*
 
 
 

داستان «رستم و سهراب» يكي از چند داستان برجسته و تامل انگيز شاهنامه است. اين داستان، كه در آن پدر و پسر به حكم سرنوشت در نبرد برابر يكديگر قرار مي گيرند، در ادبيات اقوام جهان نظايري دارد.
افزون بر صد سال پيش، محققي فاضل و كوشا به نام موراي آنتوني پاتر اين نمونه ها را بررسي و دسته بندي كرده است. وي، در تحقيق خويش، چون داستان فردوسي را كامل تر تشخيص داده، رساله خود را سهراب و رستم نام نهاده است. اين رساله در سال 1902 به همت ديويد نات، ناشر انگليسي، در چاپخانه برادران گريم در لندن به چاپ رسيده است.
پاتر خود را با پيشگفتاري آغاز و، در آن، مطالب گوناگوني را مطرح مي كند از قبيل نبرد پدر و پسر و داستان رستم و سهراب به عنوان كامل ترين نمونه آن، ازدواج دور از ديار مرد، پيوند گذرا و دايم، عوامل جدايي مرد از خانواده، پنهان ماندن اصل و نژاد و نقش و جايگاه زن در داستان ها، برون همسري، زن سالاري در قبايل گوناگون ازدواج هاي آزمايشي، مهمان نوازي جنسي.
از آنجا كه پاتر داستان «رستم و سهراب» را بنياد كار خود قرار داده، به جزييات آن نظر داشته و هر كدام را جداگانه مطرح كرده و نظايري براي آن آورده است. مثلا رستم در سرزمين سمنگان با تهمينه آشنا مي گردد كه به «ازدواج دور از ديار پهلوان» تعبير و پيامدهاي آن گزارش شده است. ديگر، پيشگامي تهمينه در اظهار عشق به رستم كه نويسنده درباره آن به نكته هاي باريكي اشاره كرده و نتيجه گرفته كه، در قصه هاي اقوام كهن، اين پيشدستي هرزگي و سبكي زن به شمار نمي آمده است. همچنين دور شدن مرد پس از ازدواج گذرا و ترك زن و فرزند به قصد بازرگاني يا جنگاوري و پيامدهاي ناشي از آن.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 9 : نامه فرهنگستان پاييز 1385; 8(3 (پياپي 31)):140-148.
 
مفهوم دوگانه ديو در ادبيات سغدي
 
زرشناس زهره*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

واژه اوستايي daeuua به معناي «ديو» و واژه deva در زبان سنسكريت به معناي «ايزد، خدا» هم ريشه اند هر چند داراي معاني كاملا متضادند. اين تقابل ميان اصطلاحات هندي و ايراني به طور كلي به دو دستگي ديني و مفروضي در دوران پيش- تاريخي ميان دو شاخه اقوام هند و ايراني باز مي گردد. اما اين دو اصطلاح را با قاطعيت نمي توان تفسير كرد.
در ايران، مانند هند، خدايان به دو گروه اهوره (در زبان اوستايي:
ahura-؛ در زبان سنسكريت: asura-) و دئوه (در زبان اوستايي: daeuua؛ در زبان سنسكريت: deva) بخش شده اند. اهوره ها در ايران مظهر رفتار نيك اند و در ذات اهوره مزدا گرد آمده اند و دئوه ها به رده اهريمنان تنزل يافته اند و مظهر رفتار ناپسند و زشت اند. حال آنكه در هند دقيقا عكس اين پديد آمده است (بويس، ص 44). ويدن گرن (WiEdENGREN 1965, 20) بر آن است كه در ايران نيز، حداقل در برخي موارد، واژه دئوه بر مجموعه خدايان اطلاق شده است و عبارت acsdaeuuaisca msaiiaisca به معناي «براي خدايان و براي انسان ها» (يسنا 29، بند 4؛ يسنا 34، بند 5، يسنا 48، بند 1) تاييدي بر اين امر است.
ديوان ايزداني بودند كه زردشت آنان را خدايان دروغين مي شمرد
(BENVENiSTE 1967, 144-147)- خدايان يكي از جوامع شرقي ايران كه مطرود او بودند. (CHRiSTENSEN 1941, 4)
از آنجا كه واژه اوستايي
daeuua داراي جنس دستوري مذكر است، ديوان زردشتي معمولا مذكر به شمار مي آيند. اما گروه كثيري ديو- بانو وجود دارند كه «دروج» (نامي ماخوذ از اسم معناي druj- در زبان اوستايي با جنس دستوري مونث) ناميده مي شوند.دروج، به معناي «فريب و دروغ»، جوف فژي (= پلشتي؛ بدبختي) و پليدي است و آن را با drauga- در سنگ نوشته هاي فارسي باستان به معناي «دروغ و نادرستي» (با جنس دستوري خنثي) مي توان سنجيد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان تابستان 1385; 8(2 (پياپي 30)):9-31.
 
كهن ترين متون فارسي به خطوط غير عربي (عبري، سرياني، مانوي)
 
رضايي باغ بيدي حسن*
 
* دانشگاه تهران
 
 

كسي نمي داند كه فارسي دري نخستين بار در چه زماني به نگارش در آمد. البته، به احتمال قوي، از همان آغاز فتح اسلامي، برخي از ايرانيان مسلمان شده، براي برآوردن نيازهاي روزانه و شايد حتي در مكاتبات خصوصي، خط عربي را براي نگارش زبان خويش به كار مي بردند. در ميان دست نوشته هاي مانوي يافت شده در واحه ترفان در تركستان چين، قطعه اي بسيار كوتاه شامل چند واژه به فارسي دري و به خط عربي پيدا شده است. اين قطعه، در واقع، كهن ترين نمونه فارسي نو به خط عربي است و به اوايل قرن چهارم هجري تعلق دارد. با وجود اين، كهن ترين دست نوشته موجود از يك متن فارسي به خط علي كتاب الابنيه عن حقائق الادويه اثر ابومنصور موفق هروي به خط علي بن احمد اسدي طوسي است كه تاريخ كتابت آن سال 447 است. به همين دليل است كه، در بررسي تاريخ زبان فارسي، غالبا شواهد مربوط به پيش از سال 447 را از منابع غير مستقيم و گاه متاخر نقل مي كنند ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها