من مستم و حيران تو يا ضامن آهو
مدهوش و پريشان تو يا ضامن آهو
در بيشه ي شيران گذرد زهره ببازند
آهوي بيابان تو يا ضامن آهو
شب هندو و مهر آينه، مه عود فروز است
روز آينه گردان تو يا ضامن آهو
دل خاک رهت باد، سرافتاده به پايت
جان باد به قربان تو يا ضامن آهو
لبريز غم و دردم و رنجورم و دارم
اميد به درمان تو يا ضامن آهو
آيم به پناه تو، امانم دهد از درد
جان داروي ايمان تو يا ضامن آهو
چون فاختگان حرم، آويخته طوقي است
برگردنم احسان تو يا ضامن آهو
يک لحظه بده رخصت ديدار که باشم
يک عمر ثناخوان تو يا ضامن آهو
يابم اگر از مهر تو يک ذره چو خورشيد
تابم ز خراسان تو يا ضامن آهو
با شوق تو شب تا به سحر سوزم و گريم
چون شمع شبستان تو يا ضامن آهو
بر من نظري گر نکني ميروم از دست
دست من ودامان تو يا ضامن آهو
بر دامن اين ملک، مه و مهر شب و روز
تابد ز گريبان تو يا ضامن آهو
گردن همه در رشتهي پيمان تو داريم
سر در خط فرمان تو يا ضامن آهو