عنوان : بررسي نگرش فرزندان شاهد و ايثارگر نسبت به عملكرد ايثارگرانه ي پدر خود
كلمات كليدي : عملكرد ايثارگرانه، ميزان شناخت نسبت به عمل ايثارگرانه، ميزان احساس نسبت به عمل ايثارگرانه، ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>
پژوهش حاضر وضعيت نگرش فرزندان شاهد و ايثارگر را نسبت به عملكرد ايثارگران به روش پيمايش مورد بررسي قرار داده است. جامعه ي آماري اين پژوهش كليه ي فرزندان دانش آموز و دانشجوي شاهد و ايثارگر شاغل به تحصيل در سال 1385 سراسر كشور مي باشند كه به روش نمونه گيري چند مرحله اي و با حجم نمونه ي لازم برابر با 1901 نفر از استان هاي تهران، خراسان رضوي، خوزستان و لرستان انتخاب شده اند. براي سنجش نگرش پاسخگويان از سه مؤلفه ي: ميزان شناخت نسبت به عمل ايثارگرانه، ميزان احساس نسبت به عمل ايثارگرانه و ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه استفاده شده است.
تركيب شاخص هاي مورد نظر، دلالت بر آن دارد كه فرزندان شاهد و ايثارگر در مجموع 3/40 و 8/32 درصد به ترتيب در حد خيلي زياد و زياد و در مقابل به ترتيب 8/1 و 9/6 درصد در سطح خيلي كم و كم نگرش مثبتي نسبت به عملكرد ايثارگران دارند. همچنين ساير يافته ها بر حسب ويژگي هاي فردي، خانوادگي، و تحصيلي تفاوت هايي را نشان مي دهد.
مقدمه
در ايران، جنگ تحميلي بهعنوان يكي از وقايع مهم و عظيم در تاريخ تحولات معاصر به حساب ميآيد كه هشت سال بهطول انجاميده و زواياي مطالعاتي بسياري را در بين متفكران، دست اندركاران و پژوهشگران حوزههاي مختلف باز نموده است.
با توجه به اينكه در دين اسلام توجه به ايثار و شهادت در شكل جهاد در راه خدا، بهعنوان يكي از اعمال و ارزشهاي الهي محسوب ميگردد، كاربست دفاع مقدس براي جنگ تحميلي حاكي از پيوند انديشههاي اسلامي با شرايط موجود بود كه به نوبه خود نقش فرهنگ و مؤلفههاي ديني در فرهنگ عامه دوباره احيا گرديد.
با پايان جنگ و حاكم شدن فضاي صلح و آرامش، ميتوان تغيير در ارزشها و نگرشها را بهويژه در بين نسل جديدي كه جنگ را نديده و تجربه نكردهاند، مشاهده نمود. هر نسلي، در هر دورهاي با توجه به وضعيتي كه در آن بهسر ميبرد، به بازخواني گذشته ميپردازد و اين ديدگاه حاصل شكلگيري نگاه تاريخي و برداشت خاص نسبت به گذشته است. اين امر ناشي از تفاوت فضاي ذهني و گفتماني مقولههاي صلح و جنگ يا بحران است؛ چرا كه رويكرد عقيدتي- حماسي جنگ، جاي خود را به رويكرد تاريخي ميسپارد.
در اين ميان فرزندان ايثارگران بخش قابل توجهي از نسل دوميهاي جنگ هستند كه بهطورطبيعي برحسب ويژگيهاي فردي و خانوادگي برداشتها و نگرشهايي را نسبت به عملكرد و رفتار پدران خود دارند و با تأثيرپذيري از فضا و مسايل اجتماعيِ پيشِ رو، الگوي نگرش خود را متحول ساختهاند.
مطالعهي حاضر، به «بررسي نگرش فرزندان شاهد و ايثارگر نسبت به عملكرد ايثارگرانهي پدران خود» پرداخته است تا ميزان آگاهي، باور و روحيهي اين فرزندان را بهعنوان كساني كه بهنحوي با مسايل و آسيبهاي بهجا مانده از آن دوره درگير هستند بكاود و دست به تفسير و تبيين بزند. در واقع وضعيت اين نگرشها تحت تاثير فضاي تحوليافتهي صلح ميباشد. بدين لحاظ جنبهي پروبلماتيك موضوع مورد مطالعه آشكار ميگردد تا جهتگيريهاي آتي اين كنش را روشن كند و ميزان موفقيت نهادهاي درگير و مسؤول در انتقال ارزشها و هنجارهاي گذشته را به نسل جديد آشكار سازد؛ البته بايد توجه داشت كه فرزندان شهدا، در حال حاضر نميتوانند عملكردي همانند پدران خود داشته باشند؛ بلكه بايستي وضعيت نگرششان را نسبت به عملكرد پدر، در ابعاد ديگري جستوجو كرد.
مفهوم نگرش و ابعاد آن
واژهي «Attitude» معادلهاي فارسي متعددي همچون: طرز تلقي، وجههي نظر، بازخورد، وضع رواني، ايستار، گرايش و نگرش دارد؛ ولي اكنون اصطلاح «نگرش» نزد عموم مقبوليت يافته و بهصورتهاي مختلف نيز تعريف شده است. آلپورت(Allport)، كرچ(Krech)، گرچفيلد(Grutchfield)، جاكوبسون(Jacobson)، لمبرت(Lambert)، سيرز(Sears)، رابرت (Robret) و بسياري از مؤلفين ديگر، تعاريفي ارايه كردهاند كه از آن ميان تعريف «لمبرت» جامعتر از بقيه بهنظر ميرسد: «نگرش عبارت است از يك روش نسبتاً ثابت در فكركردن، احساسكردن و رفتاركردن نسبت به افراد، گروهها و موضوعهاي اجتماعي يا قدري وسيعتر، هرگونه حادثهاي در محيط فرد» (كاوياني، 1380: 119 وLambert,1988).
«رابرت» در زمينهي ابعاد و مؤلفههاي نگرش معتقد است: تمام روانشناسان اجتماعي دربارهي الگويA.B.C ؛ يعني، ابعاد شناختي، عاطفي و رفتاري(Affective & Behavioral & Cognitive) اتفاق نظر دارند (رابرت، 1988). مؤلفههاي عاطفي به هيجانهاي منفي يا مثبت، و مؤلفههاي رفتاري به شيوهي خاصي از واكنش فرد و تفسيرهاي خاص اشاره دارند (كاوياني: 116) .
«روانشناسان اجتماعي معمولاً نگرش را با توجه به عناصر شاكلهي آن بهشرح زير بررسي ميكنند:
1ـ عنصر شناختي يا عقايد، باورها، آگاهيها يا اطلاعاتي كه از سوي فرد كسب ميشود (اعتقاد به خوبي يا بدي يك پديده).
2ـ عنصر عاطفي يا احساسات و عواطف دربارهي شخص، انديشه، واقعه يا شئ (ايجاد حالت ترس، محبت، نفرت و…).
3ـ عنصر رفتاري يا قصد و آمادگي براي اقدام.
بديهي است كه اين عناصر بهگونهاي منفرد وجود ندارد و هميشه مستقل عمل نميكنند. نگرش، آميزه يا نقشي در هم آميخته از احساسات، ادراكات و تمايلات رفتاري يك شخص دربارهي يك چيز، شخص يا گروه، يك واقعه، يك انديشه، يا واقعيات و امور مشابه ديگر است» (محسني، 19:1379).
«در مطالعات اجتماعي از اين نظر به نگرش(Attitude) توجه بسيار شده است كه پژوهشگران آن را در زمينهي رفتار ميدانند. نگرش ساخت ذهني مخفي در شخصيت است و آن را ميتوان آمادگي ويژه فرد از نظر رواني در رويارويي با پديدهها، مسايل، وقايع و بروز عكسالعمل توأم با هيجان نسبت به آنها دانست. نگرش افراد ناشي از گذشتهي آنها و تجربيات مختلف زندگي است. همانند رشد شخصيت، اشخاص برجسته يا برخوردار از موقعيتهاي خاص در زندگي افراد (مانند والدين، دوستان، اعضاي گروههاي اجتماعي وحرفهاي و…) نفوذ زيادي در تكوين نگرش دارند (Hellriegel,1989:48 به نقل از محسني، 19:1379).
نگرش داراي ويژگيهاي مختلفياست كه عمدهترين آنها عبارتند از:
1ـ سازهاي است فرضي، چرا كه قابل مشاهده مستقيم و سنجش كمّينيست و براي كمّيكردن آن لازم است به كمّيكردن مؤلفهها بپردازيم.
2ـ اكتسابي است و بهتدريج تكون مييابد؛ زيرا تجربه و آموزش درآن مؤثر است.
3ـ نسبتاً پايدار است؛ چرا كه يك نظام است و از ابعاد مختلف و همآهنگ برخوردار است و تغيير آن آسان نيست.
4ـ فردي يا گروهي است؛ زيرا در بسياري از مواقع نگرش ما ناشي از موقعيتهاي گروهي است.
5ـ داراي مؤلفههاي شناختي، عاطفي و رفتاري است؛ بهطوريكه هر يك از مؤلفهها ميتواند به صورت هشيار يا ناهشيار باشد.
6ـ از ويژگي اصلي و فرعي برخوردار است، مانند اينكه نگرش، نسبت به شغل، زندگي خانوادگي و مسايل اعتقادي خود (نگرش اصلي) عميقتر از نگرش ما نسبت به پايهي تحصيلي فرزند همسايهمان (نگرش فرعي) ميباشد.
7ـ مؤلفههاي هر نگرش- اعم از اصلي و فرعي- با يكديگر تعامل دارند. «هيچ رفتاري نيست كه هرقدر هم عقلي باشد، واجد عوامل عاطفي بهعنوان محرك نباشد و نيز بالعكس نميتوان شاهد حالات عاطفي بود، مگر اينكه ادراك يا فهم كه ساخت شناختي آن حالات را تشكيل ميدهد در آنها مداخله دارد» (دادستان،39:1374).
8ـ مؤلفههاي هر نگرش با يكديگر تناسب سطح دارند. معمولاً وقتي بعد شناختي يك نگرش، عميق و ريشهدار و وابسته به ارزشهاي مهم فرد باشد، به همان نسبت بعد عاطفياش هم محكم و ريشه دار است و به تبع آن، آمادگي رواني فرد براي رفتار مناسب نيز بيشتر است. برعكس وقتي بعد شناختي نگرش براساس شايعه شكل گرفته باشد، بعد عاطفي و انگيزشي و به تبع آن آمادگي رواني فرد براي رفتار نيز خيلي مبهم است و احتمالي خواهد بود.
9ـ نگرشهاي اصلي در زندگي افراد نقش بسيار برجستهاي دارند و از طريق مشاهدهي رفتار، تحليل افكار بهراحتي قابل تشخيص ميباشد. لازم به يادآوري است كه نگرشهاي اصلي زندگي ما پررنگ و نگرشهاي فرعي كمرنگ هستند. نگرش فرعي ممكن است آنقدر كمرنگ باشد كه مورد توجه خود ما هم قرار نگيرد و حتي نسبت به آن ناهشيار باشيم.
10ـ نگرشهاي اصلي بر نگرشهاي فرعي تأثير دروني دارند، بيشتر دروني شدهاند و كمتر به موقعيتها و شرايط خارجي وابستهاند؛ اما نگرشهاي فرعي هرقدر فرعيتر باشند وابستگي بيشتري به شرايط محيطي دارند. بهطور مثال: ايمان به خدا اصليترين نگرش يك مؤمن است. عدالتخواهي و انسان دوستي قدري فرعيتر و نگرش فرد نسبت به شغل و زندگي خانوادگي باز هم فرعيتر و بالأخره، نگرش نسبت به رنگ اتومبيل خيلي فرعيتر است. البته هرقدر فاصلهي نگرش فرعي از نگرش اصلي بيشتر باشد تأثيرپذيري آن كمتر خواهد بود (كاوياني، 120:1380-122).
در بحث از عوامل تكوين نگرش، آنرا در يك تقسيمبندي كلي ميتوان به دو نوع شناختي و انگيزشي تقسيمكرد. عواملي مثل: شرطيسازي كلاسيك، شرطيسازي كنشي، مشاهده و تقليد و مقايسههاي اجتماعي از نوع شناختي و عواملي مانند: نيازها، فرهنگ، تعلق گروهي، شخصيت فرد و... از نوع انگيزشي هستند (همان: 123).
مفهوم نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانهي پدر
چنانچه گذشت، «نگرش، نظام با دوامياست كه شامل: يك عنصر شناختي، يك عنصراحساسي و يك عنصر تمايل به عمل است. عنصرشناختي شامل:اعتقاد و باورهاي شخص دربارهي يك شئ يا انديشه است. عنصر احساسي يا عاطفي آن است كه معمولاً نوعي احساس عاطفي با باورهاي ما پيوند دارد و تمايل به عمل، به آمادگي براي پاسخگويي به شيوهاي خاص اطلاق ميشود» (كريمي،1373: 217).
در واقع، منظور از «وضعيت نگرش فرزندان نسبت عملكرد ايثارگري پدران خود»؛ ميزان درك روشنبينانه از فضاي جنگ، همذات پنداري و پذيرش عملكرد ايثارگرانه با توجه به تغيير و تحولات جامعه از آن زمان تاكنون ميباشد. براين اساس، براي سنجش اين مفهوم از سه مؤلفهي اساسي استفاده ميگردد:
1) ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه: حدي از آمادگي است كه فرد در عين اينكه اهداف فرهنگ و عملكرد ايثارگري را پذيرفته، ابزار آن؛ يعني كنش شهادت طلبانه، جانبازي و اسارت را بهطور داوطلبانه قبول دارد.
2) ميزان شناخت نسبت به عمل ايثارگرانه: نوعي درك و شناخت نظام يافته است كه فرد با توجه به تغيير و تحولات صورت گرفته نسبت به پدر خود در جامعه دارد.
3) ميزان احساس نسبت به عمل ايثارگرانه: نوعي باور و احساس همكنشي و همزماني فرد با ايثارگران است، به نحوي كه تا چه اندازه نسبت به عملكرد پدر خود احساس همانندي مطلوب و افتخارآميزي ميكند.
روش
پژوهش حاضر به روش پيمايش انجام گرفته و از نوع تبييني است. جامعهي آماري اين تحقيق را «كليهي فرزندان ايثارگران سراسر كشور در سال 86 ـ 1385» (دانشآموزان و دانشجويان شاهد، جانباز و آزادهي مقطع متوسطه و دانشگاههاي مختلف) به تعداد 79.812 نفر تشكيل ميدهند. با استفاده از فرمول كوكران، حجم نمونه حدود 1901 نفر برآورد شده است كه بهشيوهي نمونهگيري «چندمرحلهاي» انتخاب شدهاند. از اين رو، از مجموع استانهاي كشور، 4 استان: تهران، لرستان، خوزستان و خراسان رضوي بهعنوان خوشهاي از مجموعه استانهاي همگنِِِِ ِدرگير با جنگ يا دور از فضاي جنگ مشخص شدند.
در اين بررسي از اعتبار صوري (Face Validity) و نيز از آزمون آلفاي كرونباخ براي پايايي (Reliability) مفهوم نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانه استفاده شده است. نتيجهي محاسبات برآورد پايايي حاكي از آن است كه با توجه به مقدار ضريب آلفاي بهدستآمده (77/0=Alpha) ضريب همساني دروني ابعاد تشكيلدهندهي اين مفهوم، در سطح قابل قبولياست.
نتايج
1) ويژگيهاي فردي پاسخگويان
در بين نمونهي 1901 نفري از فرزندان شاهد و ايثارگر مورد مطالعه، 1/57 درصد را دختران و 9/42 درصد را پسران تشكيل ميدهند. بر حسب گروههاي سني: 8/33 درصد بين 14 تا 15 سال، 5/19 درصد بين 16 تا 17 سال، 3/12 درصد بين 18 تا 19 سال، 2/15 درصد بين 20 تا 21 سال و 2/19 درصد 22 سال يا بيشتر سن دارند. از ميان اين فرزندان 3/58 درصد (1109 نفر) را دانشآموزان مقطع متوسطه و در مقابل 7/41 درصد (792 نفر) را دانشجويان دانشگاههاي مختلف تشكيل ميدهند. با توجه به بررسي صورتگرفته در بين چهار استان، 8/35 درصد از پاسخگويان ساكن استان يا شهر تهران، 6/13 درصد از استان خوزستان، 8/19 درصد از استان خراسان رضوي، 5/14 درصد از استان لرستان و 6/12 درصد از ساير استانها ميباشند.
از ميان پاسخگويان، در مجموع 2/16 درصد از دانشگاه شاهد، 7/4 درصد از دانشگاه علامه طباطبايي، 8/4 درصد از دانشگاه لرستان، 7/4 درصد از دانشگاه شهيد چمران اهواز، 2/7 درصد از دانشگاه فردوسي مشهد، 6/1 درصد از دانشگاه تربيت مدرس، 6/1 درصد از دانشگاه علم و صنعت، 10 درصد از دانشآموزان مقطع متوسطهي شهر خرمآباد، 12 درصد از دانشآموزان شهر مشهد، 8/9 درصد از دانشآموزان شهر اهواز و 7/26 درصد دانشآموزان شهر تهران را شامل ميشود.
برحسب ويژگيهاي ايثارگري، نتايج، نشاندهنده آن است كه 2/36 درصد از نمونهي تحقيق را فرزندان شاهد، 6/39 درصد را فرزندان جانبازان، 2/5 درصد را فرزندان آزادگان و نيز 19 درصد را فرزندان جانبازان آزاده تشكيل ميدهند. از سويي ميانگين حضور پدران آنها در جبهه، حدود 40 ماه، ميانگين درصد جانبازي 50 درصد و ميانگين مدت اسارت حدود 5 سال ميباشد و از زمان شهادت پدران فرزندان شهدا بهطور متوسط 5/16 سال ميگذرد.
2) وضعيت نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانهي پدر
1-2) ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه
در اين مطالعه براي سنجش ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه از سه شاخص استفاده شده است. در اين خصوص، پس از اظهار اميدواري مبني بر عدم وقوع جنگ، از پاسخگويان پرسيده شد «چنانچه در كشور ما جنگ اتفاق بيفتد براي حفظ دين و كشور تا چه حد داراي آمادگي هستيد؟»[1]
- حاضرم جانفشاني و شهادتطلبي كنم. (روحيهي شهادتطلبي)
- حاضرم جانبازي كنم. (روحيهي جانبازي)
- حاضرم مشكلات و رنج اسارت را تحمل كنم. (روحيهي پذيرش اسارت)
الف) روحيهي شهادتطلبي: نتايج بهدستآمده نشان ميدهد كه از ميان فرزندان شاهد و ايثارگر 7/56 درصد كاملاً موافق و 7/15 درصد موافق بودهاند. در مجموع 4/72 درصد در صورت وقوع جنگ حاضرند شهيد شوند؛ در مقابل 4/9 درصد كاملاً مخالف و نيز 3/5 درصد مخالف هستند كه در نهايت ميتوان گفت 7/14 درصد چندان نظر خاصي در اين باره بيان ننموده اند و در اين ميان 13 درصد در حد متوسط اعلام آمادگي كردهاند.
ب) روحيهي جانبازي: حدود 7/47 درصد از پاسخگويان نسبت به گزارهي «حاضرم جانبازي كنم» كاملاً موافق و 2/15 درصد موافق بودهاند كه تركيب آنها 9/61 درصد از افراد را شامل ميشود. در مقابل 13 درصد كاملاً مخالف و 6/8 درصد مخالف ميباشند. گرچه حدود 3/15 درصد موافقت خود را در حد متوسط اعلام كردهاند.
ج) روحيهي اسارت: 6/39 درصد از پاسخگويان با گزارهي: در صورت وقوع جنگ «حاضرم مشكلات و رنج اسارت را تحمل كنم» كاملاً موافق و 3/15 درصد درحد موافق بودهاند. 8/14 درصد نيز موافقت خود را در حد متوسط ابراز داشته و 4/8 درصد مخالف و 9/21 درصد كاملاً مخالف بودهاند.
جدول 1: توزيع پاسخگويان برحسب شاخصهاي آمادگي براي عمل ايثارگرانه
|
|
حاضرم جانفشاني و شهادتطلبي كنم.
|
|
حاضرم مشكلات و رنج اسارت را تحمل كنم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
2-2) ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه
دراين باره 3 شاخص عمده طرح گرديد تا بتوان ميزان درك و شناخت فرزندان شاهد و ايثارگر را نسبت به عملكرد ايثارگران مورد سنجش قرار داد. يافتههاي تحقيق به شرح زير است:
الف) داشتن بصيرت نسبت به تداوم راه پدر: در اين باره از شاخص «من نميدانم بالأخره ادامهدهندهي راه پدرم باشم يا نباشم؟» استفاده شده است. نتايج بهدستآمده بيانگر آن است كه 3/44 درصد از پاسخگويان در حد كاملاً مخالف و 4/11 درصد در حد مخالف اظهار نظر نموده و در مقابل، نسبت افراد كاملاً موافق و موافق بهترتيب 5/16 درصد و 6/9 درصد بوده است.
ب) داشتن بصيرت نسبت به عملكرد پدر: پاسخگويان در پاسخ به پرسش «بيشتر وقتها در اين فكرم كه چرا پدر من در جنگ شهيد، جانباز و آزاده شد؟» حدود 1/45 درصد كاملاً مخالف و نيز 4/11 درصد مخالف ميباشند.
ج) داشتن بصيرت نسبت به جبهه رفتن: در اين خصوص از پاسخگو خواسته شد ميزان موافقت خود را با اين گزاره: «اگر من در زمان جنگ بودم به جبهه نميرفتم» اعلام كند. نتايج بهدستآمده حاكي از آن است كه 7/62 درصد كاملاً مخالف و نيز 2/12 درصد مخالف هستند. در مقابل، به ترتيب 9/8 و 1/6 درصد با اين گويه كاملاً موافق و موافق هستند. پس در مجموع 9/74 درصد از فرزندان بيان نمودهاند كه اگر آنها نيز در دوران جنگ و دفاع مقدس حضور داشتند، به جبهه ميرفتند.
جدول2: توزيع پاسخگويان بر حسب ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه
|
|
داشتن بصيرت نسبت به رفتن به جبهه
|
داشتن بصيرت نسبت به تداوم راه پدر
|
داشتن بصيرت نسبت به عملكرد پدر
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
3-2) ميزان احساس نسبت به عملكرد ايثارگرانه
در اين باره ميزان همكنشي و همزماني با عملكرد پدر با استفاده از سه شاخص مورد مطالعه و سنجش قرارگرفت:
الف) افتخار به عملكرد پدر: موضع 5/82 درصد از پاسخگويان در برابر گويهي «من به عملكرد شهادتطلبانه و ايثارگرانهي پدر خود افتخار ميكنم» كاملاً موافق و 2/7 درصد موافق ميباشد؛ به عبارتي 7/89 درصد از فرزندان شاهد و ايثارگر از عملكرد پدران خود احساس غرور و افتخار ميكنند كه نسبت بسيار بالايي ميباشد. در مقابل 10 درصد كمتر افتخار ميكنند.
ب) همانندي با عملكرد پدر: 5/70 درصد از فرزندان شاهد و ايثارگر، گزارهي «من دوست دارم فردي مانند پدر خود باشم» را تأييد كرده و بدين همكنشي اعتقاد و اذعان داشتهاند. درمقابل، فقط كمتر از 10درصد اظهارداشتهاند كه تمايل چنداني ندارند.
ج) افتخارِ نصيبشدن شهادت و ايثارگري: در اينباره عبارت «در جنگ، شهادت و ايثارگري افتخار بزرگي بود كه نصيت هركس نميشد» مطرح شد. نتايج بهدستآمده نشان ميدهد كه 6/74 درصد كاملاً موافق و 1/9 درصد موافق بدان ميباشد و فقط 5/4 درصد كاملاً مخالف و 1/4 درصد مخالف هستند.
جدول3: توزيع پاسخگويان بر حسب ميزان احساس نسبت به عملكرد ايثارگرانه
در نهايت با تركيب شاخصهاي مورد نظر، بررسي حاصل دلالت بر آن دارد كه فرزندان شاهد و ايثارگر در مجموع 3/40 و 8/32 درصد به ترتيب در حد خيلي زياد و زياد و در مقابل به ترتيب 8/1 و 9/6 5 درصد در سطح خيلي كم و كم نگرش مثبتي نسبت به عملكرد ايثارگرانهي پدران خود دارند.
جدول 4: توزيع پاسخگويان بر حسب نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانه
3-2) رابطهي جنس با نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانه
استفاده از آزمون آماري مناسب جهت مقايسهي وضعيت نگرش فرزندان شاهد و ايثارگر برحسب جنس پاسخگويان حاكي از آن است كه در بعد «ميزان آمادگي براي عملكرد ايثارگرانه» ميانگين نمره پسران برابر با 14/22 و براي دختران برابر با 64/20 ميباشد. همچنين يافتههاي حاصل بيانگر وجود رابطهي معناداري بين اين دو متغير است. بهعبارتي ميتوان گفت پسران بهطور معناداري آمادگي بيشتري براي انجام عمل ايثارگرانه در جامعه دارند. از طرفي ساير نتايج نشاندهندهي آن است كه تفاوت معناداري در زمينهي ميزان شناخت و احساس دختران و پسران نسبت به عملكرد ايثارگرانه مشاهده نميگردد.
جدول 5: نتايج آزمون آماري دربارهي نگرش به عملكرد ايثارگرانه بر حسب جنس
|
|
|
|
|
|
ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ميزان احساس نسبت به عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ميزان آمادگي براي عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
4-2) رابطهي مقطع تحصيلي با نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانه
بررسيهاي بهعملآمده بيانگر آن است كه در دو بعد ميزان آمادگي و ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه، دانشآموزان بهطور معناداري نسبت به دانشجويان نمرهي بالاتري را بهدست آوردهاند. در بُعد «ميزان آمادگي براي عملكرد ايثارگرانه» ميانگين نمرهي دانشجويان برابر با 97/19 و براي دانشآموزان برابر با 33/22 و در خصوص «ميزان احساس نسبت به عملكرد ايثارگرانه»، ميانگين نمرهي دانشجويان برابر با 92/25 و براي دانشآموزان برابر با 7/36 ميباشد.
در مقابل، در مورد مؤلفهي «ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه» ميانگين نمرهي دانشجويان برابر با 56/21 و براي دانشآموزان برابر با 24/21 ميباشد. ساير يافتهها بيانگر وجود رابطهي معناداري در اين باره است. بهعبارتي: ميتوان گفت دانشجويان بهطور معناداري شناخت بالاتري نسبت به عملكرد ايثارگرانهي خود در مقايسه با دانشآموزان دارند.
جدول 6: نتايج آزمون آماري دربارهي نگرش نسبت به عملكرد ايثارگرانه
بر حسب مقطع تحصيلي
رابطهي مقطع تحصيلي و نگرش
|
|
|
|
|
ميزان شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ميزان احساس نسبت به عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ميزان آمادگي براي عملكرد ايثارگرانه
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بحث و نتيجهگيري
در بحث از تعريف عملكرد ايثارگرانه، ميتوان آن را قصدهاي رفتاري داراي منشأ ديني (خداخواهي)، فردي (خوديابي) و اجتماعي (دگرخواهي) دانست كه منجر به كنشهايي چون: شهادتطلبي، جانبازي و اسارت ميگردد. اين رفتارها با توجه به فضاي جامعه و افرادي كه آن را انجام دادهاند شكلگرفته و معنا يافته است و بهتدريج به ارزشهاي ديني و اجتماعي تبديل ميشود.
بنابراين، عملكرد ايثارگرانه بهعنوان كنش عقلاني معطوف به ارزش طي 8 سال دفاع مقدس در فرهنگ عموميجامعه نهادينه و تثبيت گرديد.
در مجموع، نتايج حاصل از بررسيهاي بهعملآمده پيرامون نگرش فرزندان نسبت به عملكرد ايثارگران نشاندهندهي آن است كه ميانگين روحيهي شهادتطلبي پاسخگويان برابر با 76/7، ميانگين روحيهي جانبازي برابر با 13/7 و روحيهي قبول اسارت برابر با 41/6 ميباشد. در واقع روحيهي شهادتطلبي بيشترين نوع آمادگي است كه در صورت وقوع جنگ در كشور ما، فرزندان شاهد و ايثارگر از خود بروز ميدهند.
در اين راستا، نتايج تحقيق نشان ميدهد كه دربارهي افتخار فرزندان به عملكرد شهادتطلبانه و ايثارگرانهي پدر 5/82 درصد در حد خيلي زياد و 3/22 درصد در حد خيلي كم (با كل ميانگين 15/9 از 10)، در خصوص همانندي با عملكرد پدر 6/70 درصد درحد خيلي زياد و 5/5 درصد در حد خيلي كم (با ميانگين 5/8 و در مورد افتخار نصيبشدن شهادت و ايثارگري 4/76 درصد در حد خيلي زياد و 5/14 درصد در حد خيلي كم (با ميانگين 7/8) نظر دادهاند.
بررسيهاي ديگر درخصوص احساس فرزندان نسبت به عملكرد ايثارگران نشان ميدهد كه در برابر شاخص «نميدانم بالأخره ادامهدهندهي راه پدر باشم يا نباشم؟» 5/16درصد كاملاًموافق و 3/44درصد كاملاًمخالف(با ميانگين7/6)، درمورد «تأمل نسبت به چرايي شهيد، جانباز و آزادهشدن پدر» 7/21درصد كاملاًموافق و 1/45درصد كاملاً مخالف (با ميانگين7/6) بودهاند و درخصوص رفتن به جبهه در زمان جنگ 7/62 در حد خيليزياد و 9/8 درصد درحد خيليكم (با ميانگين8) استقبال كردهاند.
تدقيق وضعيت نگرش پاسخگويان برحسب ويژگيهاي فردي، نشان میدهد كه ميزان آمادگي براي عمل ايثارگرانه در بين پسران بيش از دختران است. دانشجويان بيش از دانشآموزان داراي شناخت نسبت به عملكرد ايثارگرانهاند. درمقابل، ميزان آمادگي و احساس دانشآموزان نسبت به عملكرد ايثارگرانه بيش از دانشجويان ميباشد.
ساير يافتهها نيز نشان ميدهد كه فرزندان ايثارگر نسبت به فرزندان شاهد در ابعاد مختلف داراي نگرش مطلوبي هستند. همچنين وضعيت نگرش پاسخگويان در استانهاي خوزستان و لرستان بهطور معناداري مثبتتر از استانهاي تهران و خراسان رضوي ميباشد. بنابراين، ملاحظه ميگردد گر چه در ابعاد مختلف، نگرش مطلوبي در بين فرزندان شاهد و ايثارگر نسبت به عملكرد ايثارگرانه مشاهده ميگردد؛ ولي از بُعد آسيبشناسانه، وضعيت نگرشها بر حسب ويژگيهاي فردي و خانوادگي متفاوت و قابل تأمل است.
منابع
آزاد ارمكي، تقي و غياثوند، احمد (1383)؛ جامعهشناسي تغييرات فرهنگي در ايران، تهران: نشر آن.
باندورا، آلبرت(1372)؛ نظريهي يادگيري اجتماعي، ترجمهي فرهاد ماهر، تهران: راهگشا.
حسينزاده، وحيد(1382)؛ آسيبشناسي فرهنگ ايثار و شهادت و شناخت عوامل بازدارنده و ريشهيابي موانع ترويج آن، فصلنامهي فرهنگ عمومي، ش 37.
دواس، دي. اي(1376)؛ پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمهي هوشنگ نائبي، تهران: نشرني.
رفيعپور، فرامرز(1380). توسعه و تضاد. تهران: شركت سهاميانتشار.
سرايي، حسن(1372). مقدمهاي بر نمونهگيري در تحقيق. تهران: سمت.
شاعري، محمد(1377). انگيزههاي موثر بر شهادتطلبي. پاياننامهي كارشناسي ارشد دانشكدهي علوماجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي.
شاعري، محمد(1381). جامعهشناسي شهادتطلبي و انگيزههاي شهيدان. تهران: نشر شاهد.
شيخ، محمدعلي(1363). پژوهشي در انديشههاي ابنخلدون. تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.
كاوياني، محمد(1375). جايگاه مفهوميايمان در روانشناسي اجتماعي. مجلهي حوزه و دانشگاه. ش 16 و 17.
كريمي، يوسف(1379). روانشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات ارسباران.
مرجاني، هادي(1377). بررسي جامعهشناختي زمينههاي احياي فرهنگ امربهمعروف و نهياز منكر. طرح پژوهشي، كارفرما: نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاههاي تهران و علوم پزشكي تهران.
محسني، منوچهر(1376). بررسي آگاهي، نگرشها و رفتارهاي اجتماعي ـ فرهنگي در ايران. مركز پژوهشهاي بنيادي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
* دانشجوي دكتري جامعهشناسي دانشگاه علامه طباطبايي
** پژوهشگر و كارشناس ارشد رشتهي روانشناسي
2) شايان ذكر است در عبارت اصلي سؤال مربوط به روحيهي ايثارگري، به تحميلي بودن جنگ اشاره شده است تا پاسخگو بهروشني و بهدور از هر ابهام به سؤالات پاسخ دهد.