0

یادنامه دولتمردان شهید

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر مصطفي چمران


 

  تولد:

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، متولد شد.

 

تحصيلات:

وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانيك فارغ‌التحصيل شد و يك سال به تدريس در دانشكده‌ فني پرداخت.

وي در همه دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به آمريكا اعزام شد و پس از تحقيقات علمي در جمع معروفترين دانشمندان جهان در كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه آمريكا-بركلي با ممتازترين درجه علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.

 

فعاليتهاي اجتماعي:

از 15 سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‌الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي‌كرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران  دكتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت نفت شركت داشت و از عناصر پر تلاش در پاسداري از نهضت ملي ايران در كشمكشهاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حكومت دكتر مصدق، به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‌ترين مبارزه‌ها و مسئوليتهاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناكترين مأموريتها را در سخت‌ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.

 

در آمريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين بار انجمن‌اسلامي دانشجويان آمريكا را پايه‌ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در آمريكا بشمار مي‌رفت كه به دليل اين فعاليتها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‌شود. پس از قيام خونين 15 خرداد 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان ايران دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‌ساز مي‌زند و همه پلها را پشت سر خود خراب مي‌كند و به همراه بعضي از دوستان مومن و همفكر، رهسپار مصر مي‌شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سخت‌ترين دوره‌هاي چريكي و جنگهاي پارتيزاني را مي‌آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‌شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهده او گذارده مي‌شود.

 

در لبنان:

بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايكاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي‌كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي‌شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند.

او به كمك امام موسي‌صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مباني اسلامي پي‌ريزي نموده كه در ميان توطئه‌ها و دشمني‌هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستين انقلابي را پياده مي‌كند و علي‌گونه در معركه‌هاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو مي‌رود و در طوفانهاي سهمناك سرنوشت، حسين‌وار به استقبال شهادت مي‌تازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستمگران روزگار، صهيونيزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستيگرايان «فالانژ» به اهتزار درمي‌آورد و از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله‌هاي بلند كوههاي جبل عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده از خود قهرمانيها به يادگار گذاشته؛ در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته و شرح اين مبارزات افتخارآميز با قلمي سرخ و به شهادت خون پاك شهداي لبنان، بر كف خيابانهاي داغ و بر دامنه كوههاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است.

 

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران:

دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز مي‌گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي‌گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي‌پردازد و همه تلاش خود را صرف تربيت اولين گروههاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي‌كند. سپس در شغل معاونت نخست‌وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي‌اندازد تا سريعتر و قاطعانه‌تر مسأله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضيه فراموش ناشدني پاوه قدرت ايمان و اراده‌‌ آهنين و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي‌گردد.

 

در كردستان:

در آن شب مخوف پاوه، همه اميدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‌شكسته در ميان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اكثريت پاسداران قتل عام شده بودند و همه شهر و تمام پستي و بلنديها به دست دشمن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمن لحظه به لحظه نزديكتر مي‌شد. باران گلوله مي‌باريد و مي‌رفت تا آخرين نقطه مقاومت نيز در خون پاسداران غرق گردد. ولي دكتر چمران با شهامت و شجاعت و ايثارگري فراوان توانست اين شب هولناك را با پيروزي به صبح اميد متصل كند و جان پاسداران باقيمانده را نجات دهد و شهر مصيبت‌زده را از سقوط حتمي برهاند.

آنگاه فرمان انقلابي امام خميني (ره) صادر شد.فرماندهي‌كل قوا به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي منطقه نيز به عهده دكتر چمران واگذار شد .

رزمندگان از جان گذشته انقلاب اعم از سرباز و پاسدار به حركت درآمدند و همه تجارت انقلابي ايمان فداكاري شجاعت قدرت رهبري و برنامه ريزي دكتر چمران در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفت  و عاليترين مظاهر انقلابي و شكوهمندترين قهرمانيها به وقوع پيوست و در عرض 15 روز همه شهرها و راهها و مواضع استراتژيك كردستان به تصرف نيروههاي انقلاب اسلامي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و مردم مسلمان كرد با شادي و شعف به استقبال اين پيروزي رفتند .

 

وزارت دفاع:

دكتر چمران بعد از اين پيروزي بي‌‌نظير و بازگشت به تهران از طرف رهبر عاليقدر انقلاب امام خميني(ره) به وزارت دفاع منصوب گرديد .

در پست جديد براي تغيير و تحول ارتش از يك نظام طاغوتي به يك سلسله برنامه‌هاي وسيع بنيادي دست زد كه پاكسازي ارتش و پياده كردن برنامه‌هاي اصلاحي از اين قبيل است تا به ياري خدا و پشتيباني ملت ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلاب و امنيت و استقلال كشور باشد و رسالت مقدس اسلامي ما را به سر منزل مقصود برساند .

مجلس :

دكتر مصطفي چمران در اولين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي از سوي مردم تهران به نمايندگي انتخابات شد و تصميم داشت در تدوين قوانين و نظام جديد انقلابي بخصوص در ارتش حداكثر سعي و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشته ارتش به نظامي انقلابي و شايسته ارتش اسلامي تبديل شود .در يكي از نيايشهاي خود بعد از انتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي اينسان خدا را شكر مي‌گويد. ((خدايا مردم آنقدر به من محبت كرده‌اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده‌‌‌اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي‌بينم كه نمي‌توانم از عهده آن به درآيم. خدايا تو به من فرصت ده توانايي ده تا بتوانم از عهده بر‌آيم و شايسته اين همه مهر و محبت باشم.))

وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلاب اسلامي در شوراي عالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت تا به طور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.

 

در خوزستان:

پس از شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، دوران حماسه‌ساز و پر‌تلاش ديگري را آغاز مي‌كند كه نمونه كامل ايثار، شجاعت و در عين فروتني و كار مداوم بدون سروصدا و فقط براي خدا مي‌باشد.

دكتر چمران بعد از حماه ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهاي ايران و يورش سريع آنها به شهرها و روستاها و مردم بي دفاع نتوانست آرام بگيرد و به خدمت امام امت رسيد و با اجازه ايشان به همراه آيت‌الله خامنه‌اي نماينده ديگر امام در سوراي عالي دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي به اهواز رفت. از آنجايي كه او هميشه خود را در گرداب خطر مي افكند وهراسياز مرگ نداشت از همان بدو ورود دست به كار شد و در آن شب اولين حمله چريكي را عليه تانكهاي دشمن كه تا چند كيلومتري شهر در حال سقوط اهواز پيشروي كرده بودند آغاز كرد.

 

تشكيل ستاد جنگهاي نامنظم:

گروهي از رزمندگان داوطلب به گرد او جمع شدندو او با تربيت و سازماندهي آنان ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ وشيرين پيروزيها و شكستها شهامتها و شهادتها و ايثارگريهاي آنان بودند به گوشه‌اي از اين خدمات كه دكتر چمران شخصاً مايل به تبليغ و بازگويي انها نبود آگاهي دارند.

ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگهاي نامنظم يكي از اين برنامه‌ها بود كه به كمك آن، جاده‌هاي نظامي به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يك‌صدمتر در مدتي حدود يك ماه، آب كارون را به طرف تانك‌هاي دشمن روانه ساخت،‌ به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقب‌نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.

يكي از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. 


دوشنبه 13 دی 1389  1:40 AM
تشکرات از این پست
smh1366
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر محمود قندي


 

وزير پست و تلگراف و تلفن

شهيد محمود قندي در سال 1323 در خانوا ده اي مذهبي در تهران متولد شد . تحصيلات ابتدائي را در دبستــــان محمدي و تحصيلات متوسطه  را در دبيرستان علوي در سال 1341 به پايان رسانيد ‚ اويكي از بهترين شاگردان اين دبيرستان به شمار ميرفت . استاد روزبه (يكي از بنيانگذاران دبيرستان علوي ) هميشه مي فرمود : من دو اميـــد در علوي دارم كه يكي از آنها قندي است ‚ كليه سالهاي دبيرستان را با رتبه اول به پايان رسانده بود و ديپلم خود را بـا معدل 85/19 گرفت . دوره فوق ليسانس مهندسي الكترو مكانيك را در دانشگاه تهران در سال 1345 به پايــــــان رسانيد و سپس براي ادامه تحصيل بدليل نبودن مراتب عالي اين رشته در ايران ‚‌به سفارش مربيان خويش عــــازم آمريكا شد ‚ و چون هميشه شاگرد اول بود ‚ مخارج اواز سوي دانشگاه تأمين ميشد .

در سال 1350 شهيد قنـــدي درجة دكتراي خود را با با لاترين نمره دانشگاهي (94/3) در رشتة‌مهندسي  برق و الكترونيك گرفت ‚ پـــــــس از مراجعت به ايران در سال 50 شروع به تدريس در دانشكده فني دانشگاه تهران و دانشكده مخابرات كرد ‚ شهيـــــد قندي داراي همسر و چهار فرزند است . در زماه اوج گيرري انقلاب اسلامي ‚ ‌شهيد قندي به همراه دو دوســـــــت خويش به جهت پخش اعلاميه امام به زندان افتاد . پس از پيروزي انقلاب به سمت رياست دانشكده مخابـــــرات و سپس از طرف شوراي اسلامي سياسي  خود را در كتابخانه اسلامي دانشكده فني آغاز كرد . در آمريكا نيز ايــــن فعاليتها را ادامه داد و يكي از افراد موسس انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا بود ‚ در همان سالها به همــراه شهيد چمران و چند تن ديگر ياران اساسنامه انجمن را نوشتند قبل از پيروزي انقلاب در امر تكثير و پخش و توزيـع اعلاميه ‚‌فعاليت زيادي را به همراه ديگر دوستانش داشت . پس از پيروزي انقلاب در تأسيس جامعه اسلامــــــــي دانشگاهيان فعاليت مؤثري داشت .

شهيد قندي يكي از شاگردان استاد علامه طباطبائي (صاحب تفسير الميزان ) بود . وي در فلسفه نزد استاد شهيـــد مطهري درس ميگرفت ‚ ابتدا اين كلاس ها در مدرسه مروي و پس از محدوديت هاي رژيم براي اين قبيل كلاسها ‚ در منزل استاد مطهري تشكيل ميشد ‚ خانم استاد شهيد مطهري ميگويد كه :‌استاد شهيد فقط از دو شاگرد تعريـف ميكرد و به آن دو اميد فراوان داشت كه شايد در دروس فلسفه و فقهي ستارگاني در جهان اسلام باشند كه يكــي از آنها شهيد قندي از محضر شهيد مظلوم دكتر بهشتي نيز استفاده هاي بسيار برده بود . به توصيه ديگر اساتيــدش او نزد يكي از مجتهدين بسيار آگاه تهران شروع به خواندن درس فقه و اصول كرد . در اين كلاس نيز همچون كليــــه مكانهايي كه قندي درس داده و يا درس خوانده بود استعدادش همه اساتيد را خيره ساخته بود .

در مورد اخلاق اسلامي او ‚ دوستانش بارها از او شنيده بودند كه گفت اگر بر حساب وظيفه شرعي و احســـــــاس مسئوليت نبود ‚ بارها از اينكار دست كشيده و بدنبال دروس فقهي و فلسفي ميرفتم و همواره يكي از آرزوهاي او كه شايد هم همين امسال بوقوع مي پيوست رفتن به حوزه علميه قم و ادامة دروس ديني بود . در روزهاي آخر پـس از شهادت دكتر چمران كه يكي از دوستان نزديك او بود ‚ روحيه قندي بسيار تغيير كرد و بارها از خاطراتش با شهيـد مصطفي چمران براي يارانش نقل ميكرد ‚ حتي روز دوم شهادت چمران به همسرش گفته بود كه دلم براي چمـران تنگ شده است . در يكي از سخنرانيهاي آخرينش در مورد شهادت دكتر چمران گفته بود كه : شهادت فيـــــــض عظيمي است و نصيب هر كسي نميشود .

شهيد قندي در آخرين ساعات زندگل قبل از شركت در جلسه حزب جمهوري اسلامي به كلاس درس فقه رفته بود.

شهيد قندي از نظر مراتب فقهي به دروس خارج رسيده بود ‚ او پس از اتمام كلاس به سوي محل حزب جمهــوري اسلامي رفته و در آنجا به فيض شهادت كه هميشه آرزوي او و همسرش بود نايل شد . شهادت او براي دانشگاهيــان مسلمان ‚ روحانيت مبارز ايران و ياران قديمي اش ضايعه اي بسيار بزرگبود و به گفته يكي از استادان او 30 ســـال روي اين شهيد كار شده بود و حال 30 سال ديگر بايد استاداني چون روزبه ‚ مطهري ‚ بهشتي و كار كنند تــــا قندي ديگري ساخته شود .                                                    

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:50 AM
تشکرات از این پست
smh1366
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر مهدي امين زاده


 

معاون بازرگاني داخلي وزارت بازرگاني
برادر عزيز و شهيدمان مهدي امين زاده كه چهرة‌پاك و معصومش بيانگر روح سر شار از ايمان و عشق به اســـلام و قرآن بود ‚ يكي از 72 تن شهيد گلگون كفن وزارت بازرگاني است كه به دست مزدوران منافق و عوامل آمريكا جان به جان آفرين تسليم كرد و شربت شهادت نوشيد .
او در هنگام شهادت 32 سال داشت و فرزندي 4 ماهه از خود بيادگار گذاشت .
شهيد مهدي امين زاده براي همه كساني كه در انجمن هاي اسلامي دانشگاههاي ايران و خارج كشور فعاليت داشته اند چهره اي سر شناس و شناخته شده بود .


او پس از اتمام تحصيلات ابتدائي و متوسطه ‚‌ تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته اقتصاد در دانشگاه ملي ايـــران شروع كرد سپس براي ادامه تحصيلات راهي آمريكا شد و ضمن پرداختن به تحصيلات دانشگاهي فعاليت پي گيـر و وقفه ناپذير خود را در جهت آرمانهاي اسلامي و مبارزه با رژيم منفور پهلوي ‚ بعدي تازه بخشيد و در كليه تظاهرات و برنامه هائي كه توسط انجمن اسلامي دانشجويان آمريكا و كانادا بر گزار ميشد نقشي فعال داشت .


شهيد امين زاده علاوه بر همكاري با انجمن اسلامي دانشگاه واشنگتن ‚ با كمك ساير دوستانش اقدام به تأسيس يك كتابخانه اسلامي ‚ همچنين كلاسهاي سخنراني مدهبي و تفسير قرآن در اين دانشگاه نمود .
او پس از اخذ درجه فوق ليسانس در رشته اقتصاد احصيلات خود را در رشتة دكتراي برنامه ريزي اقتصاد در شهـــر تگزاس دنبال كرد و در دوران قبل از انقلاب هنگامي كه امام در پاريس بودند با عشق زياد به حضور ايشان رسيــد و به همراه امام به ايران بازگشت . شهيد مهدي امين زاده از همان روزهاي تاريخي قبل از انقلاب با ايمان به شهــادت همچون ديگر برادران مبارز و متعهد خود سلاح به دست گرفت و به جنگ با رژيم پرداخت .


او پس از پيروزي انقلاب مدتها در كميته هاي مشهد با ذوق و شوق زايدالوصفي شبانه روز كار ميكرد و سر انجام در مهر ماه سال 1358 به سمت عضو هيئت مديره شركت گسترش خدمات بازرگاني منصوب شد و با برادر كاظم پــور
اردبيلي همكاري نزديك داشت .
شهيد مهدي امين زاده از بهمن ماه 1359 با سمت معاونت بازرگاني داخلي تلاش و كوشش خود را در رفع تنگناها ي بازرگاني كشور دو چندان كرد و همة ساعات و احظه هاي عمر گرانبهاي خود را صرف خدمت به اسلام و انقلاب اسلامي ايران نمود .
شهادت اين جوان پاك باخته و متعهد ماتمي بود براي همه كسانيكه او را از نزديك بخوبي مي شناختند و با اخلاق اسلامي او آشنايي داشتند .
روانش شاد .
 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:50 AM
تشکرات از این پست
smh1366
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر حسن عباسپور

 

 وزير نيرو

شهيد عباس پور درتاريخ 1323 در شهر تهران و در خانواده اي متدين متولد گرديد .
در سال 1342 ازدبيرستان هدف با معدل 2/18 ديپلم رياضي گرفت و در همان سال در كنكور دانشكده فني موفق شدو وارد آن دانشكده گرديد .
در دوران دانشكده فني با مبارزات سياسي – مذهبي و گروهي بر ضد رژيم ضد خلقي شاه آشنا شد و همراه با ساير دانشجويان مسلمان در تشكيل جلسات مذهبي – سياسي فعالانه شركت نمود .


از همفكران اين دوره شهيد عباسپور مي توان از شهيد دكتر محمود قندي و شهيد مهندس ناصر صادق را نام برد .
- در دوران دانشجويي در دانشكده فني با گروههاي مبارز دانشجوئي و مسلمان ارتباط داشت و ضمن اينكه نهايت سعي و كوشش را در فراگيري دروس دانشكده بكار ميبرد لحظه اي از مطالعه كتابها و جزوات سياسي – مذهبي غفلت نمي ورزيد .
- در سال 1364 از دانشكده فني در رشته الكترومكانيك فوق ليسانس گرفت و جزء فارغ التحصيلان ممتاز اين دانشكده شد و در آن تاريخ كه يكسال از تأسيس دانشگاه صنعتي شريف گذشته بود كه اين دانشگاه احتياج به استاد داشت و لذا مسئولين آن وقت تصميم گرفتند ، تعدادي از فارغ التحصيلان ممتاز دانشكده هاي فني ، پلي تكنيك و علوم را به استخدام اين دانشگاه درآورند . عباسپور در سال 64 بهمراه عده اي ديگر از فارغ التحصيلان ممتاز آنسال به استخدام دانشگاه شريف درآمد و تا سال 50 در سمت استادياري در آن دانشگاه مشغول بكار بود .


- در تاريخ تير ماه 50 به سوئيس رفت و در يكي از كمپانهاي معروف سوئيس مشغول بكار شد و مدتي در طراحي خط 400هزار ولت كبان – آنكارا كه در آن تاريخ كمپاني مزبور مشغول طراحي آن بود ، كار نمود . دوباره به ميهن بازگشت و سپس در سال 51 براي طي دوره دكترا بدانشگاه لندن رفت و درتاريخ 10/11/56 در رشته برنامه ريزي و مديريت سيستمهاي انرژي دكتراي خود را گرفت و به ايران بازگشت و مجدداً در دانشگاه صنعتي شريف مشغول بكار شد .


در لندن ضمن شركت فعال در اتحاديه انجمنهاي اسلامي اروپا با اغلب گروههاي مخفي و علني مخالف رژيم بطور مستيم و يا غير مستقيم ارتباط داشت و بطور وسيعي دست به تكثير و توزيع جزوات انقلابي بين دانشجويان و ايرانيان مقيم انگليس ميزد . به محض اينكه از ورود دانشجويي ايراني جديدي بانگاستان آگاه ميشد بطور مستقيم يا غير مستقيم با دانشجوي مربوطه تماس ميگرفت و در صورتيكه زمينه مناسب دراوميبافت ، به يكي از جلسات محرمانه و هفتگي دعوت مي نمود . جلسات در دو سطح تشكيل ميشد ، يكي براي تازه واردين كه در آن بيشتر بحثهاي مذهبي و تفسير قرآن صورت ميگرفت و آنگاه در اين جلسات افراد مطمئن و متعهد پس از مدتي بجلسات محرمانه تري كه فعاليت سياسي داشت عضوگيري ميگرديدند . او در حاليكه و معتقد بود كه ايران و بازسازي به ايران به افراد متخصص و متعهد بي نهايت نيازمند است .
 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:50 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد دكتر هاشم جعفري معيري

 معاون درماني وزارت بهداري

در مهر ماه سال 1309 در تبريز ديده به جهان گشود .

در سال 1338 از دانشگاه تبریز دكتراي پزشكي دريافت نمود و در سال 1350 از دانشگاه تهران تخصص خــود را در رشته جراحي عمومي دريافت كرد . از سال 1338 بعنوان پزشك عمومي در بهداري استان كردستان آغاز بكار كرد و پس از آن بترتيب در پستهاي زير در خدمت مستضعفين بود :

پزشك عمومي بهداري خلخال

 رئيس درمانگاه خلخال

كفيل بهداري آذر شهر

رئيس بهداري آذر شهر

پزشك بهداري دماوند

رييس بهداري ميانه

 

شهيد دكتر معيري در سال 1358 به سمت مدير عامل سازمان منطقه اي بهداري استان تهران منصوب شد و تــــا 13/5/59 در اين پست باقي ماند .

سپس از تاريخ 25/8/59 بعنوان رئيس هيئت مديره عامل سازمان تأمين اجتماعي آغاز به كار كرد و در تاريـــــــخ 28/12/59 به سمت معاون امور درماني وزارت بهداري منصوب گرديد .

 

دكتر معيري با پاكي زيست و در تمام طول حيات پر ارزشش از هيچگونه ايثاري در جهت پيشبرد اسلام كوتاهــــي نكرد. سر انجام در هفتم تير ماه 60 به آرزوي ديرينه خود  شهادت رسيد و به لقاء حق شتافت .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد سرتيپ جواد فكوري


 مشاور جانشين رئيس ستاد مشترك
شهيد سرتيپ جواد فكوري در سال 1317 در تبريز بدنيا آمد و پس از اتمام تحصيلات متوسطه وارده دانشكده خلباني شد.
و اين دوره را با موفقيت بپايان رساند او همچنين دوره‌هاي تكميلي خلباني مقدماتي مديريت خلباني (اف-4) فرماندهي گردان هوايي و فرماندهي ستاد را با موفقيت طي كرد.


خدمت خوب و صادقانه‌اي را در نيروي هوائي شروع كرد و بعلت عهده‌دار بودن دو شغل مهم و حساس ناچاراً در هفته سه روز در نيروي هوايي و سه روز ديگر در وزارت دفاع بود. سرهنگ فكوري در تمام دوران خدمتش در ارتش بعنوان فردي مذهبي و قاطع شناخته مي‌شد و به همين علت پس از پيروزي انقلاب اسلامي مسئوليت پست‌هاي زير را بعهده داشت.
فرماندهي پشتيباني پايگاه دوم شكاري، فرماندهي پايگاه دوم شكاري ، فرمانده پايگاه يكم شكاري ، معاون عملياتي نيروي هوائي و فرماندهي نيروي هوائي.


همچنين شهيد فكوري پس از تشكيل كابينه شهيد رجائي با حفظ سمت، بعنوان وزير دفاع برگزيده شد و پس از اينكه سرهنگ معين‌پور به فرماندهي نيروي هوائي گمارده شد ايشان مورد تشويق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش انتخاب شد و سرانجام موقعي كه با سرداران ديگر اسلام از جنوب به تهران برمي‌گشت بر اثر سانحه هوائي همراه با ديگر عزيزان به خيل شهيدان پيوست.
 


جمهوري‌اسلامي- 5 مهر1363
 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حبيب مالكي

فرماندار ايرانشهر
حبيب در سال 1334 در يكي از محلات معروف و قديمي تهران بنام بازارچه نايب السلطنه و در يك خانواده اصيـل مذهبي متولد شد . تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان اديب نيشابوري و دوران متوسطه را در دبيرستان كريــــم خان زند گذراند و از دبيرستان فردوي ديپلم خود را گرفت . تربيت خانوادگي حبيب و بخصوص عشق و علاقه او بـه اسلام و قرآن ‚ وي را مشتاقانه به شركت در هيأتهاي مذهبي سوق ميداد ‚ مدتي در هيئت ولي عصر (عج) از مواعظ استاد صانعي بهره مندي يافت . اما روح طالب و تشنه او در پي جويي مسائل اسلامي ‚ باعث شد كه وي بهمراهـــي برادرش و گروهي ديگر از پاسداران به جلسات تفسير هفتگي منزل شهيد مظلوم بهشتي كه هر چهارشنبه در منـزل آن بزرگوار تشكيل ميشد ‚ راه يابد و از سر چشمه معارف قرآن از زبان گوياي عارف دلباخته اسلام ‚ بهره مند شود .


پس از گرفتن ديپلم ناچارا” در شرايط حساس زماني سالهاي 53 تا 55 به سربازي ميرود ‚ با اين حـــــــال دوران سربازي يك فصل جديدي را در زندگي او آغاز ميكند . با تحمل مشقاتي كه اين دوران به خاطر عدم اطاعــت زور و سر پيچي از فرماندهان داطل داشته اكثر مواقع منجر به بازداشت و تبعيد و اضافه خدمت ميشده است ‚ سر انجـــام دوران ژاندارمري را در بدترين شرايط و دورترين مناطق به پايان برد .


شهيد همران ديگر دوستانش در برگزاري مراسم حركت آفرين نمازهاي فطر در قيطريه نقش ‚ؤثري را ايفا نمودند . شهيد حبيب در چاپ و تكثير اطلاعيه و جزوات امام كوشش پي گير داشت . او همزمان با فعاليت انقلابـــي اش در كنكور شركت كرده و در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران رشته جمعيت شناسي پذيرفته شد و مشغول بــــه ادامه تحصيل گرديد . حبيب هميشه از اين موضوع در رنج بود كه چرا جامعه ما رو به مدرك گرايي ميرود و ميگفت كه ملاك برتري عقل ‚ مدرك نيست .

آري او از همين نگران بود كه با دستيابي به پيروزيهاي بعدي ‚ انقلابيون نــاـ بكاري امثال بني صدر معزول سبز شوند كه با طرح ريزي برتري تخصص بر مكتب قصد جايگزين كردن مجدد چهره هاي به اصطلاح متخصص امريكايي و به انزوا كشاندن انقلابيون واقعي باشند . حضور حبيب در يكايك مراحـــــــل انقلاب را از ياد نميبريم ‚ او هنگام مراجعت امام به وطن در برگزاري مراسم استقبال همراه دوستان ديگر نقـــــش فعالي را به عهده داشت . از بدو تشكيل حزب جمهوري اسلامي در آن ‚ يك نگري و دور انديشي و حضور فعـــال و تلاش پيگير خود را در ايجاد يك تشكيلات فراگير براي انقلاب ضروري ترين مسئله دانسته و بي دريغ با جمــــــع دوستان كه از سالها قبل ارتباط جمعي داشتند در حزب ثبت نام كردند و او از همان اوائل در واحد دانش آمــــوزان حزب جمهوري اسلامي به فعاليت پرداخته و پس از مدتي به تشكيلات تهران و سپس به بخش استانها راه يافت . شهيد حبيب علاقه شديدي در خدمت به مردم داشت و به همين جهت از بدو تشكيل مجلس به آنجا رفت تا شايـد كمك او در شكل گرفتن مجلس كه به گفتة امام رأس همه اموراست مؤثر افتد ‚ او بارها ميگفت پياده شدن قانــون اساسي يعني نابودي امريكا و منافقين داخلي ‚ همچنان كه همة‌ما شاهد بوديم او در انتخابات نمايندگان مجلــس و رئيس جمهوري نقش فعالي را در كمك به را در كمك به وزارت كشور ايفا كرد .


او همانطوريكه امام فرموده بود همچنان معتقد بود كه دولت رجائي دولت اسلام است و ميگفت با تمام توان بايــــد براي بر پايي اين دولت مكتبي كوشيد . سر انجام او شش ماه پيش از شهادت عزيزش در سمت فرمانداري ايرنشهــر يعني دور از رفاه و آسايش به تلاش صادقانه خود براي اسلام ادامه داد . آري عاشقان راه خدا خود را تبعيد ميكننــد تا پرچم اسلام عزيز را هرچه بر افراشته تر و با خون خويش رنگين تر كرده راه حسين را هر چه گلگون تر كننـــــد و او با پاي خود اين راه دراز شهادت را پيمود .بعد از شش ماه اقامت در ايرانشهر براي ديدار خانواده و بالاخص مـادر خويش به تهران مراجعت كرد و اين بود كه در جلسه 7 تير كه از مسئولين مملكتي تشكيل شد او نيز شركت كـرده و با 72 تن از ياران امام در فاجعه انفجار در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي با جمع دوستاني كه ساليــان دراز در كنار شهيد بهشتي درس شهادت مي آموختند ‚ به لقاء الله شتافتند ‚
 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد جواد مالكي

جواد مالكي در سال 1331 در خانواده اي بدنيا آمد كه مذهب بطور عميق در آن ريشه ريشه داشت و محور هر نـوع حركتي بود . زندگي جواد بهمان سادگي ديگر كودكان و نوجوانان جنوب شهر تهران بود ‚ از همان دوران هم جـواد در بين همسالانش متمايز و مشخص بود . روح تلاشگر ‚ متكي بخود و مسئوليت شناس او كه حتي در جزيي تريـن كارهاي خانه ‚ خود را سهيم و موظف ميدانست و همچنين احترام عميقي كه براي والدين خود قائل بـــــود ‚ از او چهره اي بس دوست داشتني ساخته بود . با همه اين ويژگي ها فراست و ذكاوت كم نظير او در تمام سالهـــــــاي تحصيلش و پس از آن وي را همواره از ديگر همكلاسيها و دوستانش ممتاز ميساخت . اين را بايد اضافه نمود كــــه روزهاي كودكي و جواني ميگذشت و و جواد با حضور خود در دبستان و سپس دبيرستان و دانشگاه و همچنيــــــن شركت در فعاليتهاي مذهب و اجتماعي بر تجربيات انقلابي خويش ميافزود و روح بزرگش را صيقل ميداد .

 ورود بـه دانشگاه يكي از نقاط عطف زندگي او بود كه در سال 1350 وارد دانشگاه تربيت معلم شد و در رشته فيزيك بـــــه تحصيل پرداخت و با اوجگيري جنايتهاي رژيم ميبايست مبارزات به شكلي اصولي و سازمان يافته و منطبق بـــــا آرمانهاي مكتبي و همچنين با ديدي جامعه شناسانه و واقع بينانه صورت پذيرد و الا اين تلاشهاي پراكنده چنـــدان براي آن ددمنشان خطر آفرين نخواهد بود . از اين رو ضمن تلاش شبانه روزي در دانشگاه جهت جمع كردن بچـــه هاي مسلمان و سروسامان دادن بانها و ايجاد انجمن اسلامي و برنامه هاي مستمر كوهنوردي و …. با روحانيـــــون راستين و صديقي كه در ارتباط نزديك با امام بودند ‚ تماس بر قرار كرد و از اين به بعد يكي از كارهاس اساسيـــش تلاش در كشاندن بچه ها باين سمت بود ‚ همان سمتي كه استعمار و خاصه شاه با انواع حيل سعي داشتند كـــــه روشنفكران مسلمان را از آن دور كنند تا بتوانند با استفاده از تفرق اين دو قشر كه تمامي اميد توده هاي مسلمـــان بانها بسته بود ‚ به چپاول خونشان ادامه دهند .

 در همين ارتباط جواد به مسجد جاويد راه يافت و در كنار شهيــــد دكتر محمد مفتح تا آخرين روزي كه مسجد توسط عمال رضاخان بسته شد از جمله فعالترين جوانان و دانشجويـان در آن مسجد بود و همين روابط موجبات خير بسياري براي او و ديگر دوستانش فراهم آورد . بخصوص در جريان رو شدن حركت كمو نيستي توسط مرتدين در سازمان مجاهدين خلق او توانست جوانان سرگشته بسياري را كـــــه از حملات نا جوانمردانه منافقين در آن بيانيه معروف نسبت به اسلام و عقيده اسلامي سخت متزلزل شده بودند ‚ بـــا راهمائي هاي روحانيون جليل القدر خاصه مرحوم شهيد بهشتي بسبيل فلاح رهنمون شود و از همين طريق ارتبـاط خويش را با استاد مسلمش دكتر بهشتي مستحكم تر ساخت .


در همين دوران با تلاشي چشمگير به تدوين در جزوه در مورد جهان بيني اسلامي و اقتصاد اسلامي كه محور اصلي حملات منافقين بود ‚ دست يازيد و با استفاده از آن كلاسهاي بيشماري در اغلب مساجد و محلات تهران براي قشر دانشجويي مسلمان ترتيب داد تاكيد ومكر منافقين را خنثي سازد . بدنبال ايجاد مسجد قبا ‚ جواد كه سنگر اصــلي مبارزه را كه در امتداد روحانيون مرتبط با امام يافته بود ‚ باتفاق برادر و ديگر دوستانش بانجا پيوست و در اغلــــب برنامه ريزيهاي مربوط بانجا نقش فعالي داشت كه از آن جمله تشكيل كلاسهاي متعدد و همچنين ايجاد كتابخانـــه صندوق قرض الحسنه بود .

 همچنين او در برنامه ريزي اولي نماز باشكوه در عيد فطر سال 56 شركت مستقيــــــم داشت . با اوج گيري نهضت اسلامي جواد به تلاشهاي خويش افزود و از طريق بر پايي هسته هاي مبارزاتي متعـــدد زير پوشش جلسات تعليم قرآن و اصول عقايد و … زمينه ساز يك جريان تشكيلاتي مربيط با روحانيت گشـــــت و همين هسته ها بودند كه كم كم پس از يافتن بينش مكتبي و سياسي شروع بيك سلسله كارهاي مسلحانـــــــه و انفجاري بر عليه رژيم مزدور پهلوي نمودند . در سال 57 در اوج مبارزات ضد رژيم ناگهان جريان زلزله طبس پيــش آمد و او باتفاق شهيد حسن اجاره دار ‚ حبيب الله مالكي و اصغر زماني و تني چند از ياران ‚ در ارتباط با شهيد دكتر بهشتيي بمحل حادثه شتافتند ‚ در انجا بمحض ورود با يك خط انحرافي كه بنام اسلام شديدترين موضعگيريهــا را نسبت به روحانيت داشت ‚ مواجه شد كه اين جريان تلاش ميكردهمه دانشجويان و روحانيون را از اردوگاه امام بــه محل ديگري منتقل كند .


جواد و يارانش تمام تلاش خويش را معطوف منزوي كردن اين خط كردند و پس از چندي سازمان دهي ‚ آنجا را بـا تدوين يك نمودار تشكيلاتي كه وظائف همه وهمچنين نحوه مديريت را روشن ساخته بود ‚ سامان بخشيدنــــــد و سپس با درخواست كمك و راهنمايي از شهيد دكتر بهشتي و اعزام آقاي ناطق نوري توسط ايشان ‚ قضيه انحرافــي در اردوگاه امام بخوبي حل شد و آن خط انحرافي در انزواي كامل قرار گرفت . در بازگشت از طبس ازدواج كـردو در ادامه مبارزات هنگاميكه قراربود در اصفهان يك سلسله عمليات انفجاري صورت دهند ‚ در استگاه اتوبوس يك بسته از ديناميت ها در دست همسرش عمل كرد و او را بشدت مجروح ساخت ‚جواد با كنترل اعصاب و به راحتي قبـل از اينكه مزدوران رژيم سر برسند و بويي از اين جريان ببرند ‚ بسرعت همسرش را به تهران منتقل كرد و با يــــــاري گرفتن از برادران و خواهران ديگر توانست همسر مجروحش را مخفيانه در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري سـازد . از اين به بعد كار جواد بسيار مشكل شده بود ‚ چه او در اكثر راهپيمايي هاي بزرگي كه به طرفداري از روحانيــت انجام ميشد ‚ نقش اساسي داشت .

 ضمنا شهيد مالكي ميبايستي كه پس از كار و تلاش روزانه در پايان شب كه همه به استراحت مي پرداختند به بيمارستان و عيادت و پرستاري همسرش ميشتافت در كميته استقبال از امـــــــام و سازماندهي امور مربوط به استقبال از امام بهمراه شهيد صادق اسلامي و شهيد حسن اجاره دار نقش اساسي داشت و پس از پيروزي انقلاب در راه ايجاد هسته هاي اوليه كميته هاي انقلاب بهمراه دو برادر شهيد ياد شده سخت تـلاش نمود . بدنبال سامان دادن نسبي كميته ها ‚ مواجه شد با اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي و او كه هميشـــه بدنبال انجام تكليف الهي بود با مرحوم دكتر بهشتي تماس گرفت و از او در مورد عمل صالح پس از پيروزي انقــلاب نظر خواست ‚ استاد شهيد نيز از او خواست كه بهمراه ديگر يارانش بيايند و كار سازماندهي حزب را عهده دار شونـد ‚ او نيز با كمال ميل پذيرفت و تا آخرين لحظه حياتش نيز در اين سنگر مقدس به جهاد في سبيل الله بكار پرداخت .

 او تمام فن و نيروي خود را همراه با كاري طاقت فرسا باين امر مصروف داشت و با بهره گيري از كمك ديـــــــگر برادران و همرزمانش وهمچنينن تجربيات گذشته و راهنمايي هاي دلسوزانه استاد و مربي بزرگش شهيد دكتــــــر بهشتي ميرفت كه پايه هاي مستحكم يك تشكيلات اسلامي را منطبق با موازين اسلام بريزد و اين نخستين تجربــه تشيع را در طول تاريخ كه امكان يك تشكيلات علني را يافته بود ‚ هر چه بارورتر كند . بخاطر تلاشهاي چشمگيرش به شوراي مركزي حزب دعوت شد و در آن سنگر نيز تمام هم خود را معطوف به پيشبرد انقلاب در مسير اصلـــي و الهيش ميداشت و چقدر با شكوه است اين شهادت در معبد عشق و در كنار مربي دلسوز و ارزشمندش ‚ شهيــــــد بهشتي و در راه سرخ شهادت براي خدا .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد مهندس هادي اميني


 

زندگي شهيد از زبان همسرش

«در قاموس شهادت واژه وحشت نيست »         ( امام خميني ) 

با عرض تبريك خدمت امام زمان (عج) و امام خميني .

شهيد مهندس هادي اميني فرزند حسين ‚ در فروردين ماه سال 1332 در خانواده اي مذهبي و متوسط واقــــع در خيابان خيام تهران چشم بجهان گشود . تحصيلات خود را دبستاني واقع در قنات آباد شروع كرد . بعد از اتمــــــام تحصيلات دبستاني به دبيرستان قريب رفت و تحصيلات خود را در آنجا ادامه داد . بعد از اخذ ديپلم به تكنيكــــوم نفيسي تهران رفت و بعد از گرفتن فوق ديپلم به خدمت سربازي رفته پس از 2 سال خدمت در سال 53 با شركــت در كنكور مهندسي تكنيكوم تهران ‚‌در رشته مهندسي ميكانيك ادامه تحصيل داد و در تأسيسات تخصص گرفت . فعاليت سياسي خود را قبل از انقلاب شروع كرد .

 

او هميشه براي شهادت آمادگي داشت ‚ در صبح تاسوعاي 57پس از نوشتن وصيت نامه و خدا حافظي از خانـــواده اش كه هيچ اميدي به بازگشت او نداشتند ‚ بدنبال خبرنگاران خارجي رفت تا رژيم نتواند خبرهاي دروغ را رايج كند . پس از آن در تمام تظاهرات فعالانه شركت داشت ‚ قبل از شروع تظاهرات در جاهاي بلند صبح زود مي ايستــاد و حركات مردم را زير نظر گرفته و جمعيت را تخمين ميزد و همواره نويد پيروزي ميداد .

 

قبل از آنكه فكر فرار شاه به مغز كسي خطور كند‚ ‌پيش بيني فرار شاه را مي كرد ‚‌قبل از ورود امام هميشه مي گفت شاه فرار مي كند و امام مي آيد  «جاءالحق و زهق الباطل » و حكومت اسلامي و قوانين اسلامي در ايران جـــــاري خواهد شد ‚ در حاليكه با مخالفت هاي بسياري روبرو ميشد ولي بر سر عقيده اش ايستادگي مي كرد .شهيد در نقـل و انتقال مجروحين و در جمع آوري شيشه ‚ پنبه ‚‌دارو و … شركت ميكرد .

 

 

در اولين روزهاي گشايش دانشكده به افشاي افرادي از قبيل ضد الدين و ….. پرداخت . زمانيكه هيچكس او را نمـي شناخت و در همان دوران تحصيلات در افشاي منافقين كه هنوز بدين شكل منزوي نشده بودند ‚ نقش مؤثــــــري داشت – بعد از 22 بهمن 57 كه حزب جمهوري اسلامي اعلام موجوديت كرد ‚ به حزب رفته و ثبت نام كــــــرد و ديگران را نيز به ثبت نام در اين حزب الهي دعوت كرد و خود نيز در آنجا مشغول به فعاليت شد .

 

 

پس از تشكيــــل بنياد مستضعفان به آنجا رفت و سر پرست يكي از گروههاي جمع آوري شد ‚ و خودش نيز مانند ديگران به جمـــع آوري اثاثيه ها مي پرداخت ‚‌حتي در روزهاي گرم ماه رمضان . ابتداء كار خود را رايگاه آغاز كرد و بعد از چند مـــاه بنياد حقوق مختصري ‚ 2 يا 3 تومان برايشان در نظر گرفت . بعد از او خواستند مدير عامل شركت يكران ( ايـــران ناسيونال ) شود ‚ ولي چون اصولا از كارهاي اينچنيني خوشش نمي آمد نپذيرفت ‚ هميشه بدنبال كارهاي بي ســر وصدا و پر زحمت مي رفت . بعد از بيرون آمدن از بنياد مستضعفان در واحد استان تهران حزب جمهوري به فعاليت خود بطور رايگان ادامه داد .

 

 

سپس شنيد كه استانداري تهران احتياج به كار راه اندازي دارد و بنا بر اين به آنجا رفت و چند ماه صبح ها از ساعت 7 تا 10 شب كار ميكرد و در آبرساني دهات دور افتاده بدون هيچ چشمداشتي سعـــي بسيار كرد كه البته بعد از چند ماه استانداري براي ايشان حقوقي در نظر گرفت ‚‌سپس بدون توجه به اعتراضات كـه چرا شغل ثابتي اختيار نمي كند به حزب جمهوري بازگشت و در داحد مهندسين به فعاليت ادامه داد . او معتقد بود بايد به جائي برود كه احتياج به وجودش باشد بنا بر اين هر چند ماهي صيح .زود تا آخر شب كار مداوم ميكــــرد و پس از اينكه كارها را راه مي انداخت و كار روي غلتك مي افتاد به ارگان ديگري ميرفت .حتي اين اواخر كه در حزب جمهوري كار ميكرد چند ماهي حقوق مختصري گرفت ولي ماههاي آخر حقوقي هم نگرفت و حقوق ماههـــــــاي اخيرش را به حساب 100 واريز كرد . او يكبار تصميم به رفتن به جنهه گرفت كه موفق نشد .

 

 

هنگام كانديدا توري بني صدر در روشن ساختن اذهان سعي فراوان داشت ‚ مقابل لانة‌جاسوسي كه براي بني صــدر تبليغ مي كردند حضور پيدا مي كرد تا مردم را روشن كند . بعد از رياست جمهوري او نيز سعي فراواني در افشــاي خط امريكايي بني صدر داشت از دولت مكتبي رجايي با جان و دل حمايت مي كرد . او علاقه شديدي به دكتــــــر بهشتي داشت و از اعماق قلبش از ايشان حمايت ميكرد هنگام دفاع از او رگهاي گردنش متورم ميشد و معتقد بــود انقلاب ما پيروز خواهد شد و تا زمان انقلاب مهدي (عج) ادامه خواهد داشت او نيز مظلوم بود ....

 

 

مي گفت تا وقتي بهشتي را دوست دارم كه در خط امام باشد به امام عشق مي ورزيد . سخنرانيهاي امام را با دقت گوش ميكرد و تحليل مي كرد – گزارشات مجلس خبرگان و شوراي اسلامي را با دقت پيگيري مي گرد ‚ خلوص نيت داشت و كار ميكرد . با اينكه يكبار تا مرز شهادت رفت ولي چون به دكتر بهشتي عشق مي ورزيد همراه اين يار حسين و در جائيكه برايش مقدس بود ‚‌در اين كربلاي ايران يعني در حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد . خدا را شكر كه خون اين 72 تن شهيد ‚‌حسن نيت حزب را به اثبات رساند. 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حسن اجاره دار (حسني )


 

شهيد اجاره دار سال 1329 در تهران بدنيا آمد و دوران كودكي و نوجواني را همراه با كار و تحصيل سپري كرد . بدليل جو خانوادگي و ارتباط و علائق قومي ‚همواره در جريان تحولات شهر قم و پيروي از روحانيت مبارز بود لذا در خانواده همواره احساس يك كينه عميق نسبت به رژيم غاصب داشت .

 

در سال 49 از دبيرستان خرداد تهــــران در رشته رياضي فارغ التحصيل شد و در همين سال به خدمت سربازي رفت و دوران سربازيش در آن شرايط بسختــــي ميگذشت . سر انجام در آبانماه 1351 سربازيش را بپايان رساند . سال 53 وارد دانشگاه شد و در سال 54 بــــــــه استخدام رسمي وزارت اقتصاد تحت عنوان مميز مالياتي در آمد كه پس از سه ماه بدليل ضرورتهاي اجتماعـــــي و سياسي استعفا داده و بيرون آمد .

 

در سال 49 بفكر كار گروهي افتاد ‚ لذا با چند نفر از دوستان آغز بكار كرد ‚ فعاليتها بيشتر بشكل سياســــــــي – ايدئولوژي بود . در طي سالهاي 50-56 با چندين گروه در شكل نظامي آغز به فعاليت نمود كه پس از چنـــــــدي دوستانش دستگير و ايشان تحت تعقيب قرار گرفتند در سال 55 در اثر اشتباه ‚ ساواك ايشانرا دستگير كـــرد و در سال 57 بدليل شكل جديد و در واقع اوجگيري مبارزه با چند تن از برادران در ارتباط با روحانيت مبارز تهــــران از قبيل برادرمان بهشتي و مفتح و حاج طرخاني شروع بفعاليت نمود .

 

از جمله فعاليتهاي اجتماعي –سياسي ايشان در مورد گسترش كتابخانه قبا و مسجد قبا و كتابخانه هاي مساجـــــد جنوب شهر و فعاليتهاي سياسي و ايدئولوژيك در سطح دانشجوئي بود و پس از ورود امام ايشان در كميته انقـــلاب بخدمت مشغول و سر انجام در اسفند ماه 57 بخدمت در حزب جمهوري اسلامي و بنا بر تكليف از طرف استــــــاد بهشتي بعضويت شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي در آ‚د . در اين فاصله همكاري در بخش تشكيلات و بدنبال آن هماهنگي كارخانجات را داشته و تا لحظة شهادت در بخش دانش آموزان فعاليت داشته است . شهيد حسن اجاره دار در 7/4/60 در محل دفتر مركز ‚حزب جمهوري اسلامي به درجه رفيع شهادت نائل آمدند .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:51 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد مهندس علي محمد مجيدي

 

مشاور عمراني وزارت كشور

شهيد مهندس علي محمد مجيدي در 11 دي ماه 1325 هجري شمسي ‚ در خانواده اي با ايمان و مذهبي بدنيــــا آمد‚ در سن 5 سالگي پدر را از دست داد . از آن زمان ‚ تحت سرپرستي مادري مؤمنه و فداكار و برادران بزرگترش كه همانند پدر در حق او محبت و ايثار نمودند ‚ قرار گرفت .

تحصيلات ابتدائي و متوسطه ( تاسال پنجم رياضي ) را در شهرهاي كرمانشاه و خرم آباد و دو سال آخر متوسطــه را در دبيرستان هدف شماره 1 در تير ماه 1344 بپايان برد و دوره مهندسي راه و ساختمان را در تاريخ خــرداد 1349 در دانشكده فني دانشگاه تهران باتمام رسانيد .

از اوايل سال 1357 كه بتدريج موج انقلاب اسلامي در ايران گسترش مي يافت با شركت در اكثر تظاهـــــرات و راه پيمائي ها و مبارزات مردمي آن دوران‚ سعي داشت تا آنجا كه توان و قدرت دارد به ايجاد حكومت دين الله يـــاري نمايد.

 

با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي برهبري امام خميني ‚ نايب امام زمان (عج ) ‚ او كه سرشار از ايمان و عشق بـه الله بود و آرزوي از بين رفتن محروميت هاي فراوان ملت مستضعف ايران را داشت ‚ فعاليت خويش را در راه خدا و براي كمك به خلق خدا ‚ با عضويت در واحد مهندسي حزب جمهوري اسلامي شروع نمود و از طرف واحد مزبور بــــراي كمك به اجراي هر چه سريعتر و بهتر طرحهاي عمراني دولت در مناطق گنبد و بندر اسلام «تركمن » و روستاهـاي مرزي  آن نواحي و نيز بازرسي مناطق مزبور جهت تأمين آب آشاميدني ‚ به نواحي اعزام شد.

 

از تاريخ 16/7/58 تا 29/12/59 در سمت معاون عمراني استانداري استان به انجام وظيفه خويش مشغول بــود و در تاريخ 27/6/59 با توجه به ابراز علاقه او براي اعزام به مرزهاي غرب كشور ‚مأمور بازديد و همكاري با برادران سپاه و ارتش و جمهوري اسلامي ايران شد كه اين مأموريت زماني كوتاه داشت و او هميشه از اين بابت اظهار ناراحتــــــي ميكرد.

پس از مراجعت به تهران از تاريخ 13/2/60 بسمت مشاور عمراني وزارت كشور انتخاب گرديد كه شهادت او مانــــع خدمت ناچيزي كه شايد ميتوانست بنمايدگرديد .

سر انجام در شامگاه تير ماه 1360 در محل سازمان حزب جمهوري اسلامي به همراه بهشتي و بهشتيان به ديــــدار معبود خود شتافت .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:52 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد موسي كلانتري


وزير راه و ترابري

شهيد مهندس موسي كلانتري وزير راه وترابري در سال 1327 در مرند متولد گرديد ‚ وي تحصيلات ابتدائــــــي و متوسطه را در همان شهر به پايان رسانيد و ديپلم خود را از دبيرستان خوارزمي تهران گرفت 000

 

موسي كلانتري در سال 1345 وارد رشته راه و ساختمان دانشكده پلي تكنيك تهران شد و سپس به اخذ درجه فوق ليسانس در اين رشته نائل گشت . وي در دوران تحصيلات دانشگاهي از اعضاي فعال انجمن اسلامي دانشكده پلــي تكنيك بود . موسي كلانتري پس از انجام خدمت سربازي در كار گاههاي راهسازي در شهرهاي مختلف بكار مشغول شد و سپس با گسترش مبارزات مردم در سال 1357 كار خود را رها كرد و در عمليات مسلحانه عليه رژيم شركــت كرد و پس از پيروزي انقلاب به عنوان پاسدار در كميته ها به حراست از انقلاب اسلامي پرداخت 000

 

شهيد كلانتري در تابستان 58 وارد وزارت راه شد و جهت فعال كردن اداره راه  خوزستان به آن مطقه رفت و پس از مدتي به همين منظور به استان آذربايجان غربي اعزام شد و مسئوليت اداره راه اروميه را بعهده گرفت 000 شهـــيد كلانتري سپس از سوي شوراي انقلاب به سمت وزير راه و ترابري منصوب و پس از تشكيل دولت آقاي رجائي تــــا هنگام شهادت همچنين در اين سمت به انجام وظيفه و خدمت به مردم و جمهوري نو پاي اسلامي ايران ادامه داد .

 

 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:52 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد حسن بخشايش

برادر حسن بخشايش در خانواده اي مذهبي و مستضعف در سال 1336 در تهران بدنيا آمد و در ميان انبوه مشكلات حاكم بر خانواده رشد و نمو كرد . او با برخورداري از نعمت محروميت كه سازندگي ممعجزه آسا دارد ‚پايه هـــــاي شخصيت انساني خود را پي ريزي كرد و هيچگاه از تلاش و كوشش در راه نيل به هدف كه يكي از خصايص او بود ‚ باز نايستاد . وي در برابر مشكلات با خونسردي  و متانت ‚مقاومت ميكرد و بجاي متابعت از احساسات ميكوشيد تــا مشكلات را از سر راه بر دارد . وي در سال 1355 وارد دانشگاه علوم تبريز شد .

 

برادر حسن از بدو ورود به دانشگــاه بمرور وارد فعاليتهاي سياسي گرديد . همگام با آغاز جنبش اسلامي برهبري امام خميني پس از مقاله تحريك آميـز روزنامه اطلاعات در سال 56 و قيام مردم مسلمان تبريز صورت فعالانه تري به مبارزات خود داد و در پخش و تكثير اطلاعيه هاي امام در تبريز نقش چشم گيري بر عهده داشت . در سال 57 با اوج گيري مبارزات انقلابي مـــــردم و بدنبال تشكيل گروه مسلحي همراه با تني چند از برادران و بزحمت هم رزمش اسلحه تهيه نمود و مقدمات يـــــك حركت مسلحانه عليه رژيم را فراهم آوردند ‚ وليكن با پيروزي انقلاب اسلامي استفاده از سلاحهاي مذكور ميســـــر نشد. بعد از انقلاب با گشايش دانشگاهها به تبريز رفته و به اتفاق برادران همفكر خويش كانون نهضت اسلامـــــــي را بنياد نهادند .

 

 در كانون از نقش پر تحركي بر خوردار بود و رابط كانون با حزب و ساير نهادهاي نو پاي انقلابــي در تهران بود و از همان آغاز كار ‚ تمايل زيادي به همكاري با حزب جمهوري اسلامي از خود نشان ميداد . وي در سـال 58 در آشوبي كه حزب منحلة‌خلق مسلمان در آذر بايجان عزيز بوجود آورد ‚ با تنها نيروئي كه در مقابل حــــــزب مذكور مقاومت ميكرد ‚ همكاري نزديك و صميمانه اي داشت . پايگاه اين نيروي اسلامي دانشگاه بود.

 

وي در تهيــه برنامه هاي راديو و تلويزيون آذربايجان با برادران انقلابيش همكاري نزديكي داشت . پس از درهم شكستن خلـــــق مسلمان به اتفاق تني چند از يارانش جهاد سازندگي دفتر تبريز را ايجاد نمودند ودرسال 59 همگام با آغاز انقـــلاب  فرهنگي از دانشگاه تبريز كه وي يكي از مؤثرترين اين حركت انقلابي بود به تهران آمده و پس از چند ماه فعاليتهاي پراكنده از مهر ماه 59 همكاري نزديك و تشكيلاتي خود را با حزب جمهوري اسلامي آغاز نمود و تا لحظه شهادت از اعضاي پر ثمر حزب جمهوري اسلامي بود .

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:52 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد مهندس علي انصاري

 

شهيد مهندس علي انصاري در سال 1323 در يك خانوادة مذهبي متولد شد و پس از گذراندن سوم دبيرستان در شهرستان رودسر ، جهت ادامة تحصيل به تهران آمده و در دبيرستان نظام اخراج گرديد . در همان سال در رشتة اقتصاد دانشگاه تهران در كنكور پذيرفته شد . پس از يك سال مجدداً به دليل نبوغ خاصي كه در رياضي داشت در رشتة رياضي دانشگاه تهران قبول گرديد . او در سال سوم تحصيل ازدواج نمود . در دوران تحصيل چندين بار بازداشت شد و به زندان رفت . پس از انجام تحصيلات دورة كارشناسي ، در فوق ليسانس شركت كرده و قبول شد ولي ساواك از ادامة تحصيل وي ممانعت كرد .

بعد از ممانعت ساواك بنا به وصيت پدرش كه در وي نبوغ خاصي را مشاهده كرده بود جهت ادامة تحصيل با اسم مستعار از ايران خارج و به امريكا رفت ، در آمريكا در دو رشتة صنايع و رياضي به طور همزمان شروع به تحصيل در رشتة دكتري رياضي نمود كه در همان زمان در دانشگاه نيز تدريس مي نمود كه پس از دو ترم تدريس به جرم تبليغ در هنگام تحصيل ، از تدريس در كليه دانشگاههاي امريكا منع شد .

در مدت حضور در امريكا دبير انتشارات انجمن اسلامي بود ودر زمينة انتشار كتب با روحانيون مبارز رابطة بسيار نزديكي داشت ، در طول مدت حضور در امريكا جهت سخنراني به اكثر نقاط امريكا سفر كرد و به دليل دوستي نزديكي كه با شهيد چمران داشت چندين بار به لبنان نيز سفر نمود . وي مسئوليت برگزاري مجالس و تظاهرات را هم در امريكا عهده دار بود . در سال 57 در حاليكه كارهاي رساله دكتري خود را انجام مي داد به ايران برگشت و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا به معاونت استانداري خراسان و سپس به استانداري گيلان منصوب شد . درضمن عضو هيئت علمي دانشگاه گيلان و رئيس دانشكده فني گيلان هم بود.

 

سابقة مبارزاتي شهيد انصاري بعد از تصدي استانداري گيلان بر كسي پوشيده نيست و سخنراني هاي تند و داغ او با استدلالات منطقي در رد عقايد الحادي منافقين مبين اين حقيقت است كه او باري اسلام و حقانيت مكتب و ارشاد مردم لحظه اي آرام نداشت و خدمت او به گيلان و مردم گيلان بسيار آشكار است و حضور او در خانه هاي گلي روستائيان مناطق ييلاقي روشني بخش دلهاي آكنده از فقر و اميد بخشنده حيات روشني بود و در اگثر سخنرانيها گروه ملحد منافقين را به بحث و گفتگو و استدلال دعوت مي كرد .

 

ورود شهيد انصاري به استانداري گيلان مصارف با بلوا و غوغاي گروهكها ، تحصن هاي به اصطلاح حق طلبانه عناصر معلول الحال با ماسكهاي طرفداري از فلان و بهمان گرديد . اشغال استانداري گيلان و گروگان گرفتن استاندار مكتبي از سوي دست پروردگان امپرياليسم به شرق و غرب به يكباره به ماهيت پليد اين عناصر را بر ملاء ساخت  امت شهيد پرور گيلان به ياري حزب الله با اتخاذ موضع روشن گرايانه خطوط انحرافي اين سرسپردگان كفر و الحاد را مشخص نمود بطوريكه در جريانات سال 59 دانشگاه گيلان ، او در صف مقدم حزب الله همگام با روحانيت به مبارزه با اشغالگران مزدور چپ و راست حركت كرده و اين مكان علم و فضيلت انساني را از وجود عناصر خود فروخته زدود .

 

 او همه چبز را براي خدا و اسلام مي خواست و همه كارها براي رضاي ذات احديت سخنرانيها و مصاحبه هاي شهيد انصاري در رابطه با پيشرفتهاي اقتصادي استان بيانگر حركت بي وقفه است . حزب الله و در خط امام به سوي خود كفائي و بي نياز شدن از صنايع وارداتي كه مي تواند بند رقيت و وابستگي به جهانخواران شرق و غرب بگسلد مي باشد .

 

او در رشت قبل از ترور در منزل شهيد نوراني ( يار و همرزم ديگرش كه معاونت عمراني و فني استانداري گيلان را داشت ) گذرانده و در ساعت 7 بامداد خونين 15 تير در ماه مبارك رمضان سال 60 در خيابان لاكاني رشت عده اي از مردم كه در حال عبور بودند صداي شليك گلوله هاي آمريكائي را شنيدند و بزرگ مرداني كه بار مسئوليت انقلاب را چون مقلدان ديگر امام صابر و مقاوم بر دوش مي كشيدند ديدندكه به سوي خدا مي روند .

انصاري به ملا اعلي رفت و با هفتاد و دو تن شهداي 7 تير محشور گشت . شهادتش خطوط ارتباطي شرق وغرب را در منطقه رسوا نمود و معياري براي شناخت عظمت خونبار انقلاب شكوهمند اسلامي بود . 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:52 AM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:یادنامه دولتمردان شهید

عنوان : شهيد علي اكبر سليمي جهرمي


دبير كل سازمان امور اداري و استخدامي
زندگي شهيد از زبان همسرش :
متولد سال 1317 و اهل جهرم بود . تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در شهر جهرم بپايان رسانيد و مبارزه را از سال 32 شروع كرد علاقه زيادي به تحصيل داشت ولي چون بار مسئوليت سنگين خانواده را بر دوش داشت به دانشسراي مقدماتي در دورترين نقطه لار رفت و با وجود آنكه از نظر رفاهي بسيار در مضيقه بود ديپلمش را گرفت و به معلمي پرداخت . شهيد سليمي علاقه داشت پزشك شود و در دانشگاه شيراز شركت كرد و در اين رشته پذيرفتـه شد ولي در مصاحبه بخاطر جريانات سياسي مورد قبول واقع نگرديد . بعدا” به تهران آمد و در رشته زبان انگليســي در دانشگاه تهران مشغول تحصيل شد ‚ او معتقد بود كه دانشگاه از بيرون غول است ولي در درون هيــــــــچ . در تظاهرات ممعلمان و اعتصابات معلمان (به رهبري شهيد دكتر خانعلي )شركت نمود و در همين رابطه از طــــــرف ساواك به دزفول تبعيد شد و سالهاي سخت او مجبور بود براي ادامه تحصيل در دانشگاه تهران هر هفته سه روز بـه تهران بيايد .
او درگيرها بسياري با فروخرو پارسا داشت . در فروردين 52 ساواك ضمن حمله اي بهخانه شهيد سليمــــــي او را دستگير و روانه زندان ساخت و سه ماه در زندان بود . شهيد سليمي مبارزات سياسي خود را همراه با گروه رجائـي و دستغيب و دكتر اسدي لاري ادامه داد . در سال 57 كه دختر خاله شهيد در پاريس شهيد ميشود و او براي گرفتـن جنازه اش به پاريس ميرود ‚‌توفيق ديدار امام را مي يابد .
مي گفت : وقتي امام را ديدم روحيه ديگري گرفتم و در ديدار با امام هنگام دست دادن ‚‌امام پرسيدند ‚‌تو چـــــرا دستت آنقدر سرد است ؟ گفتم : قلب گرم شما آنرا گرم ميكند .
از موسسين انجمن اسلامي معلمان بود و در تشريف فرمائي امام به ايران شركت فعال داشت .


فعاليتهاي شهيد علي اكبر سليمي
1- از تاريخ 10/7/1336 بسمت آموزگار دبستانهاي جهرم و اردستان استخدام گرديده است .
2- از تاريخ 1/7/1344 آموزگار دبستانهاي تهران شد .
3- از تاريخ 12/1/1347 آموزگار دبستانهاي دزفول شد .
4- از تاريخ 12/7/1348 آموزگار دبستانهاي ورامين شد .
5- از تاريخ 16/9/1349 بسمت دبير دبيرستانهاي تهران منصوب گرديده است .
6- از تاريخ 23/5/1355 بسمت معاون دبيرستان مروي ناحيه 17 تهران منصوب گرديده است .
7- از تاريخ 24/7/1357 بسمت دبير دبيرستانهاي ناحيه 17 تهران منصوب گرديده است .
8- از تاريخ12/2/1358 بسمت مديريت كل آموزش و پرورش تهران منصوب گرديده است .
9- از تاريخ 7/12/1358 بسمت معاون پژوهشي و برنامه ريزي سازمان پژوهش و برنامه ريزي منصوب گرديـــــده است .
10- از تاريخ 2/ 12/1359 بسمت مشاور وزير منصوب گرديده است . سپس بسمت دبير كل سازمان امور اداري و استخدامي كشور منصوب شده است .
شهيد سليمي جهرمي 23 سال سابقه در آموزش و پرورش داشت . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران قريب يكسال مدير كل آموزش و پرورش تهران بود و بعد از آن حدود 10 ماه هم معاونت وزير آموزش و پرورش و رياست سازمـان پژوهش و برنامه ريزي را بعهده داشت . وي در تاريخ 25/1/1360 طي حكمي از سوي محمد علي رجائي نخســــت وزير بسمت دبير كل سازمان امور اداري و استخدامي كشور منصوب شد .
 

 

 
 


دوشنبه 13 دی 1389  1:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها