حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله و فاطمه علیهاالسلام
از سخنان و شیوه رفتار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با فاطمه زهرای مرضیّه علیهاالسلام پی میبریم که علاوه بر محبّت فطری پدر و فرزندی، ملکات انسانی و فضایل معنوی، دینداری و پارسایی امالائمّه حضرت فاطمه علیهاالسلام موجب اصلی جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است. محدّثان و مفسّران قرآن در باب عظمت کفو ولایت و مصداق روشن: «انّا اَعْطَیْناکَ الکوثر». روایات متعددی نقل کردهاند که در این جا به ذکر چند نمونه از تفسیر روضالجنان (ابوالفتوح رازی) و تفسیر کشفالاسرار میبدی اکتفا میشود.
1 ـ حضرت فاطمه مادر امامان
در خبر است که رسول شبی به نزدیک خدیجه علیهاالسلام بود و او سخن میگفت: رسول گفت: یا خدیجه من تُکلِّمین؟ با کی سخن میگویی؟ گفت: ای رسولاللّه با این جنین که در شکم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را که جبرئیل مرا بشارت داد که مادینه است و مادر امامان است.»24
2 ـ خانه فاطمه علیهاالسلام
اتاقی گلین و کوچک با معنویتی بیکرانه است که تجلیگاه نور الهی و مصداق بارز آیت قرآنی «فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللّه» است. «یک روز رسول ـ علیهالسّلام ـ این آیت میخواند مردی برخاست و گفت: این خانهها کدام است؟ گفت: بیوت الانبیاء، خانههای پیغامبران است. ابوبکر برخاست و گفت: یا رسولاللّه خانه فاطمه و علی از این جمله هست؟ گفت: هُوَ مِنْ اَفاضِلها، خانه ایشان فاضلترین خانههای ایشان است.»25
3 ـ محبّت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و اطاعت فاطمه علیهاالسلام
علاقه و احترامی که رسولاللّه نسبت به فاطمه علیهاالسلام اظهار میداشتند در تاریخ رابطه پدر و فرزندی بینظیر است. از جمله عادتهای پیامبر اکرم چنان بود که در ابتدا و بازگشت از سفر به دیدار فاطمه علیهاالسلام میرفتند، روزی پیامبر اکرم به دیدار فاطمه علیهاالسلام رفتند و آن روز بر در سرای گلیمی خیبری آویخته بود، چون آن را دیدند، بازگشتند، فاطمه علیهاالسلام برخاست و به حجره رسول آمد و از سبب پرسید؟ حضرت فرمودند: «یا فاطمه من بر عادت آنجا آمدم و لکن در سرای تو بر رسم جبّاران دیدم پرده فروگذاشته بازگشتم [فاطمه علیهاالسلام [ برفت پرده از در سرای دور کرد.»26
4 ـ فاطمه علیهاالسلام و سجود پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در ابتدای دعوت پیامبر اکرم به اسلام کفّار دندان مبارک حضرت را شکستند و خاک و پلیدی بر او میریختند و حضرتش را ساحر و کاهن و مجنون میخواندند. در تفسیر آیه مبارکه «اِنّ الَّذِینَ یُؤذُونَ اللّه وَرَسُولَه». (سوره احزاب /57) از قول عبداللّه مسعود نقل شده است که گفت: «دیدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده که کافری شکنبه شتر میان دو کتف وی فروگذاشت رسول سر از زمین برنداشت تا آن گه که فاطمه زهرا علیهاالسلام بیامد و آن از کتف وی بینداخت.»27
5 ـ فاطمه زهرا علیهاالسلام و اندوه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
آن روز که جبرئیل آیه «اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعِینَ» (سوره حجر /43) را آورد حضرت اندوهناک شدند و بسیار گریستند و هیچ کس از صحابه زهره نداشت که از سرّ آن تأثّر شدید جویا شود. عبدالرحمن عوف میدانست که رسول خدا به دیدار فاطمه آسایش مییابد از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پیامبر اکرم سبب این اندوه بزرگ را بپرسد. پیامبر در جواب به فاطمه علیهاالسلام فرمودند: چه پرسی از آنچه وهم و فهم هیچ کس بدان نرسد؟ چون حضرت اشارهای به ابواب جهنم و چگونگی درکات دوزخ کردند «فاطمه علیهاالسلام بیفتاد و بیهوش شد چون به هوش باز آمد گفت: «الویل الویل لمن دخل النّار».28
6 ـ دوستی فاطمه علیهاالسلام
چون قریش پیمان حدیبیّه را شکستند ابوسفیان را برای عذرخواهی نزد پیامبر فرستادند. او خواست از علاقه پیامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جوید این بود که به در خانه فاطمه علیهاالسلام رفت و ماجرا را گفت، آن حضرت به او گفتند: «این کار بزرگتر از آن است که حدیث زنان در آن گنجد.»29
7 ـ فاطمه علیهاالسلام و نوازش یتیم
مفسّران قرآن کریم آیه «وَیَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی» (سوره بقره /55) را تأکیدی به «اصلاح کار و مال»30 و نیکی به یتیمان دانستهاند. «روزی مهتر عالم یتیمی را دیدند که کودکان او را سرزنش میکنند و او میگرید و در خاک میغلتد، چون حضرت سبب درماندگی او را پرسیدند. گفت: پدرم روز احد کشته شد، خواهرم فرمان یافت و مادرم شوهر کرد و مرا براند حضرت رسول گفتند: ای غلام اندوه مدار من که محمّدم پدر توام و فاطمه خواهر تو و عایشه مادر تو... آن گاه مصطفی دست وی گرفت و به خانه فاطمه برد و گفت: یا فاطمه علیهاالسلام این فرزند ماست و برادر تو، فاطمه علیهاالسلام برخاست و او را بنواخت خرما پیش وی بنهاد...»31
8 ـ حجاب حضرت زهرا علیهاالسلام
پوشیدگی زن از دید نامحرم یک فرمان قرآنی است. در گذشته برای بیان این مفهوم خصوصا در فقه واژه «ستر»32 را به کار میبردند. سعدی شاعر خوشسخن هم در معرفی زن پارسا چنین گفته است:
به دیدار او در بهشت است شوی»33 ***«چو مستور باشد زن و خوبروی
و در تفسیر همچنین میخوانیم:
«در خبر است که روزی رسول در حجره فاطمه ـ علیهاالسّلام ـ بود. مردی نابینای مادرزاد در بزَد. رسول گفت: درآی، او درآمد فاطمه علیهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بِنَرفت از خانه بیرون نیامد. رسول بر سبیل امتحان گفت: یا فاطمه چرا از او پنهان شدی و او چیزی نبیند؟ گفت: یا رسولاللّه اگر مرا نبیند، من او را بینم. اَلیس اللّه تعالی قال: «وَقُل لِلمؤمنات یَغْضُضْنَ مِنْ اَبْصارِهِنّ وَیَحْفظن فُرُوجَهُنَّ». رسول ـ علیهالسّلام ـ گفت: اَلْحَمْدُللّهِ اَرانِی فی اهل بیتی ما سَرَّنی؛ سپاس آن خدای را که با من نمود در اهلالبیت من آنچه مرا خرّم بکرد.»34
حضرت علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام
بزرگان علم و عالمان دین در شناخت شأنی از شؤون حضرت علی علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام درماندهاند. ما از طریق روایاتی چون: «أحبّ النساء الی رسول اللّه فاطمة و من الرجال علیّ علیهالسلام ) و (... فمن عرف فاطمة حقّ معرفتها فقد أدرک لیلة القدر و انّما سمّیت فاطمة لاِءنّ الخلق فطموا عن معرفتها»35 گوشهای از عظمت این دو عزیز را باز مینماییم و از میان انبوه روایات تنها به ذکر چند روایت از تفسیر روضالجنان و کشفالاسرار اکتفا مینماییم.
1 ـ یاری و پرستاری فاطمه علیهاالسلام
در جنگ احد که رسول اکرم و حضرت علی علیهالسلام جراحاتی برداشتند حضرت فاطمه علیهاالسلام چهره مبارک پدر و روی نازنین همسر را شست. در همین غزوه شجاعت و فداکاری علی علیهالسلام تا آنجا جلوه نمود که جبرئیل از آسمان آواز داد: «لاسیف اِلاّ ذوالفقار وَلافتی الاّ علیّ» پس از جنگ آن تیغ را به فاطمه علیهاالسلام داد و گفت: «بستان این شمشیر را که امروز با من وفا کرد.»36
2 ـ دعای حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله
پیامبر اکرم در پاسخ به طعنه زنان قریش که به حضرت زهرا علیهاالسلام گفته بودند: پدرت تو را به مردی درویش داده است چنین فرمودند: «بدان که این زنان که این گفتند نه بر طریق شفقت گفتند. من تو را به مردی دادم که «اَقْدَمُهُمْ سِلْما و اکْثَرُهُمْ علما وَاَعْظَمُهُمْ حِلْما» به اسلام از همه پیشتر است و به علم از همه بیشتر و به حلم از همه عظیمتر. آنگه دعا کرد ایشان را و گفت: بار خدایا جمع ایشان مجتمع دار و دلهاشان به هم آر و فرزندان ایشان را وارثان بهشت نعیم کن.»37
3 ـ شمهای از فضایل حضرت علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام
در وجود مبارک حضرت فاطمه فضایل بیشماری جمع است و زندگانی آن بانوی دوسرای در همه ابعاد نمونه است، از جمله پایداری آن اسوه کامل در تنگدستی و هجوم فقر مادّی است؛ آوردهاند:
«یک روز امیرالمؤمنینـ علیهالسّلام ـ در حجره فاطمه شد او را یافت که حسن و حسین را میخوابانید و ایشان نمیخفتند از گرسنگی، فاطمه گفت: یابن عَمّ رسولاللّه! بنگر تا چیزکی به دست آری برای این کودکان که از گرسنگی بنمیخسبند و سه روز است تا طعام نخوردهاند؟
امیرالمؤمنین از خانه به در آمد و بنزدیک عبدالرّحمن عوف شد و او را گفت: دیناری زر به قرض مرا ده . عبدالرحمن دست در کیسه کرد و دیناری از آن برداشت و به امیرالمؤمنین داد او بستد. امیرالمؤمنین به بازار آمد تا چیزی بخرد مقداد را بر سر راه دید از حالش جویا شد، دیناری که به قرض گرفته بود به او داد و گفت: تو اولیتری که تو چهار روز است که چیز نیافتهای و ما سه روز. مقداد آن بستد و برفت، امیرالمؤمنین به مسجد رسول آمد. در شأن او و این قصّه، آیت آمده بود که: «وَیُؤثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ...»38 (حشر /9)
4 ـ پیوستن دو دریا
بعضی از اهل اشارت در تفسیر: مَرَجَ الْبَحْرَینِ یَلْتَقِیان (سورة الرحمن /19) نوشتهاند مقصود از بحرین، فاطمه علیهاالسلام و علی علیهالسلام است. و بینهما برزخ (محمّد صلیاللهعلیهوآله ) «یَخْرُجُ مِنْهُما اللُّؤلُؤُ وَالْمَرْجان،» الحسن والحسین علیهماالسلام است.
و نیز گفتهاند : از تخصیصات و تشریفات آدمی یکی آن است که در نهاد وی دو بحر آفریدهاند یکی بحر سرّ، دیگر بحر دل، این اشاره است به آیه مرجالبحرین و بحرین این جا خوف و رجاست عامّه مسلمانان را و بحر قبض و بسط خواص مؤمنان را و بحر هیبت و انس انبیاء و صدیقان را.»39
5 ـ حضرت فاطمه علیهاالسلام خاتون قیامت
میبدی در تفسیر آیه شریفه: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ» (سوره مائده /55) با استناد به حدیث: «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیُّ مُولاه» ولایت دین را اجلّ ولایات میداند و در فضیلت علی علیهالسلام چنین مینویسد: «علی مرتضی ابن عمّ مصطفی شوهر خاتون قیامت فاطمه زهرا علیهاالسلام که خلافت را حارس بود و اولیاء را صدر و بدر بود...»40
در تفسیر کشفالاسرار علاوه بر آنچه گذشت نام و یاد حضرت فاطمه علیهاالسلام مکرر41 آمده است، برای کوتاهی سخن به ذکر پارهای بسنده شده است.
تأکید احادیث و همآوازی علمای اهل سنّت با شیعیان در دوستی اهلبیت موجب پیدایش اشعاری در مدح حبیبه خدا حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شده است که گزیده ای از آن اشعار را میتوان در کتاب مناقب فاطمی42 مشاهده نمود، البته انعکاس انوار ولایت از مشکوة وجود حضرت زهرا علیهاالسلام در لابهلای دیوان شاعران نیکنهاد ما به چشم میخورد. از آن شمار است شعر عطار نیشابوری که در آن ماجرای بیان احوال فاطمه علیهاالسلام به رسول اکرم و تعلیم تسبیح نماز به صدیقه کبری آمده است پارهای از آن ابیات چنین است:
پیش سیّد رفت در خلوتگهی ***«فاطمه خاتون جنت ناگهی
یک کنیزک از تو میخواهم صله *** گفت کرد از آس دستم آبله
تا کیام از آس چندین غم رسد؟ *** تا مرا از آس رنجی کم رسد
آس کردن خود چه کار من بود *** آس گردونم چو یک ارزن بود
بود آن ساعت غنیمت بیشمار *** وی عجب در پیش صدر روزگار
هیچ نگذاشت از برای فاطمه *** دست بگشاد و ببخشید آن همه
گفت این بهتر تو را زآن جمله چیز *** یک دعاش آموخت زیبا و عزیز
تا که تو هستی خدایت بس بود»43 *** انس حضرت جانفزایت بس بود
در تعلیم تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نوشتهاند: پس از مراسم باشکوه شب ازدواجِ آن حضرت که همسران پیامبر و زنان مهاجر و انصار همه به خانههای خود برگشتند فقط اسماء نزد آن حضرت ماند، چون حضرت فاطمه از خدمت چندین روزه اسماء شرمگین بود تقاضای خادمهای کرد، پیامبر فرمود: خادمهای خواهی یا چیزی که از خادمه بهتر باشد؟ گفت: و آن چیست یا رسولاللّه؟ گفت: آن که به عقب هر نماز سیوچهار بار تکبیر کنی و سیوسه بار تسبیح و سیوسه بار تحمید این بر زبان صد است و در ترازو هزار یا فاطمه هیچ کس نباشد که هر بامداد و شبنگاه این تسبیح بکند و الا خدای تعالی او را مهمات دنیایی و آخرتی کفایت کند.»44
آنچه برای ما پس از سپری شدن قرنها شایان توجّه میباشد این است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله بجای بخشش خادمه تسبیحی تعلیم فرزندش نمود که فیض آن جاودانه است چنان که هم اکنون، امّت اسلام تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را بعد از هر نماز میخوانند و نام آن دخت پارسا و انسیّه حورا تا آفتاب میدرخشد و مسلمانی نماز گزارد برجاست و از برکات آن تسبیح و تحمید روح مقدسش بهرهمند میگردد. زندگانی کوتاه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نمودار نورانی صفات حسنه است انعکاس احادیث نبوی و سخنان ائمه هدی در تفسیر روضالجنان و کشفالاسرار نمایانگر گوشهای از فضایل زهرای مرضیه است و این سخن درست است که بزرگان علم و ادب و عرفان و کلام... از بیان شأنی از شؤون این گوهر تابناک و اسوه راستین اسلام ناتوانند و در این مقام ابیات زیر بیان حال همگان است که گفت:
عقل در شرح شما شد بوالفضول***«وصف تو بگذشت از قدر عقول
عاجزانه جنبشی باید در آن»45*** گرچه عاجز آمد این عقل از بیان