0

موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟


نقل قول ali201355

تابستان امسال بمن خیلی سخت و بد گذشت زیرا................

سلام. ممنون که انشا نوشتید.

من الان خودم باید ادامه انشای شما رو حدس بزنم؟

کاغذ سفید تحویل دادین شما!

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 14 مهر 1393  1:43 PM
تشکرات از این پست
borkhar aftabm namebaran sayyed13737373 amirali123 khodaeem1
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

زنگ انشا تموم بشه من دیگه انشا قبول نمیکنم. گفته باشم! اسامی غایبین رو هم میزنم تابلو اعلانات.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 14 مهر 1393  3:23 PM
تشکرات از این پست
namebaran sayyed13737373 borkhar amirali123 khodaeem1 aftabm
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

با سلام

در کل تابستان بدی نبود، مسیری یکنواخت و تکراری از گرما، آلودگی هوا، ترافیک، کار و مشغلات روزمره ....

در شهریور ماه بود که متاسفانه یکی از دوستان نزدیکم را در سانحه تصادف از دست دادم که هنوزم باورش نکردمcrying

بعد از اون، یکی دو مسافرت داشتم که همگی به نقاط خوش آب و هوای اصفهان و کشور بود و خیلی خیلی خوش گذشت، جای همتون را خالی کردم.

مسافرت اخیر به خطه سرسبز شمال بود، هوای سرد پاییزی و جنگل های بکر و دست نخورده مازندران و گیلان که هر از گاهی با باران برگ مواجه می شد.

جاتون خالی، باران با لطافت و ترنم خاص و منحصر بفردش و با طنین دلنوازش، همراه همیشگی ما بود، البته پس از راسخون.

همین دیگه...

ممنون که مطالعه کردید

موفق باشید

 
       
سه شنبه 15 مهر 1393  8:56 AM
تشکرات از این پست
sayyed13737373 mehdi0014 borkhar salma57 namebaran amirali123 hossein201273 khodaeem1 moradi92 aftabm architect0811
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

سلام بر مدیر ارشد جناب آقای نجاران. واقعا شرمنده کردید. من بیست میدم به انشاتون.

ولی فعلا وقت ندارم خودم انشا بنویسم. ان شاءالله همیشه سفرهای خوب و خاطره انگیز براتون پیش بیاد.

بابت از دست دادن دوست هم به شما تسلیت میگم. خدا بیامرزدشون.

ان شاءالله توفیق سفرهای زیارتی مشهد، مکه و کربلا نصیبتون بشه.

باز هم ممنون از انشاتون.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

سه شنبه 15 مهر 1393  10:49 AM
تشکرات از این پست
namebaran amirali123 hossein201273 borkhar khodaeem1 ravabet_rasekhoon moradi92 aftabm mehdi0014 architect0811
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

يادم رفته بود نمره حاج خانم كه بيسته بيست .....حرف نداره ..

با كسب اجازه از معلم خانم سلما

خانم اجازه ميدين كه بخونم .........باشه cheeky

به نام خدا

یکی بود هنوزم هست،
یکی رودوست داشتم هنوزم دارم.
آهای یکی!خیلی تکی

در دلم من ......واسه خود خودمي ..........مادر ( رفيق بي كليپس ) .....خخخ

سري اول :

خوب تابستان كه كارهاي زيادي كرديم و الان زيادش يادم نيست ولي هر كي كه به يادم افتاد رو مينويسم

امسال تابستون هوا خيلي گرم بود و هر وقت كه وقت ميكرديم ميرفتيم به قول  كودك درونم دَدر ..... يكيش كه رفتيم به سد قلعه چاي مال شهرستان عجب شير البته تنها نرفته بوديم ها با دوست پدرم كه همسايمون هم هست رفته بوديم و خواهر بزرگم هم بود ( خانوادگي ) .......هيچي ديگه جاتون خالي رفتيم به كنار سد البته كنار كه نميشه بالاتر از سد بود رفتيم اونجا يه فضاي سر سبزي هست كه  هميشه اونجا ميريم كنار رودخانه پر آب كه همين طوري از آب نميتوني رد بشي خيلي پر فشار هست .........رفتيم اونجا و من يعني ما ديگه يه سمار زغالي از پدر بزرگم ( پدري ) ( روحش شاد و يادش گرامي ) رسيده كه قديمي هست ها منظورم اينكه كه مثل امروزي ها با مس الكي ساخته نشده  ( حسابي تميزش كردم تو سفر به شهر اصفهان طريقه تميز كردنش رو پرسيدم ) به محض اينكه رسيديم سماور رو ، روبه راه كردم و ........... واسه نهار هم كباب داشتيم و ....با بچه ها بازي كرديم و .............. نهار رو هم زديم به بدن و  دوغ محلي هم گرفته بوديم كه داخل آب گذاشته بودم باورتون نميشه خنك خنك ............ هيچي ديگه خورديم و........... بعد اظهر بود كه من و دامادمون از آب گذشتيم و رفتيم بالاي كوه ..الان ياد اون هوا افتادم هوا عالي بود تر تميز ........... و اومديم پايين ديگه خيلي خوش گذشت نزديك غروب بود برگشتيم وواقعا اون روز خيلي روز خوبي برامون بود و گفتيم و خنديديم و .................

 

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

سه شنبه 15 مهر 1393  11:52 AM
تشکرات از این پست
hossein201273 omiddeymi1368 salma57 borkhar khodaeem1 namebaran moradi92 aftabm mehdi0014
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

نمره امیر جان بیست

موزوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذرانده اید ؟

البته من خرداد به مسافرت رفتم . خانم اجازه خرداد جزء فصل بهاره ! خوب ما 24 خرداد مشهد رو به مقصد سرعین ترک کردیم cheeky ساعت 4 صبح حرکت کردیم ساعت 7 به بابا امان بجنورد رسیدیم . جاتون خالی صبونه رو زدیم تو رگ . بعد از صرف صبونه حرکت کردیم . ظهر یادم نیسن کجا برای صرف ناهار اطراق کردیم . بعد از ناهار حرکت کردیم حدود ساعت 19 به امامزاده عبدالله آمل رسیدیم . شب همونجا موندیم و خلاصه آغا سرتونو درد نیارم رفتیم و رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به سرعین .

البته مسافرت یکی دو روزه هم رفتم که تصاویرشو هم گذاشتم تو تالار گردشگری (روستای صنوبر ، سد فریمان )

خانم اجازه ادامه شو نتونستم بنویسم مدادم شکست

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

چهارشنبه 16 مهر 1393  8:22 AM
تشکرات از این پست
salma57 amirali123 borkhar namebaran moradi92 aftabm mehdi0014
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

ممنون آقای خدایی.

من هم خواستم 20 بدم. 2 رو که نوشتم مدادم شکست. همون 2 کافیه دیگه! 

چیزی که عوض داره گله؟؟؟؟؟؟ نداره

باز هم تشکر که قبول زحمت فرمودید و انشای خودتون رو نوشتید.

بعضی ها همین انشای نصفه با مداد شکسته رو هم ننوشتن. برای همشون نمره منفی درنظر می گیرم.

تو کلاس انشای بعدی هم راشون نمیدم.  مخصوصا بعضی ها رو

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

چهارشنبه 16 مهر 1393  8:25 AM
تشکرات از این پست
amirali123 borkhar khodaeem1 moradi92 aftabm mehdi0014 architect0811
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟


نقل قول salma57

ممنون آقای خدایی.

من هم خواستم 20 بدم. 2 رو که نوشتم مدادم شکست. همون 2 کافیه دیگه! 

چیزی که عوض داره گله؟؟؟؟؟؟ نداره

باز هم تشکر که قبول زحمت فرمودید و انشای خودتون رو نوشتید.

بعضی ها همین انشای نصفه با مداد شکسته رو هم ننوشتن. برای همشون نمره منفی درنظر می گیرم.

تو کلاس انشای بعدی هم راشون نمیدم.  مخصوصا بعضی ها رو


آبجی ممنون . من قانع ام 2 هم خوبه

البته بگم نمره ی بیسته کلاسو نمیخوام ، بهترین هوش و حواسو نمیخوام ، من فقط میخوام یه انشاء بنویسم ، واسه اینم که مداد رنگی نمیخوام نه نمیخوام 

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

چهارشنبه 16 مهر 1393  10:10 AM
تشکرات از این پست
salma57 borkhar amirali123 moradi92 aftabm mehdi0014 sayyed13737373 architect0811
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

دوستان نخونند از دست دادين ........بگم چي رو ........ نميگم خوئتون بخونيد ميفهميد

من تو ( داداش خدايي)  رو ميخوام تورو ميخوام اونا رو نميخوام نفسم تويي تويي ......... اونا رو نميخخوام ( دشمنان راسخون ) خخخcheeky

سري دوم :

خانم اجازه .........laugh

به نام خدا

اين انشاء هم مربوط به مسافرت هست اينبار خانوادگي بوديم با هم ديگه رفتيم  بعدش سفرمون شروع شد يه كار خيري بود ديگه جزئياتش رو من نميگم مربوط به ازدواج و ... اينا نبود خب .........

واسه همون كار بايد ميرفتيم تهران ........ به اون مسير كه ازاد راه ميانه بود فكر كنم رسيديم چون معلوم هم نبود درست شده يا نه ؟ آخه ما قصد رفتن به تهران رو نداشتيم ميخواستيم بريم چند روز تو اردبيل و سرعين بمونيم و اگه همون كار خير درست ميشد بايد بلافاصله ميرفتيم تهران واسه همون به اون مسير كه رسيديم يا به طرف اردبيل يا تهران بابام گفت حالا بگيد كدوم طرف بريم ؟

خواهرم ( كوچكتر از من ) ميگفت بريم سرعين و اونجا بمونيم .......بعد من هم فكر ميكردم ما بعد اظهر هر طرف بريم ميرسيم اگه سرعين و اردبيل بريم اگه اون كار خير درست ميشد بايد فرداش ميرفتيم تهران و ديگه اون صفاي تفريح از بين ميرفت من گفتم من ميگم بريم تهران اگه كاره درست شد كه هيچي كارمون رو انجام ميديم و برميگرديم اگه نه درست نشد فرداش برميگرديم و ميريم ديگه بابا و مامان هم گفتند راست ميگي ولي خواهرم ناراحت بود ها هيچي ديگه رفتيم به سمت تهران و يه 3 ساعت رانندگي كرديم كه يهو گوشي بابام زنگ زد پسر عموم بود كه تو تهران بود هيچي ديگه خبر خوش رو داد و گفت ديگه لازم نيست كه  شما بياييد هيچي ديگه ما هم تصميم گرفتيم برگرديم و بريم سرعين و اردبيل ........اومديم  نهار رو هم زديم به بدن جاتون خالي جوجه با برنج (كته) بود كته رو كه مامانم زود همون جا گذاشت برنج هاشمي مال رشت ( سال پيش گرفته بوديم از خود رشت ) واي چه بويي چه طعمي ......جوجه رو هم تميز كرده بوديم و تو فريزر بود زير يخ در اوردم و منگال رو به راه كردم و زديم به بدن جاتون بسيار خالي الان كه دارم اونا رو تعريف ميكنم مزش رو زير دندونام حس ميكنم  بعد رفتيم سرعين واي چه هوايي ........اين انشاء ادامه دارد ....خخخcheeky

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

چهارشنبه 16 مهر 1393  10:41 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 salma57 borkhar moradi92 khodaeem1 aftabm mehdi0014 architect0811
amirhossein1392
amirhossein1392
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 16034
محل سکونت : -

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

به نام خدا

شروع تابستان برای من رنگ و صفا و حس دیگری داشت. سفر به مشهد مقدس و زیارت امام رضا(ع) از زیباترین خاطرات تابستان امسالم بود. امسال با ثبت نام در کلاس های زبان و ورزش (والیبال) خواستم از اوقات فراغتم به بهترین نحو استفاده کنم. بعد از مدتی به دلایلی کلاس زبان انگلیسی را کنسل کردم ولی کلاس والیبال را تا پایان ترم ادامه دادم. تابستان همیشه سریع می گذرد. بیشتر اوقات خود را در وبسایت راسخون گذراندم و خاطرات بسیاری از وبسایت راسخون دارم از قبیل خاطره ی حضور در شب های ماه مبارک رمضان در وسایت راسخون و اجرای مجدد دوره ی آموزشی نجوم و در شهریور ماه هم به دلایلی از راسخون استعفا دادم. البته قرار شد که بعد از استعفا دیگر راسخون نیایم ولی واقعاً نمی شود از راسخون دل کند. راسخون یکی از بهترین وبسایت هایی بوده است که تاکنون در فضای مجازی مشاهده کرده ام. تابستان با بی آبی هم همراه بود. بی آبی که باعث خشک شدن رودخانه ی زاینده رود شد. یک اتفاق دیگر هم افتاد و آن قطعی یک روزه ی آب بود که دلیلش سقوط خودروی حامل سوخت در آب بوده است. البته با این وجود هم هنوز به خاطر استفاده ی نادرست از وقتم نراحتم. می تونستم بهتر از این از وقتم استفاده کنم.

اگر کسی را یافتی که در لبخندت غمت را دید، در سکوتت حرف هایت را شنید و در خشمت محبتت را فهمید؛ بدان او بهترین دارایی توست :)

چهارشنبه 16 مهر 1393  6:38 PM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 salma57 borkhar moradi92 amirali123 khodaeem1 aftabm mehdi0014 architect0811
amirhossein1392
amirhossein1392
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 16034
محل سکونت : -
چهارشنبه 16 مهر 1393  6:38 PM
تشکرات از این پست
borkhar amirali123 aftabm moradi92
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

من که از همون قدیم از إنشا متنفّر بودم در حدّ تیم ملّی...

هر وقت املا داشتین صِدام کنین.wink

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

چهارشنبه 16 مهر 1393  6:47 PM
تشکرات از این پست
salma57 amirhossein1392 borkhar moradi92 amirali123 khodaeem1 aftabm mehdi0014
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

[محض مزاح]laugh

توی انشاهای امیرعلی هم که همش یه چیزی رو به بدن میزنن-منظورم غذایه!!!!!-wink

اوّلش که با ترانه شروع میشه ، آخرش هم یا شام میدن یا ناهار...خخخخخخخخخخخ

هدفش کلاً همینه که بقیه رو .... خخخخخخخخخ

امیر علی میگم سرکاری نباشه انشاهات؟؟؟؟؟!!!!!!!cheeky خخخخخخخخخخخخخخخ

 

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

چهارشنبه 16 مهر 1393  6:56 PM
تشکرات از این پست
salma57 amirhossein1392 borkhar moradi92 amirali123 khodaeem1 aftabm mehdi0014
moradi92
moradi92
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 3481

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟

نمره آقای دیمی: 20

 

ما صبح زود حرکت کردیم.

ما راه بسیار دوری را طی کردیم. 

جاده بسیار بد و ناهموار بود.

مدام در ماشین بالا و پایین میشدیم.  

در دلمان گفتیم: " چرا مسئولین فکری به حال این جاده خراب نمیکنن؟!"

در بین راه چندین مورد تصادف توجه ما را به خود جلب نمود. 

ما درس عبرت گرفتیم که باید آهسته برانیم تا به مقصد برسیم و باید کمربند ایمنی خود را ببندیم. 

هوا کاملا تاریک شده بود.

در نزدیکیهای ایلام، جاده بسیار رویایی بود.

ما دیدیم که ایلام در بین کوهها قرار دارد. 

آنقدر از کوهها پایین رفتیم تا به تابلوی "به ایلام خوش آمدید" رسیدیم. 

خیلی خوشحال شدیم cool.

ایلام، شهر بسیار زیبایی بود. 

ما در آنجا چند تا پس لرزه هم دشت کردیم cheeky

یک حکم شرعی هم یاد گرفتیم:

"برای پس لرزه ها، نیازی به خواندن نماز آیات نیست. " 

در کل، سفر با هیجان و آموزنده ای بود.

 

این بود انشای من. 

 

کاش میشد زمان چند سال، به عقب برگرده!!

اون وقت، حتماً یه راه دیگه رو میرفتم و الان اینجای زندگی نبودم!!

 

پنج شنبه 17 مهر 1393  1:08 AM
تشکرات از این پست
amirali123 omiddeymi1368 khodaeem1 aftabm mehdi0014 borkhar salma57
amirali123
amirali123
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 15244
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:موضوع انشاء : تابستان خود را چگونه گذراندید؟


نقل قول omiddeymi1368

[محض مزاح]laugh

توی انشاهای امیرعلی هم که همش یه چیزی رو به بدن میزنن-منظورم غذایه!!!!!-wink نانچيكو رو هم به بدن و سر و دست و پا ميزنند رفتني وايسا دم در باهات كار دارم ...خخخ

اوّلش که با ترانه شروع میشه ، آخرش هم یا شام میدن یا ناهار...خخخخخخخخخخخ....( شاد بودن با رعايت دين و اسلام و ياد خدا بودن و از اون طرف دست به خير داشتن بهترين هستش تو اين دنيا )

هدفش کلاً همینه که بقیه رو .... خخخخخخخخخ

امیر علی میگم سرکاری نباشه انشاهات؟؟؟؟؟!!!!!!!cheeky خخخخخخخخخخخخخخخ

 

محض واقعيت angry( البته اين عكس رو همين طوري گذاشتم والا هيچي بهتر تر و عين واقعيت تر از cheeky براي محبوب دلها نيست ) خخخ

بزار اين طوري بگم مگه ميشه ادم اون طوري كه رفتار ميكنه اون طوري زندگي نكنه ديگه تو اين سايت كه يه جون بيشتر ندارم جون خودم ميگم ( بعداً نگيد اسمش الكي گفت جون امير علي محبوب دلها) همش راس راسكي و اصلا يه حرفش هم از خودم ننوشتم آخه چه دليلي داره


 

 

غزال خوش صدا توئی ، راسخون

شیرین تر از عسل توئی ، راسخون

بین تموم سایتهای اینترنت

 نگین بی بدل توئی ، راسخون

پنج شنبه 17 مهر 1393  9:33 AM
تشکرات از این پست
omiddeymi1368 khodaeem1 moradi92 aftabm mehdi0014 borkhar salma57 ma23hasan
دسترسی سریع به انجمن ها