چرا شيعه را جعفري ميخوانند؟
رئيس مذهب جعفري , در اصل خود رسول الله (ص) است ،زيرا ريشه شيعيان به خود پيغمبر عظيم الشان اسلام ميرسد واولين بار اززبان ايشان نام شيعيان اميرالمومين علي(ع) بگوش رسيده است .
ابن عباس روايت مى كند كه چون آيه شريفه" إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ" «آنان كه ايمان آورده اند و نيكوكار شدند به حقيقت، بهترين اهل عالمند. پاداش آن ها نزد خدا باغ هاى بهشت عدن است كه نهرها زير درختانش جارى است و در آن بهشت تا ابد جاودان و متنعمند و خدا از آن ها خشنود است» بينه (98): 7 و 8
بر پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نازل شد، پيغمبر خطاب به على ابن ابى طالب(عليه السلام)فرمود: «يا على! در اين آيه شريفه، مراد از خير البريه تو و «شيعيانت» مى باشيد. روز قيامت تو و شيعيانت در حالى كه خداوند از شما راضى و شما هم از خداوند راضى و خشنود هستيد مى آييد»
اللمعة البيضاء، ص413، حديث 1125 ; شواهد التنزيل، ج 2، ص459 ; الدر المنثور، ج 8 ، ص589 ; المناقب، ص265، حديث 247 ; شبهاى پيشاور، ص156 «أنت يا علي و شيعتك تأتي أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيّين».
ازاین رو رئيس مذهب شيعه شخص رسول گرامي اسلام و جانشين برحق ايشان اميرالمومنين (ع) است و فرزندان معصوم ايشان ستارگان هدايتي هستند که رسول گرامي اسلام آنها را به جابربن عبدالله انصاري آموزش داد.
برهمين اساس چنانچه بخواهيم شيعيان را عدالت خواه معرفي کنيم بهتر آنست که ايشان را علوي معرفي کنيم واگر چهره صلح طلبي و آرامش خواهي را بخواهيم بعنوان نماد اين مذهب بيان نمائيم بهتر است با عنوان "حسني " بخوانيم .
همانگونه شهادت طلبي وايثارگري شيعيان از امام حسين (ع) و ديانت طلبي را بايد ازعلي بن حسين سيد الساجدين (ع) رنگ وبوي ديگري بخود ميگيرد هريک ازائمه ما قبل و بعدازامام جعفرصادق(ع) داراي خصيصه و شاخصه بارزي ميباشند ولي آنچه در زمان امام ششم ازشيعه متبادر گرديد انديشمندي و علم طلبي اين مذهب بودکه عليرغم شاخصه بارز تاکنون آنچنان که بايد ازشيعيان به نمايش درنيامده است.
در زمان خلفا ،علي(ع) وقتى كه رجال و دانشمندان ساير اديان، براى كشف حقايق به مدينه مى آمدند تا مناظره و مباحثه علمى نمايند، امام على(عليه السلام) آنان را مجاب مى كرد و بدين طريق از ارايه خدمات شايان علمى خود به جامعه مسلمين دريغ نمىورزيد. بااين حال امام اول شيعه هرگز نتوانست دانشگاه علوم وفيوضات الهي خود را آنچنان که شايسته باشد مفتوح نمايد وصندوقچه علوم ايشان سربه مهر به حسن وحسين عليهما سلام سينه به سينه منتقل شد ولي دوران خفقان حکومت امويان حسنين را درکنج غربت نشاند و هريک را به مشغله اي درگير ساخت تا مسلمانان نتوانند ازسرچشمه هاي جوشان علوم بهره مند شوند.
پس از شهادت امام حسن مجتبى(ع)، امام حسين، امام سجاد و امام باقر(عليهم السلام) تحت فشار شديد و آزار و اذيت اموى ها قرار گرفته و تحت نظر و كنترل بودند.آنچنان که آمار آمد وشدها به منزل امامان معصوم لحظه به لحظه به حکومت مدينه ودربار حکام اموي گزارش ميشدو فقط عده قليلى از شيعيان خاص، موفق به ديدار آن ها و اخذ حقايق و علوم مى شدند تاآنکه بالاخره هر كدام از فرزندان رسول الله(صلى الله عليه وآله) را به طريقى به شهادت رساندند.
در اوايل قرن دوم هجرى، درگيرى هاى شديدى بين بنى عباس و بنى اميه شكل گرفت و اموى ها مشغول و مجبور به دفاع از حكومت خود شدند. در نتيجه توان ادامه آن سختگيرى ها و كنترل ها را نداشتند. لذا امام صادق(عليه السلام) با استفاده از اين فرصت، از انزوا بيرون آمد و خانه خود را به دانشگاه علوم الهي مبدل ساخت و باب اين دانشگاه را به روى همه مردم باز گذاشت. ايشان آزادانه در منبر مساجد به نشر علوم و احكام و قواعد دين مى پرداخت آنچنان که بنابر روايت مستند در اين زمان بيش از چهار هزار طلبه و دانشجوى علم و دانش از درياى بى كران علم آن حضرت بهره گرفته وهريک به دانشمندان و انديشمندان شهيري درعصر خود مبدل که نام برخي ازآنها وعلوم مکشوفه ايشان تاکنون مورد بهره برداري قرار ميگيرد.
شاگردان خاص آن حضرت با بهره گيرى از جلسات درس ايشان، درباره مبانى علمى، قسمت هايى از چهارصد اصل معروف را نوشتند كه به «اصول اربعه مائه» معروف شد.يكى از خوشه چينان مكتب آن حضرت به نام جابر بن حيان كتابى شامل هزار ورق و پانصد رساله به رشته تحرير در آورد.
جابربن حيان بابهره گيري ازاين سرچشمه جوشان موفق به کشف الکل گرديد که تاکنون علوم پزشکي و شيمي خود را مديون اين کشف بزرگ ميدانند.
امام جعفرصادق(ع) عليرغم تلاش بدخواهان شيعه براي نمايش تک بعدي ازآن و هاديان اين مذهب دردوران مذکور علوم مختلفي را در اولين دانشگاه بزرگ اسلام وجهان تدريس نمود که ازجمله آنها ميتوان به : شيمي،فيزيک ،نجوم ، رياضي،فقه و حقوق اسلامي و...اشاره داشت .
بنابراين براى هيچ كدام از اهل بيت عترت و طهارت، چنين فرصتى پيش نيامده بود تا بتوانند به نشر احكام و قواعد فقهى، تفسير آيات قرآن مجيد و كشف اسرار حقايق بپردازند. چون اين موقعيت بيشتر براى امام جعفر صادق(عليه السلام) پيش آمد، لذا مذهب شيعه با مهر "جعفري " مذين از علوم الهيه آن امام گرديد و تاکنون به واسطه اين جوشندگي در علم به نام آن حضرت اشتهار ومعروفيت يافت .
اشتهار مذهب شيعه به نام امام جعفرصادق(عليه السلام) هيچ دلالتى بر تفاوت بين ايشان و اجدادش و نيز عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى(عليه السلام)كه از امامان بر حق شيعه است، ندارد.بلکه مبدء ودليلي براي علمي بودن چهره شيعه بشمار ميرود.
دامنه تدریس امام صادق(ع) فقط مختص شیعیان نبود زيرا اكابر علما و فقهاى بزرگي از اهل سنت، نظير: ابوحنيفه، مالك بن انس، يحيى بن سعيد انصارى، ابن جريح، محمد بن اسحق، يحيى بن سعيد قطان، سفيان بن عيينه و سفيان ثورى از مكتب آن حضرت بهره گرفته و افتخار شاگردي آن حضرت را باخود همراه ساخته اند .
اما آنچه ازآن جز به تحجر و تبعيت ازکج فهمي هاي گذشتگان نميتوان ياد کرد ،موجب شده تا حق جويان اهل سنت تاکنون از حقانيت واعلميت ستارگان آسمان ولايت کم بهره باشند که از نشانه هاي آن فقط ذکر همين مطلب کفايت ميکند که باوجود پرورش شاگردان بزرگي چون افراد صدر والذکر نام امام جعفر صادق (ع) باوجود آن همه روايت و اصل معروف که درعموم کتب اهل سنت نيز ذکر شده جزو ائمه اربعه اين مذهب قرار نگرفته است .
حال آنکه اين امام همام به جهت نسب و فضيلت که در صفحات کتب مشهوره اهل سنت به آن اذعان و تاکيد شده سرآمد افراديست که دربيان اصول و فروع شرعيه و علميه بدون درک حضرت رسول (ع) به بيان روايات متضاد ازيکديگر اقدام نموده اندحال آنکه تاکنون حتي کلمه اي متضاد از آنچه رسول گرامي اسلام (ص) وقرآن کريم به بشر ارايه نموده است از زبان امام جعفرصادق (ع) ويا ديگر ائمه طاهرين نقل قول نشده است .
اما آنچه ائمه طاهرين بخصوص امام ششم شيعيان ثبت و ضبط درپرونده علمي وشرعي شيعه نموده به بيان خود ايشان هيچ نبوده جز آنکه انتقال کلام رسول گرامي اسلام میباشد.
سايت شيعه شميم