پاسخ به:سرگرمی "یـک شـعـر یـک شـاعـر"
مهدی فرجی
این گل که به چشم نیک و بد خارم ازو رسوا شدهٔ کوچه و بازارم ازو
من میخواهم که دست ازو بردارم دل نگذارد که دست بردارم ازو
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست
امام خمینی ره
ازین گفتن، خدایا، شرم دارم و زان حضرت به غایت شرمسارم
ز فیض خود دلم پر نور گردان زبانم را ز باطل دور گردان
سعید بیابانکی
بدن خردی نیاید از تو کاری به پشت عقل باید بردباری
ترا پرواز بس زودست و دشوار ز نو کاران که خواهد کار بسیار
پروین اعتصامی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
محتشم کاشانی
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
متی ترانا و نراک
جواني شمع ره كردم كه جويم زندگاني را
نجستم زندگاني را وگم كردم جواني را
كنون با بار پيري آرزومندم كه برگردم
به دنبال جواني كوره راه زندگاني را
شهریار
ای بخت مرا سوخته خرمن کردی بی جرم دو پای من در آهن کردی
در جمله مرا به کام دشمن کردی با سگ نکنند آنچه تو با من کردی
مسعود سعد سلمان
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا
گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا
غزال خوش صدا توئی ، راسخون
شیرین تر از عسل توئی ، راسخون
بین تموم سایتهای اینترنت
نگین بی بدل توئی ، راسخون
سیمین بهبهانی
گر نگشتی نقش پر او عیان این همه غوغا نبودی در جهان
این همه آثار صنع از فر اوست جمله انمودار نقش پر اوست
عاقبت پرونده ام را ، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من ، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها ، نامی از ما یادگاری
قیصر امین پور
فداک ابی و امی این تمشی براق آمد مگر بر عزم عرشی
تورا چه عالم و چه عرش و چه فرش که صد عالم ورای عرش و فرشی
کنون روحانیان عرش را بین چو سر بر خط نهاده انس و وحشی