0

وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

شخص ليس بكافر، فقال: «أيّما امرى‏ء قال لأخيه: يا كافر، فقد باء بها أحدهما، إن كان كما قال وإلاّ رجعت عليه».
1. تكفير يك حكم شرعى است بايد معيارش از سوى خدا و رسول او تعيين گردد، همان گونه كه حلال و حرام و واجب، بايد از سوى خدا باشد.
هم‏چنين در برخى از موارد در كتاب و سنّت كلمه كفر در گفتار و رفتار آدمى اطلاق شده به معنى «كفر اكبر» كه سبب خروج از دين اسلام مى‏شود، نيست.
از آن جايى كه بايد حكم به كفر از سوى خدا و رسولش باشد، جايز نيست كسى را تكفير كنيم مگر اين كه دليل روشنى از كتاب سنّت بر كفر او گواهى دهد و هرگز با گمان و احتمال نمى‏شود كفر كسى را ثابت كنيم، زيرا احكام سنگينى بر اين حكم تكفير مترتب مى‏شود.
وقتى كه ما معتقديم طبق قاعده
«الحدود تدرء بالشبهات» با وجود شبهه، حكم حدود مرتفع مى‏شود، مسلّم مسأله «تكفير» به خاطر آثار مهمّى كه دارد از حدود مهم‏تر است و لذا پيامبر اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] همگان را از تكفير كسى كه واقعا كافر نيست، برحذر داشت و فرمود: هركس به برادر مسلمانش بگويد: اى كافر! اگر راست بگويد، طرف مقابل گرفتار عذاب الهى مى‏شود و اگر دروغ بگويد، عذاب به خودش باز مى‏گردد.
وقد يرد في الكتاب والسنّة ما يفهم منه أنّ هذا القول أو العمل أو الاعتقاد كفر، ولا يكفّر من اتصف به، لوجود مانع يمنع من كفره، وهذا الحكم كغيره من الأحكام التى لاتتمّ إلاّ بوجود أسبابها وشروطها، وانتفاء موانعها كما في الارث، سببه القرابة ـ مثلاً ـ وقد لا يرث بها لوجود مانع كاختلاف الدين، وهكذا الكفر يكره عليه المؤمن فلا يكفّر به.

(172)


وقد ينطق المسلم بكلمة الكفر لغلبة فرح أو غضب أو نحوهما فلا يكفّر بها لعدم القصد، كما في قصّة الذي قال: «اللّهمّ أنت عبدى وأنا ربّك» أخطأ من شدّة الفرح.
گاه در كتاب و سنّت تعبيرى ديده مى‏شود كه فلان سخن يا عمل يا اعتقاد موجب كفر است، در حالى كه موانعى وجود دارد كه جلو كفر او را مى‏گيرد و اين حكم همانند احكام ديگرى است كه بدون تحقق اسباب و شرايط و نفى موانع، حاصل نمى‏گيرد، مانند ارث كه اختلاف در دين مانع ارث (فرزند كافر از پدر مسلمان) مى‏شود.
هم‏چنين، گاه يك مسلمان را مجبور به اداى كلمات كفرآميز مى‏كنند در حالى كه سبب كفر او نمى‏شود و نيز گاهى انسان سخن كفرآميزى بر اثر شدّت خوشحالى يا غضب و مانند آن مى‏گويد و اين موجب كفر او نمى‏شود چون قصدى نداشته، مثل اين كه كسى از شدّت خوشحالى مى‏گويد: «خداوندا تو بنده منى و من پروردگار توأم!».

والتسرّع في التكفير يترتّب عليه أمور خطيرة من استحلال الدم والمال، ومنع التوارث وفسخ النكاح، وغيرها ممّا يترتّب على الردّة، فكيف يسوغ للمؤمن أن يُقدِم عليه لأدنى شبهة . . . وجملة القول أنّ التسرّع في التكفير له خطره العظيم؛ لقول اللّه عزّ وجلّ: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَوَ حِشَ مَاظَهَرَ مِنْهَا وَمَابَطَنَ وَالإِْثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَـنًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ »(1) آثار خطرناكى بر شتاب در تكفير مترتّب مى‏شود از جمله مباح شمردن خون و مال آن شخص و جلوگيرى از ارث او و جدايى از همسرش




(1) اعراف (7) 33.

(173)

و غير اين‏ها كه از آثار ارتداد است، بنابراين چگونه جايز است مسلمان به كمترين شبهه‏اى چنين نسبتى به كسى بدهد (و اين همه مسئوليّت را بپذيرد؟).
حاصل اين كه: شتاب در تكفير خطرات عظيمى دارد زيرا خداوند متعال مى‏فرمايد: بگو: خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشكار باشد چه پنهان، حرام كرده است و (همچنين) گناه و ستم بناحق را و اينكه چيزى را كه خداوند دليلى براى آن نازل نكرده، شريك او قرار دهيد و به خدا مطلبى نسبت دهيد كه نمى‏دانيد.
طبق اين آيه هرگونه كار زشت و ظلم و شرك و نسبت ناروا و سخن بى‏دليل نسبت به خداوند حرام شمرده است.


حرمت قتل، غارت و... بر خواسته از تكفير:
ثانيا: ما نَجَم من هذا الاعتقاد الخاطى‏ء من استباحة الدماء وانتهاك الأعراض، وسلب الأموال الخاصّة والعامّة، وتفجير المساكن والمركبات، وتخريب المنشآت، فهذه الأعمال وأمثالها محرّمة شرعا باجماع المسلمين؛ لما في ذلك من هتك لحرمة الأنفس المعصومة، وهتك لحرمة الأموال، وهتك لحرمات الأمن والاستقرار، وحياة الناس الآمنين المطمئنين في مساكنهم ومعايشهم، وغدوهم ورواحهم، وهتك للمصالح العامّة الّتى لا غنى للناس في حياتهم عنها.
2. آنچه از اين عقيده باطل (نسبت شرك به مسلمين) حاصل شده، يعنى خون‏ها را مباح شمردن و عِرْض و آبروى مردم را بردن و اموال آن‏ها را غارت كردن و منفجر ساختن خانه‏ها و وسايل نقليّه و مراكز ادارى و(174)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:01 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

تجارى، اين اعمال و مانند آن به اجماع همه مسلمين حرام و گناه است، زيرا سبب هتك حرمت نفوس و اموال است و امنيّت و آرامش زندگى مردمى را كه در خانه‏ها و مراكز كار صبح و شام رفت و آمد دارند از بين مى‏برد و مصالح عمومى جامعه را كه بدون آن نمى‏توانند زندگى كنند، برباد مى‏دهد.
وقد حفظ الإسلام للمسلمين أموالهم وأعراضهم وأبدانهم، وحرّم انتهاكها، وشدّد في ذلك، وكان من آخر ما بلغ به النبى أمّته فقال في خطبة حجّة الوداع: «إنّ دماءكم وأموالكم وأعراضكم عليكم حرام كحرمة يومكم هذا في شهركم هذا، في بلدكم هذا». ثمّ قال: «ألا هل بلغت؟ اللّهمّ فاشهد». متفق عليه. وقال: «كلّ المسلم على المسلم حرام دمه وماله وعرضه».
وقال عليه الصلاة والسلام: «اتّقوا الظلم فإنّ الظلم ظلمات يوم القيامة».
اين در حالى است كه إسلام، اموال، اعراض و نفوس مسلمين را محترم شمرده و به هيچ كس اجازه تجاوز به حريم آن‏ها نمى‏دهد و از آخرين امورى كه پيغمبر اكرم[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] در خطبه حجّة الوداع به همه مسلمانان ابلاغ كرد اين بود كه فرمود: خون‏ها و اموال و اعراض شما بر يكديگر محترم است مانند احترام امروز (روز عيد قربان) و احترام اين ماه (حرام) و احترام اين سرزمين مقدّس (مكّه)؛ سپس (براى تأكيد) فرمود: خداوندا گواه باش (من آنچه را بايد بگويم) گفتم. اين حديث مورد اتّفاق همه محدّثان است.
و نيز فرمود: تمام هستى مسلمان بر مسلمان حرام است، خونش، مالش و ناموس و عرضش و نيز فرمود: از ظلم بپرهيزيد كه ظلم در قيامت ظلمات است.

وقد توعّد اللّه سبحانه من قتل نفسا معصومة بأشدّ الوعيد، فقال

(175)

سبحانه في حقّ المؤمن: «وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَــلِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا »(1). وقال سبحانه في حقّ الكافر الذي له ذمّة، في حكم قتل الخطأ: «إِلاَّآ أَن يَصَّدَّقُوا فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ»(2). فإذا كان الكافر الذي له أمان إذا قتل خطأ، فعليه الدية والكفّارة، فكيف إذا قتل عمدا، فان الجريمة تكون أعظم، والإثم يكون أكبر. وقد صحّ عن رسول اللّه أنّه قال: «من قتل معاهدا لم يرح رائحة الجنة».
و نيز خداوند سجان، كسى را كه خون بى‏گناهى را بريزد به اشدّ مجازات تهديد كرده و فرمود: «هركس فرد باايمانى را عمدا به قتل برساند، مجازاتش دوزخ است و براى هميشه در آن خواهد ماند و خداوند او را مورد غضب و لعن خود قرار خواهد داد و مجازات عظيمى براى او فراهم ساخته است».
و نيز درباره قتل سهوى كافرى كه در امان مسلمين زندگى مى‏كند، فرموده «بايد ديه و كفّاره بدهيد».
با اين حال قتل عمد او چه حكمى خواهد داشت. به يقين جرم او عظيم‏تر و گناه آن سنگين‏تر خواهد بود.
در حديث صحيح از پيغمبر اكرم
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] آمده است كسى كه غير مسلمانى را كه با مسلمين پيمان دارد به قتل برساند، هرگز بوى بهشت را نخواهد شنيد.




(1) نساء (4) آيه 93.
(2) نساء (4) آيه 92.

(176)


بيزارى اسلام از آثار شوم تكفير:
ثالثا: إنّ المجلس اذ يبين حكم تكفير الناس بغير برهان من كتاب اللّه وسنّة رسوله وخطورة اطلاق ذلك، لما يترتّب عليه من شرور وآثام، فإنّه يعلن للعالم أنّ الإسلام برى‏ء من هذا المعتقد الخاطى‏ء، وأنّ ما يجرى في بعض البلدان من سفك الدماء البريئة، وتفجير المساكن والمركبات والمرافق العامّة وخاصّة، وتخريب المنشآت هو عمل إجرامى، والإسلام برى‏ء منه.
3. اين مجلس با توجّه به حكمى كه در بالا نسبت به تكفير مردم بدون دليل از كتاب و سنّت صادر كرده و اهميّت آن را به سبب آثار شوم و گناهانى كه بر آن مترتّب مى‏شود، بيان داشته به تمام مردم جهان اعلام مى‏كند كه اسلام از اين گونه عقيده‏هاى باطل بيزار است و آنچه در بعضى از كشورها از ريختن خون بى‏گناهان و منفجر ساختن مساكن و وسايط نقليه و مراكز عمومى و خصوصى و تخريب كارگاه‏ها و مانند آن صورت مى‏گيرد، عملى جنايت كارانه مى‏داند كه اسلام از آن بيزار است.
وهكذا كلّ مسلم يؤمن باللّه واليوم الآخر برى‏ء منه، وإنّما هو تصرّف من صاحب فكر منحرف، وعقيدة ضالّة، فهو يحمل إثمه وجرمه، فلا يحتسب عمله على الإسلام، ولا على المسلمين المهتدين بهدى الإسلام، المعتصمين بالكتاب والسنّة، المستمسكين بحبل اللّه المتين، وانّما هو محض إفساد وإجرام تأباه الشريعة والفطرة؛ ولهذا جاءت نصوص الشريعة قاطعة بتحريمه، محذّرة من مصاحبة أهله.
همچنين هر مسلمانى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد از اين اعمال (تكفير و تفجير) بيزار مى‏باشد و اين كارها تنها كار كسانى است كه داراى

(177)

افكار منحرف و گمراهند و گناه و جرم آن به گردن آن‏هاست و هرگز نبايد به حساب اسلام و مسلمانانى كه به هدايت اسلام هدايت شده‏اند و متمسّك به كتاب و سنّت و پيرو قرآن مجيدند، گذارد. اين كارها فساد و جنايت بزرگى است كه شريعت اسلام و فطرت پاك انسانى آن‏ها را نمى‏پذيرد.
لذا روايات اسلامى به طور قاطعانه آن را تحريم كرده و از همنشينى با اين گونه افراد بازداشته است...»
سپس در اين بيانيّه آيات و رواياتى را ذكر كرده كه نشان مى‏دهد اسلام دين محبّت و دوستى و تعاون در نيكى و تقوى و گفتگوى منطقى و حكيمانه و پرهيز از هرگونه خشونت و پرخاشگرى است، و در پايان بيانيه آمده است:
خداوند متعال را به اسماى حسنا و صفات والايش مى‏خوانيم كه گرفتارى را از مسلمانان برطرف نمايد و مسئولين كشورهاى اسلامى را به آن چه صلاح ملت‏ها وكشورها است توفيق دهد، و بتوانند فساد و فسادگران را ريشه‏كن نمايند و خداوند آنان را در يارى دين خود و اعتلاى كلمه حق، نصرت دهد و كار مسلمانان را اصلاح نمايد و به وسيله آنان حق را يارى نمايد همانا خداوند ولى و توانا بر آن است، درود خداوند بر پيامبر ما محمد و آل او و اصحاب او باد(1).




(1) اصل بيانيّه را اين‏جانب سال 1383، از عربستان آورده و در اختيار فقيه فرزانه و استاد گرانقدر حضرت آيت اللّه العظمى سبحانى قرار دادم كه معظم‏له در كتاب «معجم طبقات المتكلمين»، جلد 4، صفحه 100 نقل كردند و حضرت آيت‏اللّه العظمى مكارم شيرازى در كتاب «وهّابيّت بر سر دوراهى» آورده‏اند و از آن‏جايى كه ترجمه اين بزرگوار خيلى سليس و روان بود، با اندك تصرّفى نقل كرديم.

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:01 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

مضا كنندگان بيانيه:
رئيس مجلس و مفتى اعظم عربستان: عبد العزيز بن عبد الله بن باز.
صالح بن محمد اللَحِيدان، راشد بن صالح بن خنين، محمد بن ابراهيم ابن جبير، عبد اللّه بن سليمان المنيع، عبد اللّه بن عبد الرحمن الغَدَيان، د.صالح بن فوزان الفوزان، محمد بن صالح العثيمين، عبد اللّه بن عبد الرحمن البسام، حسن بن جعفر العتمي، عبد العزيز بن عبد اللّه بن محمد آل الشيخ، (ايشان پس از فوت بن باز، مفتى اعظم عربستان مى‏باشد) ناصر ابن حمد الراشد، محمد بن عبد اللّه السبيل، د.عبد اللّه بن محمد بن ابراهيم آل الشيخ، محمد بن سليمان البدر، عبد الرحمن بن حمزة المرزوقي، د.عبد الله بن عبد المحسن التركي، محمد بن زيد آل سليمان، د.بكر بن عبد اللّه أبو زيد، د.عبد الوهاب بن ابراهيم أبو سليمان، د.صالح بن عبد الرحمان الأطرم، حسن بن جعفر العتمى، د.بكر بن عبد اللّه ابو زيد.

 

حمله شديد پادشاه عربستان به شيوخ تكفيرى وهابى

ملك عبداللّه پادشاه عربستان، مفتيان تكفيركننده وهّابى را گمراه و گمراه كننده خواند و آنان را به ارتكاب گناهانى عظيم‏تر از شرك متهم نمود.
به گزارش شيعه نيوز به نقل از ابنا، وى در پيامى كه به مناسبت افتتاح نوزدهمين همايش فقهى اتحاديه جهان اسلام
«الدورة التاسعه عشرة للمجمع الفقهى برابطة العالم الإسلامي» كه در تاريخ 12 تا 18 آبان 1386 برگزار شد، صادر نمود، شركت كنندگان در اين مجمع را به ايستادن

(179)

در مقابل مفتيان گمراه و گمراه كننده‏اى فرا خوانده است كه امّت اسلامى را در فتنه عظيم قتل، انفجار، انتحار، تكفير و انحراف انداخته‏اند.
شاه عربستان افرادى كه آن‏ها را شيوخ ماهواره و اينترنت ناميد را به افتراء بستن بر خداوند متهم كرد و افزود: كار اينان از بزرگ‏ترين مصيبت‏ها و كبيرترين گناهان كبيره و چيزى عظيم‏تر از شرك به خداوند است.
ملك عبد اللّه در اين پيام آورده است: برخى از اين مفتيان كه در چشم به هم زدنى فتوا صادر مى‏كنند، حتى پس از اينكه اشتباهشان معلوم مى‏شود، فتوايشان را پس نمى‏گيرند؛ اين نشانه تكبر آن‏ها و تسليم شدنشان در برابر تلبيسات شيطان است.
گفتنى است اين همايش علمى براى آنچه قانونمند كردن صدور فتواهاى دينى در ماهواره و اينترنت خوانده مى‏شود، برگزار شده است(1).

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:01 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

مفتى أعظم عربستان عمليات انتحارى در عراق را محكوم كرد

به گزارش شيعه نيوز به نقل از خبرگزارى مهر، شيخ عبدالعزيز آل شيخ مفتى عربستان در بيانيه خود كه در خبرگزارى عربستان منتشر شد، در اظهاراتى كه نشان دهنده نگرانى وى از ادامه شركت اتباع سعودى در عمليات انتحارى و مسلحانه در عراق كه اگرچه به بهانه مقابله با اشغالگران انجام مى‏شود، اما در حقيقت اكثريّت ملّت عراق يعنى شيعيان قربانى آن هستند، گفت: «ساليانى است كه فرزندان عربستان به بهانه جهاد در راه خدا از كشور خارج مى‏شوند و اين جوانان شور و اشتياق به دين خود دارند،




(1) شيعه نيوز، 15 آبان 86.

(180)

 

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:03 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

اما قدرت تشخيص ميان حق و باطل را ندارند».
او افزود: «اين موضوع سبب شده تا اين جوانان به عنوان وسيله‏اى در دست طرف‏هاى مشكوك و ابزارى براى دستگاه‏هاى خارجى شوند كه به بهانه جهاد با آن‏ها بازى مى‏كنند و از آن‏ها براى رسيدن به اهداف پليد خود استفاده مى‏كنند و دسيسه‏هاى خود را اجرا مى‏كنند به گونه‏اى كه جوانان ما به كالايى براى خريد و فروش طرف‏هاى شرقى و غربى براى رسيدن به اهداف و مقاصدى كه زيان فراوانى به اسلام و مسلمانان وارد مى‏كند، تبديل شده‏اند».
مفتى عربستان همچنين گفت كه اين جوانان به خاطر فريب خوردن عمليات پليدى را انجام مى‏دهند كه ارتباطى با دين ندارد.
شيخ عبدالعزيز آل الشيخ با اعتراف به حمايت‏هاى مالى گسترده شيوخ پولدار از تروريست‏هاى تكفيرى در عراق، از ثروتمندان كشورش خواست تا در هزينه كردن دارايى خود محتاط بوده و به سمت حمايت از گروه‏هاى تروريستى كشيده نشوند.
وى گفت: به صاحبان پول و سرمايه توصيه مى‏كنم كه در هزينه كردن دارايى خود محتاط باشند تا اين دارايى‏ها سبب زيان رساندن به مسلمانان نشود(1).



(1) شيعه نيوز، 10 مهر 86، از خبرگزارى مهر.

(181)



 

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:04 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

 

فصل ششم


وهّابيّت واتهام بدعت به مسلمانان


از زشت‏ترين پديده‏ها در آيين وهّابيّت اين است كه هر چيزى كه با افكار آنان تطبيق نكند، آن را بدعت شمرده و شرك مى‏دانند كه در اين قسمت به بخشى از آن اشاره مى‏شود.



18 ـ بدعت شمردن مراسم ميلاد رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

بن باز مفتى اعظم سابق سعودى مى‏نويسد:
لايجوز الأحتفال بمولد الرسول صلى اللّه عليه وسلّم ولاغيرِه؛ لأنّ ذلك من البدعِ المحدثةِ في الدين، لأنّ الرسولَ [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] لم‏يفعله ولاخلفاؤُه الراشدون ولاغيرُهم من الصحابةِ ـ رضي اللّه عنهم ـ ولاالتابعونَ لهم بإحسان في القرونِ المُفَضَّلةِ(1)؛ مراسم ميلاد پيامبر گرامى جايز نيست؛ چون بدعت در دين محسوب مى‏شود؛ زيرا رسول گرامى و خلفاى راشدين و صحابه و ديگر تابعين، چنين مراسمى را انجام نمى‏داده‏اند.



(1) مجموع فتاوى و مقالات متنوعة، ج 1، ص 183، فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 18.

(183)



19 ـ مراسم سوگوارى پيامبران و صالحان

هيئت دائم اِفتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون مراسم سوگوارى مى‏نويسد:
لايجوز الإحتفالُ بمن مات من الأنبياءِ والصالحين ولا إحياءُ ذكراهم بالموالدِ و... لأنّ جميعَ ما ذُكرَ من البدعِ المُحْدَثَةِ في الدين و من وسائلِ الشرك(1)؛ مراسم سوگوارى براى پيامبران و صالحان و هم چنين مراسم بزرگداشت آنان جايز نيست و بدعت در دين و از وسايل شرك به حساب مى‏آيد.



 
20 ـ درود بر رسول اكرم (ص) قبل وبعد از اذان

هيئت دائم اِفتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون درود و تحيّت بر پيامبر اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] مى‏نويسد:
ذكرُ الصلاةِ والسلامِ على الرسولِ صلى اللّه عليه وسلّم قبل الأذان، وهكذا الجهرُ بها بعد الأذانِ، مع الأذانِ، من البدعِ المحدثة في الدين، وقد ثبت عن النبيّ صلى اللّه عليه وسلّم أنّه قال: «من أحْدَثَ في أمرِنا هذا، ما ليس منه فهو رَدٌّ». متّفق عليه.
وفي رواية: «من عَمَلَ عَمَلاً ليس عليه أمرُنا فهو ردٌّ». رواه مسلم... من فعل تلك البِدْعَةَ ومَنْ أقَرَّها ومن لم يُغَيِّرْها وهو قادرٌ على ذلك، فهو آثمٌ(2)؛
درود فرستادن بر رسول اكرم[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] قبل از اذان و بعد از




(1) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 54 فتواى شماره 1774.
(2) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 2، ص 501، فتواى شماره 9696.

(184)

اذان، از بدعت‏هايى است كه در دين ايجاد شده و رسول اكرم[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [ فرموده است: هر كس بر دستورات دينى ما چيزى بيفزايد، مردود است و همچنين فرموده است: هر كس عملى را انجام دهد كه ما به آن دستور نداده‏ايم قابل قبول نيست.
همين مطلب در نوشتار بن باز مفتى عظم سابق سعودى نيز آمده است(1).
در بخش جنايات وهّابيّت گذشت كه زينى دحلان مفتى مكّه مكرمه مى‏نويسد:
وهّابى‏ها از درود فرستان به پيامبر گرامى
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مى‏كردند، مرد صالح نابينايى بود كه اذان مى‏گفت و پس از اذان به رسول اكرم[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمّد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور قتل آن مؤذن نابينا را به جرم درود بر حضرت صادر كرد و او را كشتند.
زينى دحلان در ادامه مى‏گويد: اگر مانند اين كارهاى زشت وهّابى‏ها را بخواهم بنويسم، دفترها مملوّ خواهد شد(2).


21 ـ دعا در كنار قبر رسول اكرم (ص) به قصد اجابت

شيخ صالح فوزان عضو هيئت افتاى سعودى مى‏نويسد:



(1) فتاوى إسلاميّة، ج 1، ص 251.
(2) فتنة الوهابية، ص 20. (185)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:04 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى


من البِدَعِ التي تقع عند قُبّةِ الرسول صلى اللّه عليه وسلّم كثرةُ التردّدِ عليه، كلّما دخل المسجدَ ذهب يُسلِّم عليه ، وكذلك الجلوسُ عنده، ومن البدعِ كذلك، الدعاءُ عند قبر الرسول صلى اللّه عليه وسلّم أو غيرِه من القبورِ، مظنّةً أنّ الدعاءَ عنده يستجاب(1)؛ رفت و آمد زياد به كنار قبر رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] و نشستن در آنجا و سلام گفتن به حضرت، بدعت به شمار مى‏آيد و همچنين دعا كردن به اين نيّت كه شايد در آنجا به اجابت برسد، نيز از بدعت‏ها به حساب مى‏آيد.
 

22 ـ اهداء ثواب نماز و قرآن به رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله

لجنه دائم افتاى سعودى مى‏نويسد:
لايجوز إهداءُ الثوابِ للرسول صلى اللّه عليه وسلّم، لا ختمُ القرآنِ ولا غيرِه، لأنّ السلفَ الصالحَ من الصحابة رضي اللّه عنهم، ومَنْ بعدُهم، لم يفعلوا ذلك، والعباداتُ توقيفيّةٌ(2)؛ و هم‏چنين اهداء ثواب و ختم قرآن براى رسول گرامى نيز جايز نمى‏باشد، چون اصحاب پيامبر و ديگران چنين كارى نكرده‏اند.



 
23 ـ گرفتن مجالس بزرگداشت براى مردگان

شيخ عثيمين از مفتيان و علماى بزرگ سعودى مى‏نويسد:
وأمّا الاجتماعُ عند أهل الميّتِ وقرائةُ القرآنِ، وتوزيعُ التمرِ واللحمِ، فكلّهُ من البِدَعِ التي ينبغي للمرء تجنّبُها؛ فإنّه ربّما يُحْدَث مع ذلك نياحةٌ وبكاءٌ وحزنٌ، وتذكّرٌ للميتِ حتّى تَبْقَى المصيبةُ في




(1) مجلّه الدعوة، شماره 1612، ص 37.
(2) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 9، ص 58، فتواى شماره 3582.

(186)

قلوبهم لا تزول. وأنا أنصحُ هؤلاء الذين يفعلون مثلَ هذا، أنصحُهم أن يتوبوا إلى اللّه عزّ وجلّ(1)؛ اجتماع نزد مصيبت ديده و هم‏چنين خواندن قرآن براى ميّت و توزيع خرما و گوشت از بدعت‏هايى است كه بايد از آن اجتناب نمود، چون اين كار باعث نوحه‏سرايى و گريه و حزن داغديدگان مى‏شود و تلخى مصيبت براى هميشه در قلب آنان مى‏ماند و من اين چنين افراد را نصيحت مى‏كنم كه از اين كار خود، دست برداشته و توبه نمايند.



24 ـ اهداء ثواب نماز به اموات

لجنه دائم اِفتاء سعودى مى‏نويسد:
لا يجوز أن تَهَبَ ثوابَ ما صلّيتَ للميّت؛ بل هو بدعةٌ؛ لأنّه لم‏يثبُت عن النبىّ صلى اللّه عليه وسلّم ولا عن الصحابةِ رضي اللّه عنهم(2)؛ هديه نمودن ثواب نماز به ميّت، بدعت محسوب مى‏شود، چون از رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] و اصحاب در اين باره چيزى نرسيده است.



25 ـ آغاز نمودن جلسات با آيات قرآن

شيخ عثيمين از مفتيان سعودى مى‏نويسد:
إتّخاذُ الندواتِ والمحاضراتِ بآياتٍ من القرآنِ دائما كأنّها سنّةٌ




(1) فتاوى منار الإسلام، ج 1، ص 270.
(2) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 4، ص 11، فتواى شماره 7482.

(187)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:05 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

مشروعةٌ، فهذا لا ينبغي(1)؛ آغاز نمودن جلسات و سخنرانى‏ها با آيات قرآن به صورت دائم به عنوان سنّت مشروع، شايسته نيست.
 

26 ـ قرائت قرآن و دعاء، به صورت دسته جمعى

لجنه دائم افتاء سعودى نوشته است:
إنّ قراءَة القرآنِ جماعةً بصوت واحد بعد كُلٍّ من صلاةِ الصبحِ والمغربِ أو غيرهِما بدعةٌ، وكذا التزام الدعاءِ جماعةً بعد الصلاة(2)؛ قرائت قرآن و همچنين خواندن دعاء به صورت دسته جمعى و با يك صدا پس از نماز صبح و مغرب و غير آن‏ها بدعت است.



27 ـ گفتن صدق اللّه العظيم بعد از ختم قرآن

لجنه دائم افتاء سعودى نوشته است:
قولُ صدق اللّه العظيم بعد الإنتهاء من قراءة القرآن بدعة(3)؛ در پايان قرائت قرآن، گفتن «صدق اللّه العظيم» بدعت است.
شيخ عثيمين از مفتيان بزرگ سعودى نيز به همين حكم فتوا داده




(1) نور على الدرب، ص 43.
(2) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 481 فتواى شماره 4994.
(3) همان، ج 4، ص 149 فتواى شماره 3303.

(188)

است(1).


 
28 ـ دست كشيدن به پرده كعبه

شيخ عثيمين از مفتيان و علماى بزرگ سعودى مى‏نويسد:
التبرّكُ بثوب الكعبة والتمسّحُ به من البِدَع؛ لأنّ ذلك لم يَرِد عن النبىّ صلى اللّه عليه وسلّم(2)؛ تبرّك جستن به پرده كعبه و دست كشيدن به آن بدعت به شمار مى‏رود، چون از رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [ دستورى در اين باره نرسيده است.



29 ـ ذكر با تسبيح

بن باز مفتى اعظم سابق سعودى نوشته است:
لانعلم أصلاً في الشرع المطهّر للتسبيح بالمُسَبِّحَة، فالأولى عدمُ التسبيح بها، والإقتصار على المشروع في ذلك ، وهو التسبيح بالأنامل(3)؛ ذكر گفتن با تسبيح در شرع مطهّر وارد نشده است بهتر است به جاى تسبيح، با انگشتان دست ذكر گفته شود.
و اى كاش از وى سؤال مى‏شد كه آيا غذا خوردن با قاشق، مسافرت با ماشين و هواپيما، در شرع وارد شده يا خير؟



30 ـ جشن تولّد نوزادان و سالگرد ازدواج

شيخ عثيمين از مفتيان وهّابيّت مى نويسد:
إنّ الإحتفالَ بعيدِ الميلاد للطفل، فيه تَشبّهٌ بأعداء اللّه؛ فإنّ هذه




(1) ختم التلاوة به ـ أي بقول (صدق اللّه العظيم) ـ غير مشروع ولا مسنون، فلا يسنّ للإنسان عند إنتهاء القرآن الكريم أن يقول: (صدق اللّه العظيم). فتاوى إسلامية، ج 4، ص 17.
(2) مجموع الفتاوى إبن عثيمين، شماره 366.
(3) فتاوى إسلاميّة، ج 2، ص 366. (189)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:05 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى


العادةَ ليست من عادات المسلمين، و إنّما ورثك من غيرهم، وقدثبت عنه صلى اللّه عليه وسلّم «إنّ من تشبّه بقوم فهو منهم»(1)؛ برپايى مراسم جشن تولّد براى اطفال، از عادات و سنّت‏هاى اسلامى نيست، بلكه از دشمنان به ارث رسيده است، رسول اكرم فرموده است: هر كس شبيه هر ملتى (از دشمنان اسلام) شود، از آنان محسوب مى‏گردد.
و در جاى ديگر مى‏نويسد:

وأمّا أعياد الميلاد للشخص أو أولاده أو مناسبة زواج ونحوها، فكلُّها غيرُ مشروعة و هى للبدعة أقرب من الإباحة(2)؛ اگر كسى براى خود و يا فرزندان خود جشن ميلاد بگيرد و يا مراسم سالگرد ازدواج برپا كند، كار خلاف شرع مرتكب شده و اين كار به بدعت نزديك‏تر است.
هيئت دائم افتاى سعودى در پاسخ به سؤالى پيرامون مراسم جشن تولّد مى‏نويسد:

وأعيادُ الموالد نوعٌ من العبادات المُحْدَثَةِ في دين اللّه فلايجوز عملُها لأيٍّ من الناس مهما كان مقامُه أو دَوْرُه في الحياة(3)؛ جشن تولّد، نوعى از عباداتى است كه در دين افزوده شده و براى هيچ فردى اگرچه از شخصيّت‏هاى برجسته جامعه و داراى موقعيّت ممتاز هم باشد، جايز نيست.



(1) فتاوى منار الإسلام، ج 1، ص 43.
(2) مجموع فتاوى و رسائل ابن العثيمين، ج 2، ص 302.
(3) فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلميّة والإفتاء، ج 3، ص 83، فتواى شماره 2008. (190)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:06 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

نقد افكار وهّابيّت در بحث بدعت


عدم درك معناى صحيح بدعت

با توجه به آن‏چه كه از تفكر وهّابيّت نسبت به بدعت گذشت، خوش‏بينانه‏ترين نگاه اين است كه وهّابيّت درك صحيحى از بدعت ندارند و دچار توهّم گرديده و به هر چيزى را كه مخالف تفكّرات آنان داشته باشد، با عينك بدبينى آن را بدعت مى‏شمارند و از اين روى، نخست معناى بدعت را از ديدگاه لغت شناسان ذكر نموده و آنگاه بدعت را از منظر كتاب و سنّت بررسى مى‏كنيم.

معناى لغوى بدعت:
جوهرى مى‏نويسد:
إنشاء الشيء لا على مثال سابق، واختراعه وابتكاره بعد أن لم يكن...(1)؛ بدعت به معناى پديد آوردن چيز بى‏سابقه و عمل نو و جديدى است كه نمونه نداشته باشد.
قطعا بدعت به اين معنا مورد تحريم در آيات و روايات نيست؛ زيرا اسلام مخالف با نوآورى و نوپردازى در زندگى بشرى نيست، بلكه موافق با فطرت بشرى است كه همواره او را به نوآورى در زندگى فردى و اجتماعى سوق مى‏دهد.




(1) الصحاح، ج3، ص113؛ لسان العرب، ج 8، ص 6 و العين، ج2، ص54.

(191)


معناى شرعى بدعت:
معناى بدعت كه در دين مورد بحث قرار مى‏گيرد، عبارت از هرگونه افزودن و يا كاستن در دين به نام دين مى‏باشد و اين غير از معنايى است كه در معناى لغوى آن گذشت.
راغب اصفهانى مى‏گويد:

والبدعة في المذهب: إيراد قول لم يستنَّ قائلها وفاعلها فيه بصاحب الشريعة وأماثلها المتقدّمة وأصولها المتقنة(1)؛ بدعت در دين، گفتار و كردارى است كه به صاحب شريعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محكم شريعت استفاده نشده باشد.
ابن حجر عسقلانى مى‏گويد:

والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَة، والمراد بها: ما أحدث وليس له أصل في الشرع ويسمّى في عرف الشرع بدعة، وما كان له أصل يدلّ عليه الشرع فليس ببدعة(2)؛ هر چيز جديدى كه ريشه شرعى نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت ناميده مى‏شود و هر چه كه ريشه و دليل شرعى داشته باشد بدعت نيست.
همين تعريف را عينى در شرح خود بر صحيح بخارى(3) و مباركفورى
در شرح خود بر صحيح ترمذى آورده(4) و عظيم آبادى در شرح خود بر




(1) مفردات ألفاظ القرآن، راغب أصفهانى، ص 39.
(2) فتح البارى، ج 13، ص 212.
(3) عمدة القارى، ج 25، ص 27.
(4) تحفة الأحوذى، ج 7، ص 366.

(192)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:06 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

سنن ابوداود(1) و ابن رجب حنبلى در جامع العلوم(2) ذكر كرده‏اند. سيّد مرتضى از متكلّمان و فقيهان نامدار شيعه در تعريف بدعت مى‏گويد:
البدعة زيادة في الدين أو نقصان منه، من إسناد إلى الدين(3)؛ بدعت افزودن چيزى به دين ويا كاستن از آن با انتساب به دين مى‏باشد.
طريحى مى‏گويد:

البدعة: الحدث في الدين، وما ليس له أصل في كتابٍ ولا سنّةٍ، وإنّما سُمّيَتْ بدعة؛ لأنّ قائلَها ابتدعها هو نفسه(4)؛ بدعت، كار تازه‏اى در دين است كه ريشه در قرآن و شريعت ندارد و به‏خاطر اين بدعت ناميده شده كه گوينده بدعت آن را ابداع كرده و به‏وجود آورده است.
 

اركان بدعت

با توجه به مطالب ياد شده بدعت داراى دو عنصر و ركن است:




(1) عون المعبود، ج 12، ص 235.
(2) جامع العلوم والحكم، ص 160، طبع الهند.

(3) رسائل شريف مرتضى، ج 2، ص 264، نشر دار القرآن الكريم ـ قم .
(4) مجمع البحرين، ج 1، ص 163 مادّه «بدع».

(193)


1. تصرّف در دين:
هرگونه تصرّفى كه دين را نشانه گيرد و چيزى بر آن بيفزايد و يا بكاهد به شرطى كه عامل اين تصرف، عمل خودرا به خدا و پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نسبت دهد.
ولى آن نوآورى هايى كه حالت پاسخگويى به روح تنوّع خواهى و نوآورى انسان باشد، مانند فوتبال، بسكتبال، واليبال و امثال آن‏ها، بدعت نخواهد بود.


2. ريشه نداشتن در كتاب:
با توجه به تعريف اصطلاحى بدعت، نوآورى‏هاى مزبور در صورتى بدعت ناميده مى‏شود كه دليلى براى آن‏ها در منابع اسلامى به صورت خاص و يا به صورت عام وجود نداشته باشد.
ولى نوآورى‏هايى كه مى‏توان مشروعيّت آن‏ها را از متن كتاب و سنّت به نحو خاص و يا كلّى استنباط كرد، بدعت ناميده نمى‏شود؛ مانند مجهز كردن ارتش كشورهاى اسلامى به وسايل مدرن و سلاح‏هاى پيشرفته روز كه از عموم برخى از آيات قرآنى استنباط مى‏شود مانند: «
وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ»(1)؛ هر توان و نيرويى كه مى‏توانيد براى مقابله با دشمن آماده سازيد و هم چنين اسب‏هاى ورزيده، براى ميدان نبرد تهيّه نماييد تا به‏وسيله آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.
از دستور عام اين آيه شريفه «
وَأَعِدُّْْوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ»؛ تا مى‏توانيد نيرو تهيه كنيد، مى‏شود مشروعيت تهيه تجهيزات مدرن




(1) انفال (8) 60.

(194)

نظامى را استفاده كرد(1).


بدعت از منظر قرآن

1. قانونگذارى حق ويژه خداوند است:
از منظر قرآن، تشريع و قانونگذارى حق ويژه خداوند است و كسى بدون اذن او نمى‏تواند قانونى وضع كرده و ديگران را وادار به اجراى آن نمايد: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّآ إِيَّاهُ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ»(2)؛ حكم و فرمان تنها از آنِ خدا است و فرمان داده كه غير او را نپرستيد، اين است آيين پا برجا و استوار.
به قرينه «
أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوآا إِلاَّ إِيَّاهُ» مراد از واژه «الحكم» تشريع و قانونگذارى است.

2. پيامبران هم، حق تغيير در شريعت ندارند:
رسول گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نيز موظف به ابلاغ و اجراى شريعت الهى است و حق هيچ‏گونه تغيير در قوانين اسلامى را ندارد و در برابر درخواست كفار از حضرت كه دين خود را تغيير دهد و يا قرآنى ديگرى مطابق ميل آنان




(1) وهّابيّت، مبانى فكرى و كارنامه عملى آيت اللّه سبحانى، ص 83، با تلخيص و تصرّف.
(2) يوسف (12) 40. (195)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:07 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

بياورد، خداوند به حضرت دستور مى‏دهد كه:«قُلْ مَا يَكُونُ لِىآ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَآىءِ نَفْسِىآ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَىآ إِلَىَّ إِنِّىآ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»(1)؛ در برابر اين پيشنهاد به آنان بگو من حق ندارم كه از بيش خود آن را تغيير دهم، فقط از چيزى كه بر من وحى مى‏شود، پيروى مى‏كنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) مى‏ترسم:

3. بدعت رهبانيت ومذمت آن در قرآن:
خداوند تبارك و تعالى، رهبانيت نصارى را كه دامى بر سر راه بندگان خدا گسترده‏اند، بدعت و خلاف شرع دانسته و در مذمت آنان مى‏فرمايد: «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَـهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَآءَ رِضْوَ نِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَـءَاتَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَـسِقُونَ »(2)؛ و رهبانيتى كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بوديم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود ولى حق آن را رعايت نكردند، (و به نام زهد و رهبانيت دام‏ها بر سر راه خلق خدا گستردند و ديرها را مركز انواع فساد نمودند) براى از اين رو ما به كسانى از آن‏ها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم و بسيارى از آن‏ها فاسقند(3).
4. بدعت، افترايى است بر خداوند متعال:



(1) يونس (10) آيه 15.
(2) حديد (57) آيه 27.
(3) تفسير نمونه، ج 23، ص 382.

(196)


خداوند متعال مشركان را به خاطر بدعتى كه در دين گذاشته و آن را به خدا نسبت مى‏دهند، به سختى نكوهش كرده و مى‏فرمايد:
«
قُلْ أَرَءَيْتُم مَّآ أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَ حَلَـلاً قُلْ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ »(1)؛ شما كه بخشى از ارزاق خدادادى را حلال و بخشى ديگر را حرام كرده و آن را به خدا نسبت مى‏دهيد، آيا خدا به شما اين چنين اجازه‏اى داده و يا به خدا افترا مى‏بنديد؟

5. بدعت، دروغ بستن به خداوند است:
و در آيه ديگر تأكيد نموده و مى‏فرمايد:
«
وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَـذَا حَلَـلٌ وَ هَـذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ »(2)؛ اين سخنان دروغ كه به زبان جارى مى‏سازيد و مى‏گوييد اين حلال و اين حرام است، تا به خدا به دروغ افترا مى‏بنديد، به يقين آنان كه به خدا افترا مى‏بندند، راه رستگار نخواهند شد.



بدعت، در آيينه روايات

همان طورى كه قرآن، بدعت گذاران را سخت نكوهش نموده و سخنان آنان را دور از واقعيت و دروغ و افترا به خدا معرفى مى‏كند هم‏چنين در رواياتى كه در كتب شيعه و سنى وارد شده به سختى از بدعت نكوهش شده و بدعت گران افراد فاسد و فاسق معرفى گرديده است كه به عنوان نمونه به چند مورد از اين روايات اشاره مى‏كنيم:




(1) يونس (10) 59.
(2) نحل (16) 116.

(197)


1. هر بدعتى مردود است:
در صحيح بخارى و مسلم دو كتاب معتبر اهل سنّت از قول عائشه، از رسول اكرم [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نقل شده كه فرمودند:
من أحدث في أمرنا هذا، ما ليس فيه فهو ردّ(1)؛ هر كس در اين شريعت ما چيز جديدى اضافه نمايد، مردود است.
هم چنين در صحيح بخارى و مسلم آمده كه پيامبر گرامى
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [ فرمودند:
... ومن عمل عملاً ليس عليه أمرنا فهو ردّ(2)؛ هر كس عملى را انجام دهد كه ما برآن دستور نداده‏ايم، مردود است.
و در صحيح مسلم از رسول گرامى
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] نقل كرده كه فرمود:
بهترين سخن، كلام خدا است و بهترين هدايت، رهنمود پيامبر
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله [است و بدترين كارها بدعت است و هر بدعتى گمراهى است.

2. هر بدعتى گمراهى است:
در صحيح مسلم از رسول مكرّم إسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمده:
فإنّ خير الحديث كتاب اللّه وخير الهدى هدى محمد وشر الأمور




(1) صحيح بخارى، ج 3، ص 167، كتاب الصلح، باب قول الإمام لأصحابه اذهبوا بنا نصلح و صحيح مسلم، ج 5، ص 132، كتاب الأقضية، باب بيان خير الشهود.
(2) صحيح بخارى، ج 3، ص 24، كتاب البيوع، باب كم يجوز الخيار و صحيح مسلم، ج 5، ص 132، كتاب الأقضية، باب بيان خير الشهود. (198)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:07 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى

محدثاتها وكلّ بدعة ضلالة(1)؛ بهترين سخن، كلام خدا و بهترين هدايت، رهنمود پيامبر گرامى [ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] است و بدترين چيزها، بدعت‏هايى است كه در دين پديد مى‏آيد و هر بدعتى هم گمراهى است.
و در سنن نسائى آمده است:

وكلّ بدعة ضلالة وكلّ ضلالة في النار(2)؛ هر بدعتى گمراهى است و سرانجام هر گمراهى، آتش است.
ابن حجر عسقلانى مى‏گويد:
سخن رسول اكرم
[ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ] كه «كلّ بدعة ضلالة»؛ هر بدعتى گمراهى است؛ از نظر منطوق و ظاهر و از نظر مفهوم و دلالت يك قاعده كلى است؛ زيرا اين سخن گوياى اين مطلب است كه اگر در جايى بدعت يافت شود، محكوم به گمراهى است و از شريعت اسلامى خارج است؛ چون شريعت سراسر هدايت است و گمراهى ندارد.
اگر ثابت شود كه يك حكمى بدعت است، دو مقدمه منطقى آن (اين حكم، بدعت است و هر بدعتى، گمراهى است) صحّت مى‏يابد و نتيجه اين قضيه (كه اين حكم خارج از شريعت است) ثابت خواهد شد.



(1) صحيح مسلم، ج 3، ص 11، كتاب الجمعة، باب تخفيف الصلاة والجمعة.
(2) سنن نسائى، ج 3، ص 188؛ جامع صغير سيوطى، ج 1، ص 243؛ صحيح ابن خزيمة، ج 3، ص 143 و الديباج على مسلم، ج 1، ص 5.

(199)


و مراد حضرت از جمله «كلّ بدعة ضلالة» هر بدعتى گمراهى است، عبارت از هر كار جديدى است كه هيچ دليل خاص و يا عام از شرع نداشته باشد(1).


بدعت، در روايات شيعه

در كتب شيعه نيز روايات متعددى در مذمت بدعت و وجوب مبارزه با آن وارد شده كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

1. بدعت، زمينه ساز نابودى سنّت:
حضرت على عليه‏السلام فرمود:
ما أحدثت بدعة إلاّ ترك بها سنّة(2)؛ با هر بدعتى كه پديد مى‏آيد، سنّتى از بين مى‏رود.

2. بدعت‏گذار، گرفتار لعن خدا وملائكه و مردم:
امام باقر عليه‏السلام از پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده‏اند كه فرمود:
من أحدث حدثا، أو آوى محدثا، فعليه لعنة اللّه، والملائكة، والناس أجمعين، لايقبل منه عدل ولا صرف يوم القيامة...(3)؛




(1) وقوله «كلّ بدعة ضلالة» قاعدة شرعية كلية بمنطوقها ومفهومها أما منطقوها فكأن يقال حكم كذا بدعة وكل بدعة ضلالة فلا تكون من الشرع لان الشرع كله هدى فان ثبت ان الحكم المذكور بدعة صحت المقدمتان وأنتجتا المطلوب والمراد بقوله «كل بدعة ضلالة» ما أحدث ولا دليل له من الشرع بطريق خاص ولا عام. فتح البارى، ج 13، ص 212.
(2) نهج البلاغه خطبه 145، مستدرك وسائل، ج 12، ص 324 و بحار، ج 2، ص 264.
(3) وسائل الشيعه، ج 29، ص 28؛ بحار الأنوار، ج 27، ص 65؛ سنن أبى داود، ج 2، ص 375، طبع دارالفكر للطباعة، بيروت، با تحقيق سعيد محمد اللحام و سنن نسائى، ج8، ص 20، طبع دارالفكر للطباعة، بيروت. (200)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:07 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى


هركس بدعت گذارد و يا بدعت گذار را مأوى دهد (امكانات خود را در اختيار او قرار دهد)، به لعنت خدا و ملائكه و تمامى مردم گرفتار خواهد شد و هيچ عملى از او پذيرفته نمى‏شود ... .

3. حرمت هم نشينى با بدعت گذاران:
امام صادق عليه‏السلام فرمودند:
لا تصحبوا أهل البدع ولا تجالسوهم فتصيروا عند الناس كواحد منهم ، قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم): المرء على دين خليله وقرينه(1)؛ با بدعت گذاران نشست و برخاست نكنيد كه نزد مردم شما هم يكى از آنان محسوب مى‏شويد چرا كه انسان، هم‏كيشِ دوست و رفيق خود خواهد بود.

4. وجوب بيزارى از اهل بدعت:
امام صادق عليه‏السلام از پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده كه فرمود:
إذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم، وأكثروا من سبهم والقول فيهم والوقيعة...(2)؛ اگر بعد از من شكّاكان و بدعت گذاران را ديديد، از آنان بيزارى بجوييد و آنان را سبّ نماييد و سخنانى بى‏پروا بزنيد (تا موقعيت آنان در جامعه به مخاطره افتاده و سخنانشان بى‏ارزش گردد).




(1) كافى ، ج 2، ج 375، ح 3، باب مجالسة أهل المعاصى .
(2) كافى، ج 2، ص 375، 4، باب مجالسة أهل المعاصى. (201)

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:08 PM
تشکرات از این پست
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:وهّابيّت از منظر عقل و شرع دكتر سيد محمد حسينى قزوينى


5. نابودى دين با تشويق و احترام بدعت‏گذار:
امام صادق عليه‏السلام فرمود:
من تبسّم في وجه مبتدع فقد أعان على هدم دينه(1)؛ هر كس به صورت بدعت‏گذار خنده كند و او را تشويق نمايد در حقيقت به نابودى دين كمك كرده است.
امام صادق عليه‏السلام فرمودند:

من مشى إلى صاحب بدعة فوقّره فقد مشى في هدم الإسلام(2)؛ هر كس با بدعت گذار ارتباط داشته باشد و او را گرامى بدارد، در حقيقت، قدمى در نابودى دين برداشته است.

6. ضرورت مبارزه با پديده بدعت:
كلينى از طريق محمد بن جمهور از پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرده كه فرمودند:
إذا ظهرت البدع في أمتي فليظهر العالم علمه ، فمن لم يفعل فعليه لعنة اللّه(3)؛ هنگامى كه بدعت در ميان امّت ظهور كرد بر عالمان لازم است كه عالمانه با آن مبارزه نمايند.



(1) بحار الأنوار، ج 47، ص 217؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 375 و مستدرك الوسائل، ج 12، ص 322.
(2) محاسن برقى، ج1، ص 208؛ ثواب الأعمال صدوق، ص 258؛ من لايحضره الفقيه، ج3، ص 572 وبحار الأنوار، ج 2، ص 304.
(3) كافى، ج 1، ص 54، ح 2، باب البدع.

(202)

 

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

یک شنبه 9 تیر 1392  11:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها