0

نجوم و اختر شناسی

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



کهکشاني که لبخند مي‌زند

چرا به نظر می رسد که این کهکشان با دو چشم درخشان همانند علامت smile لبخند می زند؟ جواب این سئوال را دانشمندان ناسا با استفاده از اطلاعات رصدخانه پرتوهای «ایکس» چاندار و ماهواره سوئیفت کشف کردند.
برپایه این اطلاعات، قلب این کهکشان که «مارکارین 739» یا NGC 3758 نام دارد به جای اینکه یک سیاه چاله عظیم مرکزی داشته باشد دارای دو سیاه چاله دوقلو است.
هر دوی این سیاه چاله ها بسیار فعال هستند. این درحالی است که وقتی دو سیاه چاله عظیم در مرکز یک کهکشان وجود دارند تنها در یک درصد از موارد، هر دوی آنها همزمان فعال و پر قدرت هستند و هر دوی آنها «هسته های کهکشانی فعال» (AGN ) گفته می شود.
«مارکارین 739» دومین کهکشان از این گروه است که تاکنون در محدوده نیم میلیارد سال نوری از زمین شناسایی شده اند. در مدت چندین دهه، ستاره شناسان می دانستند که هسته خارجی «مارکارین 739» محتوی سیاه چاله ای است که ماده آن به طور فعال درحال رشد است و میزان بسیار بالایی انرژی تولید می کند.
اکنون تازه ترین اطلاعات چاندار و سوئیفت نشان می دهند که در نیمه غربی این سیاه چاله، سیاه چاله دیگری نیز وجود دارد. این کهکشان که تنها در فاصله 425 میلیون سال نوری از زمین قرار دارد یکی از نزدیکترین کهکشان های AGN دوقلو به زمین است.
دانشمندان ناسا در خصوص اینکه چرا سیاه چاله دوم تاکنون پنهان بود توضیح دادند:«غرب مارکارین 739 در رصدهای انجام شده در طیفهای نور مرئی، ماوراء بنفش و امواج رادیویی تاکنون هیچ شاهدی دال بر وجود یک AGN دیگر را نشان نداده بود بنابراین ما موفق شدیم این سیاه چاله دوم را با کمک رصدهای وضوح تصویر بالا برپایه انرژی های زیاد پرتوهای ایکس که در منطقه AGN دوتایی وجود دارند کشف کنیم».
از سال 2004، تلسکوپ BAT که بر روی ماهواره سوئیفت نصب شده است از منابع انرژی های بالای پرتوهای ایکس سراسر آسمان نقشه برداری کرده است.
در این نقشه برداری، AGN های در محدوده بالاتر از 650 میلیون سال نوری ارزیابی شدند و به این ترتیب، سوئیفت 12 منظومه پیش بینی نشده را شناسایی کرد.
در سال 2010 دانشمندان ناسا با پیگیری اطلاعات جمع آوری شده در نقشه برداری BAT دریافتند که حداقل 60 درصد از این کهکشان ها در فاصله چند میلیارد سال نوری از زمین قرار دارند.
این دانشمندان اظهار داشتند:«اگر دو کهکشان به هم برخورد کنند و هر یک از آنها دارای یک سیاه چاله بسیار عظیم باشند این امکان وجود دارد که هر دوی آنها در کنار هم یک AGN دوتایی را به وجود آورند».
فاصله میان این دو سیاه چاله حدود 11 هزار سال نوری و یا در حدود یک سوم فاصله میان منظومه شمسی از مرکز کهکشان راه شیری است.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



کشف زمینی در نزدیکی زمین

سیاره‌ای شبه‌زمینی در فاصله چهار سال نوری از زمین کشف شده‌است که در صورت تایید، این سیاره نزدیک‌ترین سیاره به سامانه خورشیدی به شمار خواهد رفت.
دانشمندان این سیاره شبه‌زمینی را در فاصله چهار سال نوری از زمین در مدار ستاره‌ همسایه کشف کرده‌اند. با این‌همه دانشمندان اطمینان دارند که این سیاره جدید نمی‌تواند مکانی برای سکونت باشد، زیرا فاصله آن تا ستاره میزبانش 10 بار نزدیک‌تر از سیاره عطارد تا خورشید است و از این رو به خاطر حرارت دو هزار و 240 درجه‌ای که دارد هیچ موجود زنده‌ای نخواهد توانست در آن تاب بیاورد.
اما این سیاره جدید که در مدار ستاره شبه خورشیدی Alpha Centauri B در فاصله 25 تریلیون مایلی از زمین در حرکت است، می‌تواند همسان دیگری در فاصله‌ای مناسب‌تر از خود داشته باشد. به گفته دانشمندان دانشگاه ژنو مطالعات آماری نشان می‌دهند که سیاره‌های کم جرم در سامانه‌های چند‌گانه بسیار زیادند.
تا کنون دانشمندان احتمال وجود سیاره‌های عظیم در مدار این ستاره‌ با دوره‌های مداری 200 روزه یا کمتر را رد کرده‌بودند، از این رو فضای کافی برای ردیابی سیاره‌های کم جرم در منطقه قابل سکونت ستاره به وجود آمده بود. سیاره‌هایی که فاصله آنها تا ستاره‌شان برابر فاصله زمین تا خورشید است، 365 روز برای حرکت در مدار ستاره زمان صرف می‌کنند، سیاره جدید درعرض 3.2 روز مدار ستاره خود را طی می‌کند اما بزرگی ستاره Alpha Centauri B نیمی از خورشید است و از این رو منطقه قابل سکونت آن در موقعیتی قرار خواهد گرفت که سیاره زهره نسبت به خورشید دارد. زهره هر 225 روز یک بار مدار خورشید را طی می‌کند.
دانشمندان تا کنون در حدود 800 سیاره فراخورشیدی کشف کرده‌اند که 10 درصد از آنها به عنوان سیاره‌های کم جرم معرفی شده‌اند، این به آن معنی است که ابعاد این سیاره‌ها 10 برابر زمین یا کوچکتر است. به گفته دانشمندان بیشتر این سیاره‌های کم حجم در سامانه‌های دوتایی تا هفت تایی قرار دارند، از این رو احتمال یافتن سیاره‌ای دیگر که شباهت زیادی به زمین دارد در سامانه ستاره Alpha Centauri B بسیار زیاد است.
بر اساس گزارش دیسکاوری، در کشف این سیاره از تلسکوپ HARPS استفاده شده و دانشمندان برای 4 سال درحال مطالعه بر روی نشانه‌های وجود این سیاره بودند.

www.hamshahrionline.ir

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


مأموریت ماهواره و زمان سقوط از مدار

چگونگی انجام مأموریت به وسیله ماهواره و زمان به پایان رسیدن عمر آن

بیشتر ماهواره ها از یک مرکز کنترل در روی زمین هدایت می شوند. رایانه ها و انسان در مرکز کنترل، موقعیت ماهواره را اداره می کنند، راهنمایی های لازم را به رایانه هایش می فرستند و اطلاعاتی که ماهواره جمع کرده است را دریافت می کنند. مرکز کنترل با ماهواره از طریق رادیو ارتباط برقرار می کند. ایستگاه های زمینی از طریق تعدادی از ماهواره ها علایم رادیویی را می فرستند و می گیرند.
یک ماهواره معمولاً از مرکز کنترل به مسیر دایمی نمی رسد. بلکه مثل یک روبات گردان عمل می کند. صفحات خورشیدی را کنترل می کند تا آنها را رو به جانب خورشید نگه دارد و آنتن ها را آماده نگه دارد تا فرمان ها برسند. ابزار آن به طور اتوماتیک اطلاعات را جمع آوری می کند.
ماهواره های در ارتفاع بالا همیشه با زمین تماس دارند. ایستگاه های زمینی اغلب 12 بار در یک روز می توانند با ماهواره ها در مدارهای کوتاه تماس بگیرند. در طول هر تماس ماهواره اطلاعات را منتقل می کند و فرمان ها را می گیرد. این تماس در هر عبور می تواند ده دقیقه به طول انجامد.
حتی اگر بخش هایی از ماهواره بشکند، ماهواره می تواند به کار مفیدش ادامه دهد و امکان اداره آن وجود دارد. در بعضی موارد کنترل کننده های زمینی می توانند آن را تعمیر کنند یا دوباره به ماهواره برنامه بدهند. در نمونه های نادر، کارکنان شاتل فضایی ماهواره ها را در فضا تعمیر و اصلاح می کنند. اگر ماهواره دیگر نتواند به کارش ادامه دهد و دوباره تعمیر و برنامه ریزی نشود، اداره کنندگان از مرکز کنترل یک علامت را می فرستد تا کار آن تعصیل شود.

سقوط از مدار

یک ماهواره در مدار باقی می ماند تا شتابش کم شود و نیروی جاذبه ای آن را به پایین به داخل بخش نسبتاً متراکم جو بکشد. سرعت ماهواره همزمان با برخورد با مولکول های هوا در جو بالایی و فشار ملایم انرژی خورشید آهسته می شود. موقعی که نیروی جاذبه ماهواره را به قدر کافی به داخل جو پایین می کشد، ماهواره به سرعت هوای جلویش را متراکم می کند. این هوا به قدری داغ می شود که بیشتر یا همه ماهواره می سوزد.

منبع:www.020.ir

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



چه كسي با بشقاب پرواز كرد؟

موجودات فضايي، بشقاب پرنده ها، اشياي ناشناس خارجي و ده ها پديده ديگر هنوز هم در ابهام اند و تا به حال پاسخ علمي قانع كننده اي براي وجود اين پديده ها داده نشده است. اما شنيدن درباره آنها هميشه هيجان انگيز است.

بشقاب پرنده ها در تاريخ

نخستين گزارش از ديدن بشقاب پرنده به ۱۵۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح (ع) بر مي گردد. در كتاب هاي افسانه اي به جا مانده از اين دوران كه در زمان سلطنت فرعون تاتموس سوم نوشته شده، آمده است كه دايره هاي نا آرام و پليدي كه نور درخشاني داشته اند در آسمان مصر باستان مشاهده شده است.
از همراهان لشكر اسكندر مقدوني نيز نقل شده كه گفته اند هنگام عبور لشكريان اسكندر مقدوني از يك رودخانه دو شيء پرنده و نوراني به آنها حمله كردند. اين حمله باعث رم كردن اسب ها شد و سربازان به آن رودخانه، رود شيطاني لقب دادند.
۱۰۰ سال قبل از تولد حضرت عيسي(ع) هنگام شروع جنگ ايتاليا وقتي فرمانده لشكر روم مشغول خواندن اعلاميه جنگ بود، صداي عظيمي از آسمان شنيده شد و كره اي از آتش كه رنگ طلايي داشت به سرعت طرف مشرق رفت و ناپديد شد.
۷۰ سال پس از ميلاد مسيح (ع) و در يك روز بهاري، يك شبح نوراني در آسمان قسمتي از اروپا ديده شد. ۱۰ سال بعد نيز در سفر يكي از امپراتوران روم باستان شعله هاي نوراني عجيبي بر فراز يك جنگل كه محل عبور امپراتور بود ديده و گزارش شد.
«كريستف كلمب» كاشف قاره آمريكا، در سال ۱۴۹۲ ميلادي، هنگامي كه در حال دريانوردي به سمت قاره آمريكا بود از بالاو پائين رفتن يك شيء نوراني در آسمان خبر داد و مشخصات آن را در دفتر يادداشت كرد. او فكر مي كرد اين پديده نشانه رسيدن به خشكي است. حدود ۲۰۰ سال پس از كريستف كلمب، يكي از اعضاي انجمن سلطنتي انگلستان در مشاهدات خود نوشته است: من در حال عبور از پارك بودم كه ناگهان نوري از پشت درختان برخاست و به آسمان رفت. بعد از بالارفتن شيء حالت آن به شكل افقي درآمد و با سرعت زياد دور شد.

بشقاب پرنده در ايران

آخرين و تازه ترين مشاهده، اشيايي از اين دست در كشورمان مربوط به فروردين ماه است. خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) اعلام كرد يك شيء نوراني در آسمان مشكين شهر ديده شده است. در شب هاي بعدي مشاهده اين اشياي نوراني در آسمان شهرهاي تبريز، اردبيل، آزادشهر و گنبدكاووس گزارش شد. اهالي شهر تبريز مي گفتند كه شيء پرنده از خود نور سبز و قرمز و آبي خارج مي كرد و سرعت كمي داشت. كارشناسان بر اين عقيده اند كه اين اشياي نوراني پرنده مربوط به آثار باقي مانده ستاره دنباله دار است كه آثار آن در اين موقع سال نمايان شده است. در سال ۱۳۵۵ گزارشي از مشاهده بشقاب پرنده از سوي خلبانان و مأموران برج كنترل فرودگاه مهرآباد داده شد.
در آن زمان، در آسمان تجريش چند شيء نوراني مشاهده مي شود و به خلبان جعفري مأموريت داده مي شود تا با يك هواپيماي جنگنده اف.۴ موضوع را بررسي كند. خلبان مي گويد: پس از پرواز به يك توپ درخشان نزديك شدم كه نور بنفش و سفيد و نارنجي از خود خارج مي كرد. وقتي نزديك شدم رادار و وسايل هدايت كننده از كار افتاد.

بشقاب پرنده چيست؟

يوفو (UFO) خلاصه شده عبارت موجود پرنده ناشناخته است. يوفو يعني هر شيء پرنده ناشناخته. اين شيء ممكن است يك هواپيما يا يك ماهواره باشد. معني يوفو حتماً اين نيست كه شيء ناشناخته از فضاهاي دور دست يا كهكشان به زمين آمده باشد. سال هاي دهه ۵۰ و ۶۰ پر است از سيل گزارش هاي ديدن بشقاب پرنده.
بسياري از اين گزارشات صحت علمي ندارد و تأييد نشده است ولي تا امروز حدود ۴ ميليون گزارش مشاهده بشقاب پرنده اعلام شده است.
بعضي از اين گزارش ها چون از سوي فضانوردان داده شده، براي مردم قابل باورتر است. سرنشينان آزمايشگاه فضايي اسكاي لب نيز ادعا كرده اند كه به مدت ۸ دقيقه از يك شيء پرنده ناشناس كه رنگ قرمزي داشته است فيلمبرداري كرده اند.

نظر دانشمندان

دانشمندان مي گويند كه گاهي سلول هاي سطح چشم مي ميرند و از آن جدا شده و در مايع خارج چشم شناور مي شوند. درست مثل وقتي كه در حال استراحت چيزهايي را مي بينيم كه با حركت مردمك چشم از اين سو به آن سو مي روند. ممكن است اين اشياي ناشناس و خارجي نيز چنين حالتي داشته باشند و واقعاً وجود نداشته باشند.
البته نمي توان به اين سادگي ديدن اشياي پرنده را توجيه كرد اما ممكن است تعدادي از اين ۴ ميليون گزارش مربوط به خطاي ديد باشد. به اين خطاي چشم «فلوتر» يا «مگس پران» مي گويند. بعضي دانشمندان بر اين عقيده اند كه توفان هاي خورشيدي و باقي مانده شعله ها و زبانه هاي آتش خورشيد دليل ديدن اشياي ناشناس است. برخي فكر مي كنند اين اشيا متعلق به موجودات فضايي است. ممكن است در سيارات و كرات ديگر كه در فاصله بسيار دوري از ما قرار دارند موجود فضايي وجود داشته باشد اما اين موجودات براي رسيدن به زمين بايد هزاران سال با سرعت نور طي كنند تا به كره زمين برسند اما به نظر شما منطقي است كه آنها اين مسافت طولاني را فقط براي مانور دادن در برابر چشم ما طي كنند؟

صاعقه هاي توپي

گاهي رعد و برق و شرايط آب و هواي توفاني باعث توليد نوع خاصي از صاعقه مي شود. به اين حالت صاعقه توپي مي گويند. در اوايل خردادماه سال گذشته در منطقه مرزن آباد مازندران يك شيء نوراني گرد مشاهده شده بود كه خرابي به وجود آورده بود. مي گفتند در بين توفان و صاعقه ناگهان گلوله اي نوراني به رنگ سفيد و درخشان با سرعت به سمت زمين آمد، با دو درخت برخورد كرد، درخت هاي زيادي شكست و دوباره به مسير خودش ادامه داد. در صاعقه هاي معمولي، مولكول هاي هوا براثر رعد و برق بار الكتريكي مي گيرند و براي لحظاتي درخشان مي شوند اما در بعضي شرايط اين مولكول هاي باردار شده در يك وضعيت دايره اي شكل قرار مي گيرند و مانند توپ درخشان به حركت درمي آيند. انرژي زياد درون آنها پس از برخورد با اشياي ديگر به صورت صدايي بلند آزاد مي شود. اين برخورد خرابي به بار مي آورد. درباره موجودات فضايي فيلم هايي ساخته شده و داستان هايي نوشته شده است. اما در واقع همه اين فيلم ها و داستان ها تخيلي است و موضوع بشقاب پرنده ها هنوز به عنوان يك ابهام باقي مانده است.

نويسنده:اشرف پورمند
منبع:روزنامه ایران

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



اندازه کيهان

معمولاً هرگاه مي خواهند از بزرگي عددي صحبت کنند آن را عدد نجومي مي نامند. حتي اقتصاددانان هنگامي که مي خواهند اثر بد تورم زياد ،مثلا صد يا دويست درصد ،را به رخ جامعه بکشند مي گويند با يک تورم نجومي سروکار داريم . اين ابعاد نجومي چيستند؟
زمين را همه مي شناسيم . آيا از اندازه ي آن هم تصور درستي داريم؟شعاع زمين چقدر است ؟محيط زمين چقدر است ؟هيچ لزومي ندارد حالا که مي خواهيم تصوري اجمالي از اندازه هاي عالم به دست آوريم همه ي اعداد را با دقت زياد ،يعني دقتي که منجمان لازم دارند ،بيان کنيم . مگر شما وقتي نشاني منزل خودتان را به ميهمان مي دهيد ،و مي گوييد چقدر فاصله ميان منزل او و منزل شما است، با همان دقتي صحبت مي کنيد که اداره ي ثبت در اسناد مالکيت مطرح مي کند ؟مثلاً مي گوييد 5کيلومتر راه است و با تاکسي ،با توجه به ترافيک و پيچ و خم ها ،15دقيقه راه است . اين نوع دقت در زبان علم تعريف معيني دارد و به آن مي گويند دقت مرتبه ي بزرگي . به طور مثال ،مرتبه ي بزرگي فاصله ي منزل ميهمان تا منزل شما 15دقيقه است و مثلا به يک ساعت نمي رسد. همين تخمين هاي مرتبه ي بزرگي است که در زندگي کمک مؤثري به ما مي کند که امور روزمره را خوب انجام بدهيم . در بسياري موارد تخمين دقيق نه لازم است و نه مفيد ،بلکه اين تخمين مرتبه ي بزرگي ست که راهگشاست.
هرگاه به يک دانش آموز راهنمايي اين نوع تخمين و روش حدس آن را آموزش بدهيم، اگر تصوري از نقشه ي جغرافياي زمين داشته باشد، مي تواند شعاع زمين را به خوبي تخمين بزند. حالا فاصله ي تهران تا پاريس يا لندن را حدود6000کيلومتر بگيريد و سعي کنيد شعاع زمين را تخمين بزنيد. شعاع زمين 6400کيلومتر است که بگذاريد براي سهولت مطلب آن را 6000کيلومتر بگيريم . شايد رابطه اي ميان فاصله ي تهران تا پاريس يا لندن و شعاع زمين پيدا کنيد!
برگرديم به نجوم. ما پديده ها و اشياي آسماني را معمولا طبقه بندي مي کنيم . اين طبقه بندي سلسله مراتبي کمک مي کند کيهان را بهتر بشناسيم . از خود زمين شروع کنيم که در مجموعه اي است به نام منظومه ي شمسي . اجرام داخل اين منظومه تحت نيروي گرانش خورشيد و سيارات آن به هم وابسته اند. اصطلاحا مي گوييم منظومه ي شمسي يک سامانه ي بسته ي گرانشي است. منظور از سامانه ي بسته ي گرانشي ساختاري است که اجرام داخل آنها با نيروي گرانش يکديگر به هم متصل اند و همه با هم يکجا در انبساط کيهاني شرکت مي کنند. اين منظومه ي شمسي يا اين سامانه بسته ي گرانشي در ابعاد کيهاني يک ستاره به حساب مي آيد:ستاره اي که داخل کهکشان ماست و به دور مرکز کهکشان دوران مي کند. کهکشان ما ،با همان تقريب مرتبه ي بزرگي که از آن صحبت کردم ،صد ميليارد ستاره دارد ،يعني صد برابر جمعيت چين !حالا همين کهکشان ما با 34کهکشان ديگر تشکيل يک سامانه ي «کوچک»و بسته ي گرانشي مي دهد به نام گروه محلي . و اين گروه محلي بخشي از يک مجموعه ي بزرگ تر به نام خوشه ي کهکشاني سنبله است . خوشه هاي کهکشاني که گاهي چند ده گروه کهکشاني و چند صد کهکشان را شامل مي شوند، هنوز بزرگ ترين ساختارهاي کيهاني نيستند که به لحاظ گرانشي بسته اند. گاهي چند صد گروه و خوشه ي کهکشاني يک ساختار بسته ي گرانشي بزرگ تر، به لحاظ گرانشي، تشکيل مي دهند به نام ابر خوشه. تعداد ابرخوشه ها در عالم ده ميليون تخمين زده مي شود. خوشه ي سنبله بخشي از ابرخوشه ي سنبله است که مجموعا چند هزار کهکشان را در بر مي گيرد.
خيال نکنيد اين سلسله مراتب همه ي کيهان را توضيح مي دهد. ساختار کيهان پيچيدگي هاي ظريف تري نيز دارد . مثلا به نظر مي رسد کهکشان ها و خوشه ها انگار به صورت پوسته اي روي يک بخش کروي از کيهان قرار گرفته اند که درون آن خالي است . نه خاليِ خالي ،اما بسيار کم جرم تر از بقيه ي عالم . اين فضاهاي خالي را در کيهان شناسي «تهي جا »
(void) مي نامند. اين تهي جاها هم به طور رصدي ديده شده اند و هم در شبيه سازي هاي رايانه اي براي درک چگونگي تشکيل ساختارها درعالم پيش مي آيند.
آيا تصوري از اندازه ها و فاصله هاي ساختارهايي مانند زمين و کهکشان در اين سلسله مراتب پيدا کرديد ؟کارساده اي نيست.
ابعاد واقعي عالم تا 50سال پيش درست شناخته نبود.در سال 1927/1306شناختيم که خورشيد ،بگوييد منظومه ي شمسي ،در گوشه ي کهکشان قرار دارد؛اين همان سالي است که استاد حسابي به ايران آمد و کوشيد فيزيک نوين را در ايران تدريس کند!ابعاد درست کهکشان ما تازه حدود 50سال پيش ،يعني در دهه ي 1950/1330پس از ملي شدن صنعت نفت توسط مرحوم دکتر مصدق شناخته شد . مي بينيد که تصور کنوني ما از ابعاد و اندازه هاي عالم، و نيز اينکه کهکشان ما در عالم استثناء نيست و کهکشاني معمولي است، در همين 50سال گذشته به دست آمده است.
برگرديم به زمين به عنوان يک جرم کوچک آسماني که ما روي آن زندگي مي کنيم. شعاع خورشيد 700000کيلومتر است يعني حدوداً 100برابر شعاع زمين . پس خورشيد يک ميليون برابر زمين است ،يعني يک ميليون زمين داخل خورشيد جا مي گيرد . نکته سنج بي جا نباشيد!منظور اين است که حجم خورشيد حدوداً يک ميليون برابر حجم زمين است ،و براي تصور درست ما از کيهان دقتي بيش از اين لازم نيست! فاصله ي ما از خورشيد برابر 150ميليون کيلومتر، يعني 25هزار برابر شعاع زمين است. راه ساده تري براي به حافظه سپردن، يعني نقش بستن اين فاصله در ذهن، وجود دارد. نور براي طي اين فاصله 8/5دقيقه لازم دارد. مي گوييم فاصله ي زمين تا خورشيد 8/5دقيقه ي نوري است. پس با دقت مرتبه ي بزرگي بهتر است بگوئيم فاصله ي ما از خورشيد 10دقيقه ي نوري است ! توجه کنيد قطر زمين در استوا فقط 0/1ثانيه ي نوري است و ده دقيقه يعني 600ثانيه ي نوري!
حالا که اين ابعاد کمي براي ما روشن شد خورشيد را به اندازه ي يک سر سوزن کوچک مي کنيم تا تصور روشني از ابعاد منظومه ي شمسي و نيز کيهان به دست آوريم.
حالا سر يک سوزن ته دار را خورشيد بگيريد. منظومه ي شمسي در دايره اي به شعاع 5متر، يا قطر 10متر جا مي گيرد،که خورشيد حدوداً در مرکز آن است. سياره ها مانند مريخ و مشتري همگي داخل همين دايره هستند، اما مدار برخي دنباله دارها فراتر از اين دايره مي رود. اکنون اگر ستاره ها، که خارج از منظومه ي شمسي هستند و نيز کهکشان ها را به همين قياس کوچک کنيم، کجا قرار مي گيرند ؟مثلا ستاره اي که 4سال نوري از ما فاصله دارد، حدود 20کيلومتري منظومه ي شمسي قرار مي گيرد. توجه داريد که 20کيلومتر آن قدر زياد است که قطر منظومه ي شمسي ديگر به حساب نمي آيد و عملا خورشيد و تمام منظومه ي شمسي يک نقطه مي شود . پس، اگر به طور مثال خورشيد را نقطه اي، ته سوزني، در ميدان انقلاب تهران بگيريم، نزديک ترين ستاره به ما در وسط بزرگراه تهران- کرج قرار مي گيرد . پس حتي در اين ابعاد نمي توان مدلي از ستاره هاي اطراف مان ساخت که مثلا در يک فيزيک سرا يا موزه ي علوم جا بگيرد . اين فاصله ي 20کيلومتري ميان خورشيد و نزديک ترين ستاره در مقياس ما يا 4سال نوري درمقياس واقعي، فاصله ي نوعي ستاره هاست در داخل کهکشان ها. آنچه ما در شب هاي صاف کويري در بخشي از آسمان مي بينيم و به آن راه قبله، راه کاه کشان و راه شيري گفته شده است، بخشي از همين کهکشان است که ما از درون و درجهت لبه به آن نگاه مي کنيم. چند ستاره در کهکشان هست ؟(11)10تا! اين عدد يعني چه ؟
براي اينکه تصوري از بزرگي اين عدد پيدا کنيم بهتر است به همان اندازه ي ته سوزن برگرديم.(11)10تا از اين ته سوزن ها چقدر جا مي گيرد؟اتاقي بزرگ و قديمي را به ابعاد 5متر در5 متر و به ارتفاع 5متر در نظر بگيريد . اگر اين اتاق را از ته سوزن پر کنيد تعداد آنها(11) 10تا خواهد شد !حالا سعي کنيد ته سوزن هاي اين اتاق را هريک به فاصله ي 20کيلومتر از هم قرار دهيد، چه ابعادي براي اين کار لازم داريد؟سعي کنيد مثالي پيدا کنيد، مثلا داخل کره زمين، يا خورشيد، يا منظومه ي شمسي. آنگاه شايد تصوري از ابعاد کهکشان ما به دست آوريد، با اين تفاوت که کهکشان به شکل يک اتاق نيست. بيشتر نزديک است به شکل يک سکه،که نسبت ضخامتش به شعاع حدود يک صدم است . منظومه ي شمسي ما در يک گوشه، کنار لبه ،از اين سکه قرار گرفته است و به دور مرکز آن دوران مي کند. خود کهکشان ،خود سکه ،هم به دور مرکزش مي چرخد ،که اين چرخش حدود 200ميليون سال طول مي کشد . سن خورشيد دست کم 5ميليارد سال است يعني برابر 25سال کهکشاني.
ابر خوشه ي سنبله ،که کهکشان ما و نيز خوشه ي سنبله درون آن قرار دارد ،ابعادي حدود 100ميليون سال نوري دارد . مقايسه کنيد اين ابعاد را با قطر بزرگ ترين کهکشان ها که حدود 100هزار سال نوري است ؛يعني قطر ابر خوشه ها 1000برابر قطر کهکشان است، پس حجم آن يک ميليارد برابر يک کهکشان است ! همه ي اين ساختارها و ابر ساختارها در انبساط کلي کيهان مشارکت دارند و ما براي ساده کردن بررسي ها از ماده ي اين ساختارها تعبير شاره ي کيهاني مي کنيم . انگار همه ي آنها در عالم به مانند شاره اي پخش شده اند و اين شاره، يا گاز کيهاني، در انبساط عالم مشارکت مي کند.

منبع:نجوم،شماره 186.
نويسنده:رضا منصوري

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



بارش برف در مريخ!

مدارگرد اكتشافي مريخ (MRO) نخستين شواهد قطعي از وجود بارش برف دي اكسيد كربن در سياره سرخ را بدست آورد.
به نظر مي رسد مريخ تنها مكان در منظومه شمسي باشد كه داراي اين پديده عجيب آب و هوايي است. دي اكسيد كربن منجمد يا «يخ خشك» به دمايي در حدود منفي ۹۰ درجه سانتيگراد نياز دارد و اين بارش در اطراف قطب جنوب مريخ در زمستان مشاهده شده است.
«پل هاين» از محققان آزمايشگاه پيشرانه جت ناسا (JPL)‌ تأكيد مي‌كند: اطلاعات بدست آمده توسط مدارگرد MRO نخستين شواهد قطعي از ابرهاي دي اكسيد كربن است و اندازه ابرها براي انباشت برف يخ خشك كافي است.
حسگرهاي مدارگرد اكتشافي مريخ، روشنايي در ۹ طول موج مختلف از نور مرئي و مادون قرمز را براي بررسي ذرات و گازهاي موجود در جو سياره مريخ مورد تجزيه و تحليل قرار دادند.
تجزيه و تحليل جديد بر اساس داده‌هاي دريافتي از منطقه قطب جنوب در زمستان جنوبي مريخ در سال هاي ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ بدست آمده است.
محققان ابر دي اكسيد كربن به طول ۴۸۲ متر را در سراسر منطقه قطبي شناسايي كردند و همچنين ابرهايي كوچكتر و با عمر كوتاه‌تر در ارتفاع پايين در عرض جغرافيايي ۷۰ تا ۸۰ درجه به سمت جنوب مشاهده شدند.
«ديويد كاس» از محققان JPL خاطرنشان مي‌كند: داده‌هاي جديد نشان مي‌دهد كه بارش برف در بالاي كلاهك يخي قطب جنوب مريخ رخ مي‌دهد و ذرات يخ دي اكسيد كربن در ابرها به اندازه كافي بزرگ هستند كه در طول عمر ابرها از آنها خارج شده و بر روي زمين سقوط كنند.

www.afkarnews.ir

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



تاثير فعاليت هاي خورشيدي بر انسان

رئيس مركز تحقيقات اختر فيزيك مراغه با بيان اينكه در حال حاضر زمين با فعاليت خورشيدي مواجه است، گفت: بر اثر توفانهاي مغناطيسي فعاليتهاي خورشيدي و آزاد شدن انرژي زياد آن، سپر مغناطيسي زمين تضعيف و دماي هوا افزايش مي يابد.
دكتر علي عجب شير زاده در گفتگو با مهر، فعاليت هاي خورشيدي را شامل 3 نوع مختلف دانست و افزود: اين سه نوع فعاليت شامل خورشيدي (Solar Activity)، «ژئو مغناطيسي» و تابشهاي كيهاني مي شود.
رئيس مركز تحقيقات اختر فيزيك مراغه به نحوه عملكرد هر يك از اين فعاليت ها اشاره كرد و توضيح داد: فعاليت خورشيدي كه معمولا با SA يا Solar Activity نشان داده مي شود، 11 سال طول مي كشد. اين فعاليت منبعث از فعاليت دروني خورشيد است.
وي با بيان اينكه اين فعاليت ناشي از ساختارهاي مغناطيسي درون خورشيد است، اظهار داشت: از آنجا كه ذرات درون خورشيد باردار هستند بر اثر چرخيدن خورشيد به دور خودش اين ذرات توليد ميدان مغناطيسي مي كنند. اين ميدان مغناطيسي بسيار قوي يعني حدود 10 به توان 32 ژول است.
عجب شيري زاده با تاكيد بر اينكه همه اين ذرات از خورشيد به بيرون نمي آيند، خاطرنشان كرد: ذرات باقي مانده در خورشيد جزاير مغناطيسي را ايجاد مي كند كه گاهي اين جزاير مغناطيسي به سطح خورشيد نفوذ مي كنند و تظاهراتي را در سطح خورشيد از قبيل لكه هاي خورشيدي، مشعل هاي خورشيدي و ساير تظاهرات ايجاد مي كند.
وي با بيان اينكه زماني كه تعداد اين لكه ها در سطح خورشيد كم باشد، به خورشيد آرام تعبير مي شود، اضافه كرد: اما به تدريج كه اين لكه ها در طول زمان (حدود 5 سال و نيم) افزايش مي يابد و به اوج تعداد خود مي رسد، از خورشيد با عنوان «خورشيد فعال» ياد مي شود.
رئيس مركز تحقيقات اخير فيزيك با تاكيد بر اينكه در حال حاضر در زمان اوج فعاليت هاي خورشيد قرار داريم، گفت: در حال حاض به «خورشيد فعال چرخه بيست وچهارم» نزديك مي شويم. هر چرخه حدود 11 سال است و تا اوايل سال 2013 خورشيد به اوج فعاليت هاي خود مي رسد كه اثرات زيادي بر روي آب و هوا دارد.
عجب شيري زاده ميزان تابش خورشيد در زمان اوج فعاليت در هر متر مربع را هزار و 365 وات در متر مربع ذكر كرد و افزود: اين ميزان هميشه ثابت نيست، بلكه در طول زمان به تناسب فعاليت خورشيد تغيير مي كند. يعني مقدار تابشي كه در هر متر مربع به زمين مي رسد به علت فعاليت خورشيد متغير است.

فعاليت هاي ژنو مغناطيسي خورشيدي

اين محقق اختر فيزيك نوع ديگر فعاليت هاي خورشيدي را ژئو مغناطيسي خورشيدي يا توفانهاي خورشيدي ذكر كرد و توضيح داد: در مواقعي كه اوج فعاليت خورشيد است، شاهد يك سري حوادث از قبيل پرتاب جرم خورشيدي (CME) هستيم. گاهي اينCME ها تنها و گاهي همراه با پرتاب شراره خواهد بود كه همراه با انرژي مغناطيسي خورشيد كه معادل 10 به توان 32 ژول است نيز آزاد مي شود.
وي با تاكيد بر اينكه شراره هاي آزاد شده، انرژي عظيمي را ميان فضاي سياره ها گسيل مي كند، ادامه داد: ا ين شراره ها، زماني كه به نزديكي زمين مي رسند، سپر مغناطيسي زمين مانع از برخورد آنها با سطح مي شوند ولي اين شراره ها به دليل داشتن انرژي عظيم، با ايجاد توفانهاي مغناطيسي سپر مغناطيسي زمين را تضعيف مي كند.
عجب شيري زاده خاطرنشان كرد: با تعضيف سپر مغناطيسي زمين، ذرات خورشيدي پر انرژي به سطح زمين نفوذ مي كند و باعث تغيير آب و هوا و گرم شدن ناگهاني مي شود.

اثرات تابشهاي كيهاني بر روي زمين

وي سومين نوع فعاليت هاي خورشيدي را تابشهاي كيهاني نام برد و يادآور شد: خورشيد انرژي خود را در تمام طول موجهاي امواج الكترومغناطيسي ارسال مي كند كه اين امواج شامل طيف اشعه كيهاني، اشعه ايكس، ماوراي بنفش و ناحيه راديويي مي شود. قسمتهايي كه مربوط به اشعه كيهاني است باعث تغييرات آب و هوايي سطح زمين مي شود.

فعاليت در آسمان، ا غتشاش در زمين

رئيس مركز تحقيقات اختر فيزيك مراغه با تاكيد بر اينكه در حال حاضر با هر نوع فعاليت خورشيدي مواجه هستيم، خاطرنشان كرد: ما در نزديكي چرخه بيست وچهارم خورشيد قرار داريم كه اين وضعيت تا سال 2013 ادامه دارد و طي آن توفانهاي مغناطيسي موجب گرم شدن آب و هواي زمين مي شوند.
وي با اعلام اينكه براي چرخه خورشيدي نمي توان به طور قطع زمان دقيقي را مشخص كرد، افزود: حداكثر چرخه فعاليت خورشيدي از زمان گاليله تاكنون در يك زمان مشخصي رخ نداده از اين رو ممكن است اين چرخه تا سال 2014 نيز ادامه داشته باشد.
عجب شيري زاده با بيان اينكه ميزان گرماي ايجاد شده بر اثر فعاليت هاي خورشيدي در كل كره زمين يكسان نخواهد بود، اظهار داشت: تغييرات آب وهوايي ناشي از فعاليت هاي خورشيدي در عرضهاي جغرافيايي بالايي و شمال بيشتر است چون ذراتي كه به زمين مي رسد ذرات باردار هستند و معمولا يك ناحيه را پوشش مي دهند و دائما تغييراتي را ايجاد مي كند.
وي با تاكيد بر اينكه در حال حاضر 7 ماهواره وضعيت خورشيد را به طور مرتبط رصد مي كند، اضافه كرد: توفانهاي مغناطيسي در حال افزايش است و متاسفانه بيشترين اثرات آن در تضعيف سپر مغناطيسي زمين است كه با استفاده از 7 ماهواره وضعيت خورشيد مطالعه مي شود.
عجب شيري زاده همچنين با اشاره به برخي ادعاها در زمينه اثرات فعاليت هاي خورشيدي بر روي گسل ها توضيح داد: با توجه به داده هاي موجود به نظر مي رسد كه توفانهاي خورشيدي اثرات چنداني بر روي گسل ها و زمين لغزشها ندارد.

اثرات افزايش فعاليت هاي خورشيدي بر روي انسان

رئيس مركز تحقيقات فيزيك اختر مراغه به اثرات فعاليت هاي خورشيدي بر روي انسان اشاره كرد و ادامه داد: فعاليت هاي خورشيدي بر روي ارگانيزم انسان اثرات مضري بر جاي مي گذارد.
وي با اشاره به برخي تحقيقات جهاني، يادآور شد: نتايج اين تحقيقات كه در طول چندين سال انجام شد نشان مي دهد كه منحني مرگ و مير جاده اي با منحني فعاليت هاي خورشيدي مطابقت دارد به اين معنا كه افزايش فعاليت هاي خورشيدي موجب افزايش مرگ و مير جاده اي مي شود.
عجب شيري زاده از اثرات اين فعاليت ها بر بخشهاي ICU بيمارستانها خبر داد و گفت: در زمان اوج فعاليت هاي خورشيدي ميزان مرگ و مير بيماران در بخشهاي ICU افزايش مي يابد.

منبع: کیهان

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



غول پیکران آبی: اَبَرنواختر 1987

در ساعات اولیه ی بامداد روز 24 فوریه ی 1987 در رصدخانه ی لاس کامپاناس (1) در شیلی، اخترشناس کانادایی یان شِلتون (2) از دانشگاه تورنتو، مشغول عکسبرداری از قسمت کوچکی از آسمان در «سحابیِ بزرگ ماژلان» بود. این سحابی به زائده ی کوچکی از راه شیری ــ کهکشان ما ــ شبیه است. در واقع، این سحابی، خود یک کهکشان کوچک و از اقمار کهکشان ماست و به روایت آنتونیو پیگافتا (3) وقایع نگار ایتالیایی عضو هیئت اعزامی، نخستین بار دریانورد پرتغالی فردیناند دوماژلان (4) ضمن سفر دور دنیای خود در 1519ــ 1921 آن را در نیمکره ی جنوبی مشاهده کرده است.
اخترشناس کانادایی با تلسکوپ کوچکی که 70 سال پیش ساخته شده بود سحابی ماژلان را برای رصدخانه ی مونت ویلسون (5) در کالیفرنیا به طور منظم مطالعه می کرد. اکسپوزیسیون فیلم عکاسی حدود سه ساعت طول می کشید. پس از ظاهر کردن فیلم، شِلتون شگفت زده ستاره ی پرنوری با قدر 5 در آن مشاهده کرد که در عکسهای برداشته شده در روزهای قبل وجود نداشت. این، جز یک ابرنواختر، چیز دیگری نمی توانست باشد. چند روز پیشتر از آن اسکاردوهالد (6) دستیار رصدخانه که در پشت بام گنبدیِ رصدخانه، آسمان را نگاه می کرد با چشم غیرمسلح ستاره ی ناشناسی را دیده بود.
در فاصله ی چند هزار کیلومتری از آنجا، در زلاند نو، یک اخترشناس دیگر، آلبرت جونز (7) کارشناس ستاره های متغیرِ در حال گردش، ستاره ی جدید را مشاهده کرد. او بلافاصله یکی از دوستانش را که در رصدخانه ی مشترک انگلیس و استرالیا در ایالت ویلز جدید جنوب (8) کار می کرد، در جریان مشاهده اش گذاشت.
از چهار قرن به این طرف، این اولین ابرنواختر نزدیک به ما بود که با چشم غیرمسلح دیده می شد و فاصله اش از زمین 170000 سال نور بود! اتحادیه ی بین المللی اخترشناسی بلافاصله با ارسال تلگرامی خبر را به دنیا اعلام کرد و طبق سنّت، ستاره ی جدید را اس. ان 1987 آ. (SN 1978A) نامید.
همه ی تلسکوپهای آماده ی نیمکره ی جنوبی در راستای ستاره ی مهمان که به تازگی ظاهر شده بود هدایت شدند. در کمتر از 14 ساعت پس از نخستین رصد، قمر اکتشافی بین المللی در قسمت فرابنفش، نخستین طیفهای موج کوتاه را دریافت می کرد. باید زود دست به کار می شدند، زیرا در این قسمت طیف، پرتوها به سرعت کاهش می یافت:
(توضیح تصویر): عکس ابرنواختر 1987 در سحابی ماژلان روز 26 فوریه در ساعت یک و بیست و پنج دقیقه بامداد. صلیب، نتیجه ی شکست نور است. (عکس از .E.S.O)
اَبَرنواختر با زمان، رنگ عوض می کرد. طیفها در همه ی طول موجها اندازه گیری شدند. گسیل دید خطِ معرف هیدروژن مشاهده شد که دلالت می کرد اَبَرنواختر از نوع 2 است.
سعی کردند ستاره ی مبدائی را که منفجر شده بود مشخص کنند؛ پس از مناظره ای داغ و تحلیل دقیق عکسهایی که در اختیار بود، به این نتیجه رسیدند که ستاره ی مبدأ باید یک غول پیکر آبی باشد که به مشخصات Sk 69 202 در کاتالوگی که اختر فیزیکدان امریکایی نیکولاس ساندالیک (9) تنظیم کرده، ثبت شده است.
غول پیکران آبی احتمالاً از تحول برخی از غول پیکران سرخ به بار می آیند که تا وقت به عنوان تنها مبداءهایی شناخته می شد که بتوانند اَبَرنواختری از این نوع را به وجود آورند. دمای واقعی یک چنین غول پیکر آبی 12000 درجه کِلوین (10) است. شعاع آن ــ کوچکتر از شعاع یک غول پیکر سرخ ــ ظاهراً حدود یک سوم شعاع مدار عطارد بود. جرم آن بین 13 تا 20 برابر جرم خورشید می توانست باشد. تابندگی اَبَرنواختر 1987 آ. به طرزی بی سابقه برحسب زمان تغییر کرده است. پس از افزایش و کاهش سریع روزهای اول، تابندگیش به مدت 80 روز منظماً افزایش یافت تا حداکثر به حدود قدر 3 رسید، و سپس، با دوره ی 77 روزه ی کبالت 56 کاهش یافت. افزایش تابندگی تا ماه مه (1987) می توانست توأماً اثر تابشی که از درون ستاره می آید و نیز اثر کاهش تدریجی کدری مواردی که آن را احاطه می کند، باشد. با وصف این، تابندگی حداکثر که اَبَرنواختر 1987 در اواخر مه به آن رسیده بود، ضعیف تر از تابندگی حداکثر یک اَبَرنواختر کلاسیک از نوع 2 بود.
آیا این، نوع جدیدی از اَبَرنواختر بود یا گونه ای متفاوت از یکی از دو نوع شناخته شده؟ اختر فیزیکدانان، بررسیهای همه جانبه ای را برای توضیح خصوصیّات رصد شده آغاز کردند. هنوز قسمت بزرگی از مراکز اَبَرنواختر، زیر پوششی از انواع گازهای مشتعل و خاکسترهایی که با سرعت چندین هزار کیلومتر در ثانیه پرتاب می شدند، مستور بود.
با این همه، ذراتی وجود دارد که می توانند از مقدار هنگفتی ماده عبور کنند. مثلاً نوترینوها که جرم زمین برای عبورشان عملاً مانعی نامرئی است. از طرف دیگر، گروههای فیزیکدانان که در کمین یک فروپاشی احتمالی پروتون نشسته بودند و بدین منظور آشکارسازهای عظیم ساخته بودند، می توانستند وجود این ذرات تقریباً بدون جرم اما پرانرژی را آشکار کنند. چندین گروه تحقیقاتی، در چند صد متری عمق زمین، به منظور اجتناب از اثر تابشهای انگلی، با مراقبت دائمی مشغول ضبط همه ی رویدادهای جالب بر روی نوارهای مغناطیسی بودند. در لحظه ی انفجار ابرنواختر 1987 آ.، چهار گروه تحقیقاتی، همگی در نیمکره ی شمالی، آمادگی لازم برای مشاهدات را داشتند: یک گروه در ژاپن در کامیوکاند 2 (11)، گروه مشترک امریکایی ایروین ــ میشگان ــ بروکهاوِن (12) در عمق یک معدن نمک در کلیولند، یک گروه از فیزیکدانان تورینو (ایتالیا) و مسکو در رصدخانه ی زیرزمینی در زیر قله ی مون بلان و یک گروه دیگر در باکسان اتحاد جماهیر شوروی.
به محض اعلان رصد نوری از سوی اتحادیه ی بین المللی اخترشناسی، فیزیکدانانِ ذرات، لازم دیدند نوارهای مغناطیسشان را که در ساعات پیش از عکسبرداری یان شلتون ضبط شده بود در این راستا تفسیر کنند. گروههای ژاپنی و امریکایی به نتایجی که همخوانی داشت، رسیدند. آنها برای روز 23 فوریه ی 1987، ساعت 7 و 35 دقیقه به وقت جهانی، چند ساعت پیش از آغاز رصد اپتیکی وجود تپ (پالس) نوترینوها را ثابت کردند؛ برای ژاپنیها این تپ شامل 11 رویداد در 13 ثانیه بود که 9 رویداد اول آن فقط در 2 ثانیه اتفاق افتاده بود، برای امریکاییان 8 رویداد در 6 ثانیه: مرکز آشکارسازها شامل چندین هزار تن آب خالص بود که صدها تکثیرکننده ی نور متوجه آن بود. همان طور که قبلاً گفتیم نوترینوها برهمکنشی کمی بر ماده دارند؛ بندرت یکی از آنها با برهمکنشی (از طریق رادیوآکتیویته ی معکوس) الکترون مثبت یا (از طریق پخشیدگی) الکترون منفی می دهد، و این فرایند با دستگاه تکثیر کننده های نور، ضبط می شود. سخنگوی گروه تحقیقاتی امریکایی، فردریک رینز (13) ــ همان کسی که 30 سال پیشتر همراه با جورج کوان (14) برای نخستین بار نوترینوها را آشکار ساخته بود ــ اعلام کرد: « 170000 سال پس از انفجار، 30 میلیون میلیارد نوترینو از حجم آشکارساز ما کرده اند و تنها 8 عدد از آنها به دام افتاده اند.»
(توضیح تصویر): نوترینوهای آشکار شده به توسط آشکارساز کامیوکاند 2. در محور عرض دستگاه مختصات، انرژی نوترینو، و در محور طول، زمان بر حسب ثانیه، قبل و بعد از انفجار (زمان صفر، لحظه ی انفجار). خط پایه، متناظر با آستانه ی انرژی حبس شده است. (برمبنای ترسیم آ. ک. مان، گروه تحقیقاتی کامیوکاند، مجله ی Physics -Today، شماره ی اوت 1987).
جا دارد خاطرنشان کنیم که مدت خیلی کوتاهِ دوتِپِ نوترینو که در آشکارسازهای کلیولند و کامیوکاند آشکار شد، امکان دارد که بر مبنای سنجش انرژی، جرم نوترینو در حد بالایی معادل 20 الکترون ــ ولت تعیین گردد. پژوهشگران شوروی در باکسان، 5 رویداد دیده اند که با مشاهده ی گروههای تحقیقاتی پیشین همخوانی دارد. پژوهشگران مستقر در مون بلان، 5 رویداد مشاهده کرده اند که زمان آنها، به دلیلی که هنوز روشن نشده است، چند ساعت قبل از مشاهدات گروههای دیگر است.
محاسبه ی انرژی گرانشیِ رها شده از مرکز ستاره ای که 1/4 جرم خورشید را دارد، و فرومی ریزد تا ستاره ای نوترونی به شعاع 10 کیلومتر تشکیل دهد، حدود (53) 10×3 اِرگ است. مجموع بازیافت انرژی، چه به شکل انرژی حرکتی که از پرتاب مواد بر اثر انفجار ایجاد می شود و چه انرژیهایی که از تابشهای گوناگون الکترومغناطیسیِ ابرنواختر گسیل می شود، تقریباً برابر (51) 10 اِرگ است. اختر فیزیکدانان انتظار داشتند که 99% انرژی به شکل نوترینو گسیل شود. باری از محاسبه ای که براساس تعداد نوترینوهای آشکار شده، و با احتساب انرژیشان و کارآیی آشکارسازی همه ی انواع نوترینوهایی که می توانند در همه ی جهات گسیل شوند، کل انرژی نوترینوها به رقم (53) 10×3 اِرگ می رسد با احتساب همه ی مفروضات مسئله، این همخوانیِ نتایج محاسبات، بیشتر به معجزه شبیه است:
ماده ی پرتاب شده بر اثر انفجار به تدریج که در فضا پراکنده می شود ضخامتش کاهش می یابد و در نتیجه برای تابشهای گوناگون، شفاف تر می شود؛ سرانجام آنچه از اَبَرنواختر باقی می ماند، یک ستاره ی نوترونیِ محتمل در مرکزش است که آن را با واسطه ی یک تپ اختر (پالسار) بر ما فاش می کند. ابرنواختر 1987 آ. تاکنون یکی از اسرارش را بر ما فاش کرده است: به کمک یک ماهواره ی امریکایی، فیزیکدانان گمان می کنند که بر روی طیف نگار، خطوط پرتو گاما را که مشخص کننده ی رادیوآکتیویته ی کوبالت 56 است، که خود آن شاهد مستقیمی بر تشکیل آهن 56 در اثر سنتز هسته ای ستاره ای است، مشاهده کرده اند. طیف سنجیِ زیر قرمز، این نتایج را تأیید می کند. می دانیم که کوبالت 56 از کاهش رادیواکتیوِ نیکل 56 به دست می آید. مقدار نیکل 56 که به هنگام انفجار اَبَرنواختر در حد فاصل مرکز آهن و لایه ی سیلیسیوم تشکیل شده است، حدود هفت صدم جرم خورشید برآورده شده است؛ چیزی که منحنی نور اندازه گیری شده را تبیین می کرد. تحقیقات درباره ی ابرنواختر 1987 هنوز سالها ادامه خواهد یافت.

پی نوشت ها :

1. Las Campanas.
2. Ian Shelton.
3. Antonio Pigafetta.
4. Ferdi nand de Magellan.
5. mont Wilson.
6. Oscar Duhald.
7. Albert Jones.
8. New South Wales.
9. Nicholas Sanduleak.
10.درجه ی کلوین یا مطلق برابر است با درجه ی سانتیگراد به اضافه عدد 273. ــ م.
11. Kamiokande II.
12. Irvine- Michigan- Brookhaven.
13. Frederck Reines.
14. George Cowan .

منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034
منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



رويت پذيري هلال ماه

قسمت اول :عوامل مداري

اگر از علاقه مندان به مشاهده ي هلال ماه باشيد و در پايان ماه قمري با کنجکاوي افق غربي را براي رؤيت هلال ماه نو جستجو کرده باشيد ،شايد اين پرسش در ذهن شما شکل گرفته باشد که چرا اين همه هلال هاي متفاوت را طي سال شاهديم؟براي پاسخ به اين پرسش لازم است ابتدا با عوامل موثر در رويت هلال بيشتر آشنا شويم. در اين مبحث ابتدا با عوامل مداري ماه و زمين ،که نقش تعيين کننده اي در رؤيت هلال خواهند داشت ،بيشتر آشنا خواهيم شد.
نخستين تأثير در رؤيت هلال، انحراف مداري ماه (5/2درجه )نسبت به دايرة البروج همراه با انحراف محور قطب هاي زمين (23/5درجه )از صفحه ي دايرة البروج است . چون ماه بر گرد زمين و زمين بر گرد خورشيد درحال چرخش اند پس اين احساس به ما دست مي دهد که ميل ماه در طي چرخش يک ماهه ي آن بر گرد زمين تقريبا به ميزان 57/4درجه در آسمان حرکت ظاهري دارد (البته اين جابه جايي در هر سال متغير است )ماه زماني که در بالاي دايرة البروج باشد عرض آن مثبت و زماني که پايين قرار گرفته باشد عرض آن منفي خواهد بود . خورشيد هم به ظاهر چنين نقشي را در آسمان زمين بازي مي کند. يعني 6ماه اول سال را در بالاي استواي آسمان و شش ماه دوم را در پايين آن مي گذراند. پس هر دو جرم گويا يک منحني سينوسي را در آسمان مي پيمايند .حال اگر ماه در گره ي شمالي (صعودي )خود قرار داشته باشد و همزمان خورشيد نيز در گره ي شمالي استواي آسمان (نقطه ي اعتدال بهاري )واقع باشد هلال ماه در طي مدت زمان کمي هر روز با زاويه ي بسيار مناسبي از افق ارتفاع خواهد گرفت ؛به طوري که ديگر در تربيع به سرسو نزديک شده است !در اين ايام بعد از غروب خورشيد اگر به افق غرب نگاه کنيد هلال ماه را خواهيد يافت که کاسه ي کمان آن به سمت پايين است و بسيار از افق ارتفاع دارد.
حالا شش ماه جلوتر مي رويم. در اين زمان ماه در گره ي نزولي و خورشيد در نقطه ي اعتدال پاييزي واقع شده است و سخت ترين وضعيت ممکن براي مشاهده ي هلال باريک ماه شکل مي گيرد. در اين شرايط زاويه ي حرکت روزانه ي ماه در افق به قدري کاهش مي يابد که ماه زمان بسياري را در افق مي گذراند. نزديک بودن به افق، که بعد از غروب خورشيد هنوز چندان تاريک نشده، وضعيت مشاهده ي کمان باريک هلال را سخت تر از گذشته مي کند. پس فصل بسيار مناسب رؤيت هلال در همان نيمه ي اول سال (در هلال صبحگاهي برعکس )است و بايد شرايطي بسيار خاص حکمفرما باشد تا مشاهده ي هلال در فصول ديگر از اين قاعده مستثني شود.
يکي از اين شرايط، قرارگيري ماه در اوج يا حضيض مداري است . همان طور که مي دانيد ماه مداري بيضي شکل به گرد زمين دارد . به طوري که در حضيض تقريبا به فاصله ي 356هزار کيلومتر ي و در اوج به فاصله ي 406هز ار کيلومتري از زمين مي رسد . خروج از مرکز اين مدار 0/5است. يعني مدار ماه دقيقا بين دايره و سهمي قرار دارد . بر اساس قوانين کپلر، سرعت مداري ماه در چرخش خود به گرد زمين در زمان حضيض افزايش يافته و در اوج کاهش مي يابد. متوسط سرعت مداري ماه 3600کيلومتر بر ساعت است . با قرارگيري ماه در حضيض، علاوه بر افزايش سرعت ظاهري، ميزان حرکت بيشتري را در آسمان شب شاهد خواهيم بود. به علاوه هر جسمي که به ما نزديک تر باشد، بزرگ تر ديده مي شود و نور بيشتري نيز از آن به چشم ما مي رسد . اين مسئله در مورد هلال ماه نيز صادق است و در حضيض بودن ماه موجب افزايش اندازه ي ظاهري کمان ماه و نور بازتاب شده از آن در آسمان مي شود. حال اگر ماه در اوج مداري باشد، ماه به کندي در مدار جابه جا مي شود و کمان آن نور کمتري دارد . در اين شرايط ماه به افق بسيار نزديک خواهد بود و نور کمي نيز از خود به ديد ناظر زميني مي رساند . پس مشاهده ي آن بسيار سخت تر از نمونه ي مشابه هلال ماه در حضيض خواهد بود. اين مسئله زماني نمود بيشتري مي يابد که فاز(ميزان سطح روشن)ماه بسيار کم باشد و در اين حالت نور بازتاب شده از ماه در صورت قرار گيري ماه در حضيض يا اوج مداري تفاوت خواهد داشت.
قرارگيري ماه در اوج يا حضيض مداري، در رؤيت هلال هاي رکورد شکن و جوان نيز بسيار مؤثر خواهد بود. چون ماه وقتي در حضيض مداري است، علاوه بر آن که در مدت زمان کم به سرعت از افق ارتفاع مي گيرد، ميزان نور بيشتري از کمان باريک آن به زمين مي رسد . حال اگر ماه در بيشترين عرض دايرة البروجي هم قرار داشته باشد، سن ماه نيز به ميزان قابل توجهي کاهش مي يابد . زيرا ماه در زمان مقارنه، 5درجه از خورشيد فاصله دارد و براي رؤيت شدن هلال، حدود 10تا11ساعت بايد سپري شود تا ماه به جدايي 7درجه (حد دانژون )برسد . در اين صورت شرايط يک رکورد شکني مهيا خواهد شد و مي توان انتظار داشت که هلال ماه بسيار باريک و جواني را در هوايي بسيار تميز رؤيت کرد.

منبع:نجوم،شماره 186.
نويسنده:علي ابراهيمي سراجي

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:20 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



بدن ما و سفرهای فضایی

آیا بدن ما تاب تحمل سفرهای فضایی را دارد؟

تاریکی مطلق، تغییر نیروی گرانشی و تحلیل عضلانی، از جمله دشوارترین چالش های پیش روی فضانوردان برای سفر به فضا است. موارد ذکر شده، با بررسی های پزشکی فضانوردانی که در ایستگاه فضایی روسی "میر" کار می کردند، به دست آمده است. در این پروژه، تأثیر سفرهای فضایی بر سلامت بشر در طول انجام مأموریت و پس از آن مشخص شد. تحلیل عضلانی که برای فضانوردان ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) به وجود آمد، نشان داد که ما باید پیش از هر مأموریت فضایی به بررسی خطرات و مشکلات احتمالی در وضعیت جسمی فضانوردان بپردازیم.
"گیلز کلمنت" و همکارنش از دانشگاه فضایی بین المللی در تولوز فرانسه، آزمایش هایی را بر روی شش فضانوردان اروپایی که در بین سال های 1988 و 1999 در میر کار می کردند انجام می دادند.
محققان، پیش از پرواز آزمایش های دقیقی را بر روی فضانوردان انجام دادند با این حال، برای سه نفر از فضانوردان عوارض ناشی از حضور در فضا نمایان شد. اما روی هم رفته، غربال گری داوطلبان موفقیت آمیز بود. در هفت مأموریتی که بین 14 و 189 روز به طول انجامید، مشکلات جسمانی خفیفی از قبیل سردرد، بی خوابی و احتقان دیده شد که تمامی آنها با داروهای موجود قابل درمان بود.
اما مشکلات اصلی از زمانی شروع شد که فضانوردان به زمین بازگشتند. بدن آنها با شریط بی وزنی سازگار شده بود؛ بنابراین بازگشت به زمین، همچون شوکی برای بدن آنها محسوب می شد. مثلاً در فضا، به دلیل گرانش کم، قلب نیروی زیادی برای پمپ خون به قسمت های بالای بدن صرف نمی کند.
بازگشت به زمین، فشار بسیار زیادی را به قلب فضانوردان وارد کرد؛ در همه آنها افت فشار خون و کاهش میزان هموگلوبین مشهود بود و به همین دلیل هنگام ایستادن، حالت ضعف و بی حالی بر آنها غلبه می کرد.
اما مهمترین اثر نامطلوب ناشی از قرارگیری در شرایط گرانش ناچیز، تحلیل عضلانی و تضعیف استخوان فضانوردان است. برای مبارزه با این مشکل، فضانوردان به انجام فعالیت های ورزشی ویژه ای همچون استفاده از دوچرخه و تردمیل پرداختند، اما با این حال نرخ کاهش جرم استخوانهای آنها بیش از 2 درصد در ماه بود.
باتوجه به اثرات نامطلوب ذکر شده، سفر به سیارات دیگر مشکلات فراوانی را برای فضانوردان ایجاد می کند. مثلا سفر به مریخ حدود 9 ماه به طول می انجامد.تحت جاذبه مریخ، فضانوردان برای انجام عملیات خود بسیار ضعیف می شوند آنها باید خود
را برای شرایط تاریکی مطلق و دیگر اثرات نامطلوب، از جمله شکستن استخوان ها، آماده کنند.
با انجام آزمایش های گوناگون بر روی فضانوردانی که در ایستگاه فضایی بین المللی کار می کردند، مشکل کاهش عضله تأیید شد. "باب فیتس" و همکارنش از دانشگاه مارکوئت در میلواکی، بر روی9 فضانورد پیش و پس از ملاقات شش ماهه در ایستگاه فضایی بین المللی آزمایش هایی را انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که این سفر فضایی، سبب تضعیف استخوان های آنها شده است. فیتس می گوید: "ایستادن در هر مدت زمانی برای آنها بسیار مشکل بود. اگر چه فضانوردان ایستگاه فضایی بین المللی در طول مأموریت خود به انجام فعالیت های ورزشی می پرداختند، اما مشکل کاهش عضله برای آنها نیز به وجود آمد. به طور متوسط پس انسان ها چگونه می توانند در سفر به دیگر سیارات از خطر درامان بمانند؟
از جمله پیشنهادهایی که برای این منظور مطرح شده است، می توان به استفاده از یک سانتریفوژ غول پیکر برای شبیه سازی گرانش، و قرص هایی که مانع از تحلیل استخوان ها و عضلات می شوند، اشاره کرد. همچنین تمرین های ورزش ویژه نیز می تواند در حفظ سلامت فضانوردان تأثیر زیادی داشته باشد.
فیتس می گوید:"انجام ورزش های مقاومتی با شدت بالا به مدت 15 دقیقه و دوبار در روز، می تواند حدوداً 70 درصد از بیشینه حجم عضلات را تامین کند" پژوهش های صورت گرفته نشان می دهند که خواب، بهتر از ورزش ایروبیک با شدت پایین در دوره های طولانی مدت، می تواند از عضلات محافظت کند و شاید در مقابل تضعیف استخوان‌ها نیز کارساز باشد. "دن بایکل" از دانشگاه کالیفرنیا که فرایند تحلیل استخوان را در موش ها مطالعه کرده است، انجام تمرین های تحمل وزن شدید را به مدت چند دقیقه در هر روز توصیه کرده است.
مشکل این است که در فضا، همه چیز در شرایط بی وزنی است. فضانوردان در ایستگاه فضایی بین المللی، ریسمان های بانجی را از سمت مقابل کشیدند، اما آنها اظهار می کردند که کار آنها با بالا بردن وزنه هایی بدون هیچ وزنی است. ناسا هم اکنون در حال بررسی طرحی است که در آن از سیلندرهای خلأ برای تولید مقاومت بزرگتر استفاده می شود.
فضانوردان باید تمرین های ورزشی خود را به محض ورود به فضا و شروع ماموریت آغاز کنند. "کن بالدوین" از دانشگاه ایرواین کالیفرنیا، پی برد که یک مرتبه عضله های موش ها از تحمل وزن بدن سرباز می زنند، ژن هایی که برای تولید پروتئین های میوسین و آکتین (ترکیبات کلیدی عضله) کدگذاری شده‌اند، به مدت 12 ساعت غیر فعال می شوند و هنگامی که این اتفاق می افتد، فعال شدن مجدد این ژن بسیار مشکل خواهد بود. این خبر بدی برای فضانوردانی است که درگیر ماموریت فضایی هستند. آنها تا مدت‌های زیادی احساس بیماری وضعف می کنند نمی توانند همچون فرد عادی به انجام فعالیت های ورزشی بپردازند. بالدوین می گوید: "مدت زیادی طول می کشد تا آنها به وضعیت و شرایط عادی برای انجام فعالیت های ورزشی برسند."
فضانوردان باید همه مواد غذایی را که برای آنها تعیین شده، مصرف کنند. آنها در فضا اشتهایشان را از دست می دهند، بنابراین ممکن است توانایی شان برای انجام ماموریت های فضایی کم شود. اگر کالری به اندازه کافی به بدن شما نرسد، فرایند غضله سازی در بدن با مشکل مواجه می شود.

منبع: دانشمند شماره 569

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



کیهان به کجا خواهد رفت؟

تحول ستارگان و انفجار اَبَرنواختران، سازو کارهای نیرومندِ تشکیل عناصر سنگین برمبنای عناصر سبک ترند. به یک اعتبار می توان گفت که ابرنواختران، نوعی کوره های تشکیل هسته های سنگین هستند که انفجار، بعداً آنها را چونان بذرافشانی در کهکشانهایشان در فضا پراکنده خواهد کرد. آهن، گلبولهای قرمز ما، یا آهنی که در کارخانه های فولادسازی ما تولید می شود، همه از ابر نواخترانی فراهم می آیند که پیش از تشکیل زمین و منظومه ی شمسی منفجر شده اند.
با دقتی فزاینده، بسامد نسبی عناصر و ایزوتوپهای مختلف هر عنصر را در منظومه ی شمسی، از جمله در شهابسنگهایی که هر چند وقت به زمین ما اصابت می کنند، تعیین کرده اند. همچنین اندازه گیریهایی هم از طیف ستارگان دور دست به عمل آمده است و گاه از منحنی کیهانی بسامد عناصر سخن گفته می شود، که البته منظور، اشیای قابل مشاهده ای هستند که واقعاً قابل اندازه گیری بوده اند و در پاره ای موارد تفاوتهای معناداری به اثبات رسیده است. این منحنی، ما را از چگونگی سنتز هسته ای، یعنی از شکلبندی و تحول عناصری که جهان پیرامون ما را تشکیل می دهد، آگاه می کند.
دانشمندان فکر می کنند که در آغاز کیهان انفجاری عظیم که بیگ بنگ (big- bang) نامیده می شود، به وقوع پیوسته است، و از آن انفجار، هیدروژن، هلیوم و شاید قسمتی از لیتیوم، تشکیل شده است. عناصر دیگر، همان طور که دیدیم، چون پیوستاری از انفجار انواع مختلف ستارگان به بار آمده اند؛ برخی از این عناصر به طرزی ناگهانی در ضمن انفجارهای اَبَرنواختران ایجاد شده اند. تشکیل عناصر سنگین تر از آهن تا اورانیوم را جز بدین صورت نمی توان تصور کرد. فرایندهای گوناگون و کمابیش پیچیده ای پیشنهاد شده اند و میان پیشگوییهای نظری و نتایجی که در مشاهدات به دست آمده اند، توافقهای شگفت انگیزی دیده شده است. مثلاً، عناصر سنگین تر از بیسموت، ناپایدارند، و تا توریوم عمر نسبتاً کوتاهی دارند و لذا نتوانسته اند از زمان تشکیل منظومه ی شمسی تا به امروز دوام بیاورند. حضور هسته های توریوم و اورانیوم در حال حاضر تنها با واسطه ی جذب ناگهانی و تقریباً همزمان تعداد زیادی نوترون که در انفجارهای ابر نواختران تولید می شود و نیز با توالی فروپاشیهای رادیواکتیو تبیین می شود.
از این تعریفِ شکلبندی عناصر می توان نتیجه گرفت که مادّه ی کهکشان ما به تدریج از لحاظ عناصرِ سنگین تر از هلیوم غنی تر می شود. ماده ی پراکنده در فضا می تواند در برخی شرایط بر اثر گرانش از نو به صورت ستاره هایی متراکم و منقبض گردد، و بدین ترتیب از ستاره ای نسلهای متوالی به وجود آید. خورشید ما به موجب ترکیبش ستاره ای از نسل دوم یا سوم است. با وصف این، پدیده های زیادی مانده است که هنوز باید روشن شوند.
تابش کیهانیِ اوّل (بیش تر از آنکه با جوّ برهمکنشی داشته باشد چنین نامیده می شود) دو مؤلفه دارد: یکی با منشأ خورشیدی و دیگری پر انرژی تر، که قسمت عمده ی آن از انفجار اَبَر نواختران فراهم می آید.
از برهمکنشی این تابشهای پرانرژی با هسته های ماده ی بین ستاره ای که با آنها برخورد می کنند، چند عنصر بویژه لیتیوم 6، بریلیوم و بور (خیلی کمیاب) که در کیهان مشاهده می شود، به بار می آید. معمولاً گفته می شود که فضای بین ستاره ای، خلأ است، اما خلأ هیچ وقت کامل نیست. چگالی ماده ی بین ستاره ای، فوق العاده ضعیف است (حدود 0/1 ذره هر سانتیمتر مکعب)، اما مسیری که پرتوهای کیهانی در کهکشان طی می کنند بسیار طولانی است (آنها پس از طی چندین ده میلیارد میلیارد کیلومتر، یعنی بیش از ده برابر قطر کهکشان ما و دریافت شوکهای پی در پی و عبور از میدانهای مغناطیسی به ما می رسند).
ماده ی زنده در تحول دائمی است. این تحول، نتیجه توالی پیوسته ی تبدّلاتی (موتاسیون) است که در پی انتخابهای طبیعی صورت می گیرد. علتهای تبدّل، متعدد است. یکی از این علتها، اثرات تابشهای یوننده ی طبیعی است که با آزاد کردن انرژی در سطح مولکولی، زنجیره های مولکولهای زیست شناختی را می شکند و مبدّل می کند. پرتوهای کیهانی قسمتی از این تابشهای یوننده ی طبیعی هستند که تمامی زندگی تحت تأثیر آن است. لذا، این پرسش مطرح است که کدامین بخش ــ شاید روی هم رفته ضعیف ــ از تبدّلات گذشته، حاصل تابشهای کیهانی است که از ابر نواختران گسیل شده است؟

منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی




چه بر سر خورشید آمده است؟

خورشید رفتارهایی غیر عادی پیدا کرده و به گفته‌ی یکی از دانشمندان، مشابه رفتاری که در حال حاضر از خورشید سر می زند را هیچ کس به خاطر نمی آورد. از این رو، دانشمندان در پی آنند تا دریابند آیا این ستاره حیات بخش مثل قبل خواهد تابید
لکه های خورشیدی می آیند و می روند اما مثل این که اخیراً بیشترشان رفته اند و دیگر بازنگشته اند. برای قرون متمادی، شتاره شناسان با رصد سطح خورشید، ظهور لکه ها را ثبت کرده اند، لکه هایی که چند روز یا چند هفته و یا حتی چند ماهد بر سطح این ستاره درخشان حضور دارند و دوباره محو می شوند. درنتیجه تلاش های این پژوهشگران، اکنون ما می دانیم که نوسان تعداد لکه های خورشیدی، چرخه ای یازده ساله را می پیماید.
اما در طول دو سال گذشته تعداد این لکه ها به شدت کاهش یافته است. غیبت لکه ها که در یک قرن اخیر تا این حد طولانی نبوده است، حتی رصدگران حرفه ای خورشید را شگفت زده کرده است. "دیوید هاتوی" که به عنوان فیزیکدان در ناسا و در مرکز فضایی مارشال در ایالت آلاباما مشغول به فعالیت است، می گوید:"مشابه رفتاری که در حال حاضر از خورشید سر می زند را هیچ کس به خاطر نمی آورد." در حال حاضر ناوگانی از تلسکوپ های فضایی در حال بررسی خورشید هستند، البته با دقتی که تاکنون سابقه نداشته است. نتایجی که این اسکادران فضایی به زمین ارسال می کند، تصویر تازه ای از ستاره همسایه ما وتأثیر آن بر روی کره زمین را در اختیارمان قرار می دهد. لکه های خورشیدی و سایر مولفه های کلیدی، حکایت از آن دارد که فعالیت مغناطیسی خورشید در حال تحلیل رفتن است و حتی خود این ستاره نیزممکن است در حال کوچک شدن باشد. وقتی این نتایج را در کنار یکدیگر قرار می دهیم، درمی یابیم که واقعه ای ژرف در داخل خورشید در حال وقوع است. اما سوال اینجاست که واقعه مورد نظر چیست؟
باتوجه به وضعیت لکه‌ها می توان دریافت که احتمالاً طوفان های عظیمی در راهند که می توانند انرژی معادل میلیاردها بمب اتمی را آزاد کنند. ترس از این مسئله که این طوفان ها ممکن است اثرات مخرب قابل ملاحظه ای بر زمین داشته باشند و همچنین اهمیت بررسی اثرات خورشید بر روند گرمایش زمین، مطالعاتی از این دست را دراولویت قرار داده است. "برنارد فک"، یکی از دانشمندان پروژه مشترک ناسا و سازمان فضایی اوپا که پانزده سال قبل و برای رصد خورشید و هورسپهر به اجرا درآمد، می گوید:"در آن زمان همه می دانستند که بررسی دوره تناوب تغییرات فعالیت خورشید جزء ماموریت های اصلی این پروژه نخواهد بود، اما امروز کلیدی ترین پرسشی مطرح در این پروژه همین موضوع است."

این خورشید بد رفتار

لکه های خورشیدی پنجره هایی هستند به سوی روح مغناطیسی این ستاره. این لکه ها در اثر حلقه های عظیم مغناطیسی پدیدار می شوند که از اعماق خورشید سرچشمه گرفته و پس از رسیدن به سطح، انفجار عظیمی را پدید آورده و موجبات افت شدید دما را در محدوده خود فراهم می آورند. این مکان های سردتر را می توان به صورت لکه های سیاه مشاهده کرد. هرگونه تغییر در تعداد این لکه ها، پژواکی است از تغییراتی که درون خورشید به وقوع می پیوندد. هاتوی می گوید:"در طی این دوران گذار، خورشید به ما فرصت می دهد
تا نگاهی سریع به درونش بیندازیم."
هنگامی که در پایان چرخه یازده ساله، تعداد لکه ها کاهش می یابد، طوفان های خورشیدی تقلیل یافته و ستاره بسیار آرام تر می شود. این کمینه خورشیدی چندان دوام ندارد و در کمتر از یک سال، لکه ها و طوفان های دوباره اوج گرفته و راه خود را به سوی بیشینه بعدی خورشیدی از سر می گیرند.
نکته ای از سیر نزولی اخیر را از دوره های پیشین متمایز می کند، آن است که خورشید در وارد شدن به دوره جدید خود با مشکل موجه شده است. دوران آرامش خورشیدی در سال 2007 آغاز شد و لذا انتظار می رفت که تعداد لکه ها در سال 2008 همچنان اندک باشد. شبیه سازی رایانه ای نشان می داد که وقتی لکه های خورشیدی دوباره به عرصه گام نهند، با شدت بیشتری باز خواهند گشت. هاتوی پیش بینی کرد که در این دوره، تعداد لکه ها، طوفان ها و همچنین انرژی های انفجاری رها شده در فضا بیشترخواهد بود. دیگران حتی پا را فراتر نهاده و این دوره را شدیدترین دوره خورشیدی ثبت شده پیش بینی می کردند. اما خورشید، سخنی
دیگر گونه گفت.
نخستین نشانه هایی که حکایت از اشتباه بودن تمامی پیش بینی ها داشت در سال 2008 رخ نمود، هنگامی که مشخص شد این سال آرام تر از آن چیزی است که پیش بینی می شد. در آن سال، خورشید در 73 درصد اوقات فاقد لکه بود که این نزول، حتی برای کمینه خورشیدی نیز فراتر از حد معمول بود. تنها کمینه ثبت شده ای که تاکنون از این مرز عبور کرده، مربوط است به سال 1913 با 85 درصد.
هنگامی که سال 2009 از راه رسید، فیزیکدانان متخصص در زمینه خورشید، در انتظار فعالیت های بیشتر بودند. انتظاری که هرگز به واقعیت نپیوست. خورشید به رفتار بیمار گونه خود ادامه تا این که در میانه ماه دسامبر بزرگ ترین گروه لکه های خورشیدی که در این چند سال مشاهده شده است پدیدار شد. اما آیا این وضعیت به حالت طبیعی بازگشت؟نه
اگرچه دوره تناوب خورشید بالاخره در مسیر طبیعی خود قرار گرفته، اما هنوز تعداد لکه ها بسیار کمتر از حد انتظار است. باید چیزی در داخل خورشید تغییر کرده باشد، موردی که در پیش بینی‌های مدل موجود لحاظ نشده است.اما دقیقاً چه چیزی روی داده است؟
رصدهای متعددی که با استفاده از تلسکوپ های زمینی و فضایی انجام نشده است نشان می دهد که رمز این رفتار در کمربندی های نقاله ای گازی نهفته است که به طور مداوم ماده و مغناطیس را مابین درون و سطح خورشید جا به جا می کنند. به طور متوسط، چهل سال طول می کشد تا این کمربندهای نقاله ای یک دوره کامل بپیمایند (نمودار صفحه 45 را ببینید.)
هنگامی که گروه هاتوی برای تعیین اشکلات مدل های مورد استفاده خود به بررسی داده های به دست آمده از رصدها پرداختند، متوجه شدند که سرعت حرکت کمربند گازی خورشید در سال 2004 به این طرف روند افزایشی را در پیش گرفته است.
جریان درونی خورشید اما حکایت از وضعیت دیگری دارد. "راشل هاو" و "فرانک هیل" از رصدخانه ملی خورشید در ایالت آریزونا، از رصد های انجام شده از آشفتگی های سطح خورشیدی که حاصل وقایعی نظیر زمین لرزه اما بر روی خورشید هستند، استفاده کرده اند تا به شرایطی که درون این ستاره وجود دارد پی ببرند. این گروه با تحلیل داده های به دست آمده از سال 2009 دریافته اند که همزمان با افزیش سرعت کمربند سطحی خورشید، سرعت در بخش های متناظر داخلی به شدت کاهش یافته است.
این یافته ها، پایه های بهترین مدل های رایانه ای موجود را به لرزه در آمورده است. هاتوی می گوید:"اگر چه این یافته ها به واقع نظریات ما رابه چالش می کشند، اما از جهاتی نیز دلپذیرند."
دستاوردهای مورد بحث نه تنها بر درک ما از خورشید تأثیر می گذارند، بلکه میزان تأثیراتی که تغییر در وضعیت خورشید می تواند بر آب و هوای زمین برجای بگذارد را نیز تغییر می کنند و البته علاوه بر تمامی این موارد بسیار نیز جنجال برانگیز خواهند بود.
برای گروهی که در پی آن هستند که تحولات خورشیدی را عامل اصلی تغییرات آب و هوایی قلمداد کنند، این یافته ها از ارزش بسیار زیادی برخوردار است و به آنها در این راه کمک می کند تا بتواند تمرکز بر روی تأثیر تولید گازهای گلخانه ای بر گرمایش زمین را از میان بردارند. سایرین اما به همین اندازه بر روی تأثیر ناچیز خورشید بر تغییرات آب و هوایی تاکید می کنند.
در صورتی که مجادله با انجام یک آزمون حلو وفصل گردد، در آن صورت راهبرد مسئله گرمایش زمین برمبنای بررسی پیامدهای احتمالی حذف یکی از عواملی دخیل در تغییرات آب وهوایی از فهرست متهمان و لحاظ کردن عامل دیگر به تنهایی، بنا خواهد شد. کاهش بیش از پیش فعالیت خورشید در دو سال گذشته، می تواند دقیقا همان آزمون مورد نظر ما باشد که در آن میزان تابش گسیل شده به سوی سیاره ما به شدت دستخوش تغییر شده اشت. یواناهای که هواشناس کالج سلطنتی لندن است، چنین اظهار میدارد:"این واقعه می تواند یک آزمون طبیعی بسیار مفید و دقیق باشد. در حال حاضر ما تنها باید در انتظار پاسخ زمین به این تغییرات بمانیم."

ارتباط آب و هوایی

"مایک لاکوود" از دانشگاه ریدینگ انگلستان، ممکن است کسی باشد که نخستین نشانه ها را درک کرده است؛ نشانه هایی که همانا زمستان بسیار سرد اروپا در سال 2009 و2010 بوده است. وی با بررسی داده های ثبت شده از سال 1650 به این سو، دریافته است که زمستان های بسیار سرد اروپا عمدتا در دوران رکود فعالیت خورشید به وقوع پیوسته است. این یافته، با فرض تأثیر خورشید بر افزایش گرمای زمین همخوانی دارد؛ اگر چه هنوز نمی تواند تاثیر عوامل محلی و منطقه ای را ناچیز کرده و خود یکه تاز این میدان شود.
نمونه ای دیگر از این دست، کمینه "ماندر" است که از سال 1645 تا 1715 به طول انجامید و در طی آن تعداد لکه های خورشیدی به تدریج کاهش یافته و فعالیت خورشیدی سیر نزولی را طی کرد. اگر رکود مشابهی در رفتار خورشید در راه باشد و تا سال 2100 ادامه پیدا کند، براساس محاسبات صورت گرفته توسط "جورج فوئلنر" و "استفان رامستورف" در موسسه پژوهشی بررسی اثرات آب وهوایی در آلمان، متوسط دمای زمین 3/. درجه سانتی گراد کاهش خواهد یافت.
البته مورد دیگری باعث تشدید اثرات کمینه ماندر در شمال اروپا شد و آن همزمان شدن این دوران با عصر یخبندان کوچک است که تراکم زمستان های سردتر از معمول بیشتر شده و دمای متوسط قاره اروپا بین 1 تا 2 درجه سانتی گراد کاهش پیدا کرد.
به نظر می رسد که یک صعود متناظر، با وقوع بیشینه در برونداد خورشیدی مرتبط است. در سال 2008 "جودیت لین" در آزمایشگاه نیروی دریای در واشنگتن، مطالعاتی را منتشر کرد که بر مبنای آن، ازدیاد فعالیت های خورشیدی تأثیرات افزایشی نامتجانسی را بر گرمایش شمال اروپا بر جای گذارده است.
پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چرا خورشید چنین اثراتی را برجای می گذارد؟ از سال 2003 تجهیزات ویژه ای که در فضا مستقر شده اند به بررسی برونداد خورشید در طول موج های مختلف پرداخته و ارتباط آنها را با فعالیت خورشید بررسی کرده اند. نتایج بدست آمده، نوک پیکان را به سوی گسیل فرابنفش خورشید نشانه رفته است. لاکوود می گوید:"تابش فرابنفش بسیار بیشتر از آن چه انتظار داشتیم دستخوش تغییر می شود."
نور فرابنفش به شدت با فعالیت های خورشیدی در ارتباط است، چراکه شراره های خورشیدی در این بخش از طیف درخشندگی خاصی داشته و محمل مناسبی برای انتقال انرژی های انفجاری شراره ها به درون فضا هستند. این مسئله می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای بر آب و هوای کره زمین داشته باشد، چراکه تابش فرابنفش توسط لایه ازن جذب می شود، لایه ای که دقیقاً در بالای زیرین سپهر یا همان تروپوسفر قرار گرفته است.
هرچه نور فرابنفش بیشتری به لایه استراتوسفر برسد، به منزله شکل گیری میزان بیشتری ازن است و ازن بیشتر باعث جذب بیشتر نور فرابنفش توسط استراتوسفر می شود. لذا در دوران افزایش فعالیت خورشیدی، استراتوسفر گرم تر شده و بر بادهای جاری در آن لایه تأثیر می گذارد. لاکوود می گوید:"میزان تغییرات در گرمای ورودی به استراتوسفر، بسیار بیشتر از تصور ماست."
گرمای مضاعف استراتوسفر ممکن است در پس اثراتی باشد که تغییرات فعالیت های خورشیدی در شمال اروپا احساس شده است. در سال 1996 "های" نشان داد که دمای استراتوسفر می تواند بر جریان‌های هوای موجود در ارتفاعات بالا (تندباد) که از سمت غرب به شرق اروپا در حرکت است، تاثیر بگذارد.
مطالعات اخیر صورت گرفته توسط لاکوود، نشان می دهد که هنگامی که فعالیت خورشید کاهش می یابد، تندبادهای ارتفاعات بالا قابلیت آن را پیدا می کنند که با تبدیل شدن به موانعی عظیم، از نفوذ باد غربی به اروپا جلوگیری کرده و برای بادهای قطبی که از سوی سیبری می وزند امکان تسلط بر هوای اروپا را فراهم کنند.
لاکوود معتقد است که :"در اروپا تعدا زیادی ایستگاه هواشناسی وجود دارد که اگر مراقب نباشم این اثرات خورشیدی می تواند بر میانگین دمای جهانی به دست آمده تأثیر بگذارند." به بیان دیگر، در صورتی که ما اثرات خورشید را بر آب و هوای اروپا در نظر نگیریم، این احتمال وجود خواهد داشت که درک ما از تغییرات آب وهوایی کره زمین دچار انحراف شود.
در این راه پر پیچ وخم، درست زمانی که یک راز گشوده می شود، سری دیگر روی می کند. فضاپیمای "سوهو" از زمانی که در پانزده سال پیش به فضا پرتاب شد، تا کنون دو کمینه خورشیدی، یک چرخه خورشیدی کامل و دو چرخه ناقص را رصد کرده است (یکی از چرخه ها در سال 1996 به پایان رسید و دیگری تازه به حرکت درآمده است.) در تمام این دوره زمانی، یکی از تجهیزات این فضاپیما به نام VIRGO (سنبله)، تابیدگی کل خورشید (TSI) یا به عبارتی انرژی سیل شده توسط خورشید را اندازه گیری کرده است. این اندازه گیری ها را می توان با موارد انجام شده در ماموریت های پیشین در کنار یکدیگر قرار داد تا به مجموعه ثبت شده ای از برونداد انرژی خورشیدی در 30 سال گذشته دست پیدا کرد. این مقایسه نشان می دهد که برونداد انرژی خورشید در کمینه اخیر، به میزان 0/015 درصد کمتر از دوره افول پیشین است. ممکن است در نگاه اول، نتیجه به دست آمده چندان جلب نظر نکند؛ اما از ارزش بسیار بالایی برخوردار است.
پیش تر تصور ما بر این بود که برونداد خورشیدی ثابت و مستدام است. این نظر در سال 1980 و پس از آغاز ماموریت ناسا با نام "بیشینه خورشیدی"، در مسیر تغییر قرار گرفت. رصدهای صورت گرفته نشان داد که در یک چرخه خورشیدی، میزان انرژی گسیل شده توسط خورشید می تواند در دوره های چند روزه یا چند هفته ای دچار 0/1 درصد نوسان شود.

مغناطیس خورشید

میدان مغناطیسی خورشید در مرز مابین منطقه همرفتی و تابشی که به Tachocline موسوم است، پدیدار می شود. کمربندهای گازی به آرامی از استوای ستاره به سوی قطب‌های آن جاری شده و در مسیر خود میدان های مغناطیسی تضعیف شده مربوط به لکه های خورشیدی قدیمی را می روبند. اینان همچون بذری برای نسل بعدی لکه های خورشیدی عمل می کنند و در جایی ظاهر می شوند که حلقه های میدان مغناطیسی از سطح ستاره بیرون زده و دوباره به دورن باز می گردند.

پیش بینی وضعیت لکه های خورشیدی

اگر چه لکه های خورشیدی پس از یک دوره کمینه طولانی دوباره به صحنه بازگشته اند، نشانه ها حکایت از آن دارد که هنوز اوضاع بر وفق مرا نیست. "ویلیام لیوینگستون"، دهه هاست که درصد خانه ملی خورشید در ایلات آریزونا به اندازه گیری قدرت میدان مغناطیسی خورشید مشغول است که با سوراخ کردن سطح خورشید شرایط را برای تکوین لکه های خورشیدی فراهم می آورد. سال گذشته وی وهمکارش "مت پن" اعلام کردند که بر مبنای مشاهدات آنان، از سال 1995 به این طرف، شدت میدان مغناطیسی لکه های خورشیدی به شدت کاهش یافته است.
در صورتی که روند به همین ترتیب ادامه پیدا کند، تا پنج سال آینده، شدت این میدان ها به زیر حد آستانه مورد نیاز برای تشکیل لکه ها خواهد رسید.
امام وقوع این اتفاق تا چه میزان متحمل است؟ برای پاسخ به این سؤال، "مایک لاکوود" در دانشگاه ریدینگ انگلستان، به جست و جو در داده های ثبت شده پرداخته است تا بتواند مورد مشابهی از نزول فعالیت خورشیدی را در تاریخ بیاید، موردی که خود را در قالب افزایش حضور ایزوتوپ های خاصی در هسته های یخی و همچنین حلقه های درختان نمایان می سازد. وی موفق به یافتن 24 مورد مشابه در چند هزار سال گذشته شد که تنها در دو مورد آنها، لکه های خورشیدی برای چند دهه ناپدید شده اند. لذا لاکوود احتمال وقوع این پدیده را در حد 8 درصدمی داند.
تنها در یکی از موارد، تعداد لکه ها به حد نصاب گذشته بازگشته و در اغلب موارد، خورشید به تولید لکه ها در سطح بسیار نازلی ادامه داده است. به نظر می رسد جنجال لکه های خورشیدی که از قرن پیش آغاز شد، در حال پایان یافتن است.

ستار ه ای در حال انقباض

علی رغم این تغییرات، تابیدگی خورشیدی کل به همان سطحی نزول کرده که در سه کمینه پیشین رسیده بود. اما در دوره های اخیر روند طی شده تفاوت هایی با دوره هایی قبل دارد. اگرچه این افت بیشتر، بسیار اندک است، اما نفس وقوع چنین پدیده ای بی سابقه است. "کراوس فرالیک" از مرکز جهانی تابش در داووس سوئیس که در عین حال سمت پژهشگر ارشد را در بخش VIRGO فضا پیماهای سوهو بر عهده دارد، می گوید:"این نخستین باری است که ما به انجام یک اندازه گیری بلند مدت بر روی تابیدگی خورشیدی کل پرداخته ایم."
اگر برونداد انرژی خورشید دچار نوسان شود، دمای این ستاره نیز دستخوش تغییر خواهد شد. در حالی که از شراره های خورشیدی باعث گرم شدن گاز های سطحی ستاره می شوند، تغییرات درون هسته ای خورشید اثرات به مراتب اساسی تری را خواهد داشت. اگرچه بر اساس محاسبات موجود، تغییراتی که درون هسته خورشید صورت می پذیرند تا صدها هزار سال بعد نمی توانند خود را به سطح این ستاره برسانند. به هر حال، هر فرایندی که در این بخش روی بدهد، یک نتیجه خواهد داشت که آن هم رابطه مستقیم بین گرمای سطح خورشید و انرژی گسیلی از این ستاره است. نتیجه هر نوع نزول در برونداد انرژی خورشیدی، همانا قوت گرفتن احتمال تحلیل رفتن خورشید است.
رصد های انجام شده نشان می دهد که این افت و خیزها در عین حال که قابل توجه هستند، نشانه ای از فاجعه در خود ندارند و نباید از این نتایج نگرانی خاصی داشت. در قرن هفدهم میلادی، ستاره شناس فرانسوی "ژان پیکارد" با انجام رصدها و مطالعات فراوان موفق به اندازه گیری قطر خورشید شد. رصدهای انجام شده توسط این دانشمند در دوره کمینه ماندر صورت پذیرفته است و نتیجه ای که وی به دست آورده، از بسیاری اندازه گیری های نوین عظیم تر است. آیا این یافته تنها در اثر خطای اندازه گیری توسط پیکارد حاصل شده یا این که واقعا خورشید از آن دوران کوچک شدن خود را آغاز کرده است؟ "جرارد تولیر" از دانشگاه پی یر و ماری کوری پاریس، چنین اظهار نظر می کند:"تا کنون بحث و جدل های فراوانی پیرامون این موضوع انجام شده که البته هنوز به نتیجه ای که موجبات حل مسئله را فراهم کند، منجر نشده است."
به دلیل پدیده شکست ناشی از عبور نور از جو زمین، رصدهای انجام شده از روی سیاره آن قدر دقیق نیست که بتواند مسئله مورد نظر ما را حل کند. لذا سازمان فضایی فرانسه دست به طراحی ماموریتی زده است که نام پیکارد را بر خود داشته و هدف آن، انجام یک اندازه گیری بسیار دقیق از قطر خورشید و بررسی تغییرات احتمالی است.
متأسفانه به دلیل اختلافات سیاسی میان روسیه و قزاقستان، پرتاب این کاوشگر که توسط یک راکت روسی حمل می شود در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. تا زمانی که این منازعات فروکش کند، این ماموریت به تعویق خواهد افتاد. از آنجا که خورشید در انتظار حل و فصل دعواهای زمینی نمی ماند، هر روز زمین گیر شدن این موشک به بهای از دست رفتن اطلاعاتی بسیار گران بها خواهد بود. تولیر نیز معتقد است که باید هرچه سریعتر این ماموریت آغاز شود.
امکان پیش بینی گام بعدی خورشید در مسیر فعالیت هایش از توان ما بیرون است. اغلب ستاره شناسان بر این عقیده اند که چرخه خورشیدی به حرکت خود ادامه خواهد داد، اما با سطح بسیار کمتری؛ که آخرین مورد ثبت شده مشابه با آن به قرن نوزدهم میلادی باز می گردد. به هر حال شواهدی وجود دارد مبنی بر این که خورشید در حال از دست دادن توانایی خویش برای ایجاد لکه هاست (باکس "پیش بینی لکه ها" را در صفحه 46 ببینید). ممکن است تا سال 2015 تمامی این لکه ها از میان بروند و ما را به درون یک کمینه ماندر جدید رها کنند، و شاید این پدیده سرآغاز یخبندان کوچکی نیز باشد.
البته باید درنظر داشت که فعالیت خورشیدی در کنار مواردی مانند فوران آتشفشان ها، یکی از عوامل دخیل درتغییرات آب وهوایی است. با این حال، درک میزان دقیق تغییرپذیری فعالیت خورشیدی و بررسی نحو اثرگذاری آن بر الگوهای منطقه ای آب و هوای زمین، ازاهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در چنین وضعیتی، می بایست داشنمندان هواشناسی در بخش های گوناگون کارخود تصحیحاتی را اعمال کنند و باید در بازسازی و بررسی تاریخچه آب وهوایی سده های پیشین نیز اعمال شود. تنها به این طریق است که می توان به اجماعی خلل ناپذیر پیرامون سطح حقیقی تأثیر گذاری خورشید بر سیاره زمین و آب و هوای آن دست پیدا کرد.

پی نوشت ها :

حد فاصل سال های 1645 و 1715 گفته می شود. در این دوره تقریباً هیچ لکه ای بر سطح خورشید مشاهده نشد.

منبع: دانشمند شماره 569

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



در خورشید چه می گذرد؟ وقتی که خانواده های متفاوت رادیواکتیوهای طبیعی موجود در زمین کاملاً مشخص گردید و چگونگی تحولشان در زمان، خوب فهمیده شد، فیزیکدانان هسته ای به این فکر افتادند که از رادیواکتیویته ی طبیعی می توان به عنوان یک زمان سنج ژئوفیزیکی برای تعیین سِنّ شکلبندی مواد کانی استفاده کرد؛ چرا که ترکیب کانیها از لحاظ عناصر سنگین و از لحاظ ایزوتوپهای متفاوتشان در طول زمان، پایدار نیست.
دوره ی عمر توریوم 232 حدود 14 میلیارد سال است؛ با کاهش یافتن و گذر از عناصر متفاوت میانی، سرانجام تماماً به ایزوتوپ پایدار سرب مبدل می شود، سرب 208؛ دوره ی عمر اورانیوم 238 اندکی کمتر از 4/5 میلیارد سال است؛ با کاهش یافتن، سرانجام به یک ایزوتوپ پایدار دیگر سرب، یعنی به سرب 206، تبدیل خواهد شد. دوره ی عمر اورانیوم 235 کوتاه تر و حدود 700 میلیون سال است؛ پس جای شگفتی نیست که نسبت آن به اورانیوم 238 فقط 0/7 درصد است. اورانیوم 235 نهایتاً به سرب 207 مبدل خواهد شد. دوره ی عمر پتاسیم40 حدود 1/28 میلیارد سال است؛ نسبت آن در پتاسیم طبیعی فوق العاده ضعیف است؛ و نهایتاً به آرگون 40 پایدار تبدیل می شود. فیزیکدانان هسته ای توانسته اند نسبتهای انباشت ایزوتوپها مختلف سرب و نیز آرگون 40 را در برخی از سنگهای قدیمی اندازه گیری و بدین وسیله سن آنها را تعیین کنند. می توان تصور کرد که در آغاز شکلبندی این سنگها، دو ایزوتوپ 235 و 238 اورانیوم تقریباً به یک میزان فراوان بوده اند؛ بنابراین، فراوانی نسبی آنها می تواند به عنوان روشی برای تعیین سن زمین به کار آید. روش دیگر اندازه گیری که جدیدتر است مبتنی است بر تعیین عیار سنگهای زمین و شهابسنگها از لحاظ روبیدیوم 87، سترونسیوم 87 و سترونیسوم 86. همه ی این روشهای تعیین سن، به قرب خطاهای تجربی، با هم همخوانی دارند و عمر تشکیل زمین را حدود 4/5 میلیارد سال تعیین می کنند.
زمین ما از خورشید، گرما دریافت می کند اما بخش عمده ی آن را در اثر تابش در فضا از دست می دهد. بنابراین، اگر مساعدت یک انرژی پایاپای نبود، زمین به مقیاس نجومی نسبتاً سریع تر سرد می شد. در قرن گذشته طبیعیدان انگلیسی چارلز داروین (1) خاطرنشان کرده بود که از زمان پیدایش میکروارگانیسمهای ساده ی ابتدایی تا پدید آمدن موجود هوشمند، حداقل یک میلیارد سال فاصله بوده است. فیزیکدان انگلیسی لرد کِلوین (2) فکر می کرد که سرد شدن زمین، با آزاد شدن تدریجی انرژی حاصل از انقباض گرانشی کره ی زمین می تواند کندتر شود؛ و با این حساب، عمر 100 میلیون ساله ای برای زمین تعیین می کرد. با این همه، کشف اجسام رادیوآکتیو طبیعی نشان داد که آنجا منبع گرمای خیلی عظیمی وجود دارد که ما را مجبور می سازد در همه ی نظریه های مربوط به تعادل حرارتی کره ی زمین تجدیدنظر کنیم. البته، ما فقط نسبت عناصر رادیوآکتیو در کانیهای سطح زمین را واقعاً می شناسیم و درباره ی رادیوآکتیویته ی عمق زمین، متکی به مفروضات هستیم. ماری کوری در 1934 از خود می پرسید، آیا زمین به سبب رادیوآکتیو درونیش به آرامی گرمتر نمی شود؟
زمین ما تنها جزء خیلی کوچکی از انرژی تابشی خورشید را دریافت می کند، زیرا در فاصله ی 150 میلیون کیلومتری آن واقع است و کمی بیشتر از هشت دقیقه طول می کشد تا نور خورشید به ما برسد. انرژی تابشی خورشید، عظیم است. این گسیل انرژی 4/5 میلیارد سال است که دوام دارد و تقریباً همین مدت هم ادامه خواهد داشت. دانشمندان، پیوسته از خود می پرسیدند که منشأ این انرژی عظیم ظاهراً تمام نشدنی چیست. انرژی واکنشهای شیمیایی ناکافی بود و انرژی گرانشی با مقیاسهای زمان ملحوظ، تطبیق نمی کرد. اخترشناسان و فیزیکدانان، آرثر استنلی ادینگتون (3) انگلیسی، هنری ناریس راسل (4) امریکایی و ژان پِرَن فرانسوی بودند که در سال 1919ــ 1920 نظریه ای ابراز کرده اند که به موجب آن، تابش ستارگان می توانست منشأ هسته ای داشته باشد. در دهه ی 1930 محاسباتی بر این مبنا صورت گرفت. سرانجام براساس مطالعات هانس آ. بِته از 1939، فردهویل (5) در 1946، جورج گاموف در 1950، ج بوربیج (6)، ویلیام فاولر (7) و فردهویل در 1957 منشأ واقعی انرژی خورشیدی و انرژی ستارگان بر ما معلوم شد. جرم خورشید کمی بیش از 000و300 برابر جرم زمین است. ترکیب شیمیاییش به کمک اندازه های طیف نما مخصوصاً در زمینه ی نورمرئی، زیر قرمز و فرابنفش شناخته شده است. اکنون ما می دانیم که جرم خورشید از 73% هیدروژن، 25% هلیوم و 2% عناصر سنگین تر (که اختر فیزیکدانان «فلزات» می نامند) تشکیل شده است. ما خواهیم دید که در برخی شرایط، وقتی درجه ی دما به اندازه ی کافی بالاست، واکنشهای هسته ای میان هسته های عناصر تشکیل دهنده ی خورشید ایجاد می شود و مواد آن به آهستگی می سوزد و در طول زمان مبدل می شود.
اینشتین اصل تعادل میان ماده و انرژی را اثبات کرده است؛ این تعادل در مقیاسهای انسانی، بسیار شگفت انگیز است. فی المثل، اگر یک کیلوگرم ماده تماماً به انرژی تبدیل شود 25 میلیارد کیلو وات ساعت برق تولید خواهد کرد که برابر است با 10% مصرف برق کشور فرانسه در مدت یک سال. یک هسته ی اتم از پروتونها و نوترونها تشکیل شده است که با ترکیب شدن با یکدیگر اندکی از جرم خود را از دست می دهند. به عبارت دیگر، جرم هر هسته، از مجموع اجرام پروتونها و نوترونهای سازای آن کمتر است. همان طور که پیشتر گفته شد، این، انرژیِ بستگی یا اتصال هسته است. هسته ی هلیوم از دو پروتون و دو نوترون، با ساختمانی پایدار، تشکیل شده است؛ انرژیِ بستگیِ هلیومِ 4 تقریباً 7/1000 (هفت هزارم) جِرم کل این هسته است. به نمودار صفحه ی 172 برگردیم که انرژی بستگی نوکلئون (پروتونها و نوترونها) هسته ها را به تبع جرم اتمیشان ارائه می دهد. این نمودار، واقعیتهای جالبی را بر ما آشکار می کند. پایدارترین هسته ها، هسته های آهن، نزدیک عدد جرمی 60 هستند. هسته های سنگین تر و هسته های سبک تر پیوندشان ضعیف تر است، معنای گفته این است که وقتی یک هسته ی سنگین شکافته شود، یا وقتی که دو هسته ی سبک همجوشی پیدا کنند، مقداری انرژی رها می شود. بر روی نمودار، نقاط «پیکی» برای هسته هایی که عدد جرمیشان مِضربی از 4 است مشاهده می شود: هلیومِ 4، کربنِ 12، اکسیژنِ 16، نئونِ 20، سلسیومِ 28 نمونه هایی از این پدیده اند. این هسته ها پیوندشان بیشتر از پیوند هسته های عناصر مجاورشان است؛ لذا، این هسته ها مستعد ایفای نقش مهم تری در واکنشهای هسته ای، که در ستاره ها واقع می شود، هستند. با وصف این، برای آنکه یک واکنش هسته ای میان دو هسته، که هر کدام بارالکتریکی مثبت دارند، ایجاد شود، باید بر نیروی رانش که میان بارهای الکتریکی همنام اعمال می گردد غلبه کرد، که در اصطلاح فیزیکدانان دفع کولُنی یا دفع الکترواستاتیکی نامیده می شود. برای گذشتن از این سد دفع الکترواستاتیکی، لازم است که دو هسته، یک انرژی اولیه ی حداقل نسبت به یکدیگر اخذ کنند، که ممکن است بر اثر گرم شدن در درجه ی دمای به اندازه ی کافی بالا به دست آید.

بنابراین، واکنشهای هسته ای که در ستارگان به وقوع می پیوندد سه خصلت بنیادی دارند:

ــ واکنشهای همجوشی میان هسته های سبک مقدار هنگفتی انرژی رها می کند؛
ــ برای آنکه چنین واکنشی بتواند تحقق پیدا کند، باید درجه ی دمای هسته های واکنشگر به اندازه ی کافی بالا برده شود، و به همین مناسبت آنها را واکنشهای حرارتی ــ هسته ای (ترمونوکلئر) می نامند.
ــ ارتقای درجه ی دما از راه بخشی از انرژی گرانشی به دست می آید که در اثر انقباض ماده ی تشکیل دهنده ی ستاره رها می شود، بخش دیگر آن صرف تابندگی می شود. این، قانون گرانش عمومی است که نیوتون کشف کرده است.
من قصد ندارم همه ی واکنشهای هسته ای را که در خورشید وقوع می یابند با تفصیل برایتان شرح دهم. دو «چرخه» با هم در رقابتند. نخستین زنجیره ی واکنشهای حرارتی ــ هسته ای که فرض شده بود، چرخه ی کربن است که کارل فردریش فون وایتساکر و هانس آ. بِته مستقلاً آن را در 1938ــ 1939 کشف کردند؛ کربن در اینجا نقش کاتالیزور را ایفا می کند، بدین صور ت که به چهار پروتون امکان می دهد که جمع شوند و یک هسته ی هلیومِ 4 را تشکیل دهند. این چرخه که در برخی از ستاره ها بسیار مهم است، در خورشید نقش کم اهمیتی ایفا می کند.
زنجیره ی پروتون ــ پروتون که 98% انرژی خورشید را ایجاد می کند (به جدول زیر نگاه کنید). این زنجیره را نخست هانس بته و سی. ال. کریچفیلد (8) در 1938 پیشنهاد کردند، سپس در سالهای دهه ی 1950، اختر فیزیکدانانی چون ا. شاتزمان (9) و ویلیام فاولر آن را تکمیل کرده اند. این، یک زنجیره ی واکنشهای هسته ای است که نخستین آنها با همجوشی دو پروتون متناظر است که کُندترین آنهاست، و این، سوختن چنین طولانیِ خورشید را تبیین می کند. این واکنش، فی الواقع از یک بر هم کنشیِ ضعیف مایه می گیرد، که در رادیواکتیویته ی بتا دیده می شد. مقطع مؤثرش، احتمالش، بیش از یک میلیارد میلیارد بار ضعیف تر از احتمال واکنش هسته ای عادیِ سریع است. نوشته می شود:
p+p- d+e(+) +v
به عبارت دیگر از همجوشی دو پروتون یک هسته ی دوتریوم (= هیدروژن سنگین) تشکیل می شود و یک الکترون مثبت و یک نوترینو گسیل می گردد. می دانیم که نوترینو نه بار الکتریکی دارد و نه تقریباً جرم، اما برخوردار از انرژی است. به دنبال این واکنش، همجوشیهای دیگری وقوع می یابد که نهایتاً به تشکیل یک هسته ی هلیوم 4 می انجامد. فکر می کنند که این مرحله برای ستاره ای با جرم خورشید تقریباً ده میلیارد سال طول می کشد.
(توضیح تصویر): واکنشهای حرارتی ــ هسته ای در خورشید: زنجیره ی پروتون ــ پروتون که هانس بته و سی. ال. کریچفیلد در 1938 پیشنهاد کرده اند.
چگونه می توان اطلاعات مستقیمی از آنچه در درون خورشید می گذرد به دست آورد؟ یک سری آزمایشهای اولیه، وجود شارنوترینوهای خورشیدی از یکی از واکنشهای زنجیره ای پروتون ــ پروتون را به اثبات رسانیده است. این تجربیات، امروزه دنبال می شوند. روش دیگر مبتنی بر تعیین طول امواج، ارتعاشات صوتی (آکوستیکی) است که از اعماق خورشید می آیند، جابه جایی به سمت قرمز یا به سمت آبی نوری که سطح متلاطم خورشید گسیل می کند، اندازه گرفته می شود.
دیدیم که خورشید، اول هیدروژن، سپس هلیوم، فراوان ترین عناصر هستند [98% جرم خورشید از این دو گاز تشکیل شده است]. خورشید در تحول دائمی است، عناصر شیمیایی در اثر واکنشهای هسته ای به عناصر دیگر مبدّل می شوند. تصویر بر این است که این قاعده بر تمامی کیهان صدق می کند، زیرا خورشید ما یک ستاره ی نسبتاً معمولی در میان ستاره های دیگر از همان نوع است.

پی نوشت ها :

1. Charles Darwin.
2. Lord Kelvin.
3. A. S. Eddington.
4. H. N. Russell.
5. F. Hoyle.
6. G. Burbidge.
7. W. Fowler.
8. C. L. Critchfield.
9. E. Schatzamn.

منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی




آیا یک سیاره می تواند بر روی آب شناور شود؟ در اوایل آگوست 2007 دانشمندان به نقل از Trs ( شبکه ی نقشه برداری سیاره های منظومه ی شمسی فرا آتلانتیک ) ادعا کردند که بزرگترین سیاره ی شناخته شده در جهان را کشف نمودند. سیاره ی مذکور TrEs-4 نامیده شد، چرا که چهارمین سیاره ای بود که توسط شبکه ی TRES کشف شد. (شبکه ای از تلسکوپ های عمل کننده که در جزایر قناری و ایالت های آریزونا و کالیفرنیا قرار دارد.) دانشمندان TrEs در ابتدا این سیاره را در بهار سال 2007 در صورت فلکی هرکول که 1435 سال نوری از زمین فاصله دارد، مشاهده کرده بودند.
سیاره ی TrEs -4 به دور ستاره ای با کد GSCO2620-00648 می گردد و فقط 55/ 3 روز زمینی برای به پایان رساندن یک گردش لازم دارد. این سیاره عمدتاً از هیدروژن تشکیل شده است و در دسته ی غول های گازی دسته بندی می شود. دسته ای که در آن سیاره های مشتری، زحل، پنتون و اورانوس در منظومه ی شمسی خودتان قرار دارند.
هیجان موجود درباره ی TrEs-4 فقط به علت اندازه ی آن نیست. بلکه این هیجان به این است که دانشمندان معتقدند که این سیاره آن قدر بزرگ و آن قدر سبک است که هرگز نمی تواند وجود داشته باشد. TrEs-4 ، %70 بزرگتر از مشتری (بزرگترین سیاره ی منظومه ی شمسی ) می باشد. اما 25 % جرم کمتری دارد (به نقل از نشنال جیوگرافی) این سیاره بخشی از گروه سیاره های پفدار نام دارد، اما هیچ سیاره ای به این بزرگی و با حجم کم تا قبل از این کشف نشده بود. مندوشف سرپرست نویسندگان مقاله ی ژورنالی که مدعی کشف این سیاره شده اند می گوید؛ مدل های نظری سیاره ها نمی توانند این سیاره را توضیح دهند.
مندوشف به بخش خبری نشنال جیوگرافی گفت که چگالی این سیاره 2 /0 گرم بر هر سانتی متر مکعب است و به چوب بلاسا شبیه است. چوبی که به سبکی بسیار زیاد معروف است و در ساخت هواپیماهای مدرن مورد استفاده قرارمی گیرد. چگالی کم TrEs-4 موجب شده است که برخی بگویند این سیاره می تواند بر روی آب شناور بماند. چگالی آب یک گرم بر سانتی متر مکعب است (این درحالی است که چگالی مشتری 1/33 گرم بر هر سانتی متر مکعب می باشد) اما این نظریات درباره ی شناور بودن یک سیاره بر روی آب تنها تئوری هستند. در واقعیت این که یک سیاره واقعاً بر روی آب شناور باشد غیر ممکن است. اول این که TrEs-4 یک سیاره ی گازی است. به گفته ی یکی از محققان به نظر می رسد که هیچ منطقه ی جامدی بر روی سطح این سیاره وجود ندارد. همانطور که یک سیاره بزرگتر، سیاره ی کوچکتر را می بلعد و به علت گرانش بیشتر آن TrEs-4 تکه تکه می شود. هنوز شناور بودن یک سیاره بر روی آب موجب توجه به این موضوع می شود که TrEs-4 چه سیاره ی عجیبی است.
دانشمندان شبکه ی TrEs به این فکر می کنند که TrEs-4 به علت دمای بالایی که دارد، دارای چنین اندازه ی بزرگی نسبت به جرم آن می باشد. (دمای آن حدود 2300 درجه فارنهایت است).
مطالعات بیشتر بر روی این سیاره بر این موضوع متمرکز خواهند شد که چگونه سیاره ای با این بزرگی و با این سبکی می تواند این چنین نزدیک به ستاره ی خود گردش کند. در ادامه به بررسی نحوه ی پیدا کردن TrEs-4 توسط دانشمندان و یادگرفتن چیزهایی درباره ی سیاره ای به عجیبی TrEs-4 می پردازیم.

شکار سیاره

بیشتر از 220 سیاره ی بیرونی ( اگزو پلنت Exoplanet: سیاره هایی که بیرون منظومه ی شمسی ما هستند) تا زمانی که TrEs-4 کشف شد، شناخته شده بودند. گروهی از دانشمندان که اغلب با نام شکارچیان سیاره نامیده می شوند از شبکه ای از تلسکوپ ها در سراسر جهان برای جست و جوی اجرام آسمانی کشف نشده استفاده می کنند.
دو تکنیک توسط شکارچیان سیاره مورد استفاده قرار می گیرد. بیشتر سیاره های بیرونی بوسیله ی روش وابل پیدا شده اند( Wobble method)
ستاره شناسان از روش وابل برای جست و جوی ستارگانی که به علت نیروی گرانشی کششی سیاره های گردنده که در حال جنبیدن هستند. استفاده می کنند، هم چنین این تکنیک به دانشمندان اجازه می دهد که جرم سیاره را نیز استنباط کنند.
روش دوم با عنوان نظریه ی گذر شناخته می شود. هنگامی که یک سیاره از بین زمین و مسیر نوری که از ستاره ی ما در آن می آید، عبور می کند قابلیت دیدن آن نور برای مدتی قطع می شود. دانشمندان به چنین قطع شدن هایی توجه می کنند و از آن ها برای فهمیدن مکان سیارات استفاده می کنند. روش گذر به دانشمندان اجازه می دهد که اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه که در وابل بدست می آورند، پیدا کنند. در کنار پیدا کردن جرم سیاره ها دانشمندان می توانند اطلاعاتی در مورد گردش، شیمی و اندازه ی سیاره بدست آورند. دانشمندان TrEs از روش گذر برای پیدا کردن TrEs-4 استفاده کردند.
اگر چه TrEs-4 بزرگترین سیاره ای است که کشف شده است اما جرم زیادی ندارد. افتخار داشتن بیشترین جرم متعلق به xo-3b می باشد که یک جسم کروی است که جرم آن سیزده برابر جرم مشتری می باشد. همانند yo-3b TrEs-4 نیز دانشمندان را گیج نمود. این جسم کروی دارای مدار بیضوی شکل و بسیار کوتاهی می باشد ( برخلاف آنچه که انتظار می رفت مدار آن دایره ای باشد). و یک گردشش را در کمتر از چهار روز تکمیل می کند و این بدین معناست که به ستاره ی ما در خود بسیار نزدیک است. در حقیقت تاکنون هیچ سیاره ای به این بزرگی کشف نشده است که چنین نزدیک به یک ستاره در حال گردش باشد.
برخی از دانشمندان مشکوک شده اند که آیا XD-3b واقعاً یک سیاره است. در واقع ممکن است آن یک Brown Dwarf باشد ( Brown Dwarf (کوتوله ی قهوه ای) یک جرم آسمانی است که جرم آن بین یک سیاره و ستاره قرار دارد). این موضوع هم چنان جدال برانگیز است که چرا دسته بندی کوتوله های قهوه ای هنوز مورد مناقشه است. حداقل راجع به این که چگونه می توان یک سیاره ی بسیار بزرگ را از یک کوتوله ی قهوه ای کوچک تشخیص داد. به طور کلی ستاره به هر جسمی گفته می شود که جرم آن بیش از هشتاد برابر مشتری باشد. یا هر جسمی که بتواند هم جوشی هیدروژن را انجام دهد. به طور کلی دانشمندان عنوان کوتوله ی قهوه ای را به اجسامی می دهند که جرم آن ها از ستاره ها کم تر و از سیاره ها جرم بیشتر باشد یا جرم آن ها حداقل سیزده برابر جرم مشتری باشد. اما برخی می گویند که جرم مهم ترین ویژگی تشخیصی برای یک کوتوله ی قهوه ای نیست. روشی که از طریق آن ی کوتوله ی قهوه ای ایجاد می شود ( به عنوان گروهی از سیاره ها یا به صورت مستقل) ممکن است مهم ترین عامل باشد.
اگر Xo-3b در واقع یک کوتوله ی قهوه ای باشد عنوان سیاره ی دارای بزرگترین جرم به سیاره ی دیگری که در صورت فلکی هرکول قرار دارد می رسد.
HAT-P-2 که از طریق روش گذر کشف شد، هشت برابر ژوپیتر وزن دارد.

منبع:Howstuffworks.com
مترجم: محمود کریم شرودانی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



واژه بشقاب پرنده از کجا ريشه گرفته است؟

يکي از مأموران اطلاعات همراه برازل به آنجا آمد تا جريان را از نزديک دنبال کند و روز بعد تعدادي مأمور به آنجا اعزام شدند و در حالي که جمعيت را متفرق مي کردند و اجازه ورود به کسي را نمي دادند، منطقه را پاکسازي کردند. شش روز بعد، در تاريخ هشتم ژوئن 1947، يک مهندس عمران به نام گريدي ال. بارنت که از ناحيه اي نزديک سوکورو بر مي گشت، مشاهده جسمي را گزارش داد که به نظرش لاشه يک هواپيما بود. بعداً مدعي شد که يافته اش، نوع خاصي از جسمي فلزي و شبيه به يک صفحه گرد بود که حدود 30 فوت قطر داشت و به علت ضربه از وسط شکافته بود. او مدعي شده بود که داخل آن، سه موجود کوچک بدون مو شبيه به انسان را پيدا کرده که سرهايي بزرگ داشتند و لباسهايي يک سره خاکستري رنگ پوشيده بودند. تعدادي از دانشجويان رشته باستان شناسي در آنجا به او ملحق شدند. در همان زمان، يک جيپ ارتشي مربوط به آمريکا به آنجا رسيد و پس از متفرق کردن جمعيت، محدوديت هايي در آن ناحيه برقرار ساخت. به همه نيز هشدار داده شد که هيچ چيز در مورد مشاهداتشان به زبان نياورند. ولي در همان روز، روزنامه ثبت روزانه رزول طي گزارشي خبري، اعلام کرد که يک صفحه گرد پرنده در فاصله 75 مايلي يک مزرعه پيدا و جمع آوري شد. آن گزارش با اجازه فرمانده رزول به چاپ رسيده بود. ارتش براي مهار و فرو نشاندن شور و هيجاني که توسط اين گزارش در منطقه راه افتاده بود، به سرعت دست به کار شد. درست در همان روز، آنها از طريق دو کنفرانس خبري، توضيح دادند که بقاياي يافت شده توسط برازيل، در واقع تکه پاره هاي يک بالون هوايي بوده اند. مأمور اطلاعاتي که اولين بار آن را ديده بود و ماجور جس مارسل نام داشت، در کنار برخي از اين بقاياي فلزي در عکسي نمايان بودند. در آن عکس، آن مواد کاملاً شبيه پاره شده يک بالون هواي به نظر مي رسند و قطعاً جاي هيچ شک و ترديد در رابطه با آن باقي نمي گذارد که آن مواد يک ورقه نازک فلزي باشند که قابل خم و تا شدن نباشند. تا جايي که به ارتش مربوط مي شد، اين پايان سانحه رزول بود. ولي افراد علاقمند به گزارش ها و مسائل مربوط به بشقاب پرنده، طبيعتاً زاويه ديد متفاوتي داشتند و يک برنامه تلويزيوني که در سال 1955 به نمايش درآمد، جاي شک و ترديدي باقي نگذاشت که هر چه بودند، واقعيت داشتند! در آن برنامه، چندين شاهد عيني حضور داشتند که در آن زمان در محل بودند، از جمله ماجور راسل که از قول کساني که پديده بشقاب پرنده را رد مي کردند، اعتراف کرد و در مورد ماجراي جالبي معروف به دلهره مريخي بزرگ 1938 صحبت کرد. در ساعت هشت غروب 30 اکتبر 1938، گوينده اخبار کلمبيا در نيويورک به صراحت اعلام کرد: «بايد خبري را به اطلاع شنوندگان محترم برسانم. با وجود آنکه باورش دشوار است، اما موجوداتي عجيب و ناشناخته که امشب در نيوجرسي فرود آمده اند، در واقع پيش قراولان سپاهي از کره مريخ هستند!» پس از آن، فردي که مدعي بود وزير امور داخلي واشنگتن است، اعلام کرد که مريخي ها بر روي سراسر کره زمين فرود آمده اند و به قتل عام آمريکايي ها اقدام کرده اند، خود نيويورک نيز به محاصره مريخي ها درآمده است. 20 دقيقه پس از آغاز برنامه، اتومبيل هايي مملو از خانواده ها، با سرعت از نيويورک و فيلادلفيا دور مي شدند. در سراسر کشور، مراکز پليس تبديل به مکانهاي تحقيقاتي شده بودند. ترس و وحشت عمومي، لحظه به لحظه بيشتر مي شد. شايعاتي مبني بر اينکه متجاوزان، در واقع آلماني ها، ژاپني ها يا چيني ها بودند، بر سر زبانها افتاده بود. در سراسر آمريکا، مردم وحشت زده، دسته دسته از خانه هاي خود فراري مي شدند. ولز از اين جريانات باخبر نبود. اگر چه اين را بعد از ساعت 8:30 فهميد که تعداد زيادي مأمور پليس به ديدنش آمده اند. چون قبل از آن در استوديو برنامه ادامه داشت. سرانجام، وقتي برنامه به پايان رسيد، گوينده خبر از فرار ساختمان سي بي اس فرياد برآورد که ميدان تايم و خيابان پنجم کاملاً به محاصره متجاوزان مريخي درآمده است و ميزان مرگ و مير، رفته رفته اضافه مي شود. هنگامي که سبکه CBS دريافت که به اين شکل، چه دلهره رسانه اي و خبري در ميان عموم ايجاد کرده است، هر ده دقيقه يک مرتبه، گوينده اي اعلام مي کرد که آن خبر فقط يک شوخي بوده است!
ماجراي «هجوم مريخي ها» باعث معروفيت ارسون ولز شد و پس از آن، چندين اسپانسر مشتاق از مجموعه هاي درام ارسون ولز پشتيباني مالي کردند، مجموعه هايي که تا به حال هيچ اسپانسري مسئوليت آن را به عهده نگرفته بود. بعد از آنکه دکتر ادوارد کاندان اعلام کرد که بشقاب پرنده ها قطعاً وجود خارجي ندارند، نشريه دنور پست تصاويري کارتوني را به چاپ رساند که در آنها، کاندان توسط دو مرد کوتوله سبز پوش که دو آنتن راديوي روي سرهايشان چسبيده بود، به سمت بشقاب پرنده کشيده مي شد، در حالي که تعدادي مرد با چهره هاي مضطرب و وحشت زده جلوي راه ورودي دانشگاه تحقيقات ملي بشقاب پرنده اي بخش کلرادو ايستاده بودند و به دنبال او فرياد مي کشيدند: «دکتر کاندان، آرام باش، خونسردي ات را حفظ کن، کافي است به آنها بگويي که وجودشان را باور نداري!» در اينجا، دوباره نگاهي به ماجراي ماجور مارسال داريم. گزارشگر راديوي محلي اعلام کرد که چگونه فرمانده اي از پنتاگون تهديد کرده که اگر کوچک ترين خبري دال بر وجود رؤيت بشقاب پرنده از راديو اعلام شود، در آنجا بسته خواهد شد. زني تهديد شده بود که اگر در مورد جسم فلزي عجيبي که ديده و به آن دست زده، حرفي بزند، به قتل خواهد رسيد. يک سرگروهبان رويدادي در مورد سه موجود فضايي کوتوله در يک بشقاب پرنده تجزيه و تحليل کرده بود که حتي بريده فيلمي در آن رابطه وجود دارد که صحت گفتار او را به اثبات مي رساند. همه اين وقايع عجيب، اين سوال را در ذهن تداعي مي کنند که چرا نيروي هوايي آمريکا خود را درگير چنين ماجرايي کرد؟ آيا از اين وحشت داشتند که فرود بشقاب هاي پرنده باعث دلهره و هراس عمومي شود؟ ولي اين دليلي موجه به نظر نمي رسد. پاسخ هرچه باشد، واقعه رزول، جاي شکي باقي نمي گذارد که نيروهاي مسلح آمريکاي در اين فريبکاري عمدي دست داشته است. با اين حال، واقعه اي که عموميت گسترده تري پيدا کرد- و عموم را متقاعد ساخت که بشقاب پرنده ها واقعاً وجود دارند- مرگ خلباني آمريکايي به نام توماس مانتل بود که از قرار معلوم در حين تعقيب يک بشقاب پرنده به وقوع پيوسته بود. در تاريخ هفتم ژانويه 1948، برج کنترل گادمن فيلد در نزديکي فورت کنوکس در کنتاکي گزارش داد که تعدادي از اهالي منطقه، گزارشهايي مبني بر رؤيت يک بشقاب پرنده ارائه کرده اند. در حقيقت، آن بشقاب پرنده همان بعدازظهر، در حوالي آن ايستگاه مشاهده شده بود.دو ساعت بعد، حدوداً ساعت سه بعدازظهر، پنج هواپيماي شکاري P-51 به فرماندهي کاپيتان توماس مانتل براي تحقيق در اين زمينه، عازم مأموريت شدند. متأسفانه، هواپيماها حاوي سيلندرهاي اکسيژن نبودند و چهار هواپيما وقتي از حد مجاز 14000 پايي عبور کردند، سقوط کردند. مانتل به برج کنترل اطلاع داده بود که در تعقيب بشقاب پرنده اي فلزي و بسيار بزرگ است که با سرعتي نصف سرعت هواپيماي او در حرکت است. او آخرين بار در ساعت 3:15 در حالي که همچنان هواپيمايش در حال اوج گرفت بود، ديده شد.

منبع:راه زندگي- ش 286

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها