0

نجوم و اختر شناسی

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



نجوم آماتوری را چگونه آغاز کنیم؟

بخش دوم

نجوم، هم علم است و هم سرگرمی، و لذت آن به سبب اکتشاٿ های هوشمندانه، راز و رمز و زیبایی های شگٿت انگیز آسمان شب است.

منجم آماتور چه کارهایی انجام می دهد؟

بعد از اینکه دوربین دوچشمی تهیه کردیم، چه کاری می توانیم بکنیم؟ می توانید ماه، سیارات و نوار کهکشان را مشاهده کنید. اما اینها کارهای کوچکی است. اگر صورت های ٿلکی را به خوبی بشناسید و بتوانید نقشه ستاره ها را با آسمان تطبیق دهید، وارد جرگه رصد کنندگان آماتور می شوید. در این صورت یک عمر با شگٿتی های آسمان شب سرگرم خواهید بود! ٿراموش نکنید که رصدهای آماتوری به اندازه بررسی سیاهچاله ها، اخترنماها و مسائل اخترٿیزیکی پیچیده نیست. اگرچه داشتن اطلاعات اخترٿیزیکی و کیهانشناسی تا حدودی برای آماتورها لازم است، ما برنامه کاری ستاره شناسان آماتور درباره این مسائل نیست. این کارها مربوط به اخترشناسان حرٿه ای است. آماتورهای می توانند صدها جرم غیرستاره ای مانند: سحابیها، خوشه های ستاره ای، کهکشانها و... را با دوربین دوچشمی مشاهده کنند. بیشتر ۱۱۰ جرم غیرستاره ای موجود در ٿهرست مسیه (ٿهرستی از اجرام غیر ستاره ای که شارل مسیه آن را در اواخر قرن هجدهم جمع آوری کرد.) با دوربین های دوچشمی قابل مشاهده هستند.
ماه شناسی رصدی هم از شاخه های مورد توجه آماتورها است. سطح ماه پوشیده است از حٿره ها، دشتها و رشته کوه ها است. با استٿاده از نقشه ماه و دوربین دوچشمی می توانید دهها حٿره، رشته کوه و... را با نام هایشان شناسایی کنید.
بسیاری از تک ستاره هایی که در آسمان مشاهده می کنید، دوتایی یا چندتایی هستند. دوربین های دوچشمی بعضی از آنها را تٿکیک می کنند. درخشندگی بعضی از ستاره ها تغییر می کند که به آنها ستاره های متغییر می گویند. بررسی تغییرات درخشندگی متغییرها از دیگر ٿعالیتهایی است که آماتورها انجام می دهند.
بررسی و رصد حرکت سیارک ها و دنباله دارها نیز بسیار جالب توجه است. آیا می دانستید دنباله دارها را اغلب ستاره شناسان آماتور کشٿ می کنند؟ مثلا" دنباله دار پرٿروغ هیل باپ که در بهار ۱۳۷۶ به اوج نورانیتش رسید را دو ستاره شناس آماتور آلن هیل و توماس باپ کشٿ کردند.
انجام این کارها زمانی امکان پذیر است که شما با نقشه های ستاره ای آشنا باشید، به کتاب های مرجع مراجعه کنید و اطلاعاتی در مورد اجرامی که مشاهده می کنید، به دست آورید. توجه داشته باشید که مهارت هایی که در استٿاده از نقشه ها و مطالعه کتاب های مرجع کسب می کنید در آینده، هنگام بهره گیری از تلسکوپ هم به درد شما می خورد.

ثبت داده ها و گزارش نویسی رصدها

از مهمترین کارهایی که رصدکنندگان آماتور انجام می دهند، ثبت رصدها است. هرچه بیشتر مهارت های رصدی کسب کنید، رصدهایتان را دقیق تر ثبت خواهید کرد و گزارش های دقیق تری خواهید داشت.
با مشاهده همین گزارش ها به راحتی می توان آماتورهای پیشرٿته را از مبتدی تشخیص داد. حتما" گزارش ها و تجربیات رصدی خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان در پایگاه اطلاع رسانی ستاره پارسی منتشر کنم.

تشکیل گروه های نجوم آماتوری

همانطور که به مطالعات شخصی ادامه می دهید. خوب است تا با دوستان دیگرتان که به ستاره شناسی علاقه دارند، گروهی را تشکیل دهید. ایجاد گروه های آماتوری دوٿایده دارد:
۱- اینکه امکان تبادل اطلعات و بحث درباره مسائل نجومی قراهیم می شود (در همین بحث ها است که بسیاری از مشکلات علمی آماتورها حل می شود.).
۲- اصولا" کار گروهی شوق و انگیزه ایجاد می کند. می توانید با برنامه ریزی مناسب و تقسیم کار بین خودتان سریعتر پیشرٿت کنید.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که درگیر اسم و رسم گروه نباشید. این دردی است که درحال حاضر نجوم آماتوری ما با آن گریبان گیر است. بسیاری از گروه های نجومی را می شناسم که به خاطر همین اسم و رسم از هم پاشیدند. پس اساس، انجام کار علمی در مسیری صحیح است.

حالا موقع خرید تلسکوپ است

هنگامی که به خوبی با رصدهای آماتوری آشنا شوید و اطلاعات زیادی کسب کنید، زمان استٿاده از تلسکوپ ٿرا می رسد. باید در خرید تلسکوپ دقت کنید. پیشنهاد می کنم تلسکوپ بی دوام را که بیشتر جنبه اسباب بازی دارند نخرید. این روزها در مغازها تلسکوپ های کوچک چینی بسیار به چشم می خورد این تلسکوپ ها ظاهری زیبا دارند اما در رصد کارایی ندارند. اگر می خواهید این نوع تلسکوپ ها را تهیه کنید بهتر است هزینه خود را صرٿ خرید دوربین دوچشمی کنید.

تلسکوپ های مناسب دو ویژگی دارند:

۱- پایدار و محکم هستند و استقرار خوبی دارند
۲- کیٿیت عدسی ها یا آینه های شان بسیار خوب است.
تلسکوپ هاب با اندازه عدسی یا آینه ۶ تا ۵/۱۲ سانتی متر (۵/۲ تا ۵ اینچ) برای رصد های معمولی مناسب هستند. هرقدر اندازه عدسی یا آینه تلسکوپ بزرگتر باشد، توان جمع آوری نور آن بیشتر است و اجرام را درخشان تر نشان میدهد. در عین حال تلسکوپ نباید آنقدر سنگین باشد که در حمل و نقل آن دچار مشکل شوید چون در بعضی از رصدها لازم است خارج از شهر بروید.
به این نکته توجه داشته باشید که: "بهترین تلسکوپ برای شما، تلسکوپی است که از آن بیشترین استٿاده را خواهید کرد." اگر درحال حاضر پول کاٿی برای خرید تلسکوپ ندارید بهترین کار پس انداز است.
اگر یک سال دیگر با دروبین دوچشمی کار کنید، بهتر از آن است که با پول کم، تلسکوپی ارزان و نامناسب بخرید. البته اگر گروه آماتوری تشکیل داده این، خوب است همگی در خرید تلسکوپ شریک شوید.

ستاره شناسی به شما درس می دهد

نجوم علمی است که به شما بردباری و ٿروتنی می آموزد. بهتر است خود را برای آموختن آماده کنید. هنگامی که آسمان ابری است کاری نمی توانید کنید. ممکن است برای پدیده های نجومی مانند خورشید گرٿتگی کلی (کسوٿ) سالها منتظر بمانید. به هر حال آسمان به میل شما عمل نمی کند. شما باید در مواقع مناسب از آن بهره ببرید.
اغلب اجرامی که با دوربین دوچشمی با تلسکوپ مشاهده می کنید، اغلب کم نور و کوچک هستند و به زحمت دیده می شوند. تصاویر رنگی سحابی ها و کهکشان هایی که در سایتها، مجلات و پوسترها مشاهده می کنید، با استٿاده از تلسکوپ های بزرگ و توسط ٿیلترهای مخصوص گرٿته شده اند. معمولا"در آسمان شب صحنه های رنگی را مشاهده نخواهید کرد.

ستاره شناسی را با آسودگی دنبال کنید

بعضی از اٿراد درباره تلسکوپ یا دوربینی که می خرند، احساس نگرانی می کنند که مبادا کامل نباشد: "این تلسکوپ نقص دارد. آن وقت من این همه پول دادم!" وقتی آزمایش های گوناگونی را انجام می دهید و بعد تلسکوپ می خرید نگرانی های بعدی بی دلیل است. در مقاله های بعدی شما را با انتخاب مناسب یک تلسکوپ آشنا می کنیم.
خود را به تمیز کردن عدسی یا آینه تلسکوپ و منظم کردن دٿترچه یادداشت رصد ملزم نکنید. هیچ اجباری درکار نیست. بعضی از آماتورها احساس می کنند که کار مٿیدی انجام نمی دهند. این همان اشتباهی بود که من دوسال پیش انجام دادم و خود را نجوم آماتوری کنار کشیدم. ما تصور درستی از کار مٿید نداریم، کار مٿید علمی کاری است که دانش بشری را اٿزایش دهد. ستاره شناسان آماتور با انجام رصدها و ثبت آنها کاری مٿید انجام می دهند، زیرا در بسیاری از مواقع همین گزارش های رصدی برای اخترشناسان حرٿه ای کمک بزرگی بوده است. البته ممکن است چندین سال طول بکشد تا ٿردی تازه کار به آماتوری با تجربه ارتقاء یابد؛ پس نگرانی شما بی مورد است و عجله نکنید!
به هر حال نجوم آماتوری علاوه بر موارد آموزشی، سرگرمی مناسب و آرامی است. هر وقت احساس کردید از ابری شدن آسمان، ندیدن اجرام کم نور ویا از حرٿ مردم و ... اوقات تلخ هستید، نٿس عمیقی بکشید و به خاطر بیاورید :"من نجوم آماتوری را دنبال می کنم، چون به آن علاقه دارم و از آن لذت می برم!"

نویسنده: اکبر نعمتی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی




نگاهي به كهكشان غبار آلود

تلسكوپهاي بزرگ اروپاي جنوبي به ديدار 3 كهكشان زيباي آسمان رفتند هنوز زمان زيادي از ان هنگامي كه به تماشاي "سحابيهاي مارپيچي " در آسمان مي نشستيم نمي گذرد . مدت زماني قبل هيچ تصور درستي نسبت به آنچه كه امروز كهكشانهاي مارپيچي مي ناميم وجود نداشت تااينكه براساس رصدهاي خستگي ناپذير ادوين هابل دريافتيم كه آنچه مقابل چشما ما قرار دارد نه تنها سحابيهاي معمولي نيست بلكه كهكشانهايي دوردست است كه ما نيز درون يكي از اين جزارير دورافتاده زندگي مي كنيم.
كهكشانها يكي از زيباترين اجرام آسمانند كه باعث تحير هر رصدگري مي شوند بسياري از رصد گران آسمان اقرار مي كنند كه احساسي كه رصد يك كهكشان مارپيچي براي آنها به وجود مي اورد غيرقابل توصيف است. شايد به همين دليل بود كه دو اخترشناس رصدخانه جنوبي اروپا كه مشغول تصويربرداري با تلسكوپ VLT از كوازارهاي دوردست بودند در پايان فعاليتهاي شبانه اشان و در سپيده دم به سراغ سه كهكشان زيباي آسمان رفتند و تصوير انها را توسط اين تلسكوپ غول پيكر تهيه كردند. در تصاويري كه از اين سه كهكشان به دست آمد بازوهاي غبار آلود انها كاملا واضح و آشكار شده است . اين سه كهكشان در طبقه بندي كهكشانهاي داراي منابع قوي فروسرخ طبقه بندي مي شوند كه نشان از فعاليت شديد ستاره زايي در آن دارد. در تصاويري كه هفته گذشته توسط ESO منتشر شد بازوهاي غبار آلودي كه منشا زايش ستاره هاي جديد در اين سه كهكشان است به خوبي مشخص گشته است .
يكي از اين سه كهكشاني كه توسط VLT شكار شده اند عبارتند از NGC613 كه يك كهكشان زيباي مارپيچي در صورت فلكي جنوبي حجار است . اين كهكشان انحرافي معادل 32 درجه نسبت به زاويه ديد ما داشته و نماي بسيار زيبايي را به نمايش مي گذارد.
كهكشان ديگر NGC1792 است كهكشاني مملو از سحابيهاي هيدروژن است و در نگاه اول نمايي نامنظم را به نمايش مي گذارد و سومين كهكشان مورد تصوير برداري NGC3627 و يا M66 در صورت فلكي اسد است كه بسياري از منجمان اماتور بارها نمايي متفاوت از اين كهكشان را از پشت ابزارهاي نه چندان بزرگ خود رصد كرده اند.

منبع :www.nojum.ir

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



نظریه انفجار بزرگ

مقدمه

نظریه انفجار بزرگ در حال حاضر تنها توضیح ارائه شده درباره منشأ جهان می‌باشد که بطور گسترده پذیرفته شده است. انفجار بزرگ ، بسیار پر انرژی و پر حرارات بود و در ثانیه‌های اولیه پس از انفجار فقط تشعشع و ذرات زیر اتمی گوناگون در جهان وجود داشتند. تشعشعات باقیمانده از این انفجار هنوز به صورت امواج ضعبف مایکروویو در آسمان وجود داشته ، از زمین قابل ردیابی هستند. به این امواج تشعشع مایکروویو زمینه کیهان گفته می‌شود.
در اواخر دهه 1920، ادوین هابل (1953-1889) ، ستاره شناس آمریکایی به بررسی نور دریافتی از ستارگان کهکشانهای دور دست پرداخت. او متوجه شد که طول موجهای این نور بلندتر از میزان مورد انتظار است. این پدیده که قرمز گرایی نام دارد، نشان داد که کهکشانها با سرعت زیادی در حال دور شدن از زمین هستند.
هر چه ما بیشتر به عمق کیهان نظاره می‌کنیم در واقع بیشتر به عمق زمان گذشته می‌نگریم. یک ستاره را که در فاصله 10 سال نوری قرار دارد به همان صورتی می‌بینیم که 10 سال نوری قبل بوده است. دورترین اجرامی را که انسان می‌تواند با تلسکوپهای بزرگ نجومی نظاره کند کوازارها هستند. (Quasar مخفف عبارت نجومی Quasistallar object و عبارت است از عضوی از گروههای گوناگون ستاره مانند که دارای پرتوهای قرمز استثنایی می‌باشند و غالبا از خود فرکانسهای رادیویی و نیز امواج نوری قابل دیدن منتشر می‌کنند.)
آنها در واقع کهکشانهای کاملا جوانی هستند که در مراحل اولیه شکل گیری به سر می‌برند. حال اگر انسان نگاهش را در سمت دلخواهی به دورتر و بازهم دورتر متوجه کند باید به مرزی برسد که در آنجا آغاز خلقت را مشاهده کند و به عبارت دیگر آن گاز داغ اولیه را ببیند که تمام کهکشانها ، ستارگان ، سیارات و موجودات از آن ایجاد شده‌اند. بنابراین می‌بایست پیرامون ما را پیوسته پوسته کاملا درخشانی در دور دست احاطه می‌کرد و آسمان هم می‌بایست شبها همچون روز روشن می‌شد اما این دیوار آتشین با سرعت زیادی از ما دور می‌شود زیرا که عالم لحظه به لحظه انبساط می‌یابد.
سرعت دورشدن به قدری زیاد است که نور این پوسته دارای طول موج بلندتری می‌شود که ما آن را فقط به صورت تشعشعات و امواج رادیویی دریافت می‌کنیم. وجود این پرتوها را می‌توان با رادیو تلسکوپها به سادگی اثبات کرد این تشعشعات تکیه گاهی مهم برای اثبات فرضیه انفجار اولیه می‌باشد.

سرانجام جهان

ستاره شناسان سه نظریه در مورد نحوه پایان جهان ارائه کرده‌اند:
1. جهان برای همیشه گسترش خواهد یافت؛
2. هنگامی که جهان به اندازه معینی رسید، انبساط آن متوقف شده و در همان حال ثابت می‌ماند؛
3. جهان سرانجام از انبساط باز می‌ایستد و انقباض (فروپاشی درونی) آن آغاز می‌گردد. بعضیها این پدیده را فروپاشی (تلاشی) بزرگ (big chrunch) نامیده‌اند.

شواهدی در اثبات انفجار بزرگ

تشعشع مایکروویو زمینه کیهانی بهترین دلیل اثبات نظریه انفجار بزرگ می باشد. این تشعشع بسیار ضعیف بوده و طول موج بسیار بلندی دارد. این مشخصات، کشف ادوین هابل (1952 - 1889) ، ستاره شناس آمریکایی ، را که گفته بود جهان در حال انبساط است، تأیید می‌کند. این تشعشع همچنین نظریه جورج گاموف (68 - 1904) ، فیزیکدان آمریکایی اوکراینی تبار را تأیید می‌کند.
او پیش بینی کرده بود که در صورت وجود آغازی برای جهان ، تشعشعاتی که به ما می‌رسند بایستی از دورترین نقاط آن که با سرعتی زیاد در حال دور شدن هستند، باشند. چنین تشعشعاتی به شدت مستعد قرمز گرایی (میزان گرایش نور اجسام دور شونده به سمت قسمت قرمز رنگ طیف الکترومغناطیسی) بوده و بنابراین انتظار می‌رود که دارای طول موجهای بلند باشند.
با مطالعه کهکشانهای دور شواهد بیشتری در اثبات نظریه انفجار بزرگ بدست آمده است. بعضی از این کهکشانها 13 میلیلاردسال نوری با ما فاصله دارند، یعنی 13 میلیارد سال طول می‌کشد تا ما نور آنها را ببینیم. حال ما این کهکشانها را به همان شکلی که 2 میلیارد سال بعد از انفجار بزرگ بوده‌اند، مشاهده می‌کنیم. این واقعیت که آنها فشرده‌تر از کهکشانهای نزدیکتر به نظر می‌رسند نشان می‌دهد که حجم جهان زمانی کوچکتر و متراکمتر بوده و حال با گذشت زمان این حجم در حال افزایش است.
دانشمندان با امید به کشف منشأ جهان ، تلاش می‌کنند تا شرایطی را که بلافاصله بعد از انفجار بزرگ وجود داشت، باز سازی کنند. برای اینکار ، آنها دو اشعه از ذرات بنیادی را در جهات متضاد ، حول دستگاهی به نام شتاب دهنده (دستگاهی برای آشکار ساختن ذرات) می‌فرستند؛ این دو اشعه وقتی به سرعت نور می‌رسند، به هم برخورد می‌کنند که از انرژی حاصل از این برخورد، ذرات جدیدی بوجود می‌آیند. این ذرات ردی از برخورد ، ذرات جدیدی بوجود می‌آیند.
این ذرات ردی از خود در محفظه حباب (وسیله‌ای که در آن ذرات بنیادی از میان هیدروژن مایع عبور و باعث جوشیدن آن شده و ردی از حباب از خود بر جای می‌گذارند) باقی می‌گذارند و داشنمندان می‌توانند انها را ببینند. نتایج این آزمایش حقایق بسیاری راجع به آغاز جهان در اختیار ما می‌گذارد، زیرا انرژی آزاد شده از تصادم ذرات بنیادی شبیه به انرژی ذراتی است که در لحظات اولیه انفجار بزرگ حاصل شده است.

عالم در ابتدا چگونه به نظر می‌آمد؟

آشکار است برای آگاهی از چگونگی اولین ثانیه‌ها و یا بهتر بگوییم اولین اجزای ثانیه‌های پس از انفجار اولیه نباید از ستاره شناسان پرسید، بلکه در این مورد باید به فیزیکدانهای متخصص در امر فیزیک ذرات مراجعه کرد که در مورد تشعشعات و ماده در شرایط کاملا سخت و غیر عادی تحقیق و تجربه می‌کنند. تاریخ کیهان معمولا به 8 مقطع کاملا متفاوت و غیر مساوی تقسیم می‌شود:

مرحله اول (صفر تا 43-10 ثانیه)

این مسأله هنوز برایمان کاملا روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیه‌ها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که کیهان باید بعدا از آن ایجاد گردد. هیچ معادله و یا فرمولهای اندازه گیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیر قابل تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمی‌باشد.

مرحله دوم (43-10 تا 32-10 ثانیه)

اولین سنگ بناهای ماده مثلا کوارکها و الکترونها و پاد ذره‌های آنها از برخورد پرتوها با یکدیگر بوجود می‌آیند. قسمتی از این سنگ بناها دوباره با یکدیگر برخورد می‌کنند و به صورت تشعشع فرو می‌پاشند. در لحظه‌های بسیار بسیار اولیه ذرات فوق سنگین - x نیز می‌توانسته‌اند بوجود آمده باشند. این ذرات دارای این ویژگی هستند که هنگام فروپاشی ماده بیشتری نسبت به ضد ماده و مثلا کوارکهای بیشتری نسبت به آنتی کوارکها ایجاد می‌کنند. ذرات x که فقط در همان اولین اجزای بسیار کوچک ثانیه‌ها وجود داشتند برای ما میراث مهمی به جا گذاردند که عبارت بود از: (افزونی ماده در برابر ضد ماده).

مرحله سوم (از 32-10 ثانیه تا 6-10 ثانیه)

کیهان از مخلوطی از کوارکها ، لپتونها - فوتونها و سایر ذرات دیگر تشکیل شده که متقابلا به ایجاد و انهدام یکدیگر مشغول بوده و ضمنا خیلی سریع در حال از دست دادن حرارت هستند.

مرحله چهارم (از 6-10 ثانیه تا 3-10 ثانیه)

تقریبا تمام کوارکها و ضد کوارکها بصورت پرتو ذره‌ها به انرژی تبدیل می‌شوند. کوارکهای جدید دیگر نمی‌توانند در درجه حرارتهای رو به کاهش بوجود آیند ولی از آن جایی که کوارکهای بیشتری نسبت به ضد کوارکها وجود دارند. برخی از کوارکها برای خود جفتی پیدا نکرده و بصورت اضافه باقی می‌مانند. هر 3 کوارک با یکدیگر یک پروتون با یک نوترون می‌سازند. سنگ بناهای هسته اتمهای آینده اکنون ایجاد شده‌اند.

مرحله پنجم (3-10  ثانیه تا 100 ثانیه)

الکترونها و ضد الکترونها در برخورد با یکدیگر به اشعه تبدیل می‌شوند. تعدادی الکترون باقی می‌ماند، زیرا که ماده بیشتری نسبت به ضد ماده وجود دارد. این الکترونها بعدا مدارهای اتمی را می‌سازند.

مرحله ششم (از 100 ثانیه تا 30 دقیقه)

در درجه حرارتهایی که امروزه می‌توان در مرکز ستارگان یافت اولین هسته‌های اتمهای سبک و بویژه هسته‌های بسیار پایدار هلیوم در اثر همجوشی هسته‌ای ساخته می‌شوند. هسته اتمهای سنگین از قبیل اتم آهن یا کربن در این مرحله هنوز ایجاد نمی‌شوند. در آغاز خلقت عملا فقط دو عنصر بنیادی که از همه سبکتر بودند وجود داشتند: هلیوم و هیدروژن.

مرحله هفتم (از 30 دقیقه تا یک میلیون سال پس از خلقت)

پس از گذشت حدود 300000 سال گوی آتشین آنقدر حرارت از دست داده که هسته اتمها و الکترونها می‌توانند در درجه حرارتی در حدود 3000 درجه سانتیگراد به یکدیگر بپیوندند و بدون اینکه دوباره فورا از هم بپاشند اتمها را تشکیل دهند. در نتیجه آن مخلوط ذره‌ای که قبلا نامرئی بود اکنون قابل دیدن می‌شود.

مرحله هشتم (از یک میلیون سال پس از خلقت تا امروز)

از ابرهای هیدروژنی دستگاههای راه شیری ستارگان و سیارات بوجود می‌آیند. در داخل ستارگان هسته اتمهای سنگین از قبیل اکسیژن و آهن تولید می‌شوند. که بعدها در انفجارات ستاره‌ای آزاد می‌گردند و برای ساخت ستارگان و سیارات و حیات جدید بکار می‌آیند.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


ارسال تصوير زن سبزرنگ مريخي توسط كاوشگر روح

كاوشگر روباتيك روح در واپسين روزهاي سال 2007 تصاويري را از بيابانهاي سرخ سياره مريخ به زمين فرستاد كه شگفتي دانشمندان ناسا را برانگيخت. در اين تصاوير به نظر مي رسد انساني روي تپه اي نشسته است .
كاوشگر مريخ نورد روح در روزهاي پاياني سال گذشته تصاويري را به زمين ارسال كرد كه به تازگي در سايتهاي مختلف منتشر شده و تعجب محافل علمي و كيهان شناسي را برانگيخته است.در اين تصاوير كه احتمالا حاصل يك بازتابش نوري است به نظر مي رسد زني با لباس سبز رنگ در حالي كه دست خود را بلند كرده است، روي تپه اي در دور دست نشسته است.ناسا دو كاوشگر دوقلوي «روح» و «فرصت» را در سال 2004 در راستاي دستيابي به اهداف ماموريت «مارس اكسپلورر» به مريخ فرستاد. اين دو كاوشگر از آن زمان تاكنون در خاك سياره سرخ به كاوش مي پردازند و تصاوير 360 درجه اي را در تائيد كاوشهاي خود به زمين ارسال مي كنند و به همين منظور درروزهاي آخر سال گذشته، كاوشگر روح اين تصاوير شگفت انگيز را به زمين فرستاد.
به گزارش مهر ،بحثها و اختلاف نظرهاي زيادي در خصوص اين تصاوير در سايتهاي مختلف منتشر شده است كه هر يك از آنها در تلاشند تا توضيحي منطقي براي تصوير زن سبز رنگي كه روي تپه اي نشسته است، پيدا كنند.
در اين راستا دو روزنامه انگليسي «ديلي ميل» و «تايمز» به بررسي اين پديده، البته از ديدگاه تمسخرآميز و با اين نگاه كه سرانجام كاوشگر روح موفق شده است حيات را در مريخ پيدا كند، پرداخته اند.ديلي ميل در اين خصوص نوشته است: «اين تصاوير مربوط به زني است كه يك بازوي خود را بالا آورده است.»
روزنامه تايمز هم توضيح داده است: «اين عكس بن لادن است كه در فاصله 300 ميليون مايلي زمين مخفي شده است!»
اين در حالي است كه به اعتقاد بسياري از تحليلگران، اين تصاوير در اثر يك تاثير ساده بصري است كه برپايه سايه روشن استوار شده است. در حقيقت كاوشگر اروپايي مارس اكسپرس كه از مدار مريخ به كاوش در اين سياره مي پردازد نيز سال گذشته توانسته بود روي صخره هاي يكي از كوههاي سطح سياره سرخ، تصوير چهره زني را پيدا كند.تفسير سايتهاي خبري و روزنامه ها در اين خصوص در شرايطي انجام مي شود كه تاكنون آژانس فضايي آمريكا هيچ اظهار نظري در توضيح اين تصاوير ارائه نكرده است.به اعتقاد دانشمندان ناسا، كاوشگر روح تغييراتي را روي صخره هايي پيدا كرده است كه نشان مي دهند هنوز در سياره سرخ آب وجود دارد. درحقيقت اين تصاوير مي توانند حاصل انعكاس نور روي آب باشند.براساس اطلاعات جمع آوري شده در سالهاي اخير، آب مي تواند تركيبات سنگهاي مريخ را تغيير داده باشد.
به گزارش مهر، اولين روباتهايي كه به مريخ اعزام شدند2 ViKing و 1 Viking بودند كه در سال 1976 قدم به خاك مريخ گذاشتند و براي اولين بار به دنبال اشكال حيات ابتدايي روي اين سياره گشتند كه اين كاوش تاكنون بدون موفقيت بوده است.
اما اكنون با انتشار اين تصاوير اين سوال در ذهن بسياري از مردم دنيا شكل مي گيرد كه «آيا واقعا انسانهاي سبز رنگ مريخي وجود دارند؟!»

روزنامه کیهان

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


تربيت و محيط‌هاى تربيتي گفتگواز تربيت اسلامى پيش از هر چيز احتياج دارد که ما ميان تربيت اسلام و تربيت مسلمين فاصله بيندازيم. حکمت و فلسفه به دو شکل الشراق و استدلال و نرمان و تصوف به دو چهره خرابات و خانگاه تقسيم مى‌شود و همين تقسيم چهار روش تربيتى خاص به دنبال مى‌آورد. روش‌هايى که ارزش‌هاى گوناگونى را دنبال مى‌کند و چه بسا ترکيب اين چهار روش، روش‌هاى ديگرى هم به دنبال بياورد” بحث از تربيت را مى‌توان در دو مرحله از سير زندگى بشر بررسى کرد. مرحله پيش از بلوغ و بعد از بلوغ زيرا شکل تربيتى در اين دو مرحله، متفاوت است.
“در يک مرحله انسان وابسته به وراثت، به محيط زندگى و به شرايط اجتماعى و تاريخى است. هنوز به وجدان نرسيده، خودش را احساس نکرده، خودآگاه نيست. وجدان يعنى درک انسان از خودش. در مرحله دوم انسان، انسانى است که به بلوغ رسيده، خودش را مى‌شناسد چون گذشته از غرايز و احساسات و گذشته از تخيل و توهم و تفکر، انسان به آن عنصر نهايى شخصيت‌ خودش راه يافته و عقل در او شکل گرفته است.”
يکى از مهمترين موضوعاتى که در هر فلسفه تربيت معاصر و يا حتى آموزه‌هاى تربيتى قديم مطرح مى‌شود موضوع مهم محيط‌هاى تربيتى است. اين امر بويژه در مرحله اول رشد هر انسانى که مرحله قبل از بلوغ است نقش محورى خاصى دارد .حال نوع بينش خاص اسلامى در اين زمينه از منظر انديشمند فاضل مرحوم حجت‌‌الاسلام على صفايى حائرى در اين نوشتار مدنظر ما مى‌باشد.
“تربيت اصيل منتظر موقعيت مطلوب و محيط مناسب نمى‌نشيند، بلکه براى هر موقعيت برنامه‌اى دارد و در هر محيط روش و برخورد مناسبى را در نظر مى‌گيرد. محيط‌هاى تربيتى را مى‌توان به شکل سيستم متضاد و متحرک تقسيم کرد. و از آنجا که اين محيط‌ها يکسان نيستند، ناچار براى کودکى که در هريک از اين محيط‌هاى متفاوت قرار دارد، بايد به يک نوع برخورد و يک روش تربيتى مناسب روى آورد.
محيط تربيتى بسته: گاهى محيط، محيط بسته است و يک فکر بيشتر در آن جريان ندارد. کودک از مادرش از پدرش از برادرش و از تمامى دوستان، چيزى را مى‌شنود که در مکتب مى‌شنود و از استادانش مى‌شنود. اين چنين توافق و هماهنگى موفقي، به شک و عصيان اجازه رويش نخواهد داد و کودک با اين يقينى که در دوره‌هاى طفوليت خرمن کرده و به دست آورده تا دم مرگ و حتى پس از مرگ هم زندگى خواهد کرد و ادامه خواهد داد.
آشنايى با چنين محيط‌هايى به اصطلاح بسته و بر شمردن مصاديق آن مى‌طلبد که مربى و متخصص مباحث تربيتى با روش کار در اين محيط آشنا باشد تا بهترين بهره حاصل شود. در اين چنين محيطى کار تربيت ساده است. کافى است که با لطافت و تدبير به دل کودک راه باز کنى و ارزش‌ها و يا خصلت‌هاى مطلوب را به او تزريق نمايى و چون کسى نيست که با کودک درگير شود و با شناخته‌ها و ساخته‌هاى او مخالفت نمايد، طبيعتا مبتلا به شکى هم نخواهد شد و به راحتى به آن مقاصدى که برايش در نظر گرفته‌‌اند خواهد رسيد. بدين‌ترتيب کودک کمتر عصيان مى‌کند و شورش مى‌آورد و کمتر تضادى شکل مى‌گيرد و حرکتى آغاز مى‌شود.
محيط متضاد: يکى ديگر از محيط‌هاى تربيتى محيط باز است که در آن به تضادهايى باز مى‌گردند و درگيرى‌ها بر کودک وارد مى‌شود. محيط باز، محيط سرشار از تضاد و درگيرى است. محيطى است که فکرهاى گوناگون با کودک روبرو مى‌شوند.
در چنين محيطى هرچه بيشتر نو را بسازند، زودترخوب مى شوى و هرچه فکر بارت کنند باعث مى‌شود که در جريان زندگى‌ات آن را بيشتر زير و رو کنى و دچار شک و عصيان و بدبينى ونفرت شوي، در چنين محيطي، نمى‌شود براى کودک ارزش‌ها و يا خصلت‌ها را ديکته کرد. هيچ مکتب و مذهبى نمى‌تواند اصالت‌ها و يا حرف‌هاى ساده و سطحى خود را به بچه‌ها تحميل کند. چون بچه‌ها مشغول داد و ستد هستند، مبتلا هستند. در چنين محيطى کودکان از لحاظ روانى بى‌ آرام و از لحاظ آموزش و يادگيري، بدبين و ديرباور و از لحاظ عاطفى سرسخت و خشن هستند.در اين محيط برخوردهاى شخصيت‌ساز و سوال‌هاى دقيق وتوجه‌هاى غير مستقيم و بى‌اعتنايى‌هاى حساب شده اثر بيشتر دارد.
محيط متحرک: سومين محيطى که در اين جا مطرح مى‌گردد اصطلاحا محيط متحرک گفته شده است. “هنگامى که جامعه تضادهايش را حل کرد و به حرکت پيوند داد، آن وقت امن اجتماعى و تسلط رواني، کار تربيت را ساده‌تر خواهد کرد. فکر مسلط و مذهب مسلط که در عمل تجربه شده و از درگيرى‌ها سرفراز بيرون آمده پذيرفته مى‌شود و در اين روحيه‌هاى آماده و تشنه که از درگيرى‌ها فرسوده و خسته شده‌اند قرار مى‌گيرد. مگر آنکه در عمل دوباره نارسايى‌ها احساس شود و يا اينکه تبليغات و وسوسه‌ها با دروغ‌هاى راست و راست‌هاى دروغ و ترکيب‌هاى حق و باطل اين شکست و نارسايى را تبليغ کنند و در روحيه کودک و نوجوان بذر بى‌اعتنايى و بى‌تفاوتى را سبز کنند و او را به همراهى غريزه‌هاى مشتاق و لذت‌هاى غافل و غفلت‌هاى لذيذ به بستر نرم و خوشى‌هاى کاذب بياورند. و همراه اين لذت‌هاى مخدر آنچه را که مى‌خواهند به او تزريق کنند و آنچه را نمى‌خواهند در او بسوزانند.”اين سه محيط محيط‌هايى بودند که هرکدام نيازمند روش و برخوردى مناسب هستند و هريک سختى‌ها و ويژگى‌هاى خاص خود را دارد که بايد پس از آشنايى با محيط به سراغ روش‌هاى مناسب رفته و گزينش صحيح در روش‌ها را داشته باشيم.

از منظر انديشمند معاصر مرحوم على صفايى حائري/سارامحمدى نژاد

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



كیهان شناسی

قسمت اول

اساس دریافت ذهنی ما ازتكامل جهان ، مدل انفجار بزرگ است كه برپایه نظریه نسبیت عام انیشتن و رصدهای ادوین هابل در مورد گسترش جهان مطرح شد . اثر متقابل تئوری و رصد دراینجا اهمیت خاصی دارد .ما اكنون در میان انقلابی از دانسته هایمان پیرامون سر منشاء تكامل جهان هستیم. انقلابی كه هم ازنظریه های جدید وهم ازتكنولوژی پیشرفته تغذیه می كند. تلسكوپهای فضایی ای كه ازآن سوی طیف الكترومغناطیسی جهان را زیر نظر دارند، تلسكوپهای عظیم زمینی، ابر رایانه ها وشتاب دهنده های ذرات اتمی وحتی تلسكوپهای زیرزمینی ، همگی نقش مهمی را در این زمینه ایفا می كنند .به مدد نظریه نسبیت عام انیشتن و فیزیك نوین ذرات، میتوان با اطمینان بیشتری تاریخ كیهان را از زمان تركیب ذرات بنیادی،كه دریك میكرو ثانیه بعداز پیدایش جهان به وجود آمدند، بررسی كرد.
بعد از چند دهه تلاش وكوشش ما نتوانسته ایم ویژگی اساسی جهان خودمان را شناسایی كنیم .در توافق نظر جدید كه در یك دهه قبل به سختی قابل تصوربود ، بیشتركیهان شناسان عمرجهان را ۷/۱۳ میلیاردسال می دانند و عقیده دارندكه تخت است ( یعنی از هندسه اقلیدسی تبعیت می كند ، با خطوط موازی ای كه در بی نهایت هم موازی می مانند وزوایای داخلی مثلث كه مجموعاً‌۱۸۰ درحه هستند.)نظرات جدیدی كیهان شناسی تعدادی ازمشكلاتی راكه به مدت چند دههه مطرح بوده اند ، حل می كنند . معروفترین این معضلات این بودكه جهان ، جوان تر از ستاره هایی كه درآن قراردارند به نظر می آمد . برابری اندازه گیری های مستقل با مقادیركلیدی مانند ثابت هابل نیز از موضوعات مهم كیهان شناسی هستند . بیشترماده كهكشان هیچ نوری ازخود منتشر نمی كند و برخلاف ماده كه برای ماآشناتروملموس تراست ، از نوترون وپروتن تشكیل نشده .به نظر می آید این ماده سیاه عجیب كه ۳۰ درصدازكل جرم –انرژی جهان را تشكیل می دهد ،ازنوعی ذره بنیادی تشكیل شده كه كمی بعد ازانفجار بزرگ به وجود آمده است.حتی شگفت آورترازاین، دو سوم از جرم – انرژی كیهان است كه ازانرژی تاریك اسرارآمیزتشكیل شده، كه باعث سرعت یافتن گسترش جهان می شود.
● ساختار انفجار بزرگ
اساس دریافت ذهنی ما ازتكامل جهان ، مدل انفجار بزرگ است كه برپایه نظریه نسبیت عام انیشتن و رصدهای ادوین هابل در موردگسترش جهان مطرح شد . اثر متقابل تئوری و رصد دراینجا اهمیت خاصی دارد .درساختار نسبیت عام فضا و زمان می توانند بپیچند ، خم شوند وكشیده شوند . بوسیله رصد نیز گسترش جهان به خوبی رؤیت شده البته این گسترش به صورت به جلو برده شدن ماده است و نه پرتاب شدن آن درخلاء .علاوه براین، میل به قرمز( redshif ) نورساطع شده ازكهكشانهای دور دست ، با اثر دوپلر ،كه در اثرحركت در میان فضا به وجود می آید توجیه نشده ، بلكه به عنوان نتیجه گسترش فضاكه باعث كشیدگی طول موج فوتونهای راهی زمین می شود،توضیح داده شده است.(پدید میل به قرمزدراثركشیده شدن فوتونهای رسیده به زمین ازیك كهكشان دوردست ظاهر می شودكه باعث شكافته شدن خطوط جذبی درطیف كهكشان وتمایل آن به طیفهای قرمزتر نورمرئی- درمقایسه با ستارگان كهكشان راه شیری ـ می شود.) میل به قرمز یك كهكشان دوردست مستقیماً نشان می دهد جهان از زمانی كه نورآن كهكشان را ترك كرده است چفدر بزرگ تر شده .تفاوت اندازه برابر میل به قرمز ( ۲)+۱ است .به طور مثال دورترین كوازار شناخته شده میل به قرمزی برابر۴/۶ دارد . یعنی حجمی ازفضا كه درزمان ترك نور از كوازار یك میلیون سال نوری پهنا داشته ، اكنون ۴/۷ میلیون سال نوری است!
نظام انفجار بزرگ بسیار یا از ویژگیهای اصلی جهان امروز را در خودجای می هد - البته همه آنها را توضیح نمی دهد- از جمله : تخت بودن فضا،امواج پس زمینه كیهانی ، وبرآمدگیهای موجوددر ماده آغازین كه ساختارهای بزرگ .آشكار امروزی راپدید آورده اند.در سال ۱۹۸۰ فیزیكدانی به نام آلن اچ - گروت نظریه ای ارائه كردبه نام تورم** . بعدها دیگران نیز توضیحاتی به این نظریه افزودند .این تئوری كه نشات گرفته از فیزیك كاربردی ذرات است ، مهمترین ویژگیهای جهان امروزراتوضیح می دهد.درتئوری تورم قسمتهای كوچك كیهان اولیه به طور تصاعدی گسترش پیدا كردند وقسمتی از فضاراكه ماامروزه می بینیم ،صاف تر كردند.مانند وقتی كه بیشتر بادكردن یك بادكنك باعث می شودقسمت كوچكی روی سطح آن صاف تر به نظر برسد.
گفته می شود دلیل اصلی جریان یافتن این گسترش انرژی پتانسیلی وابسته به انرژی فرضی است به نام inflaton این انرژی پتانسیل inflatin است كه حرارت چشم گیر انفجار بزرگ رافراهم كرده درحین پدیدهinflaton نوسانات كوانتومی در مقیاسهای زیر اتمی بوسیله گسترشی مهیب به اندازه های نجومی می رسند این بزرگتر شدن ها درسالیان دراز بعدی به همراه گرانش رشد كردند ودر نهایت به پیدایش كهكشانها وخوشه های كهكشانی كنونی انجامیدند ازنظریه تورم می توان سه نتیجه گیری كرد:۱) فضا بایددرلبه مرئی آن صاف به نظر برسد.۲) توزیع ماده در مقیاسهای نجومی باید منشاكوانتومی داشته باشد.۳) فضا رابایدپس زمینه ای ازامواج گرانشی فرا گرفته باشد،كه بوسیله نوسانات كوانتومی بعد از۱۰ ثانیه به توان ۳۲- از شروع جهان بوجود آمده اند .دوپیش بینی نخست اكنون با اندازه گیری هایی كه روی CMBR انجام می شوددیده شده اند.( وسومی نیزاحتمالاً درآینده ای نه چندان دوربااندازه گیری ها به اثبات خواهد رسید.)اكنون به بحث درباره گسترش جهان می پردازیم.
● گسترش جهان
در سال ۱۹۲۹ ادوین هابل و میلتون هوماسون ، فاصله چند كهكشان نزدیك را اندازه گیری كردند و رابطه میان فاصله و سرعت عقب نشینی آنها را بدست آوردند( كه وقتی كهكشانی با سرعتی كمتر ازكسری از سرعت نور از ما دورمی شود، این رابطه با میل به قرمزآن متناسب است.) این مؤلفه تناسب ، ثابت هابل نام دارد ( H ۰) وسرعت گسترش جهان امروزرا اندازه گیری می كند.تعیین دقیق فواصل كهكشانی به طرز شگفت آوری سخت است و پیچیدگیهای زیادی مزاحم تلاش برای مشخص كردن H ۰ می شود.اكنون با استفاده از پیشرفتها و ابزار پیچیده و به مدد روش های متعدد و متفاوت اندازه گیری ، برمقداری برای ین ثبات اتفاق نظر شده .
فواصل دقیق كهكشانی در مقیاسهای دوركه بوسیله بخشی از پروژه كلیدی هابل ( hstkp ) بدست آمده است ، قسمتی از سرفصلهای مدنظر آقای فریدمن ( f reed man ) مدیر این پروژه را تشكیل می دهد .با آشكار سازی و اندازه گیری ستاره های متغیر ( Cepheid) در ۲۴ كهكشان مارپیچی ، هابل محققان این پروژه را قادر كردتا ۵ روش تنظیم شده ، به عنوان دومین شاخص فاصله ، برای فواصل بیش از۱ میلیارد سال نوری، بدست آوردند.چنین فواصلی به خوبی در مسیر رصدی هابل قرار دارند. جایی كه اثر مخرب اجتماع كهكشانهای پر جرم، همچون خوشه سنبله، تاثیر محسوسی در اندازه گیری ها ندارند.
باتركیب هرپنج تكنیك ، مقدار۷۲كیلومتردرثانیه ، درمگاپارسك –باخطایی حدود۱۰ درصد – برای ثابت هابل بدست آمد .درحالیكه پارامتر اندازه گرفته شده توسط خودهابل ۵۵۰ كیلومتردرثانیه درمگا پارسك بود .ازآنجاكه اندازه جهان قابل رصد و سن آن ، هردوباثابت هابل رابطه عكس دارند.رشدی كه این مقداراصلاح شده برای جهان قابل رؤیت نشان می دهد هشت برابر گسترشی است كه فبلاً برای جهان اندازه گرفته شده بود.گروههای نجومی دیگری هم با ثابت هابلی كه این پروژه بدست آورد موافقت كردند.پس می توان گفت یكی ازپارامترهای مهم كیهان شناسی بالاخره تعیین شده است.
● سن جهان شتابدار ما
ثابت هابل می تواند زمانی كه ازانفجار بزرگ می گذرد و اندازه قسمتی از جهان راكه برای ما قابل رؤیت است ، تعیین كند .مدت زمانی كه از انفجار بزرگ می گذرد ، به سرعت گسترش كنونی جهان ونیز سرعت گسترش آن درگذشته بستگی دارد.گرانش حاصل ازوجودماده رشدیافتن جهان راكند می كند- مانند توپی كه وقتی به آسمان پرتاب می شودنیروی جاذبه زمین سرعتش راكم می كند.دانشمندان چنددهه است كه برای یافتن این شتاب منفی تلسكوپهایشان را به انتهای محدوده جهان قابل رؤیت نشانه رفته اند.این افراد امیدوارند با اندازه گرفتن میزان كندشدن گسترش جهان ، سرنوشت آن را مشخص كنند.آیا این كند شدن برای معكوس كردن گسترش ودر نتیجه جمع شدن دوباره جهان كافیست؟ نشانه های بدست آمده از رصدها و تئوریهای نظری ۵ سال اخیر ،كیهان شناسان رابه این تفكرسوق داده كه جهان از ماده ای با چگالی بحرانی C ritical density تشكیل شده است . پارامتری كه میتواندگسترش جهان را بدون اینكه جمع شدن دوباره اش را تسریع بخشد ، آهسته كند . این نظریه یك تناقض بوجود می آورد .سنی كه با تركیب اندازه ثابت هابل و اینr s برای جهان تخمین زده می شد ۹ میلیارد سال بود ، درحالیكه پیرترین ستارگان دركهكشان راه شیری ۱۳-۱۴ میلیارد ساله اند! دردهه ۱۹۹۰ بابه كارگیری تركیبی ار تكنولوژی (دوربین های CCD ۱۰۰۰مگا پیكسلی) ویك شاخص دقیق در فاصله ای دور( ابرنواخترهای نوع Ia) بالاخره شتاب منفی جهان اندازه گیری شد.اما این به معنی پیدا كردن این شتاب منفی نبود! چراكه در سال۱۹۹۸ دوگروه به رهبری لارنس بروكلی و سالپرلماتد پی بردندكه نورابرنواخترهایی كه درفاصله چندین میلیارد سال نوری قرار دارند، كمتر از مقداری است كه برای جهانی باشتاب منفی وبا چگالی بحرانی صدق می كند.نتیجه تلویحی این كشف غیرمنتظره این بود:
گسترش جهان در حقیقت درحال سرعت گرفتن است.با اینكه غباربین كهكشانی وتكامل ابرنواخترهم می تواند باعث این كاهش نورشود ،آزمایشات زیادی تاثیر این پارامترهارا برروی كم شدن نوراین ابرنواخترهاردكرده اند.ظاهراً جهان واقعاً درحال سرعت گرفتن است .تاوقتی كه قدرت جاذبه بامجموع چگالی ماده در جهان و فشاری كه از هر سانتیمتر مكعب به وجو د می آید نسبت مستقیم دارد،می توان این كشف رابانظریه انیشتن توجیه كرد.فشارمنفی عظیم موجوددرجهان(چیزی كه كیهان شناسان به آن خاصیت كشسانی فضا-زمان می گوند) می تواند اثر دافعه گرانشی ایجادكند،كه این برای سرعت بخشیدن به گسترش جهان كافی است. رصد ابرنواخترها مداركی مبنی بر وجودماهیتی كشسان وعجیب بدست می دهدكه آنرا انرژی تاریك نامیده اند.انرژی تاریك كه تایك دهه قبل ازطرف بیشتركیهان شناسان ردمی شد،اكنون به نظر می رسدكه بیش از دوسوم ذخیره جرم – انرژی كیهانی را تشكیل می دهد.این كشف شگفت آورباعث شدكه كیهان شناسان در تفكرشان درموردسرنوشت نهایی جهان تغییراتی دهند.اگرجهان تنها ازماده تشكیل شده بود،سرنوشت آن تنها ازروی انحنای فضایی آن قابل تشخیص دادن بود .یك جهان بسته *(كه دارای انحنای مثبت است)سرانجام جمع شده وفرو می ریزد .در حالیكه یك جهان تخت یا باز* ( كه دارای انجنای منفی است) تا ابد به گسترش می یابد.البته انرژی تاریك هردواحتمال –گسترش ابدی وفروریزی نهایی -را برای جهان ظاهراً تخت ماپیش بینی می كند.
در اینجا هندسه جهان دیگر به پیش بینی سرانجام آن كمكی نمی كند .تا وقتی كه انرژی تاریك كاملاً شناخته شود، پایان كار جهان ما بلاتكلیف خواهد ماند. گرچه اگر گسترش جهان تا۳۰ میلیاردسال دیگربه سریعتر شدن خود ادامه دهد، آسمان ازكهكشان خالی خواهدشد(بجزچندكهكشان درخوشه كهكشانی سنبله).درحالیكه گرانش جاذبه ای ماده ی عمدتاً سیاه جهان،گسترش آن را كند تر می كند،گرانش دفعی (شتاب منفی) كه دراثرانرژی سیاه بوجودآمده سعی درسرعت بخشیدن به آن را دارد .بنابراین اندازه گیری مقادیرانرژی وماده تاریك به ما اجازه می دهد فیلم كیهانی راتا زمان بوجودآمدن آن عقب ببریم و زمان شروع آن رادریابیم .برای جهان مطلوب امروزی – جهانی تخت با ثابت هابل ۷۱ تا۷۲ ونسبت ماده تاریك به انرژی سیاه سه به هشت - زمان انفجار بزرگ حدود ۵/۱۳ میلیارد سال پیش است كه البته ۱۰ درصد احتمال خطا برای آن در نظر گرفته می شود.
روش های دیگر اندازه گیری عمده جهان نیزاین رقم راتایید می كنند. بهترین این روش ها، روشی است كه در آن عمر پیرترین ستارگان راه شیری كه درخوشه های كروی قرار دارند،اندازه گیری می شود.مدلهای اخیر كامپیوتری عمری حدود۵/۱۲ میلیارد سال رابرای ستارگان موجوددراین خوشه ها تخمین می زنند.(بازهم باخطای ده درصد) پیدایش این ستارگان قدیمی بیشتر از یك میلیارد سال طول نكشیده است كه بااضافه كردن این مقداربه عمرستارگان نتیجه ای با مطابقت دلخواه با عمر گسترش جهان بدست می آید.ازكرونومترهای كیهانی دیگر مانند كتوله های سفید و ایزوتوپ های رادیواكتیو نیز نتایج مشابهی بدست آمده است.
آرایش شبكه ای از ماده سیاه ، با ستارگان یكی از ویژگیهای دورازانتظار جهان بدون شك این واقعیت تامل برانگیز است كه ستارگان حدودیك درصد ازكل ذخیره جرم – انرژی آن را تشكیل می دهند.(وحتی كسری كمتر ازذخیره ماده آن را)درحالیكه یك چهارم كل جرم انرژی كیهانی را ماده تشكیل می دهد.،بیشتر آن تاریك است ووجودش تنها از آثار گرانشی آن قابل دریافت است.ماهیت این ماده تاریك هنوزناشناخته مانده،گرچه مامدارك محكمی داریم مبنی براینكه قسمت اعظم این ماده نمی تواند از پروتن ها ونوترونها ساخته شده باشد)اجزای تشكیل دهنده هسته اتم كه جمعاً باریون نامیده می شوند.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


وامداري غرب به اسلام در علم نجوم

قسمت اول

هنگامي كه سخن از فيزيك و نجوم پيشرفته سخن به ميان مي آيد، انديشه ها بهت زده مي شوند كه چه دستاوردِ بلند و والاي با ارزشي است كه انسانِ متمدّن قرن بيستم به عالم بشريت ارمغان آورده است. در حالي كه لازمه قبول پيشرفته و بي بديل بودن يك مسئله علمي و صنعتي، بي سابقه بودن آن در طول تاريخ چندين هزارساله بشر است. از اين رو، با بررسي تاريخي بسياري از مسائل علوم جديد ملاحظه مي شود كه سابقه ديريني در اقوام و ملت هاي گذشته داشته است. اين مسائل به دو صورت قابل بررسي هستند:
الف. دانشمندان غربي، پس از عصر نوزايي تا به امروز نظرياتي را مطرح كرده و بسط داده اند كه همان مطلب دقيقاً يا تقريباً در آثار علمي گذشتگان نيز بوده است و چه بسا دانشمندان امروزي از آن آثار استفاده اي نبرده و در اثر تحقيق و پژوهش هاي طاقت فرسا به آن نظريات رسيده اند;
ب. قسم دوم مسائلي است كه دانشمندان جديد كارها و تلاش هاي اساسي از خود نداشته و شالوده مباحث و دستاوردهاي پيشينيان را دست مايه نظريات خود قرار داده و همان مباحث را عيناً با اندكي تغييرات ساختاري يا محتوايي به نام خود ارائه كرده اند. اين قسم، مورد بررسي اين نوشتار است. قبل از ورود به اين بررسي، چند نمونه از مباحث فيزيك و نجوم در قسم نخست را مورد اشاره قرار مي دهيم.
1. قانون ثقل و جاذبه عمومي در انديشه و آثار بوعلي سينا
پندار عمومي بر اين است كه از زمان ارسطو تا زمان گاليله عقيده همگان در مورد حركت اين بود كه «جسم متحرك موقعي به حال سكون درمي آيد كه قوّه اي (نيروي خارجي) كه آن را در امتداد خود به حركت واداشته است نتواند ديگر تأثير كند و آن را براند» و حال آنكه آنچه ما تاكنون از طرز تفكر فلاسفه اسلامي در رابطه حركت جسم با نيروي خارجي، سراغ داريم غير از اين است.
ابن سينا در مبحث خلأ مي گويد: «سنگي كه به هوا پرتاب مي شود اگر معاوفت هوا (يا ساير اصطكاكات) در كار نباشد، آن سنگ تا سطح مُحدِّدُ الجهات به حركت خويش ادامه مي دهد. » معناي اين سخن اين است كه اگر جسمي در اثر نيروي خارجي وارد بر آن، به حركت درآيد بعد از آنكه علاقه جسم با نيروي خارجي از بين رفت، آن جسم براي هميشه به حركت خود ادامه مي دهد. مگر آنكه عوائقي در كار باشد و مانع ادامه آن حركت شود. چنانكه واضح است اين مطلب عين قانون جبر نيوتن و گاليله است. 1
ملّاصدرا نيز در گزارشي از كتاب الحدود ابن سينا، نظريه «جاذبه عمومي» را چنين با توضيحات بسيار جالب و زيبا به او نسبت داده است. 2
البته اين انديشه از گذشته تا همين اواخر در ميان منجمّان اسلامي مطرح بوده است كه آسمان و زمين و همه اشيا به نوعي بر يكديگر اثر جاذبه يا دافعه دارند و بسته به اينكه اشيا در طبيعت به چه نحوي قرار گرفته باشند، جاذبه يا دافعه تحقق مي پذيرد. 3
اين نظريه حتي در نوآوري ها و دقت نظرهاي ابوريحان بيروني نيز به چشم مي خورد كه در مقام مخالف با نظريه مشهور منجمّان درباره فلك، ثقل عام را مطرح مي كند. 4
2. قانون اينرسي
اين قانون در نظريات دانشمندان و فلاسفه دوره اسلامي به طور صريح به چشم مي خورد و اساساً تبيين و تشريح فلاسفه و منجمّان اسلامي درباره اين قانون بسي بيشتر و پرمحتواتر از آن چيزي است كه گاليله و ديگران گفته اند. 5 توضيح اين نكته شايان ذكر است كه دانشمندان اسلامي هر دو جنبه قانون اينرسي را به خوبي و با تفصيل بسيار مورد بررسي و كنكاش قرار داده بودند. يعني حركت دائمي اشياي متحرك در خلأ به شرط عدم مانع، و نيروي دروني اشيا در حركت به جهات گوناگون. 6 اين قانون همچنين در انديشه ملاصدرا و نيز در لابه لاي اشكالات ابوريحان به ابن سينا مشاهده مي شود كه بسيار قابل توجه است. 7
3. قانون بقاي ماده و انرژي
غربي ها براي اينكه نظريات خود را جديد و بي سابقه جلوه دهند و از اين تظاهر، به نفع افتخارات فرهنگي ـ علمي و قومي خود سود ببرند، ابتدا به يك تاريخچه نادرستي مي پردازند كه در آن نه تنها اثري از گفته ها يا بافته هايشان نيست، بلكه تاريخ مزبور وقايع و خرافي و خلاف آنچه را ارائه كرده اند گزارش مي دهد. اين مسئله در مورد قانون بقاي ماده و انرژي نيز صدق مي كند. زيرا اينكه گفته اند براي اولين بار لاووازيه قانون بقاي ماده را بيان كرده و سپس انيشتين قانون بقاي انرژي را همسان با آن قانون مطرح نموده است، كاملا نادرست و خلاف وقايع تاريخي علم و فلسفه است. و در بررسي تاريخ فلسفه اسلامي قانون مزبور به صورت كاملا مشروح و روشن مشاهده مي شود. 8
4. نظريه جاذبه زمين
يكي ديگر از افسانه هايي كه غربي ها براي جازدن نظريه جاذبه زمين به اسم خود، ساخته و پرداخته اند ماجراي سيبي است كه به سر نيوتن خورده و ذهن بشر را متوجه اين مسئله كرده است. افسانه اي كه عده اي از دانشمندان غربي نيز آن را قبول ندارند. 9 زيرا اين نظريه علاوه بر آنچه كه در مورد قانون جاذبه و بقاي ماده و انرژي گفته شد، از سوي عده اي از منجمّان دوره اسلامي از جمله ثابت بن قرّه حرّاني مطرح شده بود10و حداكثر هنر نيوتن كه بسي قابل تحسين است، فرمول بندي و بيان رياضي اين قانون مي باشد.
5. بيضويت مدارات گردشي سيارات
بسياري از پيچيدگي هاي موجود در نظريه رياضي بطليموس درباره حركت اجرام آسماني و بخصوص حركت هاي مبهم و پيچيده سيارات، از مبناي «دايره اي بودن مدارات» ناشي مي شد. اين مشكل موجب شده بود كه بسياري از فرضيات و تخيلات نابجايي مثل فلك هاي تدوير، خارج مركز را وارد سيستم توجيهي حركت سيارات بكنند. اين معضل با وارد شدن تصوير بيضوي براي حركت سيارات حل مي شد، اما كسي در طول تاريخ پيدا نشد كه به چنين كاري دست زند، تا اينكه كپلر طرح نوين بيضويت مدارات را پي ريزي كرده و مشكلات اساسي سيستم مزبور را برطرف كرد. اين ماجرا نيز يكي از افسانه هاي بي پايه غربي هاست كه براي جازدن اين نظريه به اسم يوهانس كپلر ساخته و پرداخته شده است. در حالي كه نخستين كسي كه بيضويت مدارات سياره هاي منظومه شمسي را فرض اساسي سيستم گردش اجرام آسماني قرار داد، ابوسعيد سجزي (اوائل قرن 11م) بود. وي حركت سيارات در مداري بيضوي را نه تنها از لحاظ تئوري فرض گرفت، بلكه از لحاظ كاربردي اسطرلابي طراحي و ساخت كه بر اين اساس كار مي كرد. 11
پس از وي در اواخر قرن يازدهم ميلادي منجمّم بلندآوازه اسلامي زرقالي بود كه نظريه بيضوت مدار سيارات را بسط داده و با بذل تلاش هاي مستمر در طول سال هاي عمر خود توانست در سال 1080م. جدولي را طرح ريزي و تنظيم كند كه به نام Toledan معروف است و بعدها مبناي كار كپلر و ديگران قرار گرفت. 12
6. حركت سيارات
از جمله دانشمندان اسلامي كه درباره حركت سيارات تلاش هاي فراواني كرده و با رصدها و محاسبات ابتكاري خود گردش آن ها به دور خورشيد را تشخيص داده و تبيين كرده بود، بطروجي است. او منجمّي ابزارگرا بوده و از رياضيات زمان خود بهره هاي فراواني در جهت تبيين نظريات نجومي خود برده است، علاوه او منجمّي واقع گرا و تجربه باور بود; و در اين راستا بر رصد و مشاهده مستمر به آسمان بيش از تئوري پردازي اهميت مي داد. 13
فعاليت ها و نوآوري هاي او چنان چشمگير بوده است كه عده اي از شرق شناسان نيز در اوج عظمت او مبهوت مانده و به طور مفصل به ابعاد علمي او پرداخته اند. 14 البته روشن است كه تلاش هاي علمي صورت گرفته درباره حركت سيارات به او منحصر نشده، بستر گسترده اي از تاريخ نجوم اسلامي را با عده بسيار زيادي از منجمّان و فلاسفه اسلامي، به خود اختصاص داده است و اين دستاوردها ديرينه چند قرن قبل از اين دارد كه گاليله در محكمه كليسا پا بر زمين كوبيد و مي گفت: «و تو خود خوب مي داني كه در حركت هستي. »
7. كشف قمرهاي مشتري
همان گونه كه در بررسي شخصيت علمي ابن اعلم بررسي خواهيم كرد، او اولين منجمي بود كه با مشقت هاي فراوان رصدي و مشاهدتي، و همچنين تيزبيني خاصي كه داشت توانست قمرهاي مشتري را تشخيص داده و حركت آن ها به دور مشتري را ترسيم، تبيين و تشريح كند. در حالي كه گاليله نه تنها هنوز تلسكوپ كوچك خود را نساخته بود بلكه اثري از او در اعماق تاريخ نجوم دوره اسلامي وجود نداشت. 15
8. كشف سحابي
نخستين دانشمند نجومي كه به وجود سحابي ها در لابه لاي ستارگان آسمان پي برده و برخي از آن ها را نيز مشخص نموده، عبدالرحمن صوفي (903ـ986م) است. او سحابي را كه در نقشه سسييو با نام 31M شناخته مي شود رصد و ثبت كرد. 16اين چند نمونه قطره از درياي معرفت علمي دانشمندان مسلمان است.
در مورد قسم دوم، از نظريات و مسائل موجود در آثار دانشمندان پس از عصر نوزايي غرب، مباحث بسياري وجود دارد كه در اين نوشتار به مسائل نوآورانه منجمّان اسلامي و استفاده هاي غربي ها از آن ها مي پردازيم:
نظريه زمين مركزي در طول تاريخ پر فراز و نشيب علم نجوم، به آن راحتي كه در تصور ماست، مورد قبول همگان نبوده است، بلكه از دوره باستان تا اواخر شكوفايي دوره اسلامي علوم، مخالفان و نقاداني داشته است; به طوري كه در مقابل آن، نظريه هاي ديگري به عنوان سيستم گردشي براي سيارات و اجرام آسماني ارائه شد. 17
شكل گيري اين نوع مخالفت ها و اكتشافات، به زمان آريستارخوس ساموسي در چهار يا پنج قرن پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد. در ميان يونانيان و حتي هندي هاي باستان، مخالفت هاي علمي و عقيدتي با آن صورت گرفت; تا اينكه علم نجوم وارد دوره با شكوه اسلامي شد كه در اين دوره بسي عميق تر و علمي تر مورد بازانديشي و نقّادي قرار گرفت; به گونه اي كه بسياري از زير ساخت هاي نجوم و فيزيك پيشرفته (يعني آنچه كه امروزه به عنوان علمي پيشرفته شاهد آن هستيم) در اين دوره پي ريزي شد. و بالاخره اين پيشرفت، با همه آثار مكتوب و صنعتي (ابزار آلاتِ نجومي) كه داشت، در دوره رنسانس به وسيله تاجران و غارتگران فرهنگي به مناطق گوناگون اروپايي از جمله ايتاليا، آلمان، انگليس، فرانسه، لهستان، و... منتقل شد، به طوري كه در مناطق اسلامي حتي آثاري از برخي كتاب ها و ابزار آلات نجومي به جا نماند. و امروزه براي بررسي چنين منابعي ناچار از رجوع به كتابخانه هاي اروپايي هستيم (تازه اگر آن غارتگران چنين اجازه اي را براي استفاده علمي از منابع ميراثي خودمان به ما بدهند!)18
به هر حال، در عصر نوزايي آثار علمي مسلمانان و ايرانيان به دست اشخاصي چون كوپرنيك، تيكو براهه، گاليله، و ديگران رسيد و آنان با استفاده از اين آثار و دستاوردها، نظرياتِ مسلمانان را به اسم خود جا زدند، به گونه اي كه حتي اسمي از كتاب ها و منابع و نام صاحبان آن نظريات هم به ميان نياوردند، بلكه همه دستاوردهاي چند صد ساله مسلمانان را به اسم خود مطرح كرده و پيشرفت علم نجوم را به اسم خود ثبت كردند. و اكنون پس از چند قرن زندگي غارتگرانه، تازه خود غربي ها برخي از آن آثار علمي را ـ آن هم بخشي از آن را با ترجمه انگليسي نه اصل عربي يا فارسي ـ منتشر كرده و عده اي از افراد منصف خودشان نيز به نظريه دزديشان اقرار و اعتراف مي كنند;19 البته در صورت دسترسي مسلمانان به آن آثار، اولا خود مسلمانان ميدانداري آن علوم و پيشرفت ها را به عهده مي گرفتند; و ثانياً، غربي هاي غارتگر نمي توانستند به راحتي نظريات مسلمانان را به اسم خود منتشر كنند.
به هر حال، اين روند از پيشرفت در علم نجوم، در تاريخ درخشان دوره اسلامي به گونه اي كاملا حرفه اي تحقق يافته است كه علي رغم پنهان كردن اين حقيقت توسط غربي ها، با رجوع به منابع اصيل علم نجوم در ميان دانشمندان اسلامي، بسياري از زواياي پوشيده و مبهم علمي به خوبي نمايان مي گردد.
روشن است كه غرب مدرن در اين پيشرفت هيچ نقش نوآورانه اي نداشته است. حال براي ترسيم اين مسئله، مناسب است كه به طور اجمالي، شكل گيري مخالفت ها و نوآوري هاي دانشمندان يوناني و اسلامي در مقابل نظريه زمين مركزي را (از لحاظ تاريخي) بررسي كنيم.
مخالفانِ زمين مركزي در دوره باستان (يونان و هند)
1. نظريه آريستارخوس
تقريباً نخستين نظريه اي كه در مقابلِ سيستمِ زمين مركزي در يونان مطرح شد، نظريه آريستارخوس ساموسي درباره حركت انتقالي زمين به دور خورشيد و مركز نبودن آن براي عالم بود، به طوري كه ارشميدس به صراحت، فرضيه اي را كه بر اساس آن ثوابت و خورشيد بي حركتند، و زمين در محيط دايره اي است كه خورشيد در وسط آن قرار گرفته و به دور خورشيد مي گردد، به آريستارخوس نسبت مي دهد و آن را بزرگ ترين پيشرفت علم مي شمارد. 20
راسل نيز در كتاب تاريخ فلسفه غرب، از آن نظريه به عنوان شكل كامل فرضيه كوپرنيك ياد كرده و در مقام توصيف آن چنين مي گويد: «آريستارخوسِ ساموسي كه در حدود 320 ـ 250 ق. م مي زيسته... شكل كامل فرضيه كوپرنيك را طرح كرد; يعني گفت كه همه ستارگان (اجرام آسماني) از جمله زمين در دايره هايي گرد خورشيد مي گردند، و زمين هر 24 ساعت يك بار گردِ خود مي چرخد... »21
البته، بايد توجه داشت كه راسل اساساً نويسنده اي پرمبالغه است و در بسياري از مباحث و خصوصاً گزارش هاي تاريخي، غلو و پرگويي داشته، و عبارت پردازي هاي بي ربط و بي اعتباري ارائه مي كند; از اين رو، گفته او در مورد نظريه آريستارخوس، كه شكل كاملي از نظريه كوپرنيك بوده است، نادرست مي باشد; چرا كه نظريه آريستارخوس نه نظريه اي رياضي بوده، و نه نظريه اي منطبق با واقعيت مداري گردش سيارات در منظومه شمسي كه حركتي بيضوي است; بلكه صرفاً بر اساس مشاهدات و رصدهاي پيوسته، به طورِ بياني و گفتاري ساده مي گفت كه زمين و سيارات ديگر در مدارهاي دايره اي به دور خورشيد مي گردند و اين نوع فرض براي حركت اجرام آسماني صحيح به نظر مي رسد. به همين جهت، نظريه آريستارخوس، چيزي بيش از آنچه كوپرنيك مطرح كرده بود، نبوده است، بلكه شايد به خاطر فرض گرفتن اين مسئله، اندكي كم اعتبارتر از نظر كوپرنيك بوده باشد.
2. نظريه آناكسيمندر
دومين نظريه اي كه در مصاف با فرضيه بطليموس به چشم مي خورد، انديشه آناكسيمندر درباره زمين است كه مي گفت: «زمين آزاد در فضا شناور است و بر چيزي تكيه ندارد. »22البته، اين نظريه بيشتر به مقابله با تفكر افسانه اي تكيه زمين به دو شاخ گاو شبيه است تا مقابله با زمين مركزي، اما با اين حال، با توجه به شواهدِ تاريخي (علي رغمِ ابهامات فراواني كه دارد) آناكسيمندر از مخالفان اين سيستم به شمار مي رود. قابل توجه است كه انديشه تكيه زمين به موجوداتي نظير گاو، نهنگ، لاك پشت و... از سرزمين باستاني و قبل از اسلام (يونان، ايران، هند، و مصر و بابل) به عرصه علوم و معارف اسلامي وارد شده است; اگر چه در صورت صحيح بودن روايت هاي مربوط به آن، شايد داراي تأويل و تفسير عرفاني ويژه اي باشد.
3. نظريه فيلولائوس
سومين نظريه، نظريه مسكوت مانده فيلولائوس درباره عدم مركزيت زمين در آسمان بيكران است كه مي گفت: «زمين مركز كاينات نيست، و تنها يكي از چندين سياره اي است كه به دور آتش مركزي در گردش اند. »23
اما فرقي اساسي ميانِ نظريه «گوي آتشينِ مركزي» او و نظريه «آريستارخوس» وجود داشت; زيرا «از نظرِ او جهان كروي و محدود است، و آتشِ مركزي در مركز آن جاي دارد. براي زمين سياره اي نامرئي را به عنوان همزاد آن در نظر گرفت، تا به گفته ارسطو فزوني ماه گرفتگي ها بر خورشيد گرفتگي ها را توجيه كند.... ضمنِ اعتقاد به دوران زمين بر گرد مركز جهان، فلك ثوابت را نيز همچون گذشته، همانند ساير افلاك در حركت مي دانست. »24 در حالي كه، آريستارخوس چنين نظري نداشت، و بلكه نظريه شبهِ خورشيد مركزي خود را در مقابله با اين رويكرد به سيستم حركتي ارائه كرده بود.
ارسطو درباره عقيده گردشي او درباره زمين اين گونه مي نويسد: «بيشتر فيلسوفان بر آنند كه زمين در مركز جهان هستي قرار دارد و در واقع، اينان همه كساني اند كه آسمان را متناهي مي دانند. نمايندگان مكتب ايتاليايي، كه آن ها را فيثاغوريان مي نامند، با اين عقيده مخالفند. آنان بر اين عقيده اند كه آتش است كه در مركز جهان جاي دارد و زمين فقط يكي از ستارگان است و زمين است كه با حركت مستدير خود به گرد مركز، روز و شب پديد مي آورد. »25
4. نظريه هراكليتوس
هراكليتوسِ پنتوسي هم در رديف نوآورانِ يونان باستان به عنوان چهارمين نظريه پرداز بر عليه سيستمِ هيپارخوسي - بطليموسي (زمين مركزي) از جمله دانشمنداني بود كه با سرسختي تمام در مقام مخالفت با سيستم زمين مركزي و تفكر ساكن بودن آن در جايگاه خود، در تبيين علمي و واقع بينانه از آسمان كاملا روشن و با صداقت مي كوشيد. وي مي گفت: «اگر به جاي اينكه تصور كنيم تمام دنيا به دور زمين مي گردد، بپنداريم كه زمين دور محور خود مي چرخد، بر بسياري از مسائل چيره شده ايم. »26او علاوه بر پافشاري به نظريه گردش محوري زمين، با توجه به دقت هاي فراوان در نحوه حركتِ سيارات در آسمان پي برده بود كه حركت دو سياره زهره و عطارد فقط با گردش به دور خورشيد قابل توجيه و تبيين بود; از اين رو، با صراحت بيان كرد كه اين دو سياره نه تنها به دور زمين نمي گردند، بلكه به طوركاملاروشن به دور خوشيد در گردشند. از اين رو، به گفته يكي از تاريخ نگارانِ علم: «در اين نظريه سعي بر اين بود كه نشان دهند در آن منظومه (منظومه خورشيدي) زهره و عطارد بر گردِ خورشيد مي چرخند، در صورتي كه خورشيد خود بر گرد زمين مي چرخيد. »27
او در اين مرحله از وظيفه خود در قبال علم، دو گام بسيار اساسي برداشت، با اينكه به خاطر عوامل گوناگوني، تثبيت و مقبوليت نظريه مركزيت خورشيدبرسيارات هفتگانه(عطارد، زهره، زمين، ماه، مريخ، مشتري، زحل) صدها سال به تأخير افتاد.
5. نظريه آريه بته يا آرجبهد در هندِ باستان
از ميان دانشمندان پرآوازه در سرزمينِ تمدن سازِ آسياي شرقي، هند، آريه بته اول به چشم مي خورد كه فقط سامانه گردش محوري زمين را مطرح ساخت; در زمان هند باستان همچون يونان، «عقيده عموم بر آن بود كه زمين در مركز گيتي است و تمامي حركات به دور آن انجام مي شوند، ولي آريه بته اول، علي رغم ديگر منجّمان هندي، مي گفت كه زمين به دور خود مي چرخد. »28
مخالفان نظريه زمين مركزي در ميان دانشمندان اسلامي
1. نظريه ابوسعيد سجزي
از ميان ستاره شناسان مسلمان نيز نام ابوسعيد سجزي (احمد بن محمد بن عبدالجليل سجزي، اواخر قرن 4 و اوايل قرن 5 ق، معاصر با ابوريحان بيروني) چنان پر تلألؤ مي درخشد كه كمتر كسي در تاريخ علوم دوره اسلامي به منزلت و مقام علمي او مي رسد; چرا كه علاوه بر قايل شدن به حركت زمين و مخالفت با گردش افلاك به دور آن، اصطرلابي طراحي كرده و اختراع نمود، كه عملا كاركرد و چگونگي سيستم چرخش زمين را نشان دهد. او اين اصطرلاب را، كه به نام «اصطرلابِ زورقي» معروف است، به گونه اي ساده و زيبا ساخته بود كه دقيقاً بر اساس حركت محوري زمين كار مي كرد. علاوه بر اين، از پيچيدگي اصطرلاب هاي ديگري كه بر اساس زمين مركزي ساخته مي شدند، خالي بود; زيرا ساير اصطرلاب ها شامل اجزاي پيچيده زيادي بودند (مركب از شمالي، جنوبي، و... ) در حالي كه، اين اختراع بسيط و غير مركب از آن اجزا بود.
با توجه به اين توضيح، «اهميت و مقام بلند سجزي در تاريخ علم فلك از اين نظر است كه او مخترع اصطرلاب زورقي است كه پايه اش بر اين اصل است كه زمين متحرك است و بر محور خود مي چرخد، و فلك با آنچه در آن است به استثناي كواكب سياره هفتگانه، ثابت است. »29
ابوريحان بيروني معاصر وي، درباره اختراع بي نظيرش چنين مي نويسد: «حقيقتاً براي ابوسعيد سجزي اصطرلابي از نوع بسيط و غيرمركب از شمالي و جنوبي ديدم كه آن را زورقي ناميده بود، و او را به خاطر اين اختراعش بسيار تحسين كردم; اختراعي كه بر اساس اصل مستقل و قائم به خودش استوار گشته و ساخته شده بود، همان اصلي كه (چنان كه برخي از مردم معتقدند) مي گويد: حركت كلي مرتب شرقي (از جانب غرب به شرق) همانا به زمين تعلق دارد نه فلك و آسمان. و به جانم قسم كه اين مسئله شبهه بسيار سخت و غير قابل حلي بود (كه شايد با ساخته شدن اين اصطرلاب، مسئله حل شود )و چيزي از رد آن براي مهندسان و دانشمندان دانش نجوم حاصل نمي آيد. »30
«زورقي» به معني «بيضوي» مي باشد، و اساس انديشه سجزي در ساختن اين اصطرلاب بر پايه علمي كشف شده به وسيله خودش بود كه قايل به منظومه شمسي با مدارهايي بيضوي براي سيارات آن بود. از اين رو، مي بينيم كه كاشف و نظريه پرداز اصلي درباره سيستم منظومه اي نه تنها كوپرنيك نبوده است، بلكه اساساً اين انديشه به فكر غربي ها خطور نكرده است، و هر آنچه كه در اين باره گفته اند به بركت غارت هايي بوده است كه از كتاب ها و منابع مسلمانان به انجام رسانده اند.
به هر حال، از اين نوع تحسين و استقبالي كه ابوريحان از سجزي و اختراعش كرده است روشن مي شود كه خود او نيز قايل به حركت زمين و عدم مركزيت آن بوده است. و همچنين، از عبارت اخير، كه نوشته است: «چيزي از رد آن براي مهندسان و دانشمندان دانش نجوم حاصل نمي آيد» چنين بر مي آيد كه خود ابوريحان نيز به بطلان زمين مركزي و صحيح بودن نظريه حركت زمين و خورشيد مركزي، معتقد بود، كه آن را بررسي مي كنيم:
2. نظريه ابوريحان بيروني
با توجه به اين توضيحات، مشخص مي شود كه خود بيروني نيز از جمله منتقدان و مخالفان سيستم زمين مركزي بوده است. بنا به نوشته ويل دورانت: «ابوريحان بيروني در كروي بودن زمين ترديد نداشت; معتقد بود كه اشيا به طرف مركز زمين جذب مي شوند. گفته بود كه داده هاي نجومي را، مطابق اين فرض كه زمين هر روز يك بار به دورمحور خود و هر سال يك بار به دور خورشيد مي گردد، به همان سهولت مي توان توضيح داد كه اگر عكس آن را فرض كنيم. »31
علاوه بر اين، بيروني در كتاب قانون مسعودي، بر حركت زمين دليل اقامه كرده و به طور كاملا روشن و علمي آن را به اثبات رسانده است: «هنگامي كه چيزي از بلندي فرو مي افتد، محل افتادن آن درست پايه خط قائم بر نقطه فرو افتادن نيست، و سقوط ها با زواياي مختلف نسبت به خط قائم صورت مي گيرد، هنگامي كه پاره اي از زمين از آن جدا مي شود و فرو مي افتد، داراي دو گونه حركت است: يكي حركت دوراني كه از گردش زمين، به آن تعلق مي گيرد; و ديگري حركت مستقيم خطي كه از سقوط مستقيم آن به طرف مركز زمين، براي آن حاصل مي شود. اگر تنها حركت مستقيم مي داشت، لازم بود كه محل سقوط آن در طرف مغرب وضع قائم آن قرار گيرد. ولي چون هر دو حركت در زمان واحد وجود دارد، نه در مشرق خط قائم سقوط مي كند و نه در امتداد قائم، بلكه محل سقوط آن اندكي در جانب غرب است. »32
اگر نيك به استدلال و شيوه نگرش بيروني به آسمان و زمين، و پديده مرموز حركت اجرام در گنبد پيچيده كيان، بنگريم، روشن مي شود كه او افق هاي بسيار والايي از مدل هاي رياضي و فيزيكي زمين و آسمان را فهم كرده بود; چرا كه استدلال ارائه شده به وسيله كوپرنيك، گاليله، و ديگران، را با بيان شيوا و صريحي ذكر كرده است. البته، اين توجه از سوي بيروني به عنوان ساختار حقيقي و طبيعي زمين، نه فقط از جانب وي، بلكه از جانب بوعلي سينا و پيروان مشائي او به عنوان ردّيه اي براي نظريه زميني متحرك، مطرح شده بود; همان گونه كه بعدها، خود كوپرنيك هنگامي كه مي خواست نظريه خورشيد مركزي را ارائه كند با اين اشكال مواجه شده، به شيوه اي شبيه به روش بيروني، آن را حل كرد. فرقي كه ميان بوعلي سينا و كوپرنيك بود اين است كه بوعلي سينا نظريه حركت زمين را ردّ مي كرد، و بيروني و كوپرنيك مدافع چنين رويكردي در سيستم سياره اي منظومه شمسي بودند. 33
نجم الدين كاتبي، كه يكي از شارحان فلسفه مشاء است، در عين حال كه استدلال بوعلي سينا را ردّ كرده، با استدلال و اشكال ديگري دوران و حركت زمين را ردّ كرده است. نكته اي كه كاتبي به آن اشاره كرده است بسيار عالي و تحليلي فيزيكي از مسئله به شمار مي رود، اما با اين حال، او به خاطر پيش زمينه هاي نادرستي كه از سيستم منظومه اي داشت، از پي بردن به حقيقت بزرگ، و مهم فيزيكي و طبيعي عاجز مانده بود. 34
برتراند راسل داستان اين اشكال او را اين گونه مي نويسد: «اگر زمين در هر نقطه اي از مدار خود، 186 ميليون ميل از نقطه اي، كه شش ماه ديگر در آن نقطه خواهد بود، فاصله داشت، اين امر ناچار در وضع ظاهري ستارگان تغييري خواهد داد; كما اينكه كشتي كه در درياست و نسبت به يك نقطه ساحل، شمالي به نظر مي رسد، نسبت به نقطه ديگر ساحل، شمالي به نظر نخواهد رسيد. اما چون اختلاف منظري مشاهده نمي شد، كوپرنيك به درستي نتيجه گرفت كه ثوابت بايد بسيار دورتر از خورشيد باشند... مشكل ديگر از اجرام سقوط كننده بر مي خاست. اگر زمين به طور مداوم از غرب به شرق در حال چرخش است، پس جرمي كه از ارتفاعي سقوط مي كند، نبايد در نقطه اي كه در امتداد قائم، درست زير نقطه ابتداي سقوط، قرار دارد سقوط كند، بلكه بايد نقطه سقوط كمي در طرف مغرب نقطه واقع بر خط قائم مارّ (عمود) بر وضع نخستين جسم ساقط شونده باشد; زيرا كه در مدت زمان سقوط، زمين از زير اين جسم، چرخنده است. در قانون جبر يا لختي گاليله، جواب اين مشكل پيدا شد. اما درزمان كوپرنيك جوابي براي آن مشهودنبود. »35
ادامه دارد ...

مهدي راعي / رحيم قرباني

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



کهکشان راه شیری

مقدمه

در شبی تاریک و صاف ، ستارگان چنان می‌درخشند که گویی می‌توان با دست آنها را لمس کرد. در واقع بیشتر ستارگان قابل دید برای چشم غیر مسلح ، در محدوده یک هزار سال نوری واقع هستند. گذشته از ستارگان چشمک زن ، نواری مه مانند و کم نور در سرتاسر آسمان کشیده شده است که به آن راه شیری می‌گوییم. این مه حفره فام ، دهها هزار سال نوری با ما فاصله دارد. با دوربین دو چشمی یا تلسکوپ کوچک ، به صورت اجتماع انبوهی از هزاران هزار ستاره کم نور دیده می‌شود. گرچه این ستارگان بسیار دور دست هستند، ولی مجموع نور آنها را می‌توان با چشم دید.

مشخصات کهکشان راه شیری

کهکشان راه شیری ، کهکشانی مارپیچی است که شامل حدود 500 میلیارد ستاره است. این کهکشان حدود 10 میلیارد سال پیش ، از یک ابر عظیم گاز و غبار تشکیل یافت. در قسمت مرکزی کهکشان راه شیری هسته‌ای کروی قرار دارد که ممکن است شامل یک حفره سیاه نیز باشد. هسته توسط گروهی از دنباله‌های مارپیچی در برگرفته شده است. این دنباله‌ها از ستاره‌های فروزان تازه شکل یافته تشکیل شده‌اند. هسته و قرص کهکشان با هاله‌ای از ستاره‌هایی با طول عمر بسیار زیاد ، در بر گرفته شده‌اند.
قطر هسته یک کهکشان در حدود 10000 سال نوری است. قسمت احاطه کننده هسته دارای قطری برابر با 100000 سال نوری و ضخامتی برابر با 1000 سال نوری است . هاله کهکشان دارای قطری تا 50000 سال نوری است. منظومه شمسی (شامل ابر اوپتیک-اورت) با عرضی برابر با سه سال نوری نسبتا کوچک به نظر می‌رسد. خورشید با سرعتی حدود 220 کیلومتر (135 مایل) در ثانیه ، مرکز کهکشان را در مدت زمانی حدود 250 میلیون سال دور می‌زند. تا کنون خورشید 15 تا 20 دور به گرد هسته کهکشان چرخیده است.

گذر صورتهای فلکی از راه شیری

بیرون از راستای راه شیری تعداد بسیار کمی ستاره کم نور وجود دارد. بطوری که درخشش مبهمی نیز از آنها آشکار نمی‌شود. به علت آنکه راه شیری دایره کاملی در سرتاسر آسمان تشکیل می‌دهد، در هر نقطه روی زمین می‌توان بخشهایی از آن را دید. چند صورت فلکی مهم که راه شیری از میانشان می‌گذرد، شامل ذات الکرسی ، پرساوس ، ممسک الاعنه (ارابه ران) ، تکشاخ ، بادبان ، صلیب ، عقرب ، قوس ، دلو و دجاجه است.

فراوانی میدان ستاره

انبوهترین میدان ستاره‌ای ، در راه شیری جنوبی قرار دارد که منظر زیبایی در آسیای جنوبی و آفریقایی جنوبی بوجود می‌آورد. برای رصد کنندگان واقع در نیمکره شمالی ، بهترین حالت راه شیری اواخر تابستان دیده می‌شود. هنگامی که دجاجه را بتوان در بالای سر دید.

ماهیت راه شیری

ما منظره کهکشان عظیم و پرستاره‌ای را که درون آن زندگی می‌کنیم، به صورت راه شیری می‌بینیم. در کهکشان ما ، احتمالا صد هزار میلیون ستاره وجود دارد. ما در میان این کهکشان هستیم و به همین دلیل نمی‌توانیم شکل کلی آن را به آسانی تجسم کنیم. در واقع ، کهکشان راه شیری ، شبیه یک چرخ فلک غول پیکر است و دو بازوی پرستاره دارد، که چندین بار به دور بخش مرکزی پیچیده‌اند. طول کهکشان ما 100000 سال نوری است. 30000 سال طول می‌کشد تا یک پیام رادیویی از زمین به مرکز آن برسد. اگر ستارگان کهکشان را با سرعت سه ستاره در یک ثانیه بشماریم، هزار سال طول می‌کشد.

قسمت نورانی راه شیری

روشن ترین بخش راه شیری در صورت فلکی قوس است. تلسکوپهای رادیویی فروسرخ ، علامتهای پرقدرتی از این منطقه آشکار می‌کنند. شاید درمرکز بیظلم کهکشان ما ، یعنی نقطه‌ای در راستای صورت فلکی قوس ، سیاهچاله بسیار بزرگی وجود داشته باشد که آزادانه ستارگان و سیاره‌ها را می‌بلعد و توده انبوهی از آنها را در کنار هم جمع می‌کند.

تغییر صورتهای فلکی

چرخش آرام کهکشان ما که در آن بخشهای مرکزی پیوسته از قسمتهای بیرونی پیشی می‌گیرند، به این معنی است که ستارگان نیز بطور مداوم در پهنه آسمان حرکت می‌کنند. در چند میلیون سال آینده ، منظره صورتهای فلکی در نتیجه این حرکت بی وقفه ستارگان تغییر حالت خواهد داد.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



وامداري غرب به اسلام در علم نجوم

قسمت دوم

3. نظريه ابوعبداللّه بتاني
بتاني از جمله مخالفان سيستم زمين مركزي بود; اما او در اين مخالفت با توجه به توجيه ناپذير بودن حالت زيروسكوپي و فرفره گونه زمين بر اساس مركزيت و ساكن بودن آن، حركت محوري زمين را مطرح كرد، و با محاسبه زيركانه اين حركت شالوده اساسي سيستم بطليموسي (ساكن بودن زمين) را در هم ريخت; او با اين كار، كه قدمي بسيار بزرگ در تحول علم نجوم بود، با «بطليموس ـ كه اوج خورشيد را ثابت مي دانست ـ مخالفت ورزيد و ثابت كرد كه اوج خورشيد، تابع حركت تقديمي اعتدالين است. »36براي فهم اين نوآوري بهتر است كه توصيفي از حركت اعتدالي ارائه كنيم: «نقاط اعتدال ثابت نيستند. ] بر خلاف پنداشت بطليموسيان [هر نقطه به آرامي بر دايره بروج حركت مي كند و يك دور كامل را تقريباً در 25800 سال مي پيمايد. اين حركت نقاط اعتدال را تقديم اعتدالين گويند.... اگر فرفره اي را روي زمين به چرخش درآوريم، به طوري كه محور فرفره بر زمين عمود نباشد، نيروي ثقل فرفره مي خواهد فرفره را به زمين بيندازد، ولي چون فرفره داراي حركت دوراني است به زمين نمي افتد، بلكه در حول خط قائم نقطه اتكا مي گردد و محورش در حول اين خط، مخروطي را طي مي كند. »37
ويل دورانت، نوآوري ها و شخصيت والاي او را يادآور شده وي را اين گونه توصيف مي كند: «ابوعبدالله بتاني (317ـ236 هـ. ق، 929ـ850م)، كه فردي صابئي مذهب از مردم رقه بود و در اروپا به نام آلباتنيوس معروف است، علم محاسبه مثلثات را از آنچه در ايام ابرخس و بطليموس بود خيلي جلوتر برد: در حل مسائل، مثلث را جانشين چهار ضلعي بطليموس كرد، وجب را به جاي وتر قوس ابرخس به كار برد; همو در حساب مثلثات نسبت ها را تقريباً به صورتي كه اكنون به كار مي بريم مرتب كرد. با مسلم انگاشتن كرويت زمين، طول يك درجه نصف النهار را به وسيله رصد كردن خورشيد در يك زمان از تدمر (پالمورا) و از دشت سنجار، اندازه گرفتند. در نتيجه اين اندازه گيري، مقدار آن درجه پنجاه و شش ميل و دو ثلث ميل ]91/177 كيلومتر [تعيين شد كه فقط نيم ميل از اندازه زمان ما بيشتر است. بر اين اساس، محيط زمين را در حدود 32/820 كيلومتر معين كردند. بتاني چهل و يك سال تمام در كار تنظيم رصدها، كه به دقت و شمول شهره بود، وقت صرف كرده و، درنتيجه رصدهاي خود، به نتايجي رسيد كه به صورتي عجيب با نتايج روزگار ما نزديك است. از جمله، تقديم اعتدالين را 5/54 در سال، و ميل كلي را 55 23 تعيين كرده بود. »38
4. نظريه ابن الاعلم بغدادي
ابوالقاسم ابن الاعلم بغدادي از منجّمان زبردست نيمه اول قرن چهارم (350 هجري مقارن با سال 961م) نيز با مطالعاتي به طور كاملا علمي و تحقيقي ـ پژوهشي در بستر آسمان، نتايج شگرفي به دست آورده بود كه قابل توجه است; چرا كه از ميان دانشمندان اسلامي، اولين كسي بود كه به شدت اصرار بر كرويت زمين كرده و تمام مناطق اين كره خاكي را قابل سكونت دانسته است. و همو نيز اولين منجمي بوده كه اقمار مشتري را چيزي حدود چهار قرن قبل از گاليله كشف و رصد كرد، و حركت كلف هاي خورشيد را حدود هزار و دويست سال قبل از به وجود آمدن تلسكوپ هاي پيشرفته، مورد بحث و مطالعه قرار داده، مدار خارج مركز ستاره هاي دنباله دار را با مركزيت خورشيد محاسبه و تعيين كرد. 39
5. نظريه عضدالدين عبدالرحمن بن احمد
بنا به ادعا و تحقيق نويسنده شيعي، عبدالله نعمه در كتاب هشام بن حكم، نظريه گردش زمين به دور خورشيد، به طور صريح و قاطع، حداقل دويست سال قبل از كوپرنيك و گاليله توسط عضدالدين عبدالرحمن بن احمد در عالم اسلام مطرح شده بود. 40
6. نظريه سياره اي و منظومه اي ابن شاطر دمشقي
بر اساس اسناد و شواهد تاريخي، و تحقيق هاي علمي به عمل آمده از سوي برخي از دانشمندان، اولين سيستم اصلاح يافته خورشيد مركزي، در دوره ركود علم نجوم، توسط علاءالدين ابوالاحسن علي بن ابراهيم، معروف به ابن شاطر دمشقي41 (777ـ 705 ق / 1375ـ 1305م. ) كه از شاگردان مكتب ستاره شناسي مراغه بوده است، ارائه و بسط يافته است كه تمامي نظريه پردازان مغرب زمين از قرن پانزده به بعد از تحقيقات و دستاوردهاي او استفاده كرده و نظرات او را به اسم خود به جهان علم عرضه كرده اند. او نتايج چندين سال زحمت و تلاش علمي و تجربي مكتب مراغه و خود را در كتابي به نام نهاية السؤل في تصحيح الاصول لبطليموس گردآوري نمود كه همين كتاب حدود سه قرن بعد به دست كساني چون كوپرنيك، تيكو براهه و ديگران رسيد، و راه را براي آنان هموار ساخت تا نظريه اي سامان يافته مبني بر مركزيت خورشيد و گردش سيارات به دور آن ارائه دهند; گرچه هيچ يك از آنان اسمي از ابن شاطر و كتاب پراهميتش به ميان نياورده اند. 42
7. نظريه عده اي از متكلمان
شيخ مفيد در كتاب اوايل المقالات، عده اي را به عنوان مخالفان زمين مركزي معرفي كرده است: «گفتاري در فلك: مي گويم: همانا فلك محيط به زمين بوده، به دور آن مي گردد; و درون آن خورشيد و ماه، و ساير ستارگان وجود دارند; و زمين نيز در وسط آن به منزله نقطه اي در وسط دايره است; اين مذهب ابوالقاسم بلخي، عده زيادي از اهل توحيد، و بيشتر قدما و منجّمان است; در حالي كه عده اي از بصريان معتزلي و اهل نحل با آنان مخالف بوده اند. »43 «همانا زمين به شكل كره، در وسط فلك به حال سكون قرار گرفته است; و علت ساكن بودنش، در مركز بودنش است... در اين مسئله جبايي و پسرش، و عده اي از اهل كلام مخالف نظريه زمين مركزي شده اند. »44
8. ابو خالد سجستاني
ابوخالد حبيب بن المعلي سجستاني، كه از شاگردان برجسته مكتب علمي امام صادق(عليه السلام) بود، يكي از بزرگ ترين دانشمندان علم نجوم در دوره اسلامي به شمار مي رود. او در نجوم به قدري چيره دست و ماهر بود كه با استفاده از احكام علم نجوم توانست شهادت امام موسي كاظم(عليه السلام) را استخراج كرده و خود را از مهلكه بزرگ واقفيه نجات دهد. 45همو از جمله منجّماني بوده است كه در مقابل نظريه زمين مركزي، تلاش هاي علمي زيادي به انجام رسانيد و نظريه گردش زمين به دور خورشيد را مطرح نمود. 46
9. ابوالقاسم علي بن القاسم قصيري
بنا به نوشته سيدبن طاووس، قصيري نيز از دانشمنداني است كه قايل به گردش سيارات هفتگانه به دور خورشيد بوده است، به طوري كه حتي كتابي در زمينه تشريح اين نظريه و توضيح انواع حركات سيارات نوشته است، كه نام آن ترتيب حساب دساتر الكواكب السبعه مي باشد. 4748
10. زرقالي
بنا به ادعاي عده اي از محققان و نويسندگان تاريخ علوم اسلامي، زرقالي همچون سجزّي در حدود سه قرن پيش از كپلر و ديگران بيضويت مدارات سياره ها در حركت خود به دور خورشيد را تشخيص داده بود. او با تلاش ها و رصدهاي فراوان توانست جدولي را طرح ريزي و تنظيم كند كه بعدها منبعي اساسي براي كپلر شد تا نظريه خود! را با پشتوانه قوي تري ارائه دهد. 49
11. البطروجي
بطروجي از جمله منجمّان دوره اسلامي است كه نامش در رديف نوآوران و دانشمندان خلّاق مي درخشد، او تلاش هاي فراواني در هندسه، رياضيات و هيئت به انجام رساند كه دستاوردهاي پرمايه او كمك هاي شاياني به پيشرفت علم نجوم كرد. او با رصدهاي فراوان و دسته بندي اطلاعات مربوط به سيارات و همچنين با بررسي هاي مربوط به انواع حركت هاي آن اجرام به راز آشفتگي هاي موجود در حركت سيارات پي برد. او تشخيص داد كه اين آشفتگي هاي ظاهري نه به خاطر افلاك فرضي و موهومي بطليموس بلكه به جهت حركت آن ها به دور خورشيد است و از ديد ناظر زميني آن گونه آشفته به نظر مي رسند. 50
12. فخر رازي
بنا به گزارشي كه علّامه مجلسي از كتاب تفسير فخر رازي ارائه كرده است او نيز در شمار مفسرّان و نظريه پردازاني قرار داد كه بر اساس كرويت زمين به حركت انتقالي و وضعي زمين استدلال كرده است. 51
مخالفان نظريه زمين مركزي در غرب (پس از عصر نوزايي)
با بررسي فوق درباره زمين و آسمان در ميان مسلمانان، حال نوبت بررسي اين موضوع در ميان دانشمندان غربي مي رسد. با در نظر گرفتن اين نگرش تاريخي به مسئله از يك سو، و شروع اولين نقادي هاي غربي ها از نظريه زمين مركزي چندين قرن بعد از مسلمانان از سوي ديگر، به خوبي روشن مي شود كه نوآوري ها و دستاوردهاي علمي مسلمانان چقدر با اهميت است; در حالي كه، هيچ نوع توجه و رويكردي به فعاليت هاي مسلمانان در اين زمينه از سوي دانشمندان غربي به عنوان دستاوردهاي مسلمانان، به وقوع نپيوسته است. (همان گونه كه اشاره شد، رويكرد غربي ها از اولين دستيابي به منابع اسلامي تاكنون، غارتگرانه بوده است. )
1. نقّادي هاي غربي ها از هيئت بطليموس
به هر حال، اولين نگرش ها و بررسي هاي نقّادانه درباره سيستم زمين مركزي در غرب چيزي حدود چهار قرن بعد از مسلمانان شروع شده، به ظهور رسيده است; يعني در نيمه اول قرن چهاردهم ميلادي.
يكي از دانشمندان غربي به نام ليندبرگ در اين باره، چنين مي نويسد: «جوياترين تحقيقاتي كه درباره تبعات و استلزام هاي يك زمين چرخان به عمل آمد، در قرن چهاردهم و به وسيله ژان بوريدان (1300 ـ 1358م) و نيكول اورم صورت گرفت. در اين تحقيقات فكر برداشتن زمين از مركزيت عالم در كار نبود; آنچه ژان بوريدان و اورم در انديشه داشتند، صرفاً گردش روزانه زمين بر گرد محورش (حركت وضعي آن) بود. »52
2. نظريه جيمز برادلي
در سر آغاز رويكردهاي نوين به آسمان و زمين در غرب، تازه اين اولين و تا دو ـ سه قرن بعد از آن، آخرين دقت و بررسي بود. و تقريباً هيچ دانشمندي تا سه قرن بعد از آن نتوانست حركت زمين را به طور علمي و استدلالي مطرح كرده، به اثبات برساند، تا اينكه جيمز برادلي (1726ـ1693) در اوايل قرن هجدهم به طور معجزه آسايي به اين مهم دست يازيد. بنا به گفته يكي از دانشمندان غربي: «روزي كه در رودخانه تيمس به گردش پرداخته بود و حركات بادنماي قايق را تماشا مي كرد، متوجه شد كه امتداد بادنما، در نتيجه تغيير امتداد سرعت حركت قايق تغيير مي كند. از اين رو، دريافت كه تغيير امتداد بادنما فقط از ناپايداري امتداد باد نيست، بلكه تركيب سرعت باد و كشتي موجب اين تغييرات است. به سبب اين مشاهده، ناگهان حدس زد كه شايد سبب تغيير امتداد شعاع نوراني ستارگان ثابت به زمين نتيجه تركيب حركت نور و حركت زمين باشد و سبب امكان قبول اين فرض اين بود كه شصت سال قبل از وي، رومِر (به شرح مذكور در متن كتاب) ثابت كرده بود كه سرعت نور متناهي است و بنابراين، مي دانست كه سرعت حركت زمين با سرعت نور قابل مقايسه است و از اين رو، تركيب اين دو سرعت، معقول و منشأ اثر است. »53
هر تحولي كه در نجوم مسيحيان غربي پس از شروع اين بازانديشي ها به وقوع پيوسته است، همه و همه، با اثرپذيري از دستاوردهاي مسلمانان بوده است.
با توجه به توضيحاتي كه گفته شد، يافته ها و نظريات دانشمنداني نظير كوپرنيك، تيكوبراهه، كپلر و گاليله، كه بعد از دست يابي به منابع اصيل چند صدساله دانشمندان و منجمّان اسلامي پا به عرصه تحقيق و رصد نهاده بودند، وضعيتي روشن دارد; زيرا آن ها در حقيقت از دستمايه هاي پرمحتواي دوره اسلامي خرج كرده و علم را به كام خود پيش بردند. البته اين سخن نه به معناي سرپوش گذاشتن بر تلاش هاي واقعاً نو و بي سابقه رياضي آن ها، بلكه به معناي مشخص كردن واقعيات تاريخ علم است، چرا كه نداشتن ابزار رياضي دقيق در زمان هاي گذشته، موجب شده بود تا مسلمانان نتوانند يافته هاي خود را آن گونه كه بايسته تبيين و قانون گذاري صوري است، تبيين و طبقه بندي كنند. اما اين مهم توسط دانشمندان غربي به انجام رسيده است.
موقعيت زمين و خورشيد در زبان قرآن و روايات
زمين و خورشيد در قرآن
1. آياتي از سوره يس: (وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (يس: 38)
(لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَااللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَك يَسْبَحُونَ) (يس: 40)54
2. (وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّالسَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ)(نمل: 88)55
3. (هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا)(ملك: 15)56
4. (وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا) (نازعات: 30)57
زمين و خورشيد در روايات
روايات زيادي در متن كتاب هاي حديثي شيعه وارد شده است كه به نوعي دلالت بر حركت زمين در آسمان دارند، كه ملاحظه آن ها از لحاظ نگرش درون ديني به مسئله هيئت و دين، بسيار مهم است. از اين رو، برخي از آن ها را بررسي مي كنيم:
1. مناظره امام رضا(عليه السلام) با اهل كتاب:
2. در روايتي كه از ماجراي مناظره امام رضا(عليه السلام) با اهل كتاب و فضل بن سهل، نقل شده است، به طور صريح و دقيق، مركزيت خورشيد در وسط آسمان را بر مي خوانيم: «روزي امام رضا(عليه السلام)، در مرو با مأمون و فضل، بر سر سفره اي نشسته بودند، كه اشعث بن حاتم پرسيد: آيا روز، اول خلق شده است يا شب؟ امام در پاسخ فرمود: از قرآن جواب دهم يا از علم حساب (علم نجوم)؟ فضل در آن هنگام گفت: از هر دو پاسخ بگو. امام فرمود: البته مي دانيد كه طالع دنيا، سرطان است; و سيارات موضع شرف آن هستند، زحل در برج ميزان، مشتري در برج سرطان، خورشيد در برج حمل، و ماه در برج ثور قرار دارند. و اين قضيه دلالت دارد بر اينكه خورشيد در وسط آسمان قرار دارد; و اين نكته موجب مي شود بر اينكه روز قبل از شب خلق شده باشد. اما دليل اين مسئله از قرآن اين است كه حق تعالي فرمود: سزاوار نيست كه خورشيد ماه را درك كند، و شب از روز پيشي بگيرد. »5859
همان گونه كه از عبارات اين روايت معلوم مي شود، امام(عليه السلام)، خواسته است در قالب اين اصطلاحات، ثابت بودن خورشيد براي گردش سيارات به دور آن را بيان نمايد. چرا كه امام فرمود، خورشيد در وسط آسمان قرار دارد و در وسط قرار گرفتن خورشيد، جز با حركت زمين نمي تواند عامل به وجود آمدن شب و روز گردد. يعني عامل اساسي به وجود آمدن شب و روز نه در وسط قرار گرفتن آفتاب بلكه با گردش وضعي زمين است. از اين رو، معنا كردن آن بر اساس زمين مركزي و هيئت بطليموسي، نادرست است. 60
3. بيان امام علي(عليه السلام) درباره نحوه حركت زمين:
4. حضرت علي(عليه السلام) با بياني زيبا و صريح، در يكي از خطبه هايش معروف به «عجائبي از ساختار هستي»، حركت زمين را به حقيقت جويان طريق امامت و كمال يادآور شده است كه مثل ساير رهنمودهاي انسان سازش، مورد غفلت واقع شده، و از سوي مفسّران و شارحان گفته هاي آن حضرت، بر اساس انديشه هاي وام گرفته شده از يونانيان باستان، ترجمه و توضيح داده شده است. اين نكته نغز در گفتارِ ايشان چنين است: «... و محكم زميني را كه آسمان آن را حمل مي كند... كوه گردانيد سنگيني آن را... پس زمين علي رغم اينكه داراي حركت است ساكن شد... همانا در اين حقيقت عبرتي براي كساني است كه خشيت الهي دارند. »61
اما عبارتي با اين وضوح و صراحت از سوي مفسّران و شرح دهندگان فرمايشات امام، با پشتوانه هاي فكري زمين مركزي تفسير و تشريح شده است; و بر اساس آن پنداشت ها توجيه هاي بي جا و بي ربطي به هم بافته اند، كه انسان انديشمند با مطالعه آن بسي در تأسف و افسوس فرو مي رود. 62
3. بيانِ امام صادق(عليه السلام) در رد دورانِ فلك:
شخصي به اسمِ هشام خفاف، كه اهل عراق بوده است، از امام صادق(عليه السلام)نقل كرده است: «روزي در خدمت ايشان بودم كه فرمود: بينش تو نسبت به نجوم چگونه است؟ سپس پرسيد: دوران فلك چگونه است؟
من هم با چرخاندن كلاهم به ايشان نشان دادم; در حالي كه ايشان فرمود: اگر حقيقت آن گونه است كه تو مي گويي، پس حال و روز ستاره هاي مهمي نظير صورت هاي فلكي دُب اكبر و دُب اصغر (بنات النعش، جدي، و فرقدين)، چيست كه در طول ايام سال هيچ نوع گردشي از آنچه كه تو نشان دادي ندارند؟
من در پاسخ به ايشان گفتم: به خداوند قسم ياد مي كنم كه من در اين باره هيچ نمي دانم و تاكنون از هيچ كسي از اهل علم نجوم چنين مسئله اي نشنيده ام كه مطلبي در اين مورد گفته باشد.... »63
روشن است كه ستاره هاي پيرامون هر دو قطب به ميزاني ويژه خود نيز حركت مي كنند، اما آنچه مهم است اين نكته است كه حركت آن ستاره ها به هيچ عنواني قابل مقايسه و تطبيق با حركت و جابجايي ستاره هاي منطقه استوايي، دايرة البروجي، و منطقة البروجي نيست. از اين رو، امام در مقايسه بسيار ساده و قابل فهمي، حركت آن ستاره ها را ردّ نمود تا به منجم عراقي آموزش دهد كه دوران كواكب، آن گونه كه در ظاهر به چشم مي آيند، نمودي بيش نيست. و نظريه دوران افلاك نيز به آن مفهومي كه در عالم علم نجوم رايج است، باطل بوده و توهّمي بيش نيست. محتواي اين روايت در حقيقت يكي از ادلّه منجمّان بر حركت و چرخش وضعي زمين است كه دانشمندان امروزي نيز به آن استناد مي كنند. 64
5. بيان امام صادق(عليه السلام) درباره حركت زمين:
امام صادق(عليه السلام)در مناظره اي با يكي از زنديقان زمان خود، كه سؤالاتي از ايشان پرسيده بود، اين گونه پاسخ گفته است: «... هر آينه اشياي عالم بر پديد آمدن خود گواهي مي دهند; مثلا، دوران فلك با هر آنچه كه در اوست، به حركت درآمدن زمين با هر آنچه كه بر روي آن است، و دگرگوني زمان ها، و همه حوادثي كه با كم و زيادش اتفاق مي افتند، دل و جان آدمي را بر اين مي دارند كه براي تمام عالم سازنده و تدبيرگري است.... »65
دقت در عبارات اين روايت، چند نكته را روشن مي كند:
الف) بر اساس روايتي كه دوران فلك را ردّ كرده بود، چنين به نظر مي رسد كه تعبير دوران فلك، با توجه به سيستم گردشي ظاهري ستارگان در گستره ديد آسمان، مطرح شده باشد، نه بر اساس حقيقت هستي. از اين رو، حمل روايت به معناي زمين مركزي و افلاك بطليموسي، امري خلاف ظاهر و علم امام به حقيقت كائنات است.
ب) از طرفي، اين نوع معنا، با ظاهر روايت كه تصريح بر «به حركت در آمدن زمين» دارد، ناسازگار مي باشد. علاوه بر اين، با روايت قبلي نيز در تناقض و تعارض است. از اين رو، تنها راه معنا كردن دوران فلك در اين روايت، بر نمود ظاهري آسمان منحصر مي شود.
ج) نكته مهم تر اينكه، تحرك زمين و هر آنچه بر روي آن است، به طور كاملا صريح و بي پرده، حركت كردن آن را مطرح مي كند و نيازي به تأويل، و يا تطبيق با نظريات علمي (چه زمين مركزي و چه خورشيد مركزي) نيست. اگرچه در روايت مذكور به مركزيت خورشيد هيچ اشاره اي نشده است، ولي روشن است كه با عنوان كردن حركت زمين، مخالفتي كاملا ظاهري و صريح با ساختار و مباني سيستم زمين مركزي به عمل آمده است، كه خود مسئله اي حايز اهميت است.
د) به علاوه، با توجه به تصريحي كه امام درباره حركت خود زمين دارد، هيچ دليلي بر تأويل حركت زمين در اين روايت به حركت بخش ها و مناطق گوناگون زمين در اثر زلزله و ساير بلاياي طبيعي نيست.
با در نظر گرفتن اين نكات، به خوبي متوجه مي شويم كه تأويل ها و تفسيرهاي ناهمساز و بي ارتباط با صريح روايت، كه از سوي عده اي از محدثان و مفسّران مطرح شده است، امري نادرست و بي اعتبار به شمار مي رود. 66
5. تعبيرِ حضرت علي(عليه السلام) درباره حركات زمين: امام علي(عليه السلام)، با دو نوع تعبير بسيار زيبا و نغز در خطبه معروف به اشباح (خ 91) از نهج البلاغه، حركت هايي بيش از يك حركت را براي زمين مطرح نموده است كه اگر كسي بدون پيش فرض هاي نادرست به استقبال عبارات آن برود، بدون هيچ شكي، معارفي در ردّيه و مخالفت صريح با سيستم زمين مركزي و سكون آن، بر خواهد خواند: «... و حركت هاي زمين را به سبب كوه هاي سخت و سنگين سر به فلك كشيده تعديل كرد... در نتيجه، به واسطه فرو رفتن كوه ها در دل زمين، زمين داراي حركات، از لرزش و اضطراب آرام گرفت. »67
همان گونه كه روشن است، امام علي(عليه السلام) در اين عبارات، به موجوديت انواع حركت در روند گردشي زمين اشاره نموده است و اين نوع تعابير به طور صريح در ردّ و مخالفت با انديشه سكون و مركزيت زمين عنوان شده است.

پي‌نوشت‌ها

1ـ مرتضى مطهرى، اصول فلسفه و روش رئاليسم، چ ششم، تهران، صدرا، 1368، ج 3، ص 138 / ابن سينا، فن سماع طبيعى از كتاب شفا، محمدعلى فروغى، تهران، بانك ملى ايران، 1319، ص 613.
2ـ صدرالمتألهين شيرازى، الاسفارالاربعة العظيم، قم، مصطفوى، ج 4، ص 77 به بعد / ابن سينا، حدود يا تعريفات، محمدمهدى فولادوند، تهران، انجمن فلسفه ايران، 1358، ص 45.
3ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 13، ص 168 و ج 89، ص 154 / قطب الدين راوندى، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى، 1409 ق، ج 3، ص 1029.
4ـ سيدحسين نصر، علم و تمدّن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چ دوم، تهران، خوارزمى، 1359، ص 126 / مرتضى مطهرى، مقالات فلسفى، چ سوم، تهران، حكمت، 1370، ج 1، ص 114.
5ـ مرتضى مطهرى، شرح مبسوط منظومه، چ ششم، تهران، حكمت، 1369، ج 1، ص 145.
6ـ همو، توحيد، تهران، صدرا، 1371، ص 184.
7ـ همو، مقالات فلسفى، ج 1، ص 120.
8ـ همو، توحيد، ص 178.
9ـ ديويد هاليدى و رابرت رزنيك، فيزيك، چ سيزدهم، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 1377، ج 1، ص 385.
10ـ على زمانى قمشه اى، هيئت و نجوم اسلامى، ج 1، ص 109/ ملاهادى سبزوارى، شرح اسماءالحسنى، ص 53.
11ـ نظريه سجرى را در همين مقاله بررسى خواهيم كرد. ر. ك: ابوريحان بيرونى، استعياب الوجوه الممكنه لصنعة الاسطرلاب، مشهد، آستان قدس رضوى، 1380، ص 128.
12ـ جورج صليبا، قدرى حافظ طوقان، نشاط العرب العلمى فى مأة سنة، بيروت، 1963، ص 236.
13ـ زندگى نامه علمى دانشمندان اسلامى، بخش اول، ص 279.
14ـ بروكلمن، تاريخ رياضيات، ج 1، ص 210 / جورج صليبا، پيشين، ص 403.
15ـ ميان محمدشريف، تاريخ فلسفه در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، مركز نشردانشگاهى، 1367، ص 414 / سيدبن طاووس، فرج المهموم، قم، دارالذخائر، ص 125.
16ـ جورج صليبا، پيشين، ص 64.
17ـ رحيم قربانى، «مركز عالم كجاست؟»، معرفت، ش 85 (دى 1383)، ص 29.
18ـ نظير بسيارى از كتاب هاى نجومى و فيزيكى مثل «المرايا و المناظر» ابن هيثم، «نهاية السؤل» ابن شاطر دمشقى، كه در دست غربى ها بوده اثرى از آن ها در كتابخانه هاى مسلمانان نيست.
19ـ بروكلمن، تاريخ رياضيات; سيديو ـ خلاصه تاريخ عرب; نيلينو ـ كتاب علم الغلو، تاريخچه عندالعرب فى القرون الوسطى; قدرى طوقان، قراث العرب العلمى فى الرياضيات و الفكر.
20ـ ويل دورانت، تاريخ تمدن، تهران، انتشارات علمى فرهنگى، 1367، ج 2(يونان باستان)، ص 707 / برتراند راسل، تاريخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دريابندرى، چ ششم، تهران، پرواز، 1373، ج 1، ص 314.
21ـ برتراند راسل، پيشين، ج 1، ص 313.
22ـ همان، ص 311.
23ـ همان، ج 2، ص 378.
24ـ موسى اكرمى، كيهان شناسى افلاطون، تهران، دشتستان، 1380، ص 53.
25ـ ارسطو، در آسمان، اسماعيل سعادت، تهران، هرمس، 1379، ص 110.
26ـ ويل دورانت، پيشين، ج 2، ص 563.
27ـ آ. سى. كرومبى، از آگوستين تا گاليله، ترجمه احمد آرام، تهران، سمت، اول، 1371، ج 1، ص 101.
28ـ هيئت نويسندگان زير نظر سروپاولى رادا كريشنان، تاريخِ فلسفه شرق و غرب، ترجمه خسرو جهاندارى، تهران، سازمان انتشاراتِ علمى و فرهنگى، 1367، ج 1، ص 466.
29ـ على اصغر حلبى، تاريخ تمدن اسلام، تهران، بنياد، 1365، ص 278.
30ـ ابوريحان بيرونى، استيعاب الوجوه الممكنه لصنعه الاصطرلاب، به تحقيقِ مرحوم سيداكبر جوادى حسينى و مقدمه علامه حسن زاده آملى، مشهد، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1380، ص128/ سيدحسين نصر، پيشين، ص 126.
31ـ ويل دورانت، پيشين، ج 4، ص 314.
32ـ به نقل از: ميان محمد شريف، پيشين، ص 416.
33ـ بوعلى سينا، طبيعيات شفاء، ج 2، ص 55.
34ـ نجم الدين دبيران كاتبى قزوينى، حكمة العين، ترجمه عباس صدرى، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائى، 1375، ص 192.
35ـ برتراند راسل، پيشين، ج 2، ص 728.
36ـ حناالفاخورى، خليل الجر، تاريخ فلسفه در جهانِ اسلام، ترجمه عبدالمحمد آيتى، چ پنجم، تهران، انتشارات علمى و فرهنكى، 1377، ص 365.
37 على زمانى قمشه اى، پيشين، ج 1، ص 135 / زيليك و اسميت، نجوم و اختر فيزيك مقدماتى، ترجمه جمشيد قنبرى و تقى عدالتى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1376، ج 1، ص 114.
38ـ ويل دورانت، پيشين، ج 4، ص 311.
39ـ ميان محمدشريف، پيشين، ص 414.
40ـ عبدالله نعمه، هشام بن حكم، لبنان، بيروت، دارالفكر، 1405 ق، ص 87.
41ـ بروكلمن، پيشين، ص 289 / سيديو، خلاصة تاريخ العرب، قاهره، 1309 هـ.، ص 219.
42ـ جورج صليبا، پيشين، ص 236.
43ـ شيخ مفيد، اوائل المقالات، ص 99.
44ـ همان.
45ـ محمدبن عمر كشى، رجال الكشى، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348، ص 612 / سيد بن طاووس، فرج المهموم، قم، دارالذخائر، ص 131.
46ـ عبداللّه نعمه، فلاسفه شيعه، ترجمه سيدجعفر غضبان، تهران، علمى و فرهنگى، 1367، ص 332 / على زمانى قمشه اى، پيشين، ص 27 و 78.
47ـ سيدبن طاووس، پيشين، ص 128.
48ـ آن ها دليلى شبيه به دليلِ برخى از منجّمان اسلامى، يعنى عدم افتادن مستقيمِ يك جسم افتان، اقامه مى كردند.
49ـ جورج صليبا، پيشين، ص 336.
50ـ همان، ص403/زندگى نامه علمى دانشمندان اسلامى، ص 279.
51ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج4، ص250وج57، ص 104.
52ـ ديويد. سى. ليند برگ، سر آغازهاى علم در غرب، ترجمه فريدون بدره اى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1377، ص 348.
53ـ جيمز هاپوود جيمز، فيزيك و فلسفه، ترجمه عليقلى بيانى، چ سوم، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1381، ص 78، پاورقى.
54ـ سيد محمدباقر موسوى همدانى، ترجمه الميزان، ج 17، ص 133 / سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان فى تفسيرالقرآن، چ چهارم، قم، اسماعيليان، 1374، ج 17، ص 89.
55ـ سيدعبداللّه شبّر، تفسير شبّر، بيروت، دارالبلاغة، 1412 ق، ص 369.
56ـ سيد محمدحسين طباطبائى، پيشين، ج 19، ص 358.
57ـ همان، ج 17، ص 365 / ابوعلى طبرسى، مجمع البيان فى تفسيرالقرآن، ج 9، ص 8.
58ـ براى اطلاع از اصطلاحاتِ به كار رفته در روايت، ر. ك: ابونصر حس بن على قمى، المدخل الى علم احكام النجوم، تحقيق جليل زنجانى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، و دفتر نشر ميراث مكتوب، 1375، ص 58 / حسن حسن زاده آملى، دروس هيئت و ديگر رشته هاى رياضى، قم، دفتر انتشارت اسلامى، 1371، ج 1، ص 69.
59ـ محمدبن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل ابى طالب، قم، مؤسسه انتشاراتى علامه، 1379 ق، ج 4، ص 353 / محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 54، ص 226.
60ـ حسن حسن زاده آملى، پيشين، ج 1، ص 71 / محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 54، ص 226.
61ـ نهج البلاغه، ص 444، خ 211.
62ـ ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، 1404 ق، ج 11، ص 58 / محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 54، ص 41.
63ـ محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 8، ص 352 / محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 47، ص 225.
64ـ على زمانى قمشه اى، پيشين، ج 1، ص 132 / الامام الصادق فى نظر علماء الغرب، چ دوم، دمشق، دارالفاضل، 1996 م، ص 86.
65ـ بومنصور احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضى، 1403 ق، ج 2، ص 336 / محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 10، ص 164.
66ـ محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 54، ص 78.
67ـ نهج البلاغه، خ 91، ص 163.

مهدي راعي / رحيم قرباني

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی




كشف رازهاي گيتي با تارعنكبوتهاي كيهاني

دانشمندان آمريكايي در هفته هاي گذشته با ارائه تئوري جديدي «تار عنكبوتهاي كيهاني» نشان دادند كه ماده تاريك همانند تارهاي عنكبوت در جهان تقسيم مي شود.
درهمين راستا مجله «گاليله» با فابريتزيو نيكاستر و سرپرست اين تيم تحقيقاتي مصاحبه اي انجام داده است.
تيم تحقيقاتي مركز فيزيك نجوم اسميت سونيان دانشگاه هاروارد به سرپرستي «فابريتزيو نيكاسترو» كه در هفته هاي گذشته نتايج تحقيقات خود را درمجله علمي «ساينس» منتشر كردند با كمك يك شبيه سازي رايانه اي موفق شدند گستردگي ماده تاريك در جهان نزديك را مورد بررسي قرار دهند و مشاهده كنند كه اين ماده به طرف گرمايي كه به سبب تاثيرات جاذبه اي ماده تاريك شكل گرفته است، جذب مي شود.
اين دانشمندان با طرح تئوري «تار،عنكبوتهاي كيهاني» (cosmic web) توضيح دادند كه ماده تاريك به همان روشي كه تارهاي عنكبوت تشكيل مي شوند در جهان پخش مي شود. همچنين نشان دادند كه ماده زنده بخشي از ماده مرئي كيهان است كه در حدود 2.5 درصد از 5 درصد ماده معمولي جهان را تشكيل مي دهد و اين ماده مرئي تمام كهكشانها را مي سازد. اين در حالي است كه 95 درصد ديگر ماده كيهاني را ماده تاريك تشكيل داده است.
به تازگي مجله علمي «گاليه» مصاحبه اي را با «فابريتزو نيكاسترو» سرپرست اين تيم دانشمندان فيزيك نجوم انجام داده است كه در ادامه، متن اين مصاحبه را مي خوانيد:

دكتر نيكاسترو، رسيدن به راس پارادكس ماده تاريك از كجا شروع مي شود؟

موقعيت اين است: ما از 70 درصد ماده كيهاني هيچ چيز نمي دانيم. ما به اين ماده انرژي مي گوييم چرا كه فكر مي كنيم مي تواند قدرت «پس زدن» كه هستي درحال گسترش آن بوده و مخالف نيروي گرانش است را بيان كند. ما كشف كرديم كه 25 درصد از اين ماده بايد از مواد «غيرباريون» باشد اما براي 5 درصد باقيمانده مي دانيم كه چيست، اما نمي دانيم كه دركجا واقع شده است، بهتر بگويم ما موفق شديم جوانترين بخش جهان (و بنابراين دورترين نقطه جهان) رادراين تار عنكبوت بين كهكشاني ببينيم، درحالي كه درجهان نزديكتر كه منطبق بر دو سوم سن كيهان است، به نظر مي رسد كه اين ماده از بين رفته باشد.

اما اين تار عنكبوت بين كهكشاني چگونه تشكيل شده است؟

تئوري كيهان شناسي ما پيش بيني مي كند كه در ادامه انفجار بزرگ (بيگ بنگ)، اين ماده به روشي غيرهمگن و نامتجانس شروع به گسترش كرده است به طوري كه دربرخي مناطق چگالتر از نقاط ديگراست. دراين نقاط به دليل نيروي گرانش، اين ماده روي خود متلاشي شده ومنجر به شكل گيري كهكشانها مي شود كه در اين مورد ما مي توانيم تصور كنيم كه اين گروه هاي تور چگونه تشكيل شده اند. پس از آنكه اين ماده از نقطه راس گسترده شد، شروع به پيشروي و تشكيل نوعي از رودخانه هايي كرد كه به سمت اين مراكز جذب جريان مي يابند. امروز وقتي تلسكوپهاي خود را در جهت شبه ستارگان كهكشانهاي دورتر قرار مي دهيم قبل از رسيدن نور آنها به ما اين نور قطع و جذب بخشي از اين تار عنكبوت مي شود و ما برپايه تشعشعاتي كه به ما نمي رسند (طيفهاي جذب) مي توانيم اين ماده را بشناسيم.
شما همراه با محققان مركز فيزيك نجوم اسميت- سونيان و دانشگاه ايالت اوهايو توانستيد اولين اندازه گيري ماده باريوني را انجام دهيد، روند اين اندازه گيري چگونه بود؟
- در اين مورد ما محل و زمان مشاهده را به دست آوريم و لحظه مناسبي را كه در آن يك (بلاسر) كه درحقيقت يك جرم آسماني با جرم بسيار بالا درجهان دور است را تعيين كرديم. اين جرم آسماني ميزان زيادي فوتون را گسيل مي كند. ما با استفاده از اطلاعاتي كه تلسكوپ اشعه «ايكس» چاندار جمع آوري كرده بود، توانستيم وجود تنها نيمي از ماده باريوني پيش بيني شده از مدل كيهان شناسي را تخمين بزنيم.

بيشتر در مورد انرژي و ماده تاريك صحبت كنيد؟

- زماني كه ما ازانرژي تاريك صحبت مي كنيم حتي نمي دانيم به دنبال چه چيزي مي گرديم، اما اين موضوع اسرارآميز است و فروختن چيزهاي اسرارآميز به مردم آسانتر است. اما ازديدگاه علمي به نظر من مهمتر است كه اول اطلاعات خود را درباره ماده باريوني كامل كنيم، چرا كه معتقديم كه با كشفيات بيشتر دراين عرصه مي توانيم درباره هستي بيشتر بدانيم و اين چيزي است كه حتي مي تواند ما را به تحقيقات بيشتر به سوي انرژي تاريك رهنمون كند.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


باستان‌شناسی فضایی و حل معماهای تاریخی جنگ سرد كه پیش زمینه رقابت قدرت‌ها برای فتح كره ماه بود مملو از شكست‌هایی است كه ممكن است بدون باستان‌شناسی فضایی هرگز مورد مطالعه قرار نگیرد.محوطه‌ای كه سفینه لونار ۵ شوروی سابق در روز ۹ می ۱۹۶۵ در آن بر سطح ماه سقوط كرد می‌تواند روزی فرصت‌ ارزشمندی برای مطالعه مجموعه سفینه‌های فاقد سرنشین سری لونار باشد كه در دوران رقابت شدید ابرقدرت‌ها بر سر حفظ برتری خود به ماه فرستاده شد. درمورد این محوطه سوالات نامحدودی مطرح است: آیا محل فرود این سفینه با سوابق موجود در آرشیو‌ها یكی است؟ آیا تركیب‌بندی این ماشین با مشخصات آن هم‌خوانی دارد؟ آیا ابزار یا فن‌آوری خاصی، از نوع جنگ سرد یا دیگر، در این سفینه‌ها وجود دارد كه قبلا اعلام نشده باشد یا در زمین هم مورد استفاده قرار گرفته باشد؟ ده‌ها محوطه در سطح كره ماه وجود دارد كه سفینه‌ها گاه بر اساس برنامه ماموریت خود، گاه بر حسب تصادف و گاه به دلیل خارج شدن از رده همچنان بر آن باقی مانده‌اند. تنها در پروژه آپولو، شش بخش مخصوص فرود سفینه به صورت ثابت در پایگاه گذاشته شد و شش بخش مخصوص صعود هم پس از رساندن سرنشینان سفینه به بخش هدایت به عمد برروی سطح ماه رها شد.
●باستان‌شناسی تمدن‌های كهن فرازمینی
البته پذیرش ایده تحقیقات باستان‌شناسی در محوطه‌های مربوط به كاوش‌های فضایی انسان تنها گام كوچكی در راه انجام تحقیقات میدانی بر اساس مدارك موجود از تمدن‌های فرازمینی محسوب می‌شود. ایزاك آسیموف، زیست‌شیمیدان و نویسنده داستان‌های تخیلی، زمانی چنین برآورد كرد كه كهكشان از ۳۲۵ میلیون سیاره تشكیل شده است كه بر بسیاری از آن‌ها آثار تمدن‌های از بین رفته وجود دارد. احتمالا فضانوردان زمینی و ایستگاه‌های شنود سیگنال‌های فضایی ناسا كه به دنبال هوش فرازمینی هستند تنها پیام‌های استاتیك را می‌شنوند،‌ زیرا آن‌ها در واقع به دنبال پیامی هستند كه معادی فضایی تمدن باستانی مایاها یا سومری‌هاست ــ تمدن‌های مرده‌ای كه امروز تنها می‌توانند از طریق باستان‌شناسی با ما صحبت كنند. تهیه كاتالوگی از امضاهای تصویری تمدن‌های پیشرفته روزی جز قلمرو باستان‌شناسی فضایی محسوب می‌شود. و مسلما زمانی كه پایگاه داده‌های فرهنگی بالقوه‌ای از ۳۲۵ میلیون سیاره در اختیار داشته باشیم، تحقیقات میدانی زیادی باید انجام دهیم.
كره ماه با محوطه‌های متعدد خود مسلما نخستین مقصد باستان‌شناسانی خواهد بود كه برای كار در فضا آموزش دیده‌اند. اما هر باستان‌شناس جوانی كه بخواهد عنوان نخستین باستان‌شناس ماه را از آن خود كند نا‌امید خواهد شد، چون این عنوان قبلا به چارلز پیت كونراد و الن بین اختصاص داده شده است.
این دو فضانورد در ۱۹ نوامبر ۱۹۶۹ سفینه آپولو ۱۲ را درست چندصد فوت آن‌طرف‌تر از كاوش‌گر فاقد سرنشین سرویور كه در ۱۹ آوریل ۱۹۶۷ بر سطح ماه فرود آمده بود به زمین نشاندند. این لحظه در تاریخ علم لحظه مهمی محسوب می‌شد،‌ اما در آن زمان اهمیتش درك نشده بود. بین و كونراد در شرف انجام نخستین مطالعات باستان‌شناسی روی ماه بودند. پس از به اهتزاز درآوردن پرچم آمریكا و انجام نمونه‌برداری‌های جغرافیایی، كونراد و بین به سوی آثاری رفتند كه در نتیجه هدایت خارق‌العاده و موفقیت‌آمیز سفینه در نزدیك آن فرود آمده بودند. آن‌ها دریافتند كه كاوشگر سرویور ۳ پس از لمس سطح ماه از جای خود جهیده بود و به دقت از آثار به جا مانده از پایه‌های سفینه عكس‌برداری كردند. كونراد متوجه شد كه این آثار به رنگ قهوه‌ای هستند، درحالی‌كه به گفته مهندسان كنترل ماموریت در هوستون این كاوشگر زمانی كه برسطح ماه فرود آمده سفیدرنگ بوده است. آینه سیستم عكاسی سفینه تار شده بود و كل سفینه پوشیده از گرد‌و‌خاكی بود كه احتمالا هنگام به ماه نشستن آن به‌پا شده بود. كنراد و بیم با استفاده از ابزاری برنده دوربین تلویزیونی كاوشگر، بازوی مخصوص نمونه‌برداری از راه دور و تكه‌هایی از لوله‌های كاوشگر را از آن جدا كردند. این فضانوردان این قطعات را برچسب زدند، بسته‌بندی كردند و با خود به زمین بازگرداندند. سپس مركز فضایی جانسون در هوستون، تكزاس، و شركت هوا و فضا هیو در ال‌سگوندو،‌كالیفرنیا، به بررسی تغییرات ایجاد شده در این قطعات در مدت بیش از دو سالی كه در ماه مانده بودند پرداختند. گزارشی كه از این بررسی‌ها در سال ۱۹۷۲ توسط ناسا به چاپ رسید نشان‌دهنده تمركز مطالعات انجام شده بر تغییرات این سفینه در جریان سفرش در خلا فضا بود. و به‌این‌ترتیب ماموریت آپولو۱۲ نخستین نمونه‌ باستان‌شناسی فضایی، باستان‌شناسی فرازمینی و مهم‌تر از همه باستان‌شناسی تكوینی كه به مطالعه نیروهای محیطی و فرهنگی وارد بر تاریخچه حیات آثار بشری در فضا می‌پردازد به شمار می‌رود.
قطعه‌ای از دوربین تلویزیونی كاوشگر سرویور ۳ كه تحت آزمایش‌های میكروبیولوژیك قرار گرفته بود شواهدی را دال بر وجود باكتری استرپتوكوكوس میتیس در ماه فراهم آورد. محققان لحظه‌ای فكر كردند كه كونارد و بین به نشانه‌های حیات در ماه دست یافته‌اند، اما پس از این‌كه در جریان بررسی‌ها فرضیه‌های مختلف ارائه شده یكی‌یكی حذف شدند، محققان به ریشه این حیات به ظاهر فرازمینی دست یافتند. به هنگام انتقال این دوربین به سفینه برای فرستاده شدن به ماه، شخصی روی آن عطسه كرده بود و ویروس موجود در عطسه با دوربین به ماه سفر كرد و به مدت دو‌سال‌ونیم در خلا باقی ماند. و بالاخره با بازگشت آپولو ۱۲ به زمین دوباره حیات یافته بود. حتی عظمت بی‌انتهای فضا هم نتوانسته بود انسان‌ها را از پخش ویروس سرماخوردگی بازدارد. و این‌گونه بود كه باستان‌شناسی فضایی به نخستین كشف بزرگ خود دست یافت.

كاسب كاردان

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


نگاهی به مهم ترین پرسش های كیهان شناسی

پیشرفت های پدید آمده در مسیر كشفیات، در سده گذشته، افق های تازه ای را برای درك منشا و خاستگاه كیهان به روی ما گشوده است، لكن هنوز راز و رمزهای بزرگی باقی است و سالیانی خواهد گذشت تا ستاره شناسان این رموز را كشف كنند .
ممكن است از یاد برده باشیم كه در حدود یك قرن پیش، هیچ كس سیاره پلوتو را مشاهده نكرده بود و همین طور ستاره شناسان معتقد بودند كه جهان هستی محدود به سر حدات ناحیه درخشانی به نام راه شیری است.این تصویر از عالم در حالی كه ما به قرن ۲۱ پا گذاشته ایم به مراتب پیچیده تر شده است. نظریه نسبیت عام كه توسط آلبرت اینشتین ارائه شده است توضیح می دهد كه چگونه گرانش موجب خمیدگی فضا- زمان می شود و بدین وسیله بیان می دارد كه هر جرم مانند توپ بولینگی كه بر روی یك تشك قرار دارد، فرورفتگی اندكی را در سیستم فضا - زمان ایجاد می كند. در هر حال اینشتین به اشتباه معتقد بود كه عالم بدون تغییر است. برای این كه نظر خود را در معادلاتش لحاظ كند یك ساختار جدید ریاضی را فرض كرد (ثابت كیهان شناختی)، كه این مورد تامین كننده یك نیروی دافعه است كه از سقوط عالم در اثر نیروی گرانش خود پیشگیری می كند.
ریاضیدان گمنامی به نام الكساندر فریدمن كه اهل روسیه بود دریافت كه ایده های اینشتین در رابطه با گرانش می تواند بیانگر تفسیری كاملاً متفاوت باشد، یعنی عالم هستی به جای آن كه پایداری و ثبات داشته باشد به سوی انبساط و گسترش پیش می رود.كیهان شناسی بلژیكی به نام جورج لومتر (Georges Lemaitre) كه یك كشیش كاتولیك بود، نیز از فرضیه جهان در حال انبساط جانبداری می كرد.وی در سال ۱۹۲۷ بیان كرد كه انتقال مشهور دوپلر در نوری كه از سحابی ها (كه البته امروزه آن سحابی ها را كهكشان می نامیم) به ما می رسد و به سوی طول موج های بلندتر میل می كند بیانگر این نكته است كه سحابی ها از زمین دور می شوند. بدین ترتیب نشان داد كه عالم در حال انبساط است.لومتر فرضیه ای را بنیان نهاد كه بر طبق آن عالم هستی، از اندازه ای كوچك آغاز شده و تا رسیدن به مقیاس ایده آل خود به پیش می رود. البته اینشتین این فرضیه را تایید نكرد.در هرحال در سال ۱۹۲۰ ادوین هابل با بهره گیری از میزان درخشندگی ستارگان متغیر، موفق به ایجاد معیاری برای محاسبه فاصله كهكشان ها شد.
هابل دریافت كه هرچه یك كهكشان از زمین دورتر باشد، با سرعت بیشتری از ما فاصله می گیرد.امروزه معتقدیم كه انبساط مذكور، در حقیقت انبساط و گسترش فضا است و نه حركت كهكشان ها در فضا. (مفهومی كه هابل هیچ گاه آن را به طور كامل نپذیرفت)در سال ۱۹۴۸ جورج گاموف و رالف آلفر با بهره گیری از ایده لومتر و همچنین مشاهدات هابل، نظریه «انفجار بزرگ» خود را ارائه كردند.آنها مدعی شدند كه انفجار كیهانی، موجب تشكیل ماده اولیه ای شده است كه بی نهایت داغ بوده و در ضمن حاوی نوترون ها و پس مانده های حاصل از انهدام آنها بوده است.این ایده عجیب یك پیش بینی قابل آزمایش را در خود نهفته داشت كه برای سالیانی از نظر دور مانده بود:«باقی مانده سرد مهبانگ در قالب تابش ریزموج از زمین قابل آشكارسازی است.» در سال ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵ رابرت ویلسون و آرنو پنزیاس، دانشمندان لابراتوار ای تی اند تی بل (AT&Tbell) از یك رادیو تلسكوپ كه برای دریافت اطلاعات از نخستین ماهواره ارتباطاتی طراحی شده بود، استفاده كردند تا علائم مربوط به تابش فراگیر ریزموج را آشكار سازند.
وجود این پارازیت ، كاملاً مستقل از جهت قرارگرفتن آنتن بود. آن دو مجدداً تلسكوپ را تنظیم و آن را تمیز كردند اما سیگنال مذكور همچنان وجود داشت. این پارازیت رادیویی صرفنظر از این كه پنزیاس و ویلسون تلسكوپ خود را به سوی خورشید و یا كهكشان راه شیری نشانه بروند به شكل سابق خود باقی می ماند و این مورد بیانگر این مطلب بود كه تابش موردنظر، منشاء خورشیدی و یا كهكشانی ندارد. پنزیاس و ویلسون به زودی دریافتند كه این پارازیت همان تابش مایكروویو است كه گامو و آلفر پیش بینی كرده بودند. با توجه به موارد فوق، دیگر انفجار بزرگ مطلبی دور از ذهن نبود.در هرحال نظریه انفجار بزرگ مانند تمامی نظریه های عظیم قرون گذشته و احتمالاً تمام نظریه های بزرگی كه در آینده ارائه خواهند شد، بیش از آن كه به ابهامات پاسخ روشنی بدهد، سئوالات تازه ای را بر سر راه دانشمندان قرار داد.
در سال ۱۹۹۸ گروه های جداگانه ای از ستاره شناسان كه سرپرستی آنها برعهده برایان اشمیت (از رصدخانه های سایدینگ اسپرینگ و مونت استروملو، واقع در وسترن كریك استرالیا) و سول پرلماتر (آزمایشگاه ملی لورنس واقع در بركلی _ كالیفرنیا) بود به ثبت درخشندگی ابرنواخترهای دوردست پرداختند تا میزان كندشدن انبساط عالم را محاسبه كنند.هر دو گروه به یافته هایی نائل شدند كه هر جزء آن به نوبه خود به اندازه یافته های پنزیاس و ویلسون، در رابطه با ریزموج پس زمینه كیهانی غیرمنتظره بود.«كهكشان های دوردست كه دربردارنده ابرنواختر هستند با سرعتی كه با گذشت زمان كاهش پیدا كند از ما دور نمی شوند، بلكه این كهكشان ها با شتاب از ما دور می شوند.»این كشف مانند تمامی پیشرفت های غیرمنتظره علمی كه در گذشته روی داده است، مجموعه ای از سئوالات را در رابطه با موضوع مورد بحث پدید آورد. معماهایی كه در ذیل مورد بحث قرار خواهند گرفت نشانی از دستاوردهای سترگ قرن گذشته است و در عین حال ما را آگاه می سازد كه هنوز راه درازی در پیش داریم.
۱- جهان هستی در چند بعد خلاصه می شود
فی الواقع به جز در نمایش های شعبده بازی هیچ كس یك خرگوش را از یك كلاه خالی بیرون نمی آورد، برای ما كه در جهانی سه بعدی زندگی می كنیم. مگر نه؟ ولی شاید هم این طور نباشد. فیزیكدان ها به طور سنتی عالم هستی را با بهره گیری از چهار بعد ترسیم و تفسیر می كنند: سه بعد فضایی آشنا و دیگری بعد زمان.مدل مذكور به ما كمك می كند تا برای همه چیز توضیح و تفسیری داشته باشیم، از خمیدگی نور ستارگان در هنگام عبور از كنار خورشید گرفته تا شكل گیری سیاهچاله ها. اكنون فیزیكدانان به این مطلب می اندیشند كه احتمالاً باید چند بعد فضایی دیگر را به سیستم كنونی بیفزایند.مسئله سلسله مراتب موجبات تحریك فیزیكدانان را فراهم می سازد. به بیان ساده تر آنان نمی دانند كه چرا نیروی جاذبه گرانشی به شدت از سه نیروی بنیادین دیگر یعنی الكترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف، ضعیف تر است. دو فیزیكدان به نام های لیزا راندال از موسسه فناوری ماساچوست در كمبریج و رامان ساندرام از دانشگاه جان هاپكینز در بالتیمور (مریلند) تفسیری ارائه كرده اند كه بر طبق آن بعد دیگری به ابعاد كنونی اضافه می شود.در مدلی كه آن دو ارائه دادند ما در دنیای چهار بعدی زندگی می كنیم و ذرات گراویتون كه حامل نیروی گرانشی هستند، در بعدی دیگر واقع اند.اختلافی كوچك در بعد پنجم، میان این دو جهان، موجب كاهش چشمگیر نیروی گرانشی می شود.نظریه پردازان تئوری ریسمان حتی از این هم فراتر می روند. آنها چهار نیروی بنیادین فیزیك را در یك مدل یازده بعدی یكپارچه می سازند، كه در آن، حلقه های بسیار كوچك و قطعات ریسمانی، بنیادی ترین ذرات هستند.اما حتی خوش بین ترین نظریه پردازان تئوری ریسمان نیز تردید دارند كه در آینده نزدیك بتوانند این ریسمان ها را مشاهده كنند.نظریه مذكور پیش بینی می كند كه این ریسمان ها ۱۰۰ میلیون میلیارد برابر كوچكتر از ریزترین ذرات زیراتمی هستند. (منظور ذراتی است كه توسط نیرومندترین شتاب دهنده های ذرات ایجاد شده اند.)اما در این بین شواهد دال بر بعد پنجم می تواند بسیار زودتر به دست ما برسد. راندال و ساندرام پیش بینی می كنند كه شتابدهنده بزرگ هادرون، واقع در جنوا كه قرار است در سال ۲۰۰۷ شروع به كار كند می تواند انرژی كافی را برای نفوذ یك گراویتون به دنیای ما فراهم سازد.
۲- جهان چگونه شكل گرفت
میان كیهان شناسان بر سر زمان شكل گیری عالم قابل رویت، این اجماع وجود دارد كه جهانی كه ما می توانیم ببینیم، زائیده رویدادی است كه بین ۱۳ تا ۱۴ میلیارد سال پیش اتفاق افتاده است.در مدت یك میكرو ثانیه پس از واقعه مذكور، عالم آشامه ای (سوپی) بی اندازه داغ بوده كه حاوی كوارك ها و دیگر ذرات عجیب بوده است. در همان اثنا كه این سوپ داغ در حال خنك تر شدن بود، كوارك ها متراكم شدند و موجبات تشكیل پروتون ها و نوترون ها و همین طور ذراتی از این دست منجمله هادرون ها و مزون ها را فراهم كردند.هنگامی كه جهان هستی در زمانی معادل یك ثانیه به بلوغی خاص رسیده بود، دیگر به جز نوترون ها، پروتون ها، فوتون ها، الكترون ها و نوترینوها چیز دیگری وجود نداشت.مجموعه ای از واكنش های هسته ای در دویست ثانیه بعدی، موجبات تشكیل هسته سه عنصر اولیه را كه كوچكترین عناصر هستند فراهم ساخت.
امواج صوتی حاصل از پژواك مهبانگ كه در شرف محو شدن بود در درون سیال بی اندازه داغ و چگال جهان، كه هنوز در نخستین دوره رشد خود بود، مانند موج درون یك دریاچه انتشار می یافت.یك گروه متراكم از الكترون های آزاد با بار منفی كه توسط پروتون ها (كه بار مثبت دارند) كشیده می شدند، با جزر و مد این سیال همراه می شدند، در این مسیر فوتون ها در برخورد با ذرات باردار مذكور، جمع آوری و محصور می شوند.در آن هنگام كه جهان سیصد و هشتاد هزار سالگی خویش را پشت سر گذاشته بود به اندازه كافی سرد شده بود كه اتم ها برای شكل گیری مجال پیدا كنند.این اتفاق موجب شد كه فوتون های محصور، آزاد شوند و آنگاه روشنایی جهانی هستی را فرا گرفت.فوتون های رها شده حامل اطلاعات در رابطه با نوسانات چگالی و دما در عالم نوپا در قالب الگویی از تغییرات درخشندگی بودند.
ستاره شناسان به این تابش باستانی كه از دوران های نخستین حیات عالم بر جای مانده است (كه البته نخستین بار توسط پنزیاس و ویلسون مشاهده گردید)، عبارت ریزموج پس زمینه ای كیهانی اطلاق می كنند.
هنگامی كه ستاره شناسان تلسكوپ های ریزموج مانند كاوشگر پس زمینه كیهانی و یا جایگزین آن (كاوشگر ناهمسانگردی موج) به نام ویلكینسون را به جهت خاصی نشانه رفتند و آنگاه دمای كهموج زمینه ای كیهانی را محاسبه كردند، تابشی را مشاهده كردند كه دمایی در حدود ۷/۲ درجه سیلسیوس بالاتر از صفر مطلق داشت (یا به عبارتی ۷/۲ درجه كلوین).هنگامی كه جهت مخالف را بررسی كردند مجدداً ۷/۲ درجه كلوین را به دست آوردند. البته نوساناتی هم وجود داشت كه ناچیز بود و در حالت بیشنیه به حدود یك واحد در صدهزار می رسد.هر انفجاری كه موجبات یكنواختی كنونی عالم را فراهم آورده باشد كیهان شناسان را شیفته خود می كند. حالتی كه در آن گویی تمامی اجزای عالم نوپا به یكدیگر مرتبط و متصل بوده است.حال سئوال اینجاست كه چنین امری چگونه امكان پذیر است؟آلن گات (۱۹۲۵ م) در حالی كه در اواخر دهه ۷۰ میلادی بر روی مسئله فوق در حال تفكر و بررسی بود به درك حیرت انگیزی نائل شد كه چنین بود: چه می شد اگر جهانی كه امروز برای ما رویت پذیر است به شكل حباب بسیار كوچك و در عین حال فوق العاده یكنواختی پدیدار شده باشد و به ناگاه با چنان سرعتی منبسط شده كه فرصتی برای تغییر و دگرگونی نیافته است.
نظریه تورم گات نه تنها یكنواختی موجود در تابش زمینه كیهانی به میزان یك واحد از صد هزار را توضیح می دهد بلكه این فرض را مطرح می كند كه وضعیت توده ای مورد نظر خود برخاسته از نوسانات كوانتومی واقع شده در طول مدت تورم است. كیهان شناسان بر این امر توافق دارند كه نوسانات بسیار كوچك در عالم نوپا به وسیله نیروی گرانشی تقویت شده است تا توده های بزرگی را كه امروزه مشاهده می كنیم تشكیل بدهد، البته هنوز لازم است كه تمامی جزئیات مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
در ضمن نظریه گات پیش بینی قابل آزمایشی را بیان می دارد كه چنین است: جهانی كه به صورت حبابی متورم شده است، در اصطلاح كیهان شناختی تخت به نظر می رسد. تخت به این معنی است كه در یك فضای تخت هرگز دو خط موازی یكدیگر را قطع نمی كنند حتی اگر آن دو تمامی عالم را بپیمایند. در سال های اخیر ستاره شناسان با محاسبه اندازه های زاویه ای تغییرات تابش زمینه كیهانی كه البته بسیار كم است، بارها (و اكنون در موسسه فناوری ماساچوست) پیش بینی گات را مورد آزمایش قرار داده اند.در هر بار آزمایش، آنان، به نتیجه ای به جز تخت بودن عالم هستی دست نیافتند. مارتین وایت اخترفیزیكدان دانشگاه بركلی (كالیفرنیا) می گوید: مورد مذكور ساده ترین راه حلی است كه می توان برای معادله اینشتین ارائه كرد لكن می تواند جهان را به طور دقیقی توضیح دهد.هیچكس بر این امر وقوف كامل ندارد كه چه چیزی موجبات پیشروی این تورم را فراهم كرده است.فیزیكدان ها لیست طویلی از مدل ها را برای عالم در حال انبساط پیشنهاد كرده اند ولی اغلب این راه حل ها پایه و اساس كاملاً فیزیكی ندارند و برای سهولت كار از یك سری ملاحظات و حذفیات ریاضی نیز در آنها استفاده شده است.
ادوارد راكی كولب، اخترفیزیكدان شتابدهنده فرمی می گوید: «پس از بررسی تمامی تئوری های موجود درباره مبحث تورم و انبساط عالم به این نتیجه می رسیم كه هنوز نظریه ای كامل در این مورد در اختیار نداریم.»

باشگاه اندیشه

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



اجزای تشکيل دهنده ی جهان

حتما تا به حال پيش اومده كه توي فكر بريم كه جهان ما چقدر بزرگه؟ يا اين كه آخر دنيا كجاست ؟ ويا فاصله دور ترين ستاره از زمين چقدره ؟ اين موضوع يه موضوعيه كه آدم هرقدر بهش فكر بكنه باز هم جاي فكر كردن داره و هميشه يه ابهاماتي واسمون به جا مي ذاره. مثلا خود من بچگيام فكر ميكردم دليل اين كه ستاره ها چشمك مي زنن اينه كه كلي سياره و ستاره و سفينه و موجودات فضاي همش دارن از جلوي اين ستاره ها رد ميشن و به اين خاطره كه ستاره ها چشمك مي زنن!!! ولي ديگه امروز ميدونم كه دليلش اين نيست. راستي شما مي دونين كه ستاره ها چرا چشمك مي زنند ؟ ok ميكم دليلش : "‌ به خاطر شكسته نور در لايه هاي مختلف جو هست. يعني وقتي جو ناپايدار باشه نور در لحظات مختلف خط سير هاي متفاوتي داره و گاهي نور ستاره به چشم ما مي رسه و گاهي نمي رسه. اما اين همه ي مطلب نيست چرا كه براي نور سياره ها هم همين اتفاق ميفته اما سيارات چشمك نمي زنند. تفاوت ستاره و سياره اينجاست كه ستاره يك چشمه ي نقطه اي ولي سياره يك چشمه ي گسترده است. يعني اگر به خاطر ناپايداري جو نور يك نقطه از سياره به چشم ما نرسه نور قسمت ديگه مي رسه و اين باعث ميشه كه سياره چشمك نزنه، اما ستاره فقط يك نقطه است كه يا ما ان رو مي بينيم و يا نمي بينيم. " .
حالا بگذريم امروزم به خاطر اين كه زيادي رفته بودم تو فاز فضا و كهكشان و ستاره و اين حرفا اين مطلبو واستون فرستادم هوا...
مهمترين اجزاي تشکيل دهنده ي جهان عبارتند از :

1- ستارگان

ستارگان اجرام تقريباً کروي بزرگي هستند که از دماي سطحي چند هزار درجه تا دماي مرکزي چند ميليون درجه بر خوردارند.و بواسطه ي نور حاصل از تبديلات هسته اي مي درخشند.ماده ي تشکيل دهنده ي انها بواسطه ي دماي زياد، بصورت عام گازند که از چگالي و فشار بالايي بر خوردارند. ستارگان ضمن بر خورداري از حرکت دوراني و انتقالي ف در آسمان ثابت به نظر مي رسند. و اين به واسطه ي فاصله ي عظيمي است که با زمين دارند. ستارگان به تعداد بيليونها بيليون در جهان وجود دارند و در هر قسمتي از آسمان ديده مي شوند.نور ستارگان از نظر رنگ و درخشندگي متغير اسست و به اصطلاح چشمک مي زنند .ستارگان حتي در بزرگترين تلسکوپها نيز به صورت نقاط نوراني ديده مي شوند.

2- سيارات

اجرام تقريباً کروي جامد و نسبتاً سرد ي هستندکه به دور خورشيد دوران دارند و در اثر بازتاب نور خورشيد قابل ديدن هستند.با چشم برهنه ( بدون تلسکوپ) پنج سياره ( عطارد – زهره مريخ- مشتري وزحل) را مي توان هر چند وقت يکبار مشاهده کرد اما رؤيت سه سياره ي ديگر منظومه ي شمسي تنها با تلسکوپ ميسر است. نور سيارات از نظر رنگ و روشني ثابت است و در تلسکوپ (بسته به بزرگنمايي و موقعيت سياره )يک سياره به صورت قرص نوراني ديده مي شود . سيارات در آسمان سير مي کنند و هر زمان نزديک ستاره ي قرار دارندکه به دور آن در حال دوران هستند. سيارات منظومه شمسي را مي توان تنها در منطقه ي دايرة البروج مشاهده کرد.

3- سحابي ها

توده هاي ابر مانند و وسيعي از غبار و گازهاي بسيار رقيق و با دماي کم هستند که تنها در اثر نور ستارگان مجاور ديده مي شوند.البته بر خي از سحابي ها نيز تاريکند و مانع ديدن ستارگاني که در پشت آنها قرار دارند مي شوند.در تلسکوپ سحابي هاي روشن همچون توده اي محو و ابر مانند مشاهده مي شوند.

4- سيارکها

سيارکها اجرام جامد و کوچک با شکلهاي نا منظمند که به دور خورشيد مي گردند و تفاوت مهم آنان با سيارات در اندازه ي آنها است بطوريکه بزرگترين سيارک شناخته شده ( سرس ceres ) قطري حدود 800 کيلومتر دارد. با يک تلسکوپ بزرگ مي توان بيش از 100,000 سيارک مشاهده کرد . سيارکها با بازتاب نور خورشيد ديده مي شوند و بنا بر درخشندگي کم تنها با تلسکوپ قابل رؤيت هستند.

5- قمر ها

قمرها اجرامي هستند که با دوره ي تناوبي خاصي به دور سيارات در حال گردش هستند . شش سياره منظومه شمسي هر يک داراي يک يا چند قمر ( ماه) مي باشند. زمين داراي يک ماه و مريخ داراي دو ماه و مشتري داراي شانزده قمر است .

6- ستارگان دنباله دار

اجرامي متشکل از يک کره ي نوراني (از جنس يخ و سنگ و مواد ديگر )و يک دنباله ي رقيق استوانه اي مانندبه نام گيسو(از جنس ذرات غبارو گاز) هستند که گهگاه در مسيري خاص و با سرعت صدها کيلومتر در ثانيه ظاهر مي شوند برخي از آنها با چشم برهنه قابل ديدن هستند اما اکثريت آنها از درخشندگي کمي برخوردارند و با چشم برهنه ديده نمي شوند. مدار برخي از آنها ( حدود 259 عدد) بسته است و پيوسته مسير واحدي را مي پيمايند مانند ستاره ي دنباله دار هالي که هر چند سال يکبار از نزديک زمين عبور مي کند. در حالي که مدار حدود 368 دنباله دار شناخته شده ي ديگر باز است( سهموي يا هذلولي ) که به احتمال زياد از فضاي خارج مي آيند و از نزديکي زمين عبور کرده و براي هميشه دور مي شوند.

7- شهاب ها

اجرام جامد ريزي هستند که در فضا حرکت مي کنند و گهگاه گروهي از آنها جذب زمين مي شوند و در اثر حرکت در ميان جو زمين و وجود اصطکاک گرماي زياد توليد مي شودکه شهاب را مي سوزاندو غبار حاصل از ان هر سال صدها تن بر سطح زمين مي نشيند.در مواردي نادر يک شهاب بزرگ قبل از تحليل کانل به زمين اصابت مي کند. پديده ي نوري چند ثانيه اي در آسمان شب حاصل از ورود سريع شهاب به جو زمين و ايجاد گرما و نور حاصل از اصطکاک است.

-آنچه که در آسمان با چشم برهنه مي توان ديد.

در شبي صاف و بدون گردو غبار و دور از نور چراغهاي مجاور مي توان اجرام زير را با چشم برهنه ديد. 1) حدود 2000 تا 30000 ستاره در هر نيمکره ي آسمان 2) چند سيارک که با سرعت خاص خود در ميان ستارگان حرکت مي کنند. 3) پنج تا ده شهاب در هر ساعت 4) ستارگان دنباله دار پر نور که يکي دو بار در طول عمر آدمي ديده مي شود. 5) سحابيها مانند سحابي روشن و بزرگ صورت فلکي جبار و يا سحابي تاريک به نام سر اسب باز هم در صورت فلکي جبار 6) را ه کهکشان يا راه کهکشان شيري ، به صورت کمر بندي نامنظم بر سطح کره ي آسمان که نور آن محصول تابش مرکب ميلياردها ستاره است. 7) کهکشان هاي ديگر مانند کهکشان امرأة المسلسله که از نيمکره ي شمالي قابل رؤيت است و دو کهکشان معروف به ابر هاي ماژلاني که از نيمکره ي جنوبي قابل رؤيت است

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


مقدمه‌ای بر کیهان شناسی

سال نوری یا پارسک ، مناسبترین واحد طول برای کیهانشناسی است. از لحاظ ماهیت ، زمین جسم بزرگی به نظر می‌رسد، خصوصا اگر بخواهیم بر روی قسمتی از آن مطالعه کنیم. سیاره ما ، تقریبا کره‌ای است با شعاع ۶.۴۰۰ کیلومتر.یک پاسخ یک جمله‌ای به سؤال "کیهان شناسی چیست؟" را به این نحو می‌توان بیان کرد که کیهان شناسی عبارت است از: " مطالعه ساختمان جهان به صورت یک کل". اما تعریف فوق برای بحث فعلی ما زیاده از حد کلی و گسترده است، زیرا بیجان و جاندار ، هر دو را شامل می‌شود و اگر درست بدان بنگریم ، شامل بزرگ و کوچک ، گذشته ، حال و آینده می‌شود. از این رو ناگزیریم خود را به هدفهای متعادلتری محدود کنیم. مشاهدات ستاره ‌شناختی چه جیزی در مورد ساختمان بزرگ مقیاس جهان به ما بازگو می‌کنند؟
آیا قوانین فیزیک ، آن گونه که امروزه می‌شناسیم قادرند الگوهایی که از یک چنین مطالعه‌ای سر بر می‌آورند را توضیح دهند؟ تجسس و تحقیقی در مورد این پرسشها ، همان چیزی است که ما از کیهان شناسی مدنظر داریم. برای در دید قراردان صفت "بزرگ مقیاس" محتوای فضا - زمان را درون حوزه دید قویترین تلسکوپهای امروزی و نسبت به واحدهای معروف و گوناگونی از طول ، جرم و زمان ، قرار می‌دهیم.
● سال نوری
سال نوری یا پارسک ، مناسبترین واحد طول برای کیهانشناسی است. از لحاظ ماهیت ، زمین جسم بزرگی به نظر می‌رسد، خصوصا اگر بخواهیم بر روی قسمتی از آن مطالعه کنیم. سیاره ما ، تقریبا کره‌ای است با شعاع ۶.۴۰۰ کیلومتر. زمین از خورشید، حدود صد و پنچاه میلیون کیلومتر ، یعنی تقریبا ۲۳۵۰۰ بار بزرگتر از شعاع آن است. پلوتو ، دورترین سیاره منظومه شمسی ، حدود ۴۰ بار دورتر از این مقدار نسبت به خورشید است. یعنی تقریبا یک میلیون برابر شعاع زمین.
کهکشان ما ، تقریبا شامل ۱۰۱۱ ستاره است که در یک حجم عدسی شکل توزیع شده‌اند. منظومه شمسی تقریبا در دو سوم فاصله از مرکز کهکشان قرار دارد. از این رو دیگر مناسب نیست که این فاصله "بسیار بزرگتر" را بر جسب واحدهای طول مورد استفاده در زمین بیان کنیم. امروزه دو واحد بسیار بزرگتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از آنها که از لحاظ فیزیکی معنی دارتر است، سال نورزی است، فاصله‌ای که نور در یک سال می‌پیماید. فاصله منظومه شمسی از مرکز کهکشان ما ، حدود ۳۰.۰۰۰ سال نوری است.
● پارسک
یک واحد مناسب دیگر که این قبیل فواصل بزرگ را بر حسب آن بیان می‌کنند، پارسک (pc) است که مقدار تقریبی آن ، سال نوری ۳.۲۶ = ۱pc است. پارسک ، فاصله ای است که از آن شعاع مدار زمین حول خورشید ، تحت زاویه ۱ ثانیه قوسی دیده می‌شود. از نظر تاریخی ، پارسک به عنوان یک واحد طول در قرن نوزدهم در ارتباط با یک روش مثلثاتی مطرح شد که از آن برای تعیین فاصله نزدیکترین ستارگان به منظومه شمسی استفاده می‌شد.
تا قبل از قرن حاضر ، اکثر ستاره شناسان معتقد بودند که کهکشان ما ، تمام چیزی است که در جهان وجود دارد. اما داده‌هایی که بوسیله تلسکوپهای قوی با آینه‌های اولیه با دهانه بزرگ بدست آمد و نشان می‌داد که کهکشان ما فقط یکی از چندین کهکشان موجود است، این باور را به تدریج تغییر دادند. کهکشانهای دیگری با اشکال و صور گوناگون ، در سرتاسر جهان یافت شده‌اند که برخی مشابه کهکشان ما ، برخی دیگر با آن بسیار متفاوتند. کهکشانها منزوی و نیز کهکشانهایی به صورت گروهی یا خوشه‌ای وجود دارند که تعداد آنها از حدود ۱۰ عدد روی خوشه کوچک ، تا حدود ۱۰۰۰ عدد برای یک خوشه بزرگ متغیر است.
منطقه‌ای که بوسیله یک تلسکوپ قوی قابل دسترس است، تا حدود ۳۰۰۰mpc ، یعنی تا فاصله‌ای حدود ۱۰ بیلیون سال نوری گسترده است. این فاصله ۱۰ بیلیون سال نوری مقیاس مشخصه جهان را نشان می‌دهد. اجرام در مقیاس بزرگ ، بطور مناسب بر حسب جرم خورشید (بعنوان یک واحد) مشخص می‌شوند.
● جرم عالم
جرم تخمین زده شده کل جهان قابل مشهده چقدر است؟ تعداد کهکشانهای قابل مشاهده جهان ، باید چیزی حدود ۱۰۹ تا ۱۰۱۰ باشد. این تخمین، ماده دیده نشده را که ممکن است به صورت غیر مرئی جود داشته باشند شامل نمی‌شود. عقاید ستاره شناسان در مورد میزان ماده دیده نشده ، بسیار متفاوت است. برخی بر این گمانند که مقدار فوق ، نسبتا کوچک است و برخی دیگر ، جرم آنرا تا حدود ۱۰۰ برابر جرم کهکشانهای قابل مشاهده می‌دانند که به حدود ۱۰۲۳۰ M برای ماده موجود تا فاصله ۱۰ بیلیون سال نوری از ما بالغ می‌شود.
● واحدهای زمانی کیهان شناسی
ثانیه و سال ، واحدهایی از زمان هستند که اغلب در کیهان شناسی مور استفاده قرار می‌گیرند قابل ملاحظه‌ای دارد و هیچ واحد خاص و یگانه‌ای برای تمام آنها مناسب نیست. دوره تناوب تپنده‌ها و مدت زمانی رویداد فورانهای پرتو ایکس و پرتو گاما ، فواصل زمانی در مقیاس حدود ثانیه یا کمتر دارد. انفجار ابرنواخترها نیز در مقیاسهای زمانی چند ده ثانیه رخ می‌دهد. طرف دیگر تاریخ تکاملی ستاره‌ای از گونه خورشید ، که در رشته اصلی آغاز می‌شود، گستره زمانی چند بیلیون ساله‌ای را می‌پوشاند. اما در مورد کهکشانها می‌بینیم بسیاری از آنها دوره‌های چرخشی دهها یا حتی صدها میلیون ساله دارند و نمونه‌اش کهکشان ماست. مقیاسهای زمانی طولانی‌تر از این نیز در تحول کهکشانها وجود دارد. اگر چه فرآیندهای دقیق تشکیل و تحول کهکشانها هنوز بطور کامل و صحیح درک نشده ، اما گمان می‌رود کهکشانی که بطور عمده از ستارگان کم جرم - مثلا یک کهکشان بیضوی همچون M۸۷ تشکیل شده باشد، بیش از ۱۰ بیلیون سال عمر داشته باشد. آیا یک مقیاس زمانی مشخه‌ای وجود دارد که بتوان برای کل دنیا بکار برد؟ پاسخ این سؤال مثبت است و این زمان مشخصه ، احتمالا در محدوده ۱۰ تا ۱۵ بیلیون سال قرار دارد. برای درک مبنای این پاسخ ، نخست یک کشف بحرانی مهم را که مربوط به ادوین هابل است و مبنای پیشرفت کیهان شناسی جدید را فراهم کرد.
● قانون هابل
ادوین هابل بوسیله تلسکوپهای ۹۰ و ۲۵۰ سانتیمتری در مونت ویلسون کالیفرنیا ، کهکشانها را بطور سیستماتیک و اصولی تا فاصله چند میلیون پارسک مورد تحقیق و بررسی قرار داد. اهداف این تحقیق عبارت بودند از:
▪ مطالعه اشکال ساختمانی کهکشانها
▪ تخمین تابندگی ظاهری کهکشانها
▪ اندازه گیری انتقال به سمت قرمز طیف کهکشانها

نخستین تعیین انتقال به سمت قرمز کهکشانها قبلا توسط وی. ام. اسلیفر صورت گرفته بود، اما این موارد برای نمونه محدودتری از کهکشانهای درخشان نسبتا نزدیک انجام شده بود. بررسی هابل ، کار اسلیفر را به کهشکانهای کم نورتر دورتر تعمیم داد. اسلفر دریافته بود که خطوط طیف یک کهکشان ، بطور منظم در طول موجهای بلندتر وسیله‌ای است که هابل بوسیله آن قسمت اعظم کار خود بر روی انتقال به سمت قرمز سحابه‌ای را انجام داد (رصدخانه‌های هیل). نسبت به آنچه در آزمایشگاه مشاهده می‌شود جای دارند.
کشف اساسی هابل
کشف اساسی که هابل انجام دارد این بود که یک ارتباط آماری قوی بین تابندگی کهکشانها و انتقال به سمت قرمز آنها وجود دارد، به این معنی که هر قدر تابندگی کوچکتر و کمتر باشد، انتقال به سمت قرمز بزرگتر است. چون تابندگی کمتر به معنی فاصله بزرگتر است معنی کشف مذکور این است که انتقال به سمت قرمز کهکشانها ، بر حسب فاصله‌شان افزایش می‌یابد. آیا انتقال به سمت قرمز ، برای کهکشانهایی که از نمونه اول هابل دورتر باشند، باز هم افزایش می‌یابد؟ نمونه اول ، شامل کهکشانهای منفردی در حوزه دید بود.
برای تعمیم حوزه فاصله ، هابل توجه خود را به کهکشانهای درون خوشه‌ها معطوف کرد، زیرا کهکشانهای درخشنده‌تر در خوشه‌ها ، یکنواخت‌تر از کهکشانهای منفردند و به این طریق ، تفرق آماری بسیار کاهش می‌یافت. این یکنواختی ، امکان داد که نمونه کهکشانها در خوشه‌های دور ، از لحاظ تعداد ، کمتر از نمونه کهکشانهای حوزه دید باشد. یعنی شرطی که برای انجام کار ضروری است، زیرا کهکشانهای دورتر که اکنون مورد مطالعه و بررسی هستند، کم نوتر از کهکشانهای بررسیهای قبل هستند. از این رو ، مشاهده آنها بسیار دشوارتر بود و هر یک به تعداد ساعات مشاهده بیشتری با هر تلسکوپ نیاز داشتند. کار فوق ، براستی آنقدر مورد توجه بود که فردی بنام میلتون هوماسون با هابل به همکاری پرداخت. هابل مسؤول تعیین تابندگی و هوماسون مسؤول تعیین انتقال به سمت قرمز بود. ویژگی خطی قانون هابل برای کهکشانهایی که انتقال به سمت قرمز آنها کمر از حدود ۰.۳ باشد، بخوبی تثبیت شده فرض می‌شود. این قبیل کهکشانها ، فواصلی تا حد ۱۵۰۰mpc دارند.
● جهان در حال انبساط
قانون هابل ، لازم می‌دارد که کهکشان ما به قسمی قرار گرفته باشد که به استثنای چند همسایه مجاور معدود (با z های منفی بسیار کوچک) تمام کهکشانهای دیگر در حال فرار از ما باشند. در وهله اول به نظر می‌رسد که باید موقعیت خاصی در کیهان داشته باشیم، به این صورت که ما در یک مرکز مرجح قرار داریم. اما اندک تفکری نشان می‌دهد که چنین نتیجه گیری خطاست. اگر تصور کنیم که در روی کهشکان دیگری قرار می‌داشتیم، دقیقا همین تصویر بزرگ مقیاس را می‌دیدم؛ کهکشانهای دیگر نیز باید از cz = Hd تبعیت کنند که در آن d , z از نقطه ممتاز جدید ما اندازه گیری می‌شوند. این جنبه ، یک ویژگی مهم جهان است که به همگنی معروف است. قانون هابل ، به موقعیت ممتازی برای ناظر احتیاج ندارد. دو مثال زیر ، این حقیقت که قانون هابل ، موقعیت ممتازی برای ناظر نمی طلبد را روشن می‌کند.
● مثال نخست
یک بادکنک پلاستیکی در حال باد شدن است. فرض کنید نقاطی بعنوان نشانه بر روی بادکنک وجود داشته باشد. هیچ نقطه‌ای موقعیت ارجحی ندارد. با این وصف ، در اثر منبسط شدن بادکنک ، تمام نقاط یکدیگر دور می‌شوند.
● مثال دوم
یک شبکه سیمی مکعب شکل فلزی را در نظر بگیرید که در یک کوره ، حرارت می بیند. سیمها در اثر گرم شدن ، انبساط طولی پیدا می‌کنند و موجب می‌شوند که تمام نقاط شبکه از یکدیگر دور شوند. در اینجا نیز هیچ نقطه‌ ارجح خاصی در شبکه وجود ندارد (اگر چه ممکن است نقاط داخل شبکه را از نقاط مرزی آن متفاوت بدانیم) اما با بزرگ و بزرگتر کردن شبکه ، نسبیت این قبیل نقاط مرزی کاهش می‌یابد. وقتی شبکه بینهایت بزرگ شود، حتی این تمایز بین نقاط داخلی و نقاط مرزی نیز از بین می‌رود. مثال اول ، مشابه مدلهای محدود بسته جهان است. اما مورد دوم ، مانند مدلهای نامحدود باز است. در اینجا می‌توانیم همچون مورد سیمهای گرم شده ، تصور کنیم فضایی که این کهکشانها در آن قرار داده شده‌اند منبسط شده و موجب می‌شود که فواصل بین کهکشانی بطور یکنواخت افزایش می‌یابد. این قاعده کلی که تمام فواصل بین کهکشانها به یک نسبت با گذشت زمان تغییر می‌کنند، اغلب تحت عنوان انبساط جهان یاد می شود.
● تقارنهای جهان
قانون هابل ، برای ناظر واقع در هر کهکشان صادق است. اعتقاد دانشمندان بر این است که این ویژگی همگنی جهان ، به مفهوم کلی‌تری که در زیر شرح داده می شود اعمال می‌گردد: می‌توان موقعیت یک فرد در فضا را ، صرفا از روی جزئیات موضعی و نه از روی ساختمان بزرگ مقیاس جهان ، مشخص کرد. البته این عقیده را نمی‌توان از طریق آزمایش تجربی ثابت کرد، زیرا در عمل نمی‌توانیم موقعیت خود در فضا را به میزان قابل توجهی تغییر دهیم. لیکن می‌توان گفت که این مطلب ، با هیچ جنبه‌ای از مشاهدات ما ناسازگاری ندارد. چگونه یک مشاهده ممکن است با همگنی ناساگار باشد؟ همگنی در یک مقیاس بزرگ ، موضوعی است که ستاره شناسان آن را از سر ایمان و اعتقاد قبول دارند. جهان در مقیاسی بزرگ نسبت به کهکشان خود ما، همسان است.
هنگامی که موقعیت نزدیکترین و درخشنده ترین کهکشانها روی کره سماوی ترسیم شود (مثلا کهکشانهای موجود در فهرست عمومی جدید)، در می‌یابیم که این توزیع هم در مناطق مجاور در آسمان و هم مناطق کاملا مجزای آسمان ، غیر یکنواخت است. ترسیمه‌ای مشابه این ، تا حد قدرهای کم نور و کم نورتر هنوز در روی مناطق کوچک و مجاور ، غیر یکنواخت است. و دلیل آن خوشه بندی است، اما هنگامی که این غیر یکنواختیهای موضعی هموار شوند، توزیع در پهنه کل آسمان بطور فزاینده‌ای یکنواخت می‌شود. در حوزه دید قویترین تلسکوپها ، این توزیع بسیار یکنواخت است. آنطور که از کهکشان ما دیده می‌شود، برای جهان در مقیاس بزرگ ، هیچ جهت مرجحی وجود ندارد. این وضعیت برای ما همسان به نظر می‌رسد.
● ناظران کهکشانهای دیگر
آیا ناظری که در کهکشان دیگری باشد، نتیجه مشابهی را خواهد یافت؟ هیچ راهی وجود ندارد که از آن طریق بتوانیم این سؤال را مستقیما از روی مشاهده و رصد پاسخ دهیم. برخلاف وضعیت امور در زمان قبل از کپرنیک که مردم از این تصور خوشحال بودند که زمین یک موقعیت مرکزی را نسبت به جهان اشغال کرده است، دانشمندان امروز این نقطه نظر را ناخوشایند یافته‌اند. این مسأله که خصوصیات بزرگ مقیاس جهان فقط نسبت به ما همسان باشند، به نظر دانشمندان حاضر مضحک می‌آید. در اصل ، چنین حکم می‌کنیم که ناظران واقع در هر کهکشان دیگر نیز شاهد این همسانی خواهند بود. در این حالت می‌توان بطور ریاضی ثابت کرد که جهان باید در مقیاس بزرگ، همگن باشد؛ مقیاس بزرگتر از آنچه توسط مشاهدات بحث شده ، تضمین می‌شود.
ویژگیهای بزرگ مقیاس همگنی و همسانی بطور عمده‌ای ساختمان مدلهای ریاضی جهان را ساده می‌کند. چنین می‌گوییم که اینگونه مدلها تابع اصل کیهانشناختی هستند. کهکشانها بر طبق قانون هابل به یکدیگر مرتبط هستند. اثر قانون هابل ، همراه با همگنی و همسانی ، این است که زمانهای ویژه اندازه گیری شده توسط تمام ناظران کهکشانی را در یک سیستم زمان جهانی که مشابه زمان نیوتنی است با یکدیگر هماهنگ و همزمان می‌کند. این ساده سازی مهم مدلهای کیهان شناسی ، به این صورت عنوان می‌شود.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



ستاره شناسی دانش یگانگی کیهان

شاید بتوان ستاره شناسی را کهن ترین و به نوعی فراموش شده ترین موضوع زندگی بشر نامید . حتی اگر تا دورترین زمان ها در تاریخ بشر به گذشته برگردیم ، می توانیم ردپایی از ستاره شناسی ببینیم .
شاید بتوان ستاره شناسی را کهن ترین و به نوعی فراموش شده ترین موضوع زندگی بشر نامید . حتی اگر تا دورترین زمان ها در تاریخ بشر به گذشته برگردیم ، می توانیم ردپایی از ستاره شناسی ببینیم .
 
در بقایای تمدن سومری کتیبه هایی مربوط به ستاره شناسی یافت شده است که قدمت آنها به ۲۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می رسد . در بقایای سنگی کتیبه های یافت شده ، تصاویری از گردش ماه به دور زمین وجود دارد . استادان ماوراءالطبیعه سومری خیلی زود دریافتند هر اتفاقی که برای انسان رخ می دهد یه نوعی به به ستارگان ارتباط دارد و در و.اقع ستارگان منشاء همه اتفاقات هستند . در سال ۱۹۲۰ یک دانشمند روسی بنام چیجفسکی مطالعات کاملی در این خصوص انجام داد و متوجه شد هر یازده سال یکبار انفجارهای عظیمی در خورشید رخ می دهد . او با بررسی یک دوره هفتصد ساله دریافت ، همیشه همزمان با پدیده انفجار خورشیدی یک جنگ ، اغتشاش و یا نابسامانی در کره زمین اتفاق می افتد . محاسبات و مشاهدات او که یک دوره هفتصد ساله را پوشش می داد ، آنقدر علمی و دقیق بود که رد کردن نظریه او را دشوار ساخته بود . در واقع خورشید یک ارگانیسم زنده ، پویا و آتشین است .
حالات خورشید هر لحظه تغییر می کند و زمانی که اندکی تغییر در حالات خورشید به وجود آید ، زمین نیز تحت تاثیر قرار می گیرد . بعدها یک فیزیکدان سویسی بنام پاراسلوس با مطالعات بیشتری در این زمینه به کشف جدیدی نایل آمد . او کشف کرد انسان زمانی بیمار می شود که هماهنگی بین او و چیدمانی از ستارگان که در زمان تولدش وجود داشته است از بین برود . قبل از پاراسلوس ، فیثاغورث اصل ارزشمند توازن سیاره ای را مطرح کرده بود .
او معتقد بود که هر ستاره یا سیاره ای از طریق حرکت و جابجایی در فضا ارتعاشات منحصر به فردی را تولید می کند . مجموع ارتعاشات اجرام آسمانی یک توازن موسیقیایی تولید می کند که توازن کیهانی نامیده می شود . در سال ۱۹۵۰ گئورگی گیاردی دانش جدیدی بنام شیمی کیهانی را به وجود آورد . او پس از انجام آزمایشات متعدد به روش علمی اثبات کرد کل جهان یک وحدت بنیادین و یک جسم یکپارچه است . یعنی هیچیک از اعضاء آن از هم منفک نیستند و به یکدیگر متصلل هستند .
پس اگر قسمتی از این جسم دستخوش تغییر گردد کل جسم مرتعش می شود و همه بخش های آن تحت تاثیر قرار می گیرند . پس با به وجود آمدن تغییر در هر ستاره ای ، در هر فاصله از زمین که باشد ، ضربان ما دچار تغییر خواهد شد . وقتی خورشید در شرایط و موقعیت خاصی قرار می گیرد گردش خون ما نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت .
دکتر تاماتوی از ژاپن هم کشف کرد که شدت طوفان های اتمی خورشید بر ضخامت گلبولهای خون به خصوص در آقایان تاثیرات فراوان دارد . فرانک براون ، متفکر آمریکایی نیز می گوید : در لحظه تولد یک انسان ستارگان بسیاری در حال طلوع و غروب کردن هستند .
مجمع الکواکبی در حال صعود و مجمع الکواکبی در حال فرود هستند و انسان در چیدمانی مشخص از ستارگان به دنیا می آید . از تحقیقات های صورت گرفته نتیجه مهمی حاصل می شود ( با در نظر گرفتن اینکه کل حیات تحت تاثیر چیدمان ستارگان قرار دارند ، با کمی مطالعه عمیق تر می توان دریافت که هر انسانی نیز تحت تاثیر ستارگان است ) در زمینه تاثیر چیدمان ستارگان بر حیات انسان مطالعات زیادی انجام شده است . به عنوان مثال می دانیم که اقیانوس ها تحت تاثیر حالات ماه قرار می گیرند .
حال اگر در نظر داشته باشیم که نسبت آب و نمک موجود در اقیانوس ها دقیقاً مشابه نسبت آب و نمک بدن انسان است آنگاه نتیجه خواهیم گرفت که آب بدن انسان نیز همانند اقیانوس ها تحت تاثیر نیروی ماه قرار می گیرد . همچنین تحقیقات نشان می دهد که با نزدیک شدن ماه به حالت بدر ( ماه کامل ) میزان جنون و دیوانگی نیز در دنیا افزایش می یابد .
پروفسور براون تحقیق جالبی را انجام داده است . او نمودار تولد بسیاری از نظامیان ، پزشکان و متخصصین مشهور را جمع آوری کرده و با بررسی این نمودارها متوجه شد افرادی که تخصص های یکسانی دارند اکثراً تحت چیدمان مشابهی از ستارگان متولد شده اند .
به عنوان مثال دریافت ، سیاره مریخ تاثیر ز یادی بر زندگی نظامیان مشهور داشته است .
از گذشته تا امروز عده ای ستاره شناسی را خرافات و اعتقاد کورکورانه به حساب می آورند . اما واقعیت این است که ستاره شناسی کاملاً علمی است . البته علم به معنای بررسی و تحقیق و رابطه بین علت و معلول . در ستاره شناسی گفته می شود هیچ اتفاقی در روی کره زمین بدون علت نیست حتی اگر ما از علت آن آگاه نباشیم .
به طور کلی می توان گفت ستاره شناسی تلاش برای کاوش در آینده به روش های مختلف است . یکی از متداول ترین روش ها ، مطالعه چگونگی تاثیرگذاری اجرام آسمانی بر انسان است . یکی از ایده های جالب ستاره شناسی این است که ما نیز بر اجرام سماوی اثر می گذاریم زیرا اثر گذاری یک رابطه دوطرفه است از دیدگاه علمی باید دانست که تمامی خانواده خورشیدی از خورشید متولد شده اند ماه ، مریخ ، مشتری ، زمین و دیگر اجرام منظومه شمسی همگی اندامهای خورشید هستند . انسان نیز از اندام های زمین است و زمین از اندام های خورشید . همه چیزهایی که از منبع واحدی متولد می شوند دارای درونیات مشترکی هستند .
پس هر اتفاقی که در خورشید روی می دهد ، ارتعاشی در سلول های ما ایجاد خواهد کرد زیرا سلول های ما نیز از خورشید متولد شده اند . علم ستاره شناسی همواره بر روی این احتمال که وقوع هر اتفاقی در هستی بر روی انسان تاثیر می گذارد ، تحقیق کرده است . در این تحقیقات مشخص شده است که علاوه بردوره یازده ساله طوفان های خورشیدی یک دوره ۹۰ ساله نیز در حیات خورشید وجود دارد . دوره جوانی خورشید ۴۵ سال طول می کشد و پس از آن دوره پیری خورشید آغاز می شود که ۴۵ سال به طول می انجامد .
در دوران جوانی ، اثر خورشید به حداکثر خود می رسد و در مدت پیری انرژی خورشید رو به افول می رود . پس از گذشت ۹۰ سال خورشید پیر شده و دوباره شروع به جوان شدن می کند . کودکانی که در ۴۵ سال اول متولد می شوند از سلامتی کامل برخوردار هستند اما کودکانی که در ۴۵ سال دوم به دنیا می آیند دارای مشکلات فراوانی هستند . در ۴۵ سال دوم میزان زلزله افزایش میابد . وقتی چرخه ۹۰ ساله خورشید به پایان می رسد حرکت وضعی زمین نیز دچار اختلال می گردد . آگاهی یا تشخیص ما ، ملاکی برای وجود یا عدم وجود هیچ چیز نیست . حوزه های مختلف انرژی در اطراف وجود دارند که دائماً بر زندگی ما اثر می گذارند . انسان به محض تولد در معرض این اثرات قرار می گیرد .
امروزه دانشمندان معتقدند هر جرم آسمانی تشعشع رادیواکتیو منحصر به فرد خود را دارد . امواجی که سیاره زهره از خود ساطع میکند آرام و ساکن هستند در حالی که ماه امواج متفاوتی را از خود ساطع می کند . امواجی که از سیاره مشتری به ما می رسند متفاوت از امواجی هستند که از خورشید به ما می رسند . این تفاوت به خاطر اختلاف ترکیبات گازی لایه های تشکیل دهنده هر جسم است .
در زمان تولد یک کودک تمام مجمع الکواکب ، ستارگان و کهکشانهای دیگر که در افق زمین در حال گردش هستند در ذهن کودک ثبت می شوند . شرایط کیهانی موجود در لحظه تولد ، با تمام ضعف ها ، قوتها و توانایی هایش بر کل زندگی انسان اثر می گذارد . ستاره شناسی را میتوان به سه بخش تقسیم نمود .
۱) هسته و جوهره آن است که غیر قابل تغییر است و پس از شناختن آن فقط باید با آن همراه بود .
۲) لایه میانی است و فرد می تواند آن را تغییر دهد این بخش نیمه ضروری ستاره شناسی است و اگر آگاهی های لازم را داشته باشیم می توان آن را تغییر داد .
۳) لایه بیرونی و غیر ضروری آن است . هرچند همه مردم بیشتر کنجکاوی را نسبت به این بخش دارند . اگر آگاه نباشیم آنچه باید اتفاق بیافتد ، اتفاق خواهد افتاد . اگر دانش و آگاهی وجود داشته باشد ، آنگاه راه های مختلفی برای ایجاد تغییر وجود دارد . هدف نهایی ستاره شناسی پرداختن به ضروریات و بنیان ها است . معنا و جوهره ستاره شناسی یکی بودن با هستی است . ما نه تنها جزئی از ین عالم هستیم بلکه در تمامی اتفاقات و شرایط به وجود آمده مشارکت داریم . اگر بتوانیم ضروریات را از غیر ضروریات جدا کنیم ، علم ستاره شناسی ابزار مناسبی در دستان ما خواهد بود .

محمد فائز میرسلیمی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها