0

نجوم و اختر شناسی

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی

حلقه‌ای ناشناخته‌ در اطراف ستاره مرده

حلقه‌ای ناشناخته‌ در اطراف ستاره مرده
تلسکوپ فضایی اسپیتزر حلقه ناشناخته‌ای را در اطراف بقایای یک ستاره مرده کشف کرد. چگونگی تشکیل این حلقه پرسشی است که پاسخ آن مشخص نیست.
تصاویر تلسکوپ فضایی اسپیتزر حلقه ناشناخته‌ای را در اطراف بقایای مغناطیسی یک ستاره نشان می‌دهد. ستاره قبلا در طی انفجاری تکه تکه شده است. بقایای آن که SGR 1900+14 خوانده می‌شود، در مجموعه «مگنتار»ها (Magnetar) دسته‌بندی شده‌ است.
مگنتارها هسته‌ ستارگان سنگینی هستند که دچار انفجار ابرنواختری می‌شوند،‌ اما‌ بر خلاف بقیه ستارگان مرده به آرامی پرتو X تابش می‌کنند و میدان مغناطیسی بسیار قوی‌ای دارند. در واقع مگنتارها ستارگان نوترونی با میدان‌های مغناطیسی بسیار قدرتمند هستند.
حلقه‌ مذکور با ابعاد هفت در سه سال نوری، مسطح و دو بعدی به نظر می‌رسد اما احتمال سه بعدی بودن آن منتفی نیست. پیش از این چنین حلقه‌ای در اطراف ستارگان مشاهده نشده بود.
به عقیده دانشمندان این حلقه بایستی در سال 1998 ، هنگامی که مگنتار با درخشش عظیمی فوران کرد به وجود آمده باشد. احتمالا در طی این فرآیند، پوسته سطحی مگنتار شکافته شده و زبانه‌ای از انرژی ساطع شده، که با پس زدن غبار اطراف، حلقه‌ای از غبار به وجود آورده است.
چیزی باید عامل روشنایی این مگنتار باشد وگرنه ما نمی‌توانستیم آن را رصد کنیم. ستاره‌های نزدیک محتمل‌ترین اجرام برای گرم و روشن کردن غبار هستند و این نشان می‌دهد که مگنتار که دقیقا در مرکز حلقه قرار دارد، متعلق به خوشه‌ای از ستارگان جوان و سنگین است. احتمالا قسمتی از یک منطقه تشکیل ستاره‌های سنگین. با مطالعه جرم ستاره‌های خوشه شاید بتوان جرم ستاره مولد مگنتار را برآورد کرد.
حلقه و کره در کیهان بسیار فراوان است. ستاره‌های داغ جوان با فوران در قالب حباب‌هایی،‌ غبار اطراف را خمیده کرده و اشکال کروی به وجود می‌آورند. همچنین،‌ وقتی ستاره‌ها در طی انفجار ابرنواختری می‌میرند،‌ بقایايشان در فضا تکه تکه شده و گوی‌های کم دوام زیبایی را می‌سازند که «باقی‌مانده ابرنواختری» (supernova remnant) نامیده می‌شوند. حلقه‌ها می‌توانند در اطراف ستاره‌های منفجر شده‌ای تشکیل شوند که پوسته منبسط شده‌شان، در یک حلقه‌ غبار که از قبل موجود است نفوذ می‌کند و باعث برافروختگی و تابش آن می‌شود. باقی‌مانده ابرنواختر 1987A یکی از این موارد است.
اما حلقه اطراف SGR 1900+14 جزو هیچ‌ کدام از این دسته‌ها نیست. باقی‌مانده‌های ابرنواختری و حلقه‌های اطراف 1987A پرتو X و امواج رادیویی تابش می‌کنند، اما‌حلقه‌ SGR 1900+14 تنها در طول موج‌های خاصی از فروسرخ تابش می‌کند. ابتدا تصور می‌شد که این حلقه، «پژواک فروسرخ» است. پژواک فروسرخ هنگامی رخ می‌دهد که انرژی ساطع شده از یک جرم، در مسیر خود غبار را گرم می‌کند و غبار گرم شده با نور فروسرخ تابش می‌کند. اما هنگامی که دانشمندان مجددا به مشاهده SGR 1900+14 پرداختند متوجه شدند که حلقه حرکت نمی‌کند،‌ در حالی‌که اگر این یک پژواک ‌بود، حلقه باید با انتشار انرژی به سمت بیرون گسترش می‌یافت. مطالعات بیشتر نشان داد که حلقه احتمالا یک حفره در ابری از غبار است. چنین پدیده‌ای باید در جهان کم‌یاب باشد زیرا تاکنون دیده نشده بود. با این حال دانشمندان تصمیم دارند نمونه‌های بیشتری بیابند.
برای ابرنواختر شدن، جرم ستاره باید از حد مشخصی بیشتر باشد اما‌ هنوز مشخص نیست که میزان جرم ستاره اولیه، در تبدیل شدن به مگنتار یا ستاره‌ نوترونی مهم است یا خیر؟ کشف این پدیده به دانشمندان کمک می‌کند تا پاسخ این پرسش را بیابند.


منبع : سايت نجوم
همشهري آنلاين

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


معماری و نجوم

قسمت اول

شاید بتوان اظهار داشت که یکی از مهم‌ترین پدیده‌هائی که توجه انسان‌های نخستین را در زمینه شناخت جهان به‌خود جلب کرد، نظم مربوط به گردش زمین، ماه و چگونگی طلوع و غروب خورشید و حرکت ستارگان بود. توالی شب و روز و پیدایش فصل‌های مختلف و تجدید حیات گیاهان پس از فصل زمستان و فرارسیدن سال نو از روشن‌ترین و در ضمن یکی از مهم‌ترین پدیدە‌های طبیعی بود که کمابیش همهٔ انسان‌ها و جوامع باستان آن را به‌طور دقیق مورد ملاحظه و توجه قرار می‌داندن و به سبب آن که اطلاعات و دانش آنان از کهکشان و ستارگان اندک بود، بسیاری از رویدادها، پدیده‌ها و حوادث را به آنها نسبت می‌دادند.
آنان به ضرورت وجود خورشید برای ادامه حیات و زندگی نه تنها انسان‌ها، بلکه گیاهان و جانوران نیز پی برده بودند، به همین علت در بسیاری از فرهنگ‌های باستان به‌ویژه در جامعه‌هائی که اقتصاد آنها به کشاورزی متکی بود، مورد توجه و تقدیس قرار داشت و غالباً در این جامعه‌ها، خورشید را به‌عنوان یک ایزد مورد ستایش قرار می‌ٔاند. ایزد خورشید در مصر باستان، هند باستان، ایران، بین‌النهرین و حتی در ادیان آمریکای وسطی و میانه مانند مایا در بسیاری از هنرها و از جمله در معماری بازتاب یافته بود و در سرزمین‌های مزبور معابد، بناها و عرصه‌های گوناگونی برای تقدیس و بزرگداشت آن اختصاص می‌دادند. یکی از کارکردهای مهم این‌گونه فضاها غالباً کارکرد نجومی آنها بود، زیرا رویدادهای نجومی و کیهانی برای بسیاری از مردم دوران باستان جنبه‌ای آئینی، مقدس و حیاتی داشت و غالباً به کمک آنها به تعیین نسبتاً دقیق زمان گردش سال می‌پرداختند و زمان‌های گوناگون از جمله زمان اعتدال بهاری و اعتدال پائیزی و هم‌چنین زمان انقلاب تابستانی و انقلاب زمستانی را نسبتاً دقیق محاسبه می‌کردند و برای این منظور غالباً فضا یا ساختمان‌های مورد نظر را به‌گونه‌ای می‌ساختند که از امتداد، نقطه یا زاویه‌ای معین بتوانند خورشید را در روزهای مورد نظر رصد و مشاهده کنند.
چگونگی طراحی و ساخت معابد، بناهای نجومی و آئینی و نحوهٔ استفاده از آنها برای تعیین زمان‌های مورد نظر مانند زمان اعتدال‌های بهاری و پائیزی و مانند آن در سرزمین‌های گوناگون متفاوت بوده است. چنان‌که براساس بررسی‌های بعضی از پژوهشگران حداقل برخی از اهرام و مقابر آئینی مصر براساس امتداد زاویه تابش خورشید در اوقات معینی از سال طراحی و ساخته شده‌اند. نقش خورشید در بسیاری از نگاره‌های آئینی مصری به شکلی قابل توجه و برای ستایش آن سرودهای متعددی وجود دارد.یکی از نکات بسیار مهم که سبب می‌شد که کمابیش در بسیاری از سرزمین‌های باستان به رصد خورشید و سایر ستارگان افزون بر جنبه‌های گاه‌شماری آنها اهمیت داده شود، این بود که گام می‌کردند که ستارگان نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در همه ابعاد زندگی انسان‌ها دارند و به همین دلیل بود که در بسیاری ادیان باستان، نجوم جایگاه مهمی داشت و منجمان در کنار کاهنان از مقام شامخی برخوردار بودند و هم‌چنین غالباً حاکمان و پادشاه قدیم در مورد زمان انجام بعضی از اقدام‌ها با منجمان مشورت می‌کردند. اعتقاد به اوقات و ایام سعد و نحس بین عموم مردم نیز وجود داشت و برای انجام برخی از کارها به این نکته توجه داشتند. پس از خورشید، ماه بسیار اهمیت داشت، زیرا به کمک آن سال را به دوازده بخش تقسیم می‌کردند. چون می‌دیدند که تقریباً پس از آن که دوازده مرتبه ماه طلوع و سپس غروب کند، یک دوره یا یک سال خورشیدی سپری می‌شود و دوباره سالی نو همراه با تجدید حیات گیاهان و غلبه گرما بر سرما فرا می‌رسد. در بیشتر زبان‌های باستانی دوره زمانی معادل یک دوازدهم سال را با واژه‌ای که معادل مفهوم یا عین کلمه مخصوص نامیدن کره ماه بود، نامیدند. با وجود آن‌که یک گردش کامل حدود ۲۹ روز طول می‌کشد اما در محاسبات گاه‌شماری در گذشته برای ساده کردن اندازه‌گیری‌های زمان، در مواردی از دوره ۲۸ روزه که نصف ۱۴ روز و یک چهارم آن یک هفته را شکل می‌داد نیز استفاده می‌کردند.
براساس چندنگاره که در مصر به‌دست‌ آمده، از این تقسیم‌بندی ۱۴ روزه برای نشان دادن حرکت ماه نیز استفاده می‌شده است. در ایران نیز، ماه شب چهارده مشهور است. ماه نیز نقش بسیار مهمی در نمادپردازی‌های هنری و از جمله معماری داشته است، البته غالباً اهمیت آن پس از خورشید مطرح بوده، مگر در برخی سرزمینها که ماه برای مردم آنها اهمیتی در خور توجه می‌یافت، چنان‌که در عربستان که در گذشته اقتصادشان به تجارت متکی بود و کاروان‌ها به سبب شدت گرما و تابش خورشید به‌ویژه در فصل تابستان ترجیح می‌دادند که شب‌ها حرکت و سفر نمایند و در نتیجه برای شناسائی مسیر خود و نیز برای گاه‌شماری از ماه و چگونگی حرکت آن بیشتر استفاده می‌کردند و به همین دلیل است که تقویم عربستان براساس ماه یا قمر تنظیم شده و سال‌ها و ماه‌های آن نسبت به سال خورشیدی در حال گردش می‌باشد. به هر ترتیب تقسیم سال به دوازده ماه در بیسشتر فرهنگ‌ها و گاه‌شماری‌های کهن دیده می‌شود و عدد ۱۲ و مشتقات آن مانند ۶، ۲۴، ۶۰ و مانند آن برای تنظیم زمان از حرکت ماه گرفته شده و هنوز در نظام عددی گاه‌شماری امروز کمابیش وجود دارد. لازم است اشاره شود که توجه انسان‌های دوران باستان به آسمان تنها به خورشید و ماه خلاصه نمی‌شد، بلکه ستارگان دیگری نیز مورد توجه قرار داشتند و هم‌چنین برخی از رویدادهای کیهانی مورد عنایت قرار می‌گرفت. برای نمونه می‌توان به واقعه‌ای کیهانی اشاره کرد که براساس آن هر ۳۳ سال یک‌بار به سبب توده‌ای از یک کهکشان از فاصله نزدیکی از کره‌زمین و هجوم شمار زیادی شهاب‌سنگ به‌سوی جو کره‌زمین، مدت کوتاهی زمین شهاب باران می‌شود که حداقل یک شب در طی این مدت با چشم غیرمسلح نیز می‌توان شمار زیادی شهاب‌ها را تشخیص داد.
این پدیده هم‌اکنون نیز ادامه دارد. این نکته در گذشته سبب شده بود که گمان کنند در عدد ۳۳ رمز و تقدس وجود دارد که هر ۳۳ سال یک‌بار این واقعه تکرار می‌شود و به همین علت در فرهنگ ایران باستان برای عدد ۳۳ تقدس قائل بودند و از آن عدد برای بعضی از مناسبت‌ها و استعارهها و موارد استفاده می‌کردند و در متون زرتشتی و ساسانی بارها از آن استفاده شده است. از آن جمله می‌توان به شعری که در هنگام سوزاندن اسفند، هنوز برخی از افراد می‌خوانند، اشاره کرد که در طی آن چنین گفته می‌شود؛ اسفند و اسفنددونه، اسفند سی و سه دونه. می‌توان حدس زد که شمار دهانه‌های پل سی و سه پل در اصفهان که با همین نام مشهور شده، تحت‌تأثیر همین اندیشه کهن و باستانی قرار داشته است، زیرا عدد سی و سه به‌عنوان یک عدد مقدس و خاص در برخی از هنرها و آثار هنری دوران اسلامی نیز بازتاب یافته است. خورشید و ماه تنها در نمادپردازی‌های هنری بازتاب نیافته بودند، بلکه در بعضی از جهان‌بینی‌های باستان نیز نقش داشتند. برای نمونه می‌توان به برخی از اندیشه‌های مهرپرستی که براساس بعضی از اسناد پیشینه آن به بیش از ظهور زرتشت و آئین وی می‌رسد، اشاره کرد. مهرپرستان معتقد بودند که مهر ایزد، پرتو خورشید، از مادر خویش، آناهیتا، به سبب اراده و فرمان پروردگار به دنیا آمد. به این ترتیب که در هنگامی‌که آناهیتا در دریاچه‌ای شنا می‌کرد، به اراده پروردگار باردار شد و پس از مدتی مهر از او به دنیا آمد. براساس بعضی از نگاره‌ها و اسناد، مهر یا ایزد پرتو خورشید به‌صورت یک مرد جوان و آناهیتا به‌صورت یک بانو متجلی می‌شده است.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


نجوم در قرآن

نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان بخاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار، وا می‌دارد و این، با تعبیر «السماء الدنیا» (آسمان پائین) بسیار مناسب است اما در بیرون جو زمین، ستارگان خیره خیره نگاه می‌کنند
۱) تفسیر آیات:
«انّا زَیَّنا السَّماء الدُّنیاء بِزینه الکَواکِب[i]»
ما آسمان پائین را با ستارگان تزئین کردیم.
در این آیه می‌گوید «آسمان پائین را با کواکب تزئین کردیم» در حالیکه فرضیه‌ای که در آن زمان بر افکار دانشمندان حاکم بود می‌گفت فقط آسمان بالا آسمان ستارگان ثابت است (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلیموس)ولی چنانکه می‌دانیم بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان خود معجزه زنده‌ای از این کتاب آسمانی است.
نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان بخاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار، وا می‌دارد و این، با تعبیر «السماء الدنیا» (آسمان پائین) بسیار مناسب است اما در بیرون جو زمین، ستارگان خیره خیره نگاه می‌کنند و فاقد تلألو هستند….
«والشمس و ضحها و القَمَر اذا تلها[ii]»
به خورشید و گسترش نور آن سوگند و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید .
«خورشید» مهم‌ترین و سازنده‌ترین نقش را در زندگی انسان و تمام موجودات زنده زمینی دارد. علاوه بر اینکه منبع نور و حرارت است و این دو از عوامل اصلی زندگی انسان به شمار می‌روند، منابع دیگر حیاتی نیز از آن مایه می‌گیرند. وزش بادها، نزول بارانها، پرورش گیاهان، حرکت رودخانه‌ها و آبشارها و حتی پدید آمدن منابع انرژی را همچون نفت و زغال سنگ هرکدام اگر درست دقت کنیم، بصورتی با نور آفتاب ارتباط دارد. بطوریکه اگر روزی این چراغ حیاتبخش خاموش گردد، تاریکی و سکوت و مرگ همه جا را فرا می‌گیرد.
«ضحی» در اصل به معنی گسترش نور آفتاب است و این در هنگام است که خورشید از افق بالا بیاید و نور آن همه جا را فر گیرد. سپس به آن موقع از روز «ضحی» گفته می‌شود…
۲) تاریخ نجوم در اسلام:
یکی از مباحث مهم در دانشهای اسلامی، دانش نجوم اسلامی است. این موضوع بدلیل مسایل عبادی مهمی است که در این دین وجود دارد. نخستین علومی که ساکنان بلاد اسلامی به آن اهتمام ورزیدند علومی مانند طب، کیمیا و نجوم بود، که احکام این علوم را بر دیگر علوم ترجیح می دادند. در خلال سال ۱۸۰میلادی تا قرن شانزدهم، اعراب در زمینه ی ستاره شناسی برتری یافتند. مرکز فرهنگی شان بغداد بود، جایی که در قرن هشتم کتاب المجسطی بطلمیوس به زبان عربی ترجمه شد.
البتانی۹۲۹-۸۵۰میلادی پرآوازه ترین منجم عرب، تا حدود زیادی بر محتوی این کتاب افزود. آنها ابزارهایی نظیر اسطرلاب، را که اختراع یونانیان باستان بود را تکامل بخشیده و دقیقتر از یونانیان موقعیت ستارگان را رصد کردند. اسطرلاب الگویی دو بعدی از آسمان شب است که در قرون وسطی برای تعیین موقعیت خورشید و ستارگان بکار می رفت.اولین محاسبات دقیق قطر زمین توسط برادران بنو شاکر انجام گرفت.
یکی از دلایل توجه ویژه به نجوم در دوران اسلامی تعیین تقویم و اوقات شرعی است که مستلزم مشاهدات و محاسبات دقیق نجومی است.هندسه کروی که توسط ابوالوفای بوزجانی معرفی شد این محاسبات را بطور عمده تکمیل کرد….
۳) نظرات علمی قرآن در مورد بهداشت ودانش پزشکی و حشره شناسی:
توجه به خوردن میوه و مواد غذایی پروتئین دار(واقعه/۲۱-۲۰)و(طور/۲۲)، اعجاز اثر انگشت(قیامت/۴)، شدت احساس درد توسط پوست(نساء/۵۶)،درمان موضعی بسیاری از بیماریهای پوستی در سرما(ص/۴۲)،اندوه ورابطه ی آن با کوری(یوسف/۸۴)،اشاره به زخمهای ناشی از عدم تحرک(کهف/۱۸)، تأثیر روانی رنگ سبز(رحمن/۷۶) ، (انسان/۲۱)و (کهف/۳۱)،اشاره به بیماری پیری زودرس در کودکان(مزمل/۱۷)، و.. .
۴) نظرات علمی قرآن در مورد فضا ومسافرت به فضا:
تفاوت ستاره و سیاره (یونس/۵)و (فرقان/۶۱)، گردش خورشید،ماه،زمین وسیارگان در مدارهای مشخص(یس/۴۰-۳۸)،(انبیاء/۳۳) و(تکویر/۱۶-۱۵)، پیش بینی مسافرت به فضا و عبور از جو(رحمن/۳۳)و(انعام/۱۲۵)،سقوط سنگهای آسمانی (رحمن/۳۵)،شهابها(جن/۸)،فقدان اکسیژن و هوا در ارتفاعات بالای جو(انعام/۱۲۵)تسخیر کره ی ماه و احتمالاً خورشید(ابراهیم/۳۳)،مطالبی در مورد سیاره ی زهره (طارق/۳-۱و.. .
۵) رمزهای اعجاز آمیز قرآن :
ـ اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای ۱۹ حرف عربی است.
ـ قرآن مجید از ۱۱۴ سوره تشکیل شده است و این عدد به ۱۹ فابل قسمت است. (۶× ۱۹).
ـ اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق (شماره۹۶) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
ـ سوره علق ۱۹ آیه دارد.
ـ سوره علق ۲۸۵ حرف (۱۵× ۱۹) دارد.
ـ اولین بارکه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد ۵ آیه اولی سوره علق را آورد که شامل ۱۹ کلمه است.
ـ این ۱۹ کلمه ، ۷۶ حرف (۴× ۱۹) دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.

پی نوشت:

i- سوره‌ی مبارکه صافات آیه‌ی ۶
ii- سوره‌ی مبارکه شمس آیه‌ی ۱ و۲

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


نجوم اولیه

مردمان اولیه از آسمان به عنوان قطب نما ساعت و تقویم استفاده میکردند. طلوع وغروب خورشید نمایانگر شرق و غرب بودند. صورتهای کره ماه یک ماه را معین مینمود و ماه همراه با حرکت سالانه خورشید در آسمان تقویم را پدید آوردند .مردمان اولیه از آسمان به عنوان قطب نما ساعت و تقویم استفاده میکردند. طلوع وغروب خورشید نمایانگر شرق و غرب بودند. صورتهای کره ماه یک ماه را معین مینمود و ماه همراه با حرکت سالانه خورشید در آسمان تقویم را پدید آوردند با شروع تبادل تجاری میان فرهنگها موقعیت ستارگان برای راهنمائی دریانوردان به کار گرفته شد.
● آثار فلزی
تمدنهای باستانی اندیشه های جالبی درباره دنیا داشتند و این الگوی برنزی منظومه شمسی متعلق به قرن نهم قبل از میلاد نشانگر آن اندیشه هاست. این الگو در غرب آسیا کشف شده است.
● یونانیان باستان
تمدن یونانیان تقریبا در سال ۹۰۰ قبل از میلاد ظهور یافت و در طول هزار سال بعد کمک بسیاری در ستاره شناسی نمود. ابتدا در قرن ششم قبل از میلاد یونانیان دریافتند که زمین کروی است آنها برای اولین بار محیط زمین و ماه و فاصله بین آنها را بدقت اندازه گرفتند. اگرچه آنها به اشتباه معتقد بودند زمین کره ثابتی است که جهان پیرامون آن میگردد ولی برخی از شیوه های رصدشان تا اواخر قرن هفدهم کاربرد داشت.
پیش از آنکه یونانیان نظریه کروی بودن زمین را بیان کنند مردم فکر میکردند زمین مسطح است. مثلا هندوها فکر میکردند زمین مسطح بر شانه ۴ فیل قرار دارد که به نوبه خود بر پشت ۴ لاکپشت شناور در اقیانوسی بیکران ایستاده اند. مصریان زمین را رب النوع کب میپنداشتند که به پهلو دراز کشیده و الهه نات تجسم خورشید بر روی آن خمیده است.
● جهان زمین مرکز
اکثر تمدنها معتقد بودند که جهان زمین مرکز است ولی بطلیموس ستاره شناس یونانی (۹۰-۱۶۷) بیشتر از سایرین بر این اندیشه معروف است. وی در کتابش المجسطی قوانین حرکات اجرام سماوی را وضع نمود. به منظور حرکت رجعی بعضی از سیارات بطلیموس اظهار کرد که مدار سیارات یک سلسله فلک تدویر پیچیده ای را دنبال میکند. (بطلیموس با کره ذات الخلق متشکل از یک سری حلقه متحرک که نشانگر مدار سیارات و ستارگان در آسمان بود به آموزش نظریه هایش در زمینه جهان زمین مرکز پرداخت)
● اندیشه های آریستار خوس
معدودی از متفکران یونانی مخصوصا آریستار خوس (۲۵۰-۳۲۰ قبل از میلاد) اندیشه زمین مرکز بودن دنیا را زیر سوال بردند.آریستار خوس به وسیله هندسه از روی اندازه سایه زمین ماه و خورشید در خلال خسوف و کسوف اندازه نسبی آنها را محاسبه کرد. اعداد و ارقامش کاملا نادرست بودند ولی از آنجا که دریافت خورشید از زمین بسیار بزرگتر است اظهار داشت که خورشید باید مرکز جهان باشد. اکثر یونانیان این ایده را نپذیرفتند و اندیشه های آریستار خوس رد شدند. در عوض المجسطی بطلیموس تا ۱۵۰۰ سال بعد بر علم ستاره شناسی سیطره داشت.
● محاسبات اراتستن
اولین فردی که اندازه زمین را دقیقا اندازه گرفت اراتستن (۱۹۵-۲۷۶ قبل از میلاد) ریاضیدان یونانی بود. او میدانست که در ظهر اواسط تابستان خورشید در شهر سین واقع در جنوب خانه اش در اسکندریه مصر مستقیما درون چاه عمیقی میتابد. او در همان روز زاویه تابش خورشید بر فراز اسکندریه را ۲/۷ درجه اندازه گرفت. این زاویه برابر است با یک پنجاهم کمان دایره اون میدانست که فاصله سین تا اسکندریه ۷۷۲ کیلومتر است و بدین ترتیب محیط زمین را ۵۰*۷۷۲ یعنی ۳۸۶۰۰ کیلومتر محاسبه کرد. این رقم به عدد واقعی ۴۰۰۷۴ کیلومتر بسیار نزدیک است.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی

آينه هاي تلسکوپي بسيار بزرگ با قطر 50 متر بر روي ماه ساخته مي شوند

آينه هاي تلسکوپي بسيار بزرگ با قطر 50 متر بر روي ماه ساخته مي شوند
محققان مرکز پرواز فضايي "گوداردِ ناسا" در "گرين بلت"، دستورالعمل جديدي براي ساخت آينه‌هاي تلسکوپي بسيار بزرگ با قطر 50 متر بر روي کره ماه ارائه کرده‌اند.
به گزارش پايگاه اينترنتي فناوري نانو، براي ساخت چنين آينه‌اي تنها به نانولوله‌هاي کربني، اپوکسي و مقاديري از خاک سطح ماه نياز است.
محققان ناسا مي‌گويند که با چنين فناوري‌ مقرون‌به‌صرفه و آساني مي‌توان آينه‌هاي 50‌ متري‌اي بر روي ماه ساخت. بنا به اظهارات آنها، قابليت‌هاي چنين تلسکوپي دنياي نجوم را غافل‌گير مي‌کند.
"پيتر چن" از مرکز گودارد، در اين باره مي‌گويد: «با اين روش مي‌توانيم به شکل نسبتاً آساني تلسکوپ‌هاي عظيمي بر روي کره ماه بسازيم و از هزينه بسيار زياد انتقال يک آينه بزرگ از زمين به ماه بکاهيم.»
چن از سال‌ها قبل مشغول اصلاح مواد کامپوزيتي کربن- فيبر بوده‌است تا با استفاده از آنها، آينه‌هاي باکيفيتي براي تلسکوپ بسازد؛ اما چندي پيش، به همراه همکارانش تصميم گرفت تا در آزمايشي جديد در کامپوزيت‌هاي کربن- فيبر خود، از نانولوله‌هاي کربني استفاده کنند.
آنها مقادير کمي از نانولوله‌هاي کربني و اپوکسي‌ها را با سنگ‌ريزه‌هايي که ترکيب شيميايي و اندازه دانه‌اي مشابه با خاک سطح ماه داشتند، ادغام کردند و با کمال شگفتي مشاهده نمودند که ماده به دست‌آمده، مقاومتي بسيار بالا و خصوصياتي مشابه با بتن دارد و مي‌توان در ساخت آينه‌ها به جاي شيشه از اين ماده استفاده کرد.
آنها در گام بعد، لايه‌هاي بيشتري از اپوکسي را اضافه کردند، مواد مذکور را در دماي اتاق هم‌زده، به چرخش درآوردند.
حاصل اين کار، يک آينه‌ با عرض 12 اينچ بود که همانند يک آينه تلسکوپ، شکلي سهمي‌وار داشت.
مهم‌ترين ويژگي اين روش، پياده‌سازي آسان و ارزاني آن است.
"داگلاس رابين" يکي از اعضاي اين گروه، مي‌گويد:«تنها کاري که بايد پس از ساخت اين آينه‌هاي اوليه انجام ‌داد، پوشش‌ دادن آنها با مقادير کمي از آلومينيوم بود و پس از پوشش‌دهي، ما يک آينه تلسکوپ بسيار صيقلي به دست مي‌آورديم. از آنجايي که بر روي ماه، خاک به اندازه کافي در دسترس است، مي‌توان اين روش را در آن کره به شکل گسترده‌تري به کار گرفت و آينه‌هاي تلسکوپ عظيمي با قطر 50 متر ساخت.»
اين درحالي است که قطر بزرگ‌ترين تلسکوپ نوري موجود بر روي کره زمين تنها4 /10 متر است.
يک تلسکوپ 50 متري بر روي ماه چنانچه در سکوي پايداري قرار گرفته باشد، با توجه به ميدان ديد بالا و نبود اتمسفر مي‌تواند طيف سيارات خاکي بيرون از منظومة شمسي را ضبط کرده، آثار اتمسفري حيات همچون وجود ازن و متان را آشکارسازي نمايد.
چن و همکارانش از مرکز گودارد، روش ساخت آينه خود را در قالب يک پوستر در دويست و دوازدهمين گردهمايي انجمن نجوم امريکا ارائه خواهند داد.

انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) / کد خبر 149001

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


گياهان فضايي سبز نيستند تا به حال فكر كرده ايد اگر گياهان بتوانند در سياره هاي ديگر رشد كنند چه رنگي خواهند بود؟ آيا رنگ گياهان سياره هاي ديگر نيز سبز خواهند بود؟
محققان بخش بيولوژي ناسا بعد از تحقيقات بسيار روي مدل شبيه سازي شده به اين نتيجه رسيده اند كه رنگ گياهان در كرات ديگر قرمز، زرد و نارنجي خواهد بود. اما دليل تفاوت رنگ گياهان زميني و گياهان ديگر كرات چيست؟ در اين جا دو فرضيه مهم مطرح مي شود: 1- وجود و فقدان كلروفيل در گياهان 2- طيف نوري جذب و منعكس شده توسط گياهان در بافت گياهان زميني رنگدانه هايي به نام كلروفيل وجود دارد. اين رنگدانه ها براي انجام عمل فتوسنتز كه فرايندي براي توليد مواد غذايي است، نور خورشيد را جذب مي كنند. اما در كرات ديگر گياهان فاقد كلروفيل هستند. يك مثال خوب براي فهم موضوع زرد شدن برگ ها در پاييز است؛ به اين صورت كه با سرد شدن هوا فرآيند ساخت كلروفيل بتدريج كاهش مي يابد. در اين زمان است كه كار و تنوييدها، رنگدانه هاي طبيعي با رنگ هاي فراوان زرد، قرمز و نارنجي كه هميشه در برگها وجود دارند ديده مي شوند. در حقيقت اين رنگ سبز كلروفيل هاست كه مانع ديده شدن آنها در بهار و تابستان مي شود.
نور خورشيد متشكل از چند طيف نوري است گياهان زميني طيف نوري قرمز و آبي را جذب و طيف نوري سبز را دفع مي كنند. اين عمل باعث مي شود كه نور سبز منعكس شده و چشم ما گياهان را به رنگ سبز مشاهده كند.
طيف نوري جذب و منعكس شده توسط گياهان فضايي بر عكس گياهان زميني است و اين موضوع باعث مي شود گياهان فضايي، به رنگ قرمز و نارنجي مشاهده شوند.
تحقيقات بيشتر نشان مي دهد كه در بعضي از سياره ها نوري كه به سطح گياهان مي تابد بسيار زياد خواهد بود و باعث مي شود كه مقدار جذب نور در گياه فضايي كاهش يافته و گياه به رنگ سفيد و حتي بي رنگ مشاهده شود، همچنين اگر نور تابيده شده بر سطح گياهان بسيار كم باشد، باعث مي شود كه گياه تمامي نور تابيده شده را جذب كرده و هيچ نوري را منعكس نكنند، بنابراين گياهان به رنگ خاكستري يا سياه مشاهده خواهند شد.

مترجم: رزا بداغي

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


با سیارک‌های تروریست چه باید کرد؟ اگر ما انسان‌های زمینی خوش‌شانسي نباشیم، پس سیارک ۳۹۰ متری اپوفیس (Apophis) که به سوی زمین در حرکت است، در سال ۲۰۳۶ با زمین برخورد می‌کند.
اما اگر خوش شانس باشیم، این سیارک که اکنون لقب تروریست فضایی به آن داده شده، در سال ۲۰۲۹ در فاصله ۴۰ هزار کیلومتري (مدار ماهواره‌های مخابراتی) از کنار زمین عبور می کند.
ورد گفتن و به آینده بهتر دل بستن، بهترین راه اجتناب از خطر برخورد حتمی یک سنگ بزرگ آسمانی با زمین، و کار درست و منطقی نیست.
این برخورد، اقلیم کره زمین را تغییر خواهد داد، اگر اين سيارك در دريا سقوط کند، یک سونامی بسیار بزرگ را بوجود آورده و میلیون ها تن آب را بخار می سازد که در نتیجه به مدت طولانی مانع رسیدن نور خورشید به زمین می گردد. به بيان ديگر اين يعني پایان حيات در زمين !
بدبختانه، روش های محافظت از سیاره زمین در برابر بمباران احتمالي سیارک ها و دیگر اجرام آسمانی هنوز نوپا و تازه‌اند و باید در یک سیستم موثر جهانی مبارزه با سیارک ها، بررسي شوند.
یکی از راه های ممکن برای مبارزه با اپوفیس، تغییر مدار آن بوسیله کشش گرانشی می باشد ( یک سفینه بدون سرنشین که بتواند سیارک را از مدار فعلی آن خارج سازد). سیارک را می توان توسط چاشنی هسته ای بمباران کرد. با اینکه این روش از نظر تكنیکی قابل اجرا است اما از نظر سیاسی فعلأ غیر ممکن می باشد: زیرا استفاده از سلاح هسته‌ای در فضا ممنوع می باشد!
اما روسیه گام هايی را در جهت بهبود و اصلاح رصد و بررسی خطرات متجاوزین فضایی برداشته است.
به گزارش آسمان پارس، نمایندگی فضایی روسیه همراه با وزارت دفاع و اکادمی علوم آن کشور یک برنامه مبارزه با سیارک ها را آغاز نموده و اولین گام در جهت تحقق این برنامه، نصب یک رادار مخصوص در تلسکوپ 70 متری در اوسیریسک (Ussurisk) می‌باشد.
این رادار سيگنال های منعکس شده از اجرام فضایی را جمع آوری می کند. انجمن تولید و تحقیق لاووچکین روی یک برنامه فضایی برای سالهای 2012 تا 2014 که طبق آن هر اطلاعاتي در مورد اپوفیس جمع آوری مي‌شود، کار می کند. همچنين یک سلسله تجربیات بخاطر بررسی اینکه آیا می توان مدار سیارک را بوسیله فشار پایدار انرژی تغییر داد نیز در حال برنامه ریزی می‌باشد. با این هدف یک سفینه بدون سرنشین در حال ساخت می‌باشد و چندین سناریوی مختلف پرواز نیز در نظر گرفته شده است.
اگر برنامه مبارزه با سیارک ها با موفقيت همراه باشد، در آن صورت دانشمندان سراسر جهان می توانند سیارک را با دقت بیشتر نظارت و احتمال خطر آن را ارزیابی و راه‌های منحرف ساختن آن از مسیر را در نظر بگیرند. یک پایگاه اطلاعاتی بین المللی در مورد مدار اجرام سماوی، پیش بینی می‌کند که در 120 سال آینده 6 سیارک بزرگ زمین را تهدید می کند. اما امروز تنها سه کشور (روسیه، ژاپن و آمریکا)، اجرام بزرگ سماوی در حال گردش در منظومه شمسی ما را بررسی و نظارت می کنند. روسیه و آمریکا می توانند در مبارزه علیه سیارک ها که آمریکا به صورت خاص به آن علاقمند است، همکاری نمایند.
در نیمه خرداد ماه (زمان بررسی بودجه سال آینده ناسا)، نمایندگان آمریکا از نماینده ناسا درخواست همكاري بيشتر را با سازمان فضايي روسيه داشتند.آمریکایی ها باور دارند که اجرام سماوی مانند اپوفیس تمام بشریت را تهدید می کند. به عقیده یکی از نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا که بر افزایش منابع برای همکاری بین المللی سیارک ها در بودجه ناسا تأکید می کرد، آمریکا باید مسئولیت‌ها را با دیگران تقسیم کند.
البته روسیه هم کنار نمی‌ماند، بلکه علاقمند است تا سیستم رادار یا آنتن 70 متری خود را برای ارتباطات عمیق فضایی با دیگران شریک سازد. این دستگاه که در دورترین قسمت شرقي روسيه - کریمه (Crimea) قرار دارد، می‌تواند تجهیزات آمریکا در پورتوریکو و کالیفرنیا را تکمیل سازد.
دو قدرت فضایی جهان با تشریک مساعی می توانند مهمانان ناخوانده خطرناک را از مسیر زمین به جانب دیگري هدایت نموده و خطرات تروریسم فضایی را خنثی سازند.

همشهري آنلاين

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی

كشف کهکشانی نادر

كشف کهکشانی نادر
دانشمندان کهکشانی کشف کرده‌اند که مانند یک کارخانه‌ ستاره‌سازی، سالانه 4000 ستاره تولید می‌کند.
ستاره‌شناسان،‌ یک ماشین کیهانی تولید ستاره کشف کردند. کهکشانی در جهان بسیار دور که با آهنگی شگفت‌انگیز ستاره تولید می‌کند: 4000 ستاره در سال. در مقایسه، کهکشان خود ما هر سال 10 ستاره تولید می‌کند. این آهنگ باور نکردنی نشان می‌دهد که برای اولین بار شاهد شکل‌گیری یکی از بزرگترین کهکشان‌های بیضوی هستیم.
این کشف حاصل رصد چندین تلسکوپ در طول موج‌های مختلف است. در نور مریی، این کهکشان به خاطر فاصله‌ زیادش به صورت لکه‌های محوی دیده می‌شود. اما مشاهده این لکه‌های محو در طول موج‌های فروسرخ و طول موج‌های زیرمیلیمتری، آن را به صورت یکی از درخشان‌ترین کهکشان‌های دوردست نشان می‌دهد. درخشندگی، قیاسی از آهنگ تولید ستاره در کهکشان است. شناخت این کهکشان با چنین خواص غیر عادی تنها با بررسی آن در تمام طیف الکترومغناطیسی امکان‌پذیر بود.
این کهکشان در دسته کهکشان‌های «ستاره‌زا» (starburst) قرار دارد و درخشنده‌ترین آن‌ها در جهان بسیار دور به حساب می‌آید. دلیل این درخشندگی، شمار عظیم ستاره‌های جوان در آن است. هنگامی که ستاره‌ها زاده می‌شوند، در سطح بالایی نور فرابنفش می‌تابانند و مقدار زیادی غبار تولید می‌کنند. غبار، نور فرابنفش را جذب می‌کند و گرم می‌شود،‌ سپس با تابش در طول موج‌های فروسرخ و زیرمیلیمتری، گرما را به محیط پس می‌دهد. فرآیندی که باعث می‌شود این کهکشان در نور فروسرخ به طور غیر عادی بدرخشد.
نور سبز (طیف مریی) گاز را در این کهکشان نشان می‌دهد. نور آبی (طیف مریی) کهکشان‌های زمینه را نشان می‌دهد که آهنگ ستاره‌سازی بالایی ندارند. رنگ زرد/نارنجی (طول موج‌های فروسرخ نزدیک)‌ نور ستاره‌‌ها را از قسمت خارجی کهکشان نشان می‌دهد. لکه قرمز سمت چپ، یکی دیگر از کهکشان‌های زمینه است که آهنگ ستاره زایی بالایی ندارد.
ستاره شناسان در طول موج مریی، فاصله دقیق این کهکشان را اندازه گرفتند:‌ 3/12 میلیارد سال نوری. دیدن این کهکشان به معنی تماشای جهان در سن 3/1 میلیارد سال نوری است (سن جهان 7/13 میلیارد سال برآورد شده است). اگر سن جهان را با سن یک انسان مقایسه کنیم، این کهکشان را در 6 سالگی جهان می‌بینیم.
آهنگ ستاره‌سازی این کهکشان با استفاده از طول موج‌های راديویی اندازه گرفته شده است: 1000 تا 4000 ستاره در سال. با این آهنگ، کهکشان تنها 50 میلیون سال زمان نیاز دارد تا به کهکشانی هم‌اندازه بزرگترین کهکشان‌هایی که امروزه می‌بینیم تبدیل شود. زمانی نه چندان طولانی در مقیاس کیهانی. پیش از این کشف، دورترین کهکشانی که چنین آهنگی را نشان می‌داد، کهکشانی در فاصله 7/11میلیارد سال نوری در سن 9/1 میلیارد سال جهان بود.
تولید ستاره در این کهکشان با «مدل سلسله مراتبی»(Hierarchical model)، متعارف‌ترین تئوری شکل‌گیری کهکشان‌ها، ناسازگار است. بنابر این تئوری، کهکشان‌ها ستاره‌هایشان را به آهستگی و با گذر زمان، با مصرف قسمت کوچکی از مواد کهکشانی می‌سازند و نه در فرآیند بزرگی از ستاره‌سازی، آنچنان که در این کهکشان دیده می‌شود. پرسش این است که این کهکشان یک استثنا است یا این ‌که بیشتر کهکشان‌هایی که در ابتدای جهان شکل گرفته‌اند چنین آهنگ بالایی از تولید ستاره داشته‌اند. پاسخ این سوال می‌تواند سطح سازگاری تئوری سلسله مراتبی را با واقعیت تعیین کند.

منبع : ماهنامه نجوم
همشهري آنلاين

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



معماری و نجوم

قسمت دوم

شاید بتوان اظهار داشت که یکی از مهم‌ترین پدیده‌هائی که توجه انسان‌های نخستین را در زمینه شناخت جهان به‌خود جلب کرد، نظم مربوط به گردش زمین، ماه و چگونگی طلوع و غروب خورشید و حرکت ستارگان بود.برپایه گونه‌ای نمادپردازی که پیشینه آن در برخی از فرهنگ‌های دوران باستان مشاهده می‌شود، مهر، نماد جنس مذکر و آناهیتا نماد جنس مؤنث بود که خورشید و شیر و آتش را به مهر؛ گاو و آب را به آناهیتا نسبت می‌دادند. اهمیت خورشید و ماه در این آئین چنان بود که نیایش‌ها و آداب خاصی برای هر یک از این دو داشتند. برخی از پژوهشگران ابزار کرده‌اند که روز تعطیل مسیحیان یعنی یکشنبه و دوشنبه، که به زبان انگلیسی Sunday و Monday یعنی روز خورشید و ماه است، احتمالاً تحت‌تأثیر آئین مهرپرستی بوده است.
براساس پژوهش‌های آقای رضا مرادی غیاث‌آبادی بسیاری از چهارطاقی‌ها و برخی از دیگر بناهائی که ایشان آنها را مورد بررسی قرار داده‌اند، مانند بنای معروف به دهانه غلامان در نزدیکی زابل و بنای مشهور به کعبه زرتش در نقش رستم کارکرد نجومی داشته‌اند و ایشان با بررسی‌های میدانی که انجام داده‌اند، چگونگی رصد خورشید را در هر کدام از این بناها نشان داده‌اند. من در کتاب تخت جمشید که توسط دفتر پژوهش‌های فرهنگی و در مجموعه از ایران چه می‌دانم؟ چاپ سوم آن در سال ۱۳۸۳ منتشر شد، به نقش آئینی تخت‌جمشید اشاره کرده‌ام. تخت‌جمشید که نام آن در دوره هخامنشیان، پارسه بود، یک دژ حکومتی ـ سکونتی بود که برای برگزاری مراسم آئینی نوروز که اهمیت بسیار زیادی داشت نیز طراحی و ساخته شده بود. مهم‌ترین ساختمان این مجموعه که از آن برای مراسم آئینی ـ تشریفاتی نوروز استفاده می‌شد، کاخ آپاداناست که طرح آن جنبه نمادین دارد و آن را می‌توان مهم‌ترین طرح در فرهنگ معماری ایران دانست که بیشتر طرح‌های چهارتائی ایرانی براساس ساختار آن طراحی و ساخته می‌شده‌اند. در این بنا از بعضی مهم‌ترین اعداد مقدس در فرهنگ ایرانی مانند ۳، ۴، ۶، ۱۲، ۷۲ استفاده شده است. مجموع تعداد ستون‌های آن ۷۲ عدد است. عدد ۷۲ عددی بسیار مقدس در ایران و بین‌النهرین بوده است. در سرستون‌های آن از شکل نمادین جانوری استفاده شده و مهم‌ترین جبههٔ آن برای برگزاری مراسم نوروز، جبههٔ شرقی آن بود که در هنگام فرا رسیدن نوروز، نور خورشید از پشت کوه رحمت ـ که برخی محققان اظهار کرده‌اند که احتمالاً نام آن در دوران باستان کوه مهر بوده و محوطه‌ای مقدس به شمار می‌آمده است ـ به آن جبهه می‌تابیده است. مهم‌ترین نقش‌های حجاری شده که چگونگی برگزاری مراسم نوروز را نشان می‌دهد، در این جبهه قرار داشته است. نقش‌های مربوط به گروه‌ها و اقوام هدیه‌آورنده در این جبهه است. هم‌چنین نقش مربوط به جلوس داریوش و استقرار خشایارشا در پشت سر او و ارائه گزارش مراسم آئینی توسط وزیر تشریفات در وسط این پلکان بوده که براساس نظر برخی از پژوهشگران هنگامی‌که خشایارشا به قدرت رسید، دستور داد آن را در عمارت خزانه قرار دهند. در جلوی این کاخ میدان‌گاهی بود که مراسم این گروه‌ها و نیز خواص در آن برگزار می‌شد. البته کاخ صدستون بعدها در زمان خشایارشا ساخته شد و فضای این میدان را بسیار محدود و کوچک کرد. برای سان سپاه و نیز احتمالاً برای بازدید گروه‌های عظیم مردم یا قشرهای گوناگون از ایوان و جبهه غربی کاخ آپادانا و فضای باز واقع در پائین آن که در زیر صفه قرار داشت استفاده می‌کردند. در چند جای تخت‌جمشید نقش شیری وجود دارد که در حال غلبه بر یک گاه است.شیر نماد تابستان و گاو نماد زمستان بود و غلبه شیر بر گاو حاکی از فرا رسیدن نوروز بود که سرما و زمستان پایان می‌یافت. چنان‌که اشاره شد نقش‌های فراوانی با مفاهیم نجومی در معابد، مقابر و اهرام مصر وجود دارد و براساس بررسی بعضی از پژوهشگران جهت برخی از معابد در راستای امتدادهای نجومی طراحی و ساخته شده است و نمونه‌هائی از آنها در کتاب ستاره‌شناسی تمدن‌های کهن اثر ای.سی.کراپ ترجمه یاسمین نیک‌سرشت آورده شده است.
برای نمونه می‌توان به معبد آمون رع در کارناک که نزدیک شهر باستانی لوکسرو است، اشاره کرد. بر پایه‌های بررسی‌های لاکیر، این معبد در امتداد نور غروب خورشید در انقلاب تابستانی طراحی شده و ورودی آن به سمت شمال‌غربی است و خط دیدی به در ازای ۴/۶۰۸ متر این امکان را پدید می‌آورد که از این معبد به‌عنوان رصدخانه نیز استفاده کنند و طول دقیق سال خورشیدی و روز دقیق انقلاب زمستانی را تعیین کنند. تمدن مایا یکی از تمدن‌های باستانی است که پیشینه شکل‌گیری آن به حدود ۱۵۰۰ ق.م. می‌رسد و تا حدود ۱۵۲۱ میلادی که اسپانیائی‌ها سرزمین آنها را مورد هجوم قراردادند، از فرهنگ و تمدنی عالی برخوردار بودند. تمدن آنان بسیار ساده و در مواردی ابتدائی بود، چنان‌که اظهار کرده‌اند که آنان با وجود آن‌که معابد، کاخ‌ها و اهرام فراوان و متعددی را که بعضی از آنها بسیار عظیم است، ساخته‌اند اما از چرخ و ارابه و حیوانات بارکش چندان استفاده نمی‌کردند و بیشتر ابزارهایشان سنگی بود، اما در زمینه ریاضیات و نجوم بسیار پیشرفته بودند و مدتی پیش از آن‌که اروپائی‌ها عدد صفر را از هندی‌ها یاد بگیرند، آن را به‌دست آورده و به‌کار می‌بردند. محاسبات نجومی را نیز نسبت به امکانات آن دوران بسیار خوب انجام می‌دادند. آنان می‌دانستند که بین یک‌سال ۳۶۵ روزه با گردش خورشید در یک‌سال، مقدار اندکی تفاوت پدید می‌آید و برای تصحیح آن، اندازه سال خورشیدی را معادل ۲۴۲۰/۳۶۵ روز محاسبه می‌کردند. این محاسبه تنها به اندازه ۰۰۰۲/۰ از محاسبه امروز کمتر بود، چون طول واقعی سال خورشیدی ۲۴۲۲/۳۶۵ روز است. توجه بسیار زیاد آنان به نجوم و اعتقاد به تعیین سرنوشتشان توسط ستارگان و اهمیت دانستن اوقات و ایام سال سبب شد که بسیاری از معابد و هم‌چنین بسیاری از کاخ‌ها و ساختمان‌های عمومی که آنها کارکردهای آئینی هم داشتند، برای محاسبه زمان و گاه‌شماری مورد استفاده قرار می‌گرفتند. مهم‌ترین معابد آنان به شکل هرم مطبق ساخته می‌شدند. این نوع از معابد در اثر تحول تدریجی و گام به گام مقبره‌هائی بود که نخست به‌صورت یک خانه ساده واقع بر روی یک سفه بود.سکوی این نوع از بناها را در آغاز کمی بزرگ‌تر از سکوی خانه‌های عادی می‌ساختند و سپس به تدریج سکوهای بیشتری ساختند تا برپایه اندیشه‌ای که در دنیای کهن داشتند و در برخی از دیگر فرهنگ‌های باستان نیز مشابه آن دیده می‌شود، فضائی مرتفع مانند یک کوه برای نزدیکی بیشتر به آسمان پدید آید. ارتفاع بعضی از معابد هرمی شکل مایاها به حدود ۴۵ متر می‌رسد.
در بالای بسیاری از هرم‌ها یک مقبره وجود داشت. روش معمول آنان برای توسعه یک بنا به‌ویژه یک معبد چنین بود که پس از تخریب بخش‌هائی از آن، بنای بعدی را بر روی آن احداث می‌کردند و به این ترتیب گاه یک هرم مطبق در چند مرحله حاصل می‌شد و در این صورت در مواردی مشاهده شده که محل مقبره اصلی در درون و پائین هرم باقی مانده و تنها یک راه دسترسی به آن تعبیه می‌کردند. در بسیاری از موارد شمار طبقات یک هرم و نیز شمار پله‌های هرم به اندازه اعداد نمادین و مقدس آنان یا اعداد نجومی و مربوط به گاه‌شماری آنان بود. برای نمونه می‌توان به معبد کاستیلو در شهر چیچن ایتسا اشاره کرد که هرم آن نقشه‌ای به شکل مربع دارد و چهار پلکان در چهار طرف آن ساخته شده که هر کدام از آنها ۹۱ پله دارد که در مجموع شمار پله‌ها معادل ۳۶۴ عدد می‌شود که با سطح نهائی هرم به ۳۶۵ عدد می‌رسد که با تعداد روزهای سال برابر است. این معبد ۹ طبقه دارد، زیرا عدد ۹ در فرهنگ مایا مقدس بود. از این معبد برای رصد بعضی از ستارگان و کرات استفاده می‌شد. هم‌چنین در اوآشاکتون که در مرکز امپراتوری کهن مایا قرار داشت، معابدی وجود داشته است که آثاری از آنها باقی مانده است. یکی از معابد قدیمی آن‌جا هرمی با پلان مربع و چهار پلکان در چهار سمت آن است که در روی هرم نیز آثاری از جای چهار ستون وجود دارد که حاکی از وجود فضائی ستون‌دار و سرپوشیده در روی آن می‌توانستند با توجه به موقعیت سه معبد دیگری که در فاصله‌ای از آن قرار دارد، زمان طلوع خورشید را در اوقاتی مشخص از سال نظارت و کنترل کنند و به این ترتیب تقویت خود را کنترل و در صورت لازم اصلاح کنند. در چند شهر باستانی مایا معبادی به‌نام معبد خورشید یا معبد ماه وجود داشت، مانند معبد خورشید در پالنکه که تنها یک سمت آن دارای پلکان وجود بود.

حسین سلطان‌زاده

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


خورشید خراش‌ها در تیر‌رس سوهو دنباله‌دار‌ها از كنار خورشيد به سلامت عبور مي‌كنند، ولي اين عبور براي هر دنباله‌داري به سلامت ممكن نيست.
کاوشگر سوهو به عنوان یکی از مهمترین ايستگاه‌هاي تحقیقاتي در زمینه خورشید به حساب می‌آید. این کاوشگر روزانه عکس‌های بسیاری از خورشید و تاج آن تهیه می‌کند که بسیار ارزشمند هستند.
در برخی از تصاویر سوهو ستاره‌ها و سیاره‌ها به صورت اجرام نورانی قابل تشخیص هستند. اما در این بین اجرام سرگردان منظومه شمسی، دنباله‌دارها گاهی اوقات از دید این کاوشگر دور نمی‌مانند.
در تصاویر سوهو دنباله‌دارهای معروفی مانند ماخولز (2002)، بردفيلد (2004) و مکنات (2006) به زیبایی دیده شده بودند. اين دنباله‌دار‌ها از كنار خورشيد به سلامت عبور مي‌كنند، ولي اين عبور براي هر دنباله‌داري به سلامت ممكن نيست.
برخی از دنباله‌دارها که در دسته کرويتز قرار دارند به درون اتمسفر خورشید وارد می‌شوند و نام خورشید خراش را به وجود می‌آورند. این گونه دنباله‌دارها به اين دليل كه مدار آن‌ها به صورت بیضی یا هذلولی در نیامده، نمی‌توانند از دام گرانش قوی خورشید رهایی یابند و در این صورت زندگی آنها پایان خواهد یافت.
کاوشگر سوهو در جدید‌ترین عکسی که از خورشید تهیه کرده بود، در تاریخ سوم خرداد ماه، دنباله‌داری از این دسته را کشف کرد که به درون خورشید فرو رفت. همان‌گونه که در تصویر می بینید این دنباله‌دار وارد ميدان ديد دوربين باز سوهو (LASCO C2) شد و سپس با نزديك شدن بيش از حد به خورشيد با شيرجه‌اي به سطح آن سقوط کرد و در همان زمان از بین رفت.

بيشتر بدانيم

دنباله‌دار خراشان: در اواخر دهه 80 و دهه 90 میلادی ستاره‌شناسي آلمانی با نام هاينريش كرويتز، دنباله‌دارهای احتمالی خورشید خراش را که تا به آن هنگام رصد شده بودند را مورد بررسی قرار داد. او با این بررسی مطمئن شد که آن‌ها واقعاً خورشید خراش هستند. تا به امروز تمام دنباله‌دارهای خورشید خراش را به نام گروه کرويتز می‌نامند.

منبع : سايت نجوم
همشهري آنلاين

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


غول های گازی

اخترشناسان برای چند نسل متوالی، چگونگی تشکیل سیارات منظومه شمسی را توضیح داده اند. امروزه، اکثر نظریات اظهار بر این دارند که سیارات منظومه شمسی ما، در یک سحابی بزرگ از گاز و گرد بدور چیزی که بعد ها خورشید ما را تشکیل داد، متراکم شدند، اما بر سر جزئیات این مسئله تا هنوز اختلافاتی وجود دارد، بخصوص بر سر سیارات بزرگ گازی مانند مشتری. آیا اولأ یک هسته کوچک تشکیل شد که بعد ها سیارات بدور آنها تشکیل شدند یا اینکه بی ثباتی در این سحابی باعث سقوط بسته های گازی بصورت سیارات شدند؟
هشت سال قبل، اگر همه چیز بر طبق پلان پیش میرفت، یک سفینه وارد مدار مشتری می گردید تا اطلاعات دقیقی را در مورد تشیکل این سیاره برای ما بیارود.بلی، جونو (Juno) اولین مأموریت با نیروی خورشیدی به سیارات بیرونی ( که هیچ مواد هسته ای همراه نخواهد داشت)، وارد مدار قطبی مشتری می گردد و در نتیجه در مقایسه با مأموریت های قبلی به دنیای غول گازی بسیار نزدیک می شود. این سفینه دارای چند دستگاه خواهد بود که با هدف مشخص نمودن ساختار اتموسفیر مشتری نصب شده اند.
یکی از ابزار ها، نقشه کش شفقی فرابنقش– سرخ مشتری است که تصاویر و طیف هایی را از لکه های سرخ که گمان می رود می تواند فرصتی را برای نفوذ به لایه درونی اتموسفیر مشتری فراهم کنند، تهیه می کند. این دستگاه با همکاری یک دستگاه صوتی مایکروویف بنام JIRAM باید در تشخیص مقدار آب در لایه پایین اتموسفیر کمک کند. همراه با نقشه های دقیق از میدان مقناطیسی مشتری، که در نتیجه تغییر مدار جونو تهیه می شوند، این دستگاه ها باید بصورت قطعی ثابت کنند که آیا غول گازی هسته سخت یا جامد دارد و وسعت این هسته چقدر است. این مأموریت برای دو نظریه مشهور در مورد تشکیل سیارات که پیش بینی می کنند، مشتری باید یک هسته اساسی چند برابر جرم زمین داشته باشد، یک آزمایش مستقیم را فراهم می سازد. دستگاه جیرام یا دستگاه صوتی مایکروویف تصاویر خوبی از شفق های مشتری که شبیه شفق های قطب شمال زمین، اما به مراتب قوی تر اند، نیز تهیه می کند.
شفق ها زمانی شکل می گیرند که گاز های قسمت بالایی اتموسفیر، در اثر جریان های بدام افتاده ذرات شارژ دار بوسیله میدان مقناطیسی یونیزه شوند. مشتری نسبت به همه سیارات منظومه شمسی، قوی ترین میدان مقناطیسی را دارد و شفق های آن در تصاویر تلسکوپ فضایی هابل بی نهایت درخشان دیده شده اند. دستگاه جیرام یک دید نزدیک از شفق های مشتری فراهم می سازد که بر اساس تحقیقات اخیر منتشر شده در مجله زیست شناسی نجومی، ".... یک سیستم نمونه یا مدل خاص را برای پدیده های قابل رویت، و اجرام برابر جرم مشتری و ابر مشتری ها در اطراف ستاره های نزدیک فراهم می سازد".
آقای جوناتان لونین پروفیسور آزمایشگاه سیارات و ماه دانشگاه آریزونا و یکتن از اعضای تیم تحقیقاتی جیرام به نتایج حاصله توسط دستگاه های جونو در این مأموریت بسیار امیدوار است و در این باره می گوید: " ما یک نقشه بسیار مفصل در مورد میدان مقناطیسی سیاره مشتری بدست خواهیم آورد که بصورت قطعی مشخص می سازد آیا این سیاره هسته جامد دارد یا خیر. همچنان با کشف دقیق فراوانی اکسیژن و نیتروژن می توانیم یک آزمایش خوبی را برای تشخیص ترکیب اجرام یخی که باعث فراوانی مشتری های ابر خورشیدی (سیارات بزرگتر از مشتری بدور ستاره های بزرگتر) می گردد، نیز انجام دهیم و دیگر اینکه این مسئله به تشکیل هسته در این سیارات مستقیمأ ارتباط ندارد. اما این آزمایش می تواند در تشخیص شرایطی که مشتری ها در آن شکل می گیرند، کمک کند".
آقای لونین باور دارد که جیرام دانشمندان را در درک نور های شمالی زمین نیز کمک می کند و به گفته او: " با توجه به شفق های تشکیل شده در اتموسفیری مرکب از هایدروژن، نیتروژن– اکسیژن، و با توجه به منابع مختلف ذرات (از پوشش مقناطیسی یا مگنتوسفیر مشتری)، می توانیم نظریات تشکیل شفق ها را تحت شرایط متفاوت از زمین بررسی نماییم".
بخاطر تحقق این اهداف، یک گروهی از دانشمندان و مهندسینی که ابزاری مأموریت کاسینی و طلوع نو ناسا و همچنان سفینه فضایی روزتتا و مریخ اکسپرس ایسا را ساخته اند، دو دستگاه را در واقع بصورت یک دستگاه ساخته اند ( یک ردیاب تصویر بردار دو بعدی که شبیه یک دوربین (کمره) دیجیتالی کار می کند، و یک طیف سنج جداگانه که شبیه یک منشور با شکستن نور به طیف های مختلف کار می کند)
در دستگاه جیرام یک آئیینه جبران کننده نیز بکار خواهد رفت که با چرخش برخلاف جهت سفینه، حد اقل برای بخشی از هر دور چرخش سفینه، یک تصویر ثابتی را برای تصویر بردار فراهم می سازد. سفینه فضایی جونو برای پرتاب در اگست 2011 برنامه ریزی شده که بعد از 61 ماه به سیاره مشتری می رسد .

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


ريشه‌هاى دينيِ علم نجوم

بررسى سيستم حركتيِ سيارات و ستارگان در اسلام

اشاره
اين مقاله در پى مطرح نمودن مسئله‌اى اساسى در مورد ريشه‌يابيِ بسيارى از پيشرفت‌هاى جديد غرب در حيطه نجوم و ستاره‌شناسى است. و ريشه‌هاى اصليِ اين پيشرفت‌ها را در دوره طلاييِ علوم اسلامى معرفى مي‌كند. بزرگ‌ترين تعالي‌هاى مربوط به علم نجوم كه امروزه در غرب شاهدِ آن هستيم، در متون اوليه اسلامى تكوين يافته و توسط عده‌اى از دانشمندانِ خلاقِ اسلامى در دوره شكوفايى علوم اسلامى به تعالى رسيده است. و تقريباً هر آنچه كه امروزه در ميان غربي‌ها رايج است، جزو ميراثِ مسلمانان است. آنچه در اين صدد مي‌خوانيم عبارت است از:
تاريخچه مختصرى از مخالفت‌هاى باستان‌نشينان با نظريه زمين‌مركزى، نوآوريِ مسلمانان در زمينه مكانيكِ سماوى، موقعيتِ زمين و خورشيد در آسمان از زبان متونِ دينى (آيات و روايات)، دلالت آياتى از قرآن بر حركت زمين و سيارات، رواياتِ صريح در مورد مركزيت خورشيد، حركت زمين، و سيستم خورشيد‌مركزي.
 
مقدمه
نظريه زمين‌مركزى در طول تاريخِ پر فراز و نشيبِ علم نجوم، به آن راحتى كه در تصورِ ما است، مورد قبولِ همگان نبوده است، بلكه از همان صبحِ پرطراوت باستان تا اواخرِ شكوفاييِ دوره اسلاميِ علوم، مخالفان و نقادانى داشته است؛ به‌طورى كه در مقابلِ آن، نظريه‌هاى ديگرى به عنوانِ سيستم گردشى براى سيارات و اجرام آسمانى پيشنهاد و كشف شد.
شكل‌گيريِ اين نوع مخالفت‌ها و اكتشافات، به زمان آريستارخوسِ ساموسى در چهار يا پنج قرن پيش از ميلاد مسيح باز مي‌گردد. و به همين ترتيب در ميان يونانيان و حتى هندي‌هاى شرق‌نشينِ باستان، مخالفت‌هاى علمى و عقيدتى با آن صورت گرفت؛ تا اينكه علم نجوم با همه عظمتش وارد دوره با شكوه اسلامى شد كه در اين دوره بسى عميق‌تر و علمي‌تر مورد بازانديشى و نقادى قرار گرفت؛ به گونه‌اى كه بسيارى از زيرساخت‌هاى نجوم و فيزيكِ پيشرفته (يعنى آنچه كه امروزه به عنوان علمى پيشرفته شاهدِ آن هستيم) در اين دوره پي‌ريزى شد. نظرياتى نظيرِ گردش سيارات داخليِ( Inferior planet) مدارات منظومه شمسى به دور خورشيد توسطِ دانشمندان دوره شكوفايى ستاره‌شناسى مسلمانان، عبورِ عطارد از بالاى خورشيد و گردشِ آن به دور خورشيد توسط بوعلى سينا، و بيضويت مداراتِ حركتيِ سيارات به دور خورشيد توسط ابوسعيد سجزى، و بسيارى از نظريه‌هاى متعالى كه در اين دوره كشف و مطرح شد.
و بالاخره اين پيشرفت، با همه آثار مكتوب و صنعتى (ابزار آلاتِ نجومي) كه داشت، در دوره رنسانس به‌وسيله تاجران و غارت‌گرانِ فرهنگى به مناطق گوناگون اروپايى (مثل ايتاليا، فرانسه، لهستان، و.. ) منتقل شد، به‌طورى كه در عرصه مناطق اسلامى حتى آثارى از برخى كتاب‌ها و ابزار آلات نجومى به جا نماند. و امروزه براى بررسيِ چنين منابعى ناچار از رجوع به كتابخانه‌هاى اروپايى هستيم (تازه اگر آن غارت‌گران چنين اجازه‌اى را براى استفاده علمى از منابع ميراثيِ خودمان به ما بدهند!)
مناسب است كه به طور اجمالى، شكل‌گيرى مخالفت‌ها و نوآوري‌هاى دانشمندانِ دوره باستان و دوره اسلامى در مقابلِ نظريه زمين‌مركزى را از لحاظ تاريخى بررسى كنيم.
مخالفانِ زمين‌مركزى در ميان دانشمندان دوره باستان (يونان و هند)
1. نظريه آريستارخوس (Aristarchos )
تقريبا نخستين نظريه‌اى كه در مقابلِ سيستمِ زمين‌مركزى در يونان مطرح شد نظريه آريستارخوس ساموسى درباره حركت انتقالى زمين به دور خورشيد و مركز نبودن آن براى عالم بود، به طورى كه ارشميدس به صراحت، فرضيه‏اى را كه بر اساس آن ثوابت و خورشيد بي‏حركتند، و زمين در محيط دايره‌اى است كه خورشيد در وسط آن قرار گرفته و به دور خورشيد مي‏گردد، به آريستارخوس نسبت مي‏دهد و آن را بزرگ‌ترين پيشرفت علم مي‏شمارد. (دورانت، 1367، ج 2، ص 707. و نيز: راسل، 1373، ج1، ص314) راسل نيز در كتاب تاريخِ فلسفه غرب آن نظريه را به‌عنوان شكلِ كامل فرضيه كوپرنيك (1474-1543م) قلمداد كرده است. (راسل، همان، ج1، ص313) ولى به نظر مي‌رسد، اين گفته راسل صحيح نباشد، چرا كه نظريه آريستارخوس نه نظريه‌اى رياضى بوده، و نه نظريه‌اى منطبق با واقعيتِ مداريِ منظومه شمسي؛ بلكه صرفاً براساس مشاهدات و رصدهاى پيوسته، به طورِ بيانى و گفتاريِ ساده مي‌گفت كه زمين و سيارات ديگر در مدارهاى دايره‌اى مختص به سيارات (Tropic of copricorn) به دور خورشيد مي‌گردند و اين نوع فرض براى حركتِ اجرامِ آسمانى صحيح به‌نظر مي‌رسد. به همين جهت، نظريه آريستارخوس، چيزى بيش از آنچه كوپرنيك مطرح كرده بود، نبوده است. و بلكه شايد به خاطر فرض گرفتنِ اين مسئله، اندكى كم اعتبار‌تر از نظرِ كوپرنيك بوده باشد.
مشكلِ زمينِ متحرك
تنها مشكل اساسى كه متوجه نظريه زمينِ متحرك بوده و هست، مسئله اختلاف منظر(parallax) است. براى توضيحِ اختلاف منظر، به بيانِ ساده‌اى از هلزى ‌هال بسنده مي‌كنيم:
ايرادِ علمى جدى بر نظر آريستارخوس اين بود كه اگر زمين حركت مي‌كند، پس جاى ستارگان هم بايد به نسبتِ يكديگر تغيير كند، مانند چيزهاى ثابتى كه از درون كشتيِ در حال حركت ديده مي‌شوند. اما وقتى كشتى از آن چيزها بسيار دور باشد، حركتِ كشتى در مقايسه با فاصله آن اجسام از كشتى، ناچيز است و بنابراين تغييرِ وضع‌هاى نسبى از ديده پنهان مي‌ماند. پاسخ درستِ اين ايراد اين است كه فاصله‌هاى اخترهاى ثابت بايد آنقدر زياد باشد كه در مقام مقايسه، قطر مدارِ زمين ناچيز بنمايد. و به قولِ ارشميدس، اين نكته را نيز آريستارخوس بيان كرده بود". (هلزى هال، 1363، ص99).
همان گونه كه از منابع و شواهدِ تاريخى پيدا است، خودِ آريستارخوس به طورِ كاملا علمى و تحقيقى، به حمايت و اثباتِ نظريه حركتِ زمين و مركزيتِ خورشيد، پرداخته بود. و بسيارى از حقايقِ مربوط به آسمان پر ستاره را فهميده بود؛ از اين‌رو يكى از محققانِ تاريخ فلسفه نوشته است:
(ما امروزي‌ها كه) مي‌گوييم بزرگيِ فواصل، بزرگيِ تغييرات را جبران مي‌كنند، چنين مي‌نمايد كه حتى آريستارخوس نيز در شرايطِ نامساعد‌تر زمان خود، همين گونه حكم كرده است." (گمپرتس، 1375، ج3، ص1454.) اين تفكر دقيقا همان انديشه‌اى است كه در ميانِ منجمانِ زيركى چون بيرونى (362-442ق، مقارن با 973-1053م) از مسلمانانِ دوره شكوفاييِ علوم در بين مسلمانان، رواج داشت، به طورى كه همان بيرونى براى اولين بار در طول تاريخ نجوم به تبيينِ دقيق و علميِ آن پرداخت.
2. نظريه آناكسيمندر (Anaximander)
دومين نظريه‌اى كه در مصاف با فرضيه بطليموس به چشم مي‌خورد، انديشه آناكسيمندر درباره زمين است كه مي‌گفت: "زمين آزاد در فضا شناور است و بر چيزى تكيه ندارد".(راسل، همان، ج1، ص311) البته اين نظريه بيشتر به مقابله با تفكرِ افسانه‌اى تكيه زمين به دو شاخ گاو، و... شبيه است تا مقابله با زمين‌مركزى، اما با اين حال با توجه به شواهدِ تاريخى (علي‌رغمِ ابهاماتِ فراوانى كه دارد) آناكسيمندر از مخالفانِ اين سيستم به شمار مي‌رود. قابلِ توجه است كه انديشه تكيه زمين به موجوداتى نظيرِ گاو، نهنگ، لاك پشت و... از سرزمينِ باستانى و قبل از اسلام (يونان، ايران، هند، و مصر و بابل ) به عرصه علوم و معارف اسلامى وارد شده است؛ اگرچه در صورتِ صحيح بودنِ روايت‌هاى مربوط به آن، شايد داراى تاويل و تفسيرِ عرفانيِ ويژه‌اى باشد كه آن هم بر هيچ كس عيان نيست.
3. نظريه فيلولائوس
سومين نظريه‌اى كه در ميان ورق‌هاى درخشانِ تاريخ مي‌درخشد نظريه مسكوت‌‏مانده فيلولائوس درباره عدم مركزيت زمين در آسمان بيكران است كه مي‌گفت:
زمين مركز كاينات نيست، و تنها يكى از چندين سياره‌‏اى است كه به دور آتش مركزى در گردش‌‏اند. (دورانت، همان، ج 2، ص 378 )
اما فرقى اساسى ميانِ نظريه "كره و گوى آتشينِ (Fireball) مركزيِ" او و نظريه سآريستارخوس وجود داشت، زيرا:
از نظرِ او جهان كروى و محدود است، و آتشِ مركزى در مركز آن جاى دارد. ...(او) ضمنِ اعتقاد به دوران زمين بر گرد مركز جهان، فلك ثوابت را نيز همچون گذشته، همانند ساير افلاك در حركت مي‌دانست.(اكرمى،1380، ص53.) در حالى كه آريستارخوس نظريه شبهِ خورشيدمركزى خود را در مقابله با اين رويكرد به سيستم حركتى سيارات ارائه كرده بود.
4. نظريه هراكليتوس
هراكليتوسِ پنتوسى هم در رديف نوآورانِ سحرگاه يونان باستان به‌عنوان چهارمين نظريه‌پرداز برعليه سيستمِ هيپارخوسى ـ بطليموسى (زمين‌مركزي) از جمله دانشمندانى بود كه با سرسختيِ تمام در مقامِ مخالفت با سيستمِ زمين‌مركزى و تفكرِ ساكن بودنِ آن در جايگاهِ خود، در تبيينِ علمى و واقع‌بينانه از آسمانِ كاملا واضح و با صداقت مي‌كوشيد، وى مي‌گفت:
اگر به جاى اينكه‏ تصور كنيم تمام دنيا به دور زمين مي‏گردد، بپنداريم كه زمين‏ دور محور خود مي‏چرخد، بر بسيارى از مسائل چيره ‏شده‏ايم. (دورانت، همان، ج 2، ص563.) او علاوه بر پافشارى به نظريه گردشِ محوريِ زمين، با توجه به دقت‌هاى فراوان در نحوه حركتِ سيارات در آسمان پى برده بود كه حركتِ دو سياره زهره و عطارد فقط با گردش به دورِ خورشيد قابلِ توجيه و تبيين است؛ از اين‌رو با صراحت بيان كرد كه اين دو سياره نه تنها به دور زمين نمي‌گردند بلكه به‌طور كاملاً واضح به دور خوشيد در گردش‌اند. (كرومبى، 1371، ج1، ص101.) او در اين مرحله از وظيفه خود در قبالِ علم، دو گامِ بسيار اساسى و والا برداشت (حركت‌ محورى زمين و گردش زهره و عطارد به دور خورشيد)، با اين كه به خاطرِ عواملِ گوناگونى، تثبيت و مقبوليتِ نظريه مركزيت خورشيد بر سياراتِ هفتگانه (عطار، زهره، زمين، ماه، مريخ، مشترى، زحل) صدها سال به تأخير افتاد.
5. نظريه آريه بته در هندِ باستان
از ميان دانشمندان پرآوازه در سرزمينِ باستانى و تمدن سازِ آسياى شرقى، يعنى هند، آريه بته اول (كه با نام‌هاى گوناگونى نظيرِ: آرجبهد، آرجيهد، آرجهبد، آرجهبز، شناخته شده است) به چشم مي‌خورد، كه فقط سامانه گردش محورى زمين را مطرح ساخت؛ در زمانِ هندِ باستان همچون يونان، "عقيده عموم برآن بود كه زمين در مركزِ گيتى است و تمامى حركات به دور آن انجام مي‌شوند ولى آريه بته اول، علي‌رغمِ ديگر منجمانِ هندى، مي‌گفت كه زمين به دور خود مي‌چرخد". (كريشنان، 1367، ج1، ص466 و بعد. و نيز بيرونى، 1373ق-1954م، ج1 ص 49 به بعد. همچنين: بيرونى، 1403ق-1983م، ص205 و بعد).
مخالفان نظريه زمين‌مركزى در ميان دانشمندانِ اسلامى
علي‌رغمِ نظرياتى از اين دست كه در ميان باستاني‌ها در مقامِ مخالفت با سيستم زمين‌مركزى مطرح شده است، اما آنچه در ميان مسلمانان شكل گرفته است بسى متفاوت از نظرات پيشين است. نكته اساسى در مورد تفاوت مزبور، دقت و ظرافتِ بسيار زياد در نگرش‌هاى دانشمندان اسلامى است؛ نگرش‌هايى نظير بيضويت مدار حركتيِ سيارات، ترسيم نحوه طبيعى و حقيقيِ حركات رجعى، و بسيارى از موضوعات و مسايل نوين.
براى ترسيمِ اين مسئله، مناسب است به طور اجمالى، شكل‌گيرى مخالفت‌ها و نوآوري‌هاى دانشمندانِ اسلامى در مقابلِ نظريه زمين‌مركزى را (از لحاظ تاريخي) بررسى كنيم:
1. نظريه ابو سعيد سجزى
از ميانِ ستاره‌شناسانِ مسلمان نيز نام ابوسعيد سجزى (احمد بن محمد بن عبد الجليل سجزى، از ستاره‌شناسانِ چيره‌دست اسلامى د ر اواخر قرن4 و اوايل قرن5 ق "414 ق"، معاصر با ابوريحان بيروني: ابن طاووس، 1368ق، ص127.) چنان پرتلالو مي‌درخشد كه كمتر كسى در تاريخ علوم دوره اسلامى به منزلت و مقام علميِ او مي‌رسد؛ (نعمه، 1367،ص66 و 68.) چرا كه علاوه بر قائل شدن به حركتِ زمين و مخالفت با گردش افلاك به دور آن، اسطرلابى طراحى كرده و اختراع نمود، كه عملاً كاركرد و چگونگى سيستمِ چرخشِ سياره‌اى زمين (Planetary rotation of Earth)را نشان مي‌داد. او اين اسطرلاب را كه به نامِ "اسطرلابِ زورقي" معروف است، به‌گونه‌اى ساده و زيبا ساخته بود كه دقيقاً براساس حركتِ محوريِ زمين كار مي‌كرد؛ علاوه بر اين، از پيچيدگيِ اسطرلاب‌هاى ديگر كه براساس زمين‌مركزى ساخته مي‌شدند، خالى بود؛ زيرا ساير اسطرلاب‌ها شامل اجزاى پيچيده زيادى بودند (مركب از شمالى، جنوبى، و...) در حالى كه اين اختراع بسيط و غيرمركب از آن اجزا بود. (حلبى، 1365، ص278.) ابوريحان بيرونى (362-442ق، مقارن با 973-1053م) معاصرِ وى، درباره اختراع بي‌نظيرش چنين مي‌نويسد:
حقيقتاً براى ابوسعيد سجزى اسطرلابى از نوع بسيط و غيرمركب از شمالى و جنوبى ديدم كه آن را زورقى ناميده بود، و او را به خاطر اين اختراعش بسيار تحسين كردم، اختراعى كه براساسِ اصل مستقل و قائم به خودش استوار گشته و ساخته شده بود، همان اصلى كه (چنان كه برخى از مردم معتقدند) مي‌گويد:
حركت كليِ مرتبِ شرقى (از جانب غرب به شرق) همانا به زمين تعلق دارد نه فلك و آسمان. و به جانم قسم كه اين مسئله شبهه بسيار سخت و غير قابلِ حلى بود (كه شايد با ساخته شدنِ اين اسطرلاب، مسئله حل شود) و چيزى از رد آن براى مهندسان و دانشمندان دانشِ نجوم حاصل نمي‌آيد. (بيرونى، 1380، ص128. و نيز: نصر، 1359، ص 126).
زورقى به معنى بيضوى (Elliptic) مي‌باشد، و اساس انديشه سجزى در ساختنِ اين اسطرلاب برپايه علميِ كشف شده به‌وسيله خودش بود كه قايل به منظومه شمسى با مدارهايى بيضوى براى سياراتِ آن بود. از اين‌رو مي‌بينيم كه كاشف و نظريه‌پردازِ اصلى درباره سيستم منظومه‌اى نه تنها كوپرنيك نبوده است، بلكه اساساً اين انديشه به فكر غربي‌ها خطور نكرده است، و هر آنچه كه در اين‌باره گفته‌اند به بركت دزدي‌هايى بوده است كه از كتاب‌ها و منابع مسلمانان به انجام رسانده‌اند.
به هر حال، از اين نوع تحسين و استقبالى كه ابوريحان از سجزى و اختراعش كرده است روشن مي‌شود كه خودِ او نيز قائل به حركتِ زمين و عدم مركزيتِ آن بوده است. و همچنين، از عبارتِ اخير، كه نوشته است: "چيزى از رد آن براى مهندسان و دانشمندان دانشِ نجوم حاصل نمي‌آيد". چنين بر مي‌آيد كه خودِ ابوريحان نيز به بطلان زمين‌مركزى و صحيح بودن نظريه حركتِ زمين و خورشيدمركزى، معتقد بود، كه به زودى آن را بررسى مي‌كنيم.
البته احتمال مي‌رود كه منظور بيرونى از اين عبارت، اين نكته باشد كه فرضِ سكون يا حركتِ زمين، در نحوه محاسباتِ نجومى فرقى اساسى ايجاد نمى كند. همان گونه كه عده‌اى از منجمان بر اين باورند. (حسن زاده آملى، 1416ق، ج3، ص525، تعليقه شماره21).
2. نظريه ابوريحان بيرونى
با توجه به اين توضيحات مشخص مي‌شود كه خودِ بيرونى نيز از جمله منتقدان و مخالفانِ سيستم زمين‌مركزى بوده است. بنا به نوشته ويل دورانت:
ابوريحان بيرونى در كروى بودن زمين ترديد نداشت؛ معتقد بود كه اشيا به طرفِ مركز زمين جذب مي‌شوند. گفته بود كه داده‌هاى نجومى را، مطابق اين فرض كه زمين هر روز يك بار به دور محور خود و هر سال يك بار به دور خورشيد مي‌گردد، به همان سهولت مي‌توان توضيح داد كه اگر عكس آن را فرض كنيم. (دورانت، همان، ج4، ص314.) دانشمندِ جليل‌القدر، عبدالله نعمه، در كتاب فلاسفه شيعه، در مورد نظريه ابوريحان بيرونى درباره حركت زمين اين گونه نوشته است: : شايد بيرونى اولين كسى است كه اشاره به چرخيدنِ زمين بر محور خود نمود، پيش از آنكه گاليله ايتاليايى (1564-1642م) به حركت زمين معتقد شود. (نعمه، همان، ص66).
البته با توجه به توضيحاتى كه درباره تلاش‌هاى علمى و عمليِ سجزى داده شد، روشن مي‌شود كه سخنِ عبدالله نعمه اعتبارِ چندانى ندارد؛ چرا كه قبل از قايل شدنِ بيرونى به حركت زمين، و لااقل قبل از مطرح نمودنِ چنين نظرى در آثارِ علمي‌اش، ابوسعيد سجزى اسطرلابى با اين كاركرد ساخته بود. پس بيرونى اولين كس در اين عرصه نيست. از طرفى، چنانكه در ادامه ذكر مي‌كنيم، نه شايد و بلكه حتما و يقيناً ابوريحان بيرونى قايل به حركت محورى، و حتى حركت انتقالى زمين بوده است.
علاوه بر اين و از اين واضح‌تر همو در كتاب قانون مسعودى، بر حركت زمين دليل اقامه كرده و به‌طور كاملا روشن و علمى به اثبات رسانده است:
هنگامى كه چيزى از بلندى فرو مي‌افتد، محل افتادن آن درست پايه خط قائم بر نقطه فرو افتادن نيست، و سقوط‌ها با زواياى مختلف نسبت به خط قائم صورت مي‌گيرد، هنگامى كه پاره‌اى از زمين از آن جدا مي‌شود و فرومي‌افتد، داراى دو گونه حركت است: يكى حركتِ دورانى كه از گردشِ زمين، به آن تعلق مي‌گيرد؛ و ديگرى حركت مستقيم‌الخطى كه از سقوط مستقيمِ آن به طرف مركز زمين، براى آن حاصل مي‌شود. اگر تنها حركت مستقيم مي‌داشت، لازم بود كه محل سقوطِ آن در طرف مغربِ وضع قائم آن قرار گيرد. ولى چون هر دو حركت در زمان واحد وجود دارد، نه در مشرقِ خط قائم سقوط مي‌كند و نه در امتداد قائم، بلكه محل سقوطِ آن اندكى در جانب غرب است. (بيرونى، همان، ج1، ص50 به بعد. و نيز: شريف، 1367، ص416).
اگر نيك به استدلال و شيوه نگرشِ بيرونى به آسمان و زمين، و پديده مرموز حركتِ اجرام در گنبدِ پيچيده كيان بنگريم، روشن مي‌شود كه او افق‌هاى بسيار والايى از مدل‌هاى رياضى و فيزيكيِ زمين و آسمان را فهم كرده بود. چرا كه استدلالِ ارايه شده به وسيله كوپرنيك، گاليله، و ديگران براى مدلِ خورشيدمركزى (Heliocentric model)، و حركت زمين را با بيان شيوا و صريحى ذكر كرده است. البته اين توجه از سوى بيرونى به‌عنوان ساختارِ حقيقى و طبيعيِ زمين، نه فقط از جانبِ وى بلكه از جانبِ بوعلى سينا و پيروانِ مشائيِ او به عنوانِ رديه‌اى براى نظريه زمين متحرك، مطرح شده بود؛ همانگونه كه بعدها، خودِ كوپرنيك هنگامى كه مي‌خواست نظريه خورشيدمركزى را ارايه كند با اين اشكال مواجه شده، به شيوه‌اى شبيه به روش بيرونى، آن را حل كرد. فرقى كه ميانِ بوعلى سينا و كوپرنيك بود اين است كه بوعلى سينا براى رد كردنِ نظريه مبنى بر حركتِ زمين عنوان مي‌كرد، و بيرونى و كوپرنيك به عنوان دفاع از چنين رويكردى به سيستمِ سياره‌اى منظومه شمسي. به هرحال اشكالِ بوعلى سينا با بيانى كه خودش مطرح كرده است بدين قرار است:
و اگر آنچه كه طرفدارانِ حركت زمين مي‌گويند درست باشد، آنگاه جسمِ افتانى كه در حال سقوط است، بايد از جايگاه قائم و شاقوليِ سقوطش منحرف گردد. و با توجه به اينكه در اين صورت حركتِ زمين بسيار سريع خواهد بود، آن جسم از راستاى قائم به طور قابلِ ملاحظه‌اى زياد عقب خواهد ماند، ..." (بوعلى سينا، ؟، ج2، ص55 به بعد).
نجم‌الدين كاتبى نيز در عينِ حالى كه استدلال بوعلى سينا را رد كرده است، با استدلال و اشكالِ ديگرى دوران و حركتِ زمين را رد كرده است:
برخى گمان كرده‌اند كه زمين حركت مي‌كند و حركتِ آن (از مغرب) به مشرق است، و ظهورِ ستارگان در مشرق و ناپديد شدنِ آنها در مغرب به همين خاطر است، نه به اين خاطر كه فلكِ اعظم حركت مي‌كند، بلكه فلك اعظم ساكن است.
اما اين سخن صحيح نيست، البته نه به اين سبب كه برخى (مثلِ بوعلى سينا) گفته اند: اگر زمين به طرف مشرق حركت كند بايد پرنده‌اى كه در جهتِ حركت زمين پرواز مي‌كند نتواند (در همان محل) فرود آيد، به سببِ اينكه حركت زمين سريع‌تر از حركت پرنده است، براى اينكه زمين (با حركتِ سريع خود) در يك شبانه روز به جاى اول خود بر مي‌گردد، زيرا اين ملازمه را نمي‌توان قبول كرد، چون ممكن است هوايى كه به زمين متصل است با حركت زمين حركت كند، همان طورى كه اثير هم با فلك حركت مي‌كند؛ بلكه به اين خاطر (زمين حركت مستدير ندارد) كه داراى ميل مستقيم به پايين است، و در اين صورت نمي‌تواند داراى حركت مستدير باشد، (والا بايد داراى دو ميلِ متضاد باشد در حالى كه اين امر محال است)." (كاتبى قزوينى، 1375، ص192).
نكته‌اى كه كاتبى به آن اشاره كرده است بسيار عالى و تحليلى فيزيكى از مسئله به شمار مي‌رود، اما با اين حال او به خاطرِ پيش زمينه‌هاى نادرستى كه از سيستمِ منظومه‌اى داشت، از پى بردن به حقيقتِ بزرگ، و مهمِ فيزيكى و طبيعى عاجز مانده بود.
برتراند راسل نيز داستانِ اين اشكال را به گونه‌اى ديگر مورد توجه قرار داده است كه از نقل آن صرف نظر مي‌كنيم. (راسل، همان، ج2، ص728).
3. نظريه ابوعيد الله بتانى
بتانى از جمله مخالفانِ سيستمِ زمين‌مركزى بود؛ اما او در اين مخالفت با توجه به توجيه‌ناپذير بودنِ حالتِ زيروسكوپى و فرفره‌گونة زمين براساسِ مركزيت و ساكن بودنِ آن، حركتِ رقص محورى ( Nutation ) زمين را مطرح كرد، و با محاسبة زيركانة اين حركت شالودة اساسيِ سيستمِ بطليموسى (ساكن بودنِ زمين) را در هم ريخت؛ او با اين كار كه قدمى بسيار بزرگ در تحولِ علم نجوم بود، "با بطليموس ـ كه اوجِ خورشيد را ثابت مي‌دانست ـ مخالفت ورزيد و ثابت كرد كه اوجِ خورشيد، تابعِ حركتِ تقديميِ (Precession ) اعتدالين است." (الفاخورى، الجر، 1377، ص365.) براى فهمِ اين نوآورى بهتر است كه توصيفى از حركت اعتدالى ارايه كنيم:
نقاطِ اعتدال ثابت نيستند. [برخلافِ پنداشتِ بطليموسيان] هر نقطه به آرامى بر دايرة بروج حركت مي‌كند و يك دورِ كامل را تقريبا در 25800 سال مي‌بيمايد. اين حركتِ نقاطِ اعتدال را تقديمِ اعتدالين گويند.
... اگر فرفره‌اى را روى زمين به چرخش در آوريم به طورى كه محور فرفره بر زمين عمود نباشد، نيروى ثقلِ فرفره مي‌خواهد فرفره را به زمين بياندازد، ولى چون فرفره داراى حركت دورانى (و نيروى مركز‌گرا Cetripetal force) است به زمين نمي‌افتد بلكه در حولِ خطِ قايمِ نقطة اتكا مي‌گردد و محورش در حولِ اين خط، مخروطى را طى مي‌كند." (زمانى قمشه‌اى، 1381، ج1، ص135. و نيز: زيليك و اسميت، 1376، ج1، ص114 به بعد.) ويل دورانت نيز از نآوريهاى وى سخن گفته و جايگاه والاى او را مورد توجه قرار داده است. (دورانت، همان، ج4، ص311. )
4. نظريه اين الا علم بغدادى
ابوالقاسم اين الا علم بغدادى از منجمانِ زبردستِ نيمه اولِ قرن چهارم (350 ق، مقارن با سالِ961م) نيز با مطالعاتى به طورِ كاملاً علمى و تحقيقى ـ پژوهشى در بسترِ آسمان، نتايج شگرفى به دست آورده بود كه قابلِ توجه است؛ چرا كه از ميانِ دانشمندانِ اسلامى، اولين كسى بود كه به‌شدت اصرار بر كرويتِ زمين كرده و تمام مناطق اين كره خاكى را قابل سكونت دانسته است. و همو نيز اولين منجمى بوده كه اقمار مشترى را چيزى حدودِ چهار قرن قبل از گاليله (1564-1642م) كشف و رصد كرد، و حركتِ كلفهاى خورشيد را حدودِ هزار و دويست سال قبل از به وجود آمدن تلسكوپ‌هاى پيشرفته، مورد بحث و مطالعه قرار داده، مدار خارج مركزِ ستاره‌هاى دنباله‌دار را محاسبه و تعيين كرد. (شريف، همان، ص414. و نيز: ابن طاووس، همان، ص125).
5. نظريه هاتف اصفهانى
از ميان دانشمندان اسلامى كه در مورد زمين و آسمان نظرياتِ ويژه‌اى داشتند، نام پرآوازه هاتف اصفهانى نيك مي‌درخشد. او در بسيارى از موارد در آثار شعرى خود، به مركزيت خورشيد، اشاره داشته است، كه يكى از آنها اين بيت است:
دلِ هر ذره را كه بشكافى آفتابيش در ميان بينى
اين بيت بيانگر دو نكته بسيار دقيقِ علمى است: يكى، هسته داشتنِ ذراتِ ريز (اتم، زيراتمى، مولكول، و...) است، كه با تمام ظرافت، و دقت، افق‌هاى والاى يافته شده از حقايقِ هستى را ذكر كرده است؛ ديگرى (به طور كلى و اجمالي) عبارت است از در وسط قرار گرفتنِ خورشيد به ساير اجرام است. كه از لحاظ بيانِ حقيقتى از حقايق كاينات بسيار حائز اهميت است.
6. نظريه عضد الدين عيد الرحمن بن احمد
بنا به ادعا و تحقيقِ نويسنده شيعى، عبدالله نعمه در كتابِ هشام بن حكم، نظريه گردشِ زمين به دور خورشيد، به طور صريح و قاطع، حداقل دويست سال قبل از كوپرنيك و گاليله توسطِ عضدالدين عبدالرحمن بن احمد در عالم اسلام مطرح شده بود. (نعمه، 1405ق، ص87).
7. نظريه سياره‌اى و منظومه‌اى ابن شاطر دمشقى
براساس اسناد و شواهد تاريخى، و همچنين تحقيق‌هاى علميِ به عمل آمده از سوى برخى از دانشمندان، اولين سيستمِ اصلاح يافته خورشيدمركزى، در دوره ركودِ علم نجوم، توسط علاء‌الدين ابوالاحسن على بن ابراهيم، معروف به ابن شاطر دمشقى (705- 777ق. برابر با 1305- 1375م.) كه از شاگردان مكتب ستاره‌شناسى مراغه بوده است، ارائه و بسط يافته است كه تماميِ نظريه‌پردازانِ مغرب زمين از قرن پانزده به بعد از تحقيقات و دست‌آورد‌هاى او استفاده كرده و نظرات او را به اسم خود به جهان علم عرضه كرده‌اند. او نتايج چندين سال زحمت و تلاش علمى و تجربيِ خود را در كتابى به نام نهايهًْ السول فى تصحيح الاصول لبطليموس گردآورى نمود كه همين كتاب به دست كسانى چون كوپرنيك و تيكو براهه و ديگران رسيد، و راه را براى آنه هموار ساخت تا نظريه‌اى سامان يافته مبنى بر مركزيت خورشيد و گردش سيارات به دور آن ارائه دهند؛ گرچه نه تنها هيچ‌يك از آنان اسمى از ابن شاطر و كتاب پر اهميتش به ميان نياورده‌اند. (جورج صليبا،("the development of astronomy in Mdieval Islamic Society"
8. نظريه عده‌اى از متكلمان
شيخ مفيد در كتابِ اوايل المقالات عده‌اى را به‌عنوانِ مخالفانِ زمين‌مركزى معرفى كرده است:
گفتارى در فلك: مي‌گويم: همانا فلك محيط به زمين بوده، به دورِ آن مي‌گردد؛ و درونِ آن خورشيد و ماه، و سايرِ ستارگان وجود دارند؛ و زمين نيز در وسطِ آن به منزله نقطه‌اى در وسطِ دايره است؛ اين مذهبِ ابوالقاسمِ بلخى، عده زيادى از اهلِ توحيد، و بيشترِ قدما و منجمين است؛ در حالى كه عده‌اى از بصريانِ معتزلى و اهلِ نحله‌ها با آنان مخالف بوده‌اند." (شيخ مفيد، 1413ق. ،ص99.) در جاى ديگرى از همين كتاب نيز مي‌نويسد:
گفتارى در زمين و شكلِ آن، و اينكه آيا متحرك است يا ساكن؟ مي‌گويم همانا زمين به شكلِ كره، در وسطِ فلك به حالِ سكون قرار گرفته است؛ و علتِ ساكن بودنش، در مركز بودنش است... در اين مساله جبايى و پسرش، (ابن طاووس، همان، ص154) و عده‌اى از اهلِ كلام مخالفِ نظرية زمين‌مركزى شده‌اند." (شيخ مفيد، همان، ص99).
9. نظريه عده‌اى ديگر از متكلمان
علامه مجلسى نيز به‌طورِ كاملا مبهم و كلى، عده‌اى از متكلمين را به عنوانِ مخالفانِ اين تئورى معرفى كرده است با اين عبارت كه بسيار شبيهِ گفتارِ شيخ مفيد است:
و البته در اين‌باره گروهى از بصريانِ معتزلى مذهب، و ديگران اظهارِ مخالفت كرده‌اند... و همچنين جبايى و پسرش، و گروهِ ديگرى از متكلمانِ مقلد در فرقه‌هاى گوناگون با سكونِ زمين در مركزِ عالم مخالفت كرده‌اند." (مجلسى، 1404ق، ج57، ص98.) اين عبارت نشان مي‌دهد كه نظرياتِ گروهِ مذكور به طورِ منبعِ صريح و دستِ اول در دستِ علامه مجلسى نبوده او فقط به نوشته‌هاى شيخ مفيد اكتفا كرده است؛ اما به خاطر تعصب براى نظريه زمين‌مركزى از سوى شيخ مفيد (و حتى علامه مجلسى و ديگران) اثرى از تلاش‌ها و دست‌آورد‌هاى گروه مذكور در دست نمانده است. .
10. ابوخالد سجستانى
ابوخالد حبيب بن المعلى سجستانى، كه از شاگردان برجسته مكتب علميِ امام صادق عليه‌السلام بود، يكى از بزرگترين دانشمندان علم نجوم در دوره اسلامى به شمار مي‌رود. او در نجوم بندرى چيره دست و ماهر بود كه با استفاده از احكام علم نجوم توانست كه شهادتِ امام موسى كاظم را استخراج كرده و خود را از مهلكه بزرگِ واقفيه نجات دهد. (كشى، 1348، ص612. و نيز: بن‌طاووس، همان، ص131.) همو از جمله منجمينى بوده است كه در مقابل نظريه زمين‌مركزى، تلاش‌هاى علميِ زيادى به انجام رسانيد. و نظريه گردش زمين به دور خورشيد را مطرح نمود.
11. ابوالقاسم على بن القاسم قصيرى
بنا به گزارش و نوشته سيد بن طاووس، ابوالقاسم قصيرى نيز از دانشمندانى است كه قايل به گردش سيارات هفتگانه به دور خورشيد بوده است به طورى كه حتى كتابى در زمينه تشريح اين نظريه و توضيح انواع حركات سيارات نوشته است، كه نام آن "ترتيب حساب دساتر الكواكب السبعه" مي‌باشد. (ابن طاووس، همان، ص128).
12. حافظ شيرازى
همانگونه كه بعدا نيز اشاره و تبيين خواهد شد، حافظ از جمله شعرايى است كه با مهارت و زيركيِ تمام، نكات و مسائل زيبايى درباب نجوم و اختران بيان كرده است. او در يكى از غزل‌هاى خود اينگونه سروده است:
گوى زمين ربوده چوگان عدلِ اوست
وين بر كشيده گنبدِ نيلى حصار هم
عزم سبك عنان تو در جنبش آورد
اين پايدار مركز عالى مدار هم
تا از نتيجه فلك و طورِ دور اوست
تبديلِ ماه و سال و خزان و بهار هم
حافظ با ظرافت و زيبايى در اين ابيات جنبش و حركت زمين را مورد تصريح و تأكيد قرار داده است. نكاتى كه در اين سخن بسيار مهم، توجه فكرِ ظريف انديشه را جلب مي‌كند عبارت‌اند از: 1.كرويتِ زمين: با تعبيرِ "گوى زمين"؛ 2.قانون جاذبه عمومي: با تعبيرِ "ربوده" در بيت اول كه هم زمين و هم كنيد نيلى حصار را در برمي‌گيرد؛ 3.حركت و جنبشِ زمين در مقابل سكون مركزيت آن: با تعبير "جنبش و مركزى عالى مدار" در بيت دوم؛ 4.پديد آمدنِ فصل‌ها، و ماه و سال به واسطه حركتِ زمين، نه دوران افلاك: با بيت سوم.
ظريف‌انديشى و افق‌هاى بلند و والاى حافظ در اين سه بيت كاملاً نمايان است و اگر ابيات و اشعارِ ديگرِ ديوان او بازخوانى و بازانديشى شود، نكات، غرائب، و حقايقِ والاى بيشترى در پيش روى مشتاقانِ حقيقت قرار مي‌گيرد. (غزنى، 1363، ص89 و بعد).
13. نظامى گنجه‌اى
بنا به اظهارِ برخى از نويسندگان، نظامى گنجوى نيز از جمله شعرايى است كه نظريه حركت زمين را به صراحت در نظم كشيده است. استناد اصلى براى اثبات اين مدعا، اشعارى است كه نظامى در بندِ چهارم از مقدمه ليلى و مجنون بيان كرده است كه البته اينگونه تطبيق‌ها نوعى توجيه به‌شمار مي‌رود؛ زيرا عبارات و اشعارِ نظامى در مواردِ استناد شده، جز در گوى و ارگيِ زمين و نيروى جاذبه آن، در چيز ديگرى صريح نيست. ( ثروتيان، 1369، ص98 و بعد).
پيشرفت و تعالى (Elevation ) مسلمانان در اين نظريات به شكلى كه بررسى شد، محدود نمي‌شود. به تصوير كشيدنِ اوج تعالى و گشودن افق‌هاى ناپيداى علوم در بستر علوم اسلامى، تحقيق و بررسي‌هاى گسترده‌اى به خود مي‌طلبد؛ تا پژوهشگرها و متخصص‌هاى شاخه‌هاى گوناگونِ علوم با كاوش و كنكاش در منابع اصيلِ اسلامى و دانشمندانِ دوره اسلامى صفحه و صحنه پيشرفت در قرن بيست‌ويكم به‌گونه‌اى ديگر رقم بخورد.
مخالفان نظريه زمين‌مركزى در ميان دانشمندان غربى (پس از رنسانس)
با توجه به چنين روندى از شكل‌گيرى و بررسيِ نوآورانه درباره زمين و آسمان، در ميان مسلمانان، حال نوبت به بررسى اين روند در ميان دانشمندان غربى مي‌رسد. با در نظر گرفتنِ اين نگرش تاريخى به مسئله، و شروعِ اولين نقادي‌هاى غربي‌ها از نظريه زمين‌مركزى چندين قرن بعد از مسلمانان، به خوبى روشن مي‌شود كه دست‌آورد‌هاى علمى مسلمانان چقدر با اهميت و قابل توجه بوده است؛ درحاليكه هيچ نوع توجه و رويكردى به اين مسئله از سوى دانشمندانِ غربى به وقوع نپيوسته است. (همانگونه كه اشاره شد، رويكردِ غربي‌ها از اولين دستيابى به منابع اسلامى تاكنون، غارت‌گرانه و دزدى بوده است.) در اينجا فقط دو مورد از بازانديشي‌هاى غربي‌ها را كه مهم‌اند ذكر مي‌كنيم. و بايد توجه داشت كه هر تحولى در نجوم مسيحيانِ غربى پس از شروع اين باز انديشي‌ها به وقوع پيوسته است، همه و همه، با اثر پذيرى از دست آورد‌هاى مسلمانان بوده است.
1. اولين نقادي‌هاى غربي‌ها از هياتِ بطليموس به وسيله بوريدان
به هرحال، با گذشتن از سخنِ چنين فاجعه‌اى تاريخى، اولين نگرش‌ها و بررسي‌هاى نقادانه درباره سيستم زمين‌مركزى در غرب چيزى حدودِ چهار قرن بعد از مسلمانان شروع و به ظهور رسيده است؛ يعنى در نيمه اولِ قرن چهاردهمِ ميلادي. يكى از دانشمندان غربى به نام ليندبرگ در اين باره، چنين مي‌نويسد:
جوياترين تحقيقاتى كه درباره تبعات و استلزام‌هاى يك زمين چرخان به عمل آمد، در قرن چهاردهم و به وسيله ژان بوريدان (معروف ـ 1300 تا 1358م ـ در موردِ الاغِ گرسنه و تشنه كه يادش در ص16 گذشت.) و نيكول اورم صورت گرفت. در اين تحقيقات فكرِ برداشتنِ زمين از مركزيت عالم در كار نبود؛ آنچه ژان بوريدان و اورم در انديشه داشتند، صرفاً گردشِ روزانه زمين بر گرد محورش (حركت وضعى آن) بود." (ليندبرگ، 1377، ص348 و بعد.) آنها دليلى شبيه به دليلِ برخى از منجم‌هاى اسلامى، يعنى عدم افتادن مستقيمِ يك جسم افتان، اقامه مي‌‌كردند.
2. نظريه جيمز برادلى
در سر آغازِ رويكرد‌هاى نوين به آسمان و زمين در غرب، تازه اين اولين و تا دو ـ سه قرن بعد از آن آخرين دقت و بررسى بود. و تقريباً هيچ دانشمندى تا سه قرن بعد از آن نتوانست حركت زمين را به‌طور علمى و استدلالى مطرح كرده، به اثبات برساند، تا اينكه جيمز برادلى (J.Bradley, 1693-1762)، در اوايل قرن هجدهم به‌طور معجزه‌آسايى به اين مهم دست يازيد. بنا به گفته يكى از دانشمندان غربي:
روزى كه در رودخانه تيمس به گردش پرداخته بود و حركاتِ باد نماى قايق را تماشا مي‌كرد، متوجه شد كه امتداد بادنما، در نتيجه تغيير امتدادِ سرعت حركت قايق تغيير مي‌‌كند. لذا دريافت كه تغييرِ امتداد بادنما فقط از ناپايدارى امتداد باد نيست بلكه تركيبِ سرعتِ باد و كشتى موجب اين تغييرات است. به سبب اين مشاهده ( Observation ) ناگهان حدس زد كه شايد سبب تغيير امتداد شعاع نورانى ستارگانِ ثابت به زمين نتيجه تركيب حركتِ نور و حركت زمين باشد و سبب امكانِ قبول اين فرض اين بود كه شصت سال قبل از وى، رومِر (به شرح مذكور در متنِ كتاب) ثابت كرده بود كه سرعت نور متناهى است و بنابراين مي‌دانست كه سرعت حركت زمين با سرعت نور قابل مقايسه است و لذا تركيبِ اين دو سرعت، معقول و منشأِ اثر است." (هاپوود جيمز، 1381، ص78، پاورقي).
اين دو مورد نخستين پيشينه براى بازانديشى درباره مسايل تجربى و عينى در علم مكانيك آسمان(Celestial mechanics) بود كه در غرب به وقوع پيوست. و هر چه در عالمِ غرب مشاهده شده است، پس از اين دو مورد بوده است و در حقيقت، خودِ دانشمندان غربى تقريباً همه آنچه ارائه كرده‌اند برگرفته از منابع به غارت رفته از سرزمين‌هاى اسلامى بوده است. پس از رسيدنِ آثار علمى دوره اسلامى علوم به دست غربي‌ها ده‌ها سال طول كشيد تا بتوانند به‌طور پراكنده و ناقص، نظرياتِ دانشمندان اسلامى را از كتاب‌هاى آنها استخراج كرده و به صورت محدود و تدريجى مطرح كنند؛ و دليل اساسيِ اين تاخير در ارائه نظرياتِ جديد در ستاره‌شناسى و مكانيك آسمان، درك نكردنِ سطح و عمقِ مباحث و مسائل مطرح شده در آثار مسلمانان توسط آنان بود. اين عامل باعث شده است تا حتى امروزه نيز بسيارى از زواياى عميقِ علمى همچنان در اين آثار پوشيده بماند.
موقعيتِ زمين و خورشيد در زبانِ قرآن و روايات زمين و خورشيد در قرآن
همه آثار و دست‌آورد‌هاى عميقِ علمى مسلمانان در دوره شكوفايى علوم، مرهون معارف و آموزه‌هاى والاى متونِ دينى است. در علم نجوم نيز الهام‌هايى از قرآن و زبانِ ائمه عليهم‌السلام رهنمون دانشمندان به افق‌هاى برتر از يافته‌هاى يوناني‌ها بوده است كه اشاره و بررسى برخى از آنها مفيد خواهد بود. آيات و رواياتى كه ذكر مي‌شود مواردى هستند كه مورد استناد گذشتگان بوده است و در زمينه‌ها و مسائل ديگرى از علومِ نجوم، فيزيك، و كيهان‌شناسى، معارف و آموزه‌هاى دست‌نخورده‌اى وجود دارد كه استخراجِ آنها همتِ عالى و تلاش اساسيِ مسلمانان را به خود مي‌طلبد. مسائلى نظيرِ: حفره‌هاى آسمانى، فواصل ستارگان، موجودات فرازمينى ( Transterrestrial )، وجود سياراتِ مسكون، و بسيارى ديگر از مسائل كه مسلمانان به خاطر عواملِ متعددى، به كشف و بازخوانيِ آن آموزه‌ها توفيق نيافته‌اند.
1. آياتى از سوره يس و تفسيرِ علامه طباطبايى از آن
"والشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز العليم جريان شمس همان حركت آن است، و لام در جمله "لمستقرلها" به معناى الى ـ به سوى و يا براى غايت ـ تا مي‏باشد. و كلمه مستقر مصدر ميمى و يا اسم زمان و يا اسم مكان است؛ و معناى آيه اين است كه: خورشيد به طرف قرار گرفتن خود حركت مي‏كند و يا تا آنجا كه قرار گيرد حركت مي‏كند، يعنى تا سرآمدن اجلش، و يا تا زمان استقرار، و يا محل استقرارش حركت مي‏كند. حال ببينيم معناى جريان و حركت خورشيد چيست؟
از نظر حس اگر حساب كنيم، حس آدمى براى آفتاب اثبات حركت مي‏كند، حركتى دورانى پيرامون زمين، و اما از نظر بحث‌هاى علمى قضيه درست به عكس است؛ يعنى خورشيد دور زمين نمي‏چرخد، بلكه زمين به دور خورشيد مي‏گردد. و نيز اثبات مي‏كند كه: خورشيد با سياراتى كه پيرامون آنند به سوى ستاره نسر ثابت حركتى انتقالى دارند. و به هر حال حاصل معناى آيه شريفه اين است كه: آفتاب پيوسته در جريان است، مادامى كه نظام دنيوى بر حال خود باقى است، تا روزى كه قرار گيرد و از حركت بيافتد، و در نتيجه دنيا خراب گشته، اين نظام باطل گردد.
...اما اينكه بعضى جريان خورشيد را بر حركت وضعى خورشيد به دور مركز خود حمل كرده‏اند، درست نيست، چون خلاف ظاهر جريان است، زيرا جريان دلالت بر انتقال از مكانى به مكانى ديگر دارد.
..."و القمر قدرناه منازل حتى عاد كالعرجون القديم" آيه شريفه از آيت قمر، تنها احوالى را كه نسبت به مردم زمين به خود مي‏گيرد بيان كرده، نه احوال خود قمر را و نه احوال آن را نسبت به خورشيد؛ و از اين جا است كه مي‏توان گفت: بعيد نيست مراد از تجرى در جمله "و الشمس تجرى لمستقر لها"، اشاره باشد به احوالى كه خورشيد نسبت به ما دارد، و حس ما از ظاهر اين كره احساس مي‏كند، و آن عبارت است از حركت روزانه و فصلى و ساليانه‌اش؛ همچنين بعيد نيست كه مراد از جمله "لمستقر لها" اشاره باشد به حالى كه خورشيد في‌نفسه دارد، و آن عبارت است از اينكه نسبت به سياراتى كه پيرامونش در حركتند، ساكن و ثابت است، پس گويا فرموده: يكى از آيت‏هاى خدا براى مردم اين است كه خورشيد در عين اينكه ساكن و بي‌حركت است، براى اهل زمين جريان دارد، و خداى عزيز عليم به وسيله آن سكون و اين حركت پيدايش عالم زمينى و زنده ماندن اهلش را تدبير فرموده، و خدا داناتر است.
..."و كل فى فلك يسبحون" يعنى هريك از خورشيد و ماه و نجوم و كواكب ديگر در مسير خاص به خود حركت مي‏كند و در فضا شناور است، همان‌طور كه ماهى در آب شنا مي‏كند، پس كلمه فلك عبارت است از همان مدار فضايى كه هريك از اجرام آسمانى در يكى از آن مدارها سير مي‏كنند، و چون چنين است بعيد نيست كه مراد از كلمه كل هر يك از خورشيد و ماه و شب و روز باشد، هرچند كه در كلام خداى تعالى شاهدى بر اين معنا نيست و اگر در جمله "يسبحون" ضمير جمعى آورده كه خاص عقلا است، براى اين است كه اشاره كند به اينكه هر يك از اجرام فلكى در برابر مشيت خدا رام است و امر او را اطاعت مي‏كند، عيناً مانند عقلا، همچنان كه اين تعبير در جاى ديگر نيز آمده و فرموده است: "ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للأرض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين"." (طباطبايى، 1374، ج17، ص133 به بعد. و نيز: طباطبايى، 1374، ج17، ص89 و بعد).
2. ذكر برخى ديگر از آياتِ قرآنى در زمينه انواع حركت‌هاى زمين:
برخى از اساتيدِ فن نجوم و مفسران قرآن، در زمينه اثبات نوعى حركت براى زمين ذكر كرده‌اند كه در اينجا فقط به‌طور گذرا و مختصر يادآورى مي‌شود:
الف. " و ترى الجبال تحسبها جامده و هى تمر مر السحاب" (نمل/88)
ب. "هو الذى جعل لكم الارض ذلولا فامشوا فى مناكبها" (ملك/15)
ج. "و الذى جعل لكم الارض مهدا" (طه/53)
د. و الارض بعد ذلك دحاها" (نازعات/30) (زمانى قمشه‌اى، همان، ج1، ص70 به بعد).
و آيات ديگرى كه در اين باب مطرح شده است. و ما از بررسيِ كامل و مفصلِ آن‌ها در اين مختصر چشم‌پوشى مي‌كنيم.
زمين و خورشيد در روايات
رواياتِ زيادى در متنِ كتاب‌هاى حديثيِ شيعه وارد شده است كه به نوعى دلالت بر حركتِ زمين در عرصه آسمان دارند، كه ملاحظه آنها از لحاظِ نگرشِ درون‌دينى به مسئله هيات و دين، بسيار مهم است؛ از اين‌رو برخى از آنها را با توجه به عينِ عباراتى كه در اين روايات آمده است بررسى مي‌كنيم.
1. روايتِ مربوط به مناظره امام رضا عليه السلام با اهل كتاب:
در روايتى كه از ماجراى مناظره امام رضا عليه السلام با اهل كتاب و فضل بن سهل، نقل شده است، به‌طور كاملاً صريح و دقيق، مركزيت خورشيد در وسطِ آسمان را بر مي‌خوانيم:
"روزى امام رضا عليه السلام، در مرو با مأمون و فضل، بر سرِ سفره‌اى نشسته بودند، كه اشعث بن حاتم پرسيد: آيا روز، اول خلق شده است يا شب؟ امام در پاسخ فرمود: از قرآن جواب دهم يا از علم حساب (علم نجوم)؟ فضل در آن هنگام گفت: از هر دو پاسخ بگو. امام فرمود: البته مي‌دانيد كه طالع دنيا، سرطان است؛ و سيارات موضعِ شرفِ آن هستند، زحل در برج ميزان، مشترى در برج سرطان، خورشيد در برج حمل، و ماه در برج ثور قرار دارند؛ و اين قضيه دلالت دارد بر اينكه خورشيد در وسطِ آسمان قرار دارد؛ و اين نكته موجب مي‌شود بر اينكه روز قبل از شب خلق شده باشد.
اما دليلِ اين مسئله از قرآن اين است كه حق تعالى فرمود: سزاوار نيست كه خورشيد ماه را درك كند، و شب از روز پيشى بگيرد." (ابن شهرآشوب مازندرانى، 1379ق، ج4، ص353. و نيز: مجلسى، همان، ج54، ص226. براى اطلاع از اصطلاحاتِ به كار رفته در روايت، رجوع به كتاب‌هاى زير بسيار مفيد خواهد بود: مسعودى، 1382، ص150. قمى، 1375، ص58 به بعد. و نيز: حسن‌زاده آملى، 1371، ج1، ص69 به بعد).
همانگونه كه از كلمات و عباراتِ اين روايت معلوم مي‌شود، امام عليه السلام، خواسته است در قالبِ اين اصطلاحات، ثابت بودنِ خورشيد براى گردشِ سيارات به دورِ آن را بيان نمايد؛ لذا معنا كردنِ آن بر اساس زمين‌مركزى و هياتِ بطليموسى، نادرست است. (همانگونه كه استاد حسن‌زاده آملى به اين عمل دست زده‌اند: دروس هيات و ديگر رشته‌هاى رياضى، ج1، ص71 و بعد. و نيز، همانگونه كه علامه مجلسى و سيد بن طاووس چنين كارى كرده‌اند: بحارالانوار، ج54، ص226 به بعد).
2. بيان امام على عليه السلام درباره نحوه حركت زمين :
حضرت على عليه السلام با بيانى زيبا و صريح، در يكى از خطبه‌هايش معروف به "عجايبى از ساختار هستي"، حركتِ زمين را به حقيقت‌جويان طريقِ امامت و كمال يادآور شده است كه مثل ساير رهنمودهاى انسان سازش، مورد غفلت واقع شده، و از سوى مفسران و شارحانِ گفته‌هاى آن حضرت، براساسِ انديشه‌هاى وام گرفته شده از يونانيانِ باستان، ترجمه و توضيح داده شده است. اين نكته نغز در گفتارِ ايشان چنين است:
"... و محكم زمينى را كه آسمان آن را حمل مي‌كند ... كوه گردانيد سنگينيِ آن را ... پس زمين على رغمِ اينكه داراى حركت است ساكن شد ... همانا در اين حقيقت عبرتى براى كسانى است كه خشيت الهى دارند." (امام على، 1415ق، ص444، خ211).
اما عبارتى با اين وضوح و صراحت از سوى مفسران و شرح‌دهندگانِ فرمايشات امام، با پشتوانه‌هاى فكريِ زمين‌مركزى تفسير و تشريح شده است؛ و براساسِ آن پنداشت‌ها توجيه‌هاى بي‌جا و بي‌ربطى به هم بافته‌اند، كه انسانِ انديشمند با مطالعه آن بسى در تأسف و افسوس فرو مي‌رود. (ابن ابى الحديد، 1404ق، ج11، ص58. و نيز: مجلسى، همان، ج54، ص41)
3. بيانِ امام صادق عليه السلام در رد دورانِ فلك :
شخصى به اسمِ هشام خفاف كه اهل عراق بوده است، از امام صادق عليه السلام نقل كرده است:
روزى در خدمتِ ايشان بودم كه فرمود: بينش تو نسبت به نجوم چگونه است؟ سپس پرسيد: دورانِ فلك چگونه است؟ من هم با چرخاندنِ كلاهم به ايشان نشان دادم؛ در حاليكه ايشان فرمود: اگر حقيقت آنگونه است كه تو مي‌گويى، پس حال و روزِ ستاره‌هاى مهمى صورت‌هاى فلكيِ دب اكبر و دب اصغر يعني) بنات النعش، جدى، و فرقدين، چيست كه در طول ايام سال هيچ نوع گردشى از آنچه كه تو نشان دادى ندارند؟ من در پاسخ به ايشان گفتم: به خداوند قسم ياد مي‌كنم كه من در اين‌باره هيچ نمي‌دانم و تا كنون از هيچ كسى از اهل علم نجوم چنين مسئله‌اى نشنيده‌ام كه مطلبى در اين مورد گفته باشند. ..." (كلينى، 1365، ج8، ص352. و نيز: مجلسى، همان، ج47، ص225).
روشن است كه ستاره‌هاى پيرامونِ هر دو قطب به ميزانى ويژه خود نيزحركت مي‌كنند، اما آنچه مهم است اين نكته است كه حركتِ آن ستاره‌ها به هيچ عنوانى قابل مقايسه و تطبيق با حركت و جابجاييِ ستاره‌هاى منطقه استوايى، دايره البروجى (Ecliptic )، و منطقه البروجى ( Zodiac ) نيست؛ از اين‌رو امام در مقايسه بسيار ساده و قابل فهمى، حركت آن ستاره‌ها را رد نمود تا به منجم عراقى آموزش دهد كه دوران كواكب آنگونه كه در ظاهر به چشم مي‌آيند نمودى بيش نيست، و نظريه دوران افلاك نيز به آن مفهومى كه در عالم علمِ نجوم رايج است، باطل و توهمى بيش به شمار نمى رود.
4. بيان امام صادق عليه السلام درباره حركت زمين
امام صادق عليه السلام در مناظره‌اى با يكى از زنديقانِ زمان خود كه سوالاتى از ايشان پرسيده بود، اينگونه پاسخ گفته است:
...هر آينه اشياى عالم بر پديد آمدنِ خود گواهى مي‌دهند، مثلا دورانِ فلك با هر آنچه كه در اوست، به حركت درآمدنِ زمين با هر آنچه كه بر روى آن است، و دگرگونى زمان‌ها، و همه حوادثى كه با كم و زياديش اتفاق مي‌افتند، دل و جانِ آدمى را بر اين مي‌دارند كه براى تمام عالم سازنده و تدبيرگرى است. ..." (احمد بن على طبرسى، 1403ق، ج2، ص336. و نيز: مجلسى، همان، ج 10، ص164).
دقت در عبارات اين روايت، چند نكته را روشن مي‌كند:
ـ براساسِ روايتى كه دوران فلك را رد كرده بود، چنين به نظر مي‌رسد كه تعبيرِ دوران فلك، با توجه به سيستم گردشيِ ظاهرى ستارگان در گستره ديدِ آسمان، مطرح شده باشد، نه براساسِ حقيقت هستي. لذا حمل روايت به معناى زمين‌مركزى و افلاكِ بطليموسى، امرى خلافِ ظاهر و مبناى علم شناختيِ امام بر حقيقتِ كاينات است.
ـ از طرفى، اين نوع معنا، با ظاهرِ روايت كه تصريح و تأكيد بر "به حركت در آمدن زمين" دارد، در تنافى و ناسازگارى مي‌افتد. و علاوه بر اين، با روايت قبلى نيز دچارِ تناقض و تعارض مي‌شود. از اين‌رو، تنها راه معنا كردنِ دوران فلك در اين روايت، بر نمودِ ظاهرى آسمان منحصر مي‌شود.
ـ نكته مهم‌تر اينكه، تحركِ زمين و هر آنچه بر روى آن است، به‌طورِ كاملاً صريح و بي‌پرده، حركت كردن آن را مطرح مي‌كند. و نيازى به تاويل، و يا تطبيق با نظريات علمى (چه زمين‌مركزى و چه خورشيدمركزي) نيست. اگرچه در روايت مذكور به مركزيت خورشيد هيچ اشاره‌اى نشده است، ولى نيك روشن است كه با عنوان كردنِ حركت زمين، مخالفتى كاملاً ظاهرى و صريح با ساختار و مبانيِ سيستم زمين‌مركزى به عمل آمده است، كه خود مسئله‌اى حائز اهميت است.
ـ بعلاوه، با توجه به تصريحى كه امام درباره حركت خودِ زمين دارد، هيچ دليلى ير تاويلِ حركتِ زمين در اين روايت به حركت بخش‌ها و مناطق گوناگون زمين در اثر زلزله و ساير بلاياى طبيعى نيست.
با در نظر گرفتن اين نكات، به‌خوبى متوجه مي‌شويم كه تاويل‌ها، و تفسيرهاى ناهمساز و بي‌ارتباط با صريحِ روايت، كه از سوى عده‌اى از محدثان و مفسران مطرح شده است، امرى نادرست و بى اعتبار به شمار مي‌رود. (نظير آنچه كه علامه مجلسى در تفسير اين روايت بيان كرده است: مجلسى، همان، ج54، ص78 به بعد).
5. تعبيرِ حضرت على عليه السلام درباره حركاتِ زمين :
امام على عليه السلام، با دو نوع تعبيرِ بسيار زيبا و نغز در خطبه معروف به اشباح (خ 91) از نهج البلاغه، حركت‌هايى بيش از يك حركت را براى زمين مطرح نموده است، كه اگر كسى با ذهنى خالى و بدون پيش‌فرض‌هاى نادرست به استقبالِ عبارات آن برود، بدون هيچ شكى، معارفى در رديه و مخالفتِ صريح با سيستم زمين‌مركزى و سكونِ آن، برخواهد خواند:
"... و حركت‌هاى زمين را به سبب كوه‌هاى سخت و سنگينِ سر به فلك كشيده تعديل كرد ... درنتيجه، به واسطه فرو رفتن كوه‌هاى در دلِ زمين، زمينِ داراى حركات، از لرزش و اضطراب آرام گرفت." (امام على عليه السلام، همان، ص163، خ 91. و نيز رجوع شود به: زمانى قمشه‌اى، همان، ج1، ص78).
همانگونه كه روشن است، امام على عليه السلام در اين عبارات، به موجوديتِ انواع حركت در روند گردشيِ زمين اشاره نموده است. و اين نوع تعابير به طور صريح در رد و مخالفت با انديشه سكون و مركزيت زمين عنوان و مطرح شده است.
مسئله‌اى كه باقى مي‌ماند اين است كه اگر نتوان با تكيه بر اين آيات و روايات بر حركتِ زمين و خورشيدمركزى به خاطرِ وجودِ رواياتى مخالف با آنها استدلال نمود، نهايت سخن اين است كه به همين طريق نمي‌توان با آيات و رواياتِ مربوط به سكونِ زمين و حركت فلك و خورشيد آن طرف قضيه را نيز اثبات كرد؛ زيرا كه اين دو قسم از آيات و روايات در دو طرفِ نقيض و در تقابل با هم قرار مي‌گيرند. به هر حال اگر همين قدر از جنبه دين‌شناختيِ مسئله را هم نتوان اثبات كرد، تكيه ستاره‌شناسانِ شيعى بر چنين انديشه‌اى با توجه به آموزه‌هاى دينيِ برگرفته از معارف اهل بيت براى اثبات مسئله كافى است.

منابع‏

1- ابن ابى الحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، 1404ق، (افست از چاپ دوم، داراحياء الكتب العربيه، 1387ق.)
2- ابن طاووس، سيد رضى الدين على بن موسى بن جعفر، فرج المهموم، قم، دار الذخائر، 1387.
3- ابوعلى سينا، حسين بن عبد الله، طبيعيات شفاء، ج2.
4- ارسطو، در آسمان، اسماعيل سعادت، تهران، هرمس، اول، 1379.
5- اكرمى، موسى، كيهان‌شناسى افلاطون، تهران، دشتستان، اول، 1380.
6-الفاخورى، حنا، الجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهانِ اسلام، عبدالمحمد آيتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، بنجم، 1377.
7- امام امير المومنين، على بن ابى طالب عليه السلام (سيد رضي)، نهج ‏البلاغه، صبحى صالح، قم، دار الاسوه، اول، 1415ق.
8- بيرونى، ابوريحان محمد بن احمد، استيعاب الوجوه الممكنه لصنعه الاصطرلاب، به تحقيقِ مرحوم سيد اكبر جواديِ حسينى و مقدمه استاد بزرگوار علامه حسن‌زاده آملى، مشهد، بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى، اول، 1380.
9- بيرونى، ابوريحان محمد بن احمد، تحقيق ما للهند، لبنان، بيروت، عالم الكتب، الطبعه الثانيه، 1403ق-1983م.
10- بيرونى، ابوريحان محمد بن احمد، القانون المسعودى، هند، حيدرآباد الدكن، مطبعه مجلس دائرهًْ المعارف العثمانيه، الطبعه الاولى، 1373ق-1954م، ج1.
11- ثروتيان، بهروز، آيينه غيب نظامى گنجه‌اى، تهران ـ كرج، نشر كلمه ـ دانشگاه آزاد اسلامى كرج، اول، 1369.
12- جورج صليبا،("the development of astronomy in Mdieval Islamic Society"
حسن بن على قمى، ابونصر، المدخل الى علم احكام النجوم، تحقيق جليل زنجانى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، و دفتر نشر ميراث مكتوب، اول، 1375.
13- حسن‌زاده آملى، حسن، دروس هيات و ديگر رشته‌هاى رياضى، قم، دفتر انتشارت اسلامى، اول، 1371، ج1.
14- حلبى، على اصغر، تاريخ تمدن اسلام، تهران، بنياد، اول، 1365.
15- دورانت، ويل، تاريخ تمدن، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1367، ج 2،ج4.
16- دبيران كاتبى قزوينى، نجم‌الدين، حكمهًْ العين، دكتر عباس صدرى، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايى، اول، 1375.
17- راسل، برتراند، تاريخ فلسفه غرب، نجف دريابندرى، تهران، پرواز، ششم، 1373، ج1، ج2.
18- زمانى قمشه‌اى، على، هيات و نجوم اسلامى، قم، موسسه فرهنگى سماء، اول، 1381، ج1.
19- زيليك و اسميت، نجوم و اختر فيزيك مقدماتى، جمشيد قنبرى و تقى عدالتى، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوى، اول، 1376، ج1.
20- سيد رضى، ابوالحسن محمد بن حسين بن موسى موسوى بغدادى، نهج‌‏البلاغه، صبحى صالح، قم، دارالاسوه، اول، 1415ق.
21- شريف، ميان محمد، تاريخ فلسفه در اسلام، احمد آرام (بخش رياضيات و نجوم) تهران، مركز نشر دانشگاهى، اول، 1367.
22- طباطبايى، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، سيد محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، پنجم، 1374، ج17.
23- طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم، اسماعيليان، چهارم،1374، ج17.
24- طبرسى، ابومنصور احمد بن على، الاحتجاج، تحقيق سيد محمدباقر موسوى خراسانى، مشهد، نشر مرتضى، 1403ق (افست از چاپ 1401ق، بيروت، موسسه الجواد)، ج2.
25- غزنى، سرفراز، سير اختران در ديوان حافظ، تهران، انتشارات اميركبير، ؟، 1363.
26- قرآن كريم، ترجمه محمد كاظم معزى، تهران، موسسه انتشاراتى صابرين، اول، 1375.
27- كرومبى، آ.سى، از آگوستين تا گاليله، احمد آرام، تهران، سمت، اول، 1371، ج1.
28- كشى، محمد بن عمر، رجال الكشى، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.
29- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى، الكافى، تهران دارالكتب الاسلاميه، چهارم، 1365، ج8.
30- گمپرتس، تئودور، متفكرانِ يونان، محمد حسن لطفى، تهران، خوارزمى، اول، 1375، ج3.
31- ليندبرگ، ديويد. سى، سرآغازهاى علم در غرب، دكتر فريدون بدره‌اى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، اول، 1377.
32- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، بيروت، موسسهًْ الوفا، 1404ق، ج10، ج47، ج54، ج57.
33- محمد بن شهرآشوب مازندرانى، رشيدالدين، مناقب آل ابى طالب عليه السلام، قم، موسسه انتشارات علامه، 1379ق، ج4.
34- سعودى، شرالدين محمد بن مسعود، جهان دانش، تهران، ميراث مكتوب، اول، 1382.
35- مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، اوايل المقالات، قم، كنگره شيخ مفيد، اول، 1413ق.
36- نصر، سيد حسين، علم و تمدن در اسلام، احمد آرام، تهران، خوارزمى، دوم، 1359.
37- نعمه، عبدالله، فلاسفه شيعه، سيد جعفر غضبان، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، اول، 1367.
38- نعمه، عبدالله، هشام بن حكم، لبنان، بيروت، دارالفكر، ؟، 1405ق.
39- هلزى هال، لويس ويليام، تاريخ و فلسفه علم، عبدالحسين آذرنگ، تهران، سروش ، اول، 1363.
40- هيات نويسندگان زير نظر سروپاولى رادا كريشنان، تاريخِ فلسفه شرق و غرب، خسرو جهاندارى، تهران، سازمان انتشاراتِ علمى و فرهنگى، اول، 1367، ج1.
41- هاپوود جيمز، جيمز، فيزيك و فلسفه، على قلى بيانى، تهران، انتشاراتِ علمى و فرهنگى، سوم، 1381.

رحيم قربانى

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



در مريخ‌ خبري از صورت انسان نيست‌‏

در دهه 70 ميلادي آژانس فضانوردي امريكا دو فضاپيماي كاوشگر موسوم به «وايكينگ1» و «وايكينگ2» را با هدف ‏جستجوي اطلاعاتي كاربردي و برملا كننده حقايق به سوي مريخ پرتاب كرد. هر دوي اين فضاپيماها پس از رسيدن ‏به فاصله‌اي مناسب نسبت به مدار مريخ، شروع به تصويربرداري از سطوح مختلف اين سياره مرموز كردند. اين ‏تصاوير پس از ثبت به مركز فرماندهي ناسا ارسال شد. تا پس از بررسي‌هاي مختلف بتوان برخي رموز مربوط به ‏اين سياره را برملا كرد.‏
 
اما يكي از اين تصاوير براي سال‌هاي متمادي مجال بحث ميان گروه‌هاي مختلف حتي محققان و چهره‌هاي آكادميك ‏جهان بوده است. در اين تصوير تپه‌اي روي بخشي از سطح مريخ ديده مي‌شود كه در نگاه نخست بي‌شباهت به ‏صورت انسان نيست.
در آن سال‌ها نظريه‌پردازي به نام ريچارد هاگلند با طرح نظريه‌اي جنجال برانگيز، ذهنيت نادرستي براي عوام مردم ‏ايجاد كرد كه تا سال‌هاي طولاني موجب طرح نظريه‌هاي نادرست مرتبط با آن شد و متاسفانه هنوز هم بسياري از ‏مردم خيالپرداز جهان با باور چنين توهماتي مدعي حيات مدرن و پيشرفته در مريخ هستند!
‏ هاگلند در يكي از سخنراني‌هاي تاريخي و البته جنجال برانگيز خود مدعي شد كه اين تپه شبيه به صورت انسان ‏نيست بلكه دقيقا خود صورت انسان است! هاگلند با طرح اين نظريه اين گونه متصور شده بود كه روي مريخ ‏اجتماعي از موجودات جاندار وجود دارد و تپه (صورت انسان!) مورد نظر نيز از مظاهر بارز حيات چنين جانداراني ‏است. وي همچنين مدعي شده بود كه چنين نمادي نشان از وجود شهري موسوم به «كايدونيا» در مريخ است. ‏ اين تصوير و ذهنيت ايجاد شده براي سال‌هاي متمادي ذهن مردم عام را به خود مشغول كرده بود تا اين‌كه به لطف ‏توسعه فناوري‌هاي فضايي و ارسال ماهواره‌هاي دقيق و كاربردي‌تر به سوي مريخ و در نهايت تصويربرداري‌هاي ‏مجدد از سطح اين سياره و منطقه «كايدونيا» مشخص شد اين صورت تنها يك تپه فرسايشي است و نه چيز ‏ديگري!
‏ نكته جالب درخصوص طرح اين ادعا و تصاوير بعدي كه ناسا از سطح مريخ منتشر كرد، واكنش هاگلند به ‏شفاف‌سازي ناسا بود. اين نظريه‌پرداز مدعي شد تجهيزاتي كه ناسا براي تصويربرداري مجدد از سطح مريخ ‏استفاده كرده بود به دقت و حساسيت تجهيزات فضاپيماي وايكينگ نبوده‌اند. او همچنين مدعي شد كه ناسا با ‏دستكاري در تصاوير بعدي كه از مريخ تهيه كرده بود تلاش كرده تا اين تپه كمتر به صورت انسان شباهت داشته ‏باشد. ‏ البته هاگلند در طرح چنين تصوراتي تنها نبوده است. وي به همراه توماس اي.بردن نظريه فيزيكي خاص خود تحت ‏عنوان «فيزيك ماوراء ابعاد» را مطرح كرده‌اند. اما نكته جالب اين است كه اين نظريه و مقالات مرتبط به آن در هيچ ‏انستيتو و دانشگاهي تدريس نمي‌شود!
‏ وي درخصوص اثبات ادعاهاي خود حتي متوسل به بيان اين نكته شده است كه در داخل بدنه آزمايشگاه پيش ‏رانش جت در ناسا كه به وسيله انستيتو تحقيقات كاليفرنيا اداره مي‌شود دوستان نفوذي دارد كه اطلاعات لازم را ‏از طريق آنها به دست مي‌آورد! حال آن‌كه ناسا اين ادعاها را بارها رد كرده است.
‏ البته ريچارد هاگلند خود را تنها به ارائه نظريه‌هاي جنجال برانگيز درباره وجود تمدن‌هاي مدرن و پيشرفته در مريخ ‏محدود نكرده است. وي مقالات و كتاب‌هاي مختلفي درباره وجود چنين تمدن‌هايي در ماه، مشتري و حتي زحل ‏ارائه كرده است كه شايد بهتر باشد به جاي اطلاق عنوان بدفهمي علمي ناشي از انتشار آنها، آن را نوعي توطئه ‏و خيانت علمي عنوان كرد. وي در اين مقالات مدعي شده است كه ناسا و دولت امريكا بنا به دلايل خاص خود و ‏توجيهاتي كه براي خود متصور شده‌اند وجود چنين تمدن‌هايي را مخفي نگاه داشته‌اند. هاگلند براي جا انداختن ‏چنين انحرافاتي كه البته هزاران و حتي ميليون‌ها نفر را نيز مشغول به خود كرده است از تمامي ابزارهاي ممكن از ‏سخنراني، انتشار نوار ويدئويي و كتب گرفته تا گفتگوهاي مفصل با رسانه‌هاي خبري و برگزاري كنفرانس‌هاي ‏مطبوعاتي بهره‌برداري كرده است.
‏ اما بدفهمي‌ها يا توطئه‌هاي علمي ناشي از نظريه‌هاي مطرح شده از سوي هاگلند به همين جا ختم نمي‌شود. ‏وي در جريان برخي سخنراني‌هاي خود چنين تفكري را مطرح كرده بود كه به احتمال فراوان، مريخي‌هاي مربوط به ‏دوران‌هاي بسيار دور به سوي زمين فرار كرده و اجتماعات انساني را با استفاده از تكنيك‌هاي خاص مهندسي ‏ژنتيكي توليد كرده‌اند. وي حتي مدعي شد اين اجتماعات انساني بي‌ارتباط با مريخي‌ها نيستند.
‏ تا اين كه در پنجم آوريل سال 1998 ميلادي فضاپيماي گزارشگر مريخ تصاوير بهتر و واضح‌تري نسبت به تصاوير ‏قبلي از منطقه «كايدونيا» به زمين فرستاد كه نشان مي‌دهند توهم صورت انسان حقيقتا چيزي جز ارتفاعات ‏نامنظم موجود در سطح مريخ نيستند.
‏ به لطف تداوم توسعه پيشرفت‌هاي فضايي در عرصه تصويربرداري‌هاي با كيفيت بالا، مهندسان و كارشناسان ناسا ‏در هشتم آوريل سال 2001 تصاوير كامل‌تري از مريخ و اين منطقه دريافت كردند كه خلاف جنبه ديگري از توهمات ‏هاگلند را اثبات مي‌كرد. در اين تصاوير بخوبي معلوم بود كه هيچ تقارني در تپه «صورت انسان» وجود ندارد. اما ‏هاگلند باز هم بيكار ننشست و در جوابيه‌اي نوشت: اين صورت حقيقتا نيمي انسان و نيمي گربه است و به همين ‏دليل نمي‌توان تقارني در آن پيدا كرد.
‏ حتي در تازه‌ترين تصاوير سه بعدي كه از مريخ در 21 دسامبر سال 2006 و با استفاده از دوربين با شفافيت بالاي ‏مدارگرد مارس اكسپرس دريافت و به زمين ارسال شد، بخوبي مشخص شد كه اظهارات هاگلند چيزي جز توهمات ‏بي‌پايه و اساس نبوده است. وي باز هم متقاعد نشد و اين گونه مدعي شد: علم به چيزي كه مي‌بينيم ‏نمي‌پردازد، بلكه به چيزي مي‌پردازد كه مي‌توان آن را اندازه‌گيري كرد. ‏ وي حتي مدعي شده است كه مريخ دربرگيرنده فسيل‌هايي است كه به واسطه حركت مريخ‌نوردان روح و فرصت ‏نابود شده‌اند! ‏ البته طي ماه‌ها و سال‌هاي اخير نيز موارد مشابهي متعلق به مريخ و عطارد مطرح شده است اما به دليل سطح ‏بالاي فناوري به كار رفته در ساخت سيستم‌هاي تصويربرداري، ديگر صحبتي از طرح نظريه‌هاي ساختگي و فريب ‏دهنده ارائه نشده است. در يكي از اين موارد مريخ نورد «روح» در سال 2007 تصويري از سطح بياباني مريخ به ‏زمين ارسال كرد كه در نگاه نخست، گوياي انساني نشسته روي تپه است.
‏ همچنين چند سال پيش تصويري از سطح عطارد ثبت و منتشر شد كه اجرام موجود در آن، تداعي‌كننده عنكبوتي ‏در حال حركت است.
‏ در اين ميان تلا‌ش براي يافتن سرنخ‌هايي از حيات در سياره مريخ همچنان ادامه دارد.‏

مهدي پيرگزي‌‏

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



هابل و كشف نيمي از ماده باريوني گمشده جهان

اگر چه جهان صدها میلیون کهکشان را در بر میگیرد، فقط اندازه کوچکی از ماده آن در میان این توده عظیم کهکشان ها مسکن گزیده است!
بیشترین مقدار ماده جهان که در مدت انفجار بزرگ و بعد از آن شکل گرفته است، باید در جای دیگری یافت شود.
هم اكنون در جستجويي گسترده از جهان ما، منجمان بر اين گفتارند كه سرانجام توانسته اند حدود نيمي از ماده معمول گم گشته راكه باريونها نام دارند در فضاي بين كهكشان ها بيابند.
اين قسمت مهم از جهان كه به عنوان مسافر بين كهكشاني شناخته شده است، اساسا در فضا ( از خارج از كهكشان راه شيري ما گرفته تا دورترين نقاط رصد شده عالم ما ) گسترانيده شده است.
هم اكنون سوالاتي چون : "باريون هاي مذكور كجا رفته اند؟" و "ويژگي هاي آن ها چيست؟" با اطمينان بيشتري از هميشه پاسخ داده ميشوند.
مايك شال از دانشگاه كلرادو ميگويد: "ما فكر ميكنيم كه در حال مشاهده گوشه اي از ساختاري تار مانند هستيم كه اسكلت اصلي جهان را تشكيل ميدهد. واقعيت جزئي را كه ما تاييد مي كنيم اين است كه فضاي ميان كهكشاني كه به نظر ميرسد خالي باشد، در واقع بخش عظيمي از ماده معمول باريوني جهان را تشكيل ميدهد."
سري مشاهدات هابل كه نزديك به يك دهه پيش توسط تود تريپ و همكارانش انجام گرفته بود براي اولين بار پيدايش داغ ترين زير ساختار از اين ماده گم شده در جهان ما را نشان داد. مطالعه آنها به وسيله مشاهدات طيف سنجي يك كوازار در طول مسير فضايي منتهي به كوازار براي يافتن گاز جذب كننده ميان كهكشاني انجام گرفت.
باريون ها همان پروتون ها، نوترون ها و ديگر ذرات زير اتمي هستند كه ماده معمول مانند هيدروژن، هليوم و ديگر عناصر سنگين تر را تشكيل ميدهند. ماده باريوني ستارگان، سيارات، اقمار و حتي گاز و غبار ميان ستاره اي را شكل ميدهد كه باعث به وجود آمدن ستارگان ميگردند.
تذكر منجمان بر اين مبني است كه ما نبايد ماده باريوني گم شده را با ماده تاريك جهان (حالت مرموز و عجيبي از ماده كه تنها با نيروي گرانش آن رديابي ميشود ) اشتباه بگيريم.
دنفورد و شال از دپارتمان اختر فيزيك و علوم سياره اي دانشگاه كلرادو در بولدر، به جست و جوي ماده گمشده باريوني با استفاده از نور كوازارهاي دور پرداختند تا بتوانند صحت ساختار تار مانندي را كه فضاي پنهان محسوس را در ميان كهكشان ها گسترانده است تاييد كنند؛ مانند درخشيدن يك چراغ قوه در ميان مه!
منجمان بااستفاده از STIS نصب شده بر روي تلسكوپ فضايي هابل و اكسپلورر FUSE سازمان فضايي آمريكا، گاز داغي را كشف كردند كه اكثر آن را اكسيژن و هيدروژن تشكيل ميدهد. اين گاز داغ يك ساختار سه بعدي از فضاي ميان كهكشاني را ترسيم ميكند. STIS و FUSE اثر انگشتهايي طيفي از اكسيژن و هيدروژن تركيب شده در نور كوازارها را نيز رديابي كردند.
نور كوازار مذكور براي كشف بيش از 650 فيلامنت هيدروژن در ساختار كيهاني اندازه گيري شد. هشتاد و سه فيلامنت در حالي يافت شدند كه در تماس با اكسيژن يونيزه شده بالايي قرار گرفته بودند كه در آن پنج الكترون كاملا ناپديد شده بود.
نتايج حاكي از آن است كه حضور اكسيژن يونيزه شده بالا و ديگر عناصر در بين كهكشان ها براي كشف مقادير عظيمي از هيدروژن داغ، پنهان و يونيزه شده در جهان مورد توجه قرار ميگيرد.
اكسيژن راديو اكتيو شده احتمالا در زماني شكل گرفته است كه ستارگان در حال انفجار در كهكشان ها، اكسيژن را به فضاي ميان كهكشاني جاري مي ساختند. فضاي ميان كهكشاني همان جايي است كه اكسيژن با هيدروژن متصور وجود به وسيله يك شوك موجي تركيب شده بود كه اين شوك موجي، اكسيژن را تا دماهاي بسيار بالا گرم كرد.
اين تيم همچنين حدود 20 درصد از باريون هايي را يافتند كه اشاره به فضاهاي خالي ميان فيلامنت هاي تار مانند دارند. درون اين فضاهاي خالي، كهكشان هاي كوتوله يا قسمت هاي كوچكي از ماده تبديل شونده به ستارگان و كهكشان ها در طول صدها ميليون سال، مي‌توانند امكان شكل گيري را پيدا كنند.
تاييد صحت اين ساختار كيهاني عظيم هدفي كليدي براي طيف سنج نقاط اوليه كيهاني خواهد بود كه ابزار علمي جديدي است كه فضانوردان قصد دارند آن را در مدت ماموريت سرويس دهي شماره 4 هابل در سال آينده بر روي آن نصب كنند.
شال ميگويد: "اين ابزار اين اجازه را به ما خواهد داد تا نمونه هايي جزئي تر و قوي تر از هسته اين ساختار تار مانند كيهاني به دست آوريم و پيش بيني ميكنيم كه مقدار بسيار بيشتري از اين ماده باريوني را پيدا خواهد كرد. هدف ما اين است تا وجود اين ساختمان تارمانند كيهاني را با نقشه برداري از ساختار آن، اندازه گيري فلزات سنگيني كه در آن يافت مي‌شود و همچنين با استفاده از دماي آن تاييد كنيم. مطالعه اين ساختمان كيهاني به ما اين شانس را ميدهد تا بفهميم كه كهكشان ها چگونه در دوره هاي زماني مختلف شكل گرفته اند."

همشهري آنلاين

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


دنباله راه شيري کشف شد

ستاره شناسان آمريکايي بخش جديد بزرگي از راه شيري را کشف کرده‌اند
به گزارش ايرنا از پايگاه اينترنتي روسيه اين بخش که در دورترين سمت اين مرکز کهکشاني از زمين قرار گرفته است دوقلوي حقيقي منطقه‌اي از ستارگان معروف به بازوي حلزوني است.
اين موفقيت به واسطه کشفي که 50 سال پيش صورت گرفته بود، ميسر شد. ستاره شناساني که فضا را به وسيله امواج راديويي رصد مي کنند، توده اي از گازهاي غيرمعمول را در فاصله اي حدود 10 هزار سال نوري از مرکز راه شيري کشف کردند و از آنجا که کهکشان ها معمولا متقارن هستند گمان کردند که شايد توده مشابهيدر طرف ديگر وجود داشته باشد.
با اين وجود تا حالا ستاره‌شناسان نتوانسته بودند اين موضوع را ثابت کنند زيرا مقادير زيادي از گاز هيدروژن ناشي از مرکز کهکشان جلوي ديد آنها را گرفته بود اما يک تلسکوپ قوي به دانشمندان کمک کرد تا چيزي را که دنبالش بودند، کشف کنند.
کارشناسان مرکز اختر فيزيک هاروارد-اسميتسونيا اين اطلاعات را تجزيه و تحليل کردند.
ستاره شناسان نتيجه گرفتند که دو بازوي حلزوني به اين نوار به اصطلاح ستاره‌اي در مرکز راه شيري متصل هستند. اين بازوها نتيجه طبيعي چرخش اين نوار هستند.

همشهري‌آنلاين

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 17 بهمن 1391  5:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها