0

نجوم و اختر شناسی

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



شش ابداع کهکشانی

قسمت اول

قریب به یک قرن پیش، اگر برای ارسال یک پیام خیلی عجله داشتید می توانستید از تلگراف استفاده کنید و اگر هم لازم بود پیام را خودتان برسانید باید با قطار سفر می کردید. حالا چه طور؟
با این پیش زمینه اکنون به زمان حال برگردید، به دنیای تلفن های هوشمند که قابلیت ارسال ایمیل دارند و همچنین سیستم های بی سیم نسل سوم.
اگر فکر می کنید این فناوری ها خیلی کاربردی هستند و زندگی شما را تغییر داده اند پس برای یک خبر دیگر آماده باشید: «تکنولوژی جدیدی در راه است که نحوه در دسترس بودن ما را هنگام حرکت و جابه جایی کاملا تغییر می دهد؛ تقریبا به همان اندازه که تلفن وهواپیما طی ۱۰۰ سال گذشته زندگی ما را متحول کرده اند».
متخصصان صنعت فناوری و آینده شناسان در حال حاضر به توصیف این فناوری های سیار می پردازند و تاثیرات آنها را بر زندگی ما برمی شمرند. بحث بر سر فناوری هایی نیست که روزی در آینده به منصه ظهور می رسند بلکه از ابزاری صحبت می کنیم که حداقل تا یکی دو سال آینده ساخته می شوند و حتی برخی از آنها از هم اکنون در دسترس قرار دارند. به هرحال بحث بر سر شش فناوری و ابداع است که سیمای زندگی را از بنیاد تغییر می دهند و در اینجا شرح مختصری از آنها ارایه می شود.

۱) پرداخت تلفنی
▪ روش قدیمی :

کیف پولتان را از جیب بیرون می کشید یا از کارت اعتباری و یا دبیت کارت برای پرداخت هزینه استفاده می کنید.

▪ روش جدید :

تلفن همراهتان مثل یک کیف پول سیار عمل می کند، موبایل را روی پایانه فروش حرکت می دهید و خرید می کنید. ایده استفاده از تلفن برای پرداخت هزینه سالیان سال مطرح بوده است اما با اقدام جدی شرکت NTT Docomo، بزرگ ترین تولیدکننده تلفن همراه در ژاپن، که برنامه کیف پول سیار را در سال ۲۰۰۴ تحقق بخشید واقعا به مرحله اجرا درآمد.
و اکنون به زعم کارن لرکر (Karen Lurker) مدیر ارتباطات شرکت DoCoMo تقریبا ۱۲ میلیون گوشی در اختیار کاربران این شرکت است که امکان استفاده از سیستم پرداخت سیار را برایشان فراهم می سازد.
این تلفن ها- و آنهایی که به زودی در ایالات متحده عرضه خواهند شد- با استفاده از تکنولوژی بی سیم ارتباطات برد نزدیک (NFC) عمل می کنند.
با حرکت دادن تلفن همراه در نزدیکی یک پایانه فروش که با این تکنولوژِی کار می کند، کار پرداخت هزینه به طور اتوماتیک انجام می شود. شرکت DoCoMo عمل پرداخت را به دو روش امکان پذیر ساخته است: اول با استفاده از سرویس Osaifu-Keitai، که امکان دانلود اعتباری به ارزش ۱۰ هزار ین در هر ماه (در حدود ۹۵ دلار) را از طریق سرویس داده های این شرکت در تلفن فراهم می شود و وقتی که شما تلفن تان را در مقابل پایانه فروش نگه می دارید از حجم اعتبار موجود در تلفن تان کسر می شود. آمار پرداخت های صورت گرفته نیز به صورت ماهانه به صورتحساب تلفن همراه کاربر اضافه می شود.
در روش د یگر تلفن همراه شما مثل یک کارت اعتباری عمل می کند و صورتحساب کاربر به طور جداگانه توسط شرکت صادرکننده کارت اعتباری برای او ارسال می شود. در این روش، کاربر می تواند با دانلود اطلاعات پرداخت ها در یک نرم افزار بر روی کامپیوتر شخصی، میزان دارایی و هزینه ها را کنترل کند. اما عامل محدودکننده در مورد سرویس یاد شده این است که بازرگانان و فعالان اقتصادی حتما باید پایانه فروش مخصوص این سرویس را خریداری کنند. با وجود اینکه استفاده از این سرویس ها به تازگی در ژاپن آغاز شده ولی ۷۸ هزار فروشگاه به پایانه های فروش مورد استفاده در سیستم osaifu-keitai و ۲۵ هزار فروشگاه به پایانه های فروش سرویس کارت اعتباری مجهز هستند.

۲) اعلام حضور
▪ روش قدیمی :

شما با فردی تماس می گیرید و اگر او در دسترس نبود برایش پیغام می گذارید.

▪ روش جدید :

با استفاده از قابلیت های متعدد «حضور»، شما اطلاع می یابید که شخص موردنظر کجاست؛ در چه زمانی، در چه مکانی است، قصد دارد کجا برود و چه وقت به مقصد خواهد رسید. بله، این روش بهترین راه برای پیدا کردن افراد است و البته از قابلیت های بسیار زیاد دیگری نیز برخوردار است. اگر از پیام فوری در یاهومسنجر و گپ های اینترنتی استفاده کرده باشید حتما با « فناوری اعلام حضور »، یا همان لامپ روشن و پیام کنار نام دوست اینترنتی تان نیز آشنایید. این فناوری مبتنی بر مکانیسمی است که در مورد آنلاین یا آفلاین بودن کاربر موردنظر و یا مشغول بودن به کاری و دور بودن از پشت میز کامپیوتر به شما اطلاع می دهد. اما با این همه به زودی تلفن همراه و سایر دستگاه های سیار چنان از قابلیت های مختلف برای اعلام حضور افراد موردنظر بهره مند می شوند که نه تنها اطلاعات مفصلی را در مورد مکان حضور افراد در اختیار می گذارند بلکه باعث بالاتر رفتن میزان کارایی و تاثیر شما و طرف های مقابل می شوند. در مقیاسی ساده و با توجه به گفته های کریس آیزاک، مشاور یک شرکت فعال در زمینه صنایع بی سیم ، با استفاده از سیستم قابلیت حضور و غیاب می توان تلفن ها را طوری برنامه ریزی کرد که برای برخی تماس های خاص زنگ بخورد و بقیه را به طور خودکار به سیستم پیام صوتی ارجاع دهد. نحوه کارکرد این سیستم به مکان شما بستگی دارد که توسط سیستم GPS موجود در دستگاه موبایل تان مشخص می شود و به محض ترک مکان و یا انحراف از مسیر، تغییر می کند و خود را با شرایط جدید تطبیق می دهد. آیزاک می گوید: این سیستم از حرکت شما در حد فاصل محل کارتان و موقعیت یک مشتری مطلع است و می توان طوری آن را تنظیم کرد که تماس های غیرضروری برخی افراد را به بخش پیام صوتی ارجاع دهد و در عوض تماس های ضروری از طرف کسانی مانند همسر فرد را بلافاصله برقرار سازد. البته کارکردهای این سیستم به این موارد خلاصه نمی شود و تکمیل پروتکل های تبادل اطلاعات در سیستم «حضور» و فرآیند مربوطه، رشد سیستم هایی که از این فناوری استفاده می کنند را تسریع خواهد کرد.
ادامه دارد ...

منبع:روزنامه فناوران

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



صورت فلکی دجاجه ، ماکیان

نام یک صورت فلکی در نیمکره شمالی آسمان . این صورت فلکی در اواسط شهریور ماه به بیشترین زاویه از افق می رسد. به شکل یک قو یا ماکیان بوده در پهنه کهکشان راه شیری قرار داشته و در برگیرنده چندین سحابی جالب و دسته های بزرگ و پراکنده ستاره ای می باشد.
ستاره ای که در انتهای این پرنده قرار دارد دنب یا دم نام دارد و ستاره جلویی نیز منقار نام دارد. دو سحابی بزرگ با نامهای سحابی آمریکای شمالی و تور پرده در محدوده آن قرار دارند. این دو سحابی در شبهای بسیار تاریک با دور بین شکاری قابل مشاهده است. یک چشمه رادیویی با نام دجاجه A یا (Cyg A) و یک چشمه اشعه ایکس با نام دجاجه X-1 یا Cyg X-1 از مهم ترین اجرام غیر ستاره ای آن به حساب می آیند.
صورت فلکی باشکوه دجاجه که به نظر می آید در حال پرواز از میان راه شیری به سمت جنوب است ، انسان را به یاد خدای خدایان زئوس می اندازد . می گویند او خود را به شکل یک قوی سفید در آورد ، تا خود را به " لدا " ) leda ) ی زیبا نزدیک کند . از این ارتباط دو فرزند به وجود آمد " هلنا " ( Helena ) ی زیبا و " پلی دویکس " ( polydeukes ) که از او با نام لاتینش یعنی " پولوکس " در صورت فلکی جوزا هم یاد می شود.

منبع:با اقتباس از کتاب صورتهای فلکی دکتر اوبلاکر ترجمه بهروز بیضایی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



ميكرو فضاپيماها

پراسانا چاندراسخار، گفت : " ما فرايندهايي در فضا كه شدت گرما را از بين ببرند يا فضاپيما را در شدت سرما ، گرم نگهدارد ، نداريم . ممكن است اين خيلي ناچيز به نظر برسد اما ، كنترل دمايي فضاپيما به طور قطع بسيار سخت است . فعلا ، هيچ راهي براي انجام آن براي فضاپيماهاي خيلي كوچك وجود ندارد ."
با وجود بها 5 هزار دلارگردش يك پوند از محموله بار معلق پيرامون ، انتظار مي رود ميكروفضاپيما نيروي محركه آينده توسعه ي هوافضايي باشد . با اين صنايع مينياتوري ، ناسا ، ارتش و شركت هاي خصوصي قادر خواهند بود كه كاوشگرها و ماهواره هاي بيشتر، باز كننده درها به سوي ژرفاي كاربردهاي جديد براي ارتباطات و دفاع ، با هزينه ي كمتر پرتاب كنند . اما قبل ازاينكه اولين ميكرو فضاپيما بتواند پرتاب شود ، دانشمندان نياز دارند سيستمهاي تنظيم دمايي بزرگ به كار رفته را براي كمك به جلوگيري از سوختن سفينه هاي امروزي درنور خورشيد فضا يا انجماد سفينه در درجه تاريكي فقدان خورشيد ، كوچك كنند .
فضا يك محيط بي رحم است . خارج از محدوده ي گرم و راحت اتمسفر زمين ، هر شاتل و ماهواره اي به ستيزه با ، گرما و سرماي خيلي زياد ، وزش نشات گرفته از ذرات بادهاي خورشيدي و زبانه هاي متناوب خورشيدي ، قابليت ايجاد خوردگي توسط اتم اكسيژن و دسته ي امواج فرابنفش نياز دارد .
بالاخره ، اينجا سنگهاي آسماني بسيار ريز ؛ خرده هاي باقي مانده سرگردان فضايي در سرعت بالاي 20 هزار مايل بر ساعت –تقريبا دهها ساعت سريعتر از هر گلوله اي در روي زمين - وجود دارند .
چاندراسخار و تيم اش بايد تكنولوژي تنظيم دمايي اي بسازند كه بتواند با تمام اين خطرات ستيز كند و هنوز به اندازه كافي براي استفاده در ميكرو فضاپيماها روشن باشد .
در فضاپيماهاي بزرگتر " حائلها "ي مكانيكي - كه چاندراسخار آنها را " درپوشهاي عظيم پنجره " مي نامد - و حلقه هاي لوله هاي خنك سازي ، كنترل دمايي را انجام مي دهند . جز معايب سنگيني و قيمت ، اين تكنولوژيها براي تركيب با ميكرو يا نانو فضاپيما دشوار يا غير ممكن هستند .
چاندراسخار به عهده گرفتن موضوع را از سال 2003 به عنوان يك شاخه از يك تكنولوژي نظامي آغاز كرده است . راه حل او طراحي شناخته شده به عنوان " سيستم الكتروكروميك پوسته نازك نشر متغير " ، يك " ساندويچ " باريك ، قابل انعطاف كه شبيه پلاستيك به نظر مي رسد و زماني كه يك بار الكتريكي به آن داده مي شود مي تواند تغيير رنگ دهد .
غشاي نازك مي تواند در ميكرو فضاپيما مانند يك پوست ، مبدل رنگ از روشن به تيره مبني بر در معرض بودن خودش در برابر نورشديد خورشيد يا تاريكي خيلي زياد به كار رود.چاندراسخار افزود كه "تغيير رنگ" در فروسرخ همانندطيف نور مرئي است
فيلم تغيير مكان مي دهد از يك وضعيت "نشر" بالا -يا نشر مقدار زيادي گرما – در دماهاي گرم و يك نشر كم يا عايق گذاري ، وضعيت در دماهاي انجماد . فيلم گرمايي همچنين يك لايه ي حفاظت كننده شامل اكسيدهاي ژرمانيوم و سيليسيوم دارد كه آن را در مقابل اتم اكسيژن حفظ مي كند ، كه مي تواند سفينه ها را پوسيده كند– يك مشكل جدي براي ايستگاههاي فضايي و ماهواره هاي اساسي ارتباطاتي- و مدت عمرشان را كوتاه كند .
روكش اكسيد سيليسيوم همچنين يك كاهنده ي "جذب خورشيدي" به سوي پوست را ارائه مي دهد . حتي در وضعيت رنگ روشن خودش ، پوست هنوز جاذب بالاي تابش خورشيدي است و بعنوان نتيجه مي تواند گرماي زيادي بدست آورد. روكش تضمين مي كند كه جذب خورشيدي زير يك مقدار كه مانع گرم شدن پوست تحت تابش مستقيم خورشيدي مي شود ، مي ماند .
با اينكه پوسته كمتر از يك صدم اينچ ضخامت دارد ، به اندازه كافي براي مقاومت كردن در برابر سنگهاي ريز آسماني درحال پرواز در ميان فضا محكم است .
چاندراسخار ،محقق شركت اشوين – اشس ( Ashwin-Ushas ) كه پژوهش را به همراه ناسا انجام مي دهد ، گفت :" آزمايش براي سنگهاي ريز آسماني خيلي ساده بود ما فقط يك توپ پر از ذرات كوچك و سوزنهاي باريك نيزه مانند بر روي آن را شليك كرديم " .
ديگر آزمايشات با بيشترين درجه حالت ارتجاعي پوسته را تاييد مي كنند . براي شبيه سازي جانشيني گرما وسرماي شديد فضا ، ابزار در خلا و در معرض دماهايي كه به طور مداوم بين -58 و 212 درجه ي فارنهايت متناوب است بيش از چندين ماه قرار گرفته است. پوسته به طور موفقيت آميزي اين و ساير آزمايشهاي ماندگاري را تحمل كرد . چاندراسخار گفت ابزار نتايج خيلي خوبي را در كل حاصل داده است .
چاندراسخار گفت :"اين كار يك بهبود بنيادي را روي كارهاي قبلي معرفي شده بوسيله ي اين شركت در الحاق يك لايه ي محافظت كننده نشان مي دهدكه به طور موثر جذب خورشيدي را تا يك مقدارقابل پذيرش كاهش مي دهد . تكنولوژي الكتروكروميك نشرمتغير يك تكنولوژي كاملاجديدپيشگام توسط اين شركت است .بنابربهترين اطلاعات ما ، هيچ گروه ديگري هيچ كاري را در اين حيطه انجام نداده است."
ناسا قصد دارد تا اولين نمونه هاي اوليه ميكرو فضاپيما درحال كاررا درسال 2013 تهيه كند ، همچنين چاندراسخار گفت كه تيم اش درحال كار كردن براي تهيه فيلم گرمايي آزمايش شده در فضا در نزديكترين زماني ممكن هستند .
گسترش ديگر ، ميكروفضاپيما در صور فلكي پرواز خواهد كرد ، آنها را تقريبا براي آشكارسازي يا سوزاندن در بيرون آسمان غير ممكن مي كند . با پرتابهاي ارزان قيمت تر و يك تعداد زيادتر از ماهواره هاي كوچك در مدار ، ميكروفضاپيما مي تواند قلمرو ماهواره هاي ارتباطي را با ، بسط دادن پيشرفت براي صنايعي كه اكنون براي تهيه آن ها قادر نيستند ، وسيع كند . كشف اجتماع بهبوديافته همان اندازه كه سريعتر و معتبرتر مي شود و ارتباط از دور در دسترس جهاني فقط يك شروع خواهد بود .
همچنين براي پوسته گرمايي به كار بردن درزمين امكان دارد .چاندراسخار گفت كه كشورهاي با آب و هواي گرم يا سرد مي توانند خانه ها را با اين پوسته تغييررنگ و نشر را به ارزاني براي تنظيم بهتر دما بسازند . او قبلا به پرسشهايي از آنطرف درياها براي ايجاد پوسته ي بلوك هاي سيماني با پوسته ي تنظيم كننده دما رسيده بود .چاندراسخار گفت كه به ساختن پوسته گرمايي علاقه دارد " تعداد زيادي از مهندسان فضاپيما به ما گفتند كه اگر ما اين تكنولوژي را داشتيم به ما آزادي طراحي خيلي بزرگتر براي ميكروفضاپيماي آينده را مي داد. "

منبع : www.sciencedaily.com

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



باغ كهكشان

طراحي باغ گياهان در جزيره بزرگ هاوايي، فقط نخستين مكان براي قدم زدن در راه شيري مدل سازي شده نيست بلكه تمايشي همزمان از علم و زيبايي است. باغ كهكشان تجربه اي شهودي براي هر فردي است كه درباره ي مكان ما در كيهان كنجكاو است.
تقريباً تمام مردم مي دانند كه سياره ي زمين بخشي از منظومه شمسي است. اما فقط شمار اندكي از اين موضوع آگاهند كه منظومه شمسي فقط جزء بسيار كوچكي از كهكشان راه شيري است. بيشتر اوقات شنيده ام كه مردم «منظومه شمسي» و «كهكشان» را به جاي هم به اشتباه به كار مي برند. بخشي از مسئله مربوط به تجسم اين دو است. اختلاف مقياس بين منظومه اي سياره اي و كهكشان به قدري زياد است كه توضيح و شرح اين بي شباهتي دشوار است.
بيش از سه دهه كهكشان خودمان را شرح و نمايش داده ام. من اين كار را بيشتر با نقاشي، در مجموعه ي تلويزيوني كارل ساگان به نام كيهان (كاسموس- Cosmos)، در فيلم تماس (Contact)، روي ديواري براي موزه ي ملي هوا و فضا، و در تصويري براي مجله ي اسكاي اند تلسكوپ و ديگر مجلات انجام داده ام. اما تصاوير تخت دو بعدي محدوديتهاي خودشان را دارند. براي نمونه، در تصوير دو بعدي نشان دادن و تفسير مقياس دشوارتر است و علت آن حركت مارپيچي در هم و برهم كهكشان است.
علاقه مندان به گياهان اين مشكل را حل كرده اند. شما مي توانيد مدل هاي مقياس منظومه ي شمسي را در موزه ها، مراكز علمي و حتي در مركز تجاري ملي در واشنگتن دي سي ببينيد. در اين مكان ها، بينندگان از كره اي بازديد خود را آغاز مي كنند كه نشان دهنده ي خورشيد است و با قدم زدن در طول فاصله هايي با مقياس مي توانند به پلوتون برسند. در واقع با اين تجربه ملموس و محسوس مي توان به خوبي اندازه ي منظومه ي شمسي را درك كرد، اما نمي توان جايمان را در آن مشخص كرد. و به اين ترتيب اين ايده به ذهنم رسيد تا با درست كردن مقياسي راه شيري را نيز به نمايش بگذارم.
مدل راه شيري در آبان 1385/ اكتبر 2007 براي عموم افتتاح شد و به اين ترتيب مجموعه اي بي نظير براي قدم زدن و ديدن در دسترس ديگران قرار گرفت. هم اينك در كناي جنوبي در ساحل غربي جزيره بزرگ هاوايي مجموعه اي زنده براي نمايش كهكشانمان وجود دارد. در اين مكان مي توان مدلي از راه شيري را با پهناي 30 متر در مساحتي حدود 1000 متر مربع پوشيده از چمن پيدا كرد كه تورم ملايم آن پيچ و تاب قرص كهكشاني را به تصوير مي كشد. مقياس انتخابي برابر 1000 سال نوري بر فوت يا حدود 3280 سال نوري بر متر است.
نقشه ي كهكشان براساس كاري از لئوبليتز، اخترشناس دانشگاه بركلي كاليفرنيا، است. او كسي است كه ميله ي مركزي راه شيري را كشف كرد. بليتز، با روش ترسيم راديويي هيدروژن،‌شكل مارپيچي و ساختار نامرئي آن را در مقابل ديدگان انسان به تصوير كشيد. در واقع آن نقشه هاي راديويي،‌اساس كار باغ كهكشان بودند.
چرا باغ؟ يك علت، سمبوليك بودن آن است. چرخه ي كيهاني كه در آن گازها و غبار به ستاره هايي تبديل مي شوند كه بعدها مي ميرند و فضاي خلاء ميان ستاره اي را دوباره با گاز و غبار بيشتري غني مي كنند، هميشه براي من يادآور چرخه ي زيستي بوده است و تصويرهاي باشكوه سحابي هاي بزرگ با ستاره هايي در حال شكل گيري در آنها، گل ها را به ياد من مي آورد.
در هنگام طراحي باغ، گياهان و گلها را سنبلي از ستاره ها، غبار و گاز انتخاب كردم. كرچك هندي خال طلايي، كه روي برگ هاي آن خال هاي زرد وجود دارد، نماينده ي ستاره هاست. هركدام از برگ ها يك ميدان ستاره اي است و كرچك هاي هندي با برگ هاي سياه و قرمز مشخص كننده ي گاز و غبار هستند.
گلهاي هيبيسكوس نماينده ي سحابي هايي است كه ستاره هايي در آن در حال شكل گيري اند. ديگر گياهان نشان دهنده ي سحابي هاي سياره نما و خوشه هاي كروي اند. پرچين ها تعريف كننده ي بازوهاي مارپيچي اند. بين آنها مسيرهاي خاكستر سياه نماينده ي غبارهاي تيره اند و با خاكستر قرمز خال خالي شده اند كه مشخص كننده ي ستاره هاي كم نورتر و سردتر قرمزند كه قرص ميان بازوهاي روشن تر را پر كرده اند.

مكان ما در باغ

افرادي كه در باغ به دنبال خانه ي خودمان مي گردند، بايد مستقيماً به سمت بازوي شكارچي بروند. آنجا در لبه ي داخلي يك كرچك هندي، گهواره ي منظومه ي خورشيدي ما است. براي پي بردن به اين كه زمين واقعاً چقدر كوچك است، تمام سيارات منظومه ي شمسي، سيارك ها، اجزاي كمربند كويي پر و دنباله دارها نقطه اي هستند كه به اندازه ي يك هزارم گويي است كه خانه ي ما را روي برگي از كرچك نشان مي دهد.
ستاره درخشان همسايه مان، شباهنگ- درخشان ترين ستاره در آسمان شب- فقط 25/0 سانتي متر دورتر قرار دارد. ديگر ستارگان نزديك با جواهرات كوچكي نشان داده شده اند كه به برگ چسبانده شده اند. در واقع بيشتر ستاره هاي آشكار براي چشم برهنه بر روي برگي كه خانه ي ما روي آن است يا روي برگ هاي همسايه از همان بوته قرار دارند. اگر توث بسكتبالي را به جاي خورشيد در باغ قرار دهيد، تقريباً تمام سياره هايي كه در آسمان شب ديده مي شوند، با رعايت تناسب درون آن جاي مي گيرند حتي ستاره ي ردف دوردست نيز فقط يك بوته آن طرف تر است. چندين متر آن طرف تر، شكوفه هاي رنگا رنگي را مي يابند كه نمايندگان سحابي هاي مشهور شكارچي، سه تكه و مرداب هستند.
در اين مكان از باغ به اين موضوع پي مي بريد كه چشم انداز مركز كهكشان با پرچين ضخيمي پوشيده شده كه نمايشگر بازوي قوس كهكشان است. اين ابزار گياهي دو نكته مهم را يادآوري مي كنند: نخست مي آموزيد كه مركز راه شيري نسبت به زمين چه موقعيتي دارد، همچنين به سرعت در خواهيد يافت كه چرا نمي توانيم مركز كهكشان را در نور مرئي ببينيم (كمي بوته كني ميان شاخ و برگ ها، مشخص كننده ي پنجره ي باده است؛ «روزنه اي» در غبار كه اجازه ي نگاهي دزدكي به هسته را مي دهد).
خوشه هاي كروي با گوي هاي كروي از برگ بالاي درختان خون سياوشان مجسم مي شوند. تقريباً 40 تا از 158 خوشه ي كروي شناخته شده كاشته شده اند، گرچه ممكن است چندين سال رشد آن ها به طول انجامد تا به اندازه ي مناسب برسند. مشهورترين اين خوشه هاي كروي،‌ امگا قنطورس،3M و 13M ، هم اينك وجود دارند. طراحي ديگر خوشه ها، تپ اخترها و خوشه هاي بازبخشي از برنامه ي بلند مدتي است كه در نظر داريم تا باغ را تا جاي ممكن با گياهان گوناگون پر كنيم.

حفره اي در ميان

باغي بزرگ بدون وجود فواره اي مناسب كامل نيست. فواره ي باغ من، علاوه بر زيبا تر كردن آن، نمادي از سياهچاله اي در مركز كهكشان است. گرانشي سبك وار به خوبي مواد را در قرصي جاري به سوي مركزي ناديدني نمايش مي دهد. افسون براين، فوران تندآب قادر است تا چندين متر بالاتر عمود براين قرص پرتاب شود يا اينكه به كل ناپديد شود.
گسترش و توسعه اين باغ كار عاشقانه اي بوده كه بيش از هشت سال ادامه داشت تا در سال 1385/2006 به بهره برداري رسيد و بيشتر بودجه ي اين پروژه را بنياد «تغيير اتفاق مي افتد» (Change Happens) تامين كرده است. همچنين دانش آموزان داوطلب دبيرستاني در اين نزديكي (كه هم اينك جغرافياي كيهاني را از بيشتر اخترشناسان بهتر مي دانند!) براي اين پروژه زحمت بسيار كشيدند.
بر آن بوديم باغ كهكشان را در مقام ابزاري آموزشي استفاده كنيم تا بسياري از مفاهيم مشكل نجومي به روشي جديد بيان شوند. به همين منظور اين باغ براي بازديدهاي فردي و گروهي آماده ي ارائه خدمات به عموم مردم است.
هنگام طراحي ساختار باغ بر اين باور بودم كه درك درستي درباره ي شكل كهكشانمان دارم اما با گردشي در طول بازوهاي مارپيچي كهكشان تا مركز و برگشت از آن تازه به درك خوبي از مقياس و هندسه ي راه شيري دست يافتم كه به نظرم خيز بي نهايت كوچكي در درك و فهم بهتر مطالب حتي براي خود من بوده است.
قول مي دهم حتي بهترين و مطلع ترين اخترشناسان نيز نمي توانند دوباره به اين روش كهكشانمان را ببينند. قدم زدن در «باغ كهكشان» هم تجربه اي علمي و هم ماجراجويي احساسي در اكتشاف است. اين باغ تبديل كننده ي پديده هاي اختر فيزيكي به تجربه اي شهودي براي هر فردي است كه درباره ي مكان ما در كيهان كنجكاو است.

منبع:نشريه نجوم،شماره187

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



صورت فلکی سگ کوچک ( کلب اصغر ) یکی دیگر از سگهای شکارچی (صورت فلکی جبار) صورت فلکی سگ کوچک (کلب اصغر) است که در مجاورت صورت فلکی کلب اکبر قرار گرفته است. این صورت فلکی جزو صورتهای فلکی کوچک آسمان است که ستاره شعرای شامی پرنورترین ستاره این صورت فلکی است. شعرای شامی هفتمین ستاره از حیث نورانیت است. این صورت فلکی جرم غیر ستاره ای شاخصی ندارد که با تلسکوپ آماتوری قابل رصد باشد.
کهکشان راه شیری از میان دو ستاره شعرای یمانی و شعرای شامی عبور می کند.

ستاره شعرای شامی، آلفا ( α ) – کلب اصغر

شعرای شامی که نام انگلیسی آن ( Procyon ) از منبع یونانی به معنی "قبل از سگ" گرفته شده است. علت آن به خاطر طلوعش قبل از ستاره مجاور آن یعنی شعرای یمانی (ستاره سگ) پرنورترین ستاره آسمان است.
شعرای شامی ستاره ای زرد رنگ از قدر 3/0 است. درخشنی آن 7 برابر خورشید است. این ستاره 4/11 سال نوری از ما فاصله دارد و چهاردهمین ستاره شناخته شده نزدیک در آسمان و پنجمین ستاره نزدیک قابل مشاهده با چشم غیر مسلح می باشد.
شعرای شامی 4/1 برابر خورشید جرم دارد. در عرض یک قرن این ستاره یه اندازه دو دقیقه قوسی در آسمان جابجا می شود.
شعرای شامی هم مانند شعرای یمانی همدمی از نوع کوتوله سفید دارد. قدر این کوتوله سفید که در سال 1275 هجری شمسی توسط شابرل کشف شد، 8/11 است و فاصله زوایه ای آن از شعرای شامی A ، 44 ثانیه قوس است.
جرم شعرای شامی B ، 3/0 جرم خورشید و درخشندگی آن 0003/0 خورشید است. که هر 39 سال یک بار به دور شعرای شامی A ، می چرخد.
قدر مطلق شعرای شامی A ، 6/2+ و قدر مطق شعرای شامی B ، 1/13+ است.
شعرای شامی به همراه ستاره شعرای یمانی و ابط الجوزا (آلفا جبار)، مثلث درخشانی را می سازند که در آسمان شبهای زمستانی خودنمایی می کند و به آن مثلث زمستانی می گویند.

ستاره بتا ( β )- کلب اصغر

بتا ( β ) – کلب اصغر یک ستاره دوتایی از قدر سوم است. اگر با دوربین دوچشمی به آن نگاه کنید همدم سرخ رنگ آن را خواهید دید. به جز دو ستاره ای که در بالا ذکر شد، در صورتفلکی سگ کوچک، ستاره ای پرنورتر از ثدر پنج وجود ندارد.

ستاره گاما ( γ ) – کلب اصغر

گاما ( γ ) – کلب اصغر یک ستاره دوتایی از قدرهای 5 و 13 است. فاصله ظاهری این دو ستاره از یکدیگر 30 ثانیه قوسی است.

ستاره اتا ( η ) – کلب اصغر

اتا ( η ) – کلب اصغر نیز یک دوتایی است از قدرهای 5/5 و 11 و جدایی زاویه ای 4 ثانیه قوس.

S - کلب اصغر

متغییری است از گونه طیفی M . تغییرات قدر این ستاره از 6/6 تا 2/13 و زمان تناوبش 332 روز است.

u - کلب اصغر

متغییری سرخ رنگی که قدرش 8 تا 14 تغییر می کند. زمان تناوب تغییراتش 413 روز است و در رده طیفی M4 قرار دارد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی علوم ستاره شناسی و فضایی

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



سازه فوق مدرن آدم فضايي ها يا آدم زميني ها؟!

اگر يوفوها واقعيت داشته باشند، چرا همه فکر مي کنند که آنها از فضا آمده اند؟ چرا هيچ کس آنها را ساخته دست بشر نمي داند؟
عده اي از روان شناسان معتقدند که يوفوها اسطوره هاي دنياي مدرن هستند؛ آن هم به اين دليل که انسان نمي تواند بدون اسطوره روزگارش را بگذراند. اگر قديمي ها فکر مي کردند که اسطوره هايي از آسمان به زمين مي آيند، حالا با پيشرفت علم، يوفوها که پديده هاي تکنولوژي هستند، جاي آنها را گرفته اند. اما اگر اين نظر روان شناسان را نپذيريم و باور کنيم که يوفوها واقعا وجود دارند، باز هم همه چيز حل نمي شود، چون حالا يک بحث جديد شروع مي شود؛ آن هم با اين سوال که «بشقاب پرنده ها از فضا مي آيند يا همين جا روي زمين ساخته شده اند؟». عده اي از دانشمندان معتقدند که يوفوها پديده هاي سري و نظامي خود ما زميني ها هستند. اين وسط عده اي ديگر هم عقيده دارند که آنها از فضا آمده اند و امکانات به کار رفته در آنها، خارج از داشته هاي بشر است! اما نگاهي دقيق تر به پيشرفت هاي تکنولوژيک بشر و پروژه هاي سري ممکن است ما را متقاعد کند که حق با گروه اول است و خبري از فضايي ها نيست. اين عده براي خودشان دلايلي هم دارند که سرسختانه از آنها دفاع مي کنند.
تمام چيزهايي که در مورد آن گفته مي شود و حتي اسمي که براي آن انتخاب شده، همگي برپايه حدسيات و مشاهدات افراد مختلفي است که اطلاعات ناقصي از اين پرنده ناشناس يا به قول جديدي ها، پرنده X دارند. به همين دليل به صورت قطعي نمي توان گفته ها را تاييد يا رد کرد. اينجا صحبت از يک پرنده ناشناس زميني است.آنهايي که از آن حرف مي زنند ابدا به يوفوها معتقد نيستند بلکه فکر مي کنند اين پرنده خارق العاده روي زمين ساخته شده است اما چون کسي آن را به درستي نمي شناسد، برايش اسم پرنده X يا مجهول را انتخاب کرده است.
شروع ماجرا تقريبا به 25 سال پيش برمي گردد. اولين بار در سال 1986 در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا، يک درخواست يک خطي ديده مي شد. زير اين برگه درخواست يک نام عجيب نوشته و براي آن مبلغي معادل 272 ميليارد دلار بودجه درخواست شده بود، رقم زيادي که نشان مي داد پاي يک طرح سري و نظامي بزرگ و با اهميت در ميان است.

آئورورا؛ عظيم تر از شاتل

از اسمش نمي توان چندان به ماهيت آن پي برد. «آئورورا» اسم يک پروژه سري نظامي است اما اين کلمه به چه معني است؟ آئورورا همان شفق قطبي است که به دليل توفان هاي خورشيدي رخ مي دهد. نام اين پرنده هر چه باشد، شناخته شده ترين طرح طبقه بندي شده ارتش آمريکاست. حالا بد نيست کمي هم از پيشينه مجهول آئورورا بدانيد. همان طور که در بالا هم گفته شد، اولين بار آئورورا در لايحه درخواست بودجه وزارت دفاع آمريکا ديده شد؛ رديفي که درخواست مشهور بودجه ذکر شده درآن قرار داشت بعد از طرح هاي SR-71 و B-2 آمده بود (طرح هاي پيچيده هوايي که قبل از آن در آمريکا مشهور شده بودند).
در همان سال دولت آمريکا زمين هاي اطراف درياچه گروم در صحراي نوادا (Nevada) را اشغال و حصاربندي کرد. البته اين حصاربندي ها چندان شبيه استحکامات معمولي نبود و غيرقابل نفوذ به نظر مي رسيد. بنابر گزارش هاي تائيد نشده، از آن سال به بعد تاسيسات مدرن و سري بسياري در اين زمين ها ساخته شده و هنوز هم در حال تکميل شدن هستند. گفته مي شود زمين هاي اطراف اين پايگاه غير قابل عبور اعلام شده است. البته دولت آمريکا همواره وجود اين تاسيسات را به شدت تکذيب کرده؛ تکذيبي که به دامنه شايعات و اظهار نظرها اضافه کرده است.
در سال 1988 روزنامه نيويورک تايمز گزارش داد که نيروي هوايي ارتش ايالات متحده روي طرح يک هواپيما کار مي کند که سرعتش به شش برابر سرعت صوت هم مي رسد! بعد از آن در کاليفرنياي جنوبي غرش هواپيمايي شنيده مي شد که شبيه هيچ يک از هواپيماهاي شناخته شده نبود. سروصداي اين هواپيما آن قدر بلند بود که مراکز لرزه نگاري سازمان زمين شناسي آمريکا هم آن را ثبت کردند. به همين دليل احتمال داده مي شود اين پايگاه که به طرز غيرمعمولي بزرگ است، باند پرواز بزرگ و زيرزميني يک پرنده عظيم باشد به اسم آئورورا. آنهايي که سروصداي اين هواپيما را شنيده اند، غرش هاي آن را از صداي شاتل ها در هنگام فرود هم وحشتناکتر توصيف کرده اند!

شبح؛ پروژه اي سري

براي اين پرنده اسامي مستعار زيادي در نظر گرفته شده XR-7 است. زماني تصور مي شد که اين طرح، فاز دوم پرنده مافوق صوت SR-75 باشد، اما بعدها در سال 1994 بن ريچارد (از شخصيت هاي سرشناس صنعت هوايي آمريکا) اعلام کرد که آئورورا اسم رمزي بود براي طرح ATB.
اما ATB چه بود؟ ATB مخفف «Advanced Technology Bomber» به معناي «تکنولوژي بمب افکن پيشرفته» بود که شرکت نورثروپ در ابتداي دهه 80 ميلادي برنده طرح اجرايي آن در مناقصه وزارت دفاع آمريکا شده بود. بمب افکن B-2 که لقب اسپريت (به معناي شبح) را يدک مي کشيد، نتيجه اين طرح بود. البته هنوز هم B-2 جانشين خاصي پيدا نکرده است، پس مي توان آئورورا را يکي از جانشينان آن دانست چون در آن صورت بايد رونمايي مي شد. اما در سال 1992اتفاقي افتاد که باعث شد سري و ناشناخته بودن اين پرنده به شدت تاييد شود. در اين سال يکي از مسؤولان کنترل ترافيک هوايي نيروي هوايي سلطنتي انگلستان در اسکاتلند، علامتي راداري را دريافت کرد که خيلي عجيب بود. او در نزديکي پايگاه هوايي مک رينهاش پرنده اي را روي رادار خود ديده بود که در زماني خيلي کوتاه سرعتش به سه برابر سرعت صوت رسيده بود. او با پايگاه هوايي تماس گرفته و علت اين علامت را پرسيده بود اما آنها به او گفته بودند به نفعش است که اين موضوع را فراموش کند. البته ده ها مورد گزارش ديگر در آمريکا و انگلستان وجود دارد که به اين پرنده غران مربوط مي شود. تا زماني که نيروي هوايي ارتش آمريکا پرده از اين راز بردارد، تنها مي شود يک چيز را در مورد آن مطمئن بود؛ آئورورا يک پرنده هايپرسونيک (هواپيماهايي که بيش از پنج برابر صوت سرعت دارند) است. شبح يا آئورورا هر چه باشد، يک پروژه سري است؛ پس چرا يوفوها هم پروژه هاي سري نباشند؟

هايپرسونيک؛ سلطان صوت

امواج صوتي مي توانند در هوا با سرعت 340 متر در ثانيه حرکت کنند. در اصطلاح نظامي به اين سرعت «ماخ» گفته مي شود. وقتي که يک هواپيما دو ماخ سرعت دارد، يعني سرعتش دوبرابر صوت است و در يک ثانيه مي تواند680 متر را طي کند. براي ملموس تر شدن آن، اين مثال را داشته باشيد: خداي ناکرده سوار ماشينتان هستيد و مي خواهيد قانون را زير پا بگذاريد و با 140 کيلومتر در ساعت جاده را زير پا مي گذاريد. در اين صورت تازه به سرعت 40 متر در ثانيه رسيده ايد! 40 متر کجا و680 متر کجا؟! تازه اين اول کار است. شيء پرنده اي را تصور کنيد که با پنج برابر سرعت صورت در آسمان جابه جا مي شود؛ نزديک به دو کيلومتر در ثانيه. در اين صورت آيا امکان دارد يک بيننده آن را با يوفو اشتباه بگيرد؟ اين در حالي است که اولين هواپيماهاي مافوق صوت که به صورت علني از آنها استفاده شده است، حداقل 60 سال پيش ساخته شده اند. براي رسيدن به اين سرعت لازم است هواپيما از يک موتور پيشرفته و بدنه اي بسيار مقاوم بهره ببرد. از اينجا مي توان به ساختار بسيار پيچيده آئورورا پي برد.
از اولين هواپيماهاي هايپرسونيک مي توان به X-15 و FDL-15 اشاره کرد که توسط ناسا و لاکهيد مارتين ساخته شده اند. در مورد آئورورا اطلاعات کم و تاييد نشده اي هم وجود دارد که به نظر واقعي مي رسند. بيشترين سرعت اين پرنده پنج ماخ برآورد مي شود. طول آن در حدود 33/5 متر و طول دو سر بال آن (به صورت مثلث) حدود 18/2 متر است. در 1989 کريس گيبسون که يک مهندس نفت بود، وقتي مشغول کار روي يک پروژه نفتي در درياي شمال بود، ناگهان چند هواپيما را مشاهده کرد که از روي سر او در فاصله اي نه چندان بالا گذشتند. کريس يک عشق هواپيما بود که به راحتي هر هواپيمايي را مي شناخت. او توانست يک تانکر سوخت KC-130 و دو جنگنده F-111 را تشخيص بدهد اما او هواپيماي چهارم را نمي شناخت و فقط توانست تشخيص بدهد که شبيه يک مثلث کامل است.او اين مثلث را کمي بزرگ تر از F-111 و داراي زواياي 75 درجه و به رنگ کاملا سياه تشخيص داد که هيچ کدام از جزئيات آن قابل ديدن نبودند و ظاهرا از تانکر FC-130 سوخت دريافت مي کرد. اين گزارش آئورورا را به واقعيت نزديک کرد. اگر به جاي کريس يک شخص ناآگاه اين صحنه را ديده بود، امکان داشت آن را يک يوفو به حساب بياورد. کمي بعد از اين اتفاق، يکي از مجلات صنايع هوايي آمريکا با چاپ گزارشي صحبت هاي کريس را تاييد کرد. اين مجله حرف هاي آدم هايي را چاپ کرده بود که نيمه شب صداي بسيار بلند پرواز يک هواپيما را از پايگاهي در نزديکي درياي شمال شنيده بودند.

يک جنگنده مدرن

از همه حدس و گمان ها درباره هواپيماهاي سري که بگذريم، يک جنگنده وجود دارد که مي تواند در آينده اي نزديک و با پيشرفت بيشتر واقعا نقش يوفو را بازي کند: نسل پنجم F35 .F35 يک هواپيماي عمود پرواز است يعني مي تواند بدون احتياج به باند پرواز جاي خودش بلند شده و بالا برود. البته اين نکته جديدي نيست. خيلي قبل تر يک هواپيماي انگليسي به اسم هارير اين خصوصيت را داشت اما به دليل مسائل فني چندان هواپيماي جالبي از کار درنيامد.
جالب اينجاست که از اين تکنولوژي حداقل 40 سال پيش به صورت علني استفاده شده اما چه کسي است که نداند پروژه هاي نظامي وقتي علني مي شوند که حداقل 30 سال از عمر و آزمايش آنها در آزمايشگاه هاي مخفي گذشته باشد؟ به اين ترتيب اين تکنولوژي به حداقل 60 الي 70 سال قبل بازمي گردد اما F45 به جز قابليت پرواز و فرود عمودي، خصوصيات ديگري هم دارد که آن را به يک يوفو بيشتر شبيه مي کند.اين هواپيما مي تواند در يک نقطه در هوا ساکن بايستد، روي هوا دور بزند و ناگهان و با سرعت زياد به يک طرف حرکت کند. از ديگر خصوصيات جالب اين هواپيما رادار گريز بودن آن است؛ يعني رادارها موفق نمي شوند سيستم آتش خودشان را روي اين هواپيما قفل کنند چون به خوبي اين هواپيما را روي صفحه رادار نمي بينند. قدرت بالاي مانور اين هواپيما باعث مي شود که بتواند موتورهايش را خاموش کند و تا نزديکي سطح زمين سقوط آزاد انجام بدهد، سپس در آن نقطه ايستاده و دوباره به سمت هدفش حرکت کند.
اين هواپيما از يک سامانه جنگ الکترونيک استفاده مي کند و مي تواند تمام سيستم هاي الکتريکي هواپيما و ساختمان هاي نزديکش را از کار بيندازد! اين همان اتفاقي است که هواپيماهاي نظامي در برخورد با يوفو ها تجربه کرده اند. F35 نسل بعدي هواپيماي مشهور F22 است و بيشتر خصوصيات آن را به ارث برده است. اين هواپيما مي تواند در صورت نياز تا ارتفاع زيادي اوج بگيرد و در لايه هاي ابر بالاي جو خودش را پنهان کند! به اين ترتيب F35 روياي يوفوها را به واقعيت نزديک مي کند؛ يک جنگنده پرقدرت با خصوصيات عجيب و قدرت مانور بالا.

منبع: نشريه سرنخ- ش 38

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



ظهور بشقاب پرنده‌ها

قسمت اول

مقدمه

شاید شروعی برای دوران جدید بشقابهای پرنده را بتوان سالهای 1946 و 1947 دانست . در این سالها که جامعه انسانی از پیشرفتهای علمی و فنی خود کاملا به وجد آمده بود؛ به یکباره گزارشهای فراوانی از مشاهده اجرام پرنده ناشناس در گوشه و کنار آمریکا و اروپا منتشر شد. در ابتدا گمان می شد این اجرام نوعی ابزار پروازی جدید و ساخت شوروی سابق است که اینک در آغاز جنگ سرد قرار است نقش جاسوسهای هوایی بلوک شرق را بر عهده گیرد. اما انتشار گزارش رویت این سفاین بیگانه! بر فراز کاخ کرملین در مسکو و سپس نقاط دیگر شوروی و انتشار این نکته که روسها هم مدتی است با این میهمانان ناخوانده درگیر هستند توجه دانشمندان را بسوی پاسخ متفاوتی رهنمون ساخت.
سازمانهای هوایی و فضایی دو قدرت شرق و غرب هریک کمیسیونهای ویژه‌ای را برای بررسی این موارد ترتیب دادند. هدف اصلی این کمیسیونها پاسخ به دو سوال اصلی بود، نخست آنکه اجرامی که رصد آنها توسط گروهی از افراد از طیفهای مختلف از کشاورز گرفته تا خلبانها و حتی برخی از فضانوران گزارش می‌شد آیا واقعا وجود دارند و اگر این طور است منشا آنها چیست؟ و دوم اینکه آیا این اجرام خطری برای امنیت ملی کشورها و در مرحله بعد زمین به بار خواهند آورد؟ یکی از این کمیسیونها در سال 1953 تأسیس شد و به بررسی دقیق تمام گزارشهای منتشر شده تا آن موقع پرداخت و در سال 1954 گزارش این کمیسیون منتشر شد.
در این گزارش سعی شده بود با دلایل علمی وجود یوفوها به چالش کشیده شود. اگرچه انتظار می‌رفت با انتشار این گزارش داستان بشقابهای پرنده پایان پذیرد، اما سیل مشاهدات ادامه داشت و در نهایت در سال 1956 سازمان نیکاپ (NICAP) یا کمیته ملی تحقیقات پدیده‌های فضایی مسولیت تحقیق را بر عهده گرفت. این کمیسیون با عضویت چندین مقام هوانوردی و اعضای سابق CIA تلاش داشت تا به توضیحی دقیق دست یابد.

پروژه کتاب آبی

در همان زمان پروژه معروف به کتاب آبی که هدفش بررسی دقیق گزارشهای مربوط به این موارد بود آغاز شد و البته هیچگاه گزارش نهایی آن فرصت انتشار نیافت ، چرا که در 27 اوت 1966 به دلیل اختلالی که در سیستم مخابرات پایگاه استراتژیک موشکهای قاره پیما در داکوتای شمالی و همزمان با رویت شیء پرنده ناشناسی رخ داد ، جانسون رییس جمهور وقت آمریکا را وادار کرد تا دستور تشکیل یک کمیسیون دیگر به سرپرستی ادوارد کندون را صادرکند. وی و همکارانش به بررسی بیش از 100 مورد از معتبرترین گزارشها پرداختند. اعضای این کمیسیون 60 نفره که اعضای آن را تیمی از اخترشناسان ، مهندسان ، خلبانان و حتی روانشناسان تشیکل می‌دادند؛ سرانجام نتیجه این تحقیق را که به گزارش کندون مشهور شد در 1000 صفحه و با تأیید آکادمی ملی علوم امریکا ، منتشر کردند.

بررسی گزارشات رسیده

در این گزارش مفصل اعلام شده بود تمامی موارد بررسی شده در این گزارش دارای توضیحات علمی و قابل قبول بوده و ارتباطی با موجودات هوشمند فرازمینی یا فعالیتهای جاسوسی دیگر کشورها ندارند. در روسیه نیز داستان با عاقبتی مشابه مواجه شد. یک گروه 18 نفره به نام کمیسیون دایمی امور فضایی مسولیت بررسی این گزارشها را بر عهده داشت و پس از آن نیز کمیسیون علمی شوروی به بررسی دقیق آنها پرداخت و سرانجام اعلام شد که بررسی تمام گزارشات رسیده نشان از آن دارد تمام این موارد دارای منشأ طبیعی بوده‌اند و هیچ موردی بصورت مشکوک باقی نمانده است.
این گزارشها اگر چه با ذایقه علاقمندان ارتباط با موجودات فضایی سازگاری نداشت، اما انجام آنها نشان از اهمیت یافتن این موضوع در بین اذهان علمی جامعه داشت. اینک طبقه بندیهای گوناگونی برای این اشیاء ناشناس انجام شده بود. گزارشهای معتبر در سه دسته با عنوان برخورد نزدیک از نوع اول تا سوم دسته بندی می‌شد. در برخورد نوع اول افراد تنها این اشیاء را می‌دیدند ، در نوع دوم علاوه بر دیدار با آنها صدای این اشیاء نیز به گوش می‌رسید و در برخورد نزدیک از نوع سوم علاوه بر دیدن سفاین بیگانه و شنیدن صدای آنها ملاقاتهایی نیز بین سرنشینان آن با زمینیان گزارش می‌شد.
اگرچه با گذشت زمان از تعداد این گزارشها کاسته شد، اما این به معنی متوقف شدن آنها نبود. هنوز بیش از یکسال از ادعای پزشکان فرقه « رائلی » مبنی بر موفقیت در شبیه سازی انسان نمی‌گذرد. اعضای این فرقه که خبر این فعالیت آنها چندی پیش تیتر اول تمام خبرگزاریهای جهان بود، خود را مرید مردی به نام "رائل" می‌دانند. وی معتقد است در یکی از کوهنوردیهای هفتگی خود در آمریکا با موجودات فضایی ملاقات کرده و آنها به او اعلام داشته‌اند که به زودی برای ملاقات دوباره به زمین باز خواهند گشت و ضمن آموزش روش کلونینگ انسان به او ، از او خواسته‌اند زمینه را برای بازگشت آنها آماده کند.

بشقاب پرنده‌ها در ایران

در دوره جدید که موج رویت بشقابهای پرنده به اوج رسید نام ایران نیز در بین کشورهایی قرا رگرفت که نه تنها تعداد قابل توجهی گزارش از آن مخابره می‌شد، بلکه تعدادی از گزارشهای مهم از نظر طرفداران وجود بشقابهای پرنده در ایران رخ داده بود. در این بین یکی از گزارشها اهمیت بیشتری داشت، شی ناشناس پرنده که در بامداد روز 19 سپتامبر سال 1976 در تهران دیده شد. بر اساس گزارشی از این ماجرا که در 31 اگوست 1977 منتشر شد، ساعت 12:30 نیمه شب 19 سپتامبر تلفنهایی از منطقه شمیرانات به نیروی هوایی ارتش ایران زده می‌شود و طی آن گزارش رویت یک شی پرنده ناشناس در افق شمالی گزارش می‌شود. دقایقی بعد برج مراقبت فرودگاه مهرآباد تهران حضور این جرم را در رادار خود تأیید می‌کند و بلافاصله یک فروند هواپیمای شکاری به تعقیب آن بر می‌خیزد.
با نزدیک شدن هواپیما به این جرم سیستم رادیویی هواپیما از کار می‌افتد و جنگنده دوم به هوا بر می‌خیزد، اما او نیز نمی‌تواند علی رغم مانورهای پیچیده پروازی به او نزدیک شود. در پایان تعداد این اشیاء از یک مورد به سه مورد افزایش یافته و سپس ناپدید می‌شوند. اما بهار بشقابهای پرنده در ایران سالها بعد ازا ین تاریخ فرا رسید. شاید انتشار گزارشهایی پراکنده در این زمینه ادامه داشت، اما داستان در پاییز 1369 به اوج رسید. زمانی که دکتر داریوش ادیب که پیش از آن بیشتر بواسطه تدوین مجموعه چهار جلدی جواهر شناسی شناخته می‌شد کتابی با نام اسرار بشقابهای پرنده را ترجمه و منتشر کرد.
این کتاب ترجمه داستانی به نام COMMUNION - A true story بود که در واقع خاطرات نویسنده آن ویتلی استریبر از دزدیده شدنش توسط موجودات فضایی (یک برخورد نزدیک نوع سوم و البته بسیار هیجان انگیز!!) به حساب می‌آمد، اما پیشگفتار کوتاه داریوش ادیب بر این کتاب بیش از متن اصلی و طولانی آن مهم به نظر می‌آمد. چرا که در آن ضمن یادآوری خاطره‌ای از ملاقات با پسری که مدعی دیدار با بشقابهای پرنده در پارک جنگلی عباس آباد تهران بود تصاویری را که وی از بشقابهای پرنده در تهران گرفته بود منتشر می‌ساخت.
تصاویری که گفته شد در ماهنامه بشقابهای پرنده ( که در آمریکا منتشر می‌شود ) نیز منتشر شده است. در همان سالها داریوش ادیب سلسله مقالاتی در روزنامه اطلاعات به عنوان یکی از روزنامه‌های پر مخاطب ایران منتشر کرد و در آن با ارایه شواهد زیاد سعی در اثبات حیات هوشمند فرا زمینی و بشقابهای پرنده نمود. یکی از این موارد صورت فرعون مریخی بود که بعدها توسط تصاویر فضاپیمای مدار گرد مریخ موسوم به MGS ماهیت اصلی آن مشخص شد. در تصاویر دقیق این تپه یک کیلومتری طبیعی هیچ نشانی از صورت آنان نیست و فقط بر اثر بازی نور و وضوح کم تصاویر اول به این صورت دیده شده است.
مدتی بعد از موج اولیه ماهنامه نجوم به پاسخگویی به برخی از این شایعات پرداخت که نتیجه آن مجموعه مقالاتی بود که همراه با یک راهنمای عملی عکاسی از بشقابهای پرنده این موضوع را نه تنها رد، بلکه مطبوعات کشور را به دلیل انتشار چنین گزارشهایی مورد انتقاد قرار می‌داد. در این مقاله‌ها نشان داده شده که چگونه مردم پدیده‌های نجومی و جوی را با اشیای ناشناس پرنده اشتباه می‌گیرند. همین طور توضیح داده شده که چگونه حتی به کمک یک چراغ مطالعه می‌توان تصویری از یک بشقاب پرنده ساخت.

منبع:http://daneshnameh.roshd.ir

 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



ظهور بشقاب پرنده‌ها

قسمت دوم

رویت بشقابهای پرنده در اکثر شهرهای ایران

داستان بشقابهای پرنده در ایران برای چندین سال دوران آرامی را سپری کرد تا اینکه از اوایل دو سال گذشته و با مشاهده اشیا نورانی در برخی شهرها بار دیگر داستان از نو آغاز شد. اولین گزارشها از مرزن آباد و سپس بابل و مشکین شهر آغاز شد. جایی که گویهای نورانی می‌توانست علاوه بر اینکه موجب وحشت اهالی شود حتی خسارات زیادی به جای گذارد. این پدیده که همزمان در برخی از کشورهای جهان هم رویت شد به سرعت مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه به زودی مشخص شد. آذرگویهای گلوله‌ای که یک پدیده نادر ولی شناخته شده است، البته در مورد بابل گونه‌ای از تخلیه انرژی ژئو فیزیکی علت اصلی حادثه اعلام شد، اما مشکین شهر نه تنها پایان داستان آذرخشهای گلوله‌ای را رقم زد آغاز فصل جدید بشقابهای پرنده نیز از همانجا آغاز شد.

گزارش ها

25 و 26 فروردین ماه 1383 خبرگزاریها خبر مشاهده شی ناشناس نورانی را در آسمان مشکین شهر و اردبیل دادند، بلافاصله صدا و سیما تصاویری که توسط یک دوربین آماتوری از این اجرام تهیه شده بود منتشر ساخت و بدین ترتیب موج جدید آغاز شد. خبرگزاری ایرنا در کمتر از 72 ساعت بیش از 6 خبر از رویت این اجرام در آسمان شهرهای مختلف ایران از مشکین شهر و اردبیل گرفته تا گنبد کاووس و تبریز و اراک و اشنویه و سنندج و ... منتشر کرد.
... گزارش اول از دو شی پرنده ناشناس در آسمان سخن می‌گفت که تلألوئی با رنگهای مختلف داشتند و حرکتهایی نامشخص در آسمان انجام می‌دادند هنوز درباره این گزارش نمی‌توان اظهار نظر کرد، چرا که هیچ داده مشخصی از آن وجود ندارد. اما در بقیه موارد با شی درخشان در افق جنوب غرب یا شمال غرب مواجه شدیم که حتی از آن هم تصاویری تهیه و پخش شد. به غیر از گزارش اول که مانند رویت بسیاری از اجرام پرنده اطلاعات ناقص و نامشخصی دارد، برای بقیه پاسخ قاطعی وجود دارد. چیزی که حتی باور آن نیز مشکل است که چطور چنین شمار زیادی از مردم و رسانه‌ها به آن بی‌توجه بوده‌اند.
گزارش ایرنا از دیده شدن این شی در تبریز را مرور کنید : تعدادى از شاهدان عینی گفتند یک شی نورانی را چهارشنبه شب در آسمان تبریز مشاهده کرده‌اند. به گفته آنان ، این شی که طیفهایی از نورهاى قرمز ، آبی و سبز از آن به سرعت ساطع می‌شده است، مقارن ساعت 20.30 چهارشنبه درجنوب آسمان تبریز در منطقه ولیعصر رویت شد ... ، در طرفین این شی نورانی دو بازوى نورانی خط گونه وجود داشت. وى افزود این شی از سمت شرق به غرب با سرعتی بسیار کند و غیر محسوس در حرکت بود.
یک شی نورانی بار دیگر سه شنبه شب در ارتفاع پائین در ضلع جنوبی شهر گنبد کاووس دیده شد. به گفته منابع مردمی ، این شی از ساعت 20 تا 22.30 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگهاى مختلف از خود انعکاس می‌داد. این شی نورانی ، کم کم در آسمان ناپدید شد. دوشنبه شب نیز یک شی نورانی در ارتفاع پایین در ضلع جنوبی شهر گنبد کاووس مشاهده شده بود. "ایرنا" گزارش داده بود که این شی به مدت 90 تا120 دقیقه در آسمان ظاهر شده و رنگهاى مختلف از خود انعکاس می‌داد. از این شی نورانی ، دو نور جدا شده و کم کم در آسمان ناپدید شد.

دلایل طبیعی در مورد نقض گزارش ها

آیا این توصیفها که در گزارش مشاهدات شاهدان عینی نیز نقل شده است شما را یاد بانوی زیبای منظومه شمسی نمی‌اندازد؟ زهره این روزها از تربیع گذشته و به حالت هلالی خود نزدیک می‌شود، به همین دلیل تقارن نورش در زمین کاملا یکسان نیست و همین امر باعث تشدید پراش نوری در یک جهت می‌شود ، پدیده‌ای که شاهدان از آن به نام بازوهای اطرافش یاد کرده‌اند. حرکت غیر محسوس شرق به غرب چیزی جز مشخصه آشکار ستارگان و البته سیارات نیست و به یاد داشته باشید که در تمام گزارشها (منهای گزارش اول) این شی در افق غربی قرار دارد. علت تغییر رنگ زهره در هنگام غروب و در شهرها نیز پدیده جدیدی نیست، آلودگی جوی و وجود ذرات معلق در جو زمین از یک سو و از سوی دیگر بازتاب گرمای جذب شده در طول روز از زمین در ساعات اولیه غروب باعث تشدید پراش نور این سیاره می‌شود.
البته این اولین باری نیست که زهره مردم را به اشتباه انداخته است. رونالد ریگان رییس جمهور اسبق ایالات متحده (زمانی که فرماندار یکی از ایالات آمریکا بوده است)یک شب که از پنجره اتاق کا رخود نگاهی به بیرون انداخت نور خیره کننده‌ای را دید که او را مستقیما زیر نظر گرفته بود. بلافاصله جلسه شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد و دستور بررسی پدیده صادر شد، او فکر می کرد توسط هواپیماهای جاسوسی روسیه زیر نظر گرفته شده است، غافل از اینکه به زهره می‌نگرد. در جریان جنگ جهانی دوم نیز بارها خلبانهای نیروی هوایی آمریکا در بازگشت از ژاپن به روی زهره آتش گشودند.
به هر حال عدم وجود نهادی معتبر که وظیفه پاسخگویی به چنین مسایلی را (که قطعا بعد از این نیز با آن روبرو خواهیم بود) بر عهده داشته باشد کماکان احساس می‌شود. در حالیکه این موضوع با یک تماس ساده به مراکزی مانند انجمن نجوم ایران یا ماهنامه نجوم قابل توجیه برای رسانه‌ها بود.

ماهیت بشقاب پرنده‌ها

بررسی گزارشهای مشاهده بشقاب پرنده توسط افراد مطلع و آشنا ، فقط معتبر است. زیرا ، بسیاری از کسانی که مدعی مشاهده بشقاب پرنده شدند، اشیاء یا پدیده‌های شناخته شده را به عنوان بشقاب پرنده تلقی کردند. مشهورترین و آشناترین این اشیاء یا پدیده‌ها عبارتند از: موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما ، ماهواره‌های برخاسته از زمین ، شهاب ، قطعات شهاب سنگ خرد شده که با انعکاس نور خورشید روشن دیده می‌شوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید ، طبقات موشکهای حامل ، نورهای به رنگهای مختلف حاصل از سوختن ماهواره‌ها در جو ، گلوله‌های منور نظامی ، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت می‌دهند، بالونهای آزمایش ، کره‌های درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن ، دنباله بخار هواپیماها ، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده ، حشراتی که در ارتفاعات خیلی بالا پرواز می‌کنند، پرندگان ، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان ، سیارات ، ستاره‌های درخشان ، نورافکن ، اعلانات نورانی بدنه هواپیما ، امواج انعکاس یافته رادارهای دور برد روی صفحه رادار (در اثر تغییرات محلی جو) ، هواپیماهای بدون خلبان ، سراب نوری جو ، سراب الکترونیکی یونوسفری ، کاغذ سفید سرگردان در هوا که در اثر تابش نور خورشید درخشان دیده می‌شوند، حباب کف و غیره.

چشم انداز

اما آیا حل شدن معمای اشیا پرنده بهار 83 ایران به معنی بسته شدن کامل این پرونده در ایران و جهان خواهد بود. قطعا خیر. تا زمانی که مسایل را از دریچه مربوط به آن بررسی نکنیم همواره احتمال رخ دادن موارد مشکوک اینگونه‌ای وجود دارد. اگر ندانیم در اسطوره شناسی کهن نقش دایره در حال پرواز سمبلی باستانی است که گاهی خود را در شکل ماندالای هندی و بودایی نمایان می‌سازد و گاهی به شکل محوطه معابد کهن ، نخواهیم توانست توجیه شی پرنده نقش برجسته‌های کهن را درست درک کنیم و اگر فراموش کنیم که در دید اساطیری تجلی امر مقدس با ظواهر وحشت همراه است ممکن خواهد بود توصیفی از تجلی یک امر مقدس را با مراحل فرود یک سفینه فضایی اشتباه بگیریم و اگر به خود اجازه دهیم بدون بررسی کامل همزمانیهای خاص را به یک پدیده مربوط کنیم ممکن خواهد بود اشتباههای سنگینی مرتکب شویم.
همان گونه که برخی از فضانوردان هنگام گذر از جو زمین اثر حرارتی سفینه را با اشیاء پرنده ناشناس اشتباه گرفتند و خلبانهایی که بازتاب نور ابرها را با بشقابهای پرنده مهاجم. نکته‌ای که باید بطور خلاصه بر آن تأکید کرد آن است که بحت ما مبتنی بر عدم وجود اشیایی موصوف به UFO که حامل مسافرانی از سیارات دور دستند به معنی تأیید این نظر نیست که در کیهان حیات وجود ندارد. بحث آنجا است که ما معتقدیم باید تنها بر اساس شواهد و مدارک علمی به توضیح و تبیین پدیده‌ها دست زد و آنجا که مدارک ما ناتوان از پاسخگویی به پرسشها می‌شود به جای سعی در ارایه توضیحات نامأنوس بپذیریم که در آن مورد ناآگاهیم و فعلا نمی‌توان در باب آن نفیا و اثباتا سخنی بگوییم.
بسیاری از ما بر مبنای محاسبات ریاضی و منطقی و با درک مقیاسی از عالم هستی بر این باوریم که در گوشه‌ای از این کیهان حیاتی حتی هوشمند وجود دارد. شاید به همین دلیل بیشترین تلاش ما در پیدا کردن این حیا ت و پاسخ به این سوال کهن انجام شده باشد. طرحهای عظیمی چون SETI به دنبال نشانه‌های احتمال حیاتند و پیش قراولان سفر به فراسوی منظومه شمسی با خود لوحی را حمل می‌کنند که محل آغاز سفر آنها را نشان می‌دهد اما این اعتقاد به وجود حیات دلیل آن نمی‌شود که زهره و یا هر پدیده آشنا یا نا آشنای دیگری را به جای سفینه‌ای فضایی به مردم معرفی کنیم. موضوع بشقابهای پرنده بدون توجه به صحت و یا کذب بودن گزارشات ارایه شده و بدون توجه به ماهیت اصلی آنها ، به عنوان پدیده‌ای روانی نیز قابل بررسی است.
کارل گوستاو یونگ در پژوهشی بنیادی در خصوص بشقابهای پرنده (که ترجمه آن به قلم جلال ستاری و با نام اسطوره‌ای نو ، نشانه‌هایی در آسمان منتشر شده است) یاد آور می‌شود که ظهور و گسترش این پدیده به معنی بروز حادثه‌ای روانی در ضمیر ناخوداگاه انسان است که ممکن است نشان از گونه‌ای آشفتگی روانی اجتماعی داشته باشد. بشقابهای پرنده به عنوان اسطوره‌ای نو شکل گرفته‌اند و تا زمانی که با سلاح خرد و تدبیر و استفاده از طیف وسیعی از دانشها به بررسی آنها نپردازیم مطمئن باشید هرروز در گوشه‌ای از آسمان نشانه‌ای ظهور خواهد کرد. شاید روزی سفیران تمدنی دور به دیدار ما بیاییند و اسطوره واقعیت پیدا کند، اما تا آن زمان حق نداریم زهره و یا سایر پدیده های طبیعی را با آن جایگزین کنیم.

منبع:http://daneshnameh.roshd.ir

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



دو نوع اصلي اختفا

تصور کنيد شاهد منظره اي رؤيا گونه هستيد،ستاره اي (و اگر پرنور باشد که چه بهتر !)با سرعت برق ،کوه ها و دشت هاي ماه را در مي نوردد ،گاهي از ديد شما پنهان مي شود و دوباره بر فراز دشتي به حرکت خود ادامه مي دهد و دوباره اين بازي قايم باشک را با شما از سر مي گيرد:ماه زير بال فرشتگان!
اين منظره فقط يک رؤيا نيست !شما مي توانيد در انتظار ديدن آن باشيد ،حتي اگر چند لحظه طول بکشد يا حتي فقط با تلسکوپي غول پيکر به اين صورت ديده شود. اين پديده يک نوع اختفا است !
با توجه به پيشرفت فناوري فضاپيماها و روبوت ها در سال هاي اخير ،به نظر مي رسد کساني که قبلاً بدون کمک اين ابزارها به پروژه هايي مي پرداختند کم کم کنار گذاشته مي شوند. در اين صورت به مرگ پروژه هاي آماتوري نزديک مي شويم، از جمله پروژه هايي مانند رصد و ثبت اختفاها . از سال 1992به بعد ،با وجود فضاپيماي کلمنتاين ،که وظيفه ي ارتفاع سنجي ليزري ماه را به عهده دارد،ديگر کار چنداني براي رصدگران اختفا باقي نمانده است. اما نکته اي که همواره بايد آن را به خود يادآوري کنيم اين که فناوري روبوت ،هر قدرهم که زياد باشد ،در نهايت يک پلّه از توان بي پايان انسان ،چه فردي و چه جمعي ،عقب تر خواهد ماند.

اختفا چيست؟

اختفا در لغت يعني پنهان شدن. در نجوم اختفا را چنين توصيف مي کنيم:«هرگاه جسمي از مقابل جسم ديگري عبور کند و براي يک بازه ي زماني آن را از ديد ما مخفي کند ،اختفا روي داده است .»
دو نوع اصلي اختفا وجود دارد:1)اختفاي سياره اي و سيارکي 2)اختفا پشت ماه

1ـ اختفاي سياره اي و سيارکي

اختفاي ستاره ها و حتي اقمار سيارات ،به وسيله ي سيارات ،اطلاعات مفيدي درباره ي اندازه، شکل و جو آنها به ما مي دهد. يکي از پر کاربردترين و مشهورترين پروژه ها کشف حلقه هاي جديد است. بسياري از حلقه هاي شناخته شده ي امروز را در گذشته با بررسي ضبط فتوالکتريک اختفاهاي سياره اي کشف کرده اند. سيارک ها نسبت به اندازه ي خود چنان دورند که مسير پيش بيني شده براي رصد اختفاي آنها از روي زمين تا صدها کيلومتر امکان خطا دارد. پس اگر از مسير پيش بيني شده خيلي دوريد، مي توانيد منتظر يک رويداد باشيد ؛حتي ممکن است بتوانيد اختفاي قمري کوچک در پشت سيارکش را ثبت کنيد. اززماني که فضاپيماي گاليله داکتيل را کشف کرد، که به دور سيارک آيدا در گردش بود، تاکنون رصد گران بسياري در پي رصد اين گونه اختفاها بودند.
پديده ي جالب ولي ناکارآمد ديگر، اختفاي اقمار سيارات با يکديگر است. علت ناکار آمد بودنشان نيز اين است که زمان روي دادن آنها از پيش قابل محاسبه نيست. حتي براي اختفاي قمر در پشت سياره نيز مشکلاتي وجود دارد، براي نمونه معمولا قرص قمر به تدريج محو مي شود و اين اشکال زماني شدت مي يابد که سياره داراي جو گازي باشد و قمر به طور لحظه اي خاموش نشود.
بيشتر اوقات، فقط از روي نقاط خاصي از زمين مي توان شاهد مخفي شدن ستاره ها پشت قرص سيارات داخلي شد و محاسبه و تحليل اين رخدادها فقط در صورت مفيد بودن داده هايي قابل انجام است که از ضبط فتوالکتريک به دست آمده باشند.

2ـ اختفا پشت ماه

دو گروه اختفاي کلي و اختفاي خراشان ،پديده هايي هستند که در اختفاهاي ماه روي مي دهند. اختفاي کلي ،رويدادي تک روي لبه ي ماه است. در اين رويداد ستاره مي تواند پس از طي مسيري ظاهري پشت ماه، ناگهان روي لبه ي ماه ظاهر شود (خروج يا emersion) يا اينکه روي لبه ي ماه از ديدرس ما خارج شود و به پشت ماه برود (ورود يا immersion).در مورد اول ستاره ظاهر(appearance) و در مورد دوم ناپديد( disappearance)شده است . خوب است بدانيد که رصد ورودها از خروج ساده تر است ،چون اولا شما هر دو جسم (لبه ي ماه و ستاره )را در ميدان ديد خود داريد و مي توانيد مراقب لحظه ي اختفا باشيد، ثانياً: حتي لبه ي تاريک ماه هم با زمين تاب (بازتاب نور خورشيد از زمين )روشن است و اين کار شما را براي تفکيک نور ستاره و نور سطح ماه مشکل مي کند .
بيشترين مدت بين يک ورود و خروج ستاره 50دقيقه است (زيرا ماه قطر خود را، که بزرگ ترين وتر آن هم هست، هر 50دقيقه طي مي کند.)

اختفاي خراشان چيست ؟

در زمان روي دادن يک اختفاي کلي ،در فاصله ي 1/5تا 3کيلومتري شمالي يا جنوبي از مسير پيش بيني شده ي اختفا، مي توانيم شاهد يکي از پديده هاي منحصر به فرد نجومي باشيم . ماه با حرکت خود به دور زمين ،از لبه با ستاره مماس مي شود و از ديد رصد گر،با تلسکوپ ،منظره اي شگفت انگيز از عبور ستاره از پشت کوه ها و دره هاي ماه ديده مي شود. اين رويدادها از يک لحاظ با خورشيد گرفتگي ها قابل مقايسه اند و آن اين که حرکت ماه هيچ زمان ديگري به اين صورت مشهود و قابل توجه نيست.
اختفاهاي خراشان معمولا در نزديکي قطب هاي ماه قابل مشاهده اند.در نجوم آماتوري رصد اختفاهاي خراشان به سه علت بيشتر از اختفاهاي کلي اهميت دارد. اول اينکه فضاپيماي کلمنتاين قادر به نقشه برداري از مناطق قطبي ماه نيست و همان طور که اشاره شد اختفاي خراشان در نواحي قطبي ماه اتفاق مي افتد . با تحليل داده هاي اين گونه اختفاها نقشه هاي بسيار دقيق و مفيدي از عرض هاي بالايي و پاييني ماه به دست مي آيد.
علت دوم اينکه اختفاهاي خراشان در زمره ي گروهي ترين پروژه هاي نجوم آماتوري هستند. بايد گروه هاي مختلفي با هم همکاري کنند و با جمع آوري اطلاعات از سراسر کره ي زمين کار را به نتيجه برسانند. هر چه تعداد گزارش هاي اختفاهاي خراشان بيشتر باشد ،تحليل داده ها به صرفه تر است . زيرا با اضافه شدن هر گزارش زاويه ي جديدي از عوارض ماه ديده مي شود و با کنار هم چيدن اين داده ها، مثل قطعات پازل ،شکل دقيق عوارض نمايان مي شود. انجمن بين المللي زمان سنجي(IOTA) افراد تازه کار را براي شرکت در اين زمينه بسيار تشويق مي کند. و آخرين علت اينکه با توجه به مشکلاتي که بعدها در قسمت اندازه گيري زمان به آن مي پردازيم ،ثبت اختفاهاي خراشان ساده تر از اختفاهاي سيارکي يا کلي است ،زيرا خطاي 0/5ثانيه در ثبت آنها قابل قبول است . همان طور که مشخص شد، اختفاهاي خراشان بر خلاف اختفاهاي کلي پديده اي تک نيستند بلکه مجموعه اي از رويدادهاي روي لبه را شمال مي شوند ،در نتيجه براي ثبت آنها بايد فهرستي از ورودها و خروج هاي نور ستاره تهيه شود.

اختفاي دوتايي ها

ستاره هاي دوتايي نزديک ،پديده هاي غير آني شگفت انگيزي را به وجود مي آورند، که به رويدادهاي «پله اي »مشهورند. وقتي يک ستاره ي دوتايي با زاويه اي نسبت به لبه ي ماه به پشت آن مي رود،به نظر مي آيد که در يک لحظه نور دوتايي کمتر و بعد خاموش شده است ،زيرا مؤلفه ي اول زودتر مخفي شده و نور کمتر فقط نور مؤلفه ي دوم است. با فيلمبرداري از اين اختفاها مي توان مشخصات فيزيکي هريک از مؤلفه هاي ستاره ي دوتايي را پيدا کرد.
دوتايي هايي که خيلي به هم نزديک اند يا بدون زاويه به لبه ي ماه مي رسند،به تدريج پشت ماه مخفي مي شوند و ديگر اختفاي پله اي ايجاد نمي کنند. براي اطمينان از اينکه ستاره دوتايي هست يا خير ،بايد برگه ي پيش بيني شده را بررسي کرد زيرا رصد يک رويداد پله اي به خودي خود ارزشمند است.
اين اطلاعات، مقدمه ي کوتاهي بود بر آنچه بايد از اختفا بدانيم و حالا پرسش اصلي اين است که چگونه مي شود اختفاها را رصد ،ثبت و ارائه کرد ؟

انجام پروژه
مراکز پيش بيني اختفا

زماني رصد خانه ي نيروي دريايي ايالات متحده (USNO )در واشنگتن دي سي ،منبع اصلي پيش بيني ها بود. بعد از گذشت اندک زماني و با پيشرفت فعاليت رصد گران صاحب تلسکوپ اين وظيفه به اين گروه واگذار شد ،هر چند که فعاليت آنها فقط تا قدر 12را پوشش مي داد.
در حال حاضر منبع اصلي پيش بيني ها انجمن بين المللي زمان سنجي اختفا(IOTA )است که هر دو گروه آمريکايي و اروپايي
را شامل مي شود. امروزIOTA سازمان اصلي پيش بيني مکان و زمان روي دادن اختفاهاست .اين پيش بيني ها بسيار دقيق اند و اطلاعات ديگري نيز درباره ي اجرام و اجزاي آنها در بردارند.
در آمريکا و اروپا ،انجمن هاي محلي ،براي محدوده ي اطراف خود ،اختفاها را پيش بيني مي کنند . متأسفانه چنين امکاني در ايران وجود ندارد ،اما اين امکان هست که شما با سايت
IOTA تماس بگيريد و اطلاعات مورد نياز خود درباره ي زمان پديدار شدن يک اختفا در محل رصدي خود را دريافت کنيد . اين اطلاعات معمولاً به صورت يک فرم به نام «فرم پيش بيني »در اختيار شما قرار مي گيرد که در آن علاوه بر مشخصات کلي رويداد،مثل زمان و مشخصات ستاره يا هر جسم ديگر ، از اصطلاحات ديگري نيز استفاده مي شود که به شرح زير است: $CA(زاويه ي نوک هلال يا Cusp Angle):اين زاويه نشان دهنده ي فاصله ي نقطه اي از لبه ،که اختفا در آن روي مي دهد ،با نوک هلال شمالي يا جنوبي است . براي مثال30N
يعني اختفا در 30درجه اي نوک هلال شمالي روي مي دهد و يک علامت منفي پشت اين مقدار يعني رويداد در لبه ي روشن ماه اتفاق مي افتد (در حالت عادي اختفا در لبه ي تاريک است )

PA(زاويه ي موقعيت يا Position Angle):

زاويه ي موقعيت روي ماه از شمال به شرق است ،چون پيدا کردن شمال ماه کمي مشکل است ،بهتر است که CA هم داده مي شود.
-illum: يعني روشنايي ماه ،معمولاً در اين قسمت فاز ماه مورد نظر است.
-elon: زاويه ي کشيدگي ماه از خورشيد بر حسب درجه (يعني فاصله ي زاويه اي ماه و خورشيد)

زمان سنجي

اين بخش بدون شک مهم ترين قسمت پروژه است و باقي فعاليت هاي شما براي تکميل جزييات کار هستند. در ثبت يک اختفا مهم ترين نياز ما يک منبع زمان (time base )مناسب است، يعني پايگاهي بايد وجود داشته باشد که زمان را براي هر لحظه اعلام کند و دقت اين زمان به طور ايده آل بايد در حد يک دهم ثانيه باشد! اين عبارت به ظاهر ساده ولي در عمل پيچيده است ،زيرا چنين دقتي در يافتن زمان در کشورهاي در حال توسعه کمي مشکل است.
براي آشنايي با علائم (سيگنال ها )زمان لازم است چند راه مرسوم در کشورهاي پيشرفته را معرفي کنيم. در حال حاضر بهترين منابع زمان عمومي دنيا به صورت امواج موج کوتاه در جزاير هاوايي و در ايالت کلرادو آمريکا قرار دارند . ميليون ها محقق در آمريکا و کشورهاي اطراف ،در تمام شاخه هاي علمي ،از علائم فوق العاده دقيق ايستگاه هاي WWV(کلرادو) و WWVH(هاوايي )براي زمان سنجي پروژه هاي خود استفاده مي کنند.
WWV وWWVH در فرکانس هاي 15و20و10و5و2/5مگاهرتز فرستاده مي شوند و ،براي سهولت ،بيپ هاي صوتي
ايجاد مي کنند. براي دريافت اين امواج به يک گيرنده ي موج کوتاه خاص نياز است .
علائم زمان در فرکانس هاي 15و10و5مگاهرتز در روسيه ،ژاپن ،چين و تايوان هم توليد مي شوند. اما در منطقه ي ديگري از زمين ،يعني اروپا و آفريقا و قسمتي از آسيا ،موج هاي کوتاه در دسترس نيستند .در اروپا به جاي موج کوتاه ،علائم زمان موج بلند DCF آلماني در فرکانس 77کيلوهرتز منتشر مي شوند که،با وجود فرکانس پايين برد بسياري دارند (در حدود 2000کيلومتر )و مي توانند با تقريب خوبي کل اروپا و از اين سمت تمام ترکيه را پوشش دهند. گيرنده اي نيز وجود دارد که فقط مخصوص DCF طراحي شده که هم صفحه ي LCP و هم قابليت اتصال به بلند گو يا ضبط صوت را دارد .در بعضي کش ورها در صورت نبود راديوي موج کوتاه مي توان با اتصال به ايستگاه هاي AM و FM حتي از طريق راديوي ماشين (وقتي در مکاني دور در حال رصد هستيد) علائم زمان را دريافت کرد. هر چند اين روش حتي در کشورهاي پيشرفته اي مانند استراليا دقت لازم را ندارد و تا چند ثانيه امکان خطا دارد . در آمريکا روش مناسبي است ،البته خوب است بدانيد که در آمريکا چندين روش ديگر هم قابل قبول هستند ؛مثلا در روش پيشنهادي تعدادي از بهترين رصد گران اختفاي آمريکا (بعد از موج هاي کوتاه )فقط کافي است که با تلفن همراه خود با ساعت اصلي رصد خانه ي نيروي دريايي آمريکا تماس بگيريد،آيا روشي ساده تر از اين سراغ داريد؟!هر چند فقط گاهي اوقات ممکن است خطاي کوچکي ناشي از مخابرات تله تکست و گاهي هم خطاهاي حاصل از کنترل هاي شفاهي در ايستگاه هاي راديو اتفاق بيفتد.
نکته ي شگفت انگيز اينکه با پيشرفت تکنولوژي در کشورهاي پيشرفته، توان گرفتن زمان هاي دقيق کاهش پيدا کرده است!به نظر مي رسد منابع زمان در آينده بيشتر متکي به ماهواره هاي مکان ياب GPS باشند ،در حاليکه امروز بعضي از دستگاه هاي GPS ارزان قيمت (روي ارزان قيمت بودن آن تأکيد مي کنم )تا 2 ثانيه خطاي اندازه گيري دارند ،چرا که اين
دستگاه ها اولويت عمليات داخلي خود را به مکان يابي طول و عرض جغرافيايي مي دهند و نه زمان . البته بايد توجه کرد که خطا مربوط به دستگاهGPS ارزان قيمت است نه ماهواره هاي GPS.
چندي پيش IOTA طرح جالبي براي ثبت بعضي اختفاهاي بزرگ و برنامه ريزي شده ارائه داد ،که در آن به مردم اجازه داده مي شد به جاي استفاده از منبع زمان فقط يک تکه فيلم از يک برنامه ي تلويزيوني مشخص در حين اختفا را ضبط کرده و براي آنها بفرستند تا خودشان محاسبات اضافي را انجام دهند ،البته بعد معلوم شد که اين روش هم،به علت خطاهاي سازمان هاي تلويزيوني کشورها (که حدود چند دهم ثانيه است !)حتي بين دو نقطه از يک منطقه ،قابل استفاده نيست.روش تلويزيوني زماني جواب مي دهد که شما به جاي استفاده از کابل از يک موج بالاي هوا (air-the-over ) استفاده کنيد و در اين حالت، IOTA مسئوليت کاليبره کردن با ايستگاه هاي زمان محلي خودش را برعهده دارد.
در حال حاضر فقط اين مهم است که در ايران چه کاري مي توان انجام داد؟مطمئناً کار ما سخت تر است. چند روش زير را باهم بررسي کنيم:
شبکه ي خبر: ساعتي که در گوشه ي راست و بالاي صفحه ي شبکه ي تلويزيوني خبر قرار دارد،تا چندي پيش مرجع پيشنهادي بسياري از پژوهشگران ايراني براي دست يافتن به زمان دقيق بود. هر چند که اين ساعت دو اشکال اساسي دارد:
1ـ دقت آن به دقيقه نوشته شده است.
2ـ در ارائه ي زمان به ثانيه خطا دارد.
مورد اول با احتساب يک خطاي واکنش جزئي به اين صورت قابل رفع است که کرونومتر (در قسمت ثبت به ساز و کار کرونومتر خواهيم پرداخت )خود را در زمان تغيير عدد دقيقه ي نوشته شده بزنيم و زمان را در آن لحظه براي جمع کردن با مقاديري نگه داريم که بعداً از کرونومتر براي گرفتن آنها استفاده مي کنيم. ولي مورد دوم ،يعني خطاي ثانيه ،فقط مي توان از آن چشم پوشي کرد که در بسياري مواقع کار درستي نيست. در زماني که فضاپيماي کلمنتاين ،توپوگرافي سطح ماه را به خوبي مشخص مي کند، خطاي زمان سنجي هاي فتوالکتريک و ويديويي آماتوران نبايد از يک دهم ثانيه فراتر برود، در واقع بيشتر آماتوران«حرفه اي »اين مقدار را يک صدم ثانيه اعلام مي کنند. البته تا اينجا فقط درباره ي اختفاهاي ماه صحبت کرديم . در اختفاهاي سيارکي و سياره اي ،ساعت شبکه خبر قابل استفاده و دقت آن کافي است.
GPS: با وجود خطاي «احتمالي »که پيش از اين درباره ي آن صحبت شد، GPSهمچنان بهترين، يا يکي از بهترين روش
ها، است .اگر تصور مي کنيد که اغتشاشات جوي و به طور کلي جو مانعي براي کار شما است !بايد بدانيد که خطاي ايجاد شده (البته در شرايط جوي نسبتا مساعد )به صدم ثانيه مي رسد. تنها مشکل اين روش شايد دسترسي به دستگاه GPS با کيفيت خوب باشد. در تهران بعضي فروشگاه ها مي توانند اين ابزار را به شما قرض بدهند.
ساخت آنتن :اين روش در صورت درست اجرا شدن بهترين است. از آنجا که علائم زمان در کشور ما وجود ندارد،بايد آن را از کشور ديگري دريافت کنيم که به ما نزديک باشد. به علت اين فاصله ي زياد بايد دنبال طول موج هاي کوتاه تر (فرکانس هاي بلندتر)بگرديم.
البته استثناهايي در امواج موج بلند وجود دارد ،مانند علائم DCF77 آلماني که قبلاً توضيح داده شد. البته اين موج به ايران نمي رسد ولي در روسيه موج RBU به طور مداوم از مسکو در فرکانس 66/66کيلوهرتز فرستاده مي شود . بايد توجه کرد که اکثر موج هاي بلند CWهستند؛يعني براي اعلام زمان از کدي مانند مورس به جاي صوت استفاده مي کنند. بعضي دستگاه هاي تجاري براي تبديل اين کدها به صدا وجود دارند که به نظر نمي رسد در ايران قابل دسترسي باشند. با اين توضيحات به سراغ امواج موج کوتاه مي رويم . مهم ترين ويژگي اين امواج همان برد زياد آنهاست . از کشورهاي نزديک به ما از لحاظ علمي فقط هند و روسيه را مي توان نام برد ،متأسفانه ،با صرف نظر ازRBV (که کارايي آن بايد امتحان شود)هيچ کدام از منابع زمان مناسب ما نيستند.
مؤسسه ي مترولوژي زمان و فضاي روسيه ( IMVP)علائم متعددي توليد مي کند که اکثر آنها از نوع موج بلند هستند ؛مانند علائم RAB99-RJH63-RJH69-RJH77 و،با توجه به فاصله ي تهران -مسکو (2500کيلومتر) به تهران نخواهند رسيد ،درعوض موج هاي کوتاه هند بهترين پيشنهادند. امواج ATA در 15000و 10000و5000 کيلوهرتز، از دهلي و VWC در 12745،4286کيلوهرتز براي استفاده پيشنهاد مي شوند. پس از شناسايي موج مناسب ،بايد آنتن تهيه کرد. آنتن بايد از يک سيم آنتن و يک صافي (فيلتر )تشکيل شده باشد ،البته در صورت نياز مي توان يک مبدّل صدا روي دستگاه نصب کرد. قسمت اصلي اين آنتن ،که مشخصات موج شما بر آن تأثير دارد،همان صافي است . شما مي توانيد صافي را بسازيد يا بخريد. ساخت صافي بدون داشتن اطلاعات پايه از الکترونيک ممکن است پيچيده باشد در حالي که بهاي آن حدود 50يا60هزار تومان است،البته اين قيمت بسته به کيفيت و پهناي باند صافي ممکن است بيشتر يا کمتر باشد. براي کار بهتر است پهناي باند فرکانس کمتر باشد . انتخاب به شما بستگي دارد. براي خريد صافي بايد مودولاسيون موج خود را پيدا کنيد و همراه با مشخصات ديگر به سازنده ي صافي بدهيد. البته ،توجه کنيد که تمام تحقيقات و محاسبات خود را از پيش انجام دهيد ،زيرا اگر نتوانيد موج مورد نظرتان را دريافت کنيد سرمايه ي خود را به هدر داده ايد و ديگر نمي توانيد از صافي استفاده کنيد.
اگر از کرونومتر استفاده نمي کنيد ،مي توانيد يک ساعت ديجيتال را با منبع زمان هماهنگ کنيد و همراه خود به محل رصد ببريد، نه اينکه منبع زمان را همراه خود به هر کجا ببريد. زيرا ممکن است شرايط محيط دقيقاً در لحظه ي نياز شما روي آنتن يا دستگاه GPS تأثير بگذارد.

آمادگي پيش از رصد

رصد اختفاهاي کلي بر خلاف اختفاي خراشان نياز به کار گروهي ندارد ،بنابراين نيازي به هماهنگي با ديگر رصد گران نداريد مگر اينکه قصد داشته باشيد خودتان داده ها را تحليل کنيد. ولي در اختفاهاي سيارکي و خراشان بهتر است براي جمع آوري داده هاي بيشتر گروه هايي تشکيل شود.
حدّ شمالي و جنوبي خراش در يک سري نقشه به صورت پيش بيني وجود دارد،که کار شما را براي کشيدن يک ردّ در يک نقشه ي بزرگ مقياس براي تعيين محل هر رصدگر آسان مي کند. به کمک اين رد ،پايگاه هاي مناسب پيدا مي شود و گروه ها در زواياي درست نسبت به ردّ مستقر مي شوند.اگر ردّ به گونه اي باشد که تقريبا روي مسير يک جاده قرار بگيرد براي رصد گران بهتر است ،طول و عرض جغرافيايي هريک از اعضاي گروه بايد به دقت مشخص شود. به طور ايده آل پهناي رد يک کيلومتر است ،اگر خيلي وارد اين محدوده شويد ،شاهد اختفاي کلي خواهيد بود. به دقت برگه ي پيش بيني را مطالعه کنيد و با مقايسه ي مشخصات لبه ي ماه با خود ماه از درستي محل رصد مطمئن شويد. به خاطر داشته باشيد که ،پيش بيني ها معمولا نسبت به سطح دريا محاسبه مي شوند؛يعني پايگاه هاي رصدي بالاتر از 120متر از سطح دريا بايد نسبت به ارتفاعشان به سمت جنوب متمايل شوند (براي نيمکره ي شمالي اين طور است اما در نيمکره ي جنوبي خلاف اين است ؛يعني با افزايش ارتفاع بايد به سمت شمال متمايل شد.)رصدگراني که تجربه ي بيشتري در رصد اختفا دارند بايد در مکان هايي مستقر شوند که احتمال دارد رويدادهاي بيشتري ديده شود. همچنين بايد در نظر گرفت که بعضي رصد گران نمي توانند هيچ رويدادي را رصد کنند (در پايگاه رصدي آنها پديده اي قابل رصد نيست.) اتفاق نيفتادن يک رويداد،به اهميت اتفاق افتادن آن است و در تحليل داده ها مثل باقي داده ها به کار گرفته مي شود. بررسي پايگاه هاي مورد نظر قبل از رويداد بسيار مهم است ،زيرا امکان دارد عوامل مهمي مثل آلودگي نوري يا مجوز ورود به منطقه از قلم بيفتد . هنگام بررسي اين محل ها ،دنبال کابل هاي بالاي سرتان هم باشيد زيرا آنها هم به خودي خود عامل اختفا هستند!به ياد داشته باشيد که ممکن است قبل از اينکه موفق به رصد شويد پليس از راه برسد و شما را بازداشت کند زيرا مردم اطراف گروهي آدم عجيب را با تعدادي لوله در ساعات اوليه ي صبح در اطراف خانه شان ديده اند.
براي اختفاهاي خراشان مشکلات جديد پيش مي آيد ،احتمالا شما نمي توانيد آنها را با همان حالت هميشگي و با تلسکوپ ثبت کنيد ،زيرا گاهي فاصله ي بين يک ورود و خروج کمتر از 0/5ثانيه است و در همين حين شما بايد مشخص کنيد که نوع رويداد چه بوده است (ورود يا خروج)!
در نهايت يک جلسه ي پيش از اختفا برگزار مي شود تا مشخص شود که هرکس با چه وسيله اي و با چه روش زمان سنجي ،به کدام محل مي رود (در واقع يک نفر ساعت خود را با منبع زمان هماهنگ مي کند و همه ساعت خود را با او تنظيم مي کنند).مشکلات دم آخري ،در اين جلسه حل مي شود و ترجيحاً همه به صورت زوج در هر گروه قرار مي گيرند (يک شخص با تجربه و يک تازه کار).
سپس گروه ها از هم جدا مي شوند و هر گروه به محل خودش مي رود تا در انتظار روي دادن اختفا بماند.

روش هاي رصد و ثبت

کلاسيک :در اين روش شما پشت تلسکوپ قرار مي گيريد و در لحظه ي روي دادن هر ورود و خروج به گونه اي آن را ثبت مي کنيد،روش هاي ثبت کلاسيک مي تواند سه نوع باشد:
کرونومتر (Stopwatch): دستگاهي است که در طي سپري شدن زمان مي توان با فشردن دکمه ي آن ،آن لحظه را در حافظه ي کرونومتر ثبت کرد. بار اول که دکمه ي کرونومتر را فشار مي دهيد ،دستگاه به کار مي افتد و از صفر شروع مي کند، بنابراين بايد آن را در يک لحظه ي مشخص از منبع زمانتان به راه بيندازيد تا مقدار صفر آن مشخص شود و زمان هاي بعدي را با آن زمان پايه جمع ببنديد . تمام گوشي هاي همراه ،سيستم کرونومتر دارند که دقت آنها معمولا به دهم يا صدم ثانيه است.
در اين روش براي مشخص شدن نوع پديده (ورود يا خروج )نفر دوم بايد با توجه به اشاره ي رصد گر در يک کاغذ جدا نوع پديده را يادداشت کند. متأسفانه اکثر کرونومترها امروزه ديجيتال اند ،در حالي که در روش ارائه شده ي فان فلاندرن استفاده از کرونومترهاي مکانيکي مناسب تر است .
ضبط صوت: در اين روش با استفاده از علائم زماني به صورت صوت در زمينه ي کار، ورودها و خروج ها را در يک ضبط صوت اعلام مي کنيم.اين اعلام مي تواند با صداي خودتان باشد «فقط با گفتن disap-pearance )D ) و R
(reappearance)» يا به وسيله ي يک زنگ ديجيتال که سريع واکنش نشان مي دهد ،مثل زنگ معمولي در ورودي خانه ها . در روش فان فلاندرن روي مورد دوم بيشتر تأکيد شده است.
در هر کدام از روش ها که احساس کرديد احتمال خطاي خود دستگاه وجود دارد،حتماً تست ابزار را انجام دهيد. براي نمونه ممکن است ضبط صوت شما سريع تر از زمان استاندارد بچرخد ،براي حل اين مشکل ،اين خطا را براي يک بازه ي زماني معلوم اندازه بگيريد و به زمان حاصل از کارتان اضافه کنيد (اين چرخه را چند بار تکرار و از ميانگين آن استفاده کنيد).
بهتر است قبل از وقوع اختفا از چشمي تلسکوپ به محل اختفا نگاه نکنيد.اين کار سبب استراحت چشم شما مي شود و اقبال ديدن «ورود»را در زمان درست افزايش مي دهد. مواظب باشيد که چند ثانيه مانده به اختفا از درون چشمي نگاه کنيد.
عکاسي :چند دقيقه پيش از شروع اختفا با تلسکوپ خود به سمت ستاره نشانه رويد،ماه را به گونه اي در ميدان ديد تلسکوپ قرار دهيد که با خاموش کردن موتور، تا زمان اختفا لبه ي ماه و ستاره از ميدان ديد تلسکوپ خارج نشوند ،اگر به اين حالت از درون چشمي عکس گرفته شود ،رد ماه و ستاره در عکس شما مي افتد، اگر در زمينه ي عکس علائم زمان را اضافه کنيد که همزمان با فشردن شاتر شروع شده اند ،بعداً با اندازه گيري طول خطي که از گذشتن ستاره روي عکس به جا مانده و به وسيله ي زمان زمينه ،مي شود زمان دقيق روي دادن اختفا را محاسبه کرد. براي محاسبه بايد از فرمول هاي نجوم کروي که با عکاسي مرتبط اند استفاده کرد . در اين روش سعي کنيد از تلسکوپ هايي با نسبت کانوني کم استفاده کنيد تا داده هاي شما هرچه دقيق تر شوند.

استفاده از دوربين فيلمبرداري

زماني که براي نخستين بار دوربين هاي فيلمبرداري به بازار آمدند ،کمتر کسي فکر مي کرد که اين ابزار روزي بتواند تبديل به يکي از ابزارهاي حياتي رصدي براي منجمان و جايگزين روش هاي قديمي ثبت اختفا شود. دوربين هاي فيلمبرداري، مانند هر دوربين تلويزيوني ،داراي فريم هاي 1/30ثانيه اي هستند .اگر اختفاي ضبط شده را با حرکت آهسته ببينيد، ستاره در يک فريم ديده مي شود و در فريم ديگر نيست. اگر در زمينه ي تصوير يک ساعت هماهنگ با منبع زمان قرار دهيد، دقت زمان ورود يا خروج ستاره با 1/30ثانيه به دست مي آيد! اين روش 10بار ساده تر و دقيق تر از روش هاي کلاسيک مستقيم است !
جالب است بدانيد که براي اختفاي ستاره هاي پرنور،IOTA به سادگي کساني را که دوربين فيلمبرداري دارند تشويق مي کند که مستقيم و بدون هيچ واسطه اي (مثل تلسکوپ )به سمت ماه نشانه روند! بسته به فاز ماه، يک دوربين فيلمبرداري با عدسي (لنز )زوم 12x مي تواند ستاره هايي با قدر 3يا4را در لبه ي تاريک ماه به خوبي ثبت کند. اگر از تلسکوپ در
کار با دوربين استفاده مي کنيد، کافي است که دوربين فيلمبرداري را روي چشمي تلسکوپ بگذاريد و از عدسي چشمي اي با کمترين بزرگنمايي و بازترين ميدان ديد استفاده کنيد.
دوربين را Zoom in و Zoom out کنيد تا فکوس تنظيم شود و به بهترين اندازه ي ميدان ديد و تعادل نوري برسد. اگر در مدت اختفا دوربين را بدون سه پايه (با دست )بگيريد مشکلي ايجاد نمي شود .
ساده ترين حالت براي ثبت اختفا با دوربين فيلمبرداري زماني است که بيش از سه چهارم ماه روشن باشد و خط سايه مرز (خط جدايي نور و سايه روي سطح ماه - ترميناتور )به ستاره نزديک باشد تا دوربين راحت تر به طور خودکار کانوني (فکوس )شود. اگر در ميدان ديد دوربين فيلمبرداري شما در هنگام فيلمبرداري هيچ قسمت روشني از ماه ديده نشود، کار شما سخت تر است.

ثبت برگه ي رصدي

وقتي کار شما به پايان رسيد، در آخرين مرحله بايد برگه ي رصدي را پر کنيد. در اين برگه ستون هايي مربوط به رصد شما وجود دارد که با حروف اختصاري مشخص شده اند. براي پر کردن اين برگه رصدگران بايد با اطلاعات زير آشنا باشند و خودشان آنها را به دست بياورند:
ـ طول و عرض جغرافيايي محل رصد و ارتفاع از سطح دريا :بهتر است براي اين مورد از نقشه هاي بزرگ مقياس توپوگرافي محل خود استفاده کنيد (ترجيحا با مقياس 1/50000يا1/24000).بعضي کتابخانه ها، دانشگاه ها وهمچنين سازمان گيتاشناسي چنين نقشه هايي را در اختيار دارند. در صورت دسترسي نداشتن به اين منابع مي توانيد از GPS استفاده
کنيد، بعضي فروشگاه ها مي توانند دستگاه GPS را به شما قرض بدهند.
ـ مشخصات تلسکوپ :در برگه ي گزارش بايد مشخصات اپتيک خود مانند قطر دهانه، فاصله ي کانوني، بزرگنمايي و نوع اپتيک (براي مثال اشميت - کاسگرين يا نيوتني )را مشخص کنيد. دقت کنيد واحد گذاري را فراموش نکنيد.
ـ مشخصات ستاره و رويداد :در اين قسمت فهرستي از ورودها و خروج هايي که مشاهده کرده ايد همراه با زمان هريک را گزارش کنيد و نوع اختفا و اينکه در کدام لبه ي ماه (تاريک يا روشن )روي داده است را به همراه مشخصات کلي ستاره بنويسيد. زمان ها بايد به زمان جهاني تبديل شوند و به اين ترتيب گزارش شود: دهم ثانيه /ثانيه /دقيقه /ساعت /روز /ماه /سال .
ـ زمان عکس العمل :اين زمان مجموع زمان واکنش طبيعي بدن (يعني از زماني که مغز به دست يا دهانتان فرمان مي دهد تا وقتي که آنها عمل مي کنند)و زماني است که بستگي به تجربه ي رصد گر از رصد اختفاها دارد؛ يعني مدت زماني که طول مي کشد تا متوجه ورود يا خروج ستاره شويد. زمان واکنش طبيعي بدن به طور استاندارد 0/3تا0/4ثانيه است که ،با تمرين ،اين مقدار کاهش مي يابد و زمان دوم براي رصد گران ماهر اختفا در حد چند دهم ثانيه (0/3يا0/4 ثانيه) و براي رصد گران کم تجربه گاهي به 2ثانيه مي رسد !برنامه هاي رايانه اي وجود دارند که اين زمان را به طور دقيق براي تشخيص شما محاسبه مي کنند.
ـ روش زمان سنجي :بايد بنويسيد که با کدام يک از روش هاي زمان سنجي و ثبت ارائه شده کار کرده ايد.
- دما :در بعضي برگه ها مانند برگه ي ILOC از شما خواسته مي شود که دما را هر 15دقيقه در طول رصد اندازه بگيريد و
يادداشت کنيد.
ـ مشخصات ديگر :کيفيت آسمان ،پارامتر ديد(seeing ) و شرايط هوا مثل باران و برف (درصورت بارش)بايد گزارش شود.
شما مي توانيد برگه ي گزارش خود را به مرکز بين المللي اختفاي ماه(ILOC) در توکيو يا به پايگاه IOTA بفرستيد.
سعي کنيد اين کار را خيلي زود و بي درنگ بعد از ثبت اختفا انجام دهيد تا هم داده هاي شما قابل استفاده باشند و هم از گم شدن اطلاعاتتان جلوگيري کنيد.

عوامل موفقيت

اقبال داشتن يک زمان سنجي موفق به عوامل بسياري بستگي دارد که متاسفانه بيشتر آنها از دامنه ي اختيارات ما خارج اند . از بين اين مسائل مي توان آب و هوا، وضعيت ابر و شرايط کلي جو را نام برد که محدوديت هاي اصلي کار روي اختفاها هستند.
شايد بدترين عوامل، ابرهاي نازک باشند که با چشم قابل تشخيص نيستند ولي موجب پخش نور در نواحي روشن ماه تا لبه ي تاريک ماه مي شوند؛جايي که اختفا روي مي دهد. بدبختانه اين تنها مشکل نيست، مه هم مي تواند چنين وضعي را با نشستن روي تلسکوپ ايجاد کند. وقتي نفس رصد گر روي اپتيک بنشيند سبب ايجاد مشکلاتي در تصوير مي شود . سعي کنيد به دور از چشمي نفس بکشيد و موقع بازدم سر خود را برگردانيد .
آسمان تيره، که شرط لازم براي برخي گونه هاي رصد است، در اينجا چندان ضروري نيست، رصد در نواحي شهري هم قابل انجام است ؛حتي امکان دارد بتوانيد اختفاي ستاره هاي با قدر پايين تر از 3را در روز ببينيد.
با همه ي اينها، تمرين و آزمايش، فقط شروطي اند که شما را به يک رصد گر اختفاي با تجربه تبديل مي کنند.

منبع:نجوم،شماره 186.
نويسنده:بهار نوري زاده

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


ستاره ي اپسيلون ـ ارابه ران ستاره اي بارز در آسمان به زودي براي هشتمين بار از سال 1821کم فروغ مي شود تا منجمان آماتور و حرفه اي با ابزار هاي ريز و درشت به کنکاش آن بپردازند . اينکه دقيقاً چه اتفاقي مي افتد هنوز آشکار نيست.
يکي از دستاوردهاي بزرگ قرن بيستم نظريه ي تحول ستاره ها بود؛فيزيک دانان نه تنها مشخص کردند ستاره ها به چه سبب مي درخشند ،بلکه نشان دادند منشأ آنها کجاست،چطور زندگي مي کنند ،تغيير و تحول مي يابند،و مي ميرند. هرچند ،اختر شناسان براي آزمايش اين نظريه در برابر واقعيت بايد جرم دقيق انواع ستاره ها را مشخص مي کردند و اين يعني تحليل حرکت هاي جفت هاي دوتايي . نظريه پردازان همچنين به قطر دقيق ستاره ها احتياج داشتند واين يعني تحليل منحني هاي نوري دوتايي هاي گرفتي به طور خاص. يک قرن پيش ،بزرگ ترين فيزيک دانان به شدت درگير مسئله ي تحليل دوتايي هاي گرفتي بودند . مقاله ي هنري نوريس راسل با عنوان «در باب تعيين مؤلفه هاي مداري ستاره هاي متغير گرفتي »که در سال 1912منتشر شد، زمينه را براي اتفاقات بعدي آماده کرد.
در همان سال اختر شناسي آلماني ،به نام هانس لودندورف ،مقاله اي درباره ي ستاره ي دوتايي گرفتي جالب توجه اپسيلون ـ ارابه ران منتشر کرد. همان طور که اخترشناسان بعدها در مي يافتند ،تغييرات روشنايي اين ستاره در سال هاي 1874و1903با نظريه ي دوتايي هاي گرفتي مغاير بود و اين خطر وجود داشت که همه ي کارها خراب شود . اپسيلون ـ ارابه ران که از قدر3 در نزديکي ستاره ي عيوق (آلفا ـ ارابه ران ) مي درخشد ،امروز يکي از حيرت آورترين ستاره هاي درخشان آسمان است و در برابر توضيحي کامل مقاومت مي کند.
اما شايد سرانجام پرده از راز اين ستاره برداشته شود. در مرداد امسال اين ستاره وارد گرفت بعدي خود مي شود که هر 27/1سال يک بار رخ مي دهد و دو سال طول مي کشد . اين بار اخترشناسان اميدوارند که سرانجام دريابند دقيقاً چه اتفاقي مي افتد و منجمان آماتور در اين تلاش ها با ثبت تغييرات نور ستاره نقش بسيار مهمي دارند.

تاريخي ديرينه

اين ستاره ي پرجرم ظاهراً ابرغولي آبي و عادي از رده ي طيفي F0 است که 2000سال نوري از ما فاصله دارد .اما به طور متناوب چيزي بخشي از آن را مي پوشاند . طي هر گرفت طولاني ،اين ستاره نصف روشنايي خود را از دست مي دهد و از قدر 3/0به 3/8مي رسد .اين تغييرات ،با کمي دقت ،براي چشم برهنه نيز آشکار است.
يوهان فريچ ،اختر شناسي آلماني،نخستين بار در سال 1821کم نور شدن اپسيلون ـ ارابه ران را گزارش کرد. در سال 1847فريدريش آرگلاندر و ادوارد هايس کم نورشدگي بعدي آن را با دقت کافي رصد کردند و ماهيت گرفتي اين منظومه ودوره ي تناوب بسيار بلندش را آشکار کردند. اين رصد گران همچنين متوجه تغييراتي کوچک تر (حدود 0/1قدر)با دوره ي کوتاه تر شدند که امروز اغلب به تپش هاي قيفاووسي گونه در ابرغول هاي رده ي طيفي F نسبت داده مي شود . اما من فکر مي کنم اين تغييرات ممکن است در واقع علتي بسيار متفاوت داشته باشند که شايد کليد درک ماهيت کل اين منظومه باشد.
گرفت هاي بعدي مطابق برنامه و در سال هاي 1874و1903رخ دادند. در سال 1928،با نزديک شدن گرفت بعدي ،هارلوشيپلي از رصد خانه ي هاروارد از روش راسل در تحليل دوتايي هاي گرفتي استفاده کرد . شيپلي به اين نتيجه رسيد که اين ستاره ي رده F قطري 100برابر قطر خورشيد (امروز عدد مورد قبول 300برابر قطر خورشيد است)دارد و نيز دريافت که همدم اين ستاره، که موجب گرفت مي شود ،هم جرم آن است (هنوز هم مورد تاييد است ). همدمي با اين همه جرم بايد هم نور همين ابر غول رده ي F بدرخشد. اما در طيف اين ستاره ي دوتايي اصلا هيچ نوري از اين همدم ثبت نشده است ! اين مشکل ،که با گرفت فوق العاده طولاني اما جزيي بدتر هم مي شود ،آن چيزي است که سبب شده اپسيلون ـ ارابه ران اين قدر اسرار آميز باشد.
طي گرفت سال 1930-1928دين مک لافلين و ديگران جا به جايي هاي دوپلري طيف سنجي اي را در آن آشکار کردند که نشان مي داد جرم عظيم چرخاني از مقابل اين ابرغول رده ي F مي گذرد. اين نشان دهنده ي نوعي ساختار قرص ـ شکل بود؛ مشابه جريان هاي گازي در ديگر منظومه هاي دوتايي بسيار نزديک به هم . با اين حال ستاره ي درون همدم پرجرم
خودش را نشان نداده است ؛اگر اصلا ستاره اي وجود داشته باشد.

بهترين ارزيابي امروز

دهه اي ازپي دهه ي ديگر ،بزرگ ترين اختر فيزيک دانان قرن بيستم سعي کردند اين رفتار را توجيه کنند . در سال 1937،جرارد کويي پر،اوتو استرووي ،و بنگت استرومگرن اين نظريه را اعلام کردند که «ستاره ي پوسته اي »عظيم و نيمه ـ شفافي موجب گرفت جزيي اين ابرغول رده ي F مي شود . الکترون هايي که بر اثر يونيده شدن گاز نيمه ي نورديده ي ستاره ي پوسته اي در محيط پراکنده شده اند سبب پخش نور ستاره و جزئي شدن اين گرفت مي شوند . اين مدل با رصدها
به طور کامل تأييد نشد.
در سال 1965،يکي از دانشجويان استرووي ،به نام سو ـ شو هوانگ ،مدلي ابتدايي را معرفي کرد که امروزه نيز مورد قبول است . به نظر هوانگ قرصي ناشفاف ،که تقريبا از لبه ديده مي شود، از جلو ميانه ي قرص اين ستاره عبور مي کند و بخش بالايي و پاييني قرص ستاره را ناپوشيده باقي مي گذارد که بدرخشد و ديده شود . مي دانيم که اين دوجرم با فاصله ي 27واحد نجومي از يکديگر ـ تقريبا فاصله ي نپتون از خورشيد ـ به دور هم مي گردند (اين فاصله از ترکيب دوره ي تناوب مداري و سرعت شعاعي ستاره در دو سوي مدارش دور مرکز جرم منظومه به دست آمده است ). اين يعني که شعاع اين قرص تا 10واحد نجومي است ـ بزرگتر از مدار مشتري.
مدل قرص هوانگ بسياري از وجوه رفتاري اين گرفت را توضيح مي دهد ،اما از گرفت سال هاي 1954-1956جزيياتي به دست آورده ايم که پرسش هاي بيشتري را بر مي انگيزد . در سال 1970،کلد يولدن کرن بيشتر اطلاعاتي را ،که آن زمان در دسترس بود ،خلاصه سازي کرد و متوجه وجوه حيرت انگيزي شد.
نخست اينکه در ميانه ي گرفت کمي روشنايي ستاره زياد شد .اين مي تواند نشان دهنده ي حفره اي در مرکز قرص باشد که ستاره مدتي از ميان آن مي درخشد. اما اگر مرکز قرص شفاف يا سوراخ است و ما از ميان آن مي بينيم،چرا ستاره ي دوم پرجرم را ،که بايد آن ميان بدرخشد ،نمي بينيم؟افزون بر اين ،درخشان شدگي مرکز در گرفت سال هاي 1954-1956از گرفت هاي قبلي بيشتر بود گويي که اين حفره پيش چشمان ما گسترده تر شده بود.
مدت گرفت نيز تغيير کرده بود. زمان کمترين نور به مدت 64روز افزايش يافته در حالي که کل مدت گرفت شامل فازهاي ورود تا خروج حدود 44روز کاهش يافته بود! يولدن کرن متوجه شد که تغييرات اندک 0/1قدري ستاره ممکن است قسمتي از اين موضوع را شرح دهد ،چرا که موجب برهم خوردن تاريخ آغاز و پايان هر مرحله از گرفت شده است . حتي در اين صورت هم ،به نظر مي رسد که چيز بيشتري در حال وقوع است.
گرفت سال هاي 1982-1984بيشتر و بهتر از همه ي گرفت هاي ديگر ،به دست نسل جديدي از رصد گران با ابزارهاي مدرن ،بررسي شد . با وجودي که جداسازي تغييرات کم دامنه از رويدادهاي واقعي گرفت آسان تر نبود ،گرايشاتي که مورد توجه يولدن کرن بود بيشتر شده بودند . درخشان شدگي مرکزي از هميشه قوي تر بود ،مدت زمان کم ترين نور طولاني تر بود و کم نور شدن و پرنور شدن قبل و بعد از گرفت سريع تر رخ داد. آشکار است که جسم ايجاد کننده ي گرفت در مقياس زماني فقط چند دهه مشخصاتش را تغيير مي دهد.
نظريه ي غالب امروز در اين باره که چرا ستاره ي دوم را نمي بينيم اين است که جرمش بين دو ستاره در مداري نسبتاً فشرده تقسيم شده است ؛هر کدام از اين ستاره ها متعلق به رشته ي اصلي و از رده ي طيفي B هستند. وجود چنين جفتي
جرم زياد و در عين حال درخشندگي بسيار کم در برابر ابرغول را توجيه مي کند. در واقع، ردپايي ضعيف از نور ستاره اي از رده ي طيفي B در طيف اين منظومه آشکار شده است که احتمالا، در حالي که خود ستاره ها پنهان اند ،نورشان توسط ابرهاي گاز و غبار پراکنده مي شود.
يک جفت ستاره در مرکز قرص همچون يک همزن برقي عمل مي کند و مرکز را پاک نگه مي دارد و احتمالا جلو مواد قرص را هم مي گيرد و نمي گذارد به سوي درون سرازير و ناپديد شوند ؛همان طور که معمولا قرص هاي پرجرم پيش سياره اي ناپديد مي شوند. مي توانيم فرض کنيم که به اين ترتيب اين قرص آنقدر پرجرم و چگال نگه داشته شده است که خرده سيارات مدام درون آن شکل مي گيرند و با هم برخورد مي کنند و پودر مي شوند و قرص هم در اين مرحله از زندگي اش گير کرده و نمي تواند يک منظومه ي سياره اي عادي بسازد.

زمان بندي گرفت اپسيلون ـ ارابه ران

آغاز گرفت :20مرداد 1388
آغاز کمترين نور :28دي 1388
ميانه ي گرفت :13مرداد 1389
پايان کمترين نور :28اسفند 1389
پايان گرفت :23ارديبهشت 1390
تاريخ ها تقريبي اند. هر سال از اواخر ارديبهشت تا اواسط تير ،بسته به عرض جغرافيايي رصدگر،اپسيلون ـ ارابه ران در فروغ خورشيد گم مي شود . هرچه عرض جغرافيايي بالاتر باشد براي رصد بهتر است تا 50درجه ي شمالي (بالاتر از اين عرض در خرداد و تير تاريکي کمي وجود دارد يا روشنايي مطلق است.)
اگر (چنان که داده هاي قطبش سنجي نشان مي دهند )ستاره ي دوتايي مرکزي اين قرص به نوعي نسبت به مدارش به دور ستاره ي اصلي متمايل باشد ،بخش هاي داخلي ،مياني ،و خارجي قرص نيز به ترتيب ممکن است با تمايلات متفاوتي پيچ و تاب خورده باشند ؛همان گونه که معمولا قرص هاي کهکشان ها پيچ و تاب خورده و متمايل است . شايد اين توجيه شکل ضخيم و سيگار ـ مانند وعجيب قرص حين گرفت ها باشد.

خارج از گرفت

من ،که در زمان گرفت قبلي در مرحله ي فوق دکتري در ناسا بودم ،فرصت يافتم با استفاده از ماهواره ي کاوشگر بين المللي فرابنفش(IUE) به بررسي اين ستاره کمک کنم و نيز کارگاه سال 1985را سازمان دهي کردم تا اخترشناسان نتايج
رصدهاي خودشان را در آنجا ارائه کنند. از آن زمان ،اپسيلون ـ ارابه ران به شگفت زده و نااميد کردن من ادامه داده است . هرچند ،با ابزارهاي نجومي امروز طي گرفتي که به زودي فرا مي رسد بايد بتوانيم معماي چالش برانگيز اين منظومه را حل کنيم.
از داده هايي که در سال هاي اخير جمع آوري شده بينشي کليدي به دست آمده است . ايل سئونگ نا از رصدخانه ي يون سي در کره ي جنوبي منحني نوري بسيار باارزشي را از بازه ي زماني خارج از گرفت در سال هاي 1984-1987منتشر کرده است . او دوره ي به ظاهر تناوبي 96روز را در تغييرات کم دامنه ي نور شناسايي کرد . منجم آماتوري ،به نام لوبويد ،در رصدخانه ي خصوصي خود در آريزونا از سال 1987با دقت اپسيلون ـ ارابه ران را زير نظر دارد و داده هاي او در دهه ي 1990نشان از تغييرات به ظاهر تناوبي سريع تري حدود 89روز دارد . آماتور ديگري به نام جف هاپکينز که يکي از بهترين ثبت هاي نورسنجي را از گرفت سال هاي 1982-1984از رصد خانه ي خصوصي خود در فونيکس آريزونا انجام داده است ،رصد هاي نورسنجي خود از اين ستاره را در سال 2003دوباره از سر گرفت . او دريافت که اين تغييرات به ظاهر تناوبي در بازه ي زماني 2003-2004با دوره اي 71روزه سريع شده بود. اين تغييرات در سال هاي 2007-2008سريع تر شد تا به دوره اي 65روزه رسيد.
پيش بيني از روي قرائن و شواهد هميشه با خطر اشتباه همراه است ،اما به اين ترتيب که پيش مي رود در چند دهه ي آينده تغييرات کم دامنه ي نور ممکن است خيلي سريع شوند که شايد نشان از سرنوشتي قريب الوقوع و مهم داشته باشند . با توجه به فاصله ي 2000سال نوري تا اپسيلون ـ ارابه ران اين اتفاق مهم همين حالا هم رخ داده است و ما فقط منتظريم تا نورش به ما برسد.
در همين حين ،داده هاي منتشر شده از چهار گرفت قرن بيستم نشان مي دهند که مدت زمان گرفت کلي به طور يکنواخت افزايش يافته است: از313روز در سال 1901تا445روز در سال 1983.اما مدت زمان کل گرفت از 727روز در سال 1901تا640روز در سال 1983کاهش يافته است . با اعتراف به نادقيق بودن پيش بيني بر اساس شواهد ،آيا ممکن است مراحل گرفت جزيي کلا در دهه هاي آينده ناپديد شوند ؟
آشفتگي هايي حاصل از سياره اي غول پيکر؟
من بر اين باورم که همه ي اين تغييرات را مي توان با کمک گرفتن از پيشرفت هاي اخير در مطالعات پيش ستاره ها و سيارات فراخورشيدي درک کرد؛مثلا مشتري هاي داغ. سيارات گازي بسيار نزديک به ستاره ي مادر در منظومه هاي سياره اي فراخورشيدي فراوان اند . به نظر مي رسد آنها پيش سياره هايي اند که در ميان قرصي پرجرم با حرکتي گردابي به سوي قرص مواد آتشين اطراف ستاره ي مرکزي رفته اند اما درست پيش از رسيدن به آن به طريقي در مداري کشندي به دام افتاده اند . اگر يک يا دو پيش مشتري داغ در ميان قرص مواد و در راه رفتن به سوي جرم مرکزي اپسيلون ـ ارابه ران باشند تا به درونش کشيده شوند (يا شايد هم به بيرون پرتاب شوند )،اين تغييرات بايد بر توزيع مواد در قرص اثر بگذارد.
شايد وجود يک مشتري داغ نوزاد در مارپيچ سريع و نهايي مرگ ،به همراه حلقه هايي از مواد آشفته ي قرص ،عامل تغييرات کم دامنه ي روشنايي و نيز کاهش دوره ي تناوب آن باشد . اگر چنين باشد ابرغول رده ي F را عاقبت مي توان پايدار دانست . اين تغييرات مرزهاي دروني و بيروني قرص مواد را دوباره تعريف و به اين ترتيب منحني نوري گرفت را دگرگون مي کنند. گرفت سال هاي 2009-2011(1388-1390)براي آزمايش اين ايده راه هاي مختلفي را پيش رو قرار مي دهد و اختر شناسان حرفه اي به کمک شما نياز دارند.

کارزار پيش رو

اختر شناسان حرفه اي ،با غنيمت شمردن اين فرصت نادر ،تلسکوپ هاي بزرگ را طي اين گرفت به سوي اپسيلون ـ ارابه ران نشانه مي روند تا طيف دقيقي با بهترين اطلاعات ممکن درباره ي بخش هاي اين منظومه ،حرکات ،دما و ترکيبات آنها تهيه کنند . اما به بيان ديگر ،امروز نسبت به سال 1983براي بررسي چنين ستاره ي درخشاني قابليت هاي کمتري داريم ـ زيرا درخشش اين ستاره مي تواند ابزارهاي مدرن و بسيار حساسي را ،که مخصوص رصد اجرام کم فروغ کيهاني طراحي شده اند ،«کور»کند .حل اين مشکل ،به ويژه در رديابي منحني نور اپسيلون ـ ارابه ران ،به دست منجمان آماتور ماهر ممکن است که با تلسکوپ هاي کوچک يا حتي عدسي هاي دوربين به نورسنجي هاي دقيق و با کيفيت دست مي زنند.
از جهات ديگر ،ما ابزارهاي جديد ايده آلي براي اين کار در اختيار داريم ؛از دوربين هاي ديجيتال گرفته تا تداخل سنج هاي عظيم با دهانه ي مؤثر صدها متر. من به همراه چندين همکار با استفاده از آرايه ي تداخل سنج موجود در رصد خانه ي پالومار قرص ابرغول رده ي F را تفکيک کرديم و متوجه شديم که قطر آن 2/3+-0/1ميلي ثانيه ي قوس است .هيچ نشانه اي از تغيير اندازه نيافتيم . گروه تداخل سنج ديگري در سال 2001دقيقا همين قطر را به دست آورده بودند.
در طي گرفت آينده بايد بتوان با روش تداخل سنجي مدل قرص تاريک را مستقيما آزمايش کرد ؛با ديدن سايه ي باريک قرص که از مقابل قرص ستاره مي گذرد و نصف کردن آن !البته اين در صورتي جواب مي دهد که مدل درست باشد. معمولا هنگامي که قرار است فناوري هاي جديد نتيجه بدهند طبيعت ما را شگفت زده مي کند ،بنابراين اين گرفت جالب خواهد بود.
افزون بر آرايه ي مؤثر تلسکوپ هاي بزرگ و مدرن ،فناوري مؤثري نيز وجود دارد که ممکن است در اختيار شما باشد ؛از جمله دوربين هاي تصويربردار ديجيتال. ارتشي از رصد گران با تلسکوپ هاي کوچک ،نورسنج ها يا دوربين هاي سي سي دي و DSLR و گاهي حتي طيف نگارها در جمع آوري بانک داده هاي علمي لازم براي تعريف دقيق اين گرفت مشارکت خواهند کرد. شما هم مي توانيد به آنها بپيونديد. رابط ايالات متحده در کميته ي سال جهاني نجوم گرفت اپسيلون ـ ارابه ران را پروژه ي کليدي «شهروند علم »يا Science Citizen
معرفي کرده است . انجمن آمريکايي رصد گران ستارگان متغير(AAVSO،معتبرترين مرکز در اين زمينه) همان طور که در جعبه ي زير شرح داده شده ،راهنمايي و هماهنگي هاي لازم را فراهم خواهد کرد.
اين گرفت مطابق پيش بيني ها بايد اواخر مرداد آغاز شود و در آذر /دي به مرحله ي کلي برسد. گرفت کلي قرار است در کل سال 2010ادامه داشته باشد و در اسفند 1389به پايان برسد و پس از آن هم ستاره از گرفت خارج مي شود و بهار آينده اش(1390) به روشنايي باز مي گردد. نمي خواهيم هيچ فرصتي را از دست بدهيم . اگر نتوانيم از گرفت امسال استفاده کنيم بايد تا سال 1415/2036براي گرفت بعدي صبر کنيم.

برگرفته از :SKY&Telescope May 2009
منبع:نجوم،شماره 186.
نويسنده:رابرت استنسل
ترجمه :شادي حامدي آزاد

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



سحابي هاي تاريک آسمان تابستان چند ساعتي است که به رصد گاه رسيده ايد و منتظريد که خورشيد غروب کند تا يک شب زيباي رصدي را با دوستانتان در کنار تلسکوپ خود تجربه کنيد . پس از تاريک شدن آسمان ،براي شروع رصد، نخست به سراغ اجرام پرنور و ستاره هاي شاخص مي رويد و پس از گذشت حدود يک ساعت خود را براي رصد اجرام غير ستاره اي کم نور همچون برخي خوشه هاي ستاره اي و کهکشان ها و سحابي ها آماده مي کنيد. براي رصد اين اجرام داشتن شرايطي همچون تجربه ي رصدي ،چشمان تيز بين ،آسمان تاريک و ابزار رصدي خوب و دقيق از معيارهاي اصلي اند که هر قدر ميزان آنها بالاتر باشد اجرام با روشنايي کمتر و کم نورتري را خواهد ديد. آن قدر کم نور که شايد از هر ده رصد گر ،سه يا چهار نفر موفق به ديدنشان شوند!اما بعضي اجرام در آسمان هستند که نوري از خودشان ندارند و کاملا تاريک اند. ما در اين نوشتار سعي مي کنيم نحوه ي رصد اين اجرام مرموز را بررسي کنيم که نياز به تجربه ي بالاي رصدي و ابزار مناسب و غيره ندارند و تنها شرط لازم براي رصدشان کمي حوصله است!
همان طور که مي دانيد ،در فضاي کهکشان راه شيري، علاوه بر ستاره ها و سيارات ،ابرهاي ميان ستاره اي وجود دارند که در صورت داشتن چگالي بالا به شکل انواع مختلفي از سحابي ها آشکار مي شوند؛همچون سحابي هاي نشري و بازتابي . در اين ميان توده هاي چگال و تاريکي از منواکسيد کربن و نيتروژن جامد نيز هستند که به سبب قرارگيري در امتداد ميان خورشيد و اجرام ديگر ،همچون ستاره ها ،به صورت لکه ها و بخش هاي تاريک در زمينه ي ستاره ها و آسمان به نظر مي رسند . به اين گروه از اجرام غيرستاره اي سحابي هاي تاريک مي گويند که در مناطق پرستاره ي آسمان بهتر آشکار مي شوند. پرستاره ترين بخش آسمان اين شب ها پس از غروب خورشيد در افق شرقي ديده مي شود که هنگام نيمه شب به صورت نوار درخشاني از شمال به جنوب کشيده شده است . اين نوار درخشان، که با ابزارهاي رصدي به صورت تجمعي از ستاره هاي ريز و درشت ديده مي شود، در واقع يکي از بازوهاي کهکشان راه شيري است که با نام نوار راه شيري يا راه کاهکشان شناخته مي شود.
حتما در بيشتر کتاب ها و مجله هاي نجومي ،تصاوير خيره کننده اي از راه شيري در محدوده ي صورت هاي فلکي عقرب و ماراَفساي و قوس، که ناحيه ي مرکزي کهکشان ماست، ديده ايد. بيشتر رصد گران علاقه مند به عکاسي اعماق آسمان نخستين سوژه ي خود براي عکاسي را از اين محدوده ي آسمان انتخاب مي کنند که با داشتن اجرام سحرآميزي، همچون سحابي مرداب، سحابي سه تکه، خوشه ي کروي M 22،سحابي قو و اجرام درخشان ديگر، شناخته مي شود. اما در ميان
همه ي اين عکس ها اجرامي هستند، که به آنها توجهي نمي شود!
از ستاره ي قلب العقرب حدود 10درجه به سمت شمال شرق نزديک ستاره ي تتا ـ مارافساي از قدر حدود 3 بيابيد.در شعاع حدود 3درجه اي در جنوب اين ستاره نوار تاريکي ديده مي شود که در سمت شرق به شکل بيضي در آمده است. اگر کمي دقت کنيد به شکل يک پيپ به نظر مي رسد، به همين سبب نام اين جرم سحابي تاريک پيپ است!
اين مجموعه اي از اجتماع چندين سحابي تاريک است که در آسماني تاريک با چشم غيرمسلح هم ديده مي شود، ولي بهترين نما را مي توانيد در بزرگ نمايي هاي پايين و به ويژه با دوربين دوچشمي 7×50ببينيد . در فهرست سحابي هاي تاريک، که به افتخار بارناد نامگذاري شده کاسه ي پيپ با نام B 78 شناخته مي شود . و ساقه ي پيپ به ترتيب از غرب به شرق با نام هاي B59-B65-B66-B67ذکر مي شوند.
براي رصد گران اجرام اعماق آسمان خوشه ي کروي M 19 نيز مي تواند راهنمايي باشد تا در 2درجه اي شرقي آن به
دنبال سحابي پيپ بگردند.
در هنگام رصد ،اگر دقت کنيد، در محدوده ي سحابي ناگهان تعداد ستاره ها بسيار کم مي شوند که مشخصه ي اصلي آشکار شدن اين گونه سحابي ها است.
اما سحابي پيپ خودش مي تواند بخش ديگري از يک سحابي بزرگ تر باشد. سحابي اسب تاريک مجموعه ي کم نظيري از ابرهاي تاريک است که در مرز سه صورت فلکي عقرب ،قوس و مارافساي قرار دارد.
اگر سحابي پيپ را پاي عقب اسب در نظر بگيريد، در شمال آن مي توانيد بقيه ي قسمت هاي اسب را تشخيص دهيد . بخش هايي همچون سراسب، پاي جلو اسب، که سحابي تاريکي است و تا محدوده ي ستاره ي قلب العقرب و سحابي رو-مارافساي پيش رفته است، و همچنين خط فاصل ميان پاي عقب و مجموعه ي سر و پاي جلو اسب.
اين سحابي نيز از اجتماع سحابي هاي کوچکتر با نمادهاي B68-B70-B72 به علاوه ي سحابي هاي پيپ و چند سحابي کوچک تر تشکيل شده است. زيباترين سحابي تاريک آسمان سحابي تاريک مار است که همچون مار سياهي و به شکل S
در ميان ستاره هاي درخشان راه شيري ديده مي شود و با تلسکوپ متوسط به بالا و دوربين هاي دوچشمي قوي يکي از بديع ترين صحنه هاي آسمان شب را به نمايش مي گذارد . سحابي تاريک مار در فهرست بارنارد با نام B72 شناخته
مي شود و اگر دقت کنيد متوجه مي شويد که اين سحابي تاريک نيز جزيي از سحابي اسب شاهزاده به شمار مي رود.
دو سحابي B68 و B72 کنارهم در 5درجه اي شمال غرب ستاره ي 44-مارافساي قرار دارند و B70 نيز در فاصله ي
مشابهي از اين ستاره در سمت مقابل ديده مي شود.
در اين محدوده از آسمان سحابي هاي کوچک ديگري نيز ديده مي شوند که در بزرگنمايي هاي بالا جزيياتشان بهتر آشکار مي شود. B86 به اندازه ي 4/5در 3 دقيقه قوس درست چسبيده به خوشه ي ستاره اي NGC6520 در 2/7درجه اي شمال -شمال غربي ستاره گاما- قوس قراردارد .حضور يک سحابي بسيار تاريک در کنار ستاره هاي الماس گون يک خوشه ي ستاره اي ،نماي بسيار زيبايي براي عکاسي خلق مي کند.
در نزديکي سحابي رو- مارافساي ،سحابي تاريک ديگري نيز ديده مي شود که ويليام هرشل به آن «حفره اي در آسمان ها»مي گويد. ابري از غبار که معتقدند خوشه ي کروي M80 زاييده اين مجموعه است، البته براي ديدن اين جرم به ابزار با گشودگي دهانه ي زياد و آسمان بسيار تاريک نياز است ولي مي توانيد با عکاسي و در نوردهي بلند مدت نيز اين سحابي را شکار کنيد.
در محدوده ي صورت فلکي قوس به سمت اجتماع ستاره اي M 24 نشانه برويد. درميان اين اجتماع کمي رو به شمال دو سحابي B92-B93 قرار دارند که با دوربين هاي دو چشمي کوچک نيز به زيبايي ديده مي شوند . با ابزارهاي متوسط اگر کمي دقت کنيد مي توانيد تنها ستاره ي موجود در B92 را از قدر 12تشخيص دهيد!
در همسايگي خوشه ي باز و فشرده ي غاز وحشي يا M11 چند سحابي تاريک مناسب براي رصد با تلسکوپ هاي متوسط ديده مي شوند. در پنج درجه اي جنوب شرقي M 11 مجموعه سحابي هاي B 118 تاB114 ديده مي شوند. همچنين در سه درجه اي غرب M11 درميان خط واصل آلفا به بتا-سپر سحابي تاريک B103 به زيبايي مي درخشد.
زوج B142 و B143 نيز در غرب -جنوب غربي ستاره ي گاما -عقاب در سر عقاب با دوربين هاي دو چشمي کوچک به
خوبي ديده مي شوند.
اما علاوه بر سحابي هاي تاريک کوچک ،شکاف تاريک بزرگي در ميان راه شيري تابستان ديده مي شود ،که از ستاره ي ردف شروع و به سوي ستاره ي آلفا -قنطورس پيش مي رود، که با نام شکاف بزرگ شناخته مي شود. طوري که در همه ي مناطقي که راه شيري حتي به زحمت ديده شود نمايان است و کل سحابي هاي تاريک راه شيري تابستان در محدوده ي اين «ابر بزرگ »قرار دارند.
در اطراف ستاره ردف ،علاوه بر سحابي پرشکوه آمريکاي شمالي، سحابي هاي تاريکي هم وجود دارند که در مناطق تاريک ديده مي شوند ؛همچون سحابي کيسه ي ذغال که همتايي هم در نيمکره ي جنوبي دارد.
رصد سحابي هاي تاريک موضوع بسيار جذابي در نجوم آماتوري است که با هر ابزاري مي توان انجام داد . ارزش کار زماني بالاتر مي رود که علاوه بر عکاسي و طراحي از سحابي هاي تاريک در زمينه ي پرستاره ي آسمان، به دنبال رصد اين ابرها در محدوده ي صورت هاي فلکي ديگر همچون ذات الکرسي ،قيفاووس و صورت هاي فلکي زمستاني باشيم.

منبع:نجوم،شماره 186
نويسنده:حامد پور خرسندي

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



طرز کار موتور موشک های فضایی

مقدمه:

یکی از عجیب ترین کشفیات انسان دسترسی به فضا است که پیچیدگی و مشکلات خاص خود را دارد. راه یابی به فضا پیچیده است، چرا که باید با بسیاری از مشکلات روبرو شد. مثلا:
- وجود خلا در فضا
- مشکلات گرما و حرارت
- مشکل ورود مجدد به زمین
- مکانیک مدارها
- ذرات و باقی مانده های فضا
- تابش های کیهانی و خورشیدی
- طراحی امکانات برای ثابت نگه داشتن اشیا در بی وزنی
ولی بزرگترین مشکل ایجاد انرژی لازم برای بالا بردن فضاپیما از زمین است که برای درک این موضوع باید به بررسی طرز کار موتورهای موشک پرداخت.
در یک دیدگاه ساده، می توان موتورهای موشک را به آسانی و با هزینه ای نسبتا کم طراحی کرد و حتی آن را به پرواز درآورد اما اگر بخواهیم مسیله را در سطح کلان بررسی کنیم با مشکلات و پیچیدگی های بسیاری مواجه هستیم و این موتورهای موشک (و به خصوص سیستم سوخت آن ها) آنقدر پیچیده است که تا به حال تنها سه کشور توانسته اند با استفاده از این فناوری انسان را در مدار زمین قرار دهند.
در این مقاله ما موتورهای موشک های فضایی را مورد بررسی قرار می دهیم تا با طرز کار و پیچیدگی های آن ها آشنا شویم.

نکات پایه ای:

عموما وقتی کسی درباره موتورها فکر می کند، خود به خود مطالبی درباره چرخش برایش تداعی می شود.برای مثال حرکت متناوب پیستون در موتور بنزینی که انرژی چرخشی برای به حرکت در آوردن چرخ ها را تولید می کند. و یا موتور الکتریکی که با تولید میدان الکتریکی که با تولید میدان مغناطیسی نیروی چرخشی برای پنکه یا سی دی رام تولید می کنند. موتور بخار هم به طور مشابه کار می کنند.
ولی موتور موشک از لحاظ ساختار متفاوت است. موتور موشک ها موتورهای واکنشی هستند.اساس کار موتور موشک برپایه ی قانون معروف نیوتون است که می گوید: “برای هر کنش واکنشی وجود دارد به مقدار مساوی ولی درجهت مخالف آن”. موتور موشک نیز جرم را در یک جهت پرتاب می کند و از واکنش آن در جهت مخالف سود می برد.
البته تصور این اصل (پرتاب جرم و سود بردن از واکنش) ممکن است در ابتدا کمی عجیب به نظر بیاید، چرا که در عمل بسیار متفاوت می نمایاند. انفجار، صدا و فشار چیزهایی است که در ظاهر باعث حرکت موشک می شود و نه “پرتاب جرم”.

بگذارید تا با بیان چند مثال تصویری بهتر از واقعیت را روشن کنم:

● اگر تا به حال با اسلحه ی(به خصوص سایز بزرگ آن) shotgun شلیک کرده باشید، متوجه می شوید که ضربه ی بسیار قوی ای، با نیروی بسیار زیاد به شانه شما وارد می کند.
یک اسلحه مقدار ۱ انس فلز را به یک جهت و با سرعت ۷۰۰ مایل در ساعت شلیک می کند و در واکنش شما را به عقب حرکت می دهد.
● اگر تا به حال شیر آتش نشانی را دیده باشید، متوجه می شوید که برای نگه داشتن آن باید نیروی بسیار زیادی را صرف کنید (اگر دقت کرده باشید گاهی ۲ یا ۳ آتش نشان یک شیر را نگه می دارند) که در این جا شیر آتش نشانی مثل موتور موشک عمل می کند.
شیر آتش نشانی، آب را در یک جهت پرتاب میکند و آتش نشان ها از نیرو و وزن خود استفاده می کنند تا در برابر واکنش آن مقاومت کنند. اگر آن ها اجازه بدهند تا شیر رها شود، شیر به این طرف و آن طرف پرتاب می شود.
حال اگر آتش نشان ها روی یک اسکیت برد ایستاده باشند شیر آتش فشانی آن ها را با سرعت زیادی به عقب می راند.
● اگر یک بادکنک را باد کنید و آن را رها کنید، بادکنک به پرواز در می آید، تا وقتی که هوای داخل آن به طور کامل خالی شود. پس می توان گفت که شما یکم موتور موشک ساخته اید. در این جا چیزی که به بیرون پرتاب می شود مولکول های هوای درون بادکنک هستند.
بسیاری از مردم فکر می کنند که مولکول های هوا اهمیتی ندارند، در حالی که اینطور نیست. هنگامی که شما به آن ها اجازه می دهید تا از دریچه بادکنک به بیرون پرتاب شوند، بر اثر واکنش به وجود آمده بادکنک به جهت مخالف پرتاب می شود.

در ادامه برای درک بهتر موضوع، به مثالی دقیق تر اشاره می کنم:

سناریوی توپ بیسبال در فضا:

شرایط زیر را تصور کنید،
مثلا شما لباس فضانوردان را پوشیده اید و در فضا در کنار فضاپیما معلق مانده اید و چندین توپ بیسبال در دست دارید. حال اگر شما توپ بیسبال را پرتاب کنید، واکنش آن بدن شما را به جهت مخالف توپ حرکت می دهد.
سرعت شما پس از پرتاب توپ به وزن توپ و شتاب وارده بستگی دارد. همانطور که می دانیم حاصلضرب جرم در شتاب برابر نیرو است، یعنی:
F=m.a
همچنین میدانیم که هر نیرویی که شما به توپ وارد کنید، توپ نیز نیرویی مساوی ولی در جهت مخالف به بدن شما وارد میکند که همان واکنش است. پس می توان گفت:
m.a=m.a
حال فرض می کنیم که توپ بیسبال ۱ کیلو گرم وزن داشته باشد و وزن شما و لباس فضایی هم ۱۰۰ کیلوگرم باشد. پس با این حساب اگر شما توپ بیسبال را با سرعت ۲۱ متر در ساعت پرتاب کنید. یعنی شما با دست خود به یک توپ بیسبال ۱ کیلو گرمی، شتابی وارد کرده اید که سرعت ۲۱ متر در ساعت گرفته است. واکنش آن روی بدن شما تاثیر می گذارد، ولی وزن بدن شما ۱۰۰ برابر توپ بیسبال است. پس بدن شما با ۱۰۰/۱ سرعت توپ بیسبال (یا ۰.۲۱ متر بر ساعت) به عقب حرکت می کند.
حال اگر شما می خواهید از توپ بیسبال خود قدرت بیش تری بگیرید، شما دو انتخاب دارید: افزایش جرم یا افزایش شتاب وارده شما می توانید یا یک توپ سنگین تر پرتاب کنید و یا اینکه شما می توانید توپ بیسبال را سریع تر پرتاب کنید (شتاب آن را افزایش دهید)، و این دو تنها کارهایی است که می توانید انجام دهید.
یک موتور موشک نیز به طور کلی جرم را در قالب گازهای پرفشار پرتاب می کند؛ موتور گاز را در یک جهت به بیرون پرتاب می کند تا از واکنش آن در جهت مخالف سود ببرد. این جرم از مقدار سوختی که در موتور موشک می سوزد بدست می آید.
عملیات سوختن به سوخت شتاب می دهد تا از دهانه خروجی موشک با سرعت زیاد بیرون بیاید.
وقتی سوخت جامد یا مایع می سوزد و به گاز تبدیل می شود، جرم آن تغییر نمی کند بلکه تغییر در حجم آن است. یعنی اگر شما مقدار یک کیلو سوخت مایع موشک را بسوزانید مقدار یک کیلو جرم با حجمی بیشتر، از دهانه خروجی موشک با دمای بالا و سرعت زیاد خارج می شود. عملیات سوختن، جرم را شتاب می دهد.
بیایید تا بیش تر درباره ی نیروی پرتاب بدانیم:
نیروی پرتاب:
قدرت موتور یک موشک را نیروی پرتاب آن می گویند. نیروی پرتاب در آمریکا به صورت
(پوند) ponds of thrust
و در سیستم متریک با واحد نیوتون شناخته شده است (هر ۴.۴۵ نیوتون نیروی پرتاب برابر است با ۱ پوند نیروی پرتاب).
هر یک پوند نیروی پرتاب (۴.۴۵ نیوتون) مقدار نیروی است که می تواند یک شی ۱ پوندی (۴۵۳.۵۹ گرم) را در حالت ساکن مخالف نیروی جاذبه زمین نگه دارد.
بنابر این در روی زمین شتاب جاذبه ۲۱ متر در ساعت در ثانیه (۳۲ فوت در ثانیه در ثانیه) است

منبع: سایت دانشجویان

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی


ستاره اي برای نوآموزان

گرفت اپسيلون ـ ارابه ران پروژه ي اصلي در برنامه ي «شهروند علم »سال جهاني نجوم انتخاب شده است. هر کسي به راه هاي مختلفي مي تواند در اين برنامه مشارکت کند.

رصدهاي نور مرئي

ستاره ي اپسيلون ـ ارابه ران، از قدر 3،آنقدر پرنور هست که از مناطق شهري نيز به راحتي ديده شود. همين باعث شده که اين ستاره هدفي مناسب براي افرادي باشد که به يادگيري چگونگي رصد ستاره هاي متغير علاقه مندند ؛به آموختن هنر مجبور کردن چشم به استفاده از حداکثر قدرتش براي دقيق ترين قضاوت ممکن از کوچک ترين تغييرات روشنايي. انجمن رصد گران ستارگان متغير(AAVSO) «راهنماي آموزشي ده ستاره »را آماده کرده تا به رصدگران مبتدي سنجش نور و ارسال گزارش رصد را آموزش دهد.
درست است که تخمين هاي مشاهده اي نمي تواند از نظر دقت با اندازه گيري هاي مدرن نورسنجي همچون استفاده از فوتومتر و سي . سي .دي . برابري کند ،اما ممکن است در آنها زمان سنجي هاي بهتري انجام شده باشد که خلأ کار نورسنجي را پرکند.
اگر در رصد ستارگان متغير تازه کاريد ،اين هم روش مقدماتي کار :در نقشه ي زير ستاره هاي نزديک آن براي مقايسه همراه قدرشان آمده اند. ستاره اي را که فقط کمي پرنورتر از اپسيلون است و ستاره اي را که فقط کمي کم نورتر از اپسيلون است پيدا کنيد .(اگر در رصد با دوربين يا تلسکوپ تصوير ستاره را کمي از فکوس يا کانوني خارج کنيد اغلب به تشخيص بهتر درخشندگي نسبي آن کمک مي کند .)با بيشترين دقتي که مي توانيد تخمين بزنيد که روشنايي ستاره ي متغير نسبت به ستاره ي پرنورتر و ستاره ي کم نورتر چقدر است.
مثلا فرض کنيد تشخيص شما اين است که روشنايي ستاره ي اپسيلون در دو ـ سوم راه بين ستاره ي قدر 2/7تا ستاره ي قدر 3/2است . شما خودتان را متقاعد کرده ايد که روشنايي آن بيش از نيمه ي اين راه را طي کرده اما هنوز کمتر از سه ـ چهارم راه است . بعد محاسباتش را انجام دهيد :دو ـ سوم راه بين قدر 2/7تا 3/2مي شود 3/03 که مي توانيد به 3/0گردش کنيد .حالا اين نتيجه را وارد وبگاه AAVSO.org کنيد.

رصدهاي نورسنجي

ابزارهاي الکترونيکي اين کار را بسيار دقيق تر از چشمان شما انجام مي دهند ـ و اينجا جايي است که آماتورها واقعا مي توانند تفاوتي ايجاد کنند . اپسيلون ـ ارابه ران براي بيشتر سي سي دي ها در رصدخانه هاي بزرگ زيادي درخشان است . آنچه براي نورسنجي آن لازم داريم يک تلسکوپ آماتوري (يا حتي يک عدسي دقيق دوربين عکاسي ) يک دوربين سي سي دي آماتوري يا دوربين عکاسي ديجيتال(DSLR) يا حتي نورسنج عکسبرداري ،نرم افزار مناسب نورسنجي ،و يک کاربر کوشا و متفکر و مُصر است . گروه اينترنتي گفت و گو درباره ي نورسنجي در انجمن AAVSO مکان مناسبي است براي اينکه درباره ي مسائل مختلفي که با آنها روبه رو مي شويد اندرزهايي بگيريد ؛از جمله اشباع روشنايي (Saturation)،چشمک زدن نور(Scintillation)،جذب جوي متغير(differential atmospheric extin-ction) و ديگر مسائلي که عموما ستاره هاي پرنور در اين راه ايجاد مي کنند.

تحليل داده ها

يکي از اهداف اين پروژه ي سال جهاني نجوم اين است که مشارکت کنندگان را در کاري بيش از فقط جمع آوري داده ها دخالت دهد. داده ها در اختيار عموم قرار مي گيرند و انجمنAAVSO در حال فراهم آوردن نرم افزار تحليل داده ها و جزوه ي آموزشي استفاده از آن است. ويژه نامه نشريه ي AAVSO Journal of the به مقالات منجمان آماتوردرباره ي اپسيلون ـ ارابه ران اختصاص مي يابد.

آموزش و فرارسي عمومي

درخشندگي اين ستاره فرصت را فراهم آورده که منجمان آماتور در همه ي سطوح و به نوعي عموم مردم فرصت مشارکت در کار علمي جدي را داشته باشند . افراد مختلف براي رصد ،تحليل،و نوشتن مقالات عامه فهم ،انجام کارهاي هنري مرتبط با اين موضوع و برگزاري سخنراني ها لازم اند . همچنين اين موضوع مي تواند موضوع آزمايشگاهي بسيار خوبي براي کلاس هاي نجوم باشد.
تابستان امسال کارگاهي درباره ي استراتژي هاي رصد در آسمان نما و موزه ي نجوم آدلر در شيکاگو برگزار مي شود. در تابستان سال 2010/1389کارگاهي درباره ي تحليل داده ها و نوشتن مقاله ي علمي در آکادمي علوم کاليفرنيا در سانفرانسيسکو برگزار خواهد شد. ويدئو اين برنامه ها به صورت آن لاين در دسترس خواهد بود.

به کجا مراجعه کنيد ؟

انجمن AAVSO اين پروژه ها را از طريق صفحه ي ويژه ي سال جهاني نجوم در وبگاه خود WWW.aavso.org/iya هماهنگ مي کند.

منبع:نجوم،شماره 87.
نويسنده:آرون پرايس

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی




عکاسي از خورشيد گرفتگي

عکاسي از خورشيد گرفتگي همان قدر که ساده و لذت بخش است، به همان اندازه نيز ممکن است براي سلامتي چشمان شما خطرناک باشد. اما اين خطرناک بودن دليل نمي شود که چشمان خود را از تماشا و دوربين تان را از عکاسي آن محروم کنيد.
براي عکاسي يا تماشاي خورشيد گرفتگي مي توانيد يک فيلتر مخصوص خورشيدي را از فروشنده هاي ابزارهاي نجومي تهيه کنيد . همچنين فيلتر جوشکاري شماره ي 14هم مي تواند براي محافظت از چشمان تان مؤثر باشد. لازم است بدانيد که حتي از پشت اين فيلترها هم نبايد بيش از چند ثانيه خورشيد را تماشا کرد . شک نکنيد که ابزارهاي «من در آوردي »از قبيل فيلم هاي سوخته ي عکاسي، شيشه هاي دودي، فلاپي ديسک ها و سي دي ها براي رصد خورشيد بسيار خطرناک اند. اين ابزارها ممکن است از ديد شما نور خورشيد را کاهش دهند و نرم تر کنند اما طول موج هاي خطرناکي از آنها عبور مي کند که به چشم شما صدمه مي زند.
خورشيد گرفتگي زماني رخ مي دهد که ماه بين زمين و خورشيد قرار بگيرد،طوري که سايه ي آن روي زمين بيفتد. اگر شما جزو آن دسته از ساکنان خوش اقبال کره زمين باشيد که سايه ي ماه روي منطقه ي جغرافيايي شما افتاده مي توانيد خورشيد گرفتگي را تماشا کنيد. هنگامي خورشيد گرفتگي خواهيم داشت که هلال ماه نو در آسمان داشته باشيم. اگرچه هر 29/5روز يک بار هلال ماه نو داريم، معمولا در سال فقط 2تا3بار خورشيد گرفتگي اتفاق مي افتد . علت اين است که مدار ماه 5 درجه با مدار زمين اختلاف زاويه دارد وسايه ي ماه در بيشتر ماه هاي نو بر سطح زمين نمي افتد.
خورشيد گرفتگي ابتدا از يک بريدگي کوچک به آهستگي پديدار مي شود. اگر خورشيد گرفتگي کامل باشد آخرين دقايق گرفتگي زيبا و مهيج است. هلال باريک خورشيد با نزديک تر شدن سايه ي ماه باريک و باريک تر مي شود. تاريکي غير منتظره اي حکم فرما مي شود و تاجي زيبا و باور نکردني دور خورشيد را فرا مي گيرد،طوري که شايد مشابه آن را کمتر ديده باشيد.

دوربين ها

مدت زيادي از پادشاهي بي چون و چراي دوربين هاي فتوشيمي (فيلمي )نگذشته بود که سرو کله ي دوربين هاي ديجيتال با دقت و کيفيت پايين و قيمت هاي بالا پيدا شد. امروزه دوربين هاي ديجيتال اگر بيش از دوربين هاي فتوشيمي رواج نداشته باشند به اندازه ي آنها رايج اند. دوربين هاي ديجيتال 6تا12مگاپيکسلي که در بازار عرضه مي شوند گوي سبقت را از دوربين هاي فيلمي ربوده اند.
عکاسي از خورشيد گرفتگي هم با استفاده از دوربين هاي فتوشيمي و هم با استفاده از دوربين هاي ديجيتال امکان پذير است. دوربين هاي جمع و جور (کامپکت)لنزشان قابل تعويض نيست. اين دوربين ها محدوديت بيشتري نسبت به دوربين هاي تک لنز انعکاسي( SLR) در زمينه ي فاصله ي کانوني دارند. مدل هاي بهتر اين گونه دوربين ها آنهايي اند که مجهز به لنز زوم 3برابر يا بيشتر باشند. بيشتر دوربين هاي متنوع و صد البته گران قيمت دوربين هاي 35ميلي متري تک لنز انعکاسي(SLR) هستند و در دسته ي دوربين هاي ديجيتال آنها را تک لنز انعکاسي ديجيتال(DSLR ) مي نامند.
اين نوع دوربين ها به شما امکان مي دهند که بنا به نيازتان از هر لنزي روي دوربين خود بهره ببريد. از لنزهايي با زاويه ي ديد بسيار باز (وايد)تا لنزهايي با بزرگنمايي بسيار بالا (تله).شما مي توانيد لنز دوربين هاي SLR يا DSLR خود را از بدنه جدا و دوربين را مستقيم به تلکسکوپ وصل کنيد به گونه اي که خورشيد تمام کادر شما را پر کند. صرف نظر از اين که چه نوع دوربيني داشته باشيد مي توانيد برخي تکنيک هاي زير را براي شکار خورشيد گرفتگي استفاده کنيد.

لنزها و اندازه هاي تصاوير

از خورشيد گرفتگي مي توان با ايمني عکس گرفت به شرط آنکه اصول ايمني رعايت شود. تقريبا از هر نوع دوربيني مي توان براي ثبت اين رويداد نادر استفاده کرد . هرچند، براي ايجاد بزرگ ترين تصوير ممکن از خورشيد، استفاده از لنزي با فاصله ي کانوني بلند توصيه مي شود. لنز نرمال 50ميليمتري بر روي نگاتيوهاي 35ميلي متري يک تصوير ريز نيم ميلي متري از خورشيد ايجاد مي کند، در حالي که يک لنز تله ي 200ميلي متري تصويري 1/9ميلي متري ايجاد مي کند. انتخاب بهتر يک لنز کوچک و جمع و جور است که در بيست سال اخير در سطح گسترده اي در دسترس بوده است. متداول ترين اين نوع لنزهاي آينه اي با فاصله ي کانوني 500ميلي متر است که تصويري 4/6ميلي متري از خورشيد ايجاد مي کند.
خورشيد گرفتگي هنگامي که کامل مي شود در هر طرف يک شعاع تاج دارد که 9/2ميلي متر را پوشش مي دهد . افزودن مبدل تله اي با ضريب 2،فاصله ي کانوني با اندازه ي 1000ميلي متر ايجاد ميکند که اندازه ي خورشيد را 2 برابر يعني 9/2 ميلي متر مي کند. فاصله ي کانوني در حدود 1000 ميلي متر معمولا در ميدان ديد تلسکوپ هاي ساده ايجاد مي شوند.
بيشتر توصيه هايي که در مورد دوربين هاي 35ميلي متري SLR داده شد درباره ي دوربين هاي DSLR هم به کار مي آيند . تفاوت عمده اين است که تراشه هاي تصويري در
بيشتر دوربين هاي DSLR فقط حدود 2/3اندازه ي کادر در دوربين هاي فيلمي 35ميلي متري هستند. اين بدان معناست که اندازه ي نسبي تصوير خورشيد در دوربين هاي DSLR 1/5برابر بزرگ تر ظاهر مي شود. بنابراين، لنزي با فاصله ي کانوني کوتاه تر را مي توان به کار برد تا همان پوشش زاويه اي را به دست آورد که دوربين SLR در بر مي گيرد.مثلا لنز 500 ميليمتري بر روي دوربين DSLR همان اندازه ي نسبي تصوير را ايجاد مي کند که لنز 750ميلي متري بر روي دوربين SLR.
توصيه مي شود که اتوفکوس(AF) را خاموش کنيد زيرا فکوس خودکار تحت اين شرايط چندان قابل اعتماد نيست . درعوض دوربين تان را به طور دستي فکوس کنيد. همچنين مطمئن شويد که دوربين تان باتري و حافظه به اندازه ي کافي داشته باشد. اگر برنامه تان عکاسي از مراحل تدريجي خورشيد گرفتگي است، فاصله ي کانوني نبايد بيشتر از 2500ميلي متر(بر روي دوربين هايي با فرمت 35ميلي متري )باشد . فواصل کانوني بيشتر فقط اجازه ي عکاسي از بخش خاصي قرص خورشيد را به شما مي دهد.
اگر بخواهيم از تاج خورشيد، در حالي که کاملا گرفته شده است،عکاسي کنيم فاصله ي کانوني نبايد بيشتر از 1500ميلي متر(1000ميلي متر در DSLRها) باشد. هرچند که فاصله ي کانوني 1000 ميلي متر(700 ميلي متر در DSLR ها) نياز به دقت و کادر بندي کمتري دارد و مي تواند مقدار بيشتري از نوارهاي تاجي در طول عکاسي از مراحل تدريجي خورشيد گرفتگي بايد، هم به منظور ارتقاي کيفيت عکاسي و هم براي حفظ ايمني چشم، از فيلتر خورشيدي استفاده کرد.آسان ترين راه براي به دست آوردن اين فيلترها، مراجعه به فروشگاه هاي معتبري است که در مجلات نجومي معرفي مي شوند. اين فيلترها انرژي قابل مشاهده و فروسرخ خورشيد را تا صد هزار برابر ضعيف مي کنند . اما براي تعيين نوردهي درست در عکاسي عامل واقعي فيلتر و انتخاب حساسيت( ISO) نقش حياتي دارند . تقريبا با هر حساسيتي مي توان عکس گرفت، زيرا خورشيد نور فراواني گسيل مي کند. آسان ترين راه براي تعيين نوردهي مناسب اين است که بر روي خورشيد قبل از گرفتگي آزمايش درجه بندي انجام دهيم. يک حلقه فيلم متناسب با خورشيد نيمروز را برداريد و با آن در ديافراگمي معين (8يا16)با سرعت هاي متفاوت از يک هزارم تا يک چهارم ثانيه عکس بگيرند. پس از ظهور فيلم ببينيد کدام نوردهي بهتر از بقيه است و آن را براي عکاسي از تمام مراحل تدريجي به کار ببريد.
با دوربين ديجيتال کار از اين هم ساده تر است. کافي ست دوربين را با نوردهي هاي متفاوت به سمت خورشيد نشانه رويد و از هيستوگرام خود دوربين استفاده کنيد تا بهترين نوردهي را پيدا کنيد. روشني سطح خورشيد در طول گرفتگي ثابت باقي مي ماند بنابراين نيازي به تصحيح نوردهي نيست. بجز براي مراحل هلالي باريک، که به سبب تاريک شدگي لبه ي خورشيد، به دو مرحله نوردهي بيشتر نياز دارد. همچنين در روزهايي که ابر يا مه در خورشيد گرفتگي مداخله مي کنند، چند بار گرفتن عکس با نوردهي هاي مختلف(bracketing ) لازم است.
مسلما ديدني ترين و هيجان انگيز ترين مرحله ي خورشيد گرفتگي، گرفت کامل است. تاج مرواريدوار سفيد، زبانه هاي قرمز و رنگ سپهر (فام سپهر )خورشيد تنها چند دقيقه يا ثانيه قابل رويت اند. رقابت بزرگ بر سر گرفتن چند عکس از اين پديده ي زود گذر است. مهم ترين نکته اي که بايد به خاطر سپرد اين است که هنگام مرحله ي گرفتگي کامل بايد همه ي فيلترهاي خورشيدي را برداشت . روشني تاج خورشيد يک ميليون بار کمتر از نور روز است. به همين علت عکاسي از تاج بدون فيلتر انجام مي شود. از اين گذشته ديدن گرفتگي کامل خورشيد با چشم برهنه و به طور مستقيم خطري ندارد. نيازي به فيلتر نيست و در واقع فيلتر فقط منظره را پنهان مي کند. روشني متوسط تاج با فاصله از بدنه ي اصلي خورشيد به نسبت معکوس تغيير مي کند. تاج دروني بسيار روشن تر از تاج بيروني است. بنابراين با يک بار نوردهي نمي توان محدوده ي کامل آن را ثبت کرد. بهترين ترفند اين است که يک ديافراگم را انتخاب و نوردهي را در سرعت شاترهاي مختلف امتحان کنيد (مثلا از يک هزارم ثانيه تا يک ثانيه ) اکيدا توصيه مي شود که اين قسمت را پيش از خورشيد گرفتگي تمرين کنيد. زيرا خورشيد گرفتگي کامل بسيار هيجان انگيز است و در آن زمان فرصت کمي براي فکر کردن وجود دارد.

دوربين هاي جمع و جور (کامپکت)

دوربين هاي جمع و جور، با زاويه ي لنزي باز، براي ثبت نوري که در ثانيه هاي پيش از گرفتگي کامل و هنگام آن به سرعت تغيير مي کند عالي اند. از سه پايه استفاده کنيد يا دوربين را به ديوار يا نرده تکيه دهيد زيرا به سرعت هاي شاتر پايين نياز خواهيد داشت. همچنين بايد فلاش الکترونيکي دوربين تان را غير فعال يا خاموش کنيد تا مزاحم تماشاي ديگران از خورشيد گرفتگي نشود.
يکي ديگر از جلوه هاي خورشيد گرفتگي را نيز، که با دوربين هاي جمع و جور مي توان به راحتي از آن عکس گرفت، نبايد ناديده گرفت. يک کلاه حصيري يا آبکش آشپزخانه برداريد و آن را طوري بگيريد که سايه ي آن بر روي مقوايي بيفتد که يکي دو متر دورتر گذاشته ايد. روزنه هاي کوچک مانند دوربين هاي «پين هول »عمل مي کنند و هرکدام به نوبه ي خود تصويري از خورشيد گرفته ايجاد مي کنند.
براي اينکه تاثير اين عمل دو برابر شود، مي توان با انگشتان دست، ديافراگم کوچکي ايجاد کرد و از ميان آن به زمين نگاه کرد. هر قدر گرفتگي خورشيد بيشتر شود، اثر دوربين پين هول هم برجسته تر مي شود. در واقع با هر دوربيني مي توان از خورشيد گرفتگي عکس گرفت اما فلاش دوربين هاي اتوماتيک را بايد خاموش کرد . زيرا در غير اين صورت تصاوير روزنه ها ناپديد مي شوند.

منبع:نجوم،شماره 186.
نويسنده:فرد اسپناک
ترجمه :حنيف شعاعي

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:نجوم و اختر شناسی



كشف پرجرم ترين سياهچاله

كارل گبهارت و ينس توماس، اخترشناساني از دانشگاه تگزاس در آستين و مؤسسه فيزيك فراخورشيدي ماكس پلانك، با استفاده از روش هاي جديد شبيه سازي رايانه اي به اين پي بردند كه سياهچاله ي قلب كهكشان 87M، يكي از بزرگترين كهكشان هاي غول پيكر نزديك، دو يا سه بار پرجرم تر از چيزي است كه پيش تر تصور مي شد. اين سياهچاله، با جرم 4/6 ميليارد برابر خورشيد، پرجرم ترين سياهچاله اي است كه تا به حال وزن كشي شده و نشان مي دهد كه شايد جرم پذيرفته براي سياهچاله هاي درون ديگر كهكشان هاي بزرگ نزديك نيز به همين ارقام تغيير كند. اين براي نظريه هاي چگونگي شكل گيري و رشد كهكشان ها نتايجي به همراه دارد و شايد به حل ناسازنمايي قديمي در نجوم كمك كند.
اخترشناسان، براي درك شكل گيري و رشد كهكشان ها، نياز دارند كه از اطلاعات آماري ابتدايي درباره كهكشان هاي امروز آغاز كنند. از چه ساخته شده اند؟ بزرگي شان چقدر است؟ وزن شان چقدر است؟ اخترشناسان اين مورد آخري، جرم كهكشان، را با زمان سنجي سرعت ستاره ها درون كهكشان بدست مي آوردند.
به گفته ي تامس، «بررسي جرم كلي مهم است. اما نكته ي حياتي اين است كه ببينيم اين جرم در سياهچاله جمع شده است يا ستاره ها يا هاله ي تاريك. براي اينكه بدانيم كدام به كدام است بايد مدلي پيچيده را اجرا كنيم. هرچه اجزاء بيشتر باشند مدل هم پيچيده تر است.»
گبهارت و توماس براي شبيه سازي M87 از يكي از قدرتمندترين ابررايانه هاي جهان استفاده كردند:دستگاه لن استار در مركز پيشرفته ي رايانه دانشگاه تگزاس در آستين. لن استار 5840 هسته ي پردازش دارد و مي تواند 62 تريليون عمليات مميز شناور (point- floating) در هر ثانيه انجام دهد. (بهترين لپ تاپ هاي امروزي دو هسته دارند و مي توانند 10 ميليارد عمليات مميز شناور در هر ثانيه انجام دهند.)
شبيه سازي آنها ازM87 بسيار پيچيده تر از شبيه سازي هاي پيشين از اين كهكشان است زيرا، افزون بر شبيه سازي ستاره ها و سياهچاله اش، آنها «هاله ي تاريك» را هم درنظر گرفته اند؛ هاله ي تاريك ناحيه اي كروي در اطراف كهكشان است كه بسيار بيش از ساختار مرئي اصلي آن امتداد يافته و شامل ماده ي تاريك رازآميز است.
به گفته ي گبهارت، «در گذشته، هميشه فرض مان بر اين بود كه هاله ي تاريك قابل توجه است اما به وسايل محاسباتي براي بررسي آن دسترسي نداشتيم. پيش تر فقط مي توانستيم از ستاره ها و سياهچاله ها استفاده كنيم. اما وقتي موضوع به هاله ي تاريك رسيد آنقدر از نظر محاسباتي حساس شد كه مجبور به استفاده از ابررايانه بوديم.»
كهكشانM87 يكي از نخستين كهكشانهايي بود كه حدود سه دهه پيش مشخص شد داراي سياهچاله اي در مركز است. اين كهكشان همچنين داراي فوران هاي فعالي است كه حين گردش ماده به دور سياهچاله نور را به بيرون گسيل مي كندكه همين نور به دانشمندان کمک مي کند که نحوه ي جذب ماده توسط سياهچاله ها را بررسي كنند. همه ي اينها منجر به اين شده كه M87 به مرجع بررسي هاي سياهچاله هاي ابرپرجرم تبديل شود.
نتايج بدست آمده موجب اين نتيجه گيري شده كه جرم ديگر كهكشان ها نيز كمتر از واقع تخمين زده شده است.به گفته ي توماس، «اين نتيجه گيري براي يافتن ارتباط بين سياهچاله ها و كهكشان ها مهم است.اگر جرم سياهچاله را تغيير دهيم ارتباطش با كهكشان نيز عوض مي شود.» همين ارتباط تنگاتنگ سياهچاله ها با كهكشان مادرشان است كه به محققان امكان داده طي سال ها درباره ي تحول كهكشان ها بررسي هاي دقيقي انجام دهند.
جرم بالاتر سياهچاله ها در كهكشان هاي نزديك همچنين موجب حل ناسازنمايي درباره ي جرم اختروش ها مي شود. اختروش ها هسته هاي فعال در مركز كهكشان هاي بسيار دور دست و مربوط به دوراني در اوايل كيهان اند. وقتي مواد با حركتي مارپيچي به مركز اختروش نزديك مي شود موجب تابش شديد نور از افق رويداد مي شود و به همين سبب اختروش به روشني مي درخشد.
مشكل اينجا بود كه جرم سياهچاله هاي مركزي اختروش ها بسيار بالاست در حالي كه چنين جرم عظيمي را در ميان سياهچاله هاي نزديك نمي ديديم. اخترشناسان بيشتر بر اين باور بودند كه جرم هاي به دست آمده براي اختروش ها نادرست اند. اما حالا، با نتايج جديد، مشكل حل مي شود.
هرچند داده هاي جديد براساس شبيه سازي هاي رايانه اي است، رصدهاي اخير گبهارت و توماس با ابزارهاي قدرتمند جديد سوار بر تلسكوپ جميني شمالي و تلسكوپ بسيار بزرگ (VLT) رصدخانه ي جنوبي اروپا (ESO) اين نتايج را تأييد مي كنند.
نگاهي عميق تر به اعماق كهكشان 87M: بالا- چپ تصويري از آرايه ي بسيار بزرگ (VLA) فوران هاي راديويي گسيل شده را در ابعاد 200 هزار سال نوري نشان مي دهد. نمايي نزديك تر از هسته ي كهكشان. سياهچاله ي ابر پرجرم را نشان مي دهد (نقاشي پس زمينه). اندازه ي سياهچاله ي مركزي دو برابر منظومه ي شمسي و كسر كوچكي از ابعاد خود كهكشان است اما جرمي معادل 4/6 ميليارد برابر خورشيد دارد.

منبع:نشريه نجوم،شماره187

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 10 بهمن 1391  4:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها