پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
5 : پژوهش زبان هاي خارجي پاييز 1384; -(25):63-80. |
|
تحليل روانشناختي شخصيت هاي بوف كور |
|
خليلي تيلمي فهيمه* |
|
* دانشگاه آزاد اسلامي واحد پرند |
|
در اين نظم گاهشمارانه، راوي داستان كه بوف كور نام دارد با نقاشي تكراري روي جلد قلمدان زندگي مي كند و در خانه اي كه خلوتگاه يا پنگاه زمستاني اوست، نقاشي مي كند و اغلب لحظات زندگي را در خلسه مي گذراند و به عشقي وسواسي و جنون آميز، به همسري كه به دست خود كشته ، دل مشغول است. لكاته براي بوف كور هيچ نشاني ازعواطف عالي انساني ندارد، در حالي كه مادر وي زني است بسيار مهربان و دلسوز كه براي بوف كور مادري كرده است. اين دو زن يا «دو نيمه زن» جانشين مادر اصلي او يعني بوگام داسي اند. رابطه بوف كور با مادر و پدر به دو مرحله تقسيم شده است: مرحله نخستين رابطه او با مادر «زيست شناختي» است (مادر زاينده) و پدري «دو تكه» كه به شكل دو برادر دو قلو است. براي او مادر ابژه نخستين است، و ابژه هاي دومين نيزشامل پدر و جانشينان پدر و مادرند كه آن ها نيز همه دو نيمه شده اند؛ ننجون-دايه، مادري مهربان است و لكاته دختر اوست. اين دو زن در درون خانه بوف كور به سر مي برند و در بيرون دو مرد را مي بيند: پيرمرد خنزر پنزري است و ديگري مرد قصاب كه در انتها، بوف كور احساس مي كند كه آميخته اي از اين دو مرد شده است. اين طرح دوتايي كه در اين مقاله به آن پرداخته مي شود، در تمامي سرگذشت گسترده است، بوف كور بر اساس دوگانگي (ثنويت) و جفت و همزاد بنا شده است كه پايه اي ترين دو گانگي آن، تقابل زندگي و مرگ و خير و شر يا اثيري و رجاله است.
|
|
كليد واژه: |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
جمعه 1 اردیبهشت 1391 6:22 PM
تشکرات از این پست