مسکن يکي از اساسي ترين نيازهاي زندگي انسان هاست و به عنوان کوچکترين عنصر تشکيل دهنده سکونتگاه ها و به وجود آورنده يکي از پديده هاي جغرافيايي به شمار مي رود. لزوم توجه به مسکن و برنامه ريزي آن در راستاي توسعه پايدار شهري در چهارچوب برنامه ريزي هاي ملي، منطقه اي و شهري، بيش از پيش احساس مي شود تا بهره گيري از دانش و تکنيک هاي برنامه ريزي، مشکلات شهروندان را برطرف کرده و در نتيجه، محيطي آرام و سرسبز، همراه با امنيت و آسايش و رفاه براي آنان فراهم شود. بدين منظور، اين مقاله، ضمن اشاره کوتاهي به ادبيات نظري و عملي مسکن و توسعه پايدار با بررسي شاخص هاي کمي و کيفي مسکن شهر ميبد براي شناخت وضعيت مسکن اين شهر و به کارگيري اين شاخص ها و شاخص هاي برگزيده زيست اجتماعي و ارزيابي وضعيت پايداري در مجموعه مناطق مسکوني و محله هاي اين شهر مي پردازد. هدف اين مقاله، بررسي توسعه پايدار شهر ميبد و برنامه ريزي مسکن آن است. پژوهش از نوع کاربردي توسعه اي و روش پژوهش «توصيفي - تحليلي» است. در اين پژوهش از مدل هاي کمي و نرم افزارهاي رايانه اي استفاده شده است. با توجه به آمارهاي موجود، به ويژه پژوهش ميداني، اقدام به بررسي و شناخت وضعيت مسکن شهر ميبد، به لحاظ شاخص هاي کمي و کيفي در دوره هاي گذشته و حال شده است. نتايج اين پژوهش، بيانگر پيشرفت به نسبت مناسب شاخص هاي کمي و کيفي در دهه 85-1375 است که با روند توسعه پايدار در ارتباطي معنادار بوده است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد که شاخص هاي تراکم در واحد مسکوني، در سال 1385 برابر 3.81 و در سال 1385 متوسط اتاق 4.26 و متوسط اتاق براي هر خانوار 4.19 و تراکم نفر در اتاق 0.89 و تراکم خانوار در اتاق 0.23 و درصد کمبود واحد مسکوني در اين سال 1.5 بوده است.