0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):128-148.
 
ديوان حيدر شيرازي
 
ذاكرالحسيني محسن*
 
 
 

ديوان حيدر شيرازي (مونس الارواح)، حيدر بقال شيرازي (قرن هشتم هجري)، به کوشش سيد علي ميرافضلي، نشر کازرونيه (مجموعه آثار فارسي پژوهشي)،  تهران (40+62+22+88+12)224,1383 صفحه.
حيدر بقال شيرازي شاعر گمنامي است که در قرن هشتم هجري در شيراز و يزد مي زيسته و گويا شرح احوال او در تواريخ و تذکره هاي موجود نيامده است. وي مديحه گوي نصرت الدين يحيي (مقتول 795 (، حاکم يزد، و سلطان حسين شيرازي (وفات : 785) بوده، در حضرت شيخ ابو اسحاق شيرازي (وفات: ???) بار مي يافته، سلطان ابوسعيد بهادر (وفات: ???) را مرثيت گفته، و ظاهرا مذهب تشيع داشته است. از شعر حيدر، به جز غزلي که در جنگ اسکندر ميرزا (مورخ 814-813) آمده، مجموعه اي به نام مونس الارواح بر جاي مانده که از آن به عنوان ديوان حيدر شيرازي نيز ياد شده است. از حجم اندک مونس الارواح و ترتيب ويژه اي که در آن به کار رفته چنين بر مي آيد که سراينده اين مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده ، به منظوري خاص – گويا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در اين خصوص آورده است:
چو در کنار فلک گوي زر روان گرديد                                در آمد از درم آن ماه مهربان چو صباح
چه گفت؟ گفت که حيدر کتاب عشق بساز                      کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح
بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهي                                بگفت نام کتاب تو  مونس الارواح
( ديوان حيدر شيرازي، ص 55) ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان آذر 1384; 7(3 (پياپي 27)):47-54.
 
بررسي ويژگي هاي تميز در زبان فارسي
 
راسخ مهند محمد*
 
* دانشگاه بو علی سینا
 
 

انوري و گيوي (1374 ، ص 121) آورده اند که «گاهي اسم يا کلمه اي در جمله مي آيد که نه فاعل است نه مفعول يا متمم بلکه نسبت مبهمي رادر جمله روشن مي کند که آن را تميز مي نامند». کلماتي که در جملات (1) زير آنها خط کشيده شده است تميز هستند:
(1) اين گونه افراد انسان دوست را مرد بايد ناميد .
علي را همه بچه ها عقاب مي نامند.
در ايران باستان پهلواني بود که را رستم مي ناميدند.
رستم پسري داشت که او را سهراب مي گفتند.
مسلمانان يکديگر را برادر مي شمارند.
مرکز خوزستان را اهواز مي خوانند.
نکته مهم در اين جملات آن است که حذف سازه تميز باعث نادستوري شدن جمله مي شود ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 5 : نامه فرهنگستان آذر 1384; 7(3 (پياپي 27)):82-89.
 
ملاحظاتي درباره مثل «از چاله به چاه افتادن»
 
كتابي احمد*
 
* پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
 
 

ابتدا در توضيح معناي اين مثل، يادآور شويم که چاه، علي القاعده، از چاله عميق تر و عواقب سقوط در آن ناخوش تر و خروج از آن دشوارتر است. بدين سان، مثل در مواردي به کار مي رود که بخواهند «از مشکلي به مشکل بزرگ تر دچار شدن» را افاده کنند ... 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان آذر 1384; 7(3 (پياپي 27)):138-142.
 
القاموس الشامل
 
موسوي خلخالي سيداحسان*
 
 
 

القاموس الشامل (فرهنگ فارسي – عربي)، محمد حسن بوذرجمهر، نوفل، بيروت 2002، (967 + XXI)988 صفحه .
اين کتاب، آن چنان که در مقدمه آن اشاره شده، حاوي 60 هزار مدخل فارسي و 160 هزار واژه عربي است.
کتاب دو مقدمه دارد. نويسنده مقدمه نخست دکتر فيکتور الکک، استاد ادبيات فارسي و مدير بخش ادبيات فارسي دانشگاه لبنان، است ...

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان شهريور 1384; 7(2 (پياپي 26)):8-17.
 
مناظره عقل و علم و حلم و دولت از مولفي ناشناخته
 
پورجوادي نصراله*
 
 
 

مناظره ها يا پيکارهاي زبان حالي در تاريخ ادبيات پارسي در زمره انواع ادبي غالبا مرتبط با دربارها بوده است. شاعران يا نويسندگان اين آثار را براي خواندن در دربار شاهان و سلاطين يا مجالس وزرا و اعيان و اشراف تصنيف مي کرده اند. دلايل و نشانه هاي متعددي هست که اين وابستگي را در اين دسته از پيکارها نشان مي دهد. گاهي نويسنده يا شاعر، در ديباچه، نام شاه يا وزير يا شخصيتي را که مخاطب اصلي او بوده و مناظره را برايش نوشته يا سروده بوده ذکر مي کرده است. در پاره اي از اين آثار، شاعر يا نويسنده، در انتهاي اثر، به مدح مخاطب خود مي پرداخته يا ممدوح خود را به منزله داور مناظره معرفي مي کرده است. اين نوع مناظره ها، از اين حيث، در واقع، همانند قصايدي است که شاعران در مدح شاهان و بزرگان مي سروده اند. قرابت اين نوع مناظره ها با قصيده ها به حدي است که حتي، در بعضي از قصايد، شاعر در تشبيب مناظره اي مي آورد، مانند مناظره شب و روز يا رمح و قوس از اسدي طوسي؛ «قصيده في مناظره السيف و القلم»، به عربي، از نظام الدين اصفهاني؛ و «مناظره شمشير و قلم»، به فارسي، از مير سيد شريف جرجاني.

پيکارهايي که براي دربارها و مجالس بزرگان تصنيف مي شده است هم جنبه آموزشي داشته و هم جنبه تفنني و سرگرم کننده. اين دسته از پيکارها و مناظره ها در واقع براي مجالس بزم شاهانه نوشته يا سروده مي شده است. شخصيت هايي که شاعر يا نويسنده به منزله طرف هاي مناظره انتخاب مي کرده طبعا به نحوي با دربار و موجودات يا مفاهيم مورد توجه يا علاقه صاحب مجلس ارتباط داشته است. شمشير و قلم بارزترين نمونه پيکارجويان درباري به شمار مي آيند و تقريبا همه مناظره هايي که به اين نوع فرعي (sub-genre) تعلق دارند جنبه درباري دارند. گل و مل، بزم و رزم، و شطرنج و نرد نيز از طرف هاي ديگر در مناظره ها يا پيکارهاي درباري اند. مناظره اي هم هست که ما آن را در اينجا تصحيح و چاپ کرده ايم و شخصيت هايي که در آن به مناظره مي پردازند چهار مفهوم عقل و علم و حلم و دولت اند...

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان شهريور 1384; 7(2 (پياپي 26)):26-34.
 
فعل مركب در زبان فارسي
 
طباطبايي علاالدين*
 
 
 

زبان فارسي براي اينکه مفهومي را در قالب فعل بيان کند عمدتا دو امکان در اختيار دارد: استفاده از فعل بسيط (مثل خوردن، ديدن، رفتن) و استفاده از فعل مرکب (مانند تماشا کردن، رنج بردن، افسوس خوردن).

فعل مرکب از مفاهيمي است که دستوردانان در باره آن اتفاق نظر ندارند و در دهه هاي اخير محل بحث فراوان بوده است. ما در اين مقاله کوشيده ايم معيارهايي به دست دهيم که فعل مرکب را از ديگر عبارت هاي فعلي متمايز سازد.

بحث را با تعريف فعل مرکب آغاز مي کنيم. فعل مرکب به افعالي اطلاق مي شود که از دو واژه مستقل ترکيب يافته اند؛ واژه اول اسم يا صفت يا قيد و واژه دوم فعل است، مانند اجرا کردن، حدس زدن، پس گرفتن. جز اول را همراه مي ناميم و جز دوم را همکرد. وجه مشخص فعل هاي همکرد اين است که معني اصلي خود را از دست مي دهند يا معني شان کم رنگ مي شود و عمدتا همچون عنصري صرفي که به ترکيب هويت فعلي مي بخشد به کار مي روند. براي مثال، در فعل هاي اتو کردن و رنگ کردن و شانه کردن جز فعلي از نظر معني تهي است و نقش اصلي آن اين است که به کل عبارت هويت فعلي مي دهد...

 

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):86-95.
 
زبان فارسي، زبان همدلي
 
موذني علي محمد*
 
* دانشگاه تهران
 
 

زبان اقوام گوناگون، گذشته از نقش تعيين کننده اي که در پيوستگي ملي و فرهنگي و سياسي آنها دارد، حامل پيام هايي است که در همه فرهنگ ها و زبان ها يکسان يا شبيه است. مثلا آب ماده اي است سيال و شفاف در طبيعت که زندگي جانوران و گياهان بدان وابسته است، هر چند در هر زباني نامي ديگر دارد از جمله در انگليسي Water، در عربي ما، در هندي پاني و در ترکي سو. همه اين الفاظ مدلول واحدي دارند. به قول مولانا:
اختلاف  خلق از نام اوفتاد                چون به معني رفت آرام اوفتاد
(مثنوي دفتر دوم ، بيت368 )
ويا:
در معاني قسمت و اعداد نيست           در معني تجزيه و افراد نيست
اتحاد يار با ياران خوشست                  پاي معني گير صورت سرکشست
( همان، دفتر اول، ابيات 682-681) ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 14 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):163-189.
 
معرفي ادبيات ودايي – كهن ترين متون باقي مانده از قوم هند و ايراني
 
شمس محمدجواد*
 
* واحد علوم و تحقیقات
 
 

همچنان که در اسلام، به گفته پل نويا، همه چيز از قرآن آغاز مي شود،(نويا1373، ص 18,8-7) در هندويي نيز همه چيز از وداها و ادبيات ودايي شروع مي شود. نفوذ و اقتدار وداها در تمامي دوره هاي تاريخي و نزد همه فرقه هاي هندويي محفوظ مانده و، با آنکه تاريخ ديني هند از زمان تمدن ودايي تا کنون متحمل تغييرات بسياري شده، اين آثار همواره اقتدار و مرجعيت ديني خود را حفظ کرده است تا آنجا که حتي امروزه نيز همه آيين ها و تکاليف ديني و اجتماعي هندوان از جمله تولد، ازدواج، مرگ به آيين ودايي کهن انجام مي گيرد. نيايش هايي که برهمنان سه بار در روز مي خوانند از همان اشعاد ودايي برگرفته شده که دو يا سه هزار سال پيش خوانده مي شدند. اعتبار ادبيات و متون سنسکريت و بسياري از مکاتبي که بعد از عهد وداها پديد آمدند بر وداها مبتني بود و پيروان آن مکاتب برتري و تفوق خود را مديون پيروي صادقانه از وداها مي دانستند. بدين، سان، وداها همواره، از کهن ترين دوران تا کنون، سرچشمه تقريبا همه مکاتب ديني و حتي فلسفي هندوان بوده و بر تاريخ ديني آنان سايه افکنده (Dasqupta 1969, Vol.1,pp.10-11) تا آنجا که لويي رنو هندويي را مبتني بر وداها و ادامه آن شمرده است. (RENOU  1961,p.21) ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نامه فرهنگستان شهريور 1384; 7(2 (پياپي 26)):45-58.
 
آيا پاسخ حضرت موسي كلام بلاغي است؟
 
وحيديان كاميار تقي*
 
* دانشگاه فردوسی مشهد
 
 

قرآن کريم معجزه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم است. دليل اعجاز اين سخن آسماني به باور اکثر دانشيان و فرزانگان اسلامي فصاحت و بلاغت آن است؛ و اما فصاحت و بلاغت قرآن در چيست؟

از همان آغاز، دانشمندان کوشيدند که اسرار فصاحت و بلاغت قرآن را کشف کنند، و رفته رفته بر بسياري از دقايق و نکات زيبايي آفريني آن پي بردند و کتاب هايي در زمينه دلايل الاعجاز و اسرار البلاغت قرآن نوشتند. در نتيجه، بر اساس قرآن و بعدها شعر عرب، کتاب هايي در صناعات ادبي تدوين گرديد، در عين آنکه اهتمام براي کشف اسرار بلاغت قرآن ادامه يافت. علماي بلاغت به مرور به اسراري از فصاحت و بلاغت کلام خدا پي بردند، اما بعضي نکات، از جمله نام آوايي در قرآن، از نگاه تيزبين آنان دور ماند.

در قرآن کريم کلامي هست که علماي بلاغت را دچار شگفتي کرده، زيرا آن را هم بسيار زيبا مي بينند هم به ظاهر مغاير اصول بلاغت. به عبارت ديگر، هم در نظر اول دور از بلاغت مي نمايد و هم در نهايت بلاغت است. اما قرآن کريم معجزه رسول اکرم (ص) است و، چنان که گفتيم، دليل اعجاز آن به باور اکثر دانشمندان فصاحت و بلاغت بي نظير و رقيب آن است؛ پس چگونه ممکن است سخني غير بلاغي در آن راه يابد. بعضي از دانشمندان در باره آن سخن نگفته و مصلحت را در سکوت دانسته اند. بعضي ديگر، چون آن را زيبا ديدند، اصول بلاغت را در ارزيابي آن ناديده گرفتند. گروهي نيز، براي حل تناقض، دست به توجيهات گوناگون زدند. مع الوصف، در باره آن سخن تمام نيست و هنوز جاي نظرپردازي باقي است. اما اين کلام کدام است؟

در قرآن کريم (طه 20: 17 و 18) مي خوانيم: و ما تلک بيمينک يا موسي. قال هي عصاي اتو کو عليها واهش بها علي غنمي ولي فيها ماب اخري.

در ترجمه تفسير طبري، فارسي اين دو آيه چنين است: «و چيست آن که به دست راست توست اي موسي؟ گفت: اين عصاي من است تا ورخسبم بر آن و برگ ريزانم بدان از درخت بر گوسفندان خويش و مرا در آن حاجت هاي ديگر است». (طبري، ص 987)...

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 11 : نامه فرهنگستان شهريور 1384; 7(2 (پياپي 26)):92-99.
 
روش تاريخ نگاري حقايق نگار خورموجي
 
آل داوود سيدعلي*
 
 
 

در باب سبک تاريخ نگاران دوره قاجار، تاکنون، تحقيق جدي و گسترده اي صورت نگرفته است. درباره ديدگاه هاي برخي مورخان يا آثار آنان مقالات و نوشته هاي پراکنده اي، به شيوه انتقادي، منتشر شده؛ اما، حتي با مطالعه همه آنها نمي توان به نتيجه اي رضايت بخش دست يافت. علت را بايد در دشواري اين پژوهش و پيمودن مسير آن جستجو کرد.

عصر قاجار دوران نخستين تماس هاي جدي ايرانيان با غرب و تمدن غربي و شروع ترجمه آثار متفکران اروپايي به زبان فارسي است. اين آشنايي ها و ترجمه ها سبب شد تا گروهي از انديشه مندان ايراني در درستي شيوه تاريخ نويسي رايج در ايران ترديد کنند. برخي از مورخان اين دوره شيوه نگارش موضوعات تاريخي را تغيير دادند و آثار خود را با زباني ساده و بي پيرايه به رشته نگارش درآوردند. اما بيشتر مورخان اوايل دوران قاجار تا نخستين سال هاي پادشاهي ناصرالدين شاه همچنان دنباله رو پيشينيان شدند و آثار خود را به سبک دوره صفوي و زندي نوشتند. نخستين اثر تاريخي جدي اوايل عصر قاجار يعني تاريخ محمدي يا احسن التواريخ به سبکي چنان پيچيده و متکلف نوشته شده که، به رغم اهميت اطلاعات مندرج در آن، هيچ گاه، توجه و رغبت محققان را جلب نکرده است. اين اثر تا سال هاي اخير حتي به چاپ نرسيده بوده است.

متعاقبا، به تدريج، مولفان ايراني، در اثر آشنايي و تماس با اروپائيان، دريافتند که اولا بايد آثار پژوهشي و از جمله نوشته هاي تاريخي به زبان علمي و ساده نوشته شود تا خواننده به آساني مطالب را دريابد؛ ثانيا در بحث از مطالب تاريخي، روش انتقادي و تحليلي اختيار گردد...

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 : نامه فرهنگستان شهريور 1384; 7(2 (پياپي 26)):100-112.
 
بر بساط غزل خاقاني
 
تركي محمدرضا*
 
* دانشگاه تهران
 
 

بساط قلندر (برگزيده و شرح غزل هاي خاقاني)، معصومه معدن کن، انتشارات آيدين، تبريز 1384، 452 صفحه.

پس از بزم ديرينه عروس (شرح پانزده قصيده از ديوان خاقاني)، که به سال 1372 روانه بازار کتاب شد، و کتاب سه جلدي نگاهي به دنياي خاقاني، که دايره المعارف گونه اي است در باب موضوعات شعر اين سخنور بزرگ و در فاصله سال هاي 1375-1378 انتشار يافت، اينک شاهد گسترده شدن بساط قلندر هستيم.

بساط قلندر نمونه هاي دلنشيني از غزل خاقاني را با شرحي عالمانه به علاقه مندان شعر کهن فارسي عرضه داشته است.

با افزوده شدن کتاب در دست انتشار جام عروس خاوري بر فهرست آثار مولف، ايشان را بايد يکي از پرکارترين محققان در عرصه خاقاني شناسي شمرد.

بساط قلندر 151 غزل از مجموع 340 غزل مندرج در چاپ شادروان ضياالدين سجادي را در بر دارد. مولف محترم، در مقدمه و پيش گفتار، طي حدود 60 صفحه، علاوه بر زندگي نامه و معرفي مختصر آثار خاقاني، در باب غزل اين سخنور بزرگ قرن ششم، مبحث جامع الاطرافي مطرح کرده اند. به نظر خانم معدن کن، غزل هاي اصيل خاقاني معمولا کوتاه و بين 7، 8 و 9 بيت است و غزل هاي شش بيتي نيز در ميان آنها کم نيست. (ص 11)

خاقاني شاعري شکوه گر است- شکوه گر از يار و ديار و روزگار، به گونه اي که حتي وقتي، به شيوه ديگر شاعران و عاشقان، به توصيف يار يا گله از او مي پردازد، ناخودآگاه به نقد زمانه و مردم زمانه رجوع مي کند و همه ستمگري ها و غداري هاي روزگار را در سيماي يار آشکار مي بيند...

 

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
نام كهن سير دريا
 
ليوشيتس و.آ.*
 
 
 

در منابع بعد از قرن شانزدهم ميلادي به آمودريا و سيردريا، نام هاي کنوني دو رود بزرگ آسياي مرکزي، اشاره شده است. جز نخست آمودريا، ?mu، حاصل تحول ?mul، ?muya (بعدها چارجوي و اکنون ترکمن آباد) است که شهري بوده است در ساحل جنوبي اين رود بر سر راه بازرگاني خراسان به آسياي مرکزي در قرون ميانه. در ترکيب سيردريا، جز s?r پيچيده تر است. به طوري که کليا شتورني اشاره کرده، جز s?r نخستين بار در نام منطقه اي در مسير سفلاي سيردريا ديده شده است.

شرف الدين عبدالله ملقب به وصاف الحضره (663-734) در اثر خود، تاريخ وصاف، به اين نام اشاره کرده است. وصاف، در حدود 706 ه، در باره جنگ داخلي اخلاف چنگيزيان جوچي در سميرچ، اطراف جند، چنين نقل مي کند:

شاهاني از دودمان چغتاي و اوگده بر شاه پسر قيدو و بر توکتاي پسر اردو تاختند. شاهان به غارت ايل فرمان دادند. آنان اردوي زرين را، که سير اردو خوانند، بسوختند و سرزمين طراز و ينغي را بر باد دادند.

يوستي و بارتولد s?r را در زبان ترکي با silis، نام سيردريا در آثار نويسندگان متقدم، مقايسه کرده اند که نخستين بار در تاريخ طبيعي، اثر پليني، به آن اشاره شده است: «رود ياکسارت (يکسرت) Yaxarte را، که سکاها سيليس خوانند، اسکندر و سپاه او در برابر تانائيس (Tanais) به کار بردند» (NH.VI, §49). به نظر کلياشتورني، s?r با ?ir? در ختني- سکايي يا [?ir] ?yr »خوب، نيکو» در سغدي )اوستا- sr?ra، هندي باستان ?r?l?-، (?r?r?- مطابقت دارد- فرضيه اي که تنها بر پايه شباهت آوايي استوار است...

 

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 8 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):96-111.
 
پژوهش هاي زبان شناختي ادبيات معاصر، با رويكردي به پايان نامه هاي تحصيلي (1350-1384)
 
ناصح محمدامين*
 
* دانشگاه بیرجند
 
 

? مقدمه
از آغاز قرن حاضر، در کنار آن دسته از اديباني که ادبيات را از طريق متون ادبي بررسي كرده اند، گروهي ديگر کوشيده اند تا آن را به منزله حادثه اي در نظر گيرند که در زبان رخ مي دهد. اين گروه دوم، براي بررسي چگونگي آفرينش هاي ادبي، از ابزارهاي زبان شناسي مدد گرفته اند و روش هايي را در بررسي و تحليل ادبيات به دست داده اند که ديگر نمي توان ناديده انگاشته شود.
پيشرفت سريع دانش زبان شناسي، به ويژه زبان شناسي ساخت گرا، در قرن حاضر به فراهم آمدن امکاناتي جديد براي مطالعه زبان و ادبايات انجاميده است. زبان، در گام نخست، ابزار ايجاد ارتباط است. در هر فرايند ارتباط، پيامي از فرستنده به گيرنده ارسال مي شود. اين پيام به کمک مجموعه اي از واژه هاي يک زبان که بر روي محور هم نشيني قرار گرفته اند انتقال مي يابد. هم نشيني واژه ها بر روي اين محور تابع قواعدي است و حاصل اين هم نشيني اطلاعاتي است که با پيام انتقال مي يابد و از طريق گزاره هاي انباشته در ذهن مخاطب محک زده مي شود. حال اگر، به هر طريق، پيام به شکلي انتقال يابد که ارزشش بيش از باز اطلاعاتي آن باشد، توجه به سمت خود پيام معطوف خواهد شد. در چنين شرايطي به قلمرو نقش ادبي زبان گام نهاده ايم ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):112-121.
 
سبك شناسي
 
كاتانو جميز و.*
 
 
 

بررسي سبک تاريخي به قدمت رساله «درباره سبک» اثر دمتريوس (100 قبل از ميلاد) دارد. اين موضوع ريال تا قبل از قرن بيستم، غالبا جزيي ثانوي از تحليل هاي دستوري و بديعي و به طور کلي مطالعات و بررسي هاي مربوط به ادبيات و زبان ادبي بود. بنابراين، سبک شناسي به شکل يک رشته نيمه مستقل پديده اي نوظهور است، پيشرفتي است که جريان توصيف هاي زبان شناختي که عميقا با رشد موضوعات و رشته هاي آکادميک چون نقد ادبي و زبان شناسي مرتبط است. به طور کلي، توان تحليلي سبک شناسي نوين عمدتا ريشه در روش هاي تحليلي و توصيفي زبان شناسي دارد؛ در عين حال، سبک شناسي ادبي نوين، علاوه بر استفاده از زبان شناسي، از توان تعبيري نقد ادبي مدرن هم بهره مي برد. در هر دو مورد، استفاده از روش هاي زبان شناختي به سبک شناسي امکان مي دهد که از توصيفات تجويزي و فرمايشي پيشين تحت عنوان «سبک هاي درست» عدول و به سوي تحليلي کامل تر از خود زبان و کارکردهاي دايمي آن حرکت کند .

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان اسفند 1384; 7(4 (پياپي 28)):149-153.
 
درباره سبك و سبك شناسي شعر فارسي
 
سميعي گيلاني احمد*
 
 
 

درگاهي، محمود، «جايگاه معني در سبک شناسي شعر فارسي» نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز، سال 47، شماره مسلسل 193، زمستان 1383، ص54-35.
مقاله با اقامه اين دعوي آغاز مي شود که
دانش سبک شناسي بيشتر به مختصات ظاهري و مباحث صوري و زبان شناختي شعر اعتبار مي دهد و در اين کار معاني، انديشه ها و درون مايه هاي اشعار را يکسره ناديده مي گيرد، در حال که، هم در تلقي سرآمدان شعر کهن و هم در تعبير شاخه مهمي از نقادان دو سده اخير، معني يکي از دو پايه اساسي سبک ها – و گاه حتي تنها پايه آن- به شمار آمده است و قالب و محتوا کيفيت يک جوهر واحد. ( مقدمه، ص 36
)
در اين قول، ابهام ها يا بهتر بگويم اجمال هايي وجود دارد که با توضيحات بعدي نويسنده تا حدي رفع و روشن مي گردد. اما وقتي، از يک سو، معني «حتي تنها پايه» سبک معرفي و از سوي ديگر «قالب و محتوا کيفيت (كذا) يک جوهر واحد» شمرده مي شود، وجود تناقضي در سخن احساس مي شود.
مراد نويسنده از «مختصات ظاهري و مباحث صوري و زبان شناختي شعر» چندان روشن نيست. فقط در شرح و بسط مطلب چنين استنباط مي شود که مراد همان زبان اثر باشد، که در اين صورت مي توان نتيجه گرفت که در تلقي او از زبان اشکال هست؛ چون در آن از اين نکته غفلت شده است که زبان، مانند سکه، دو رو دارد: لفظ و معني، و اگر سبک شناسي به زبان اثر توجه مي کند لامحاله هم به لفظ نظر دارد هم به معني، آن هم در پيوستگي و رابطه زنده (ارگانيک) با يکديگر. در حقيقت، سبک شناسي به نوع کاربرد زبان علاقه نشان مي دهد و، از اين طريق، نحوه بيان معاني را درمرکز توجه قرار مي دهد؛ چون سبک، پيش از همه، عمل است -  عمل صاحب سبک. آنچه اثر شاعر يا هنرمندي را از اثر هر شاعر و يا هنرمند ديگري متمايز مي سازد همان نحوه بيان معاني است  نه صرفا خود معاني ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  1:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها