0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان تابستان 1387; 10(2 (پياپي 38)):136-143.
 
نكته هايي درباره وزن شعر حماسي فارسي
 
گوتيو روبر*
 
 
 

سر در آوردن از وزن متقارب شعر فارسي آن چنان كه در سروده هاي دقيقي و فردوسي و اخلاف آنان نمودار گشته به هيچ رو آسان نيست. نه تنها از سابقه آن، به دليل فقدان مدارك، پاك بي خبريم بلكه ميسرمان نيست معلوم سازيم كه اين سروده هاي به ظاهر همسان با يكي از اوزان شعر عربي بر سنتي ايراني مبتني است يا نه t. II, p, 187)، اساس فقه اللغه ايراني (cf. N?ldEkE, Grundr d. iran Phil.). اين وزن، آن چنان كه اول بار در شاهنامه عرضه شده، نسبتا كهن مي نمايد چون به لحاظ شكل ثبات شايسته دارد و به لحاظ فن هر چه كامل تر است.
ساختار آن معلوم است: هر مصرع آن چهار ركن به صورت و ترتيب زير دارد:
فعولن                فعولن                فعولن                فعل       يا
--u                    --u                    --u                    -u
همچنين مي دانيم كه اين انگاره با اتقان هر چه بيشتر در اشعار شاعران پارسي گو به كار رفته و سراسر ابيات شاهنامه با آن مطابقت دارد. اين وزن - در حالي كه متناظر آن در شعر عربي پذيراي اختياراتي گوناگون است و، به ويژه، در مواردي، به جاي هر يك از ركن هاي فعولن ركن فعول مي نشيند - در شعر فارسي ثابت و تغييرناپذير است و اين فرق نظرگير اوزان در دو زبان مذكور از ديرباز خاطر نشان شده است.
روكرت، شاعر و شرق شناس آلماني،‌ اين فرق را گوشزد ساخته بود و چنين مي پنداشت
(Z.D.M.G., X, p. 280 et suiv) كه ايرانيان وزن متقارب را از اعراب به وام گرفتند و به آن اتقان بيشتري بخشيدند تا در برابر نهايت بي ثباتي كميت در واژه هاي زبان خود واكنش نشان دهند. آقاي نلدكه اين فرض روكرت را بي آنكه با آن مخالفت كند گزارش كرده t. II, p. 188)، اساس فقه اللغه ايراني (Grundr. d. iran, Phil. هر چند براي آن شروط محدود كننده مهمي قايل شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان بهار 1387; 10(1 (پياپي 37)):89-98.
 
جلوه جمال (بررسي و تحليل انتقادي حضور پيدا و پنهان زن در متون صوفيه)
 
محبتي مهدي*
 
* دانشگاه زنجان
 
 

اگر آنچه براي بسياري از عارفان و صوفيان بزرگ ما، در بسياري از زمينه ها و در گذشته هايي نسبتا دور، رنگ و بوي آرزو و آرمان داشت امروزه در دنياي نو به نوعي واقعيت يافته است، پس راز اقبال مردم اين زمانه به جهاني چنان دور و غريب چيست؟ مگر نه اين است که عصاره والاترين کرده ها و گفته هاي اقطاب و مشايخ تصوف در حيطه مسايل اجتماعي و انساني اين بوده که به آدميان بياموزند که همديگر را، صرف نظر از رنگ و نژاد و زبان و عقيده و ايمان و جنسيت، دوست بدارند و براي همه کس به صرف انسان بودن کرامت و عزت قايل شوند؟ مگر في المثل عبارت حک شده بر سر در خانقاه ابوالحسن خرقاني در زمره درخشان ترين سخنان صوفيان به شمار نيامده است که «هر که در اين بارگاه آمد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد که آن کس که در نزد خدا به جاني ارزد در چشم ابوالحسن به ناني ارزد؟» اگر مهم ترين و والاترين آرزوي عارفان گذشته ما تحقق بخشيدن به چنين ارزش هاي مهم و ناب انساني بوده است، امروزه که جهان، در پرتو ساليان سال تلاش و جديت براي تثبيت و گسترش دموکراسي و حقوق انساني، اين اصول را جزء لاينفک قوانين مدني و اجتماعي خود ساخته، ديگر چه نيازي هست که، در انبوهي از متون پريشيده و پراکنده و کهن، در به در بگرديم تا به بيان آروزي فعليت يافتن آنها برسيم؟

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نامه فرهنگستان زمستان 1387; 10(4 (پياپي 40)):5-7.
 
سفر آموزگار بي همتاي منطق
 
اقتصادي نيا سايه*
 
 
 

دكتر محمد خوانساري، عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي و استاد منطق دانشگاه تهران، روز پنج شنبه 13 اسفند 1388، در سن هشتاد و هشت سالگي، پس از طي دوره چند ماهه بيماري، در بيمارستان آراد در تهران درگذشت.
وي در سال
1300 ش در اصفهان متولد شد؛ مقدمات سنتي را در مكتب خانه همين شهر آموخت؛ پس از طي تحصيلات ابتدايي، وارد دانشسراي مقدماتي اصفهان شد؛ در 1319 با احراز رتبه اول امتحانات نهايي آن را گذراند و، براي ادامه تحصيل،‌ وارد دوره پيش دانشگاهي (préparatoire) دانشسراي عالي تهران شد و، در اين مرحله، از محضر درس استاداني چون جلال الدين همائي، مدرس رضوي، دكتر رضازاده شفق بهره مند گرديد. سپس، به سابقه گرايش شخصي، وارد رشته فلسفه و علوم تربيتي دانشسراي عالي تهران شد و محضر استاداني چون دكتر علي اكبر سياسي، دكتر يحيي مهدوي، دكتر غلامحسين صديقي، و فاضل توني را درك كرد. وي در سال 1323 از رشته فلسفه و علوم تربيتي فارغ التحصيل شد و، براي تدريس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و سه سال در دبيرستان عظيميه شهر ري تدريس كرد. سپس، به دعوت دكتر علي اكبر سياسي، به دانشگاه تهران منتقل شد و تدريس دروسي چون روان شناسي تربيتي، عربي، و تصدي آزمايشگاه روان شناسي را بر عهده گرفت. در همين ايام، در رشته ادبيات فارسي نيز نام نويسي كرد و در سال 1329 به اخذ ليسانس در اين رشته نايل شد و آن را تا مقطع دكتري ادامه داد؛ اما، پيش از دفاع از رساله دكتري خود با موضوع «توصيف كيفيات نفساني در مثنوي مولانا» به راهنمايي استاد فروزانفر، در سال 1337 به فرانسه رفت و سه سال در شهر پاريس به مطالعات علمي اشتغال داشت و، در سال 1340، به اخذ درجه دكتري از دانشگاه پاريس در رشته منطق و فلسفه توفيق يافت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان زمستان 1387; 10(4 (پياپي 40)):8-49.
 
طراحي مقدماتي براي ايران شناسي نظام يافته
 
حبيبي حسن*
 
* فرهنگستان زبان و ادب فارسي، بنياد ايران شناسي
 
 

اگر درست بگويم و اشتباه نكنم، ما نه در خارج ايران، با سابقه چند صدساله، و نه در ايران، با سابقه اي بيش از نيم قرن، براي ايران شناسي طراحي نظام يافته نداشته ايم. شايد درست تر اين بود كه عنوان اين گفتار «طرحي براي ايران شناسي نظام يافته» اختيار مي شد، اما احتياط اقتضا مي كرد و مي كند كه احتمال داده شود طرحي يا طرح هايي در اين باب وجود داشته باشد و اختيار مطلق طرح براي عنوان پرمدعايي باشد. ناگزير بايد طرح را مقدماتي خواند تا حق طرح هاي احتمالي ديگر ضايع نشود. در آنچه ذيل «مقدمه» و «برنامه مطالعات» خواهد آمد، سابقه ايران شناسي مرور شده است كه تنها جنبه يادآوري دارد  و مطالب قطعي نيست. راقم اين سطور علاقه مند است كه ايران به طور كامل يا به نسبت كامل شناخته شود و مي داند كه اين به آساني شدني نيست. اگر ايران، مانند برخي كشورها، تنها دو يا بيست يا حداكثر دويست سال سابقه تاريخي داشت، بازشناسي آن طي ده ها سال با امكانات فراوان احتمالا شدني بود. اما اگر بخواهيم چندين و چند هزار سال تاريخ ايران را بشناسيم بايد راهي پرپيچ و خم را در تاريكي ها و روشنايي ها بپيماييم و اين در مدتي محدود، با نسلي كه تا بيايد راه و رسم كارها را ياد بگيرد و اطلاعات فراوان را دسته بندي كند عمرش به سر مي آيد، شدني نيست. اما بايد پاي در راه نهاد كه خود راه بگويدت كه چون بايد رفت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان زمستان 1387; 10(4 (پياپي 40)):114-129.
 
شرح احوال و آثار خواجه يعقوب چرخي با نقد چاپ اخير تفسير او
 
شمس محمدجواد*
 
* دانشگاه آزاد، واحد اسلامشهر
 
 

چرخي، خواجه يعقوب، تفسير، به تصحيح حسنعلي محمدي و ليلا حمامي، ويرايش عربي: بتول علي نيا، فرتاب، تهران 1387، 320 صفحه.
خواجه يعقوب چرخي (وفات:
5 صفر (851 منسوب به چرخ (شهري قديم از ولايت لوگر در مغرب افغانستان) مريد خواجه بهاء الدين نقشبند (791-717)، از عارفان پرآوازه و صاحب مقام طريقت نقشبنديه است. از او آثار عرفاني متعددي به فارسي بر جاي مانده كه از آن جمله است تفسير سوره حمد و سوره ملك تا پايان جزء سي ام به نثر و نظم فارسي آميخته به نظم عربي.
شرح حال
يعقوب بن عثمان بن محمود بن محمد غزنوي چرخي سررزي (آن چنان كه در مقدمه رساله انسيه او آمده است؛‌چرخي
2، ص (11، معروف به خواجه يعقوب چرخي، در خانواده اي مذهبي و اهل علم در سررز، از روستاهاي تابع چرخ (دهي واقع در ولايت غزنه)، ديده به جهان گشود. پدرش، به قول خواجه در تفسير، مردي متفي و اهل علم و ورع بوده است. وي، چنان كه در رساله ابداليه او آمده، تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش نزد پدر و ديگر استادان آموخت (چرخي 1، ص (29-28. سپس، به اشارت «خواجه خضر»، براي تكميل معلومات، به سيروسفر در بلاد روي آورد. نخست به هرات رفت و، در خانقاه خواجه عبداله انصاري (وفات: (481، كه تا آن زمان برجابود، اقامت گزيد (احرار، ص 297؛ واعظ كاشفي، ج 1،‌ ص (120-119. در سال 782، به بخارا سفر كرد و، در سر راه خود به فتح آباد، تفسير بيضاوي را خواند. در بخارا محضر بزرگان علم را درك كرد و از آنان اجازه فتوا يافت (چرخي 3، ص (126. پس از آن، به مصر رفت و، به همراه شيخ زين الدين ابوبكر خوافي (وفات: حدود (834، به جمع شاگردان مولانا شهاب الدين سيرامي پيوست (واعظ كاشفي، ج ‌1،‌ ص 116، 119؛ احرار، ص 208؛ AlGAR 1995). سرانجام به بخارا بازگشت و، در آنجا، ضمن ادامه تحصيلات، به شنيدن آوازه خواجه بهاء‌ الدين نقشبند و تفال به كلام اله و برآمدن آيه اولئك الذين هدي اله فبهداهم اقتده (انعام (90:6 به محضر او شتافت. (چرخي 2،‌ ص 13-12؛ جامي، ص 402؛ واعظ كاشفي، ص (117-116.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نامه فرهنگستان بهار 1387; 10(1 (پياپي 37)):121-129.
 
کلمان هوآر، ايران شناس فرانسوي
 
ساجدي صبا طهمورث*
 
* دانشگاه تهران، مرکز پژوهشي زبان خارجي
 
 

کلمات هوآر (1926-1854) از آخرين ايران شناسان فرانسوي در حوزه سه زبان زنده شرقي (فارسي و عربي و ترکي) است که به عنوان پنجمين استاد کرسي زبان فارسي در مدرسه زبان هاي زنده شرقي پاريس، آثار متنوع و گاه بي بديلي درباره ادبيات فارسي، دستور زبان فارسي، گويش هاي ايراني، و تاريخ و فرهنگ و تمدن ايراني منتشر کرده است.
ظاهرا افرادي از خانواده وي به عنوان مترجم در کنسولگري هاي فرانسه در شرق خدمت مي کردند. در دهه
1870، علاوه بر مدرسه زبان هاي زنده شرقي که شارل شفر، در آن، زبان فارسي تدريس مي کرد و مدرسه زبان براي جوانان که آبل پاوه دوکورتي، در آن، معلم زبان هاي فارسي و عربي و ترکي بود، مرکز آموزشي نوبنياد (1868) مدرسه مطالعات عالي در پاريس کنجکاوي هوآر را بر انگيخت و، تقريبا هم زمان با ژام دارمستتر، وارد آن شد و به ايران شناسي روي آورد. وي، در اين مدرسه، زير نظر استانيسلاس گيار، استاد کرسي زبان هاي فارسي و عربي، به فراگيران زبان فارسي پرداخت و، در 25 نوامبر 1874، از پايان نامه دکتراي خود با عنوان «انيس العشاق»، رساله در تعبيرات مجازي در توصيف زيبايي، اثر شرف الدين رامي، ترجمه از زبان فارسي با حواشي»، به راهنمايي گيار و هيات داوراني چون شارل دفرمري، ايران شناس و عربي دان، و اوگوست کاري ير، ارمني شناس، دفاع مي کند. از نظر تاريخي، اين نخستين باري بود که رساله اي درباره ادبيات فارسي در عصر اسلامي در اين مدرسه دفاع مي شد - بدعتي که تداوم يافت. در اين رساله، که در سال 1875 منتشر شد، هوآر، درباره واژه ها و اصطلاحاتي چون عنبر، شام غريبان، ماچين، چوگان، اسپند و زبان حال بحث مبسوط مي کند. انيس العشاق ابتدا، به همراه عجايب المخلوقات زکريا قزويني (حدود (682-600 در هند به طبع مي رسد. سپس، در سال 1325 ش، عباس اقبال آشتياني آن را ضميمه مجله يادگار منتشر مي کند. (طبري، ص (87, 86

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نامه فرهنگستان زمستان 1387; 10(4 (پياپي 40)):130-143.
 
زبان آشپزي
 
غضنفري سهيلا*
 
 
 

دريابندري، نجف با همكاري فهيمه راستكار، كتاب مستطاب آشپزي از سير تا پياز، نشر كارنامه، تهران 1378، 2 جلد، 1965 صفحه.
پيش از اين، با نام نجف دريابندري فهرستي از آثار معتبر و ارزشمند به ذهن مي آمد كه به قلم توانا و زبان و بياني بي اصول و ادا، بي پيرايه و، در عين حال، ساخته و پرداخته و سنجيده ترجمه شده اند. اما اكون اين كتاب آشپزي را مي بينيم كه دقيقا دستورالعمل تهيه انواع و اقسام اطعمه و اشربه است و نه كتابي صرفا تاريخي يا تحليلي در پيرامون تاريخ آشپزي از نگاه يك محقق. در واقع، دريابندري در فنون متعددي كه ظرافيت و شم زيباشناختي مي خواهد دست دارد و، چنان كه آثار متنوع و متعددش نشان مي دهد، به تعبيري، همه فن حريف است: مترجم، منتقد، ويراستار، خوش سليقه در كتاب آرايي و ظريف كار در صنعت نشر، طراح سياه قلم كار، متفنن در فلسفه و، علاوه بر همه اينها، آشپزي هنرمند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 : نامه فرهنگستان زمستان 1387; 10(4 (پياپي 40)):144-155.
 
اصطلاحات حقوقي در زبان فارسي ميانه (پهلوي)
 
منصوري يداله*
 
 
 

در اين گفتار، با نگاهي به متون حقوقي و فقهي زبان پهلوي (فارسي ميانه)، برخي از واژه ها و اصطلاحات آيين دادرسي و قضايي عصر ساساني بررسي شده است. از متون به جا مانده پهلوي، شمار نوشته هاي فقهي و حقوقي درخور توجه است. دست كم هفت كتاب و رساله پهلوي حاوي مباحث فقهي و حقوق اجتماعي و خانوادگي به ما رسيده كه عناوين آنها به شرح زير است: ماديان هزاردادستان (ماده هاي هزارگانه حقوقي)؛ شايست نشايست؛ روايت اميد اشوهيشتان؛ روايت آذر فرنبغ فرخزادن؛ روايات فرنبغ سروش (چهار پرسش)؛ پرسش هاي هيريد اسفنديار فرخ برزين (سي پرسش)؛ پيمان كدخدايي (عقدنامه ازدواج). علاوه بر آنها، همه مطالب زند و نديداد (ترجمه پهلوي ونديداد) و كتاب هشتم دينكرد شامل خلاصه عناوين نسك هاي حقوقي (دادي d?g?(d اوستا و رساله هاي نيرنگستان و هيربدستان به مسائل فقهي و شرعي اختصاصي دارند. همچنين، در لابه لاي ديگر متون پهلوي، كم و بيش به مضامين حقوقي و فقهي اشاره شده است. (دادستان ديني، پرسش 53 و 61؛ رساله مختصر پرسشني ها كه بيشتر پرسش هاي آن در مايه حقوق و فقه است؛ نيز? (MACUCH 1993, p. 3sq
مهم ترين اين آثار ماديان هزاردادستان است.
كه ذكر نام خسرو انوشيروان وخسروپرويز در آن تعلق آن را به قرن هاي چهارم تا ششم ميلادي محتمل مي سازد. از اين متن پهلوي تنها يك نسخه آشفته و ناقص به دست ما رسيده است. (? تاواديا، ص (182. مسائل حقوقي مدني و اجتماعي از قبيل حقوق زنان، بردگان، قيمومت، ارث، وام، رهن، اجاره، تاوان و غرامت، ضمانت، سود و بهره، مالكيت، موقوفات،‌ سهيم شدن در مسائل مالي و بنيادهاي مالي و شراكت هاي بازرگاني و ديگر امور مربوط به اين حوزه مباحثي است كه در آن مطرح شده است. (? دمناش، ص 781؛ تفضلي، ص 286 به بعد)

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان بهار 1387; 10(1 (پياپي 37)):130-136.
 
ترکيب در زبان فارسي (2)
 
طباطبايي علاالدين*
 
 
 

در شماره 35 نامه فرهنگستان (دوره نهم، شماره سوم، پاييز 1386، ص (196-186 به بررسي ساختار اسم + اسم پرداختيم و اسم هاي مرکبي را که داراي اين ساختار هستند بر حسب روابط نحوي - معنايي واژه هاي تشکيل دهنده آنها طبقه بندي کرديم. اينک بحث را با بررسي صفت هايي که از ترکيب اسم + اسم ساخته مي شوند ادامه مي دهيم.
همان طور که پيش از اين گفتيم، در حدود
85 درصد از واژه هاي مرکب داراي اين ساختار اسم مرکب اند و فقط 15 درصد از آنها به مقوله صفت تعلق دارند. اين صفت هاي مرکب را به چهار گروه مي توانيم تقسيم کنيم. صفت تشبيهي، صفت فاعلي، صفت اسنادي، صفت دارندگي.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان بهار 1387; 10(1 (پياپي 37)):137-149.
 
ارتباط، برنامه ريزي زبان و انتقال دانش و فناوري
 
رفيعي خضري سعيد*
 
 
 

در هر حوزه اي از علم و فناوري مجموعه اي از مفاهيم وجود دارند که ساختار دانش آن حوزه را مي سازند. اين مفاهيم با الفاظي که براي دلالت بر آنها وضع مي شود نام گذاري مي شوند. مجموعه اين الفاظ اصطلاحات حوزه علمي و فناوري را تشکيل مي دهند. انتقال علم و فناوري از کشور مبدا به کشورهاي ديگر زماني به درستي صورت مي گيرد که در جامعه زباني مقصد معادل مناسبي براي اين اصطلاحات اختيار شود و اين کار، يعني وضع اصطلاحات، در درجه اول وظيفه متخصصان هر حوزه است که با مفاهيم آشنايي دارند. سازمان هايي چون فرهنگستان ها، که با قواعد دستوري و توانايي هاي زبان آشنا هستند و به اصطلاح از زبان آگاهي برخوردارند، مي توانند، با برنامه ريزي و سياست گذاري و اتخاذ روش هاي کاربردي، متخصصان را در اين امر ياري دهند.
براي تبادل علم و فناوري خواه در ميان کشورها خواه در درون جامعه متخصصان خواه در ميان متخصصان و جامعه مسايلي مطرح مي شود که طي اين مقاله مي کوشيم اهم آنها را گزارش کنيم.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نامه فرهنگستان تابستان 1387; 10(2 (پياپي 38)):112-124.
 
با مدعي مگوييد يا بگوييد؟
 
خطيبي ابوالفضل*
 
 
 

به تازگي پنجاه غزل حافظ برگرفته از جنگ شعري به كتابت علا مرندي نامي، را كه ادعا شده هم روزگار حافظ بوده، دكتر علي فردوسي، استاد و مدير گروه تاريخ دانشگاه نتردام (ايالت كاليفرنيا) به چاپ رسانده است.
اين كتاب، در روز نهم بهمن ماه
1387، در فرهنگسراي نياوران رونمايي شد و، در گزارشي كه خبرگزاري فارس از اين رويداد منتشر كرده، ‌آمده است كه استادان ايرج افشار، محمدرضا شفيعي كدكني، و سليم نيساري تاريخ اين نسخه را تاييد كرده اند.
به گزارش دكتر فردوسي در مقدمه مفصل شصت صفحه اي اين چاپ، جنگ ياد شده در كتابخانه بادليان دانشگاه آكسفورد نگهداري مي شود. غزل ها همگي (شايد به استثناي پنج غزل) در هنگام حيات شاعر وارد جنگ شده اند. در اين جنگ، نخست شعرهايي از خود علا مرندي سپس گزيده اي از اشعار عميدالملك كندري (مقتول:
(456؛ مهستي گنجوي (قرن (6، رشيد الدين وطواط (وفات: 573 يا (578، كمال الدين اسماعيل (وفات: (635، سيف باخرزي (وفات: (659، سعدي (وفات: 691 يا 694)، همام تبريزي (وفات: 713 يا (714، نزاري قهستاني (وفات: (720، اوحدي مراغه اي (وفات: (738، سلمان ساوجي (وفات: (778، شاه شجاع (وفات: 786)، جلال الدين عضد يزدي (قرن (8، حافظ (وفات: 791 يا (792، سلطان احمد جلاير (سلطنت: 813-784 مقتول) نقل شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نامه فرهنگستان تابستان 1387; 10(2 (پياپي 38)):125-135.
 
گاو بر مايه، گرز گاو سر و ماه پيشاني
 
مختاريان بهار*
 
* گروه پژوهش هنر، دانشگاه هنر اصفهان
 
 

گاو در فرهنگ هند و اروپايي اهميت بسيار داشته و مركز ثقل شئون گوناگون زندگي به شمار مي آمده است. در زبان هند و اروپايي، تركيبات متعددي برگرفته از واژه گاو *gWou براي نام گذاري افراد خانواده به كار مي رفت. اوقات روز به «آغاز چراي گاوها»، «يوغ نهادن» بر آنها و «از يوغ رها كردن» آنها تقسيم مي شد. حتي واحد اندازه گيري چاله هاي آب بر اساس رد سم گاو بود.
فراواني تعبيرهاي مجازي كه با واژه «گاو» ساخته شده در ريگ ودا چشمگير است. در آن، ستاره ها چوپانان گله اند؛ گاو پرتو بامدادي و ابر باراني است؛ آسمان و زمين نيز گاهي به شكل گاو نر و ماده نشان داده مي شوند كه خورشيد از آنها عصاره درخشان مي دوشد
(?WEST 2007, pp. 184-185). ردپاي اين باورها در اوستا و متون فارسي ميانه پيداست و، در آنها، توصيف گاو يكتا آفريده و گوشورون (روان گاو) يا تبارنامه فريدون شان گاو را نشان مي دهند.
در شاهنامه از گاوي در نقش دايه فريدون سخن رفته كه فريدون، دور از مادر و پدر، در كوه دماوند، با شير او پرورانده مي شود. ويژگي اين گاو رنگين بودن آن است كه شاهنامه، برخلاف ديگر منابع عصر اسلامي، به روشني بر آن انگشت مي گذارد. اين تصوير دلچسب از گاو به عنوان دايه، كه در افسانه هاي پريان نيز آشناست، چه خاستگاهي دارد؟

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان پاييز 1387; 10(3 (پياپي 39)):48-68.
 
گناه بخت من است اين گناه دريا نيست (بررسي قطعه اي منسوب به فردوسي)
 
بشري جواد*
 
 
 

شرح اين ماجرا به اين صورت در منابع مكتوب نخستين بار در مقدمه بايستغري (نيمه اول قرن نهم هجري) آمده و گويا تاكنون در منبع كهنه تري ديده نشده است. اما اشعاري كه در اين حكايت از فردوسي نقل شد، چنان كه استاد رياحي بدان اشاره كرده اند، در ماخذ كهنه تر از قرن نهم هم ديده مي شود.
نخستين كسي كه از از انتساب اين ابيات به فردوسي سخن گفت عباس اقبال بود. وي به شعر نظام الدين محمود قمر اصفهاني كه قطعه مذكور را تضمين كرده اشاره دارد. اقبال عكس نسخه ديوان قمر را، كه در مجموعه شش ديوان مورخ
714-713 هجري باقي مانده و در كتابخانه اينديا آفيس (ديوان هند) نگهداري مي شود و مرحوم قزويني آن را تهيه كرده و به ايران فرستاده بود، در اختيار داشت.
پس از اقبال، تقي بينش، بدون توجه به يادداشت اقبال، در چاپي كه از ديوان قمر اصفهاني عرضه كرد،‌ به منسوب بودن اين شعر به فردوسي اشاره و ماخذ خود را در اين باره مجمع الفصحاي هدايت اعلام كرد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 12 : نامه فرهنگستان تابستان 1387; 10(2 (پياپي 38)):144-147.
 
روبر گوتيو، ايران شناس فرانسوي
 
ساجدي صبا طهمورث*
 
* مركز پژوهشي زبان خارجي، دانشگاه تهران
 
 

روبر گوتيو (1916-1876)، زبان شناس فرانسوي، از بنيان گذاران سغدي شناسي در فرانسه، طي سال هاي 1916-1911 هم خود را مصروف تحقيق در زبان سغدي كرد. ماموريت هاي باستان شناختي پل پليو، چين شناس فرانسوي، در سال هاي 1908-1906 در آسياي مركزي و چين، به كشف متون پرارزشي به زبان هاي تبتي، چيني،‌ عربي، تركي، سغدي، و ختني منتهي شد كه به قرن هاي ششم تا نهم ميلادي،‌ تعلق داشت و در غارهاي شهر تونهوآنگ، از منازل قديم راه ابريشم در چين مركزي، نهاده شده بود. (فرهنگ خاورشناسان، ج 3، ص (173
گوتيو، كه نتايج يكي از اولين تحقيقات خويش را با عنوان «درباره نام زردشت» در سال
1910 منتشر كرده بود، از اين رهاورد علمي استقبال كرد و بي درنگ به بررسي متون سغدي ياد شده پرداخت و موفق به خواندن آنها شد (MEillEr 1922, p. 216). او نخستين مقاله خود در اين باب را با عنوان «درباره الفباي زبان سغدي» در مجله آسيايي به چاپ رساند و، از آن پس، به نشر پياپي مقاله هايي در همان حوزه ادامه داد. از او، در سال هاي 1911 و 1912، چهار مقاله با عنوان هاي «چند اصطلاح فني بودايي و مانوي»،‌ «درباره نام هاي ده عدد نخست در زبان سغدي بودايي»، «درباره تاريخ گذاري در زبان سغدي»،‌ «نكاتي درباره زبان و خط ناشناخته اسناد مكشوفه اشتاين - كاولي» انتشار يافت. در مقاله اخير، امكان شناسايي حروف سغدي متوني كه اشتاين در غارهاي تونهوآنگ كشف كرده بود مطرح و تفسيري اجمالي از اين متون ارايه شد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 13 : نامه فرهنگستان تابستان 1387; 10(2 (پياپي 38)):148-157.
 
تركيب در زبان فارسي (3)
 
طباطبايي علاالدين*
 
 
 

در بحث از اين ساختار نخست بايد مقصود خود را از «صورت ساز» بيان كنيم. صورت ساز عنصري است كه در واژه هاي غيربسيط در بين دو تكواژ قرار مي گيرد و تركيب آنها را تسهيل مي كند. اين عنصر ممكن است جانشين يك تكواژ دستوري شود، مانند «-ا-» در بناگوش كه جانشين نشانه اضافه شده است يا همين «-ا-» در زناشويي (به معني «زن و شوهري») که جانشين حرف عطف «و» شده است. صورت ساز همچنين ممكن است معنايي نداشته باشد و فقط براي سهولت تلفظ به كار رود، چنان كه واژه هاي پساچين و پيشاصنعتي را مي توان به صورت پس چين و پيش صنعتي نيز به كار برد بي آنكه معنايي از آنها فوت شود. در واژه هاي فناوري و دلاور نيز صداي «-ا-» صورت سازي فاقد معني است. صورت سازهايي كه در تركيب دو اسم به كار مي روند دو نوع اند: «-ا-» و «-ال-»، چنان كه در واژه هاي براكوه و وجه المصالحه مي بينيم.
4-1 صورت ساز «-ا-»
كاربرد اين صورت ساز در بين دو اسم بسيار اندك است و شايد مثال هايي كه در زير مي آوريم تنها شواهد موجود باشند: براكوه، سراسر، دمادم، پسادست، بناگوش، پسابندر. در دهه هاي گذشته، در حوزه علوم چند واژه به قياس اين واژه ها ساخته شده است، مانند برقاطيس و برقاشيمي.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391  11:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها