پاسخ به:مقالات روانشناسی
هدف از انجام پژوهش حاضر مقايسه عناصر آزمون ترسيم درخت در كودكان 9 – 7 ساله مبتلا به اختلال نارساخواني و كودكان عادي بوده است. طرح پژوهش علي-مقايسه اي و جامعه آماري كليه دانش آموزان دختر و پسر عادي و مبتلا به اختلال يادگيري نارساخواني (9-7 ساله) شهر زاهدان در سال تحصيلي 88-87 بوده است كه از اين تعداد، 120 نفر با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل، آزمون هوشي وكسلر كودكان، آزمون اختلال خواندن و آزمون ترسيم درخت مي باشد و براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون همخواني مجذور كا، جهت مقايسه دو گروه از لحاظ فراواني سطوح عناصر در آزمون ترسيم درخت، استفاده شده است. يافته هاي پژوهش نشان داد كه در 10 شاخص از آزمون ترسيم درخت تفاوت معناداري بين كودكان نارساخوان و كودكان عادي وجود داشته است.
نسخه قابل چاپ
سبک هاي يادگيري به عنوان يکي از مولفه هاي مهم در فرايند آموزش و يادگيري، به معلمين در درک اينکه دانش آموزان چگونه ياد مي گيرند، کمک مي کند. عليرغم اهميت نظري نقش و تاثير ويژگي هاي شخصيتي بر روي سبک هاي يادگيري، در خصوص رابطه ميان شخصيت و سبک هاي يادگيري تحقيقات کمي صورت گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه بين پنج عامل شخصيت با سبک هاي يادگيري بوده است. شرکت کنندگان در اين پژوهش شامل 190 نفر از دانشجويان دختر و پسر (99 دختر و 91 پسر) سالهاي دوم و سوم دانشکده هاي علوم تربيتي و مهندسي دانشگاه شيراز بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. براي سنجش ابعاد شخصيت از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصيت گلدبرگ (1999) و به منظور سنجش سبک هاي يادگيري از سياهه سبک يادگيري کلب (1985) استفاده گرديد. پايايي پرسشنامه ها به روش آلفاي کرانباخ و روايي آنها از طريق تحليل عاملي تعيين شد. نتايج حاصل از تحليل رگرسيون چند متغيره نشان داد که وظيفه مداري، پيش بيني کننده آزمايشگري فعال براي پسران و دختران و دانشجويان رشته مهندسي و پيش بيني کننده مشاهده تاملي در دختران و در رشته علوم انساني است. همچنين گشودگي در مقابل تجربه به شکل مثبت و روان رنجوري نيز به شکل منفي پيش بيني کننده مفهوم سازي انتزاعي در پسران و در رشته مهندسي مي باشد. برون گرايي نيز به شکل منفي، پيش بيني کننده شيوه يادگيري مشاهده تاملي در دختران است. عامل توافق پذيري و گشودگي در مقابل تجربه نيز پيش بيني کننده شيوه يادگيري تجربه عيني در پسران و در دانشجويان رشته مهندسي مي باشد.
اين پژوهش با هدف بررسي رابطه ويژگي هاي هيجاني و خود آگاهي و کنترل تکانه، به عنوان ويژگي هاي رواني با استعداد اعتياد انجام گرفته تا با استناد به يافته هاي آن، پيشنهادات مناسب براي پيشگيري ارايه شود. روش تحقيق، توصيفي- همبستگي است و جامعه آماري اين پژوهش کليه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر زاهدان بوده که تعداد 100 نفر دانش آموز پسر به روش تصادفي انتخاب شده اند. ابزارهاي پژوهشي، مقياس هاي خود آگاهي هيجاني و کنترل تکانه از هوش هيجاني (بار- آن) و مقياس استعداد اعتياد (A.P.S) مي باشد. اطلاعات گردآوري شده براي بررسي رابطه بين متغيرها با روش آماري همبستگي پيرسون تجزيه و تحليل شد. يافته ها نشان دادند که بين خودآگاهي هيجاني و استعدد اعتياد رابطه منفي معنادار 0.391- و بين کنترل تکانه و استعداد اعتياد رابطه منفي معنادار 0.582- وجود دارد. يكي از روش هاي ايجاد مقاومت در بين دانش آموزان و مدارس و نوجوانان در مقابل سو استفاده از مواد مخدر، تقويت عوامل هوش هيجاني، به خصوص خودآگاهي هيجاني و كنترل تكانه است.
در پژوهش حاضر راهکارهاي توسعه و به كارگيري فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس دوره متوسطه استان گيلان مورد بررسي قرار گرفته است. روش پژوهش توصيفي و از نوع پيمايشي بوده است. نمونه پژوهش شامل 70 نفر از مديران دوره متوسطه، 150 نفر از دبيران مدارس متوسطه و 300 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه استان بوده است كه با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شده اند. در اين پژوهش از سه پرسشنامه محقق ساخته مديران، دبيران و دانش آموزان استفاده شده است. نتايج پژوهش مبين معنادار بودن ميانگين كل نظرات هر سه گروه پاسخگو در خصوص شش دسته راهکارهاي آموزشي، مديريتي، ساختاري، اداري، انگيزشي و تفريحي در به کار گيري و توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در مدارس دوره متوسطه استان در حد بالاتر از متوسط (خيلي زياد و زياد) بوده است. ميانگين كل اظهارات گروه دانش آموزان در تمامي شش دسته راهکارهاي مورد بررسي از گروه مديران و دبيران کمتر بوده است. همچنين تفاوت معنادار بين اظهارات سه گروه پاسخگو در خصوص تاثير راهکارهاي مذکور برحسب متغير هاي جنس و ميزان تحصيلات، جنس و رشته تحصيلي و جنس، رشته و پايه تحصيلي. تفاوت معناداري بين نتايج در شش دسته راهکار مورد بررسي از ديد سه گروه پاسخگويان بوده است. رتبه بندي راهکارهاي پاسخگويان به ترتيب ميزان تاثير شامل راهکارهاي انگيزشي، تفريحي، مديريتي، آموزشي، ساختاري و اداري مي باشد.
هدف از اين پژوهش بررسي تاثير آموزش راهبردهاي يادگيري و مطالعه فراشناختي بر انگيزش پيشرفت و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دختر متوسطه شهر تهران در سال تحصيلي 87-86 مي باشد. تحقيق حاضر آزمايشي از نوع طرح پيش آزمون - پس آزمون است که، با گروه کنترل و يک گروه آزمايش انجام پذيرفته است. جامعه مورد مطالعه اين پژوهش را کليه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران که در سال تحصيلي 87-1386 مشغول به تحصيل بوده اند تشکيل مي دهد. حجم نمونه در اين پژوهش 56 نفر از دانش آموزان دختر پايه اول متوسطه بودند که با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شد. در مرحله پيش آزمون ميانگين هر دو گروه آزمايش و کنترل در راهبردهاي يادگيري و مطالعه و انگيزش پيشرفت و پيشرفت تحصيلي برابر بود. پس از ارايه 10 جلسه آموزش راهبردهاي فراشناختي به گروه آزمايش، نتايج پس آزمون انگيزش پيشرفت نشان داد كه تفاوت معني داري بين دو گروه وجود دارد و در اين مقايسه نمره گروه آزمايش نسبت به گروه کنترل بيشتر بوده است.
هدف از اين پژوهش، بررسي نوع حساسيت دبيران مقطع راهنمايي در مورد بي انضباطي هاي کلاسي دانش آموزان بوده، كه به روش تحقيق توصيفي – پيمايش انجام گرفته است. براي اين منظور از مجموع 1742 دبير مقطع راهنمايي زاهدان، 315 دبير به تفکيک 187 دبير زن و 137 دبير مرد به روش نمونه گيري متناسب با حجم و نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه جونز و همکاران (1995) براي گردآوري داده هاي مورد نياز استفاده شده و براي تجزيه و تحليل داده ها از ضريب همبستگي پيرسون، آزمون t و تحليل واريانس استفاده شده است. يافته هاي اين تحقيق نشان داد که58.7 درصد از دبيران بيش از انتظار خودشان براي اداره و کنترل کلاس وقت صرف مي کنند. از جمله بي انضباطي هايي که نسبت به آن حساسيت داشته اند، به ترتيب تکرار و فراواني، عبارتند از: درگير شدن، هل دادن و دعوا با ديگر دانش آموزان. از نظر اين دبيران، پر دردسرترين بي انضباطي ها نيزعبارت بوده اند از: در گير شدن، هل دادن و دعوا با ديگر دانش آموزان. بين نوع بي انضباطي ها و ميزان حساسيت دبيران نسبت به آن ها رابطه مثبت و معني دار وجود دارد. جنسيت، تجربه، و جمعيت كلاس نيز جزء عوامل موثر بوده اند. بر اساس يافته هاي فوق، راهكارهايي به مديريت آموزشي، معلمان و محققين آينده ارايه شد.
مطالعه حاضر با هدف بررسي نقش مدرس در نيل به هدف كارآفريني نظام آموزش علمي- كاربردي جهاد كشاورزي خراسان رضوي انجام شده است. رويكرد اين مطالعه، كيفي و روش مطالعه، ارزشيابي و مدل مورد استفاده، مدل خبرگي و نقادي آيزنر بوده است. مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، ابزار جمع آوري داده ها بوده است. جهت اطمينان از اعتبار يافته ها از انسجام ساختاري، كفايت ارجاعي و اعتبار اجماعي بهره گيري شده است. يافته ها نشان دهنده آن است كه تمركز بيشتر بر مطالب نظري در تدريس، عدم تناسب ايفاي نقش مدرسين با ماهيت مراكز علمي - كاربردي، نا اميد كردن و ايجاد دلسردي در دانشجويان، تحقير دانشجو و عدم اختصاص زمان كافي، از جمله مواردي هستند كه نقشي غير همسو با غايت برنامه درسي قصد شده را نمايان مي سازد.
هدف از نگارش مقاله حاضر، ارايه يافته هاي حاصل از بررسي رابطه بين نوع فرهنگ سازماني با رهبري در دانشگاههاي دولتي كشور در سال تحصيلي 86-1385 بوده است. در اين مقاله، روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگي بوده است. حجم نمونه آماري 284 نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاه ها استفاده شده که با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شده اند. ابزار تحقيق شامل پرسشنامه انواع فرهنگ سازماني دنيسن و اسپريتزر (1991) و پرسشنامه رهبري بر اساس مالكوم بالدريج (2002) بوده است. نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه بين فرهنگ گروهي با رهبري فرهنگ سلسله مراتبي با رهبري و فرهنگ عقلاني با رهبري رابطه مثبت و معناداري وجود دارد؛ ولي بين فرهنگ توسعه اي با رهبري، رابطه معناداري مشاهده نشد.
هدف اصلي اين مطالعه بررسي خودکارآمدي عمومي و تحصيلي دانش آموزان شهر بندرعباس و ارتباط آن با عملكرد تحصيلي است. براي جمع آوري اطلاعات دراين زمينه ازشيوه پرسشنامه هاي محقق ساخته استفاده شده است. نمره عملكرد تحصيلي دانش آموزان در اين تحقيق برابر با معدل امتحانات نيمسال اول در نظر گرفته شده است. جامعه آماري اين تحقيق شامل همه دانش آموزان اول دبيرستان شهر بندرعباس است که در سال تحصيلي 1388-1387 مشغول به تحصيل بودند و به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شده اند. يافته هاي تحقيق نشان داده که خودکارآمدي عمومي دختران بيشتر از پسران است. اما بين خودکارآمدي تحصيلي دختران و پسران تفاوت اندکي وجود داشت که معني داري نيست. همچنين يافته ها نشان داده است که بين خودکارآمدي عمومي و خودکارآمدي تحصيلي با عملكرد تحصيلي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.