پاسخ به:مقالات روانشناسی
مقدمه: فرسودگي شغلي از جمله خطرات شغلي است که در سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. اين معضل علاوه بر بروز اثرات نامطلوب جسمي و عوارض رواني موجب کاهش کارآيي، از دست رفتن نيروي انساني خصوصا در حرفه هاي خدمات انساني مي شود با توجه به نقش پرستاران در سيستم بهداشتي درماني و لزوم انگيزه کاري بالاي آنها براي ايجاد امنيت بهداشتي براي اين قشر عظيم و مراجعين آنها، تحقيقي به منظور بررسي فرسودگي شغلي پرستاران بيمارستان هاي آموزشي دانشگاه علوم پزشکي تهران، انجام شد. روش: اين پژوهش يک تحقيق توصيفي از نوع مقطي و همبستگي است که روي 200 نفر از پرسنل پرستاري که بصورت چند مرحله اي احتمالي انتخاب شدند، انجام شد. در اين تحقيق علاوه بر اريه اطلاعات مربوط به فراواني متغيرهاي فرسودگي با استفاده از آزمون هاي آماري، به توصيف همبستگي ميان اين متغيرها پرداخته شده است. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش شامل دو پرسشنامه: ويژگي هاي دموگرافيک، پرسشنامه فرسودگي شغلي ماسلاچ بود. يافته ها: نتايج تحقيق نشان داد که، از لحاظ دفعات و شدت فرسودگي شغلي در ابعاد خستگي هيجاني و مسخ شخصيت، بيشتر واحدهاي مورد پژوهش در سطح پايين و در بعد عدم کارآيي فردي اکثريت در سطح بالا قرار داشتند. همين طور بين دفعات فرسودگي شغلي در بعد مسخ شخصيت و شدت فرسودگي شغلي در ابعاد خستگي هيجاني و مسخ شخصيت با سابقه کار ارتباط معنادار بود. نتيجه گيري: همان طور که نتايج تحقيق نشان داد هم از لحاظ شدت وهم دفعات، عدم کارايي فردي پرستاران بالا است که با نتايج تحقيق Lopez Franco و همکاران (2005) مطابقت دارد. ميزان بالاي فرسودگي شغلي در اين بعد مي توان نشان دهنده نگرش منفي نسبت به خود و حرفه خود و عدم تمايل وعلاقه و رضايت نسبت به شغل و کاهش اعتماد به نفس در افراد باشد.
نسخه قابل چاپ
مقدمه :هدف پژوهش حاضر رواسازي و بررسي اعتبار پرسشنامه سبك زندگي موثر بر وزن بود. روش: بدين منظور 100 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه شهيد بهشتي كه بصورت تصادفي خوشه اي انتخاب شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از اطمينان از اعتبار ترجمه، روش هاي زير شامل تحليل گويه ها (درجه دشواري، ضريب تميز و روش لوپ)، روايي (روايي محتوا و روايي سازه كه خود شامل تحليل عاملي تاييدي و همبستگي دروني بود) و اعتبار (عامل ها و نمره كل پرسشنامه) بكار رفت. يافته ها: تحليل عاملي تاييدي، پنج عامل: هيجان هاي منفي،در دسترس بودن، فشار اجتماعي، ناراحتي جسماني و فعاليتهاي مثبت را تاييد كرد. ميزان آلفا براي عامل ها بين 0.71 تا 0.78 بدست آمد. نتيجه گيري: به طور كلي مي توان گفت پرسشنامه سبك زندگي موثر بر وزن معتبر شناخته شده و با توجه به نتايج پژوهش حاضر مي توان از آن در تحقيقات مربوط به رفتارهاي خوردن و مهار وزن استفاده كرد.
مقدمه: هدف اصلي پژوهش، يافتن پاسخ به اين سوال است كه نارضايتي شغلي در خلبانان نظامي با چه عواملي در ارتباط است و نقش انواع استرس در اين زمينه چگونه است؟ پاسخ به اين سوال مي تواند به سازمانهاي هوانوردي بويژه نيروي هوايي كشور كمك كند تا رضايت شغلي و به تبع آن كارايي شغلي را در بين خلبانان افزايش دهند و ميزان فرسودگي را كاهش دهند. روش: تحقيق به روش همبستگي انجام شد. انتخاب و مطالعه متغير از نظر فاصله زماني، مقطعي بود. جامعه آماري پژوهش، خلبانان هواپيماهاي نظامي شاغل در سپاه بودند. از اين تعداد مطابق معيارهاي برآورد حجم نمونه، تعداد 89 نفر به روش تصادفي منظم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. شركت كنندگان پرسشنامه 32 سوالي مربوط به سنجش استرس هوانوردي و پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا (MSQ) را تكميل كردند. نتايج: نتايج حاصل از پژوهش نشان داد كه 48.3 درصد داراي استرس متوسط و 13.5 درصد داراي استرس زياد بودند. استرس خلبانان بترتيب عبارت بودند از: استرس زندگي، استرس سازماني، استرس پرواز يا هوانوردي و استرس برنامه پرواز. همچنين نتايج نشان داد كه رضايت شغلي بين -0.53 تا -0.22 با انواع استرس ها رابطه همبستگي معني داري دارد. نتيجه گيري: لازم است برخي برنامه هاي آموزشي، اطلاع رساني، ارزيابي و سنجش و ساير خدمات روانشناختي بويژه در رابطه با مهارتهاي زندگي خانوادگي و سازماني در دسترس و در اختيار خلبانان نظامي قرار گيرد.
مقدمه: پايبندي به آموزه هاي ديني و داشتن تقيدات مذهبي سد محکمي در برابر آسيب هاي اجتماعي، انحرافات اخلاقي و تاثيرات تهاجم فرهنگي است. تقيدات مذهبي هم بطور مستقيم رفتارهاي فردي را کنترل مي کند و هم بطور غير مستقيم از طريق افزايش عزت نفس، بهبود روابط بين اعضاي خانواده و افزايش نظارت والدين، موجب کاهش رفتارهاي نابهنجار مي شود. بر اين اساس مطالعه حاضر انجام شده است تا نقش اعتقادات ديني را در کاهش آسيب پذيري فرهنگي خانواده مورد مطالعه قرار دهد. روش: در اين پژوهش تعداد 882 نفر از مردان و زنان متاهل شهر تهران با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و مورد بررسي قرار گرفتند. روش پژوهش توصيفي - همبستگي بود و اطلاعات مورد نياز از طريق مقياس رضايت زناشويي انريچ و پرسشنامه محقق ساخته در زمينه شکاف بين نسلها، انحرافات اخلاقي، استفاده از فيلم و برنامه هاي مبتذل، سيستم نظارت و کنترل خانواده، سازگاري زناشويي، هويت يابي، گرايش به غرب و ضعف هويت ملي جمع آوري شد. داده هاي بدست آمده با استفاده از روشهاي آماري همبستگي و مقايسه گروه ها با بهره گيري از آزمون تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج: نتايج پژوهش نشان داد که اعتقاد و نگرش ديني با آسيب پذيري فرهنگي به ميزان 23/0 (با p?0.01)، داشتن تقيدات مذهبي با آسيب پذيري فرهنگي به ميزان 0.23 (با p?0.01) رابطه همبستگي معکوس داشتند. همچنين تقيدات مذهبي با ميزان نظارت و کنترل والدين بر روي فرزندانشان به ميزان 0.44 و با ميزان خودپنداري 0.35 رابطه همبستگي مثبت داشت. نتيجه گيري: افزايش تقيدات مذهبي مي تواند به عنوان مانعي در برابر آسيب پذيري فرهنگي عمل کند و يا کاهش تقيدات ديني افزايش آسيب پذيري فرهنگي را پيش بيني نمايد. بنابراين و بر اساس يافته هاي مذکور، روش تقويت تقيدات مذهبي و افزايش نگرش ديني به عنوان يکي از روشهاي مناسب براي پيشگيري و کاهش آسيب پذيري فرهنگي در بين جامعه مورد مطالعه پيشنهاد مي شود.
مقدمه: شهر سردشت واقع در شمال غرب ايران، در سال 1366 مورد حمله شيميايي قرار گرفت. مطالعات بسياري، وضعيت نامطلوب سلامت طبي و رواني جانبازان شيميايي را گزارش کردهاند، که مي تواند بر کيفيت زندگي آنان تاثير بگذارد. تاکنون مطالعات کمي به توصيف کيفيت زندگي جانبازان شيميايي ايران اختصاص داشته است. اين تحقيق با هدف بررسي کيفيت زندگي جانبازان شيميايي 15 سال پس ازمواجهه با گاز خردل انجام گرفت. روش: طي يک مطالعه مشاهده اي - مقطعي، 163 نفر از جانبازان شيميايي سردشت به صورت تصادفي ساده از کل جانبازان سردشت انتخاب گرديدند. کيفيت زندگي افراد با استفاده از پرسشنامه کيفيت زندگي ويسکانسين بررسي شد. همچنين داده هاي دموگرافيک و جانبازي بيماران ثبت شد. به منظور آناليز آماري، از جداول فراواني و فراواني نسبي استفاده گرديد. به منظور استنباط تحليلي داده ها، از تست هاي مختلف آماري همچون تست مجذور کاي استفاده شد (p<0.05). نتايج: 138 نفر از نمونه ها (85%) مرد بودند. ميانگين سني افراد مورد بررسي 61/14±40 سال بود. 138 نفر (85%) کيفيت زندگي خود را نامناسب گزارش نمودند و 20 نفر (15 درصد) کيفيت زندگي خود را مناسب گزارش کردند. فراوان ترين فعاليت غيرشغلي جانبازان به ترتيب تماشاي تلويزيون، رفتن به مسجد، قدم زدن و گوش کردن به راديو بوده است و مهمترين عامل تعيين کننده کيفيت زندگي نمونه ها سلامت جسماني (83%) بود. از نظر ميزان اهميت به روابط اجتماعي بالاترين توجه به رابطه با خانواده گزارش گرديد (75 درصد) و از نظر فراواني عواطف مثبت و منفي بيشترين فراواني به ترتيب مربوط به رضايت از زندگي و احساس تنهايي بود. نتيجه گيري: با توجه به اينکه حدود 85 درصد از افراد کيفيت زندگي خود را نامناسب گزارش نمودند و از طرفي کيفيت زندگي جمعيت هاي انساني، به عنوان چارچوبي براي ارايه خدمات و همچنين تخصيص منابع در نظر گرفته مي شود و ارتباط تنگاتنگي با وضعيت رواني - اجتماعي افراد دارد لذا به منظور ايجاد و حفظ تعادل رواني - اجتماعي در زندگي جانبازان ضرورت ادامه ارايه خدمات و تخصيص منابع بيشتر براي اين جمعيت، پس از گذشت سالها از حادثه بمباران شيميايي مشخص مي باشد.
مقدمه: شدت صدمات زلزله دي ماه 1383 شهر بم به حدي بود كه سازمان بهداشت جهاني در همان روزهاي نخستين حادثه توصيه نمود كه واحدهاي مقابله با PTSD به محل اعزام و وارد عمل شوند. در روزهاي آغازين حادثه تيمي از پزشكان و روانشناسان مركز تحقيقات علوم رفتاري دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج) به منظور ارزيابي ميزان و نوع آسيب هاي رواني وارده و همچنين عوامل موثر در ايجاد آنها به مراكز درماني شهر تهران و نقاهتگاه مركزي دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج) اعزام شدند. روش: به روش نمونه گيري در دسترس 100 نفر از بازماندگان اين حادثه كه براي درمان به بيمارستانهاي تهران اعزام شده بودند و همينطور مجروحين بستري در نقاهتگاه مركزي دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج) مورد مصاحبه باليني و ارزيابي روانشناختي با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته قرار گرفتند. نتايج: 20 نفر به جز غمگيني قابل انتظار مشكل ديگري نداشتند. 22 نفر دچار PTSD، 33 نفر به افسردگي، 9 نفر همزمان دچار PTSD و افسردگي، 11 نفر به اضطراب و 5 نفر به افسردگي و اضطراب مبتلا بودند. 16% مصدومين مصرف مواد مخدر را ذكر مي كردند. نتيجه گيري: اين مطالعه شيوع نسبتا بالايي از اختلالات رواني را در مصدومين زلزله از همان روزهاي آغازين نشان مي دهد. از ميان عوامل موثر بررسي شده تنها آسيب بستگان درجه اول به شكل معني داري (039/0 p) با ايجاد اين اختلالات مرتبط بوند.
مقدمه: مطالعه روابط والدين و کودک، يکي از بحث هاي مهم روانشناسي را تشکيل مي دهد. شيوه فرزندپروري يکي از مباحث مهم در اين حوزه است. هر يک از روشهاي فرزندپروري بر روي رفتار و شخصيت کودک تاثير متفاوتي مي گذارد. شيوه مستبدانه كودك را مضطرب و ناسازگار بار مي آورد، شيوه سهل گيرانه كودك را تكانشي، متوقع و وابسته بار مي آورد و چنين کودکاني عملكرد ضعيفي در مدرسه از خود نشان مي دهند، بر اين اساس در اين مطالعه رابطه الگوهاي فرزندپروري با سلامت رواني وموفقيت تحصيلي فرزندان مورد بررسي قرار گرفته است. روش: اين پژوهش به روش همبستگي انجام شده و در آن رابطه بين متغيرها مورد بررسي قرار گرفته است. تعداد 400 نفر از دانش آموزان سال سوم راهنمايي منطقه چهار، شامل 200 دختر و 200 پسر که به طور تصادفي انتخاب شده بودند، به پرسشنامه 28 سوالي سلامت رواني گلد برگ پاسخ دادند و 400 مادر اين دانش آموزان نيز به پرسشنامه الگوهاي فرزندپروري بامريند پاسخ دادند. داده هاي بدست آمده با روشهاي آماري تحليل واريانس و تحليل رگراسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج: نتايج نشان داد سلامت رواني و موفقيت تحصيلي در بين فرزنداني که با الگوي قاطع و اطمينان بخش تربيت مي شوند بيش از سلامت رواني و موفقيت تحصيلي فرزنداني بود که با الگوي استبدادي يا سهل گير تربيت شده بودند. نتيجه گيري: لازم است والدين، بويژه مادران از شيوه هاي فرزندپروري، تاثير هر يک از الگوها بر وضعيت رواني، رفتاري و رشد شخصيت فرزندانشان آگاهي هاي لازم داشته باشند.
هدف: تحقيق حاضر با هدف تعيين ترجيح ارزشي و شدت جهت گيري نظام ارزشي زنان شاغل در سپاه از نظر سن، وضعيت تاهل و سابقه كار صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر يك پژوهش توصيفي - پس رويداري است. براي تعيين نمونه، ابتدا از بين استان هاي كشور 10 استان، به صورت تصادفي انتخاب گرديد، سپس بر حسب تعداد خواهران شاغل در هر يك از استان هاي مذكور، 662 نفر به عنوان نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. افراد نمونه مورد بررسي، پرسشنامه نظام ارزشي و پرسشنامه مشخصات فردي - خانوادگي را تكميل كردند. داده هاي بدست آمده با روشهاي آماري t و تحليل واريانس (ANOVA) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج: از نظر سن نتايج بدست آمده بيانگر تفاوت معنادار از نظر ترجيح ارزشهاي اقتصادي و سياسي بين آنهاست. بعلاوه ازنظر شدت جهت گيري ارزشي نتايج بدست آمده بيانگر تفاوت معنادار از نظر ارزشهاي سياسي، اجتماعي، مذهبي و جهاني سازي است. از نظر وضعيت تاهل، تفاوت معناداري بين افراد مجرد و متاهل از نظر ارزشهاي خانوادگي و هنري وجود دارد. از نظر سابقه خدمت بين سه گروه مورد مطالعه از نظر ارزشهاي اقتصادي و ملي تفاوت معناداري وجود دارد و از نظر شدت جهت گيري ارزشي فقط در ارزش مذهبي بين آنها تفاوت معنادار وجود دارد. نتيجه گيري: افراد مسن تر كمتر به مسائل اقتصادي و بيشتر به مسايل مذهبي و سياسي توجه دارند. ارزشهاي خانوادگي در افراد متاهل بيشتر از افراد مجرد است و ارزشهاي اقتصادي و ملي در افراد با سابقه خدمت بيشتر، كمتر از افراد با سابقه خدمت كمتر است.
مقدمه: بدون شك در يك بيمارستان، جهت پيشبرد اهداف و انجام کار موثر، وجود انگيزه در پرسنل شاغل امر مهمي است. واحد پرستاري كه از واحدهاي حساس بيمارستان است نيازمند دقت در انتخاب پرستاران شايسته و انتخاب روشي از جانب سرپرستار جهت حفظ و بقا پرستاران است. به كارگيري مفروضات تئوري y در محيط كاري توسط سرپرستاران موجب توسعه قلمرو شغلي در پرستاران شده و در افزايش كارايي آنها موثر است. به كارگيري مفروضات تئوري x در كاهش انگيزه كاري، غيبت، ترك خدمت، عدم علاقه به كار پرستاران تاثير دارد. استفاده درست از تئوري هاي انگيزش x و y توسط سرپرستار سبب مي شود كه كوششها يا انگيزه هاي سرپرستار مبدل به انجام وظايف موثر شود. با توجه به اين مهم بر آن شديم تا در قالب يك هدف كلي به بررسي نگرش سرپرستاران بيمارستان بقيه اله (عج) نسبت به تئوري x و y بپردازيم. روش: اين مطالعه يك پژوهش توصيفي است كه با روش نمونه گيري سرشماري و مبتني بر هدف انجام شده است. تعداد نمونه 27 نفر از سرپرستاران بخشهاي بستري بوده اند. ابزار جمع آوري اطلاعات پرسشنامه مي باشد كه حاوي سوالاتي منطبق بر اهداف تحقيق است و بر اساس مقياس كيلرت امتياز بندي شده است در اين مطالعه مشخصات داده ها بر حسب نوع اطلاعات به صورت پيوسته بر حسب مقياس اسمي، رتبه اي و نسبي تقسيم بندي شده است. داده ها با استفاده از روشهاي آمار توصيفي و استفاده از آمار استنباطي x2 (مجذور كاي دو) تجزيه و تحليل گرديده است. نتايج: نتايج نشان داد كه 52 درصد از جامعه مورد مطالعه را زنان و 48 درصد را مردان تشكيل مي دهد. نتايج بيانگر آن است كه بين زنان و مردان نسبت به مفروضات تئوري x ارتباط معناداري وجود دارد. سطح نگرش مردان نسبت به مفروضات تئوري x مثبت تر است. نتايج نشان داد بين گروه سني و نگرش پاسخگويان نسبت به تئوري x و y ارتباط معناداري وجود دارد و گروه سني زير 35 سال و بالاي 40 سال نسبت به گروه سني 39-35 سال نگرش مثبت تري نسبت به مفروضات تئوري x دارند. يافته هاي پژوهش نشانگر آن است بين سوابق خدمتي و نگرش مسئولين بخشها نسبت به تئوري x و y ارتباط معناداري وجود دارد و سرپرستاراني كه بيش از 16 سال سابقه خدمت دارند نگرش مثبت تري نسبت به تئوري x دارند. همچنين ارتباط معني داري بين سوابق سرپرستاران و نگرش نسبت به تئوري x و y وجود دارد و پاسخگويان با سابقه سرپرستاري 3- 0 سال نسبت به تئوري x نگرش مثبت تري دارند. نتيجه گيري: بر اساس نتايج پژوهش مي توان نتيجه گرفت سرپرستاران نسبت به مفروضات هر دو تئوري x و y نگرش مثبت دارند البته عوامل مهمي از قبيل سن، جنس، سابقه خدمت، سابقه سرپرستاري و ساير عوامل مي تواند بر روي اين نگرش موثر باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر رواسازي و بررسي اعتبار آزمون بازخورد خوردن بود. روش: بدين منظور 100 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه شهيد بهشتي که بصورت تصادفي خوشه اي انتخاب شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. روشهاي بکار رفته شامل تحليل گويه ها (درجه دشواري، ضريب تميز و روش لوپ)، روايي سازه (تحليل عاملي تاييدي و همبستگي دروني) و اعتبار (عاملها و نمره کل پرسشنامه) بودند. نتايج: در تحليل عاملي تاييدي سه عامل رژيم لاغري، پرخوري و اشتغال ذهني با غذا و مهار دهاني تاييد شدند. اعتبار اين آزمون از طريق محاسبه آلفا کرونباخ 86/0 بدست آمد. بحث: با در نظر گرفتن نتيجه اين پژوهش مي توان گفت آزمون بازخورد خوردن به طور کلي ابزار معتبري است و مي توان از آن جهت سنجش بازخوردها و رفتارهاي بيمار گون خوردن در جمعيت ايراني استفاده کرد.
مقدمه: با توجه به اينکه اختلال استرس بعد از حادثه شايعترين اختلال روانپزشکي در افراد شرکت کننده در جنگ ايران و عراق است و نيز با توجه به تاثير گسترده خواب بر عملکرد شخصي و اجتماعي فرد و ضرورت تعيين عوامل مرتبط با کيفيت پايين خواب در اين بيماران اين تحقيق با هدف بررسي کيفيت خواب در جانبازان اختلال استرس بعد از حادثه صورت گرفته است. روش: تحقيق حاضر يك پژوهش توصيفي - مقطعي است. نمونه مورد بررسي شامل 70 جانباز بود كه به روش تصادفي ساده از بين مراجعين به درمانگاه روانپزشکي بيمارستان بقيه اله (عج) انتخاب شدند. ابزار جمع آوري داده ها شامل پرسشنامه كيفيت خواب پيتزبورگ (PSQI) بود به منظور توصيف متغيرهاي كيفي از جداول فراواني و فراواني نسبي و به منظور توصيف متغيرهاي كمي از ميانگين، ميانه و انحراف معيار استفاده شد. نتايج: ميانگين و انحراف معيار سن به ترتيب برابر 10/41 و 16/6± سال بود. ميانگين و انحراف معيار درصد جانبازي به ترتيب برابر 8/34 و 7/14± درصد بود. کيفيت خواب در 6/88 درصد داراي كيفيت نامناسب و 4/11 درصد آنان داراي كيفيت مناسب بود. فاصله رفتن به رختخواب تا به خواب رفتن بين 2 دقيقه تا 4 ساعت متفاوت بوده است. ميانگين و انحراف معيار آن برابر 49±65 دقيقه بود. کيفيت خواب در گروههاي شغل (012/0=p) و سابقه بستري روانپزشکي (001/0=p) اختلاف آماري معني داري داشت. کيفيت خواب با سن، وضعيت تاهل، تحصيلات، درصد جانبازي و مدت زمان حضور در جبهه همبستگي نشان نداد (05/0<P). نتيجه گيري: مطالعه حاضر، کيفيت خواب جانبازان اختلال استرس بعد از حادثه را در حد نامطلوبي گزارش نمود. با توجه به تاثير قابل توجه کيفيت خواب بر عملکرد و کيفيت زندگي افراد، لازم است که اين جنبه از سلامتي اين افراد مورد توجه برنامه ريزان و مديران بهداشتي و همچنين پزشکان مرتبط قرار گيرد.
مقدمه: از آنجا كه دوره نوجواني با تحولات فراواني در زمينه هاي زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي همراه مي باشد و هر يك از اين تغييرات مي تواند يك عامل بحران زا براي نوجوان محسوب گردد و در مواردي موجب بروز مشكلات رفتاري براي آنها شود، بررسي و تفحص پيرامون اين تحولات و مشكلات حايز اهميت بسياري مي باشد، بر اين اساس هدف از انجام پژوهش حاضر تعيين ميزان مشكلات دختران نوجوان در رابطه با والدين، امور تحصيلي، همسالان، مسايل شخصي، و اجتماعي مي باشد. روش: 1879 دختر نوجوان 21-11 ساله كه از 10 استان كشور با روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شده بودند، در پژوهش شركت كردند. ابزارهاي استفاده شده شامل پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه شخصيتي نوجوانان آيزنك بود. داده هاي بدست آمده با آزمون تحليل واريانس يكطرفه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج: يافته هاي حاصل از پژوهش نشان داد كه مسايل و مشكلات دختران به ترتيب عبارت هستند از مشكلات با همسالان، مشكلات شخصي، مشكلات تحصيلي، مشكلات اجتماعي، و مشكلات والديني. همچنين رابطه معنادار ميان مشكلات دختران با سن و تحصيلات والدين، مشاهده شد. نتيجه گيري: با توجه به اهميت آشنايي دختران نوجوان با مسايل و مشكلات دوره نوجواني و همچنين نحوه مقابله با مسايل و مشكلاتشان، ضرورت دارد برنامه ريزي هاي بهداشت رواني متناسب با مسايل و مشكلات دختران و شرايط سني و تحصيلي آنها تدوين شود.
مقدمه: نيروي انساني از اركان مهم هر سازماني به شمار مي آيد و همواره مورد تاكيد صاحب نظران در مديريت منابع انساني بوده است. پرستاران به عنوان بازوي توانمند سيستم خدمات بهداشتي درماني نقش بسزايي در تحول و پيشرفت امور مراقبتي و درماني دارند. فراهم كردن انگيزش لازم براي انجام كار و توجه به نيروهاي انگيزشي پرستاران از جمله مهمترين و در عين حال از پيچيده ترين وظايف يك مدير پرستاري است. روش: در اين مطالعه توصيفي – تحليلي كليه پرستاران بخش هاي ويژه استان سمنان مشتمل بر 100 نفر شركت داشتند. عوامل انگيزشي مبتني بر نظريه دو عاملي هرز برگ مورد بررسي قرار گرفتند. داده ها پس از جمع آوري با استفاده از آزمون هاي مجذور كاي و تست فيشر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج: نتايج نشان داد كه در بين عوامل دروني ماهيت كار (%52) با اهميت ترين عامل و مسووليت (%34) كم اهميت ترين عامل مي باشد. در بين عوامل بيروني سرپرستي و نظارت (%51) با اهميت ترين عامل و حقوق و دستمزد (%29) كم اهميت ترين عامل مي باشد. نتايج مطالعه نشان مي دهد كه عوامل دروني اهميت بيشتري در ايجاد انگيزش شغلي پرستاران نسبت به عوامل بيروني دارد. نتيجه گيري: بنابراين بها دادن به حرفه پرستاري و قدرداني و ستايش از پرستاران از طرف جامعه، حرفه هاي مرتبط و بيماران، هم چنين سرپرستي و نظارت صحيح و ارتباط سالم با پرستاران مي تواند موجب انگيزش بيشتر پرستاران و اعتلاي امور بهداشتي و درماني گردد.
بي اشتهايي عصبي يكي از انواع اختلالات خوردن است. ميزان بروز اين بيماري در بين دختران نوجوان بيشتر است و غالباً در اواسط دهه دوم زندگي رخ مي دهد. خودداري از حفظ بدن در حد حداقل وزن طبيعي متناسب با سن و قد يا ترس شديد از افزايش وزن حتي وقتي كه وزن بيمار پايين تر از حد معمول باشد، از علايم اين اختلال هستند. علايم همه بيماران در ابتدا با محدوديت در مصرف غذا شروع مي شود. رفتار وسواسي - جبري و اضطراب از ديگر علايم روان پزشكي اختلال بي اشتهايي عصبي به شمار مي روند. در اين مقاله تشخيص و درمان يك مورد بي اشتهايي عصبي ارايه مي شود.