0

مقالات روانشناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 10 : مجله علوم رفتاري بهار 1388; 3(1):65-70.
 
تاثير هيجانات القا شده مثبت و منفي بر شادماني و ناراحتي پس از القاي برانگيختگي منفي
 
بهرامي فاطمه*,عيسي نژاد اميد,قادرپور رزگار
 
* گروه مشاوره، دانشكده علوم تربيتي و روان شناسي، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ايران
 
 

مقدمه: هدف از اين مطالعه بررسي تاثير القا هيجان بر شادماني و ناراحتي پس از القاي برانگيختگي منفي قبلي بود.
روش: در اين تحقيق 32 دانش آموز دختر پايه اول دبيرستان شهر اصفهان به طور تصادفي انتخاب و در دو گروه آزمايشي (هر گروه 8 نفر) و دو گروه گواه (هر گروه 8 نفر) وارد شدند و پرسش نامه هاي افسردگي، شادكامي،
MMPI2  و دو مقياس از پرسش نامه 5 عاملي بزرگ (روان نژندي - درون گرايي) را تكميل نمودند. پس از القا برانگيختگي منفي (نگراني) به گروه اول فيلم غمگين، به گروه دوم فيلم شاد و به گروه سوم فيلم خنثي نشان داده شد و گروه چهارم بدون مداخله بودند.
يافته ها: تفاوت بين گروه ها در افسردگي و شادماني معني دار بود. همچنين تاثير عوامل القايي پس از ايجاد نگراني قبلي در گروه ها نشان داد كه ميزان افسردگي در گروه دوم (با نمايش فيلم شاد) كاهش و ميزان شادكامي افزايش يافته و با گروه آزمايش ديگر (نمايش فيلم غمگين) و دو گروه گواه تفاوت معني داري دارد.
نتيجه گيري: تاثير هيجانات مثبت بر كاهش اثرات ناشي از هيجانات منفي مثل افسردگي و افزايش هيجانات مثبت مثل شادماني موثر است. اين نتيجه را اثر عدم تداوم هيجانات منفي توسط هيجانات مثبت مي نامند.

 
كليد واژه: افسردگي، شادکامي، القاي هيجانات، هيجان مثبت، هيجان منفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 : مجله علوم رفتاري بهار 1388; 3(1):71-77.
 
مشكلات رواني - اجتماعي دختران نوجوان مبتلا به ديابت
 
همتي مسلك پاك معصومه,احمدي فضل اله*,انوشه منيره,حاجي زاده ابراهيم,اصغرزاده حميد
 
* دانشكده علوم پزشكي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران
 
 

مقدمه: دوره نوجواني از آن جهت يكي از بحراني ترين دوران زندگي فرد بشمار مي رود كه فرد در مرحله عبور از مرز كودكي به مرحله نويني است كه عميق ترين تغييرات شخصيتي و فيزيولوژيك را به همراه دارد. اغلب نوجوانان مشكلات هيجاني، رفتاري و اجتماعي را تجربه مي كنند. ديابت نوع 1 با ايجاد تغييرات دائمي در زندگي تاثير منفي در كيفيت زندگي نوجوانان دارد.
روش: در اين مطالعه كيفي، تعداد 20 دختران نوجوان مبتلا به ديابت عضو انجمن ديابت آذربايجان غربي و مراجعه كننده به درمانگاههاي ديابت شهر اروميه با روش نمونه گيري مبتني بر هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمع آوري اطلاعات با استفاده از مصاحبه عميق انفرادي و تشكيل گروههاي متمركز و تجزيه و تحليل به روش تحليل محتواي كيفي انجام شد.
نتايج: هفت طبقه و محور مربوط به مشكلات رواني - اجنماعي از مفاهيم استخراج گرديد. اين مشكلات كه مربوط به آينده، زندگي توام با ديابت، مراقبت و درمان، خانواده، جامعه، امور تحصيلي - آموزشي، تغذيه و فعاليت بودند، همانند مانع در برابر كنترل ديابت و زندگي مطلوب عمل مي كردند.
نتيجه گيري: با توجه به ويژه گي سني نوجوانان و ماهيت مزمن بيماري و نگاه جامعه و خانواده به بيماري ديابت، ضروري است با مداخلات مناسب و اصلاح الگوهاي سازگاري در اين نوجوانان از مشكلات اجتماعي - رواني و بروز رفتارهاي پاتولوژيك اين نوجوانان آينده ساز جلوگيري شده و كيفيت زندگي آنها ارتقا يابد.

 
كليد واژه: ديابت نوع 1، رفتار نوجوان، مشکلات اجتماعي - رواني، مطالعه کيفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 12 : مجله علوم رفتاري بهار 1388; 3(1):79-83.
 
طراحي و آزمايش الگوي آموزشي بهبود انگيزه آموختن بر اساس نظريه سازايي گري اجتماعي
 
راهب غنچه*,حميدي منصورعلي,اخوان تفتي مهناز,رضابخش حسين
 
* دانشكده امور اجتماعي، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: هدف اين پژوهش ساخت الگوي آموزشي براي بهبود انگيزه آموختن بر اساس نظريه سازايي گري اجتماعي بود. انگيزه آموختن بر اساس نظريه سازايي گري اجتماعي، تحت تاثير سه عامل دروني خودتواناپنداري، خودگرداني و خودرساني است.
روش: الگوي آموزشي بهبود انگيزه آموختن در چهارچوب نيمه آزمايشي متشكل از دو گروه دانشجويان كارشناسي بررسي شد. گروه ها كه با دو روش متفاوت، آموزش به روش هم آموزي و آموزش به روش سنتي، نيم سال آموزشي را گذرانده بودند، مورد ارزيابي به روش پيش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در اين تحقيق، آزمون سنجش انگيزه آموختن در دانشجويان ايراني است كه سازه هاي انگيزه آموختن را مي سنجيد.
يافته ها: انگيزه آموختن و كاركرد تحصيلي آموزندگان در گروه مورد آزمايش و همچنين خودتواناپنداري و خودگرداني آموزندگان پس از اجراي الگوي آموزشي بهبود يافت. الگوي آموزشي بهبود انگيزه آموختن منجر به بهبود ابعاد شناختي، رفتاري و عاطفي انگيزه آموختن شد و ماندگاري خودتواناپنداري و خودگرداني آموزندگان 4 ماه پس از اجراي الگوي آموزشي همچنان پايدار باقي ماند.
نتيجه گيري: بهبود انگيزه آموختن تحت تاثير خودگرداني و خودتواناپنداري آموزندگان است. روش هم آموزي روشي موثر در بهبود انگيزه آموختن است.

 
كليد واژه: انگيزه آموختن، سازايي گري اجتماعي، خودتواناپنداري، خودگرداني، هم آموزي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):283-290.
 
اثربخشي مداخلات شناختي- رفتاري بر سلامت روان شناختي زندانيان
 
خداياري فرد محمد*,عابديني ياسمين,اكبري زردخانه سعيد,غباري بناب باقر,سهرابي فرامرز,يونسي سيدجلال
 
* دانشكده روانشناسي، دانشگاه تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: هدف اين مطالعه مقايسه ميزان اثربخشي مداخله شناختي- رفتاري فردي و گروهي در كاهش نشانگان روان شناختي زندانيان است.
روش: تعداد 48 نفر زنداني مرد به طور تصادفي نظام دار از بين زندانيان مرد انتخاب و سپس به طور تصادفي در سه گروه با حجم مساوي قرار گرفتند. 16 نفر از اين افراد، در جلسات روان درمانگري «شناختي- رفتاري» فردي و گروهي (درمان هم زمان) و 16 نفر فقط در جلسات روان درمانگري «شناختي- رفتاري» فردي (درمان فردي) شركت داده شدند. 16 نفر ديگر نيز در فهرست انتظار قرار گرفتند (گروه كنترل). جهت بررسي وضعيت روان شنـاختي آزمودني ها قبل و بعد از اعمال مداخله از GHQ و SCL-90-R و مصاحبه تشخيصي توسط روان پزشك بر اساس ملاك هاي DSM-IV-TR استفاده شد. داده ها نيز با استفاده از آزمون تحليل واريانس چند متغيري مورد تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: بعد از مداخله، زندانيان هر دو گروه «درمان هم زمان» و «درمان فردي»، نسبت به زندانيان گروه كنترل، در شاخص هاي آزمون هاي GHQ و SCL-90-R كاهش نشان دادند (P<0.001).
نتيجه گيري: اگرچه هر دو رويكرد «درمان همزمان» و «درمان فردي» بر كاهش نشانگان روان شناختي زندانيان مرد تاثير دارد، اما ميزان اثربخشي درمان هم زمان بيش تر از درمان فردي است. نتايج پيگيري 8.5 ماه پس از خاتمه درمان حاكي از پايداري اثر مداخلات صورت گرفته روي زندانيان هر دو گروه بوده به طوري كه طي اين مدت هيچ يك از آنها به خاطر انجام مجدد جرم به زندان بازنگشتند.

 
كليد واژه: تکنيک هاي شناختي- رفتاري، درمان فردي، درمان هم زمان، زندانيان مرد، ‏سلامت روان شناختي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

2 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):291-296.
 
اثربخشي آموزش جرات ورزي و ايمن سازي در مقابل تنيدگي ‏بر احساس غربت دانشجويان‏
 
تابع بردبار فريبا*,رسول زاده طباطبايي سيدكاظم,ساماني سيامك
 
* دانشكده روانشناسي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهـش حاضر به بررسي اثربخـشي روش آمـوزش جرات ورزي و ايمن سازي در مقابل تنيدگي بر احساس غربت دانشجويان دختر، با توجه به ويژگي شخصيت و سبك دلبستگي آنان پرداخته است.
روش: 249 دانشجوي دختر سال اول مراكز تربيت معلم، با محدوده سني 17 تا 35 سال، از طريق پرسش نامه هاي احساس غربت، سبك دلبستگي و ويژگي هاي شخصيت مورد ارزيابي قرار گرفتند. 90 دانشجو بر اساس اكتساب نمره بالاتر از ميانگين (1 واحد انحراف معيار بالاتر) و 30 نفر بر اساس اكتساب نمره پايين تر از ميانگين (1 واحد انحراف معيار پايين تر) در پرسش نامه «احساس غربت» انتخاب شدند. سپس گروه نمونه (كساني كه نمره احساس غربت آنان 1 واحد انحراف معيار بالاتر از ميانگين بود)، به طور تصادفي به 3 گروه دسته بندي شده و در دو گروه آزمايش به مدت 12 جلسه تحت شيوه هاي آموزشي قرار گرفتند. پس از آموزش، احساس غربت 3 گروه مورد ارزيابي قرار گرفت.
يافته ها: نتايج آزمون
t نشان داد كه شيوه هاي آموزشي به كار رفته در تغيير احساس غربت دانشجويان موثر بوده است. احساس غربت با ويژگي هاي نوروزگرايي بالا و برون گرايي پايين تعيين گرديد. ميان سبك دلبستگي و احساس غربت تفاوت معني داري مشاهده نشد.
نتيجه گيري: برنامه هاي آموزش جرات ورزي و ايمن سازي در كاهش احساس غربت و استرس ناشي از حادثه انتقال موثر است.

 
كليد واژه: احساس غربت، ويژگي هاي شخصيت، سبک دلبستگي، جرات ورزي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):297-304.
 
تفاوت هاي فردي در استرس تحصيلي و بهزيستي ذهني: ‏نقش سبك هاي مقابله با تنيدگي
 
‏فراهاني محمدنقي*,شكري اميد,گراوند فريبرز,دانشورپور زهره
 
* دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تربيت معلم، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن نقش ميانجي گر سبك هاي مقابله با تنيدگي در بررسي رابطه بين استرس تحصيلي و بهزيستي ذهني انجام گرفت.
روش: در نمونه اي متشکل از 415 آزمودني (165 پسر و 250 دختر)، پرسش نامه استرس زندگي دانشجويي(SLSI) ، پرسش نامه مقابله با موقعيت هاي استرس زا (CISS) و مقياس هاي بهزيستي ذهني (SWS) ارزيابي شد. با استفاده از مدل هاي تحليل رگرسيون سلسله مراتبي، نقش ميانجـي گر سبك هاي مقابله در بررسي رابطه بين استرس تحصيلي و بهزيستي ذهني مورد مطالعه قرار گرفت.
يافته ها: از بين سبك هاي مقابله، تنها سبك مقابله مساله مدار به طور معني داري رابطه منفي بين استرس تحصيلي و مقياس عاطفه مثبت و تنها سبك مقابله هيجان مدار به طور معني داري رابطه منفي بين استرس تحصيلي و مقياس عاطفه منفي را كاهش دادند. سبك هاي مقابله مساله مدار و هيجان مدار، به طور معني داري رابطه منفي بين استرس تحصيلي و مقياس رضايت از زندگي را كاهش دادند.
نتيجه گيري: توجه به نقش ميانجي گر سبك هاي مقابله در بررسي رابطه بين استرس تحصيلي و بهزيستي ذهني ضروري است.

 
كليد واژه: استرس تحصيلي، سبک هاي مقابله با تنيدگي، بهزيستي ‏ذهني، تفاوت هاي فردي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 

 4 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):305-308.
 
بررسي سلامت رواني در خانواده خلبانان نظامي
 
احمدي محبوبه,فتحي آشتياني علي,حبيبي مهدي*
 
* مرکز تحقيقات علوم رفتاري، دانشگاه علوم پزشکي بقيه اله (عج)، تهران، ايران
 
 

مقدمه: يكي از بزرگ ترين منابع تنيدگي در زندگي مدرن، تنيدگي شغلي است. خانواده نيز به عنوان واحد بنيادي و اساسي جامعه از تاثيرات منفي تنش شغلي بي نصيب نيست. از جمله مشاغلي كه با تنيدگي زياد در ارتباط است، حرفه خلباني است. بر اين اساس، اين تحقيق به مقايسه سطح سلامت رواني خانواده خلبانان نظامي با افراد عادي پرداخته است.
روش: مطالعه حاضر از نوع توصيفي است. جامعه آماري شامل 30 خانواده خلبان نظامي (30 همسر، 47 دختر، 39 پسر؛ در مجموع 116 نفر) و 30 نفر از همسران افراد عادي بود. ابزار مورد استفاده پرسش نامه SCL-90-R و پرسش نامه مشخصات فردي و خانوادگي بوده است. داده هاي به دست آمده با استفاده از آزمون t مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: مقايسه نتايج سطح سلامت رواني در همسران خلبانان نظامي و افراد عادي نشان دهنده آن است كه بين اين دو گروه از نظر شكايت هاي جسماني، وسواسي- اجباري، حساسيت در روابط متقابل، افسردگي، اضطراب، پرخاشگري، ترس مرضي و روان گسستگي تفاوت معنادار وجود دارد (بين p<0.05 تا .p<0.01 مقايسه سطح سلامت رواني همسران با فرزندان خلبانان نظامي نيز بيان گر تفاوت معني دار (از p<0.05 تا p<0.01 بين آنها از نظر شكايت هاي جسماني، وسواسي- اجباري، افسردگي، اضطراب، ترس مرضي و روان گسستگي است.
نتيجه گيري: وجود تفاوت معني دار از نظر سلامت رواني بين همسران خلبانان با همسران افراد عادي نشان دهنده تاثير تنيدگي هاي شغل خلباني در خانواده است. اين نتيجه، توجه بيشتر مسوولين نسبت به آثار و پيامدهاي نامطلوب تنيدگي هاي شغلي به ويژه تنيدگي هاي شغل خلباني روي خانواده را گوشزد مي نمايد.

 
كليد واژه: سلامت رواني، خانواده، خلبان نظامي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):309-315.
 
رابطه بين انسجام فضايي- زماني با علايم مثبت و منفي ‏در بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا
 
مكارم سپيده*,گودرزي محمدعلي,تقوي سيدمحمدرضا
 
* بخش روانشناسي باليني، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه شيراز، ‏شيراز، ايران
 
 

مقدمه: تحقيقات روان شناختي و عصب روان شناختي جديد نشان مي دهند كه به منظور درك و شناخت ماهيت اختلال اسكيزوفرنيا تمركز بر نشانگان و ابعاد و علايم خاص اين اختلال، مفيدتر از تمركز بر زيرمجموعه هاي اين اختلال در نظام هاي طبقه بندي است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه بين انسجام فضايي- زماني با علايم مثبت و منفي در اختلال اسكيزوفرنيا بوده است.
روش: گروه نمونه شامل 50 بيمار مبتلا به اختلال اسكيزوفرنيا بودند كه به وسيله آزمايه انسجام فضايي- زماني مورد ارزيابي قرار گرفتند.
يافته ها: هر چقدر افزايش ميزان علايم مثبت و منفي بيشتر باشد، عملكرد بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا در آزمايه انسجام فضايي- زماني ضـعيف تر مي شود.
نتيجه گيري: با افزايش علايم مثبت و منفي، توانايي انسجام فضايي- زماني بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا كاهش مي يابد.

 
كليد واژه: انسجام فضايي- زماني، علايم مثبت و منفي، ‏اسکيزوفرنيا، سازمان دهي ادراکي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):317-323.
 
عوامل مرتبط با ميزان شركت كاركنان در نماز جمعه
 
احمدي نوده خدابخش*,بيگدلي زهرا,رييسي فاطمه
 
* مركز تحقيقات علوم رفتاري، دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج)، تهران، ايران
 
 

مقدمه: در فرهنگ اسلامي نماز جمعه داراي جايگاه و اهميت ويژه اي است. لذا بررسي و آسيب شناسي اين فريضه، امري مهم و اساسي است. بر اين اساس تحقيق حاضر با اين هدف انجام شد كه عوامل مرتبط با ميزان شركت كاركنان يك واحد نظامي در نماز جمعه را شناسايي نمايد.
روش: روش تحقيق زمينه يابي (پيمايشي) است. ابـزار مـورد استفاده براي جمع آوري اطلاعات و سنجش متغيرها، پرسش نامه محقق ساخته با ابعاد مشخصات دموگرافيك، وضعيت شركت در نماز جمعه و عوامل فردي، خانوادگي و اجتماعي مرتبط با شركت در نماز جمعه بود. جامعه آماري پژوهش كاركنان يك واحد نظامي در كشور بودند كه تعداد 1205 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي بود.
يافته ها: دو عامل «نگرش و اعتقاد به نماز جمعه» و «ميزان تقيدات مذهبي افراد» بيشترين تاثير را در شركت يا عدم شركت در نماز جمعه داشت. همچنين ميزان شركت در نماز جمعه با جنسيت، سابقه جبهه، سابقه جانبازي و نوع عضويت كاركنان ارتباط داشت.
نتيجه گيري: افزايش تقيدات مذهبي، تلاش براي بهبود نگرش و افزايش اعتقاد نسبت به نماز جمعه، انجام اقداماتي در جهت فراهم سازي تسهيلاتي براي شركت افراد به صورت خانوادگي و در قالب گروه هاي همكاران، هم محلي، هم مسجدي و ساير گروه ها در نماز جمعه و فراهم سازي تسهيلات تردد رايگان و راحت به نماز جمعه، مي تواند موجب افزايش ميزان مشاركت افراد در نماز جمعه شود.

 
كليد واژه: نماز جمعه، کارکنان‏
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):325-332.
 
بررسي كيفيت زندگي بيماران مبتلا به تالاسمي ماژور ‏در حاشيه جنوبي درياي خزر
 
خاني حسن*,مجدي محمدرضا,آزادمرزآبادي اسفنديار,منتظري علي,قرباني آمنه,رمضاني ميثم
 
* باشگاه پژوهشگران جوان، دانشگاه آزاد اسلامي، قائم شهر، ايران
 
 

مقدمه: مطالعات اندكي در رابطه با جنبه هاي مختلف روان پزشكي تالاسمي ماژور و نيازهاي مشاوره اي روان پزشكي و اجتماعي بيماران مذكور در دسترس است. هدف مطالعه حاضر، تعيين وضعيت جنبه هاي مختلف كيفيت زندگي بيماران مبتلا به تالاسمي ماژور بالاي 15 سال در استان مازندران در سال 1386 بر اساس سن، جنس، وضعيت تحصيلي و شدت علايم باليني بيماري است.
روش: اين پژوهش، مطالعه اي توصيفي- مقطعي است. در اين پژوهش از چهار ابزار سنجش جهت جمع آوري اطـلاعات شـامل پرسش نـامه خودسـاخته جمعيت شناختي، پرسش نامه ارزيابي سلامت عمومي با ساختار كوتاه (SF-36)، پرسش نامه تجديدنظر شده فهرست علايم 90 سوالي (SCL-90-R) و پرسش نامه بيست سوالي ارزيابي رضايت از زندگي (LSI) استفاده شد.
يافته ها: 687 (41.08%) بيمار تالاسمي ماژور از مجموع دعوت شدگان به مطالعه، پرسش نامه هاي تحقيقاتي مربوطه را به طور كامل تكميل نمودند. بر اساس پرسش نامه(SF-36) ، 329 نفر (47.9%) براي ميزان فعاليت هاي جسمي داراي شاخص عالي بودند. بر اساس پرسش نامه (SCL-90-R)، 446 نفر (64.9%) داراي شاخص كلي بيماري بيشتر از 0.7 و در نتيجه فاقد سلامت رواني بوده و 141 نفر (20.5%) از افراد داراي شاخص كلي بيماري بين 0.4 تا 0.7 و در نتيجه مشكوك به بيماري رواني بودند. در نهايت، 100 نفر (14.6%) داراي شاخص كلي بيماري كمتر از 0.4 بوده و در نتيجه سالم در نظر گرفته شدند. بيماران مذكور داراي ميانگين نمرات 5.95±20.5 با محدوده نمرات 2 تا 37 بر اساس پرسش نامه (LSI) بودند.
نتيجه گيري: بيماران مبتلا به تالاسمي در معرض ابتلا به انواع مختلف اختلالات روان پزشكي بوده و در نتيجه نيازمند مشاوران روان پزشكي مجرب هستند.

 
كليد واژه: کيفيت زندگي، سلامت رواني، بتا تالاسمي ماژور، ‏SF-36‎، ‏SCL-90-R، ‏LSI
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 8 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):333-337.
 
تجربه جوانان از زندگي با اينترنت: مطالعه كيفي
 
پاشايي ثابت فاطمه*,نيك بخت نصرآبادي عليرضا,توكل خسرو
 
* گروه پرستاري، دانشكده پرستاري و مامايي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد همدان، ايران
 
 

مقدمه: گرچه امروزه رشد روزافزون تكنولوژي امكان رفاه و آسايش خانواده ها را فراهم نموده است، ولي با وجود فوايد فراوان عاملي تهديد كننده براي جوانان نيز به حساب مي آيد. با توجه به ويژگي هاي منحصربه فرد اينترنت كه مي تواند موجب استفاده طولاني مدت و بيش از اندازه و در نتيجه وابستگي و اعتياد جوانان به اين شبكه جهاني شود، اين تحقيق كيفي، با هدف شناخت واقعي و عميق از تجربه جوانان در زندگي با اينترنت انجام شده است.
روش: در اين تحقيق از روش كيفي پديدارشناسي تفسيري بنر استفاده شده است. روش اصلي جمع آوري اطلاعات در اين مطالعه مصاحبه هاي نيمه سازمان يافته با 12 جوان ايراني وابسته به اينترنت بود كه از طريق نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند. تجزبه و تحليل داده هاي حاصل با روش درون مايه اي بنر انجام شد.
يافته ها: به طور كلي 4 درون مايه اصلي و 8 درون مايه فرعي از نتايج اين پژوهش استخراج شد. درون مايه هاي اصلي عبارتند از: 1- دنياي اينترنت به عنوان ايده آل مجازي جوانان؛ 2- اينترنت و تغيير در سبك زندگي؛ 3- اينترنت حصاري براي تنهايي؛ 4- اينترنت و تغيير در وضعيت جسمي- رواني.
نتيجه گيري: اينترنت با داشتن شرايط دل انگيز و كاذب مجازي، به خصوص براي جوانان، مي تواند باعث گسيختگي تمام ابعاد زندگي آنها شده و ارتباطات سازنده اين سنين را به عمق انزواطلبي و تنهايي بكشاند كه نتيجه استفاده افراطي از اين تكنولوژي است. اين نتيجه، لزوم تلاش همگاني برنامه ريزان آموزشي و پژوهشي و گسترش فرهنگ استفاده درست از اين تكنولوژي را يادآوري مي كند.

 
كليد واژه: اينترنت، جوانان، سبک زندگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 10 : مجله علوم رفتاري زمستان 1387; 2(4):345-348.
 
زمان واكنش در بيماران اسكيزوفرن و افراد عادي
 
نيك پور غلام علي*,همايوني عليرضا
 
* گروه روانشناسي، دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه آزاد اسلامي، ساري، ايران
 
 

مقدمه: هدف از انجام اين تحقيق بررسي اختلالات توجه و ادراك در افراد داراي اسكيزوفرني و مقايسه آنها با افراد عادي است.
روش: روش تحقيق آزمايشي و روش نمونه گيري به صورت تصادفي است. 30 بيمار اسكيزوفرن به صورت تصادفي از بيماران بستري شده در بيمارستان هاي اعصاب و روان شهر تهران (روزبه، مركز روان پزشكي رازي و سرخه حصار) و 30 نفر از افراد عادي و طبيعي جامعه در دو گروه (آزمايش و گواه) به صورت كاملا تصادفي انتخاب شدند. ابزار به كار گرفته شده در اين تحقيق، دستگاه واكنش سنج است كه زمان پاسخ گويي افراد به محرك هاي نوري و صوتي را در يك هزارم ثانيه مي سنجد.
يافته ها: بين نمرات ميانگين دو گروه تفاوت معني داري وجود دارد. به اين معني كه افراد اسكيزوفرن، زمان بيشتري براي پاسخ به محرك هاي نوري و صوتي نسبت به گروه گواه صرف مي كردند.
نتيجه گيري: افراد اسكيزوفرن، به دليل اختلالات عاطفي و هيجاني و خلق و خوي افسرده كه باعث اختلال در توانايي و عملكرد آنها مي شود، نمي توانند به محرك هاي صوتي و نوري پاسخ سريع دهند.

 
كليد واژه: اسکيزوفرني، اختلالات ادراکي، اختلالات توجه، محرک، ‏کرونسکوپ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : مجله علوم رفتاري پاييز 1387; 2(3):209-220.
 
اثربخشي برنامه آموزشي رفتارهاي سالم در نگرش دانشجويان نسبت به سوء مصرف مواد
 
سهرابي فرامرز*,هاديان مينا,دايمي حميدرضا,اصغرنژادفريد علي اصغر
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مقدمه و هدف: اين پژوهش با هدف كلي كاهش انگيزه جوانان دانشجو در گرايش به مصرف مواد مخدر با تغيير در نگرش آنان و ايجاد رفتارهاي سالم و كارآمد در جهت پيشگيري از سوء مصرف مواد انجام شد.
روش: روش پژوهش در دو سطح توصيفي- تحليلي و سطح تجربي است. از ميان 4000 نفر دانشجويان ساكن در خوابگاه هاي دانشگاه علامه طباطبايي تعداد 60 نفر (24 دختر و 36 پسر) به عنوان گروه نمونه به صورت تصادفي انتخاب شدند و در مرحله دوم از بين دانشجويان گروه نمونه، نيمي از دانشجويان برنامه آموزشي «ساخت رفتارهاي سالم» را دريافت نمودند. ميزان اثر بخشي برنامه آموزشي با مقياس «نگرش نسبت به سوء مصرف مواد» ارزيابي شد. داده هاي پژوهش به كمك آزمون تحليل كوواريانس و تحليل واريانس چند متغيري و آزمون
t تحليل گرديدند.
نتايج: نتايج اين مطالعه نشان داد كه برنامه آموزشي «ساخت رفتارهاي سالم» موجب تقويت نگرش منفي نسبت به سوء مصرف مواد مي شود. تغيير نگرش منفي در سه حيطه
شناختي، عاطفي و آمادگي براي عمل معنادار بوده است. مقادير ضرايب تعيين نشان داد كه آموزش «ساخت رفتارهاي سالم» بيشترين تاثير را در حيطه نگرش شناختي داشته است.
نتيجه گيري: نتايج تحقيق حاضر در اثر بخشي برنامه آموزشي ساخت رفتارهاي سالم در تغيير نگرش دانشجويان نسبت به سوء مصرف مواد با نتايج تحقيقات پيشين همسو مي باشد و اجراي اين برنامه آموزشي به شناسايي رفتار هاي پر خطر به منظور پيشگيري از سوء مصرف مواد در دانشجويان توصيه مي گردد.

 
كليد واژه: نگرش، رفتارهاي سالم، سوء مصرف مواد، دانشجويان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : مجله علوم رفتاري پاييز 1387; 2(3):231-235.
 
بررسي ميزان توافق مصاحبه باليني با آزمون MMPI در تشخيص اختلالات رواني
 
فخاري علي,نجات بخش عبداله,نوحي سيما*,محققي آرش,شفيعي كندجاني عليرضا
 
* دانشگاه علوم پزشکي بقيه اله (عج)، مركز تحقيقات علوم رفتارى
 
 

مقدمه: يكي از موضوعات مهم در اندازه گيري روانشناختي، يافتن ابزارهاي مستقل و داراي نتايج يكسان براي ارزيابي يك ساختار است. به دست آوردن همگرايي ميان ابزارهاي مجزا دشوار مي باشد، لذا پژوهش هاي اندكي همگرايي اين روشها را با يكديگر مورد بررسي قرار داده اند و توافق تشخيصي ضعيفي بين اين ابزارها گزارش كرده اند. هدف اين مطالعه بررسي ميزان توافق دو روش مصاحبه باليني مطابق DSM-1V- TR با آزمون MMPI در تشخيص اختلالات رواني (مرحله فعال بيماري) مي باشد، تا به چگونگي روايي آزمون MMPI فرم كوتاه با تشخيص باليني مسجل شده مورد بررسي قرار گيرد.
روش: بيماران بستري و سرپايي مراجعه كننده به بيمارستان رازي تبريز كه بصورت تصادفي انتخاب شده بودند طي دو مرحله به كمك مصاحبه باليني و آزمون
MMPI (فرم كوتاه) مورد ارزيابي قرار گرفتند. اطلاعات كسب شده در فرم هاي جداگانه ثبت گرديد بگونه اي كه روانپزشك مصاحبه كننده و روانشناس آزمونگر اطلاعي از نتايج تشخيص يكديگر نداشتند. سپس شاخص هاي عملكرد تشخيصي MMPI، ضريب كاپا، عدد P و قدرت تشخيصي مثبت و منفي، براي تعيين ميزان توافق روش هاي ياد شده محاسبه گرديد.
يافته ها: توافق مصاحبه و آزمون MMPI در تشخيص اختلالات تفكر در حدود 0.35، ميزان توافق اين ابزار براي اختلال خلقي (يك قطبي 0.4 و دو قطبي 0.2) و براي اختلال شخصيت 0.6 مي باشد.
نتيجه گيري: پايايي بين نتايج مصاحبه باليني و آزمون
MMPI (فرم كوتاه) در تشخيص بيماري رواني در اختلالات مورد پژوهش در حد قابل قبول نبوده و اين آزمون عمدتا براي رد اختلالات مزبور كمك كننده است. لذا اين امر بازنگري مفاهيم و فرآيند تشخيص گذاري در اين ابزارهاي تشخيصي را ايجاب مي كند.

 
كليد واژه: مصاحبه باليني، آزمون MMPI، اختلالات رواني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : مجله علوم رفتاري پاييز 1387; 2(3):237-244.
 
كيفيت زندگي مرتبط با مشكلات پوستي جانبازان شيميايي مواجهه شده با گاز خردل
 
پناهي يونس*,داوودي سيدمسعود,نقي زاده محمدمهدي
 
* دانشگاه علوم پزشکي بقيه اله (عج)، مرکز تحقيقات آسيب هاي شيميايي
 
 

مقدمه: گاز خردل، يك عامل شيميايي، تاثيرات دراز مدتي بر پوست باقي مي گذارد كه اين ضايعات پوستي با ايجاد مشكلات زيادي از جمله اختلالات خواب، ناهنجاري هاي رواني و حتي مشكلات جنسي مستقيما كيفيت زندگي افراد را تحت تاثير قرار مي دهد. هدف اين پژوهش بررسي رابطه مشكلات پوستي و كيفيت زندگي جانبازان شيميايي مواجهه يافته با گاز خردل مي باشد.
روش: در اين مطالعه 125 جانباز شيميايي مرد كه با شكايت مشكلات پوستي به درمانگاه بيمارستان بقيه اله در تابستان 1385 مراجعه كرده بودند توسط متخصصين پوست معاينه شدند. شدت خارش در اين افراد با پرسشنامه شدت خارش و كيفيت زندگي با پرسشنامه
Dermatology Life Quality Index مورد ارزيابي قرار گرفت.
يافته ها: ميانگين سن جانبازان شيميايي مورد بررسي
0.8±44.3 سال بود. علاوه بر خارش، خشكي پوست (64%)، سوزش (63%)، پوسته ريزي (59%) و هايپرپيگمانتاسيون (51%) مهم ترين مشكلات پوستي جانبازان شيميايي بود. ميانگين نمره كيفيت زندگي در افراد فوق 5.96±19.42 بود. در اين بيماران شدت خارش رابطه معني داري با نمره كل كيفيت زندگي (0.001>p و 0.325=r) و تمام زيرمقياس هاي آن به جز كار و تحصيل داشت. به جز خارش احساس سوزش نيز در كيفيت زندگي جانبازان تاثير گذار بود.
نتيجه گيري: مشكلات پوستي به جاي مانده از مواجهه با گاز خردل مانند خارش و سوزش كيفيت زندگي جانبازان را تحت تاثير قرار داده است كه با كنترل اين مشكلات كيفيت زندگي اين افراد ارتقا خواهد يافت.

 
كليد واژه: كيفيت زندگي، گاز خردل، مشكلات پوستي، خارش
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  9:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها