پاسخ به:مقالات روانشناسی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي بازي درمانگري كودك محور گروهي در كاهش نشانه هاي بروني سازي شده در كودكان پيش دبستاني اجرا شد. روش: پس از غربالگري اوليه 120 كودك پيش دبستاني در سه مهد كودك با استفاده از فرم فهرست رفتاري كودك(CBCL) ،10 كودك كه بالاترين نمره را در مقياس بروني سازي شده اين فهرست به دست آورده بودند، به عنوان نمونه اصلي پژوهش انتخاب شدند. مربيان اين كودكان نيز پيش از شروع مداخله، فرم گزارش معلم (TRF) را تكميل كردند. سپس گروه نمونه در قالب گروه هاي دونفره، 16 جلسه بازي درمانگري را در مدت 8 هفته دريافت كرد. مادران اين كودكان در پايان جلسه هاي چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم بار ديگر فرم CBCL را تكميل كردند و مربيان نيز بار ديگر به تكميل فرم TRF پرداختند. يافته ها: تحليل واريانس اندازه گيري هاي مكرر نشان داد كه بر اساس ارزيابي مادران، نمره مقياس بروني سازي شده كودكان و زيرمقياس رفتار پرخاشگرانه، به طور معني داري كاهش يافت. مقايسه ميانگين هاي نمره هاي TRF در دو مرحله پيش آزمون و پس آزمون نيز حاكي از كاهش معني دار مشكلات بروني سازي شده كودكان بود. تفاوت ميانگين نمره هاي پس آزمون اول و دوم و نيز پس آزمون سوم و چهارم در مقياس بروني سازي شده و هر دو زيرمقياس رفتار پرخاشگرانه و ناديده گرفتن قوانين معني دار بود. نتيجه گيري: بازي درمانگري كودك محور روش موثري براي كاهش مشكلات رفتار بروني سازي شده از كودكان به حساب مي آيد و به نظر مي رسد كه اين شيوه بر رفتارهاي پرخاشگرانه تاثير بارزتري دارد. افزون بر اين بيشترين بهبود در فاصله جلسه هاي نخست و جلسه هاي پاياني مشاهده مي شود و روند كاهش مشكلات در جلسه هاي مياني كمتر محسوس است.
نسخه قابل چاپ
مقدمه: استفاده از آزمون هاي سايكوفيزيكي براي سنجش عملكرد ثانويه ذهني، از جمله توجه انتخابي در افراد سالم و بيمار تكنيكي پركاربرد در حوزه روان شناسي و به خصوص روان شناسي عصب شناختي به حساب مي آيد. آزمون «كاوش نقطه» يكي از آزمون هايي است كه براي سنجش توجه انتخابي در گستره اي از اختلالات افسردگي و اضطراب كاربرد فراواني دارد. مبناي اين آزمون، استفاده از واژه ها به عنوان محرك هاي روان شناختي است كه به دلايل زباني و فرهنگي محدوديت هايي ايجاد مي كند. در اين مطالعه، نسخه تغييريافته اي از اين روش با جايگزيني كلمات با چهره هاي هيجاني ابداع شد و روايي و اعتبار آن مورد بررسي قرار گرفت. روش: نسخه تغييريافته آزمون كاوش نقطه در گروه نمونه اي شامل 40 آزمودني سالم و بزرگسال مورد ارزيابي قرار گرفت. يافته ها: نتايج به دست آمده نشان دهنده اعتبار بالاي محرك هاي تصويري مورد استفاده در اين آزمون و همچنين اعتبار پاسخ آزمودني ها در برابر عكس ها بود. به علاوه، نمرات به دست آمده در مورد توجه، ارتباط معني داري با سطح سواد و جنسيت آزمودني ها نداشت كه نشان دهنده توان اين آزمون در سنجش توجه انتخابي، مستقل از متغيرهاي جمعيت شناختي بود. نتيجه گيري: آزمون به كار گرفته شده در اين پژوهش اعتبار قابل قبولي براي پژوهش هاي بين فرهنگي دارد و استفاده از آن به ساير پژوهشگران توصيه مي شود.
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش مولفه هاي حافظه كاري (مجري مركزي، مدار آوايي و بخش ديداري - فضايي) در عملكرد جمع ذهني كودكان پيش دبستاني انجام شد. روش: 30 نفر از دانش آموزان دختر پيش دبستاني مدارس ابتدايي شهر زنجان با دامنه هوشي 115-100 به صورت تصادفي انتخاب و با تكاليف فراخناي ارقام وارونه، فراخناي ارقام مستقيم، فراخناي كرسي و مسايل جمع ذهني (استاندارد و غيراستاندارد) با ارايه به شكل كلامي و غيركلامي مورد آزمون قرار گرفتند. يافته ها: طبق نتايج تحليل آماري با استفاده از روش همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون، فراخناي ارقام وارونه (مجري مركزي) با عملكرد در مسايل كلامي غيراستاندارد و فراخناي ارقام مستقيم (مدار آوايي) با عملكرد در مسايل كلامي استاندارد رابطه داشتند. هيچ-كدام از مولفه هاي حافظه كاري با عملكرد در مسايل غيركلامي رابطه نداشتند. نتيجه گيري: مجري مركزي در مورد مسايل غيراستاندارد كه نياز به بازداري اطلاعات نامربوط و محرك هاي مزاحم دارد نقش مهمي در كنترل توجه ايفا كرده و عملكرد را به حداكثر مي رساند. اما در مورد مسايل استاندارد كه چنين ضرورتي وجود ندارد و فقط نيازمند نگهداري اعداد و درخواست هاي مساله است، مدار آوايي نقش مهمي ايفا مي كند.
مقدمه: هدف اول اين مطالعه بررسي كاربردپذيري نظريه خودمديريتي رواني استرنبرگ در موقعيت هاي تحصيلي روي دانشجويان ايراني و هدف دوم آن بررسي سودمندي اندازه گيري سبك هاي فكري (اصطلاحي كلي كه دربردارنده مفاهيمي از قبيل سبك هاي شناختي، يادگيري و تفكر است) علاوه بر اندازه گيري مفهوم شخصيت بود. روش: پرسش نامه سبك هاي تفكر و پرسش نامه پنج رگه شخصيت روي 419 دانشجو (214 پسر و 205 دختر) اجرا شد. به منظور تحليل داده ها به ترتيب از ضريب همبستگي گشتاوري پيرسون و تحليل رگرسيون سلسله مراتبي استفاده شد. يافته ها: ديدگاه استرنبرگ درباره روايي نظريه خودمديريتي رواني در موقعيت هاي تحصيلي در فرهنگ هاي مختلف از جمله فرهنگ ايران قابل حمايت بود. علاوه بر اين، بررسي سبك هاي تفكر علاوه بر بررسي مفهوم شخصيت در دو سطح مفهومي و تجربي قابل دفاع و معني دار بود. نتيجه گيري: با وجود همپوشي نظام دار بين سبك هاي فكري و شخصيت، مطالعه سبك هاي فكري و شخصيت به طور متمايز در موقعيت هاي آموزشي ضروري به نظر مي رسد.
مقدمه: در اين پژوهش، اثربخشي معني درماني به شيوه گروهي بر افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني بيمارستان شفاي اهواز مورد بررسي قرار گرفت. روش: اين پژوهش، مطالعه نيمه تجربي پيش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماري شامل افراد زير 45 سال مبتلا به سرطان بودند كه در خرداد 1386 در بيمارستان شفاي شهر اهواز تحت درمان قرار داشتند. روش نمونه گيري سرشماري بود. ابتدا از كليه افراد آزمون اميد به زندگي ميلر گرفته شد؛ سپس تعداد 40 نفر از جامعه فوق كه كمترين نمره را در اين آزمون كسب كرده بودند، انتخاب شدند. از اين تعداد، 20 نفر (دو گروه 10 نفري) براي گروه آزمايش و 20 نفر براي گروه گواه به صورت تصادفي ساده برگزيده شدند. روش معني درماني طي 10 جلسه 45 دقيقه اي، هر هفته يك جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پس آزمون روي دو گروه آزمايش و گواه اجرا گرديد. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش كوواريانس و ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد. در اين پژوهش سطح معني داري P<0.05 در نظر گرفته شد. يافته ها: بر اساس نتايج حاصل از تحليل كوواريانس، بين ميانگين نمره هاي پس آزمون گروه آزمايش و گواه تفاوت معني داري وجود داشت (P<0.001). نتيجه گيري: معني درماني به شيوه گروهي باعث افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني مي شود.
مقدمه: هدف اين تحقيق بررسي مقايسه اي هويت يابي عقيدتي و بين فردي دانشجويان دختر در بافتار دانشگاه بود. روش: دو گروه 96 نفره از دانشجويان دختر ترم اول (18 و 19ساله) و آخر (23 و 24ساله) با استفاده از روش خوشه اي تصادفي و دو گروه 60 و 51 نفره از همتايان غيردانشگاهي شان با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس، انتخاب شدند و پرسش نامه هاي هويت يابي آدامز (EOM-EIS2) را تکميل کردند. داده ها با استفاده از روش مجذور كاي يك سويه و دوسويه تحليل شدند. يافته ها: تفاوت هاي معني داري ميان هويت يابي بين فردي دانشجويان ترم آخر و همتايان غيردانشگاهي شان و نيز ميان هويت يابي عقيدتي و بين فردي دانشجويان ترم اول و آخر به دست آمد. در حال كه اختلاف معني داري بين گروه آزمون و كنترل سال اول مشاهده نشد. بررسي هاي يك سويه نيز حاكي از تجمع افراد كل گروه ها در منزلت بحران زده بود. نتيجه گيري: بافتار دانشگاه با روند هويت يابي عقيدتي و بين فردي دانشجويان تاثير رابطه مثبت دارد و اين تاثير در هويت يابي بين فردي بارزتر است. كليه جوانان دانشگاهي و غيردانشگاهي در دامنه سني 18 تا 24 سال از نظر هويت يابي در منزلت بحران زده هستند و روند هويت يابي طي اين سال ها بسيار كند پيش مي رود.
مقدمه: از آنجا كه منابع انساني از مهمترين سرمايه هاي هر سازماني به شمار مي روند، بررسي و شناسايي عوامل مرتبط با اين منابع كه مي توانند بر عملكرد سازماني آنها موثر باشند، از اهميت روزافزوني برخوردار شده است. بر اين اساس هدف اين پژوهش بررسي تعامل بين شخصيت و سبك هاي فراانگيزشي كاركنان يك مركز دولتي در عملكرد شغلي آنهاست. روش: در اين پژوهش 327 نفر از كارمندان رسمي مرد به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند. براي جمع آوري اطلاعات از سياهه 5 عاملي شخصيت، نيمرخ سبك هاي فراانگيزشي آپتر و بازخورد جامع استفاده شد. داده ها بوسيله ضريب همبستگي پيرسون و تحليل مسير تحليل شدند. يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد كه سبك هاي فراانگيزشي بر اساس ويژگيهاي شخصيتي، و ويژگيهاي شخصيتي بر اساس سبك هاي فراانگيزشي در پيش بيني عملكرد شغلي نقش واسطه اي دارند. بنابراين نتايج مبين تعامل بين سبك هاي فراانگيزشي و ويژگيهاي شخصيتي در عملكرد شغلي مي باشد. نتيجه گيري: نتايج پژوهش در راستاي معدود پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه بود. بر اساس نتايج بدست آمده مي توان از ويژگيهاي شخصيتي بعنوان عاملي در استخدام نيروي انساني و استفاده از برنامه هاي انگيزشي مناسب با سبك هاي كاركنان بعنوان عاملي براي بهبود عملكرد شغلي در سازمان استفاده نمود.
مقدمه: اين مطالعه با هدف بررسي مقايسه اي تاثير آموزش آرام سازي بر كيفيت زندگي همسران جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه انجام شد. روش: اين مطالعه به صورت نيمه تجربي و از نوع كارآزمايي باليني است كه تعداد 28 نفر از همسران جانبازان شهر تهران در آن مورد بررسي قرار گرفتند. نمونه ها به طور تصادفي در دو گروه مداخله و گروه شاهد تقسيم شدند و براي گروه مداخله، برنامه آموزش گروهي آرام سازي طي يك هفته و در سه جلسه دوساعته انجام شد؛ براي گروه شاهد هيچ گونه آموزشي ارايه نگرديد. سپس، كيفيت زندگي هر دو گروه در مرحله قبل، 6 هفته بعد (مرحله پيگيري) و 12 هفته پس از مداخله يعني مرحله نهايي توسط پرسش نامه كيفيت زندگي فرم كوتاه شده SF36تعيين شد. در نهايت، داده ها به وسيله SPSS 11 و آزمون هاي آماري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها: بر اساس نتايج آزمون T مستقل، ميانگين نمره كل كيفيت زندگي قبل از انجام مداخله در دو گروه اختلاف معني داري نداشت (P>0.05)، اما پس از مداخله، همين آزمون اختلاف معني داري بين دو گروه نشان داد (P<0.001). آزمون T زوجي، اختلاف ميانگين نمره كيفيت زندگي قبل و بعد از مداخله را در گروه آزمون معني دار نشان داد (P<0.001). همچنين، طبق نتايج آزمون آنوا، بين ميانگين نمره كيفيت زندگي در گروه مداخله در هر سه مرحله اختلاف معني داري وجود داشت (P<0.001). نتيجه گيري: برنامه آموزش آرام سازي در ارتقاي سطح كيفيت زندگي همسران جانبازان موثر است.
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه سه سازه روان شناختي افسردگي، اضطراب و تنيدگي با راهبردهاي مقابله با تنيدگي در دانشجويان اجرا شد. روش: نمونه اي مشتمل بر 251 نفر از دانشجويان (194 زن و 57 مرد) به طور تصادفي انتخاب شد و با استفاده از مقياس DASS و پرسش نامه راهبردهاي مقابله كارور مورد ارزيابي قرار گرفتند. براي بررسي داده ها ضريب همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون گام به گام و نيز تحليل واريانس يك طرفه به كار گرفته شد. يافته ها: بين راهبرد مقابله اي مساله مدار و افسردگي و اضطراب و تنيدگي رابطه منفي معني دار و بين راهبرد مقابله اي هيجان مدار منفي و افسردگي و اضطراب و تنيدگي رابطه مثبت معني دار وجود داشت. نتيجه گيري: مقابله هاي مساله مدار و هيجان مدار مثبت مي تواند در درازمدت نقش موثري در كاهش سطح اضطراب و افسردگي و تنيدگي فرد ايفا نمايد.
مقدمه: هدف اصلي پژوهش حاضر هنجاريابي، بررسي روايي و اعتبار پرسش نامه باور به مهارت ها يا خودكارآمدي حرفه ايي (SCI) در دانشجويان دانشگاه اصفهان بود. روش: نمونه پژوهش 420 نفر از دانشجويان دانشگاه اصفهان بودند كه از هفت دانشكده (از هر دانشكده 60 نفر) به روش نمونه گيري تصادفي خوشه ايي انتخاب شدند و پرسش نامه باور به مهارت ها روي آنها اجرا شد. روش مورد استفاده در اين پژوهش آمار توصيفي شامل محاسبه نمراتT ، رتبه درصدي و ضريب همبستگي بود. جدول هنجار درصدي و استاندارد نيز براي دانشجويان تهيه شد. يافته ها: اعتبار آزمون به روش آلفاي كرونباخ بين 0.75 تا 0.82 و به روش بازآزمايي بين 0.71 تا 0.84 محاسبه شد. ضرايب روايي يعني همبستگي بين دو پرسش نامه باور به مهارت ها و پرسش نامه استرانگ داراي دامنه ايي بين 0.45 تا 0.72 و در سطح 0.01 معني دار بود. نتيجه گيري: پرسش نامه باور به مهارت ها ابزار معتبري براي ارزيابي ميزان باور افراد از حيطه هاي شغلي است و مي توان در راهنمايي و مشاوره هدايت شغلي و تحصيلي از آن استفاده نمود.
مقدمه: اين پژوهش به منظور بررسي ارتباط ابعاد فرهنگ سازماني با فشار رواني شغلي (علايم فشار رواني و منابع فشار رواني) كاركنان شركت پالايش نفت تبريز انجام شد. روش: از كاركنان شركت پالايش نفت تبريز، 248 نفر به روش نمونه گيري تصادفي، به عنوان گروه آزمون انتخاب شدند. براي اندازه گيري متغيرهاي پژوهش (فرهنگ سازماني و فشار رواني شغلي) از پرسش نامه هاي فرهنگ سازماني و پرسش نامه علايم فشار رواني و منابع فشار رواني شغلي استفاده شد. يافته ها: بين فرهنگ سازماني و فشار رواني شغلي همبستگي منفي وجود داشت (P<0.01). خرده مقياس فرهنگ سازماني مشاركتي، %21 واريانس فشار رواني شغلي و خرده مقياس هاي فشار رواني (علايم فشار رواني، سبك باري نقش، تعارض در بين همكاران، بيگانگي، سنگين باري نقش، محيط كار و فقدان كنترل) %32 واريانس فرهنگ سازماني كاركنان را تبيين كردند. بين ميزان فرهنگ سازماني در ابعاد مختلف آن با ابعاد مختلف فشار رواني شغلي رابطه تعاملي وجود داشت. نتيجه گيري: با وجود كم بودن فشار رواني، فرهنگ سازماني مشاركتي در درازمدت مي تواند براي جلوگيري از ايجاد فشار رواني مورد استفاده قرار گيرد.
مقدمه: هدف اين پژوهش بررسي عملكرد حافظه فعال در دانشجويان با علايم افسردگي بالا و عادي بود. روش: نمونه مورد بررسي 82 نفر (41 نفر با نمرات افسردگي بالا و 41 نفر عادي ) دانشجوي دختر دانشگاه تربيت معلم تهران (پرديس كرج) بودند كه گروه افسرده با شيوه غربالگري و گروه عادي به صورت تصادفي انتخاب شدند. به منظور اندازه گيري افسردگي آزمودني ها از سياهه افسردگي بك (BDI) و مصاحبه باليني و براي ارزيابي ظرفيت حافظه فعال از نمايه حافظه فعال (WMI) بهره گرفته شد. در تجزيه و تحليل داده ها، از تحليل واريانس چندمتغيري استفاده شد. يافته ها: بين افسردگي و ظرفيت حافظه فعال ارتباط معكوس معني دار وجود داشت؛ بين دو گروه افسرده و عادي در ظرفيت حافظه فعال تفاوت معني دار وجود داشت، به نحوي كه عملكرد گروه افسرده در تمام زيرمقياس هاي حافظه فعال پايين تر از گروه عادي بود. نتيجه گيري: پاسخ دهي كند و حساسيت نسبت به پيچيدگي تكليف از مشكلات بارز افراد افسرده در تكاليف حافظه فعال است.
مقدمه: تحقيق حاضر به منظور بررسي تاثير راهبرد مرور ذهني بر عملكرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان اجرا شد. روش: در اين تحقيق كه از نوع كاربردي است و با روش نيمه تجربي به اجرا در آمده است، 15 دانش آموز نارساخوان به روش نمونه گيري در دسترس و 15 دانش آموز عادي به روش تصادفي انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از آزمون WMTB-C كه توسط پيكرينگ و گدركول تهيه شده است، استفاده شد. راهبرد مرور ذهني در گروه نارساخوان به اجرا درآمد. يافته ها: عملكرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان از دانش آموزان عادي ضعيفتر بود. نتيجه گيري: راهبرد مرور ذهني تاثير معني داري بر عملكرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان ندارد.
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش تعديل كننده جنس در ارتباط بين سبك اسناد (با دو سطح مثبت و منفي) و پيشرفت تحصيلي در دانش آموزان دبيرستان انجام شد. روش: 233 دانش آموز (118 دختر و 115 پسر) مشغول به تحصيل در سال سوم رشته رياضي - فيزيك از دبيرستان هاي مناطق نوزده گانه آموزشي شهر تهران بر اساس نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي، به تصادف انتخاب شدند و پرسش نامه سبك اسناد پترسون را تكميل كردند. هم چنين، ميانگين نمره هاي دروس رياضي، فيزيك و شيمي دانش آموزان در ترم اول به عنوان شاخص پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته شد. نتايج با استفاده از تحليل واريانس دو راهه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته ها: بين سبك اسناد و پيشرفت تحصيلي رابطه معني دار (p<0.01) وجود داشت؛ متغير جنس موجب تغييرات معني دار در ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان داراي سبك اسناد مثبت شد؛ ولي در ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان داراي سبك اسناد منفي، تغييرات معني دار ايجاد نكرد. نتيجه گيري: سبك اسناد در مقايسه با جنس، مقدار بيشتري از تغييرات پيشرفت تحصيلي دانش آموزان را پيش بيني مي كند و اين يافته در تبيين افت تحصيلي واجد اهميت است.
مقدمه: پژوهش حاضر، با هدف مطالعه تاثير مقابله درمانگري بر كاهش تنيدگي زنان مبتلا به اختلال عروق كرونر انجام شد. روش: جامعه آماري، شامل همه بيماران زن مبتلا به اين اختلال بود كه در سال 1387 به كلينيك تخصصي قلب فرمانيه تهران مراجعه كردند. پرسشنامه رويدادها و تغييرات زندگي مك كابين توسط 100 نفر از زنان بيمار در فاصله سني 35 تا 55 سال تكميل شد. سپس، 40 نفر كه بالاترين نمره تنيدگي را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه ها به طور تصادفي به دو گروه 20 نفره آزمايش و كنترل تقسيم شدند. افراد گروه آزمايش، 10 جلسه با استفاده از روش مقابله درمانگري تحت درمان فردي قرار گرفتند. داده ها بهروش تحليل واريانس با اندازه هاي مكرر تحليل شدند. يافته ها: نمرات كل تنيدگي و تنيدگي با سرچشمه تعارضات و مشكلات درون خانوادگي در گروه آزمايش به طور معني داري كاهش يافتند. اجراي پردازش هاي آماري با روش تحليل كوواريانس نيز نتيجه يكساني داشت. نتيجه گيري: مقابله درمانگري مي تواند تنيدگي زنان داراي اختلالات عروق كرونر را كاهش داده و مطابق مدل نظري مربوطه پيش بيني مي شود در دراز مدت سهم تنيدگي در تشديد اين اختلالات را كاهش دهد.