0

مقالات روانشناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):127-133.
 
تاثير آموزش هاي شناختي - رفتاري بر تعديل انتظارات غيرمنطقي، بلوغ عاطفي و نارضايتي زناشويي در زنان
 
مهين ترابي سميه*,مظاهري محمدعلي,صاحبي علي,موسوي ولي اله
 
* گروه روانشناسي، دانشگاه آزاد، واحد بويين زهرا، قزوين، ايران
 
 

مقدمه: بدون شک در بروز اختلافات زناشويي عوامل مختلفي موثرند که از ميان آنها مي توان از داشتن انتظارات غيرمنطقي در زندگي مشترک و عدم بلوغ عاطفي نام برد. در اين مطالعه کارآمدي آموزش هاي شناختي - رفتاري در جهت کاهش ميزان نارضايتي زناشويي و افزايش بلوغ عاطفي مورد آزمون قرار گرفته است.
روش: در يک مطاله تجربي، 30 نفر زن متاهل (15 نفر گروه ازمايش و 15 نفر گروه کنترل) در فرهنگسراي خانواده شهر تهران به مدت چهار هفته تحت آموزش شناختي - رفتاري درباره مسايل زناشويي قرار گرفتند. آزمودني ها پرسشنامه نگرش نسبت به ازدواج، پرسشنامه بلوغ عاطفي و پرسشنامه رضايت زناشويي انريچ را در پيش آزمون و پس آزمون تکميل کردند.
يافته ها: از تحليل واريانس با اندازه گيري مکرر براي تعيين معناداري تفاوت ميانگين هاي گروه آزمايش و کنترل در متغيرهاي انتظارات غيرمنطقي، بلوغ عاطفي و نارضايتي زناشويي استفاده شد. نتايج نشان داد که اثر متقابل گذشت زمان و تاثير عمل آزمايشي در هر سه مولفه فوق در گروه آزمايش تغيير معنادار ايجاد نموده است.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد بتوان با به کارگيري آموزش هاي شناختي - رفتاري، زمينه کاهش انتظارات غيرمنطقي، افزايش بلوغ عاطفي و پيشگيري از بروز نارضايتي زناشويي را فراهم کرد.

 
كليد واژه: رضايت زناشويي، انتظارات غيرمنطقي، بلوغ عاطفي، آموزش شناختي - رفتاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):135-142.
 
رابطه هوش هيجاني و رضايت از تحصيل در دانش آموزان
 
شيخ الاسلامي راضيه*,احمدي ساره
 
* دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه شيراز، شيراز، ايران
 
 

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقايسه هوش هيجاني و مولفه هاي آن (درک هيجان، کنترل هيجان، مهارت هاي اجتماعي و خوش بيني) با رضايت از تحصيل در دانش آموزان دختر و پسر بود.
روش: 386 دانش آموز از دبيرستان هاي شهر شيراز به شيوه نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند و پرسشنامه هاي هوش هيجاني و رضايت از تحصيل را تکميل کردند. داده هاي بدست امده با روش هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون چندگانه و آزمون
t مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: نتايج پژوهش حاکي از ارتباط مثبت بين هوش هيجاني و رضايت از تحصيل است. تحليل رگرسيون چندگانه نشان داد که از مولفه هاي هوش هيجاني، دو مولفه درک هيجان و خوش بيني پيش بيني کننده مثبت و معنادار رضايت از تحصيل مي باشند. همچنين نمره کل هوش هيجاني، نمره مولفه درک هيجان و نمره کل رضايت از تحصيل در دختران بيشتر از پسران بود.
نتيجه گيري: هوش هيجاني به ويژه مولفه خوش بيني بيشترين سهم را در پيش بيني رضايت از تحصيل ايفا مي کند. علاوه بر اين، وجود تفاوت در هوش هيجاني و رضايت از تحصيل دانش آموزان دختر و پسر لزوم توجه متوليان تعليم و تربيت را به تفاوت هاي جنسيتي آشکار مي سازد.

 
كليد واژه: هوش هيجاني، رضايت از تحصيل، تفاوت هاي جنسيتي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):143-149.
 
رابطه بين تيپ شخصيتي D و مولفه هاي آن با سلامت عمومي در دانشجويان
 
مسعودنيا ابراهيم*
 
* گروه جامعه شناسي، دانشكده علوم اجتماعي، دانشگاه يزد، يزد، ايران
 
 

مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تعيين تفاوت ميان دانشجويان با و بدون تيپ شخصيتي D از نظر سلامت عمومي انجام شد.
روش: اين مطالعه در قالب يک طرح پيمايشي و به صورت مقطعي در مورد 248 نفر از دانشجويان دانشگاه يزد انجام شد. اين دانشجويان با روش نمونه گيري طبقه اي متناسب از هفت گروه آموزشي انتخاب شدند. ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه سلامت عمومي
(GHQ) و پرسشنامه تيپ شخصيتي D (TDPQ) بود.
يافته ها: تفاوت معناداري ميان پاسخگويان با تيپ شخصيتي
D و دانشجويان با تيپ شخصيتي غير D از نظر سلامت عمومي به طور کلي و از نظر مولفه هاي علايم جسماني، اضطراب و بيخوابي، نارسايي در عملکرد اجتماعي و افسردگي شديد وجود داشت. تحليل رگرسيون چندگانه سلسله مراتبي نشان داد که مولفه هاي هيجان پذيري منفي و بازداري اجتماعي از سازه تيپ شخصيتيD ، 3.7 درصد از واريانس متغير سلامت عمومي را تبيين مي کند.
نتيجه گيري: تيپ شخصيتي
D ، سازه اي بسيار نيرومند در تبيين و پيش بيني سلامت عمومي دانشجويان است. لذا مي توان از نتايج اين پژوهش به منظور اقدامات مداخله اي براي تقويت سلامت عمومي افراد استفاده کرد.

 
كليد واژه: تيپ شخصيتي D، هيجان پذيري منفي، بازداري اجتماعي، سلامت عمومي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 8 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):151-156.
 
رابطه بين مناطق جغرافيايي، تيپ شخصيتي، وضعيت اجتماعي - اقتصادي و عوامل دموگرافيک با استرس شغلي
 
آزادمرزآبادي اسفنديار*,غلامي فشاركي محمد
 
* مركز تحقيقات علوم رفتاري، دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج)، تهران، ايران
 
 

مقدمه: هدف از اين مطالعه تعيين رابطه بين مناطق جغرافيايي، تيپ شخصيتي، وضعيت اجتماعي - اقتصادي و عوامل دموگرافيک با استرس شغلي بود.
روش: در يک مطالعه توصيفي - مقطعي، 749 نفر از کارکنان با استفاده از نمونه گيري خوشه اي دو مرحله اي انتخاب گرديدند. ابزارهاي اندازه گيري، پرسشنامه استرس شغلي
HSE، پرسشنامه تيپ شخصيتي فرامينگهام و پرسشنامه محقق ساخته بودند. داده ها با استفاده از تحليل رگرسيون مورد تحليل قرار گرفت.
يافته ها: نتايج بدست آمده نشان داد، متغيرهاي جنس، وضعيت تاهل و سطح اجتماعي - اقتصادي با استرس شغلي رابطه معنادار نداشتند درحالي که متغيرهاي منطقه جغرافيايي، تيپ شخصيتي، سن و تحصيلات در استرس شغلي موثر بودند. بدين معنا که با افزايش تحصيلات و بهبود وضعيت آب و هوايي، استرس شغلي کمتر بود. همچنين افراد با تيپ شخصيتي «الف» داراي استرس شغلي بيشتري نسبت به افراد با تيپ شخصيتي «ب» بودند. به علاوه تيپ شخصيتي «الف» و منطقه جغرافيايي، بيشترين سهم را در استرس شغلي داشتند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج بدست آمده توصيه مي شود در به کارگيري افراد به وي‍ژگي هاي شخصيتي، عوامل جغرافيايي، تحصيلات و سن توجه شود
.

 
كليد واژه: تيپ شخصيت، مناطق جغرافيايي، استرس شغلي، وضعيت اجتماعي - اقتصادي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 10 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):165-172.
 
ثاثير سبک والديني و روان بنه هاي ناسازگار اوليه مادران بر حرمت خود کودکان
 
دائمي فاطمه*,جان بزرگي مسعود
 
* گروه روانشناسي، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعيين پيش بيني کننده هاي حرمت خود کودک بر اساس سبک هاي والديني و روان بنه هاي منفي مادر در کودکان شهر تهران انجام شده است.
روش: براي اين منظور تعداد 1260 نفر (630 کودک و 630 مادر) انتخاب شدند. اين کودکان از بين دانش آموزان پايه چهارم و پنجم ابتدايي به روش تصادفي خوشه اي در سطح شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه حرمت خود کوپر اسميت پاسخ دادند. مادران آنها نيز توسط پرسشنامه هاي سبک والديني و روان بنه يانگ مورد بررسي قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش هاي همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيره تحليل شدند.
يافته ها: نتايج همبستگي حاکي از ارتباط معنادار سبک هاي والديني و روان بنه هاي ناسازگار اوليه مادران با حرمت خود کودکان بود. نتايج رگرسيون نيز حاکي از نقش قوي سبک والديني سخت گيرانه از ميان ديگر سبک هاي والديني مادر و نقش حوزه انفصال و طردشدگي روان بنه ها، روان بنه هاي محروميت عاطفي و بازداري هيجاني از ميان ديگر حوزه ها و ابعاد روان بنه هاي مادر در پيش بيني حرمت خود کودک بود.
نتيجه گيري: حرمت خود کودکان تا حد زيادي مي تواند تحت تاثير سبک هاي والديني و روان بنه هاي مادران آنها باشد و براي بهينه بودن سطح حرمت خود کودکان، فرهنگ سازي سبک والديني مقتدرانه و آموزش باورهاي منطقي از اهميت برجسته اي برخوردار است.

 
كليد واژه: سبک والديني، روان بنه (طرحواره)، حرمت خود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 12 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):179-184.
 
بررسي رابطه سبک هاي دلبستگي و سلامت رواني با سازگاري زناشويي در زوجين
 
شاكر علي*,فتحي آشتياني علي,مهدويان عليرضا
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعيين رابطه سبک هاي دلبستگي و سلامت رواني با سازگاري زناشويي در زوجين انجام شده است.
روش: در يک مطالعه از نوع همبستگي، 700 زوج (350 مرد، 350 زن)، از بين زوجين 20 تا 40 ساله شهرستان اردبيل، به روش نمونه گيري دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه هاي
SCL-90-R و سازگاري زناشويي اسپانير (DAS) و سبک هاي دلبستگي بارتلوميو و هورويتز را تکميل کردند. داده هاي بدست آمده با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون گام به گام مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها: نتايج نشان داد که در افراد داراي سبک هاي دلبستگي ايمن، نگران و انکارکننده بين سلامت رواني و سازگاري زناشويي ارتباط مثبت معناداري وجود دارد درحالي که در افراد داراي سبک دلبستگي ترسو بين سلامت رواني و سازگاري زناشويي ارتباط منفي معناداري وجود دارد. به علاوه اين پژوهش نشان داد سلامت رواني و سبک دلبستگي به ميزان 13 درصد، واريانس سازگاري زناشويي را پيش بيني مي کند.
نتيجه گيري: براساس نتايج اين پژوهش مي توان در مشاوره هاي قبل از ازدواج با تعيين سبک دلبستگي و سلامت رواني افراد، ميزان سازگاري زناشويي آنها را پيش بيني کرد و در صورت نياز آموزش هاي لازم را ارايه نمود تا در زندگي رضايت و سازگاري بيشتري حاصل گردد.

 
كليد واژه: سلامت رواني، سازگاري زناشويي، سبک دلبستگي، زوجين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 2 : مجله علوم رفتاري زمستان 1389; 4(4 (مسلسل 14)):261-268.
 
بررسي سلامت رواني و استرس والدگري در ميان والدين کودکان کم توان ذهني
 
اميري محسن*,افروز غلامعلي,مال احمدي احسان,جوادي آسايش سحرانه,نورالهي فاطمه,رضايي بيداخويدي اكرم
 
* گروه روانشناسي و آموزش کودکان استثنايي، دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: يافته هاي پژوهشي نشان مي دهند که انطباق خانواده تحت تاثير کودک کم توان ذهني قرار مي گيرد. از اين رو پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين عملکرد خانوادگي، ويژگي هاي کودک و متغيرهاي جمعيت شناختي والدين با استرس و سلامت رواني در ميان والدين کودکان کم توان ذهني انجام شد.
روش: 200 نفراز والدين (70 پدر و 130 مادر) مطالعه شدند، و به پرسش نامه هاي شاخص استرس والدين، سلامت رواني، مقياس سنجش خانواده و پرسشنامه خصوصيات جمعيت شناختي والد و کودک پاسخ دادند. داده ها با روش تحليل واريانس چندمتغيري، همبستگي و رگرسيون بررسي شدند.
يافته ها: از ميان ويژگي هاي کودک، بين سن کودک، استرس والدگري و سلامت رواني رابطه منفي وجود داشت. بين شدت کم تواني ذهني کودک و سلامت رواني رابطه منفي و معنادار بود. بين درآمد خانواده با تنيدگي والدين و سلامت رواني نيز رابطه منفي بود. همبستگي بين متغيرهاي نقش، حل مشکل و ابراز عواطف با سلامت رواني و استرس والدگري منفي بود. تحليل رگرسيون نيز نشان داد، متغيرهاي ويژگي هاي کودک، عملکرد خانواده و عوامل جمعيت شناختي قادر به پيش بيني واريانس استرس والدگري و سلامت رواني هستند.
نتيجه گيري: متغيرهاي عملکرد خانواده، ويژگي هاي کودک و متغيرهاي جمعيت شناختي با سلامت رواني و استرس والدگري رابطه دارند و قادر به پيش بيني آن ها هستند
.

 
كليد واژه: سلامت رواني، استرس والدگري، كودكان كم توان ذهني، عملكرد خانواده
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 9 : مجله علوم رفتاري بهار 1390; 5(1 (مسلسل 15)):61-67.
 
تاثير سبک هاي هويتي بر افکار خودکشي دانشجويان
 
محمدي سميه*,ايزدپناه شهرزاد,فاضلي مهرآبادي عليرضا,پناغي ليلي,قديري فاطمه
 
* پژوهشكده خانواده، دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: مطالعه حاضر به منظور بررسي ارتباط ميان سبک هاي هويتي اي که افراد در دوره نوجواني و بلوغ شکل مي دهند با افکار مربوط به خودکشي و گرايش به خود کشي انجام پذيرفت، علاوه بر اين سعي شده است نقش برخي ديگر از متغير?هاي تاثيرگذار در افکار مربوط به خودکشي جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگي نيز مورد بررسي قرار گيرد.
روش: اين پژوهش از نوع مقطعي- توصيفي بود. شرکت کنندگان 330 نفر از دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي بودند که به پرسشنامه سلامت عمومي
(GHQ-28) و پرسشنامه سبک هاي هويتي برزونسکي پاسخ دادند. داده ها با روش ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: يافته ها نشان مي داد که ميان دختران و پسران در افکار مربوط به خود کشي تفاوت معناداري وجود دارد. بعلاوه زماني که نقش جنس و سبک هاي هويتي همراه با تعهد وارد رگرسيون مي شوند تنها تعهد پيش بيني کننده منفي افکار مربوط به خودکشي است. همچنين نتايج نشان داد متارکه والدين به صورت مثبت افکار مربوط به خودکشي را پيش بيني مي کند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج به دست آمده، مشخص مي شود که اين تعهد است که مي تواند پيش بيني کننده قدرتمندي براي افکار مربوط به خودکشي باشد به طوري که حتي اثر آن باعث از بين رفتن تاثير ساير سبک هاي هويتي مي شود
.

 
كليد واژه: افکار خودکشي، سبک هاي هويتي، تعهد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 11 : مجله علوم رفتاري بهار 1390; 5(1 (مسلسل 15)):75-82.
 
رابطه استعداد خستگي شغلي با عاطفه مربوط به شغل، نارسايي شناختي و قيود سازماني
 
نعامي عبدالزهرا*
 
* گروه روان شناسي، دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي، دانشگاه شهيد چمران، اهواز، ايران
 
 

مقدمه: در اين پژوهش رابطه استعداد خستگي شغلي به عنوان متغير پيش بين با عاطفه مربوط به شغل، نارسايي شناختي و قيود سازماني به عنوان متغيرهاي ملاک مورد بررسي قرار گرفت.
روش: آزمودني هاي اين تحقيق 400 نفر از کارکنان يک سازمان صنعتي بود که با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب گرديدند و سپس ابزارهاي پژوهش (پرسشنامه استعداد خستگي شغلي، پرسشنامه نارسايي شناختي در محل کار، پرسشنامه قيود سازماني و پرسشنامه سلامت عاطفي مربوط به شغل) را تکميل نموده اند. داده ها با روش ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: نتايج نشان داد که روابط مثبت و معناداري بين استعداد خستگي شغلي و حيطه هاي آن با متغيرهاي ملاک وجود دارد. بعلاوه ادراک زمان و بي قراري از ابعاد خستگي شغلي بيشترين نقش را در پيش بيني واريانس متغيرهاي ملاک داشته اند.
نتيجه گيري: استعداد خستگي شغلي مي تواند ادراک کارکنان را از وجود قيود سازماني و عاطفه منفي نسبت به شغل تحت تاثير قرار دهد. علاوه بر آن استعداد خستگي شغلي مي تواند در افزايش نارسايي شناختي نقش موثري ايفا کند
.

 
كليد واژه: استعداد خستگي شغلي، عاطفه مربوط به شغل، نارسايي شناختي، قيود سازماني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : مجله علوم رفتاري زمستان 1389; 4(4 (مسلسل 14)):299-304.
 
بررسي تاثير تحريک مکرر مغناطيسي ترانس کرانيال (rTMS) بر عملکرد اجتماعي بيماران مبتلا به اختلال افسردگي عمده مقاوم به درمان دارويي
 
خمامي ساناز*,رستمي رضا,كاظمي رضا,رحيمي نژاد عباس
 
* گروه روانشناسي، دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسي اثربخشي rTMS بر عملکرد اجتماعي افراد مبتلا به اختلال افسردگي عمده مقاوم به درمان دارويي بود.
روش: در يک طرح شبه آزمايشي از نوع سري هاي زماني تک گروهي، دوازده بيمار مبتلا به افسردگي اساسي تحت سي جلسه
rTMS برروي قشر پشتي جانبي پيش پيشاني نيمکره چپ قرار گرفتند. هريک از بيماران با مقياس خودارزيابي خودانطباقي (SASS) قبل، بعد و يک ماه و نيم پس از درمان ارزيابي شدند.
يافته ها: طبق يافته ها پيشرفت بيماران در مقياس
SASS پس از درمان و يک ماه و نيم بعد معنادار بود.
نتيجه گيري:
rTMS به عنوانِ يک درمان ضدافسردگي جديد، بر عملکرد اجتماعي تاثير دارد و احتمالا اين تاثيرات را مي توان با مدار هيپوتالاموس- هيپوفيز- آدرنال (HPA) مرتبط دانست.

 
كليد واژه: عملكرد اجتماعي، تحريك مكرر مغناطيسي ترانس كرانيال (rTMS)، قشر پشتي جانبي پيش پيشاني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 
ساخت و اعتباريابي مقياس نگرش و التزام عملي به نماز
 
انيسي جعفر*,نويدي احد,حسيني نژادنصرآباد اعظم
 
* دانشگاه علوم پزشكي بقيه اله (عج)، مركز تحقيقات علوم رفتاري، تهران، ايران
 
 

مقدمه: نماز يکي از بزرگ ترين فرايض اسلامي و عالي ترين تکليف مکتب تربيتي اسلام است. سنجش ميزان التزام به نمازهاي واجب با استفاده از ابزاري معتبر امري است ممکن. هدف اين مقاله معرفي مقياس نگرش و التزام عملي به نماز است.
روش : جامعه آماري شامل تمامي کارکنان دانشگاه بقيه الله (عج) مي باشد. حجم نمونه 427 نفر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل مقياس جهت گيري دروني و بيروني و مقياس التزام عملي به اعتقادات مذهبي که به منظور تعيين روايي مقياس نگرش و التزام عملي به نماز استفاده شدند. همچنين از روش هاي آماري همبستگي و تحليل عاملي اکتشافي استفاده شد.
يافته ها: نتايج پژوهش نشان داد ضريب اعتبار پرسشنامه از نظر همساني دروني
0.92، ضريب بازآزمايي مقياس با يک هفته فاصله 0.96 و ضريب تنصيفي مقياس 0.87 بدست آمد. همبستگي مقياس نگرش و التزام عملي به نماز، با مقياس التزام عملي به اعتقادات مذهبي، جهت گيري بيروني مقياس آلپورت و جهت گيري دروني مقياس آلپورت به ترتيب 0.61، 0.34 و 0.62 بدست آمد. همچنين نتايج حاصل از تحليل عاملي نشان دادکه مقياس ساخته شده از چهار عامل تشکيل شده است که جمعا 46.30 درصد از واريانس کل را تبيين مي کند.
نتيجه گيري: مقياس نگرش و التزام عملي به نماز با گذراندن مراحل روان سنجي و دارا بودن اعتبار و روايي قادر به سنجش نگرش و التزام عملي نمازگزاران به نماز است. بنابراين مقياس علاوه براينکه به صورت خودسنجي براي مسلمانان کارايي دارد، مي توان از آن در انجام پژوهش هاي گروهي استفاده نمود.

 
كليد واژه: نماز، دين، مقياس هاي ديني، روايي، اعتبار، جهت گيري مذهبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 12 : مجله علوم رفتاري زمستان 1389; 4(4 (مسلسل 14)):335-340.
 
رابطه پردازش پس رويدادي و اجتناب شناختي با اضطراب اجتماعي در دانشجويان
 
بساك نژاد سودابه*,معيني نصراله,مهرابي زاده هنرمند مهناز
 
* گروه روانشناسي، دانشكده علوم تربيتي، دانشگاه شهيد چمران، اهواز، ايران
 
 

مقدمه: هدف اين تحقيق بررسي رابطه پردازش پس رويدادي و اجتناب شناختي با اضطراب اجتماعي در دانشجويان است.
روش: جامعه آماري اين پژوهش شامل دانشجوياني مي باشند که در نيمسال اول سال تحصيلي 88-87 مشغول به تحصيل بودند. با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي مرحله اي 400 دانشجو (221 دختر و 179 پسر) انتخاب شدند و به پرسشنامه پردازش پس رويدادي، پرسشنامه اجتناب شناختي و مقياس انواع واکنش هراس پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحليل رگرسيون گام به گام و برنامه SPSS نسخه 16 تحليل شدند.
يافته ها: بين پردازش پس رويدادي و اضطراب اجتماعي در کل دانشجويان همبستگي معنادار وجود دارد. هم چنين بين فرونشاني فکر، جانشيني فکر و تبديل تصورات به افکار و اضطراب اجتماعي در کل دانشجويان همبستگي بالايي وجود دارد اما بين حواس پرتي و اجتناب از محرک تهديدکننده و اضطراب اجتماعي همبستگي معنادار نبود. متغيرهاي پردازش پس رويدادي و جانشيني فکر بهترين پيش بيني کننده هاي اضطراب اجتماعي محسوب مي شوند به طوري که 19 درصد واريانس اضطراب اجتماعي توسط اين متغيرها قابل تبيين مي باشند.
نتيجه گيري: نتايج نشان مي دهند که مبتلايان به اضطراب اجتماعي در قبال رويدادهاي محيطي به پردازش شناختي مي پردازند و اين پردازش پس رويدادي آن ها را به سوي اجتناب بيشتر از محيط اجتماعي سوق مي دهدو تداوم اضطراب اجتماعي را پيش بيني مي کند. افزايش آگاهي و استفاده از درمان هاي شناختي به در مان اضطراب اجتماعي و بهبود عملکرد اجتماعي آن ها کمک مي کند.

 
كليد واژه: پردازش پس رويدادي، اجتناب شناختي، اضطراب اجتماعي، دانشجويان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : مجله علوم رفتاري پاييز 1389; 4(3 (مسلسل 13)):177-182.
 
رضايت مندي از زندگي و بهداشت روان در خانواده بيماران افسرده
 
طوبايي شهين*,ماني آرش
 
* بخش اعصاب و روان، مركز تحقيقات روان پزشكي و علوم رفتاري، دانشگاه علوم پزشكي شيراز، شيراز، ايران
 
 

مقدمه: مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بيماران روان پزشكي بيشتر به اسكيزوفرني محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگي كردن با بيمار افسرده نيز مي تواند مشكلات روان پزشكي در افراد مراقب ايجاد كند. پژوهش حاضر با هدف بررسي ميزان سلامت روان و رضايت مندي از زندگي در مراقبان افراد افسرده و اعضاي خانواده هاي غيرافسرده انجام شد.
روش: اين مطالعه ؟؟ مقطعي در سال
1386 روي 70 فرد از مراقبان بيماران افسرده و 70 فرد از خانواده هاي بدون بيمار افسرده انجام شد. مراقبان بيماران افسرده با نمونه گيري تصادفي ساده از بين مراجعه كنندگان مراكز اعصاب و روان بيمارستان هاي حافظ و ابن سيناي شهر شيراز و گروه كنترل از بين كاركنان و دانشجويان بيمارستان هاي فوق الذكر انتخاب شدند. داده ها با مقياس رضايت مندي ادواري از زندگي و پرسش نامه سلامت عمومي كه روايي و پايايي هردو مورد تاييد بود، جمع آوري و با آزمون هاي همبستگي پيرسون، T وابسته و تحليل واريانس طرح هاي تكراري با تصحيح بنفروني با استفاده از نرم افزار SPSS 10 تحليل شد.
يافته ها: همبستگي معني داري بين ميزان رضايت مندي از زندگي و سلامت روان خانواده هاي افسرده و غيرافسرده وجود داشت. خانواده هاي افراد افسرده رضايت مندي بيشتري از زندگي گزارش كردند. تفاوت معني داري بين سلامت عمومي در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علايم افسردگي بيشتري نشان دادند. بيشترين رضايت مندي مربوط به آينده و كمترين مقدار مربوط به گذشته بود
.
نتيجه گيري: مراقبت از فرد افسرده مي تواند باعث افزايش رضايت مندي از زندگي شود، ضمن آن كه علايم افسردگي را درميان مراقبان افزايش مي دهد. مراقبت از بيمار افسرده داراي جنبه هاي مثبت و منفي است و به طور هم زمان طاقت فرسا و رضايت بخش است.

 
كليد واژه: رضايت مندي از زندگي، سلامت عمومي، مراقب بيمار، افسردگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

: مجله علوم رفتاري بهار 1390; 5(1 (مسلسل 15)):83-89.
 
رابطه دست برتري با توانايي هاي ديداري- فضايي و انعطاف پذيري شناختي
 
حكيمي كلخوران مريم*,خداپناهي محمدكريم,حيدري محمود
 
* دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي، دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعيين رابطه دست برتري با توانايي هاي ديداري- فضايي و انعطاف پذيري شناختي به مرحله اجرا در آمد.
روش: 120 نفر از دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهر تهران با ميانگين سني 18- 17 سال که شامل 60 دختر و 60 پسر که نيمي از آنها چپ برتر و نيم ديگر راست برتر بودند با آزمون دسته بندي کارت هاي ويسکانسين و مکعب هاي کهس مورد ارزيابي قرار گرفتند.
يافته ها: تحليل آماري با استفاده از روش تحليل واريانس عاملي نشان داد که توانايي هاي ديداري- فضايي و انعطاف پذيري شناختي با دست برتري رابطه اي معنادار دارند.
نتيجه گيري: هم خواني تفسيرهاي نهايي اين پژوهش در زمينه متغيرهاي مرتبط با چپ برتري در جمعيت غير باليني، مبني بر توانايي هاي بالاي ديداري- فضايي در افراد چپ برتر و کاهش انعطاف پذيري شناختي در اين افراد، قويا در تاييد نظريه گشوايند، بهان و گالابوردا (1980) است
.

 
كليد واژه: دست برتري، انعطاف پذيري شناختي، توانايي هاي ديداري- فضايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : مجله علوم رفتاري تابستان 1390; 5( 2 (مسلسل 16)):109-117.
 
نقش ميانجي تنظيم هيجان شناختي در ادراک نوجوانان از ابعاد سبک هاي فرزندپروري و موفقيت تحصيلي آنها
 
امين آبادي زهرا*,خداپناهي محمدكريم,دهقاني محسن
 
* گروه روانشناسي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه شهيد بهشتي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناخت نقش واسطه اي تنظيم هيجان شناختي در رابطه با ابعاد سبک هاي فرزندپروري و موفقيت تحصيلي نوجوانان انجام شد.
روش: در يک مطالعه از نوع همبستگي، 460 دانش آموز (230 دختر و 230 پسر) به صورت تصادفي نسبتي خوشه اي از دبيرستان هاي شهرستان کرج انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه سبک هاي والديني ادراک شده، پرسشنامه تنظيم هيجان شناختي و ميانگين نمرات درسي به عنوان ابزارهاي پژوهش استفاده شد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي تحليل مسير، تحليل رگرسيون و ضريب همبستگي استفاده شد.
يافته ها: تنظيم هيجان شناختي نقش واسطه اي ناچيزي برعهده دارد و موفقيت تحصيلي بيشتر از بعد محبت تاثير مي پذيرد، مدل حاصل از پژوهش، برازش مطلوب ندارد.
نتيجه گيري: ادراک گرما و محبت نوجوانان از جانب والدين با تنظيم هيجان شناختي و موفقيت تحصيلي آنها رابطه دارد و اين ادراک برخلاف ادراک بعد تربيتي، مهار نوجوانان را براي پيشرفت بيشتر برمي انگيزد. اين پژوهش همچون بسياري از پژوهش هاي ديگر، بر نقش تعيين کننده والدين گرم و با محبت در موفقيت تحصيلي نوجوانان تاکيد مي کند.

 
كليد واژه: ابعاد تربيتي، تنظيم هيجان شناختي، موفقيت تحصيلي، نوجوان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  8:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها