0

مقالات روانشناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 1 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):1-25.
 
مقايسه اثربخشي زوج درمانگري پويشي فشرده کوتاه مدت (ISTDP) و ارتباطي بر ارتقا سلامت رواني و رضامندي زوجين
 
جراره جمشيد,اعتمادي احمد,نوراني پور رحمت اله,شفيع آبادي عبداله
 
 
 

پژوهش حاضر به منظور بررسي اثربخشي رويکرد روان درماني پويشي فشرده و کوتاه مدت و رويکرد ارتباطي بر ارتقا سلامت رواني و افزايش رضامندي زوجين انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 45 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختي بودند که مايل به ادامه زندگي مشترک بوده، و از جامعه در دسترس به طور تصادفي انتخاب، و در سه گروه قرار گرفتند. دو گروه به عنوان آزمايش و يک گروه به عنوان کنترل، سپس اين سه گروه به دو مقياس انريچ و سلامت عمومي به صورت پيش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. فرضيه هاي تحقيق عبارت بودند از: زوجيني که با رويکرد روان پويشي تحت درمان قرار گرفته اند از آناني که تحت چنين درماني قرار نگرفته اند از سلامت رواني بالاتري برخوردارند. زوجيني که با رويکرد ارتباطي تحت درمان قرار گرفته اند از آناني که تحت چنين درماني قرار نگرفته اند از سلامت رواني بالاتري برخوردارند. زوجيني که با رويکرد روان پويشي کوتاه مدت تحت درمان قرار گرفته اند در مقايسه با آناني که با رويکرد ارتباطي تحت درمان قرار گرفته اند از سلامت رواني بالاتري برخوردارند. زوجيني که با رويکرد روان پويشي تحت درمان قرار گرفته اند از کساني که تحت چنين درماني قرار نگرفته اند از رضامندي زناشويي بالاتري برخوردارند. زوجيني که با رويکرد ارتباطي تحت درمان قرار گرفته اند از کساني که تحت چنين درماني قرار نگرفته اند از رضامندي زناشويي بالاتري برخوردارند. زوجيني که با رويکرد روان پويشي تحت درمان قرار گرفته اند از رضامندي زناشويي بالاتري برخوردارند. داده ها با استفاده از آزمون تحليل واريانس يک طرفه براي معنادار بودن تفاوت بين گروه ها، و آزمون تعقيبي شفه براي تعيين تفاوت بين نوع ميانگين ها، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان دهنده تفاوت معني دار بين هر دو روش با افزايش سلامت رواني و رضايت زناشويي (کل) بودند. هر دو رويکرد بر مولفه ها (خرده مقياس) علايم جسماني، اختلال اضطرابي و خواب، و عملکرد اجتماعي به يک اندازه موثر بودند. در خرده مقياس افسردگي فقط روان پويشي موثر بود. هر دو رويکرد بر غني سازي مولفه ها (خرده مقياس) مسايل شخصيتي، رضايت زناشويي، ارتباط، حل تعارض، مديريت مالي، رابطه جنسي، و فرزندان و فرزند پروري موثر بودند. در خرده مقياس هاي رضايت زناشويي، بر مولفه هاي تحريف آرماني و نقش هاي مساوات طلبي فقط رويکرد روان پويشي موثر بود. و بر مولفه هاي فعاليت اوقات فراغت و جهت گيري مذهبي فقط رويکرد ارتباطي موثر بودند. تفاوت دو رويکرد در ارتقا سلامت رواني و افزايش رضايت زناشويي معني دار نبود.

 
كليد واژه: روان درمانگري پويشي فشرده و کوتاه مدت، زوج درمانگري ارتباطي، سلامت روان، رضامندي زوجين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 2 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):27-47.
 
بررسي ارتباط بين ادراک مديران از زيردستان و سبک مديريتي آنان در دبيرستان هاي دخترانه شهر تهران در سال تحصيلي 1383-1382
 
دلاور علي,قنبريان اعظم
 
 
 

هدف از پژوهش حاضر بررسي ارتباط بين ادراک مدير از زيردستان و سبک مديريت مي باشد جامعه آماري در اين پژوهش کليه مديران و دبيران مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصيلي 1382-1383 بوده که با استفاده از نمونه گيري تصادفي خوشه اي چند مرحله اي تعداد 50 مدير و 250 دبير از پنج منطقه انتخاب شده است. اين بررسي با استفاده از پرسشنامه ادراک مدير از زيردستان و پرسشنامه تعيين سبک رهبري اجرا گرديد. همچنين جهت توصيف اطلاعات از شاخص هاي ميانگين، انحراف استاندارد، توزيع فراواني، درصد، درصد تراکمي و نمودار و جهت پاسخگويي به فرضيه هاي تحقيق و تعميم نتايج حاصل به جامعه مورد تحقيق از آزمون مجذور کاي x2 استفاده شده است.
بطور کلي نتايج اين پژوهش نشان داد که بين ادراک مديران از زيردستان و سبک مديريت آنان ارتباط معناداري وجود دارد.

 
كليد واژه: ادراک مديران، زيردستان، سبک مديريت، اقتصادي - عقلايي، خودياب، پيچيده، اجتماعي، رابطه مدار، وظيفه مدار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):49-71.
 
نقش دانشگاه در افزايش ميزان مطالعه کتاب از ديدگاه دانشجويان
 
رضوي سيدعباس,رحيمي دوست غلام حسين
 
 
 

اين پژوهش با هدف بررسي نقش دانشگاه در افزايش ميزان مطالعه کتاب از ديدگاه دانشجويان انجام شده است. بدين منظور از ميان دانشجويان دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز نمونه اي به حجم 263 نفر انتخاب شدند. روش پژوهش زمينه يابي بود و داده هاي موردنياز براي پژوهش با استفاده از يک پرسشنامه 13 سوالي جمع آوري شد (a=0.80). با استفاده از روش هاي توصيفي و استنباطي نظير تحليل واريانس يکراهه، همبستگي پيرسون، همبستگي اسپيرمن و آزمون ويلکاکسون داده ها تحليل شدند. نتايج نشان داد که به طور کلي دانشگاه "تا حدودي" در ارتقاي ميزان کتابخواني دانشجويان نقش دارد. همچنين ميزان مطالعه افراد پس از ورود به دانشگاه کاهش يافته است. نتايج ديگر اين پژوهش نشان مي دهد که بين نگرش دانشجويان رشته هاي علوم تربيتي، روان شناسي، مشاوره و کتابداري در زمينه نقش دانشگاه در کتابخواني تفاوتي وجود ندارد. يافته هاي ديگر اين پژوهش نشان داد که بين نگرش دانشجويان دختر و پسر نسبت به نقش دانشگاه در کتابخواني تفاوتي وجود ندارد. در ضمن تفاوتي بين نگرش دانشجويان کارشناسي ارشد و دانشجويان کارشناسي در مورد نقش دانشگاه در کتابخواني مشاهده نشد. بين پيشرفت تحصيلي دانشجويان، و ميزان تحصيل آنان در دانشگاه با نگرش آنان نسبت به نقش دانشگاه در کتابخواني نيز رابطه اي به دست نيامد. ليکن بر اساس يافته هاي ديگر پژوهش بين علاقه به رشته تحصيلي و نگرش نسبت به نقش دانشگاه در کتابخواني رابطه مستقيمي وجود دارد.

 
كليد واژه: مطالعه، کتاب، کتابخواني، فرهنگ مطالعه، نقش دانشگاه، نگرش دانشجويان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 4 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):73-91.
 
بررسي رابطه بين خودکارآمدي، حمايت اجتماعي و اضطراب امتحان با سلامت رواني دانشجويان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبايي
 
ميرسميعي مرضيه,ابراهيمي قوام صغري
 
 
 

هدف: اين پژوهش با هدف بررسي رابطه بين خودکارآمدي، حمايت اجتماعي و اضطراب امتحان با سلامت روان در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه علامه طباطبايي انجام شده است.
روش: اين پژوهش، از نوع همبستگي است. آزمودنيهاي پژوهش
300 دانشجوي دختر و پسر (210 دختر و 90 پسر) مقطع کارشناسي دانشگاه علامه طباطبايي در سال تحصيلي 84-85 را تشکيل مي دادند، که بر اساس روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شده اند و به کمک پرسشنامه هاي خودکارآمدي شرر (1982)، پرسشنامه حمايت اجتماعي (1986)، پرسشنامه اضطراب امتحان (1375)، پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ (1979) مورد ارزيابي قرار گرفته اند. داده هاي پژوهش با استفاده از آزمون آماري ضريب همبستگي و t مستقل تحليل شده اند.
يافته ها: اين بررسي نشان داد که رابطه بين خودکارآمدي و سلامت روان و نيز رابطه بين حمايت اجتماعي و سلامت روان مثبت بوده و رابطه بين اضطراب امتحان و سلامت روان منفي است. همچنين دريافتيم که بين ميانگين هاي خودکارآمدي، حمايت اجتماعي و اضطراب امتحان در دو جنس، تفاوتي وجود ندارد، با اين وجود ميانگين سلامت روان دانشجويان پسر بطور معني داري پايين تر از ميانگين سلامت روان دانشجويان دختر است.
نتايج: به طور کلي نتايج پژوهش نشان دادند که خودکارآمدي و حمايت اجتماعي در ارتقا سلامت رواني موثر بوده و اضطراب امتحان سلامت رواني را کاهش مي دهد.

 
كليد واژه: خودکارآمدي، حمايت اجتماعي، اضطراب، سلامت رواني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):93-114.
 
بررسي ساختار عاملي سوالات سندرمي سياهه رفتاري کودک (CBCL) با استفاده از تحليل عاملي تاييدي
 
مينايي اصغر*
 
* پژوهشکده کودکان استثنايي
 
 

پژوهش حاضر با هدف بررسي ساختار عاملي سياهه رفتاري کودک (CBCL) با استفاده از رويکرد تحليل عاملي تاييدي به اجرا درآمد. در اين مطالعه، از بخشي از داده هاي پژوهش مينايي (1384)، استفاده گرديد که شامل 697 دانش آموز پسر و 650 دانش آموز دختر مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي چندمرحله اي انتخاب شده اند. براي برآورد پارامترها و برازش مدل از تابع کمترين مجذورات وزن دار WLS استفاده گرديد. جهت ارزيابي کفايت برازش مدل از شاخص GFI، TLI، CFI، SRMR، RMSEA و AGFI استفاده شد. نتايج نشان داد که مدل 8 عاملي همبسته آخنباخ از برازش خوبي با داده ها برخوردار است. اين يافته شاهد ديگري در زمينه روايي سازه دروني CBCL فراهم آورد. علاوه بر اين، نتايج نشان داد که سندرم هاي CBCL همپوشي کامل با همديگر ندارند. اين مطلب حاکي از آن است که سندرم ها واجد روايي تشخيصي هستند.

 
كليد واژه: سياهه رفتاري کودک، CBCL، تحليل عاملي تاييدي، مشکلات عاطفي - رفتاري، ساختار عاملي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):115-131.
 
بررسي تاثير آموزش خود متمايزسازي بر کاهش مشکلات رواني زنان مطلقه تهران در سال 1385
 
شكيبايي طيبه,اسماعيلي معصومه,كرمي ابوالفضل
 
 
 

هدف اصلي پژوهش حاضر، بررسي تاثير آموزش خود متمايزسازي از طريق برنامه تدوين شده به وسيله پژوهشگر بر کاهش مشکلات رواني زنان مطلقه است. روش پژوهش، نيمه آزمايشي از نوع پيش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش حاضر، زنان مطلقه 20-45 ساله بودند که به خانه سلامت شهرداري مناطق 14 و 18 تهران مراجعه نموده بودند. نمونه گيري در اين پژوهش به طور تصادفي صورت گرفته است. از بين 50 زن مراجعه کننده پس از مصاحبه و اجراي پيش آزمون، 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفي در دو گروه کنترل (n=15) و آزمايش (n=15) جايگزين شدند. سپس، گروه آزمايش به مدت 10 جلسه در برنامه آموزش خود متمايزسازي تدوين شده توسط پژوهشگر شرکت نمودند. پس از پايان برنامه آموزشي از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. ابزاري که در اين پژوهش به منظور جمع آوري اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است عبارت است از:
-1 پرسشنامه (SCL90-R) که شامل 90 سوال درباره مقياس هاي جسماني کردن مشکلات رواني، وسواس فکري - عملي، حساسيت بين فردي، افسردگي، اضطراب، پرخاشگري، فوبيا، پارانويا و روان پريشي است.
-2 پرسشنامه خود متمايزسازي (DSI-R) که شامل 46 سوال است که تمرکز بر روابط معنادار بزرگسالان و روابط جاري با خانواده اصلي دارد. همچنين براي تجزيه و تحليل داده هاي پژوهش از روش تحليل کوواريانس استفاده شده است. نتيجه پژوهش نشان داد اين شيوه آموزش در ارتقا تمايز يافتگي زنان مطلقه و کاهش مشکلات رواني در 9 خرده مقياس پرسشنامه (SCL90-R)، براي شرکت کنندگان در گروه آزمايش موثر بوده است.

 
كليد واژه: خود متمايز سازي، سلامت روان، طلاق
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : روان شناسي تربيتي (روانشناسي و علوم تربيتي) بهار 1386; 2(7):133-152.
 
بررسي مهارت هاي مطالعه و يادگيري رياضي دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر کرمان
 
يزدان فر محسن,درتاج فريبرز,رجب علي پور مهدي
 
 
 

به منظور بررسي مهارت هاي مطالعه رياضي دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر کرمان 150 آزمودني به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب و پرسشنامه مهارت هاي مطالعه رياضي بر روي آنها اجرا گرديد. پرسشنامه حاوي 37 سوال و در مجموع از 6 خرده آزمون تشکيل شده که 6 سازه را اندازه مي گيرد. پس از اجرا و نمره گذاري پرسشنامه دانشجويان از نظر مهارت هاي مطالعه رياضي سطح بندي شده و هر دانشجو در يکي از سطوح مهارت هاي مطالعه رياضي ضعيف، خوب و عالي قرار گرفت. همچنين رابطه بين نمره مهارت هاي مطالعه رياضي و ويژگي هاي جمعيت شناختي از قبيل جنسيت و رشته تحصيلي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که در مجموع دانشجويان از مهارت هاي مطالعه رياضي ضعيفي برخوردار مي باشند، بين ميانگين نمرات دختران و پسران در آزمون مهارت هاي مطالعه رياضي تفاوت معني داري وجود دارد و ميانگين هاي دانشجويان رشته هاي مختلف تحصيلي در برخي از خرده آزمون ها داراي تفاوت معني داري مي باشند.

 
كليد واژه: مهارت هاي مطالعه، يادگيري رياضي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 1 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):7-23.
 
اثربخشي رفتار درمانگري شناختي در بهبود کيفيت زندگي بيماران دچار سرطان
 
كهرازئي فرهاد*,دانش عصمت,آزادفلاح پرويز
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

هدف: هدف پژوهش تعيين تاثير رفتار درمانگري شناختي بر بهبود کيفيت زندگي بيماران دچار سرطان بود.
روش: روش پژوهش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پيگيري بود. آزمودني ها 30 بيمار دچار سرطان بودند که از ميان بيماران مراجعه کننده به مراکز شيمي درماني و درمانگاه هاي منتخب آنکولوژي زاهدان اتنخاب و به صورت تصادفي در دو گروه 15 نفري آزمايش و گواه جايگزين شدند. گروه آزمايش 9 جلسه 60 دقيقه اي 1 جلسه در هفته متغير مستقل، رفتار درمانگري شناختي را دريافت کرد. در گروه گواه مداخلات روان-شناختي صورت نگرفت. ابزار پژوهش ويراست سوم پرسشنامه کيفيت زندگي سازمان پژوهش هاي اروپايي (آرونسون، 1987) بود که سه مقياس حيطه کلي علائم/کيفيت زندگي، مقياس عملکردي و مقياس علائم را مي سنجد و هر يک از اين مقياس ها نيز چندين ابعاد را ارزيابي مي کند. براي تحليل داده ها از کوواريانس استفاده شد.
يافته ها: نتايج حاکي از بهبودي و تفاوت معني دار گروه آزمايش در تمامي ابعاد مقياس هاي کيفيت زندگي در مقايسه با گروه گواه بود. همچنين وضعيت بهتر آن ها را در ابعاد ايفاي نقش، عملکرد هيجاني، شناختي و اجتماعي مقياس عملکردي نسبت به گروه گواه نشان داد. پيگيري بعد از 2 ماه، نتايج به دست آمده در دو گروه را تاييد کرد.
نتيجه گيري: رفتار درمانگري شناختي باعث بهبود کيفيت زندگي و عملکرد بيماران دچار سرطان مي شود. بنابراين از اين روش مي توان در مراکز آنکولوژي به عنوان يک درمان تکميلي در کنار درمان هاي پزشکي سود جست و از طرفي از نقش اساسي آن در بهبود ارتباط پزشک و بيمار بهره مند شد.

 
كليد واژه: رفتار درمانگري شناختي، سرطان، کيفيت زندگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 2 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):24-36.
 
رابطه نظام هاي مغزي- رفتاري و برخي عوامل جمعيت شناختي با ابتلا به بيماري هاي قلبي- عروقي
 
چوبدار مريم,باباپورخيرالدين جليل,زميني سهيلا*
 
* دانشگاه پيام نور شبستر
 
 

هدف: هدف اين مطالعه تعيين رابطه نظام هاي مغزي- رفتاري و برخي عوامل جمعيت شناختي با ابتلا به بيماري هاي قلبي- عروقي بود.
روش: روش پژوهش از نوع پس رويدادي و جامعه آماري حدود 360 نفر از بيماران قلبي- عروقي 20 تا 40 ساله بيمارستان شهيد مدني شهر تبريز بود. نمونه آماري پژوهش شامل 122 نفر كه 62 نفر از آن ها سالم و 60 نفر بيمار قلبي بودند، كه به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شدند. ابزار سنجش اين پژوهش مقياس بازداري/ فعال سازي رفتاري كارور و وايت (1994) و پرسشنامه جمعيت شناختي محقق ساخته بود.
يافته ها: نتايج پژوهش نشان دهنده عدم تفاوت بين افراد سالم و بيمار در نظام فعال سازي رفتاري، و تفاوت آن ها در نظام بازداري رفتاري بود. به علاوه نتايج آزمون تحليل واريانس نشان داد که جنس اثر معناداري در هيچ يک از نظام هاي مغزي- رفتاري ندارد. نتايج رگرسيون لوجستيك نشان داد كه وزن و سن مي توانند پيش بيني كننده بيماري قلبي باشند و همچنين احتمال ابتلا به بيماري قلبي در مردان بيشتر از زنان است.
نتيجه گيري: با توجه به اين که ممکن است افراد سالم و بيمار در نظام بازداري رفتاري تفاوت داشته باشند، از فعاليت سيستم بازداري رفتاري مي توان به عنوان مولفه مناسبي در تحليل روان شناختي بروز بيماري هاي قلبي- عروقي سود جست. پيشنهاد مي شود با شناسايي نوع نظام هاي مغزي- رفتاري به ويژه نظام بازداري رفتاري افراد و آگاهي آن ها نسبت به اين نوع ويژگي، آن ها را در جهت بهبود سبک زندگيشان سوق داد و بدين وسيله بروز بيماري هاي قلبي- عروقي را در آن ها کاهش داد.

 
كليد واژه: بيماري قلبي- عروقي، عوامل جمعيت شناختي، نظام هاي مغزي- رفتاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):37-47.
 
اثربخشي تحول راهبرد خود نظم دهي بر عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال کمبود توجه بيش فعالي
 
علي بخشي سيده زهرا*,آقايوسفي عليرضا,زارع حسين,بهزادي پور ساره
 
* دانشگاه پيام نور تهران
 
 

هدف: پژوهش حاضر با هدف ميزان اثربخشي تحول راهبرد خود نظم دهي بر عملکرد نوشتن دانش آموزان دچار اختلال کمبود توجه بيش- فعالي صورت گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع آزمايشي و جامعه آماري کليه دانش آموزان پايه سوم تا پنجم ابتدايي شهر شيراز به تعداد 8652 نفر بود. به منظور انجام اين پژوهش، تعداد 20 دانش آموز دچار اختلال بيش فعالي پس از اجراي آزمون هاي تشخيصي (آزمون هوشي وکسلر کودکان (1385)، پرسشنامه علائم کودکان استوني بروک (1994) و آزمون اختلال نوشتن فلاح چاي (1384) به شيوه نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي به طور تصادفي انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. راهبردهاي خود نظم دهي به آزمودني هاي گروه آزمايش به مدت 10 جلسه 1 ساعته هفته اي يک جلسه آموزش داده شد، گروه گواه مداخله اي دريافت نکرد. داده هاي به دست آمده با استفاده از روش آماري کوواريانس تحليل شد.
يافته ها: نتايج به دست آمده نشان داد عملکرد نوشتن آزمودني هاي گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه به طور معناداري بهبود يافته و خطاهاي املاي آن ها کم شده است. پيگيري پس از گذشت 3 ماه نيز مويد پايداري آموخته ها بود.
نتيجه گيري: بر مبناي نتايج اين پژوهش راهبردهاي خود نظم دهي سبب كاهش خطاهاي املاي دانش آموزان دچار کمبود توجه بيش فعالي مي شود. بنابراين مي توان به مربيان اين کودکان، مشاوران و روان شناسان پيشنهاد نمود که با استفاده از اين راهبردها براي بهبود عملکرد نوشتن دانش آموزان داراي اختلال نوشتن بکوشند.

 
كليد واژه: بيش فعالي، دانش آموزان، راهبردهاي خود نظم دهي، عملکرد نوشتن، کمبود توجه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 4 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):48-65.
 
رابطه ارزش ها و شخصيت مديران با شايسته سالاري، مشاركت شهروندي و بيگانگي سازماني در سازمان هاي ديوان سالار و سنتي
 
كاظمي مليحه السادات*,عريضي حميدرضا,گل پرور محسن
 
 
 

هدف: هدف پژوهش حاضر تعيين رابطه بين نظام ارزشي مديران و ويژگي هاي شخصيتي آن ها با سه متغير مشاركت شهروندي، نگرش به شايسته سالاري و بيگانگي سازماني بود.
روش: روش پژوهش زمينه يابي بود. بدين منظور از ميان مجموعه 1870 نفري مديران و سرپرستان سازمان هاي ديوان سالار 288 نفر و از ميان مجموعه 1100 نفري مديران و سرپرستان سازمان هاي صنعتي 155 نفر به طور تصادفي طبقه اي انتخاب و روابط مذكور در اين دو نوع سازمان بررسي و مقايسه شد. نظام ارزشي مديران با پرسشنامه ارزش هاي شوارتز (1994) و ويژگي هاي شخصيتي مديران با نسخه كوتاه پرسشنامه شخصيتي نئو (کاستا و مک-کري، 1985)، مشاركت شهروندي با پرسشنامه آلموند و وربا (1963)، نگرش به شايسته سالاري با پرسشنامه پيرس و تسيو (1994) و بيگانگي سازماني با يك پرسشنامه 4 سوالي پژوهشگر ساخته ارزيابي شد. به منظور بررسي روابط بين متغيرها از ضريب همبستگي پيرسون و به منظور مقايسه دو نوع سازمان از
z فيشر استفاده شد.
يافته ها: بر اساس نتايج به دست آمده تفاوت هاي معناداري بين سازمان هاي ديوان سالار و سنتي و نيز روابط معناداري بين نظام ارزشي و ويژگي هاي شخصيتي با متغيرهاي ملاك به دست آمد.
نتيجه گيري: با توجه به اين نتايج به نظر مي رسد سازمان هاي ديوان سالار بيشتر ماهيتي انسان گرايانه دارند. بنابراين پيشنهاد مي شود که برنامه هاي اصلاحي در سازمان هاي سنتي اجرا شود كه معطوف به ساختار و فرهنگ سازماني و مبني بر ترويج و ترغيب ارزش هاي جهاني بودن، خيرخواهي و خودرهبري و افزايش انعطاف پذيري است. اين پژوهش پاسخ مشخصي در اختيار مسوولين قرار مي دهد که در بدو استخدام، در گزينش اوليه کارکنان، پس از استخدام، مراحل بالاتر، هنگام ارتقا و در مديريت افراد نخبه مي توان از اين نتايج استفاده کرد.

 
كليد واژه: ارزش ها، بيگانگي سازماني، ديوان سالار، سازمان هاي سنتي، شايسته سالار، شخصيت مديران، مشاركت شهروندي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):66-83.
 
اثربخشي برنامه آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر بر عزت نفس و توانايي حل مساله آن ها
 
سيفي گندماني محمدياسين*,شقاقي فرهاد,كلانتري ميبدي سارا
 
* دانشگاه پيام نور
 
 

هدف: اين پژوهش با هدف تعيين تاثير برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عزت نفس و توانايي حل مساله در دانش آموزان دختر سال اول راهنمايي شهرستان بروجن در سال تحصيلي 89-88 انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمايشي با پيش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. در اين پژوهش از 1720 دانش آموز دختر اول راهنمايي، دو کلاس به روش تصادفي خوشه اي چندمرحله اي انتخاب و آزمودني ها به صورت تصادفي در دو گروه آزمايش و گواه جايگزين شدند. هر دو گروه پرسشنامه سبک هاي حل مساله لانگ و کسيدي (1996) و عزت نفس کوپر اسميت (1967) را تکميل کردند و سپس برنامه فلسفه، به کودکان گروه آزمايش به مدت 15 جلسه، هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. به گروه گواه آموزشي در اين زمينه ارائه نشد. در پايان دوره مجددا هر دو گروه پرسشنامه هاي مذکور را تکميل کردند. نتايج با روش تحليل کوواريانس تحليل شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد برنامه مذکور به طور معناداري عزت نفس گروه آزمايش را افزايش داده و از سوي ديگر به افزايش معنادار استفاده از سبک حل مساله مساله مدار و کاهش معنادار در سبک هيجان مدار منجر شده است.
نتيجه گيري: اين برنامه مي تواند در بهبود مهارت هاي شناختي و اجتماعي دانش آموزان موثر واقع شود هدف از برنامه آموزش فلسفه به كودكان اين است كه كودكان تبديل همانگونه سازندگان آن معتقدند هدف اين برنامه اين است کودکان، انسان هايي متفكرتر، انعطاف پذيرتر، باملاحظه تر و منطقي تر شوند.

 
كليد واژه: آموزش برنامه فلسفه، حل مساله، دانش آموزان دختر، عزت نفس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : روان شناسي كاربردي تابستان 1390; 5(2 (پياپي 18)):97-110.
 
رابطه بين مكانيزم هاي دفاعي با تجربه و ابراز خشم در دانشجويان دختر
 
جواهري كامل عابدين*,قنبري سعيد,زرندي عليرضا
 
 
 

هدف: هدف پژوهش تعيين رابطه بين مکانيزم هاي دفاعي، تجربه و ابراز خشم در يک نمونه دانشجويي بود.
روش: روش پژوهش همبستگي و جامعه آماري کليه دانشجويان دختر مشغول به تحصيل سال 89-1388 دوره کارشناسي دانشگاه شهيد بهشتي به تعداد 4200 نفر بود که از ميان آن ها 213 نفر به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه مکانيزم هاي دفاعي باند و همكاران (1983) و نسخه شماره 2 پرسشنامه بروز خشم زمينه اي- خصلتي اسپيلبرگر (1986) را تکميل کردند. براي تحليل داده ها از فراواني، ميانگين، انحراف معيار، ضريب همبستگي و تحليل رگرسيون استفاده شد.
يافته ها: يافته ها نشان داد مکانيرم دفاعي رشديافته با تجربه و مهار خشم رابطه مثبت و با ابراز خشم و برخي زيرمقياس هاي آن از جمله بروز كلامي و جسماني خشم، خلق و خو و واكنش خشمگينانه رابطه منفي دارد و مکانيزم هاي دفاعي رشد نايافته و روان آزرده با تجربه و مهار خشم رابطه منفي و با ابراز خشم و زيرمجموعه هاي آن رابطه مثبت دارد.
نتيجه گيري: افرادي که از مکانيزم هاي دفاعي رشديافته استفاده مي کنند مي توانند احساس هاي خود از جمله خشم را تجربه کنند و به همين خاطر، خشم خود را بهتر مي توانند مهار مي کنند. اما افرادي که از مکانيزم هاي دفاعي رشد نايافته و روان آزرده استفاده مي کنند از تجربه احساس هاي خويش اجتناب مي کنند که به معناي از بين رفتن آن احساس نيست بلکه اين احساس ناديده گرفته شده، به شكل رفتارهايي برون ريزي مي شود كه گاهي خارج از کنترل آن ها است. بنابراين بايد افراد را براي استفاده از مکانيزم هاي دفاعي رشديافته آموزش داد.

 
كليد واژه: ابراز خشم، تجربه خشم، مکانيزم هاي دفاعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 1 : روان شناسي كاربردي بهار 1390; 5(1 (پياپي 17)):7-23.
 
نقش واسطه اي خودشيفتگي در رابطه بين همدلي و کيفيت روابط بين شخصي
 
بشارت محمدعلي*,خدابخش محمدرضا,فراهاني حجت اله,رضازاده سيدمحمدرضا
 
* دانشگاه تهران
 
 

هدف: هدف پژوهش حاضر تعيين نقش واسطه اي خودشيفتگي در رابطه بين همدلي و کيفيت روابط بين شخصي بود.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگي و جامعه آماري کليه دانشجويان ساکن خوابگاه هاي دانشگاه تهران در سال تحصيلي 1389-1388 بود که از ميان آن ها 609 دانشجو (165 پسر، 399 دختر، 45 نفر جنس اعلام نشده) در اين پژوهش شرکت و مقياس همدلي عاطفي علي و همکاران (2009)، مقياس مشکلات بين شخصي هرويتز و همکاران (1988) و مقياس شخصيت خودشيفته راسکين و تري (1988) را تکميل کردند. از ضريب همبستگي براي تحليل داده ها و از ماتريس واريانس - کوواريانس به عنوان داده ورودي و الگويابي معادلات ساختاري (تحليل مسير) براي آزمون الگوي فرضي پژوهش استفاده شد.
يافته ها: نتايج نشان داد که الگوي فرضي اوليه با داده هاي مشاهده شده، برازش مطلوب دارد. ضرايب تمامي مسيرها در الگوي فرضي معنادار بود. همبستگي همدلي با کيفيت روابط بين شخصي مثبت و همبستگي خودشيفتگي با کيفيت روابط بين شخصي منفي بود. الگويابي معادلات ساختاري نشان دهنده تاثيرگذاري غيرمستقيم همدلي بر کيفيت روابط بين شخصي از طريق خودشيفتگي بود.
نتيجه گيري: از آن جايي که همدلي و خودشيفتگي ميزان بالايي از تغييرپذيري کيفيت روابط بين شخصي را تبيين مي نمايد مي توان توجه به اين عوامل را در کيفيت روابط بين شخصي مهم دانست.

 
كليد واژه: خودشيفتگي، کيفيت رابطه بين شخصي، همدلي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 2 : روان شناسي كاربردي بهار 1390; 5(1 (پياپي 17)):24-40.
 
رابطه عوامل شخصيت با گرايش به خشونت: نقش ميانجيگر پايگاه هاي هويت
 
زاده محمدي علي*,احمدآبادي زهره,ملكي قيصر
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

هدف: هدف مطالعه حاضر تعيين رابطه بين پنج عامل شخصيت و گرايش به خشونت، به علاوه شناسايي نقش پايگاه هاي هويت به عنوان متغيري بود که ممکن است در اين بين اثر ميانجيگر داشته باشد.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگي و جامعه شامل دانشجويان مجرد مشغول به تحصيل در دو مقطع کارشناسي و دکتراي حرفه اي در دانشگاه هاي دولتي شهر تهران بود که 458 نفر (267 دختر و 218 پسر) از آنان با روش نمونه گيري طبقه اي و در دسترس انتخاب شدند و نسخه کوتاه سياهه پنج عامل بزرگ شخصيت مک کرا و کاستا (1987)، پرسشنامه گسترش يافته سنجش هويت من آدامز (
يافته ها: از بين ابعاد شخصيت، روان آزرده خويي رابطه اي مثبت و باز بودن، موافقت پذيري و وجداني بودن رابطه اي منفي با گرايش به خشونت نشان داد. تحليل مسير نشان داد که مسيرهاي روان آزرده خويي و وجداني بودن به گرايش به خشونت با واسطه هويت سردرگم و مسيرهاي برون گرايي و باز بودن به گرايش به خشونت با واسطه هويت زودرس معني دارند.
نتيجه گيري: يافته هاي مطالعه حاضر رابطه بين شخصيت و گرايش به خشونت را تاييد مي کند. به علاوه، اثبات نقش تعديل کنندگي هويت در رابطه با شخصيت و خشونت، مي تواند باعث بسط و گسترش مباني پژوهشي و نظرياتي اين حوزه شود.

 
كليد واژه: پايگاه هاي هويت، خشونت، شخصيت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  8:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها