مقالات روانشناسی

هدف كلي اين پژوهش تعيين تاثير يك دوره فعاليت هوازي بر ميزان اختلالات خلقي (افسردگي و شيدايي) دانش آموزان 15 تا 18 ساله است. منظور از اختلالات خلقي در اين پژوهش تغيير خلق نسبتا ثابت و دايمي همراه با تغييرات مشخص در تفكر، رفتار و نگرش است كه انواع آن افسردگي، نيمه شيدايي و شيدايي است. اين پژوهش از نوع نيمه تجربي و به صورت ميداني انجام شده است. جامعه آماري اين پژوهش كليه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان شيراز در سال تحصيلي 84 ـ 83 بوده است. حجم جامعه بر اساس اعلام اداره كل آموزش و پرورش شيراز در زمان پژوهش 27943 نفر بوده است. به صورت تصادفي خوشه اي 414 نفر از جامعه اصلي انتخاب و پرسشنامه اختلالات خلقي بين آنها توزيع و پس از تكميل جمع آوري شد. 72 نفر از نمونه هاي مورد پژوهش علايم افسردگي يا شيدايي داشتند كه به صورت تصادفي ساده از بين آنها 40 نفر انتخاب و بر اساس نتايج آزمون مقدماتي در 4 گروه همتاسازي شدند. گروه آزمايش افسردگي، گروه گواه افسردگي، گروه آزمايش شيدايي و گروه گواه شيدايي . ابزار اندازه گيري اين پژوهش پرسشنامه شخصيتي چندوجهي مينه سوتا موسوم به (فرم كوتاه) بوده است. اين پرسشنامه 71 سوال شامل 8 مقياس باليني و 3 مقياس روايي دارد. روايي و پايايي اين پرسشنامه مورد تاييد قرار گرفته است.
پس از آزمون مقدماتي، گروههاي آزمايش 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45 دقيقه در فعاليتهاي منتخب هوازي با شدت 55 تا 65 درصد حداكثر اكسيژن مصرفي شركت كردند. پس از اتمام دوره آزمايش از هر 4 گروه آزمون نهايي مجدد به عمل آمد و با استفاده از تحليل كوواريانس نتايج زير حاصل شد: بين ميانگين نمرات افسردگي پيش آزمون و پس آزمون گروه آزمايش تفاوت معنادار مشاهده گرديد. به عبارت ديگر تمرينات هوازي منتخب به طور معناداري در كاهش افسردگي موثر بوده است (P<0.001).
همچنين بين ميانگين نمرات شيدايي پيش آزمون و پس آزمون گروه آزمايش تفاوت معناداري مشاهده گرديد. به عبارت ديگر فعاليتهاي هوازي منتخب به طور معناداري در كاهش شيدايي موثر بوده است (P<0.001).

 نسخه قابل چاپ

هدف از اجراي اين پژوهش مقايسه ميزان فرسودگي شغلي پزشكان جراح عمومي و متخصص داخلي شهر اصفهان در سال 1383 بود. بدين منظور 35 نفر از پزشكان جراح عمومي و 35 نفر از متخصصان داخلي به صورت تصادفي ساده از فهرست سازمان نظام پزشكي استان اصفهان انتخاب شدند و پرسشنامه هاي جمعيت شناختي، فرسودگي شغلي مسلش و جكسون و پرسشنامه محقق ساخته خشنودي شغلي در مورد آنها اجرا شد. ضريب پايايي اين دو پرسشنامه 8/0 محاسبه و ضريب روايي همزمان بين نمرات دو پرسشنامه برابر با -0.65 محاسبه گرديد. در رابطه با فرضيه هاي پژوهش فرض شد كه بين ميانگين هاي نمرات كل فرسودگي شغلي و زيرمقياس هاي دو گروه پزشكان تفاوت وجود دارد. نتايج تحليل واريانس چندمتغيره نشان داد كه ميانگين نمرات كل فرسودگي شغلي پزشكان جراح عمومي به طور معناداري بيشتر از متخصصان داخلي بود. (P=0.001). همچنين خستگي عاطفي (P=0.001)، عملكرد فردي (P=0.005) و خشنودي شغلي (P=0.029) پزشكان جراح عمومي بيشتر از متخصصان داخلي بود. در ضمن ميانگين نمرات كل فرسودگي شغلي پزشكان زن به طور معناداري بيشتر از پزشكان مرد بود. ولي تفاوت معناداري بين ميانگين نمرات مسخ شخصيت پزشكان جراح عمومي و متخصصان داخلي مشاهده نشد (P=0.021). همچنين خستگي عاطفي (P=0.001) و خشنودي شغلي (P=0.001) پزشكان زن بيشتر از پزشكان مرد بود، ولي تفاوت معناداري بين ميانگين نمرات مسخ شخصيت و عملكرد فردي پزشكان زن و مرد وجود نداشت. در نهايت با توجه به يافته ها، پيشنهادهايي براي پژوهشگران آتي و پزشكان جراح عمومي و متخصص داخلي ارايه گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين پژوهش بررسي تاثير آموزش گروهي به شيوه هاي رفتاري و رفتاري شناختي بر عزت نفس دانشجويان خوابگاه دانشگاه اصفهان بوده است. به منظور دستيابي به اين هدف 30 نفر از دانشجويان خوابگاه از طريق نمونه گيري داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفي در سه گروه (دو گروه آزمايش و يك گروه گواه) قرار گرفتند. گروه هاي آزمايشي به طور جداگانه به مدت 8 جلسه آموزش شناختي ـ رفتاري و رفتاري عزت نفس ديدند. ابزار اين پژوهش آزمون عزت نفس اليس پوپ است كه پايايي و روايي آن تاييد شده است.
نتايج تحليل واريانس حاكي از اثربخشي شيوه هاي مختلف آموزش و افزايش معنادار عزت نفس بود. به عبارت ديگر شيوه هاي رفتاري و رفتاري ـ شناختي با رويكرد گروهي باعث افزايش عزت نفس دانشجويان خوابگاه شد (P<0.005). نتايج نشان داد كه آموزش شناختي ـ رفتاري موثرتر از آموزش رفتاري بوده است و اين تاثير از نظر آماري معنادار بوده است (P<0.005). همچنين تفاوت ميانگين هاي نمرات عزت نفس سه گروه رفتاري شناختي و رفتاري و گروه گواه در پيگيري پايدار بوده است (P<0.005).

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به بررسي متغيرهاي شناختي، انگيزشي و شخصيتي به عنوان پيش بين هاي بروز استعدادهاي درخشان در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز پرداخته است. آزمودني هاي اين پژوهش را 204 دانشجوي عادي و 197 دانشجوي استعدادهاي درخشان تشکيل مي دهند، که با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي از بين دانشجويان عادي و استعدادهاي درخشان دانشگاه شهيد چمران انتخاب شدند و به وسيله 5 مقياس، شامل: آزمون هوشي کتل، آزمون خلاقيت عابدي، فرم کوتاه مقياس شخصيتي نئو، آزمون هوش هيجاني بار - آن و پرسشنامه راهبردهاي انگيزشي يادگيري مورد سنجش قرار گرفتند. در اين پژوهش، براي تحليل داده ها از روش تحليل مميز استفاده شده است. نتيجه هاي به دست آمده نشان داد، به جز هوش شناختي، متغيرهاي هوش هيجاني، خلاقيت، شخصيت و راهبردهاي انگيزشي يادگيري، و همچنين ترکيب خطي اين متغيرها، پيش بين هاي بروز استعدادهاي درخشان در دانشجويان دانشگاه شهيدچمران مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

هدف از انجام اين پژوهش بررسي اثربخشي فرايند حل مساله خلاق (CPS)، به عنوان يک راهبرد آموزشي، بر افزايش تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران بود. آموزش فرايند CPS (با استفاده از دوازده تکنيک خلاقيت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادي) به عنوان متغير مستقل و تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري به عنوان متغيرهاي وابسته بودند. پژوهش حاضر يک طرح آزمايش ميداني با پيش آزمون - پس آزمون و پيگيري با گروه گواه بود. ابزار اين پژوهش شامل پرسشنامه هاي تفکر علمي ليانگ و همکاران، خلاقيت عابدي و نوآوري کولز و واندن بروک بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانشجوي پسر و دختر دوره کارشناسي، دانشگاه شهيد چمران در سال تحصيلي 88-1387 بود که با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب و به دو گروه آزمايش و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش فرايند CPS از هر دو گروه آزمايش و گواه پيش آزمون هاي تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري گرفته شد. سپس، به گروه آزمايش فرايند CPS آموزش داده شد و به گروه گواه هيچ آموزشي ارايه نشد. پس از اتمام دوره آموزشي بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهايت، پس از 6 هفته از اتمام دوره آموزشي دوباره از هر دو گروه آزمون هاي تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري، به عنوان پيگيري، گرفته شد. نتيجه تحليل کوواريانس چند متغيري (مانکوا) نشان داد که آموزش فرايند CPS باعث افزايش معني دار تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري در دانشجويان مي شود. همچنين، نتيجه تحليل کوواريانس چند متغيري با سنجش هاي تکراري نشان داد که اثر آموزش فرايند CPS در طول زمان بر تفکر علمي، خلاقيت و نوآوري دانشجويان اثر پايدار دارد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين پژوهش اثربخشي آموزش به شيوه شناختي - رفتاري بر بهبود عملکرد خانواده زوج هاي ناسازگار واحد مرکزي 148 بهزيستي تهران بود. طرح پژوهش‏، طرح آزمايشي گروه گواه با پيش آزمون و پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه در اين تحقيق شامل همه زوجيني بود که در سال 1388 به مرکز مشاوره بهزيستي شماره 148 تهران مراجعه کردند و داراي مشکلات زوجي از قبيل، مشکل ارتباطي، روابط سرد و خشک و غيره بودند. 30 زوج بر اساس مصاحبه، با توجه به مدل مک مستر (1978) به طور تصادفي ساده انتخاب شدند. اين 30 زوج به طور تصادفي به دو گروه آزمايش و گواه (در هر گروه 15 زوج) تقسيم شدند. ابزار پژوهش، آزمون عملکرد خانواده (FAD) بود. روش کار به اين گونه بود که ابتدا از تمام زوجين پيش آزمون (آزمون عملکرد خانواده) به عمل آمد، و پس از اين که زوجين گروه آزمايش در 8 جلسه آموزشي شرکت کردند از تمام زوجين پس آزمون به عمل آمد. نتيجه ها نشان داد مداخله آزمايشي (آموزش به شيوه شناختي - رفتاري)، بر بهبود روابط زناشويي و عملکرد خانواده زوجين تاثير دارد.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به منظور بررسي سيستم هاي مغزي - رفتاري (سيستم فعال ساز رفتاري، سيستم بازداري رفتاري و سيستم جنگ و گريز) به عنوان متغيرهاي پيش بين تيپ هاي شخصيتي A، C و D در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز اجرا گرديد. نمونه شامل 273 دانشجوي کارشناسي ارشد و دکتري دانشگاه شهيد چمران اهواز بود، که به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در اين پژوهش شامل پرسشنامه هاي گري – ويلسون (GWPQ)، تيپ (TAQ) A، تيپ شخصيتي (TCPI) C و تيپ (DS14) D بود. در اين پژوهش به منظور تحليل داده ها از همبستگي متعارف استفاده شد. يافته ها نشان مي دهد که ترکيب خطي تيپ هاي شخصيتي C، A و D به وسيله ترکيب خطي سيستم هاي مغزي - رفتاري (سيستم فعال ساز رفتاري، سيستم بازداري رفتاري و سيستم جنگ و گريز) قابل پيش بيني است. طبق تابع متعارف اول در اين پژوهش، به ترتيب تيپ هاي شخصيتي A  C ،وD به وسيله سيستم هاي بازداري رفتاري و جنگ و گريز قابل پيش بيني هستنند. همان طور که نتيجه ها نشان دادند، تيپ هاي شخصيتيA ،C  و D به وسيله سيستم هاي مغزي - رفتاري متفاوتي قابل پيش بيني هستند. با توجه به اين نتيجه ها اين سه تيپ شخصيتي از اين نظر از هم قابل تميز و تفکيک هستند.

 نسخه قابل چاپ

خشنودي شغلي به عنوان واکنش هاي شناختي، دروني و ارزيابي کننده افراد نسبت به شغل شان، تحت تاثير عامل هاي مختلفي از قبيل ميزان درآمد، شرايط فيزيکي محيط کار، نوع روابط حاکم بر محيط کار و ... مي باشد. با اين حال عامل بسيار مهمي که تحقيقات اندکي در کشور ما در مورد آن انجام گرفته، نقش عامل هاي شخصيتي در خشنودي شغلي است. لذا تحقيق حاضر به بررسي رابطه بين مدل پنج عاملي شخصيت و خشنودي شغلي مي پردازد. بدين منظور تعداد 370 نفر از کارکنان کارخانه تراکتورسازي ايران از طريق نمونه گيري تصادفي طبقه اي از 12 حوزه شغلي به عنوان نمونه تحقيق انتخاب شدند و پرسشنامه NEO-FFI براي ارزيابي شخصيت و پرسشنامهJDI  جهت ارزيابي خشنودي شغلي اجرا شد. آزمون فرضيه ها نشان داد که ابعاد با وجدان بودن، برون گرايي و دلپذير بودن همبستگي مثبتي با خشنودي شغلي دارند. اما بعد روان رنجورخويي همبستگي منفي معنادار با خشنودي شغلي دارد. در تحقيق حاضر هيچ رابطه معناداري بين بعد انعطاف پذيري و خشنودي شغلي به دست نيامد. نتيجه تحليل رگرسيون خطي چندگانه جهت تعيين نقش عامل هاي شخصيتي پنجگانه در پيش بيني و تبيين خشنودي شغلي نشان داد که بعد باوجدان بودن ((R² adj=0.09، روان رنجورخويي ( (R² adj=0.02و انعطاف پذيري ( (R² adj=0.01به ترتيب مهم ترين پيش بيني کننده هاي خشنودي شغلي هستند. بنابراين 12.3 درصد واريانس خشنودي شغلي در تحقيق حاضر توسط عامل هاي شخصيتي تبيين مي شود.

 نسخه قابل چاپ

هـدف پژوهش حاضر بررسي نقش منبع کنترل دروني، تحمل ابهام، عزت نفس، خودکارآمدي، خودشکوفايي، خطرپذيري و نوآوري به عنوان پيش بين هاي موفقيت و شکست مديران واحدهاي توليدي در کارآفريني بود. نمونه اين پژوهش شامل 190 مدير (105 مدير موفق و 85 مدير ناموفق از نظر کارآفريني) بود، که به صورت تصادفي از واحدهاي توليدي استان هاي مرکزي و اردبيل انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از مقياس منبع کنترل دروني، مقياس تحمل ابهام، مقياس خودکارآمدي، مقياس خودشکوفايي، مقياس عزت نفس و پرسشنامه شخصيتي استفاده شده است. در اين پژوهش براي تجزيه و تحليل داده ها از روش تحليل مميز استفاده شد. نتيجه هاي به دست آمده از معادله تابع مميز، فرضيه پژوهش را تاييد کرد و يافته ها نشان دادند که مديران موفق و ناموفق در کارآفريني را مي توان از روي متغيرهاي شخصيتي پيش بيني کرد. نتيجه هاي به دست آمده و مدل ارايه شده توسط اين پژوهش مورد بحث قرار خواهد گرفت.

 نسخه قابل چاپ

هدف از تحقيق حاضر، بررسي رابطه عزت نفس، انگيزه موفقيت و اضطراب کلاس زبان خارجي با عملکرد دانشجويان در درس زبان انگليسي بود. 198 دانشجوي مقطع کارشناسي رشته روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز در اين تحقيق به عنوان نمونه تحقيق شرکت کردند. در اين تحقيق چهار پرسشنامه شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسميت، پرسشنامه انگيزه موفقيت، پرسشنامه اضطراب کلاس زبان خارجي، و پرسشنامه انگيزش تحصيلي مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي و آمار استنباطي شامل ضريب همبستگي ساده و رگرسيون چندگانه به منظور تبين روابط بين متغيرها استفاده گرديد. يافته هاي تحقيق نشان داد که بين عزت نفس و عملکرد در زبان خارجي دانشجويان رابطه مثبت معني دار وجود دارد. همچنين بين انگيزه موفقيت و عملکرد در زبان خارجي دانشجويان رابطه مثبت معني دار وجود دارد. نتيجه هاي نيز نشان دادند که بين اضطراب کلاس زبان خارجي و عملکرد در زبان خارجي رابطه منفي معني دار وجود دارد. نتيجه هاي رگرسيون نيز نشان دادند که بهترين متغير هاي پيش بيني کننده عملکرد در زبان خارجي انگيزه موفقيت و اضطراب کلاس زبان بودند.

 نسخه قابل چاپ

سرسختي روان شناختي يک ساختار شخصيتي محافظت کننده در مقابل فشارهاي زندگي است، که در قالب يک سازه سه مولفه اي مرکب از تعهد، کنترل و مبارزه جويي توسط کوباسا مفهوم سازي شده است. نقش اين ويژگي در پژوهش هاي گوناگوني تاييد شده، اما زمينه هاي شکل گيري و پيشايندهاي محيطي آن کم تر مورد مطالعه بوده است. اين پژوهش به منظور شناسايي عملکردهاي (تعاملات خانوادگي) مرتبط با سرسختي در يک نمونه 324 نفري (170 دختر و 154 پسر) از دانش آموزان دوره سه ساله متوسطه شهر کرمانشاه انجام شده است. براي سنجش تعاملات خانوادگي، مقياس 75 پرسشي عملکرد خانواده برنارد بلوم (FFS) که پانزده بعد از عملکرد خانواده را مي سنجد، و براي سنجش سرسختي، مقياس 45 پرسشي سرسختي نوجوانان (AHS) که سه مولفه سرسختي را مي سنجد، به کار رفته است. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه آزمون، تحليل شدند. و شواهد لازم دال بر وجود ارتباط معني دار بين عملکرد خانواده و سرسختي به دست آمده است. يافته ها نشان دهنده آن است که براي پيش بيني نمره هاي سرسختي، ضريب هاي ابعاد سبک خانواده آزادمنش، جامعه پذيري خانواده، سبک خانواده قانون مند و انعطاف پذيري خانواده معني دار بوده اند. يافته هاي اين پژوهش اهميت تعاملات مثبت در خانواده و ضرورت اجتناب از تعاملات منفي را متذکر شده و ره گشاي ياوران خانواده براي راهنمايي و اصلاح تعاملات آنها مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين تحقيق بررسي تاثير چارچوب گذاري دروني و بيروني هدف و سبک ارتباطي کنترل کننده دروني، کنترل کننده بيروني و حمايت کننده خود پيروي بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر پايه پنجم ابتدايي آموزش و پرورش ناحيه 2 شهر قزوين بود. براي اين منظور از يک طرح عاملي 2 × 3 استفاده شد. آزمودني ها 147 نفر بودند که با روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب و در شش گروه آزمايشي و يک گروه گواه به صورت تصادفي جايگزين شدند. ابتدا يادگيري مطالب کتبي بر حسب دست يابي به يک هدف دروني (سلامت) در برابر يک هدف بيروني (ظاهر جسمي) چارچوب گذاري شد، و سپس به يک شيوه حمايت کننده خود پيروي يا کنترل کننده دروني يا کنترل کننده بيروني ارايه شدند. در ارتباط با عملکرد تحصيلي، هم يادگيري مفهومي و هم يادگيري طوطي وار مورد سنجش قرار گرفت. نتيجه هاي به دست آمده از تحليل واريانس چند متغيري داده ها نشان داد که چارچوب گذاري دروني هدف در مقايسه با چارچوب گذاري بيروني هدف، پردازش مفهومي مطالب يادگيري را افزايش مي دهد. علاوه بر اين، دانش آموزاني که براي تعقيب اين محتواهاي هدف، يک سبک ارتباطي حمايت کننده خود پيروي را تجربه کردند در مقايسه با دانش آموزاني که تحت فشار دروني يا بيروني قرار گرفتند، يادگيري مفهومي بيشتري نشان دادند. با اين وجود، چنين نتيجه هايي براي يادگيري طوطي وار ديده نشد. به نظر مي رسد که بافت هاي کنترل کننده دروني، کنترل کننده بيروني و محتواي هدف بيروني به طور برابر با بافت هاي حمايت کننده خود پيروي و هدف دروني در پيشبرد يادسپاري تحت الفظي مطالب يادگيري موثر باشند.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه عدالت سازماني ادراک شده (عدالت توزيعي، عدالت رويه اي، عدالت بين فردي، عدالت اطلاعاتي) و انگيزه هاي رفتار مدني سازماني (انگيزه علاقه به سازمان، انگيزه ارزش هاي اجتماع يار، انگيزه مديريت برداشت) با رفتار مدني سازماني (رفتار مدني سازماني معطوف به فرد و رفتار مدني سازماني معطوف به سازمان) انجام گرفت. در اين پژوهش 200 نفر از کارکنان يک سازمان صنعتي با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش، پرسشنامه هاي عدالت سازماني، انگيزه هاي رفتار مدني سازماني و رفتار مدني سازماني را تکميل نمودند. نتايج نشان دادند که بين انواع عدالت سازماني با رفتارهاي مدني سازماني (فردي و سازماني) همبستگي مثبت وجود دارد. نتايج همچنين حاکي از رابطه اي مثبت بين انگيزه هاي رفتار مدني سازماني با رفتارهاي مدني سازماني (فردي و سازماني) بودند. نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نيز نشان دادند که در پيش بيني رفتار مدني سازماني معطوف به سازمان، متغيرهاي عدالت رويه اي، عدالت اطلاعاتي، انگيزه علاقه به سازمان، و انگيزه مديريت برداشت و در پيش بيني رفتار مدني سازماني معطوف به فرد، متغيرهاي عدالت رويه اي، عدالت بين فردي، و انگيزه ارزش هاي اجتماع يار نقش داشتند.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش به بررسي تاثير آموزش هوش هيجاني بر اضطراب اجتماعي، سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني پرداخته است. جامعه آماري شامل دانشجويان دوره کارشناسي دانشگاه شهيد چمران بود که در سال تحصيلي 87-86 مشغول به تحصيل بودند. از ميان اين دانشجويان 120 نفر به طور تصادفي چند مرحله اي انتخاب و در چهار گروه 30 نفري (آزمايشي دختر و پسر و گواه دختر و پسر) گمارده شدند. ابزارهاي مورد استفاده عبارتند از: پرسش نامه خود - گزارشي هوش هيجاني براکت و همکاران، اضطراب اجتماعي ماتيک و کلارک و سازگاري اجتماعي مظاهري. طرح پژوهش از نوع آزمايش ميداني، با پيش آزمون - پس آزمون و پي گيري با گروه گواه است. گروه آزمايش در 8 جلسه 90 دقيقه اي تحت آموزش هوش هيجاني قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله آزمايشي، بار ديگر ميزان اضطراب اجتماعي، سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني گروه هاي آزمايش و گواه سنجيده شد. پس از 8 هفته از آزمودني ها پي گيري به عمل آمد. نتايج تحليل واريانس هاي چندمتغيري بيانگر تفاوت معني دار بين اضطراب اجتماعي، سازگاري اجتماعي و هوش هيجاني گروه ها است. در ضمن، بين دو جنس از لحاظ تاثير آموزش هوش هيجاني بر متغيرهاي وابسته تفاوت معني داري مشاهده نشد. اثر درمان بعد از هشت هفته هم چنان ادامه داشت.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش به منظور بررسي رابطه ساده و چندگانه خوداثربخشي، جايگاه مهار و تحمل ابهام با کارآفريني در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز طراحي شده است. حجم نمونه اين پژوهش 600 نفر بود، 400 آزمودني به عنوان نمونه اصلي و 200 آزمودني به عنوان نمونه بررسي روايي بودند، که به روش نمونه گيري ساده انتخاب شدند. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي توصيفي ميانگين و انحراف معيار، هم چنين از ضريب همبستگي ساده و رگرسيون چندگانه استفاده شد. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش شامل آزمون هاي جهت گيري کارآفريني، سنجش صفات کارآفريني، خوداثربخشي، جايگاه مهار و تحمل ابهام است. کليه آزمون هاي به کار برده شده در اين پژوهش توسط پژوهشگران اين پژوهش به فارسي برگردانده شد و ضرايب روايي و پايايي آن ها محاسبه گرديد. اين پژوهش 4 فرضيه اصلي دارد، که روابط ساده و چندگانه بين متغيرهاي خوداثربخشي، جايگاه مهار و تحمل ابهام با کارآفريني را در کل آزمودني ها و آزمودني هاي دختر و پسر به تفکيک مورد بررسي قرار مي دهد. نتايج اين پژوهش با يافته هاي پژوهش هاي انجام شده درخارج از کشور هماهنگ هستند.

 نسخه قابل چاپ