مقالات روانشناسی

پژوهش حاضر با هدف تعيين مهارت تفکر انتقادي دانشجو معلمان مراکز تربيت معلم تبريز با روش پيمايشي انجام گرفت. 160 دانشجو معلم (77 پسر، 83 دختر) از مراکز چهارگانه تربيت معلم تبريز با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند و از آزمون مهارت تفکر انتقادي کاليفرنيا (فرم ب) براي جمع آوري اطلاعات استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد که ميانگين مهارت تفکر انتقادي کلي دانشجو معلمان 8.1، خرده آزمون تحليل 3.41، ارزيابي استدلال 3.87، استنباط 3.81، استقرا 4.49 و قياس 3.96 به دست آمد. دانشجو معلمان به لحاظ خرده مولفه هاي تفکر انتقادي به چهار گروه يا خوشه ("گروه رشد نايافته در تحليل- ارزيابي- قياس"، "گروه استقرا- استنباط ضعيف"، "گروه تفکر انتقادي نسبتا رشد يافته" و "گروه تفکر انتقادي رشد نايافته جامع") طبقه بندي شدند. براي گروه بندي دانشجو معلمان، روش آماري تحليل خوشه اي سلسله مراتبي و تحليل تابع تشخيص به کار رفت.

 نسخه قابل چاپ

در اين پژوهش رابطه بين ابعاد شخصيت و سبک هاي مقابله با استرس در يک نمونه دانشجويي مورد بررسي قرار گرفت. هدف اصلي پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصيت شامل نوروزگرايي، برون گرايي، تجربه پذيري، همسازي و وظيفه شناسي با سبک هاي مقابله مساله مدار، هيجان مدار مثبت و هيجان مدار منفي بود. 378 دانشجو (176 پسر و 202 دختر) از رشته هاي مختلف دانشگاه تهران در اين پژوهش شرکت کردند. از آزمودني هاي خواسته شد "مقياس شخصيت NEOPI-R" و "مقياس سبک هاي مقابله تهران" را تکميل کنند. براي تحليل داده هاي پژوهش از شاخص ها و روش هاي آماري شامل فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار، آزمون t، ضرايب همبستگي و تحليل رگرسيون استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد که نوروز گرايي، برون گرايي و وظيفه شناسي مي توانند تغييرات مربوط به سبک هاي مقابله مساله مدار و هيجان مدار منفي را پيش بيني کنند؛ تجربه پذيري مي تواند تعييرات مربوط به سبک هاي مقابله مساله دار و هيجان مدار منفي را پيش بيني کند، و همسازي فقط تغييرات مربوط به سبک مقابله هيجان مدار منفي را پيش بيني مي کند. بر اساس يافته هاي پژوهش حاضر مي توان نتيجه گرفت که خصيصه هاي شخصيتي بر راهبردهايي که فرد در مقابله با استرس هاي زندگي از آنها استفاده مي کند تاثير مي گذارند. نتايج و پيامدهاي پژوهش در اين مقاله تشريح و تبيين خواهند شد.

 نسخه قابل چاپ

هدف از پژوهش حاضر مقايسه الکسي تيميا و سه سبک ابزار هيجان شامل ابرازگري هيجاني، کنترل هيجاني و دوسوگرايي در ابرازگراي هيجاني در دانشجويان چهار خرده فرهنگ ايراني (کرد، ترک، لر و فارس) است. گروه نمونه شامل 200 دانشجوي کارشناسي (50 دانشجوي کرد، 50 دانشجوي ترک، 50 دانشجوي لر و 50 دانشجوي فارس) بود که به شيوه نمونه گيري در دسترس از ميان دانشجويان دانشگاه تربيت معلم تهران انتخاب شدند. به منظور بررسي آلکسي تيميا از مقياس آلکسي تيمياي تورنتو و به منظور بررسي سبک هاي ابزار هيجان از پرسشنامه هاي ابرازگري هيجاني، کنترل هيجاني و دوسوگرايي در ابزارگري هيجاني استفاده شد. نتايج نشان داد از لحاظ آلکسي تيميا و سه سبک ابراز هيجان تفاوت معناداري ميان دانشجويان چهار خرده فرهنگ وجود ندارد. به عبارت ديگر، دانشجويان ايراني صرف نظر از اينکه متعلق به کدام خرده فرهنگ کرد، ترک، لر يا فارس هستند در توانايي تشخيص و توصيف هيجان ها و نيز نوع سبک ابراز هيجان تفاوت ندارند.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين پژوهش، بررسي نقش سبک هاي هويت و تعهد هويت بر صميميت اجتماعي دانش آموزان بود. در نمونه اي متشکل از 2099 آزمودني (1008 پسر و 1091 دختر)، پرسشنامه هاي سبک هاي هويت برزونسکي (ISI-6G) (وايت ومپلر ووين، 1998) و صميميت اجتماعي ميلر (MSIS) (ميلر و لفکورت، 1982) اجرا شد. با استفاده از تحليل مسير، اثرات مستقيم و غير مستقيم سبک هاي هويت بر تعهد هويت و صميميت اجتماعي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج به دست آمده بيانگر اين است که سبک هويت اطلاعاتي بر تعهد و صميميت اجتماعي اثر مستقيم مثبت و معنادار؛ سبک هويت هنجاري بر تعهد و صميميت اجتماعي اثر مستقيم مثبت و معنادار؛ جنس و سبک هويت سردرگم/ اجتنابي بر تعهد و صميميت اجتماعي اثر مستقيم مثبت و معنادار؛ جنس و سبک هويت سردرگم/ اجتنابي بر تعهد اثر مستقيم منفي و معنادار دارد. اثر غير مستقيم سبک هاي هويت اطلاعاتي و هنجاري از طريق تعهد بر صميميت اجتماعي مثبت و غير معنادار؛ اثر غير مستقيم جنس و سبک سردرگم از طريق تعهد بر صميميت اجتماعي منفي و غير معنادار به دست آمد. درمجموع، يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد که متغير تعهد هويت نتوانست رابطه بين سبک هاي هويت و صميميت اجتماعي در دو جنس را ميانجي گري کند. تلويحات يافته هاي پژوهش با تاکيد بر نقش آموزش روش هاي کارآمد مواجهه با تکاليف هويتي مورد بحث قرار مي گيرد.

 نسخه قابل چاپ

مطالعه حاضر به منظور بررسي تاثير انواع بازي هاي رايانه اي بر درجه حرارت پايه بدن با توجه به سنخ شخصيتي و جنس در ميان نوجوانان ايراني انجام شده است. به اين منظور 209 نفر از دانش آموزان مقطع اول راهنمايي شامل 108 دختر و 101 پسر با ميانگين سني 12 سال و 7 ماه (دامنه سني 15-12 سال) به روش تصادفي چند مرحله اي از ميان مدارس راهنمايي شهر تهران انتخاب شدند. آزمودني ها به 9 گروه شامل 1 گروه کنترل و 8 گروه آزمايشي تقسيم شدند که 8 گروه آزمايشي به مدت 40 دقيقه به بازي با انواع بازي هاي رايانه اي درجه بندي شده از نظر محتواي خشونت (در دو سطح با و بدون موسيقي) پرداختند. 10 دقيقه قبل از شروع بازي و 5 دقيقه مانده به پايان بازي درجه حرارت پايه بدن آزمودني هاي گروه هاي آزمايشي و گروه کنترل (بدون بازي در حالت استراحت) توسط حرارت سنج طبي دهاني در وضعيت نشسته اندازه گيري شد. همچنين کليه آزمودني ها به گويه هاي پرسشنامه شخصيت جوانان آيزنک پاسخ دادند. با استفاده از روش تحليل واريانس مشخص شد که تغييرات درجه حرارت به واسطه بازي هاي رايانه اي معنادار است. همچنين اين تغييرات تحت تاثير جنسيت است و سطوح مختلف سنخ هاي شخصيتي برون گرايي و روان رنجور خويي در تعامل با نوع بازي تغييرات معناداري را در درجه حرارت ايجاد کرده اند. اما حضور و عدم حضور صدا به تنهايي تاثير معناداري روي تغييرات درجه حرارت ندارند. بنابراين افزايش درجه حرارت تحت تاثير ميزان محتواي خشونت بازي، ميزان چالش برانگيز بودن بازي و جنسيت آزمودني است.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين پژوهش بررسي رابطه بين هدف گرايي (تبحرگرايي، تبحرگريزي، عملکردگرايي، عملکردگريزي) و رويکرد دانشجويان به يادگيري (پردازش سطحي، پردازش عميق و نابساماني در مطالعه) بود. آزمودني هاي پژوهش 200 دانشجوي دختر و پسر دانشگاه شيراز بودند که بوسيله نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شدند و به پرسشنامه هدف پيشرفت و پرسشنامه ارزيابي راهبردهاي مطالعه دانشجويان پاسخ دادند. نتايج نشان داد که اهداف عملکردگرايي مي تواند رويکرد پردازش سطحي را در دانشجويان پيش بيني کند. در اين ميان اهداف تبحرگرايي پيش بيني کننده مثبت رويکرد پردازش عميق، اهداف تبحرگريزي پيش بيني کننده مثبت نابساماني در مطالعه و اهداف تبحرگرايي پيش بيني کننده منفي نابساماني در مطالعه دانشجويان بوده است.

 نسخه قابل چاپ

هدف پژوهش حاضر هنجاريابي مجدد مقياس ميزان، منابع و علايم استرس معلمان کاير ياکو و ساتکليف (TSS) و بررسي اعتبار و روايي آن بود. براي اين منظور 430 معلم زن و مرد در دو گروه دبيران تربيت بدني و غير تربيت بدني دبيرستان هاي استان آذربايجان غربي پرسشنامه TSS را تکميل نمودند. روايي واگرا و همگرا از طريق تعيين ضريب همبستگي با مقياس سلامت روان و فهرست توصيف شغلي (JDI) و اعتبار آن به دو روش بازآزمايي و همساني دروني محاسبه شد. با استفاده از روش تحليل عامل به روش چرخش از نوع واريماکس هفت عمل با مقادير ويژه بالاتر از 1 استخراج گرديد که در مجموع 49.41 درصد از کل واريانس مقياس استرس معلمان را تبيين مي کردند. اما عامل هفتم به دليل داشتن اعتبار کمتر از 0.7 کنار گذاشته شد. شش عامل باقي مانده عبارت بودند از:«وضعيت اقتصادي، اجتماعي و خانوادگي نامساعد معلمان»، «مسايل مربوط به فضا و امکانات مدرسه»، «مسايل و مشکلات رفتاري دانش آموزان»، «شايستگي و صلاحيت حرفه اي معلمان»، «پايين بودن انگيزه تحصيل در دانش آموزان» و «فشار زماني». روايي تفکيکي مربوط به افرادي که در طول 12 ماه گذشته تفاوت معني داري از نظر منابع و علايم استرس وجود درد. بررسي نتايج نشان داد که 8.2 درصد از معلمان در ناحيه فاقد خطر، 18.1 درصد خطر پايين، 40 درصد خطر متوسط، 30.50 درصد خطر بالا، 3.2 درصد خطر خيلي بالا قرار داشته و هيچ يک از افراد گروه نمونه در ناحيه بحراني قرار نداشتند. بر طبق نتايج اين پژوهش مقياس TSS واجد ويژگي هاي روانسجني مورد نياز براي کاربرد در پژوهش هاي روانشناختي و تشخيص هاي باليني استرس معلمان است.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر مهارت هاي اجتماعي، (شامل بيانگري هيجاني، حساسيت هيجاني، کنترل هيجاني، بيانگري اجتماعي، حساسيت اجتماعي و کنترل اجتماعي) را به عنوان پيش بين هاي موفقيت و شکست رابطه زناشويي در زوج هاي متقاضي طلاق و عادي درشهر اهواز بررسي کرده است. افراد شرکت کننده در نمونه اصلي شامل 128 زوج متقاضي طلاق و 129 زوج عادي (جمعا 514 نفر) و در نمونه اعتباريابي شامل 61 زوج متقاضي طلاق و 100 زوج عادي (جمعا 322 نفر) بودند. در اين پژوهش براي انتخاب نمونه طلاق از جامعه زوج هاي متقاضي طلاق استفاده شد و براي انتخاب نمونه عادي از روش نمونه گيري چند مرحله اي تصادفي استفاده به عمل آمد. همه زوج هاي نمونه اصلي به وسيله پرسشنامه مهارت هاي اجتماعي، (SSI) مورد سنجش قرار گرفتند. در اين پژوهش براي تحليل داده ها علاوه بر روش آمار توصيفي، روش تحليل مميز به کار بسته شد. نتايج به دست آمده فرضيه پژوهش را تاييد کرد و نشان داد که موفقيت و شکست در رابطه زناشويي را مي توان از روي متغيرهاي مهارت هاي اجتماعي، پيش بيني نمود. نتايج به دست آمده و مدل ارايه شده توسط اين پژوهش به تفصيل مورد بحث قرار گرفته است.

 نسخه قابل چاپ

در پژوهش حاضر بر اساس فرضيه همگرايي با هيجان، نقش ابعاد شخصيتي برون گرايي و روان آزردگي گرايي در پردازش اطلاعات هيجاني و نقش تعديل کننده خلق مثبت و منفي در ايجاد رابطه، بررسي شد. ابتدا 654 نفر از دانشجويان دختر دانشگاه تربيت مدرس، نسخه تجديدنظر شده پرسشنامه شخصيتي آيزنک (EPQ-R) را تکميل نمودند؛ سپس بر اساس نمره هاي التهابي توزيع در دو بعد شخصيتي برون گرايي و روان آزردگي گرايي، 4 گروه برون گرا، درون گرا، روان آزرده و پايدار هيجاني (هر گروه 30 نفر)، انتخاب شدند. براي هر يک از آزمودني ها در دو جلسه با فاصله دو تا چهار هفته، کاربندي آزمايشي اعمال گرديد؛ يعني در يک جلسه خلق مثبت و در جلسه ديگر، خلق منفي به آنها القا شد. پس از هر مرتبه القا خلق، آزمودني ها سه تکليف شناختي يادآوري آزاد، درجه بندي احتمال و تکميل داستان را انجام دادند. با توجه به نتايج به دست آمده، افراد برون گرا، در موقعيت خلقي مثبت نسبت به موقعيت خلقي منفي، قضاوت و تفسير مثبت تر، و افراد روان آزرده در در موقعيت خلقي منفي نسبت به موقعيت خلقي مثبت، قضاوت و تفسير منفي تري داشتند؛ اما در تعداد واژه هاي مثبت و منفي يادآوري شده به وسيله افراد برون گرا و افراد روان آزرده، بين دو موقعيت خلقي مثبت و منفي تفاوت معناداري وجود نداشت. در مجموع نتايج پژوهش حاضر بيانگر آن است که صفات شخصيتي برون گرايي و روان آزردگي به گونه همگرا با هيجان بر قضاوت و تفسير اطلاعات هيجاني تاثير مي گذارند و نيز بر نقش تعديل کننده حالت هاي خلقي در قضاوت و تفسير افراد برون گرا و روان آزرده تاکيد مي ورزد.

 نسخه قابل چاپ

در اين پژوهش بررسي رابطه ادراک از زمينه خانوادگي و مدرسه اي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر دبيرستان هاي شهر اردبيل به همراه متغيرهاي ميانجي انگيزش و احساس شايستگي در مدرسه بررسي شده است. پرسشنامه هاي مورد استفاده در اين پژوهش شامل پرسشنامه والدين، معلمان و مدرسه است که روي 325 نفر از دانش آموزان پسر پايه سوم دبيرستان هاي شهر اردبيل اجرا و از طريق تحليل مسير مورد تحليل قرار گرفته اند. يافته ها نشان داده اند که ادراک از زمينه خانوادگي و ادراک از زمينه مدرسه اي در پيش بيني پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نقش دارند. به علاوه ادراک از زمينه خانوادگي و ادراک از زمينه مدرسه اي توانسته اند متغيرهاي انگيزش و احساس شايستگي در مدرسه را پيش بيني کنند. به طوري که مقدار پيش بيني شده انگيزش کمتر از احساس شايستگي در مدرسه مي باشد. همچنين در اين پژوهش متغيرهاي انگيزش و احساس شايستگي در مدرسه به خوبي پيشرفت تحصيلي را پيش بيني مي کنند. متغير انگيزش بين متغيرهاي ادراک از زمينه خانوادگي و مدرسه اي با پيشرفت تحصيلي نقش واسطه اي ندارد. ولي متغير احساس شايستگي در مدرسه نقش واسطه اي بين متغيرهاي ادراک از زمينه خانوادگي و مدرسه اي با پيشرفت تحصيلي دارد.

 نسخه قابل چاپ

در پژوهش حاضر روايي و پايايي پرسشنامه سبک هاي تفکر (TSI) از طريق تحليل پاسخ هاي داده شده به وسيله 419 دانشجو (214 پسر و 205 دختر) انجام شد. در اين پژوهش، به منظور تعيين روايي TSI از مدل هاي تحليل عاملي تاييدي و براي بررسي پايايي TSI از ضرايب آلفاي کرونباخ استفاده شد. نتايج مدل هاي تحليل عاملي تاييدي برازش قابل قبولي براي ساختار مکنون TSI در سطح سوال و در سطح خرده مقياس هاي سبک هاي تفکر نوع اول، دوم و سوم به دست داد. ضرايب آلفاي کرونباخ نيز نشان داد که TSI از پايايي قابل قبولي برخوردار است. در مجموع، نتايج پژوهش حاضر منجر به تقويت اين ايده گرديد که TSI به عنوان يک ابزار روا و پايا در اندازه گيري سبک هاي تفکر دانشجويان قابل استفاده مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

هدف اين مطالعه بررسي ميزان حافظه و نيز اطمينان به حافظه در گروه هايي از افراد داراي اختلال وسواسي- اجباري (از نوع وارسي) و افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي- اجباري در مقايسه با گروه کنترل وسواسي- اجباري از نوع شستشو و نيز گروه بهنجاراست. براي اين منظور 4 گروه از آزمودني ها (يک گروه وسواسي از نوع وارسي؛ يک گروه شخصيت وسواسي- اجباري، يک گروه وسواسي از نوع شستشو و يک گروه سالم) هر کدام به تعداد 20 نفر و جمعا 80 نفر انتخاب گشتند. پرسش نامه هاي اضطراب بک و سياهه وسواسي- اجباري مادزلي بر روي آزمودني ها اجرا شد و سپس براي تاييد تشخيص بر اساس ملاک هاي تشخيصي DSMIV با آزمودني هاي باليني مصاحبه به عمل آمد. حافظه و اطمينان به حافظه از طريق برنامه رايانه اي بررسي شدند. يافته ها نشان دادند که گروه هاي پژوهش در آزمون يادآوري تفاوتي با همديگر نداشتند. گروه وارسي کننده و گروه شخصيت وسواسي- اجباري در ميزان اطمينان به حافظه با دو گروه ديگر متفاوت بودند. مي توان فرض کرد که بين نوع وارسي اختلال وسواسي اجباري و شخصيت وسواسي- اجباري يک ارتباط ويژه وجود دارد و پژوهش هاي بيشتر درباره سيمايه شناختي اين دو اختلال مي تواند به فهم، تشخيص و درمان اين حالات کمک شاياني بکند.

 نسخه قابل چاپ

پژوهش حاضر به بررسي يادآوري خاطرات در بيماران افسرده، مانيک و افراد عادي بر اساس نظريه هاي يادآوري وابسته به خلق، يادآوري هماهنگ با خلق و نظريه شبکه تداعي مي پردازد. مطابق يافته هاي قبلي پيش بيني مي شد که بيماران افسرده خاطرات منفي را بيشتر از بيماران مانيک يادآوري کنند و بيماران مانيک نيز خاطرات مثبت را بيشتر از بيماران افسرده يادآوري کنند. در اين زمينه پنج فرضيه مطرح شد: 1- بيماران افسرده، خاطرات منفي را بيشتر از خاطرات مثبت يادآوري مي نمايند. 2- بيماران مانيک خاطرات مثبت را بيشتر از خاطرات منفي يادآوري مي نمايند. 3- ميزان يادآوري خاطرات مثبت و منفي در افراد بهنجار يکسان است. 4- ميزان يادآوري خاطرات منفي در گروه افسرده بيشتر از گروه مانيک و بهنجار مي باشد. 5- ميزان يادآوري خاطرات مثبت در گروه مانيک بيشتر از گروه افسرده و هنجار مي باشد.
براي آزمون فرضيه هاي فوق سه گروه 10 نفري (10 نفر افسرده، 10 نفر مانيک و 10 نفر بهنجار) انتخاب شد. پس از ثبت خاطرات يادآوري شده از سوي گروه هاي سه گانه و تحليل آنها، نتايج نشان داد بيماران افسرده، خاطرات منفي را بيشتر از خاطرات مثبت و بيماران مانيک خاطرات مثبت را بيشتر از خاطرات منفي يادآوري مي نمايند و ميزان يادآوري خاطرات مثبت و منفي در افراد بهنجار يکسان است. همچنين از نظر يادآوري خاطرات منفي بين سه گروه (افسرده، مانيک و بهنجار) تفاوتي ديده نشد ولي از نظر يادآوري خاطرات مثبت، گروه افسرده با دو گروه مانيک و بهنجار تفاوت معني داري نشان داد.

 نسخه قابل چاپ

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) اختلال شايعي مي باشد. مطالعات مختلفي وجود پايه هاي زيستي براي اين اختلال را تاييد کرده اند، اما مطالعات کمي وجود دارد که به صورت کمي الکتروانسفالوگرافي (qEEG) را در مورد بيماران PTSD به کار برده باشند. هدف مطالعه حاضر اين بود که با استفاده از qEEG در آزمودني هاي مبتلا به PTSD، پايه هاي ارگانيکي براي اين اختلال پيدا کند. روش اين پژوهش از نوع پس رويدادي بود که در آن نمونه اي شامل 15 نفر از بيماران مبتلا به PTSD ناشي از جنگ از بين مراجعه کنندگان به کلينيک نورولوژي انتخاب و با تعداد 15 نفر آزمودني سالم که از نظر جنس و سن با گروه بيمار مشابه بودند مورد مقايسه قرار گرفتند. امواج عاري از آرتيفکت به وسيله تبديل سريع فوريه (FFT) تحليل گرديد و توان مطلق باندهاي آلفا، تتا، دلتا و بتا در نواحي پيشاني، مرکزي و پس سري به دست آمد. نتايج حاصل از پژوهش نشان داد که دو گروه تفاوتي در فعاليت امواج تتا، بتا و دلتا در هيچ يک از مناطق فوق ندارند؛ ولي کاهش معني داري در فعاليت امواج آلفاي بيماران نسبت به گروه کنترل در مناطق پيشاني و مرکزي مشاهده گرديد. اين کاهش مي تواند نشانه اي از گوش به زنگي اين بيماران و نيز تهييج زياد مغزي در آنان و همچنين احتمال آسيب ديدگي مناطق ايجاد کننده امواج باشد.

 نسخه قابل چاپ

شادي بنيادي ترين مفهوم در روانشناسي مثبت گرا است و از اين رو شمار پژوهش هايي که به عوامل مرتبط با آن پرداخته اند. هر روز فزوني مي يابد. هدف پژوهش حاضر بررسي ابعاد انگيزشي احساس شادي بود. در اين راستا تاثير انواع هدف گرايي، شامل تسلط خواهي، عملکرد گرايشي، و عملکرد پرهيزي بر ميزان شادي مورد مطالعه قرار گرفت.
شرکت کنندگان پژوهش، شامل 490 دانشجوي دختر (280 نفر) و پسر (210 نفر) دانشکده هاي مختلف دانشگاه شيراز بودند. براي سنجش شادي از پرسشنامه تجديد نظر شده شادي آکسفورد و براي تعيين انواع هدف گرايي از پرسشنامه اهداف پيشرفت استفاده شد. پايايي پرسشنامه ها به روش آلفاي کرونباخ و روايي آنها به شيوه تحليل عوامل و همبستگي گويه- نمره کل، تعيين شد. در مورد پرسشنامه آکسفورد همبستگي با مقياس تک سوالي اندرو وايتي (1976) نيز به عنوان شاهدي بر روايي در نظر گرفته شد. نتايج بيانگر روايي و پايايي مطلوب پرسشنامه ها بود.
با استفاده از رگرسيون چند متغيره به شيوه همزمان رگرسيون شادي روي انواع هدف گرايي محاسبه شد. يافته ها نشان داد که هدف تسلط به شيوه مثبت و معني دار و هدف عملکرد پرهيزي به گونه منفي و معني دار پيش بيني کننده شادي بودند. در مورد هدف عملکرد گرايشي جهت پيش بيني مثبت بود، اما قدرت پيش بيني ضعيف بود. نتايج حاصله مويد فرضيه پژوهش مبني بر تاثير نوع اهداف بر شادي، و نشانگر ابعاد انگيزشي شادي بود.

 نسخه قابل چاپ