0

مقالات روانشناسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) بهار 1388; 4(13):139-159.
 
بررسي عوامل شخصيتي، محيطي و سبك حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل
 
قلي زاده زليخا,بخشي پور عباس,باباپورخيرالدين جليل
 
 
 

در تحقيق حاضر نقش عوامل شخصيتي، محيطي و سبك حل مساله موثر بر فرار دختران از منزل مورد بررسي قرار گرفته است. براي اين منظور 60 نفر از دختران 18 12 ساله در دو گروه 30 نفري فراري و عادي از نظر عوامل شخصيتي، سبك حل مساله و عوامل محيطي مورد مقايسه قرار گرفتند. دختران فراري با مراجعه به مركز مداخله در بحران و خانه سلامت از طريق نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و دختران عادي از طريق نمونه گيري تصادفي خوشه اي از بين مدارس راهنمايي و دبيرستان انتخاب شدند. آزمودني ها پرسشنامه هاي شخصيت نوجوان آيزنگ و سبك حل مساله كسيدي و محقق ساخته جهت بررسي عوامل محيطي را تكميل كردند نتايج پژوهش نشان داد كه دختران فراري در بعد برون گرايي - درون گرايي و روان پريش خويي - كنترل تكانه تفاوت معني داري با دختران عادي دارند. دختران فراري در سبك حل مساله خلاق تفاوت معني داري با دختران عادي دارند. عوامل محيطي در فرار دختران از منزل موثر است. بين شخصيت و سبك حل مساله دختران فراري رابطه وجود دارد و برون گرايي و روان پريش خويي حدود 0.33 از مولفه مهارگري حل مساله را تبيين كرد و برون گرايي حدود 0.10 از متغير اعتماد در حل مساله را تبيين كرد.

 
كليد واژه: برون گرايي - درون گرايي، روان پريش خويي - كنترل تكانه، روان رنجور خويي - ثبات هيجاني و سبك حل مساله
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):19-36.
 
بررسي اثربخشي آموزش هوش هيجاني بر ابراز وجود، خودکارآمدي و سلامت رواني دانش آموزان
 
بيرامي منصور*
 
* دانشگاه تبريز
 
 

بر اساس پژوهش، هوش هيجاني، توانايي فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهاي محيطي افزايش مي دهد (بار - اون، 1997). در اين پژوهش به روش نيمه آزمايشي همراه با گروه کنترل، به تعداد 20 نفر از دانش آموزان داراي معدل تحصيلي پايين تر از 12، طي 10 جلسه مهارت هاي هوش هيجاني آموزش داده شد. با استفاده از پرسشنامه هاي ASRI، خودکارآمدي شرز و GHQ به صورت پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري تاثير آموزش هوش هيجاني بر قدرت ابراز وجود، خودکارآمدي و سلامت عمومي دانش آموزان بررسي شد نتايج بيانگر تاثير معني دار اين آموزش ها بر متغيرهاي وابسته بود.

 
كليد واژه: هوش هيجاني، ابراز وجود، خودکارآمدي، سلامت رواني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):37-60.
 
بررسي اثربخشي شناخت درماني و آموزش مهارت هاي مطالعه در درمان دانشجويان مبتلا به اضطراب امتحان
 
صبحي قراملكي ناصر,رسول زاده طباطبايي سيدكاظم,آزادفلاح پرويز,فتحي آشتياني علي
 
 
 

در اين پژوهش اثربخشي دو روش شناخت درماني و آموزش مهارت هاي مطالعه در درمان دانشجويان مبتلا به اضطراب امتحان مورد مقايسه قرار گرفت. روش مطالعه در پژوهش حاضر آزمايشي بوده و جامعه مورد مطالعه دانشجويان دانشگاه هاي شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 90 دانشجوي دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طريق سياهه اسپيلبرگر و مصاحبه باليني شناسايي و سپس بطور تصادفي در گروه هاي آزمايشي و کنترل قرار گرفتند. اين آزمودني ها در دو گروه آزمايشي و يک گروه کنترل بطور تصادفي جايگزين شدند. سپس شناخت درماني و آموزش مهارت هاي مطالعه به عنوان فنون مداخله اي بکار بسته شدند (يک گروه شناخت درماني، يک گروه آموزش مهارت هاي مطالعه را تجربه نمودند و گروه ديگر گروه کنترل را تشکيل دادند).
نتايج تحليل واريانس بر تفاضل نمرات پيش آزمون و پس آزمون نشان داد، بين گروه هاي آزمايشي و کنترل در اضطراب امتحان تفاوت معني داري وجود دارد. آزمون تعقيبي توکي نشان داد اضطراب امتحان در گروه هاي شناخت درماني و آموزش مهارت هاي مطالعه در مقايسه با گروه کنترل بطور معني داري کاهش يافته است. همچنين نتايج نشان داد شناخت درماني در کاهش هر دو مولفه اضطراب امتحان موثر است؛ با اين حال، بين اين دو روش در کاهش نمرات مولفه نگراني اضطراب امتحان تفاوتي مشاهده نگرديد.

 
كليد واژه: اضطراب امتحان، مولفه نگراني، مولفه هيجان پذيري، شناخت درماني، آموزش مهارت هاي مطالعه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 4 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):61-75.
 
رابطه بين تحصيلات والدين، جمعيت خانواده، تاهل، سن و ترتيب تولد با الگوهاي شخصيتي اسکيزوتايپي
 
محمدزاده علي*
 
* دانشگاه پيام نور سراب
 
 

مطالعه اسکيزوتايپي در جمعيت عمومي فرستي ويژه براي بررسي شاخص هاي زيستي، شناختي و اجتماعي آسيب پذيري به اسکيزوفرنيا بدون اثرات مغشوش کنندگي ناشي از موسسه اي شدن، مداخلات دارويي و نشانه هاي روان گسستگي شديد فراهم مي آورد. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير برخي از مولفه هاي جمعيت شناختي از قبيل تحصيلات والدين، تعداد اعضاي خانواده، تاهل، سن و ترتيب تولد بر شخصيت اسکيزوتايپي مي باشد. بدين منظور نمونه اي به حجم 749 نفر (380 نفر گروه مذکر و 369 نفر گروه مونث) به روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي از دانشکده هاي مختلف دانشگاه شيراز انتخاب و با مقياس شخصيت اسکيزوتايپي (STA) مورد آزمون قرار گرفتند. يافته ها نشان دادند که صفات شبه روان گسستگي اسکيزوتايپي در بين فرزندان متعلق به والدين با تحصيلات پايين، خانواده هاي پرجمعيت و فرزندان آخر خانواده بيشتر ديده مي شود. همچنين، سن و تاهل با اسکيزوتايپي رابطه اي نشان ندادند. اين يافته ها در ارتباط با پژوهش هاي قبلي و نيز در ارتباط با ويژگي هاي جمعيت شناختي بيماران مبتلا به اسکيزوفرنيا به بحث گذاشته شدند. بنابراين، شناسايي تفاوت هاي جمعيت شناختي در شيوع اسکيزوتايپي در جمعيت عمومي در تشخيص عواملي که سير و سبب شناسي آن را تحت تاثير قرار مي دهند، کمک کننده مي باشد.

 
كليد واژه: اسکيزوتايپي، اسکيزوفرنيا، خانواده، والدين، ترتيب تولد، عوامل جمعيت شناختي، طبقه اجتماعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):77-98.
 
اثر اضطراب و نحوه ارايه تکاليف بر کارآمدي پردازش و عملکرد عناصر حافظه فعال
 
مرادي عليرضا,چراغي فرشته,‏فراهاني محمدنقي
 
 
 

هدف: هدف اين پژوهش مطالعه اثر اضطراب صفت بر تکاليفي است که به عنصر واج شناختي و ديداري - فضايي حافظه فعال مربوط مي شود تا نظريه کارآمدي پردازش آيزنک و کالو (PET) که بيان مي کند "عناصر واج شناختي و اجرايي مرکزي حافظه فعال در فهم ارتباط ميان اضطراب و عملکرد اهميت دارند" را مورد آزمون قرار دهد.
روش: 160 نفر از دانشجويان سال اول دانشگاه، بخش صفت سياهه اضطراب حالت - صفت اسپيلبرگر را تکميل و از بين آنها 25 درصد بالاي توزيع (24 نفر) و 25 درصد پايين توزيع (24 نفر) بعنوان افراد با اضطراب صفت بالا و اضطراب صفت پايين انتخاب شدند. هر دو گروه در معرض برنامه تهديد خود قرار گرفتند و بر اساس نحوه ارايه تکاليف (کلامي – ديداري / ديداري - کلامي) در 4 گروه بطور تصادفي جايگزين شدند و دو تکليف حافظه فعال به آنها ارايه شد. تعداد پاسخ هاي صحيح به عنوان نتيجه عملکرد و زمان و ميزان تلاش ذهني صرف شده براي انجام تکليف به عنوان شاخص کارآمدي پردازش در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از تحليل واريانس دو راهه تحليل شد.
يافته ها: نتايج حاکي از اثرگذاري اضطراب صفت بر ميزان تلاش ذهني، زمان صرف شده و تعداد پاسخ هاي صحيح در تکليف کلامي و بر ميزان زمان صرف شده در تکليف ديداري بود. اثر تعاملي اضطراب و نحوه ارايه تکليف تنها بر ميزان زمان صرف شده در تکليف ديداري مشاهده شد.
نتيجه گيري: يافته ها نشان مي دهد که اضطراب، عملکرد و کارآمدي پردازش را در تکليف کلامي بيشتر از تکليف ديداري کاهش داد. همچنين کارآمدي پردازش گروه داراي اضطراب بالا زماني که تکليف ديداري را به عنوان تکليف دوم دريافت کرد کاهش يافت.

 
كليد واژه: اضطراب صفت، نحوه ارايه تکليف، کارآمدي پردازش، حلقه واج شناختي، صفحه ثبت اطلاعات ديداري - فضايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):99-121.
 
بررسي رابطه هوش هيجاني - اجتماعي و سازگاري اجتماعي در دانشجويان داراي حکم انضباطي و مقايسه آن با دانشجويان بدون حکم دانشگاه اروميه
 
ميكاييلي منيع فرزانه,مددي امام زاده زهرا
 
 
 

هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه هوش هيجاني - اجتماعي و سازگاري اجتماعي در دانشجوياني که بدليل عدم رعايت قوانين دانشگاه حکم انضباطي دريافت کرده بودند و مقايسه آن با دانشجويان بدون حکم است. براي دستيابي به اين مهم، کليه دانشجوياني که در سال هاي تحصيلي 85-84 و 86-85 از کميته انضباطي حکم گرفته و حکم مورد نظر درباره آنها اجرا شده بود، به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند. طي اين مدت 135 نفر حکم انضباطي گرفته و تخلف آنان محرز شده بود. بخشي از اين گروه بدليل تعليق از تحصيل و عدم دسترسي به آنها، عدم تمايل به شرکت در پژوهش و فارغ التحصيلي از دانشگاه حذف شدند. بر اين اساس کل نمونه داراي حکم انضباطي مطالعه شده 53 نفر (28 نفر مذکر و 26 نفر مونث) بود. با هدف مقايسه، 53 نفر از دانشجوياني که تخلفي نداشتند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند و کل نمونه به 106 نفر رسيد. دو گروه از نظر جنس، سن، سال ورود به دانشگاه مقطع و رشته تحصيلي و محل سکونت (بومي و غير بومي بودن) همتا گرديدند. از آزمون هوش هيجاني - اجتماعي بار - آن و سازگاري اجتماعي بل جهت سنجش متغيرها استفاده شد. نتايج پژوهش نشان دادند بين سازگاري اجتماعي دانشجويان داراي حکم و بدون آن تفاوت معني دار وجود داشته و گروه دوم سازگارتر هستند (P<0.01). در زمينه هوش هيجاني - اجتماعي دانشجويان بدون حکم انضباطي از مهارت مديريت تنش، سازگاري و خلق کلي بهتري در قياس با دانشجويان دريافت کننده حکم انضباطي برخوردار بودند (P<0.01). علاوه بر اين، بررسي رابطه هوش هيجاني - اجتماعي با سازگاري اجتماعي حاکي از وجود رابطه معني دار بين آنها در تمام مولفه ها بود. در نهايت، نتايج تحليل رگرسيون گام به گام از ميان مولفه هاي هوش هيجاني - اجتماعي سه مولفه خلق کلي، مهارت هاي درون فردي و سازگاري و همچنين داشتن حکم انضباطي به شکل معني داري قادر به پيش بيني سازگاري اجتماعي بودند (P<0.001).

 
كليد واژه: هوش هيجاني - اجتماعي، سازگاري اجتماعي، تخلف انضباطي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 7 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) پاييز 1387; 3(11):123-146.
 
بررسي رابطه ابعاد فراشناخت عاطفي و جهت گيري هدف
 
هاشمي زهرا,خير محمد
 
 
 

فهم ارتباط ميان شناخت، فراشناخت، عواطف، انگيزش و فرآيندهاي انگيزشي دروني از مسايل مطرح در روانشناسي تربيتي است. به اعتقاد برخي از محققين عواطف به عنوان فرآيندي پويا در هر لحظه شناخت، احساس، و فرآيندهاي انگيزشي را ترکيب و آنها را با فرآيندهاي يادگيري يکي مي نمايد. در همين راستا هدف از پژوهش حاضر بررسي رابطه ابعاد مختلف فراشناخت عاطفي بر روي جهت گيري هدف مي باشد. آزمودني هاي پژوهش شامل 167 نفر دختر و پسر دانشگاه شيراز بوده که به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب شدند. براي سنجش ابعاد فراشناخت عاطفي از پرسشنامه فراشناخت ولز (1995) و جهت سنجش جهت گيري هدف نيز از پرسشنامه جهت گيري هدف اليوت و مک گريگور (2001) استفاده شد. روايي پرسشنامه ها از طريق تحليل عاملي و پايايي نيز با استفاده از ضرايب آلفاي کرونباخ محاسبه گرديد. نتايج حاصل از رگرسيون نشان مي دهد که بعد باورهاي منفي درباره کنترل پذيري تفکر و خطرات مربوط به نگراني پيش بيني کننده هدف عملکرد - اجتنابي مي باشد. همچنين بعد فرآيندهاي شناختي پيش بيني کننده هدف تسلط - رويکردي بوده و بعد باورهاي مثبت درباره نگراني پيش بيني کننده اهداف عملکرد - اجتنابي و عملکرد - رويکردي مي باشد. بعد نياز به کنترل افکار نيز پيش بيني کننده هدف تسلط - اجتنابي است.

 
كليد واژه: فراشناخت عاطفي، جهت گيري هدف
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 2 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):17-40.
 
رابطه نارسايي هيجاني با اضطراب، افسردگي، درماندگي روانشناختي و بهزيستي روانشناختي
 
بشارت محمدعلي*
 
* دانشگاه تهران
 
 

در اين پژوهش رابطه بين نارسايي هيجاني با اضطراب، افسردگي، درماندگي و بهزيستي روانشناختي در يک نمونه دانشجويي مورد بررسي قرار گرفت. هدف اصلي پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه نارسايي هيجاني و مولفه هاي آن شامل دشواري در شناسايي احساسات، دشواري در توصيف احساسات و تفکر عيني با بهزيستي روانشناختي، درماندگي روانشناختي، اضطراب و افسردگي بود. سيصد و شش دانشجو (136 پسر و 170 دختر) از رشته هاي مختلف دانشگاه تهران در اين پژوهش شرکت کردند. از آزمودني ها خواسته شد نسخه فارسي "مقياس نارسايي هيجاني تورنتو- FTAS-20"، "مقياس سلامت رواني MHI-" و "مقياس اضطراب بک BAI-" و مقياس افسردگي بک BDI-" را تکميل کنند. براي تحليل داده هاي پژوهش از شاخص ها و روش هاي آماري شامل فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار، آزمون تحليل واريانس چند متغيره، ضرايب همبستگي و تحليل رگرسيون استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد که بين نارسايي هيجاني و مولفه هاي آن با بهزيستي روانشناختي رابطه منفي معنادار و با درماندگي روانشناختي، اضطراب و افسردگي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس يافته هاي اين پژوهش، نارسايي هيجاني و زيرمقياس دشواري در شناسايي احساسات مي توانند تغييرات مربوط به بهزيستي روانشناختي، درماندگي روانشناختي، اضطراب و افسردگي را پيش بيني کنند. زير مقياس تفکر عيني فقط توانست تغييرات مربوط به اضطراب را به صورت معنادار پيش بيني نمايد. بر اساس يافته هاي پژوهش حاضر مي توان نتيجه گرفت که نارسايي هيجاني با شاخص هاي آسيب پذيري روانشناختي و بهزيستي روانشناختي همبستگي دارد. نتايج و پيامدهاي پژوهش در اين مقاله تشريح و تبيين خواهند شد.

 
كليد واژه: نارسايي هيجاني (ناگويي خلقي)، اضطراب، افسردگي، درماندگي روانشناختي، بهزيستي روانشناختي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 5 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):85-102.
 
مقايسه نگرش هاي مذهبي و کمال گرايي در مبتلايان به اختلال وسواس فکري- عملي و افراد بهنجار
 
فخاري علي,ايماني مهدي,قلي زاده حسين,بخشي پوررودسري عباس
 
 
 

 

 

هدف اين پژوهش مطالعه رابطه ميان نگرش مذهبي و کمال گرايي با اختلال وسواسي-فکري-عملي است. براي اين منظور بيماران مبتلا به اختلال وسواسي-فکري-عملي (n=100) و يک گروه گواه (n=100) که هيچ نوع سابقه بيماري روانپزشکي نداشتند به پرسش نامه نگرش مذهبي، پرسش نامه کمال گرايي و سياهه وسواس فکري-عملي مادزلي پاسخ دادند. يافته هاي پژوهشي از طريق ضريب همبستگي، رگرسيون چند متغيره و تحليل واريانس چند متغيره يک راهه (مانواي يک راهه) مورد تحليل قرار گرفتند و معلوم شد بيماران در قياس با جمعيت سالم در هر 3 متغير نگرش مذهبي، کمال گرايي و وسواسي-فکري-عملي نمرات بالاتري به دست مي آوردند (P<0.01) در ثاني هر دو متغير با وسواس رابطه معني دار ندارند (P<0.000). از ميان دو متغير کمال گرايي و نگرش مذهبي، کمال گرايي درصد بالاتري از واريانس نمرات اختلال وسواسي-اجباري را پيش بيني مي کند (38 درصد) اما اين ميزان براي متغير نگرش مذهبي (2 درصد) مي باشد. همسو با تحقيقات پيشين مي توان اظهار نمود که کمال گرايي و مذهبي بودن دو عامل آسيب پذيري افراد در مقابل اختلال وسواس فکري-عملي است.
 
كليد واژه: وسواس فکري-عملي، نگرش مذهبي، کمال گرايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 1 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):1-16.
 
اثربخشي آموزش مهارت هاي ارتباطي بر شيوه هاي حل مساله دانش آموزان
 
باباپورخيرالدين جليل*
 
* گروه روانشناسي، دانشگاه تبريز
 
 

پژوهش حاضر، به بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي ارتباطي (به عنوان بخشي از مهارت هاي زندگي) بر شيو هاي حل مساله دانش آموزان پرداخته است. در اين تحقيق که از نوع نيمه آزمايشي است تعداد 60 نفر به طور تصادفي از بين آنهايي که مشکل روانشناختي داشتند و به واحد مشاوره مراجعه کرده بودند برگزيده شدند و سپس به طور جاي دهي تصادفي 30 نفر به عنوان گروه آزمايشي و 30 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شده و مورد بررسي قرار گرفتند. در اين مطالعه براي بررسي شيوه هاي حل مساله از آزمون حل مساله کسيدي و لانگ استفاده شد و داده ها بر اساس تحليل کوواريانس يکراهه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج به دست آمده حاکي از تاثير آموزش مهارت هاي ارتباطي بر شيوه هاي حل مساله بود (p<0.001).

 
كليد واژه: مهارت هاي زندگي، مهارت هاي ارتباطي، شيوه هاي حل مساله، دانش آموز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 4 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):59-83.
 
بررسي ارتباط سلامت روان با مذهب دروني و بيروني در شهر کاشان
 
غرايي بنفشه,احمدوند افشين,اكبري دهقي اشرف,زنوزيان سعيده
 
 
 

 

با توجه به اهميت نقش باورهاي مذهبي در سلامت روان پژوهش حاضر جهت بررسي ارتباط نوع اعتقادات مذهبي با انواع مشکلات در سلامت روان اجرا گرديده است. در همين راستا تعداد 1032 نفر آزمودني که با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي از شهر کاشان انتخاب گرديده شده بودند به وسيله ابزارهاي مذهب دروني و بيروني آلپورت و GHQ مورد بررسي قرار گرفتند. نتايج بيانگر آن بود که بين مذهب دروني با سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد ولي اين ارتباط در مذهب بيروني مشاهده نگرديد. همچنين بين دو جنس از لحاظ نوع مذهب تفاوت معنادار وجود نداشت. در رابطه با مقايسه هر يک از زير گروه هاي تست GHQ با مذهب دروني نيز کليه اين مقياس ها با مذهب دروني رابطه معناداري داشته و کاهش مذهب دروني موجب افزايش نمرات در اين مقياس ها مي گرديد. ولي مذهب بيروني صرفا با نمرات مقياس افسردگي وخيم ارتباط معنادار داشت بدين معنا که با افزايش مذهب بيروني ميزان افسردگي افراد افزايش مي يابد. همچنين مذهب بيروني هر چند نه در سطح معنادار باعث کاهش ميزان نارسا کنش وري اجتماعي مي گردد. بر اساس يافته هاي موجود و با توجه به اهميت مذهب دروني در سلامت روان و همچنين هر يک از زير گروه هاي آن مي توان با ارايه طرح هاي درماني و خصوصا طرح هاي پيشگيري در اين زمينه در کشورمان که بافت مذهبي بسيار غني دارد گامي مهم در جهت ارتقاي بهداشت روان برداشت.

 
كليد واژه: بهداشت روان، مذهب دروني و بيروني، GHQ، دينداري، جنسيت، کاشان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 6 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):103-125.
 
بررسي ميزان اثربخشي رويکرد تکليف- فرآيند در درمان ناتواني ويژه يادگيري رياضي
 
محمدي فرهاد,كرمي جهانگير,بيرامي منصور
 
 
 

 

هدف از اين پژوهش، بررسي ميزان اثربخشي رويکرد تکليف-فرآيند در درمان ناتواني ويژه يادگيري رياضي است. اين پژوهش از نوع آزمايشي با پيش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه اي 45 نفره (21 پسر و 24 دختر) به صورت تصادفي ساده از ميان دانش آموزان داراي ناتواني ويژه يادگيري رياضي پايه سوم ابتدايي شهر جوانرود، در سال تحصيلي 86-85 انتخاب شدند. آزمودني ها بطور مساوي در سه گروه (آموزش با روش تکليف-فرآيند، تمرين و تکرار و گروه کنترل) قرار گرفته و از نظر هوشبهر، تحصيلات والدين و طبقه اقتصادي-اجتماعي و آموزش رسمي در مدارس عادي، در ساعت هاي غير از دستکاري، همتا شدند. نتايج تحليل واريانس يکراهه تفاضل نمرات پيش آزمون و پس آزمون در آزمون رياضيات ايران (کي مت) نشان داد که تفاوت معناداري ميان سه گروه در حيطه مفاهيم (p<0.001)، عمليات (p<0.001)، کاربرد (p<0.05) و نمره کل (p<0.001) رياضي وجود دارد. اين پژوهش نشان مي دهد که روش آموزش تکليف-فرآيند موجب بهبود عملکرد دانش آموزان داراي ناتواني رياضي نسبت به گروه تمرين و تکرار و کنترل مي شود. عملکرد گروه تحت آموزش تمرين و تکرار نيز در حيطه عمليات (p<0.01) و کل آزمون (p<0.001) رياضيات ايران (کي مت) بهتر از گروه کنترل است.

 
كليد واژه: مشکل ويژه يادگيري، رويکرد تکليف- فرآيند، آزمون رياضيات ايران (کي مت)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 3 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):41-58.
 
عملکرد گروه بيماران اسکيزوفرنيک داراي علايم مثبت و منفي در آزمون نوروسايکولوژيک بندر گشتالت و همبستگي آن با عملکرد در آزمون دسته بندي کارت ويسکانسين (WCST)
 
جوان مرد غلام حسين,محمودعليلو مجيد,احمدي پريچهر,باباپورخيرالدين جليل,رنجبركوچك سرايي فاطمه
 
 
 

 

اين پژوهش با هدف ارزيابي عملکرد گروه بيماران اسکيزوفرنيک داراي علايم مثبت و منفي در آزمون بندر گشتالت و همبستگي بين نمرات آن با عملکرد در ويسکانسين انجام شد. براي اين منظور 32 نفر از بيماران بستري در بيمارستان رازي تبريز که توسط روانشناس و روان پزشک بيمارستان بر اساس ملاک هاي تشخيصي DSM-VI-TR تشخيص اسکيزوفرن يافته بودند انتخاب شدند. مقياس هاي اندازه گيري علايم منفي (SANS) و علايم مثبت (SAPS) اجرا شدند و از کل اين نمونه پژوهشي 14 نفر داراي علايم منفي و 18 نفر داراي علايم مثبت بودند. آزمون هاي بندر و ويسکانسين بر روي آزمودني ها اجرا و به ترتيب نتايج آزمون بندر بر اساس 15 ملاک هين و آزمون ويسکانسين بر اساس 5 ملاک نمره گذاري شدند. بر اساس نمرات به دست آمده، ميانگين هر يک از ملاک ها براي هر يک از گروه ها محاسبه شد. اين نتايج نشان دادند که چهار خطاي رايج براي بيماران اسکيزوفرنيک داراي علايم مثبت به ترتيب درجاماندگي، تحريف، چرخش و همپوشي و براي بيماران اسکيزوفرنيک داراي علايم منفي درجاماندگي، چرخش، تحريف و جداسازي بودند. نتايج حاصل از آزمون t مقايسه ميانگين ها براي گروه هاي مستقل نشان دادند که تنها در دو ملاک چرخش (p<0.005) و کوتاه سازي (p<0.05) بين دو گروه تفاوت معني داري وجود دارد. به عبارت ديگر، گروه بيماران اسکيزوفرنيک داراي علايم منفي خطاهاي بيشتري در اين دو ملاک داشتند. هم چنين نتايج آزمون معني داري همبستگي بين نمرات بندر و ويسکانسين نشان دادند که فقط همبستگي مقياس هاي درجاماندگي در بندر و مجموع درجاماندگي در ويسکانسين (p<0.05) و همبستگي مقياس هاي عيني کردن در بندر و مدت زمان لازم براي رسيدن به اولين قاعده در ويسکانسين (p<0.01) معني دار بودند.

 
كليد واژه: آزمون بندر گشتالت، اسکيزوفرني، علايم مثبت و منفي، سيستم نمره گذاري هين، آزمون دسته بندي کارت ويسکانسين (WCST)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

7 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):127-141.
 
مقايسه بيماران آسمي با افراد سالم از لحاظ تجربه هيجان هاي منفي، بازداري اجتماعي و تعامل آن با عامل جنسيت
 
محمودعليلو مجيد,بيرامي منصور,اعتمادي نيا مهين,صمدي راد بهرام
 
 
 

در زمينه نقش عوامل هيجاني به ويژه هيجان هاي منفي در بروز بيماري آسم، تعدادي از مطالعات از وجود ارتباط مثبت بين تجربه هيجانات منفي، بازداري اجتماعي و بيماري آسم حمايت کرده اند. در پژوهش حاضر رابطه هيجان هاي منفي و بازداري اجتماعي با بيماري آسم و تعامل آنها با عامل جنسيت مورد بررسي قرار گرفته است. براي اين منظور تعداد 40 نفر از بيماران آسمي (20 زن و 20 مرد) و 40 نفر از افراد سالم (20 مرد و 20 زن) از طريق همتاسازي با گروه بيمار انتخاب شدند. براي بررسي تفاوت گروه ها در تجربه هيجان هاي منفي از پرسش نامه شخصيتي نئو استفاده شد. بررسي يافته ها نشان داد که تجربه هيجان هاي منفي (خشم و خصومت، اضطراب، افسردگي) و بازداري اجتماعي در نزد بيماران مبتلا به آسم بطور معني داري متفاوت از گروه کنترل است. همچنين يافته ها نشان دادند که زنان در مقايسه با مردان بازداري اجتماعي بيشتري داشته و تمايل به سرکوب هيجان هاي خود دارند. نتايج نشان دادند که تجربه هيجان هاي منفي و بازداري اجتماعي نقش مهمي در بروز، تشديد و تداوم آسم دارند. تفاوت جنسيتي تنها در عامل بازداري اجتماعي اثر معني داري داشت که مي توان از آن به عنوان يک عامل خطر براي زنان نام برد. در کل عدم ابراز هيجان هاي منفي يک عامل تهديد کننده اضافي براي سلامت دستگاه تنفسي زنان است و نه فقط هيجان هاي منفي تجربه شده.

 
كليد واژه: بيماري آسم، اضطراب، افسردگي، خشم و خصومت، بازداري اجتماعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات روانشناسی

 8 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1387; 3(10):143-164.
 
بررسي تاثير روش تدريس يادگيري مشارکتي بر عزت نفس، مهارت هاي اجتماعي و عملکرد تحصيلي دانش آموزان (دبيرستان)
 
يارياري فريدون,كديور پروين,ميرزاخاني محمد
 
 
 

 

به منظور بررسي تاثير روش تدريس يادگيري مشارکتي بر عزت نفس، مهارت هاي اجتماعي و عملکرد تحصيلي دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه شهرستان ماهنشان در درس روانشناسي، 99 دانش آموز از بين دبيرستان هاي پسرانه اين شهرستان به صورت تصادفي انتخاب شد. پس از همتاسازي آزمودني ها يک کلاس به عنوان گروه آزمايش و يک کلاس به عنوان گروه کنترل مورد بررسي قرار گرفت. حجم نمونه بعد از همتاسازي دانش آموزان دو گروه، به 20 نفر در هر کلاس رسيد. روش تدريس يادگيري مشارکتي به مدت يک نيمسال تحصيلي در گروه آزمايش اجرا شد و گروه کنترل به شيوه سنتي آموزش ديد. نتايج مقايسه پيش آزمون و پس آزمون نشان داد که روش يادگيري مشارکتي بر مهارت هاي اجتماعي و عملکرد تحصيلي دانش آموزان تاثير مثبتي گذاشت اما چنين تاثيري بر عزت نفس دانش آموزان مشاهده نگرديد.

 
كليد واژه: يادگيري مشارکتي، مهارت هاي اجتماعي، عزت نفس، عملکرد تحصيلي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  5:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها