سياره X
استان
كشف پلوتون اسطورهي اخترشناسي نوين است. وقتي يوهان گاله نپتون را در
1846 ديد مكانيك نيوتوني حاكم مطلق جهان بود. چه كسي ميتوانست محاسبات
فيزيكي كه محل نپتون را در آسمان پيشبيني كردهبودند انكار كند. داستان
از اين قرار بود كه مدار اورانوس نامنظم بود و مطابق نظريههاي فيزيكي
رفتار نميكرد. دو رياضيدان از روي دادههاي رصدي اورانوس حدس زدند كه
سيارهاي در وراي آن عامل اصلي اين اختلالهاست. آندو به درستي محل
سيارهي جديد را تخمين زدند و گاله فقط آن را ديد. اما به نظر ميرسيد
مدار نپتون هم نامنظميهايي دارد. اخترشناسان كه مزهي كشف نپتون را چشيده
بودند باز هم گمان بردند كه سيارهاي آنسوي نپتون همهي اين نامنظميها
را پديد آورده است. ويليام پيكرينگ و پرسيوال لاول چندين محل را در آسمان
تخمين زدند كه اگر سيارهي X در آن محلها بود ميتوانست چنين
نامنظميهايي در مدار نپتون پديد آورد. جستجو براي اين سياره از سال 1905
در رصدخانهي لاول آغاز شد. كار جستجو حتي سالها پس از مرگ لاول در 1916
نيز ادامه يافت.
كلايد تامباو (Clyde Tombaugh) منجم جواني بود كه
تلسكوپي دستساز ساخته بود. او طرحهايي را كه از پشت چشمي اين تلسكوپ از
مشتري و زحل كشيده بود براي رصدخانهي لاول فرستاد. اين باعث شد كه تامباو
در 1929 در رصدخانه استخدام شود. در رصدخانهي لاول از هر بخش آسمان به
فواصل زماني معين (مثلا يك هفته) دوبار عكاسي ميشد. با مقايسهي اين دو
عكس اگر چيزي در زمينهي ستارههاي ثابت حركت ميكرد پيدا ميشد. براي
مقايسه هر دو عكس را داخل دستگاهي به نام مقايسه گر چشمكزن (Blink
Comparator) ميگذاشتند. تامباو شبها را به عكاسي ميگذراند و روزها را
به مقايسهي عكسهاي تهيه شده. و سرانجام پس از 25 سال تلاش در رصدخانهي
لاول، تامباو جوان پلوتون را در 29 بهمن 1308 (18 فوريهي 1930) در
عكسهايي كه ماه پيش گرفته شده بود يافت.
سيارهاي كه تامباو كشف كرده بود مدتي
بينام بود. نام پلوتون را دختري 11 ساله به نام ونتيا فير (Venetia
Phair) كه آن زمان دانشآموز يك مدرسهي ابتدايي در انگلستان بود پيشنهاد
كرد. پلوتون (Pluto) خداي دنياي زيرين است. صبح يكي از روزهاي اواخر
زمستان 1930 پدر ونتيا در صفحهي 14 روزنامهي Times خبر كشف سيارهي تازه
را خواند و براي دخترش تعريف كرد كه هنوز نامي براي اين سياره انتخاب نشده
است. ونتيا هم كه به اسطوره شناسي و نجوم علاقهمند بود نام پلوتون را
پيشنهاد كرد. پلوتون به قدري نام موفقي بود كه همان سال شخصيت پلوتو (سگ
معروف والت ديزنياز روي سياره جديد نامگذاري شد. .
عجيب نيست كه نشان پلوتون براي پاسداشت
لاول تركيبي از حروف P و L است. اما…، اما اين پلوتون نميتوانست سيارهي
X لاول باشد، با اينكه پلوتون تقريبا در يكي از محلهايي كشف شد كه لاول
پيشبيني كرده بود. از همان ابتدا بعد از اينكه معلوم شد قرص پلوتون از
پشت چشمي ديده نميشود همه ميدانستند كه پلوتون كوچكتر و كمجرمتر از
آن است كه چنين تغييراتي بر مدار نپتون وارد كند. تازه به نظر ميرسد اين
نپتون است كه مدار پلوتون را بسيار آشفته كرده است، پلوتون هرگز نميتواند
تأثير چشمگيري بر نپتون بگذارد.
پس سيارهي X كجاست؟ پس از كشف پلوتون
تامباو جستجويش را ادامه داد. او چندين سيارك، ستارهي متغير و حتي يك
دنبالهدار يافت. اما خبري از سيارهي ديگري نشد. پايونير 10 و 11 و
ويجرهاي 1 و 2 كه به ملاقات اورانوس و نپتون رفتند مشكل مدار آنها را براي
هميشه حل كردند. وقتي فضاپيماها از كنار سيارهها ميگذشتند مقداري شتاب
ميگرفتند. اين شتاب مستقيما به جرم سياره مربوط ميشود. با اندازهگيري
اين شتاب دانشمندان دريافتند كه جرم اورانوس و نپتون را 1 درصد كمتر از
جرم واقعي آنها محاسبه كرده بودند. با جايگذاري اعداد جديد مشكل
نامنظميهاي مدار هر دو سياره براي هميشه حل شد. پس هيچ سيارهاي X اي
وجود ندارد.