بیگ بنگ/ ستاره ی کاملی را تصور کنید که به درون یک تکینگی گرانشی سیاهچاله فرو می افتد. چیزی با جرم فوق العاده زیاد و حجم اندک، که حتی نور از کشش آن نمی تواند فرار کند. چیز عجیبی نیست که این پدیده ها تعجب ما را جلب کرده اند…
نام “سیاهچاله” به نظر می رسد که گمراه کننده بوده است و تصاویری هم که چاه گرانشی سیاهچاله را به تصویر می کشند مفید واقع نشده اند. بسیاری از مردم تصور می کنند که سیاهچاله ها دروازه های باشکوهی به جهان یا بُعدی دیگر هستند و آنها را به دنیای ماجراجویی با اشخاصی که در داخل لباس های فلزی عجیب و غریب می درخشند، رهنمون می سازند. خب اگر به داخل سیاهچاله بپرید از کجا سر در می آورید؟ در آن سو چه چیزی وجود دارد؟ آن اشخاص شما را به کجا می برند؟
سیاهچاله در واقع جایی ” نمی رود”. اصلا “چاله” ای به معنای واقعی وجود ندارد. آنها دوایر سیاه سنگینی هستند که با محدوده ی گرانشی غیرقابل تصور در فضا وجود دارند. با اشیایی که به رنگ سیاه هستند، آشنا هستیم، مانند آسفالت یا پیراهن مشکی که روزی آن را پوشیده ایم. رنگ سیاهچاله ها از آن چیزی ما تصور می کنیم متفاوت است. آنها سیاه هستند چون که حتی نور، سریع ترین پدیده در جهان، نتوانسته است از گرانش باورنکردنی آنها جان سالم به در برد. اجازه دهید بحث را با به کار بردن کمی تشبیهات ادامه دهیم. تصور کنید که فیلی را بر دوش دارید؛ بهتر است حتی تصور کنید که بدن فیل را مانند یک لباس پوشیده اید. اکنون از روی مبل بلند شوید و راه بروید. این همان حالتی است که اگر جاذبه ی زمین پنجاه برابر شود؛ روی می دهد. اگر جاذبه ی محیط اطراف مبل شما تا نزدیک سطح ضعیف ترین مقدار ممکن ِ گرانش در یک سیاهچاله افزایش می یافت؛ میلیاردها برابر قوی تر از وزن آن فیلی می شد که داخلش گیر افتاده اید.
حال اگر سوار بر اژدهای فضایی خود به درون به داخل سیاهچاله بپرید در حالی که لباس های آهنین پوشیده اید و سپر و شمشیر مسخره ی نوری بر دست دارید؛ بلافاصله توسط آن نیروهای وحشتناک مکش که بدن شما را به جریان های اتم تجزیه می کند، تغییر شکل می دهد و سپس بخشی از جرم سیاهچاله خواهید شد. پس الان روشن شد که شما جایی نمی روید؛ فقط مقداری به جرم سیاهچاله اضافه می کنید. همانند فکر کردن در مورد مکان سحرانگیز بعد از پریدن به درون ماشین پرس مواد زباله می ماند. تجربه ای که بعد از پریدن به سیاهچاله خواهید داشت، چیزی شبیه فرو رفتن استخوان شکسته در بدن و سپس تغییر شکل ِ اتمی خواهد بود. این قسمت ِ کابوس مانند ِ ماجرا است…
به این دلیل که زمان در حوالی افق رویداد سیاهچاله منحرف می شود، افرادی که از جهان خارج نظاره گر هستند شاهد سقوط آهسته ی شما به طرف سیاهچاله خواهند بود. در عالم فرضیات، در نظر کسانی که از خارج شاهد سقوط شما هستند بی نهایت زمان برای جذب کامل شما به سیاهچاله نیاز است. حتی فوتون هایی که بازتاب دهنده ی فرم جدید بدن شما هستند تا جایی انبساط خواهند یافت که سرخ تر و سرخ تر شوید و سرانجام تدریجا رنگ ببازید.
اکنون که از شرح جهان بعد از پریدن به سیاهچاله فارغ شدیم؛ اجازه دهید تا موضوع را روشن کنیم. گرانش ِ سیاهچاله را تصور کنید. هر چیز جرم دار باعث اعوجاج فضا-زمان می شود. با افزایش جرم این انحراف بیشتر خواهد بود… و سیاهچاله ها بیشترین اعوجاج را در جهان نسبت به پدیده های دیگر، پدید می آورند. نور در محدوده ی فضا-زمان در یک خط مستقیم حرکت می کند، حتی وقتی که این محدوده در درون ِ سیاهچاله دگرگون شده باشد. وقتی که به داخل افق رویداد سیاهچاله وارد می شوید، تمام راه ها به نقطه ی تکینگی ختم می شود؛ حتی یک فوتون نور که از این نقطه فرار میکند.
خیلی بد است؛ اما خبر خوب این است که مرگی سریع و دردناک برای شما و سفینه فضایی تان رغم خواهد خورد. بنابراین اگر برنامه ای برای سفر به سیاهچاله داشتید، شدیدا توصیه می شود که تجدید نظر کنید. این راه مناسبی برای سفر به نقطه ی دیگر در جهان یا ارتقا به سطح هوشیاری بالاتر نیست. چیزی در آن سو جز مرگ و تجزیه شدن به اتم هایتان وجود ندارد. اگر می خواهید از این طریق به بُعد دیگری فرار کنید؛ به جای این سفر مرگبار، خواندن یک کتاب خوب و علمی را به شما توصیه می کنیم.