شايد همه ما درباره موجودات فضايي بارها شنيده باشيم يا در بحثهاي مختلف فكر كرده باشيم كه اگر زماني ما با موجودات هوشمندي برخورد كنيم چه اتفاقي خواهد افتاد اما وقتي فردي مانند استفان هاوكينگ كه اين روزها به نمادي براي علم مدرن تبديل شده است درباره اين موضوع هشدار ميدهد حداقل حسنش اين است كه افراد به فكر فرو ميروند و درباره اين موضوع بيشتر فكر ميكنند و براي مدتي چنين موضوعي از حاشيه به متن بحثهاي رسانهاي و مردمي كشيده ميشود. هاوکينگ در سخنرانيهاي ترويجي متعددش درباره موضوعات مختلف پيش روي بشر هشدارهايي ارائه ميكند كه بحثي را در جامعه باعث ميشود.
يكي از جديدترين بحثهاي او در اين باره بود كه انسان اگر ميخواهد از خطر انقراض جان سالم به در ببرد چارهاي جز ترك سياره مادري ندارد. آيا اين هشداري فانتزي است؟ يا واقعيتي در آن نهفته است؟ چه چيزي باعث شده اين دانشمند نتيجه بگيرد كه ماندن روي زمين به معني انقراض بشر خواهد بود. موارد زير شايد برخي از اين دلايل و همچنين مقاصد احتمالي انسان در سفر به دشت ستارهها باشد.
سياره زمين يكي از سيارههاي سنگي در اطراف ستارهاي معمولي و ميانسال است. حدود 5 ميليارد سال از عمر خورشيد ميگذرد و همين مقدار هم از عمر آن باقيمانده است البته مدتها پيش از آن كه عمر ستاره مادر ما به پايان برسد، مجموعه رويدادهايي در قلب خورشيد آغاز ميشود كه نتيجه آن نابودي حيات روي زمين خواهد بود.
ستارهاي مانند خورشيد در اواخر عمر خود و زماني كه منابع سوخت هيدروژنياش به پايان برسد شروع به انبساط ميكند و شعاع خود را تا نزديكيهاي زمين افزايش ميدهد.
تابش دريافتي از اين ستاره در آن هنگام به حدي است كه هيچ نوع از حياتي كه ما ميشناسيم قادر به مقاومت در برابر آن نيست و به اين ترتيب پيش از آن كه خورشيد براي هميشه خاموش شود، بساط حيات از روي زمين برچيده خواهد شد.
اما آيا صحبت هاوكينگ اشاره به اين موضوع دارد؟ آيا او از هم اكنون درباره 4 ميليارد سال ديگر هشدار ميدهد؟ به نظر ميرسد او دلايل ديگري براي نگراني در اختيار دارد البته اگر همين يك مورد هم باشد واقعا از هم اكنون بايد به آن فكر كنيم. اگر زمين و حيات طي 4 ميليارد سال آينده دوام بياورند و اگر انسان بتواند به هر طريقي از خطراتي كه پيش پاي او قرار دارد جان سالم به در ببرد و به آن دوران برسد در آن هنگام بايد آخرين خداحافظي را با سياره مادرياش انجام دهد.
اين بدان معني است كه بايد همه نژاد بشر را نهتنها از زمين بلكه شايد از منظومه شمسي به جايي منتقل كرد كه سيارهاي مناسب براي ادامه حيات وجود داشته باشد. اين چشمانداز روياگون باعث ميشود از هم اكنون به فكر بيفتيم، اما تا پيش از آن زمان، نگرانيهاي بسياري وجود دارد به طوري كه برخي حتي اعلام ميكنند دوام آوردن بيش از يك قرن انسان روي زمين خود چالش بزرگي خواهد بود.
سياره ما اكنون انبوهي از سلاحهاي عجيب و غريب را درون خود انبار كرده و تبديل به بشكهاي شده است كه يك جرقه ميتواند آن را تا مرز نابودي پيش ببرد.
يكي از مصيبتهايي كه در كوتاهمدت پيش روي ماست نبردها و رقابتهاي نظامي است. سياره ما اكنون انبوهي از سلاحهاي عجيب و غريب را درون خود انبار كرده و تبديل به بشكهاي شده است كه يك جرقه ميتواند آن را تا مرز نابودي پيش ببرد. متاسفانه ارادهاي براي تغيير اين وضع وجود ندارد و كشورهايي كه روي يك سياره زندگي ميكنند بيشتر از آن كه به زمين مشتركي نگاه كنند كه روي آن قرار دارند به اختلافهايشان نگاه ميكنند. هر بار كه سلاحي فعال ميشود فقط نيروهاي مقابل هم نيستند كه آسيب ميبينند بلكه طبيعت نيز قرباني ميشود.
از سوي ديگر انسان به دلايل مختلف در حال خالي كردن زمين از انباشتههاي چندين ميليون ساله خود است. به نفت نگاه كنيد. حاصل ميليونها سال فعاليت زيستي در زمين به مايعي تبديل شده است كه براي سوخت مناسب است، اما تمام ذخيرههاي چند ميليون ساله در عرض تنها چند صد سال مصرف ميشوند. بزودي ذخاير نفتي جهان به انتها خواهد رسيد و اين در حالي است كه هر روزي كه ميگذرد ما نياز بيشتري به اين ماده و مشتقات آن پيدا ميكنيم و هرچقدر هم كه آنها را بيشتر مصرف ميكنيم آسيب بيشتري به محيط زيست خود وارد ميكنيم.
گازهاي گلخانههاي حاصل از سوختهاي فسيلي به طور جدي در حال نابود كردن سياره ماست و با افزايش دماي ميانگين سياره زمين باعث شده تغييرات اقليمي وسيعي آغاز شود. تغييراتي كه انسان و بسياري از موجودات زنده را در خطر قرار ميدهد. ادامه چنين روندي البته منجر به نابودي حيات روي زمين نخواهد شد.
حيات به شكلهاي ديگري بروز خواهد كرد و ادامه مييابد اما بعيد است در بين حيات دوام يافته نشاني از انسان بتوان پيدا كرد.
در همين حال جمعيت سياره ما به گونهاي شگفت در حال رشد است. براي هزارهها جمعيت زمين روند ثابت و معقولي داشته است و جمعيت آنقدر زياد نبود كه انسان به منابع سياره فشار بياورد، اما صنعتي شدن، شهرنشيني، رفاه بيشتر، افزايش سطح بهداشت و همه و همه باعث شد تا جمعيت زمين شاهد انفجاري كم نظير باشد. تنها در طول يك قرن جمعيت سياره ما به بيش از 2 برابر رسيده و شيب منحني افزايش جمعيت جهان بسيار تند است. اين افراد جديد نياز به منابع، غذا، هوا، انرژي و مكاني براي زيستن دارند و متاسفانه امكانات زمين محدود است.
فكر كردن به چنين مسائلي باعث ميشود تا فكر كنيم ايده هشدارآميز هاوكينگ ايدهاي درست و منطقي است. ايدهاي كه بايد از اكنون به آن فكر كرد و گرنه بسيار دير خواهد شد.
اما انسان اگر بخواهد توصيه هاوكينگ را براي سفر از زمين جدي بگيرد كجا بايد برود؟ به نظر ميرسد چند مرحله اصلي پيش روي انسان باشد. يكي از نخستين اهداف ميتواند ماه و سياركها باشد. ماه نزديكترين و آشناترين جرم سماوي به ماست. محلي است كه ما ميتوانيم در آن پايگاههاي كوچك و نخستين كلونيها و شهرنشينهاي خارج از زمين خود را به وجود بياوريم. اين نخستين تمريني خواهد بود كه انسان درباره حضور در فضا انجام ميدهد.
همچنين امكان استفاده از برخي منابع و معادن اين قمر زمين نيز وجود دارد. هدف ديگر دم دست، سياركهايي هستند كه منابع معدني بي شمار و حتي منابع آب را ميتوان در آنها پيدا كرد. اما در نهايت بايد به فكر ايجاد شهركهايي در فراسوي زمين بود. كلونيهاي مهاجرنشيني كه بتوانند منابع مورد نياز را جمعآوري كنند. شايد مريخ و اقمار مشتري گزينههاي مناسبي باشند.
گام آخر توسعه پيشرانهايي خواهد بود كه انسان را به فراسوي مرزهاي منظومه شمسي ببرد. شايد سياره تازه بتواند تمدني تازه را در آنجا آغاز كند.
اما همه اينها تنها زماني اتفاق خواهد افتاد كه انسان در ابتدا عزم نجات خود را داشته باشد. باور كند كه بايد سياره خود را حفظ كند و اينكه به عنوان يك گونه زنده در خطر جدي قرار دارد. در آن هنگام ميتواند سرمايههاي خود را به جاي آن كه صرف نابودي زمين كند در راه توسعه و نجات و تامين امنيت و سفر به مرزهايي در فراسوي زمين صرف كند.