شهيد زنده
چه روزها كه به شب رسيدي، چقدر شب كه سحر نداري
چه لحظه هايي كه فكر كردي غمي از اين بيشتر نداري
دو دست بسته ، دو پاي خسته، غروب در چشم تو نشسته
هنوز هم اي دل شكسته امسد و ميلِ سفر نداري؟
شكوه سهم تو از جهان است، چقدر چشم تو مهربان است
هميشه چاي تو آسمان است ، اگر چه تو بال و پر نداري
زمانه رنگي دگر گرفته ، دلت از اين جا اگر گرفته
زمانه از تو خبر ندارد،تو از زمانه خبر نداري
« ستاره جان» باش و زندگي كن، اگر چه با دردهاي كهنه
بگو كه غير از وطن و مردم، تو آرزويي نداري
اگر چه جنگ تو رنگ خون بود و دشمنت مرگ پست و دون بود
تو بيست سال است عهد بستي كه دست از عهد برنداري
شهيد زنده كه سرفه-سرفه به ياد تو زنده ايم آيا...
هنوز هم فكر مي كني كه بجز شهادت هنر نداري ؟
منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس