نفس كش
كپسول اكسيژن و سرگيجه هاي كه هست
وقتي كه سد خردل راه تنفس رو بست
ي مرد خسته زار ، منتظر پريدن
سخت براش نعمته ، ساده نفس كشيدن
كپسول اكسيژنش ، فقط غم ها شو ديده
روي تن بزرگش ، خدا نفس كشيده
كوه نمك مي پاشن اين جا به روي دردش
هزار تا عاشق برن ، نمي رسن به گردش
حق تو رو دلاور كجاي قصه خوردن ؟
بگو دلاور كجان ف سربازايي كه مردن ؟
سربازهايي كه مردن ، به پاي باورهاشون
دامن كي رو سوزومند! اشكاي مادراشون؟
بگو دلاور كجاست شب هاي درد ريت ؟
صد تا ستاره كمه !! براي حق الديت
هردم و دم هر نفس ، قفس مياره نفس
هوا خجالت كشيد ، شرف نداره نفس
با اسم تو چه كردن ؟ كي ساخته اين معضل رو
دلت پره مي دونم ، بتركون تاول رو
بذاره بريزه توده ي پردرد و چرك !!
بريزه روي دنيا ، دنياي تاريك شرك
نفس نكش دلاور نفس نكش چه بهتر !!!
هوا نره دلاور ، به اون تن معطر
نفس نكش دلاور ، اين جا هوا ، هوا نيست
هر جا رو كه بوكني ، نشوني از خدا نيست
اين جا هوا ، هوا نيست ، اين جا هوا كثيفه
بوي لجن تو هواست ، شرف شده لطيفه
نفس نكش دلاور اين جا بوي خون مياد
بوي بد جنايت، اين جا فراوون مياد
نفس نكش دلاور، بذار تنت بميره
آخه هواي اين جا براي تو حقير ه
بذار كه روح پاكت از اين جا پر بگيره
برو يه جاي ديگه، اون جا نفس بكش
شما حسابت جداست ، جدا نفس بكش تو
بوي خدا رو بشنو...
خدا "نفس"بهشت، "تو"
منبع: كتاب "امواج ارغواني "
به كوشش : سيد ضياء الدين شفيعي
برگزيده آثار هفدهمين كنگره ي شعر دفاع مقدس
ناشر: بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس
