0

براي خواندنش عجله نکنيد!

 
lenditara1
lenditara1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9088
محل سکونت : همین دورو ورا

براي خواندنش عجله نکنيد!

براي خواندنش عجله نکنيد!

 


 

برايم جالب بود کسي را که نمي شناختم وحالا پس از سال ها پيدا شده، گفتم بيايد. وقتي آمد خودش را معرفي کرد و گفت: من برادر همان کسي هستم که آن سال هاي دور برادرت عبدالرحمن را از داخل قنات نجات داده بود. و شما هم مرا از ميدان مين!!

 


 

ميدان مين

در دنياي عجيبي زندگي مي کنيم. گاهي اتفاقاتي دور و برمان مي افتد که از درک آن عاجزيم. خاطره اي که در زير مي خوانيد يکي از آن اتفاقات عجيب است که براي سردار فضيلت پور اتفاق افتاده است.

1 ـ حوالي سالهاي 1347 يا 48 بود من کلاس پنجم و عبدالرحمن (*) برادرم کلاس اول دبستان بود. منزلمان در انتهاي شهر بود و در پشت خانه ما نرسيده به زمين هاي کشاورزي، تعدادي قنات بود. يک روز ظهر که از مدرسه برگشتم مادرم سراغ عبدالرحمن را گرفت، گفتم ما با هم از مدرسه نيامده ايم شايد او منزل پدر بزرگ رفته باشد.

تا حوالي غروب خبري از او نشد مادرم نگران گفت برو سري به منزل فاميل بزن از او خبري بگير. بعد از من چند جوان در حالي که عبدالرحمن را بغل کرده بودند به خانه ما مراجعه مي کنند و مي گويند ما از کنار قنات ها رد مي شديم که صداي گريه ي بچه اي را شنيديم؛ نگاه کرديم متوجه شديم عبدالرحمن است و او را از داخل قنات نجات داديم.

به هرکس مي گفتم بخاطر شدت آتش دشمن نمي رفت او را بياورد. تصميم گرفتم که خودم او را نجات دهم لذا به طرفش رفته و هر طوري بود او را از ميدان مين خارج کردم

 

 

2 ـ در اوايل سال 1365 من فرمانده گردان بودم و در منطقه فکه عمليات شده بود. همينطور که مشغول هدايت نيروها بودم متوجه شدم يک نفر در ميدان مين بين نيروهاي خودي و عراقي ها گير افتاده است.

 

به هرکس مي گفتم بخاطر شدت آتش دشمن نمي رفت او را بياورد. تصميم گرفتم که خودم او را نجات دهم لذا به طرفش رفته و هر طوري بود او را از ميدان مين خارج کردم.

3 ـ سال 1384 فرمانده سپاه زنجان بودم يک روز از دژباني تماس گرفتند و گفتند يک نفر با شما کار دارد. گفتم کيه؟ پيغام داده بود همان کسي که از ميدان مين نجاتش دادي!

برايم جالب بود کسي را که نمي شناختم وحالا پس از سال ها پيدا شده، گفتم بيايد. وقتي آمد خودش را معرفي کرد و گفت: من برادر همان کسي هستم که آن سال هاي دور برادرت عبدالرحمن را از داخل قنات نجات داده بود. و شما هم مرا از ميدان مين!!

راوي خاطره: سردار عبدالکريم فضيلت پور

*- بسيجي شهيد عبدالرحمن فضيلت پور در عمليات بيت المقدس به شهادت رسيد.

ب
جمعه 7 آذر 1393  12:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها