0

هنر و ادبیات > ادبیات پایداری > طرح و توضیح چند سوال درباره مبانی ادبیات پایداری - بخش اول

 
amirpetrucci0261
amirpetrucci0261
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 27726
محل سکونت : http://zoomstar.ir/

هنر و ادبیات > ادبیات پایداری > طرح و توضیح چند سوال درباره مبانی ادبیات پایداری - بخش اول

چکیده
در این مقاله پرسش های ذیل مطرح شده است :
1- ادبیات پایداری چیست و کدام انواع ادبی را در بر می گیرد ؟
2- ويژگی های خاص ادبیات پایداری کدامند و چه شناسه هایی را باید در ادبیات پایداری مطالعه کرد ؟
3 ـ پیشینه ادبیات پایداری در ایران چگونه است ؟

در توضیح این پرسش ها، ابتدا تعریفی از ادبیات پایداری بیان گردیده است که :
(ادبیات پایداری ، نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آنها را تهدید می کند به وجود می آید . ) در ادامه سخن به عنصر تعهد و الزام در ادبیات پرداخته شده است و اعتقاد نگارنده در این مقاله بر آن است که ابیات متعهد و ملتزم به آموزه های دینی و تعالیم قرآنی بر می گردد و پیشینه ای سابق بر مکاتب ادبی غرب دارد . در بخش دوم این مقاله بر شناسه های خاصی در ادبیات پایداری همچون : مردم ، تحولات اجتماعی و پیشروان فکری جامعه تاکید شده است و در بخش سوم درباره پیشینه ادبیات پایداری ایران ، هفت دوره تاریخی ، بدین ترتیب پیشنهاد گردیده است :
1 ـ دوره نهضت های داخلی و اولیه پس از ورود اسلام به ایران ، مثل نهضت شعوبیه .
2 ـ دوره جنگ های داخلی و هجوم های خارجی به ایران .
3 ـ عصر صفوی و ایجاد جنگنامه های منظوم .
4 ـ جنگ های ایران و روس در دوره قاجار و پس از آن عصر مشروطه .
5 ـ از مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران .
6 ـ دوره انقلاب اسلامی ایران .
7 ـ دوره هشت ساله دفاع دمقدس .

مقدمه بحث :
سخن را با چکامه ای کوتاه از شاعر همروزگارمان ، ناصر قلی بهرامی ، آغاز می کنیم
که ضمن ارائه نوعی ادبیات پایداری ، تعریفی از ادب پایداری را در این شعر می توان ملاحظه کرد :
کجا ز پای نشیند کسی که بی تاب است              که رودخانه بر گل نشسته مرداب است
چو رودخانه روانم ترانه ام دریاست                    گواه من دل بیدار و چشم پر آب است
چگونه دل نتپد در هوای کوچیدن                    ز سینه ای که بر آن نقش داغ احباب است
و چون به کشتی ما ناخداست نوح زمان          چه بیممان ز شب موج خیز و گرداب است
شکست جبهه بیداد غاصبان سحر                      ز برق همت یاران و خون اصحاب است
( گل ، غزل ، گلوله ، 1373 ، ص 60 )
ادبیات پایداری ، ادبیات ستیهندگی و عشق است . ادبیات توفنده و پر تلاطمی که آلودگی به یاس و سکون را نمی پذیرد و بسان روح ، پیوسته در کالبد خمود ادبیات هر عصر دمیده می شود . در واقع این گونه ادبی ، در طول تاریخ و در کشاکش تهاجم قدرت ها و تدافع جوامع سلطه ناپذیر ، همواره به مثابه ابزار و سلاحی باز دارنده رخ نموده و موجبات احیاء ، تداوم و بقای فرهنگی جوامع مورد هجوم یا تحت سلطه را فراهم آورده است .
درباره ادبیات پایداری ، چیستی آن ، مراحل پیدایش و تکوین و تکاملش و دوره های تاریخی و فراز و فرود و تحولاتی که بر آن در جوامع مختلف به ویژه در ایران گذشته است تا کنون محققان سخنانی گفته و نوشته اند و هر یک به زبانی سخن حمدش را بر زبان آورده و گوشه ای از زوایای پنهان و آشکار ادبیات پایداری را مطرح نموده اند . تلاش نگارنده این مقاله بر ارائه تعریفی دقیق و طرح چند پرسش و توضیح لازم درباره مبانی ادبیات پایداری خواهد بود .

پرسش اول )ادبیات پایداری چیست و کدام انواع ادبی را در بر می گیرد ؟
ادبیات پایداری نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات معنوی و مادی آنها را تهدید می کند به وجود می آید .
این گونه ي ادبی عموما با زبانی صریح بیان می شود و با توجه به شرایط و مقتضیات هر دوره تاریخی جلوه ان و نحوه بروز و ظهورش می تواند متفاوت با دوره دیگر باشد ؛ چنان که در یک برهه تاریخی نوع ادب معترض ، افشاگر و هشدار دهند ه و در دوره ای دیگر نوع ادب عارفانه و زاهدانه و در روزگاری دیگر ادب سوگ و مرثیه را در مجموعه ادبیات پایداری به حساب می آوریم .

پرسش دوم ) ویژگی های خاص ادبیات پایداری کدامند و چه شناسه هایی را باید در آن مطالعه کرد ؟
شناسه اصلی در ادبیات پایداری طبق تعریفی که ارائه گردید عنصر تعهد است . یعنی ادبیات پایداری را نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم می دانیم . ادبیات ملتزم بنابر آنچه در منابع مربوط به نقد ادبی معاصر آمده است به نظریه سارتر ( 1946 ) نسبت داده شده است که پس از جنگ جهانی دوم در فرانسه ابراز نموده است : ( ما می خواهیم در تغییر دادن جامعه ای که ما را در میان گرفته است شرکت کنیم . ما می خواهیم ادبیات وظیفه اجتماعی خود را ، که هرگز نباید فرو می گذاشت ، دوباره به عهده گیرد . نوشتن شکل ثانوی عمل است و بنابر این ادبیات موظف است مانند دیگر شکل های عمل ، به ویژه عمل سیاسی ، در تحول تاریخی و اجتماعی فرانسه شرکت کند . ) ( «وظیفه ادبیات » ) ، 1356 ، صص 54 ، 55 )
 ژان پل سارتر در مورد ادبیات ملتزم ، به صراحت می گوید : ( غرض از ادبیات ، تلاش و مبارزه است . تلاش و مبارزه برای نیل به آگاهی ، برای تحری حقیقت و برای آزادی انسان و از این روست که نویسنده در مقابل عملی که می کند مسئول است . برای چه  می نویسد و دست به چه اقدامی زده است و چرا این اقدام مستلزم توسل به نگارش بوده است . زیرا سخن گفتن در حکم عمل کردن است . ) ( «ادبیات چیست » ، 1348 ، ص 35 )
در مقابل دیدگاه های سارتر و پیروانش ، عده ای از نویسندگان غربی جبهة مخالف التزام را در دابیات گشودند . آنها تحت عناوینی از جمله : رمان نو و نظریة هنر برای هنر ، مدّعی ادبیّاتی و راُی مسائل سیاسی و اجتماعی شدند و برای آنان مطلوب و مقصود ، خود ادبیّات و خود هنر بود . از نظر آنها صورت ( فرم ) رمان ها و شعر ها بسیار مهم تر از محتوا و مطالب نهفته در آن است . («وظیفة ادبیّات » ) ، 1356 ، ص 80 ) آنها ادبیّات را به دو نوع تقسیم می کنند : آنچه مقصودش مسائل سیاسی و اجتماعی است ( گزارش ) وآنچه مقصودش هنر است ( آفرینش ادبی ) نام داده اند و می گویند : ( به عقیدة ما ادبیّات وسیلة بیان نیست ، بلکه وسیلة پژوهش است و حتی نویسنده هرگز نمی داند که مورد پژوهش چیست از پیش نمی داند که چه باید بگوید ، « شاعرانه » در نظر ما یعنی ابداع ، ابداع جهان و انسان ، ابداع مداوم شک و ... به همین سبب است که سیاست مورد توجه ما نیست و ما پژوهش ها و تردیدها و تناقض های خود را بیشتر می پسندیم و شادیم از این که بتوانیم باز هم چیز تازه ای ابداع کنیم . » ( همان ، ص 219 )
به این ترتیب از بین این اظهار نظرها ، گروهی ادبیّات و سیاست را دو چیز مختلف دانستند و ادبیّات را امری وراي امور اجتماعی و سیاسی به حساب آوردند . گروهی ادبیات را برای سیاست خود خواستند و گروهی دیگر اظهار داشتند که ادبیّات به محض عرضه شدن ، امری اجتماعی است و به این اعتبار ، وظیفه ای سیاسی و اجتماعی انجام می دهد . دایرة بحث های التزام و عدم التزام در ادبیّات و هنر برای هنر و موضوعاتی از این قبیل ، به ویژه در غرب ، وقتی گسترش یافت که کم کم هدف های معنوی از جامعه رخت بر بست و طبعاً بایستی جای آن اهداف معنوی با اهداف مادی پر می شد و این اهداف به تناسب یا ماتر یالیسم بوده یا اومانیسم و یا ماتر یالیسم سرمایه داری و چنان تشتتّی در هدف گذاری هنر و ادبیّات پدید آمد که به تعداد گروه ها و حتی افراد ، اهداف متنوّعی بروز نمود و این تحولات دنیای غرب بر دنیای شرق بی تاُثیر نبود و ادبیّات معاصر ما را نیز تحت الشعاع قرار داد .
اما بر اساس آنچه که از مفهوم التزام وتعهد در پیوند با اهداف بلند و آسمانی ادبیّات دریافت می شود ، نظریة ادبیّات متعهّد و ملتزم به زمانی بر می گردد که بزرگ ترین معجزة الهی برای هدایت نوع بشر به وقوع پیوست و قرآن کریم بر نبیّ مکرم اسلام نازل گردید . قرآن که راهنمای جامع و کامل انسان در هر زمینه ای است در باب شعر به عنوان مظهر اتمّ کلام ادبی نکاتی را مطرح کرده و تفاوت شاعر و شعر متعهّد را از غیر متعهّد در آیات مختلف بیان فرموده است . در  اینجا تنها به ذکر آیاتی که به واژه های شعر و شاعر تصریح دارند اشاره می شود ؛ در قرآن کریم یک بار واژة شعرا ، یک بار واژة شعر و چهار بار واژة شاعر آمده است :
1 ـ والشّعراء یتّبعهم الغاوون * الَم تَر اَنَّهم فی کلِّ واد یَهیمون * وانّهم یقولون مالا یفعلون
*الاالذین آمنوا و عملوالصالحات و ذکروالله کَثیراً * ( سوره شعراء ، آیات 224 تا 227 )
2 ـ وَ ما علّمناه الشِّعر و ما ینبَغی لَهُ اِن هُوَ الا ذکرٌ و قرآنٌ مبین ( سوره یس ، آیه 69 )
3 ـ بَل قالوا اضغاثَ احلام بَلِ افتریهُ بل هوَ شاعِرٌ ( سوره انبیاء ، آیه 5 )
4 ـ و یقولون اُ اِنّا لتار کواً آلِهتَنا لشاعرٍ مجنون ( سوره صافات ، آیه 36 )
5 ـ اَم یقولون شاعِرٌ نَتَربَّصُ به رَیبَ المنون ( سوره طور )
6 ـ وَ ما هُوَ بقولِ شاعرٍ قلیلاً ما تؤمنون ( سوره حاقه ، آیه 41 )
باهمین برداشت از قرآن ، شعر جهت پیدا کرد و در باب شعر و شاعر باید و نباید و مقصد و مقصود مطرح گردید . و این باید و نبایدها مفهوم شعر متعهّد را نمایان می کند ؛ به طوری که صاحب چهار مقاله می گوید :
« شاعر باید سلیم الفطره ، عظیم الفکره ، صحیح الطبع ، جیّد الرویّه ، دقیق النظر باشد و در انواع علوم متنوّع باشد و در انواع رسوم مسطرف . زیرا چنان که شعر در هر علمی به کار همی بشود ، هر علمی در شعر به کار همی شود . و چون شعر بدین درجه نباشد تأثیر او را اثر نبود و پیش از خداوند خود بمیرد . » ( « چهار مقاله » ، چاپ دوم ، ص29 )
و نظامی گنجوی ، در مخزن الاسرار ، شعر را زمانی مؤثر و مفید می داند که از زبان شرع سروده شود :
پیش و پسی بست صف کبریا                                            پس شعراء آمد و پیش انبیاء
چون سخنت شهد شد ارزان مکن                                  شهد سخن را مگس افشان مکن
تا نکند شرع تو را نامدار                                                       نامزد شعر مشو زینهار
شعر تو را سدره نشانی دهد                                                 سلطنت ملک معانی دهد
شعر تو از شرع بدانجا رسد                                          کز کمرت سایه به جوزا رسد
 شعر بر آرد به امیریت نام                                                 کالشّعراء امراء الکلام
                    ( « مخزن الاسرار نظامی » ، 1313 ص 43 )
و عطار نیشابوری ، شعر و عرش و شرع را از یک مقوله می داند :
 
شعر و عرش و شرع از هم خاستند                        تا دو عالم زین سه حرف آراستند

( عطار ، « مصیبت نامه » ، ص 46 )



دکتر محمد صادق بصیری
استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
جمعه 26 آذر 1389  5:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها