0

به هرچی نگاه می کنم پدرم را می بینم!

 
ghkharazi
ghkharazi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 884
محل سکونت : تهران

به هرچی نگاه می کنم پدرم را می بینم!

آنچه می خوانید خاطره ای است از زندگی شهید ذبیح الله عامری:

شب بود، با بچه ها توی حیاط نشسته بـودیم. پـسرم محمـد جواد بـه آسمان نگاه می کرد. رو به من کرد و پرسید: «مادر! شما توی آسمان چـی می بینین؟»

گفتم: «خوب معلومه مادر! ماه رو می بینم! ستاره ها رو می بینم! ابـر رو می بینم!»

گفت: «غیر از اینها که گفتی، دیگه چیزی نمی بینین؟»پگفت: «من به هرچی نگاه می کـنم، پـدرم رو مـی بیـنم! چطـور شـما نمی بینید؟»

 

خادم الشهداء؛ شب بود، با بچه ها توی حیاط نشسته بـودیم. پـسرم محمـد جواد بـه آسمان نگاه می کرد. رو به من کرد و پرسید: «مادر! شما توی آسمان چـی می بینین؟»

نگاهم را از او گرفتم و به آسمان خیره شدم.

فقط لبخند های خاکی زیباست

 

سه شنبه 27 آبان 1393  1:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
دسترسی سریع به انجمن ها