بسم رب الحسین
تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم
**************
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است هر که را می نگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب کز غم اصغر بی شیر، دلش پرخون است
***
کربلایت بار دیگر منزل زینب شده
در عزای اربعینت جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود
بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده