بنام خدا
موضوع ولایت مداری بحث مهمی است که باید ازحضرت زینب(س) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) آموخت.زیرا آنها با وجود اینکه برادر و خواهر امام حسین(ع) بودند تا پای جان در خدمت ملی امر خود و امام زمان خود تلاش کردند و الگوئی شدند برای همه ما.حضرت زینب (س) بدون اجازه از امام و ولی خود هیچ کاری انجام نمی دادند و هیچ اقدامی نمی کردند.
مطالب زیر از منبع معرفی شده در ارتباط با ولایت مداری زینب بیان شده است:
ولایت به معنای قرب و نزدیکی است و به حصول دو چیز در کنار هم بدون فاصله گفته میشود، یکی از صفات حضرت زینب(سلام الله علیها) ولایت مداری است. این مساله به اندازهای مورد عنایت و توجه خداوند متعال قرار دارد که هیچ چیز را نمیتوان جایگزین این مساله کرد، امام باقر(علیهالسلام) در تاکید این مساله میفرمایند: «اگر کسی همه شب ها را در نماز و همه روزها را روزه دار باشد، همه اموال خود را انفاق کند و همه سال، حج به جای آورد ولی ولایت ولی الله را نشناسد و اعمال خود را مطابق راهنمایی او انجام ندهد، او را در پیشگاه خدا ثوابی نیست و در شمار مومنان نخواهد بود.»
در کتب و پژوهشهای مختلف پیرامون زندگی حضرت(سلام الله علیها) به جنبههای گوناگون زندگی ایشان پرداختهاند اما با نگاهی گذرا به مساله ولایت مداری ایشان. در این نوشته تا حد امکان از مطالب مربوط به بحث مورد نظر استفاده شده لکن دقت شده است مطالبي كه به جنبههای مهم و ظریف این ویژگی اشاره دارد گزينش شود، همچنین سعی شده است چینش مطالب به ترتیب حوادث تاريخي باشد.
اميد است اين اثر كوچك توشهای باشد برای زینبی شدنمان تا ظهور حضرتش قائم ال محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
معنای لغوی و اصطلاحی «ولایت»
واژه «ولایت»، از ماده «ولی» است و «وَلی» بر وزن فلس به حصول دو چیز یا بیشتر در کنار هم و بدون آنکه بین آنها چیزی دیگری فاصله شود گفته می شود به همین جهت برخی آن را به معنای نزدیکی و قرب میدانند. همچنین «ولی» مالک تدبیر است، یعنی کسی که برای تدبیر و اداره جامعه، یتیم یا زن، به آنان نزدیک میشود و به رتق و فتق امورآنان در حیطه ولایت خود مبادرت میورزد.
یکی ازاسمای حسنای خداوند سبحان «ولی» است. قرآن کریم در سوره شوری آیه 9 میفرماید: «...فَاللهُ هُوَاَلوَلیُّ» تنها ولی، خداست.
در تمام موارد استعمال «و ل ی» قرب و نزدیکی با نوعی ارتباط نهفته است و چگونگی این ارتباط به مورد آن بستگی دارد که باید آن را با قراین و شواهد شناخت.
همانطورکه بیان شد اصل ولایت، مخصوص ذات اقدس حضرت حق است که در هر چیز تصرف میکند و کلیه امور را به هر کیفیتی که اراده فرماید تدبیر مینماید زیرا که او مالک حقیقی است. در کنار این مطلب، از آیات و روایات فراوانی استفاده میشود که رسول مکرم اسلام، حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) نیز بر همگان ولایت دارند و این ولایت از طریق ائمه اطهار(عليهمالسلام) دائما ساری و جاری است مانند سوره احزاب آیه 36 «وَِماکانَ لِِِِمُومِنٍ و لامُومِنَه اِذا قَضیَ اللهُ وَ رَسولُه اَمراً...» هیچ زن و مرد مومنی را در کاری که خدا و رسولش حکم کند اختیاری نیست....
حضرت زینب (سلام الله علیها) و آموختن ولایت مداری از مادر
حضرت زینب(سلام الله علیها) تجلی عرفان است و یکی از ویژگیهای بارز این بانوی گرانقدر عارفه بودن است چرا که تا کسی معرفت نداشته باشد، چگونه میتواند ولایت نور را در سرزمین تاریکی بپذیرد. صفت عارفه با صفت ولایت پذیری همسانی دارد و تا معرفتی نباشد عشق و محبتی نیست و تا عشق نباشد اطاعت پذیری نیست. حضرت میدانستند حقیقت چیست و شناختی همه جانبه نسبت به ولیّ خود داشتند و به خاطر همین شناخت در قلب خویش محبتی داشتند که ایشان را به اطاعت بیچون و چرا وا میداشت.
حضرت زینب(سلام الله علیها) ز روزگار کودکی آموخته بودند که چگونه ولایت مدار باشند، از مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) آموخته بودند که چگونه با قلبی پر از مهر از امام زمانشان دفاع کنند. ایشان مادری را دیده بودند که حرمت خانهشان بعد از رحلت پدر، شکسته شد و بیمهری مردم، زدن مادر و... را نظاره کرده بودند، دختری که سخنان مادر را در مسجد پیامبر شنیدند وآن را در گوش تاریخ ثبت کردند و با عمل خویش حفظ نمودند.
حضرت زینب(سلام الله علیها) دختر پنج ساله، کلام مادر در رابطه با همدلی با خاندان رسالت را این چنین یاد میکنند: «...اٍّنتم عبادُلله نُمیتُ اَمرهُ وَ نهیُهُ و حَملَتُهُ دینِِِهِ وَ وَحیِهِ وَ اُمَناءُ اللهِ عَلی انفُسِکُم وَ بُلَغاوُهُ اِلی اَلاُممِ وَ زَعمتُم حَقٌ لَهُ فیکُم وَعَهدُ قَدََّمَهُ اِلیکُم وَ بَقیهُ اِ ستخلَفَها علیکم کِتابَ اَللهِ اَلناطِقِ وَ اَلقُرآن اَلصادقِ... وَطاعَتُنا نِظاماً لِلمِلةِ وَ اَمامَتَنا اَماناً مِن الفِرقةِ...»
...هان ای بندگان خدا، شما پرچم داران دعوت و هشدار او، حاملان دین و وحی او، امانت داران خدا نسبت به یکدیگر و درون جامعه خود و پیام رسانانش به سوی جامعهها وتمدنها و نسلهای آیندهاید، شما بر این پندارید که بر این ویژگیها آراستهاید و به خاطر آنها شهره آفاق هستید، خدا با شما پیمانی دارد که در دسترس همه شماست و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاده کتاب گویای خدا و قرآن راستگوست ... همدلی با خاندان رسالت را باعث تداوم نظام دین و دولتها و دلها مقرر فرموده و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگی و سامان یافتن امور اجتماع قرار داد ....
حضرت زینب(سلام الله علیها) این سخنان را میشنیدند، سخنانی که هم آغوش اشک بود، نه برای مقام و موقعیت همسر خویش، بلکه برای امامی بود که مظلوم قرار گرفته بود.
حضرت زینب(سلام الله علیها) می دیدند که مادر شبانه از خانه بیرون رفته و یک یک خانههای مهاجر و انصار را میگردند و آنان را به یاری امام خویش فرا میخواندند، ولی آنها درپاسخ او میگفتند: ای دختر پیغمبر ما با ابوبکر بیعت کردیم. اگر زبان قاصر تاريخ و زمان گشوده میشد میگفت که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) چگونه حدیث«مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علیٌ مولاه» را نشر دادند.
حضرت زینب(سلاماللهعلیها) آموخته بودند ولایت ائمه(علیهمالسلام) ادامه رسالت پیامبر(سلام الله علیها) است، ایشان با قلب خویش آیات الهی را شنیده بودند، آنجا که خداوند میفرمایند: «اَلنبیُّ اَولی بِالمومنین مِن اَنفُسِهم» و از زبان جد مبارک خویش رسول الله شنیده بود که فرمودند: « ابن عَباس وِلایَتُهُم وِلایَتی وِلایَه اَلله» ولایت آنها، ولایت من و ولایت من همان ولایت خداست.
حضرت زینب(سلام الله علیها) در خاندان نبوت و امامت چشم به جهان گشوده و دفاع از ولایت در وجودشان از کودکی نهادینه شده است. اما ایشان از نظر شخصیت اکتسابی نیز بسیار ممتاز بودند، چرا که علم خود را مزین به عمل نمودند و در راه پیشبرد اهداف اسلام قدمهای بزرگی برداشتند، چرا که در احادیث آمده است«ما زَهَّدَ عَبدٌ فِی الدنیا اِلّا اَنبَتَ اللهُ اَلحکمهَ فی قَلبِه وَ اِنطَقَ بِها لِسانه» هر بندهای که در دنیا پارسا شود خداوند درخت علم و حکمت رادر قلبش میرویاند و میوه آن را در زبان او به صورت نطق و علم افشانی به جریان میاندازد.
افراد زيادي هستند كه تحصيل علم كردهاند اما رتبه افراد به عمل است. بدون شک حضرت زینب(سلام الله علیها) این گونه قدم برداشتند و در همه ابعاد اسلامی و انسانی با اعمال نیک حرکت نمودند و با پارسایی دنیا را فدای آخرت نمودند، ایشان در این راستا آنچنان درخشیدند که به مقام عظمای ولایت مداری رسیدند.
جلوه های ولایت مداری حضرت زینب(سلام الله علیها)
یادگار یاس و امام حسن مجتبی(علیهالسلام)
حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از پدر، قلب خویش را معطوف ولیّ دیگر، امام حسن(علیهالسلام) نمودند. حضرت زینب(سلام الله علیها)شاهد بودندکه چگونه فرصت طلبان رفتاری ناشایست با امام زمان خود نمودند و به وی خیانت کردند امام بنابر مصالح اسلام به نفع معاویه از خلافت دست کشیدند، زمانی که عده ای از مردم بیمهر عراق به خیمهشان ریختند و مال ایشان را تاراج کرده و جانماز از زیر پای ایشان کشیدند حضرت فرمودند: «مردم عراق! بدانید به من سه خیانت کردیدکه از شما انتقام نکشیدم و شما را به خدا وا گذاردم، پدرم را کشتید، خودم را نیزه زدید وخيمهام را به تاراج بردید.»
براستی چرا ولیّ تنها ماند در حالی که ولایت حق مسلم آن بزرگوار بود و سود و زیان ولایت برای ایشان مطرح نبود. پیروی نکردن از امام، گمراهی آشکار در راه را به دنبال دارد، مردم عراق امام خویش را نشناختند ندانستند که فرزند زهرا(سلام الله علیها) جهان را به نور ایمان روشن خواهند ساخت.
قلبهای سیاه چگونه میتوانستند حاکمیت نور را بپذیرند جز حضرت زینب(سلام الله علیها) که عرفان جزء وجودیشان بود و همتای نفسهای روحانی امام خویش بودند چه کسی را یارای حق بود؟ زبان تاریخ آنقدر شیوا نیست تا جلوههای بارز و روشن حرکت حضرت زینب(سلام الله علیها) را دراین باره بیان کند اما آنچه به طور مختصر در کتب آمده چنین است اين است كه حضرت زینب(سلام الله علیها) برادر مجروح را پرستاری کردند و بعد همراه امام خویش رهسپار مدینه شدند در این سفر هم بزرگان بنیهاشم و هم جوانان شجاع و جنگجویان بدر و نونهالان خاندان علوی بودند تا به مدینه رسیدند حضرت زینب(سلام الله علیها) با برادرشان زندگانی میکردند تا این که به وداع مبتلا گردیدند. حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از شهادت امام، جنازهی ایشان را به خاک سپردند
بعد از رحلت پدر حضرت تابع ولیّ خود امام حسن(علیهالسلام) شدند امامی را که زنی از اهل امام به شهادت رساند. اینجاست که معرفت سخن میگوید، زینب(سلام الله علیها) و جعده هر دو تابع بودند، اما یکی تابع امام خویش و یکی تابع هوای خویش.
پس از شهادت امام حسن مجتبي(عليهالسلام)، امام حسین(علیهالسلام) که تاریخ ساز قلبهاست به مقام والای امامت رسیدند، حال همراهی حضرت زینب(سلام الله علیها) به مرحله ظهور و جلوهی واقعی خویش رسیده است، حال دیگر این حسین(علیهالسلام) است که میخواهد دین خدا را یاری کند، دینی که ارزش ریختنن پاکترین خونها را دارد.