عبور و مرور روزانه بیش از صد فروند از شناورهای تندرو، ناوهای جنگی، کشتی های تجاری، نفتکش و ماهیگیری با پرچم ملیت های مختلف، در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز، این حوزه را به یکی از حساس ترین، مناطق جهان مبدل ساخته است و ساده لوحانه است اگر تصور شود که کشتی های تجاری و ماهیگیری، در این حوزه صرفا ًبه دنبال همان ماموریت های ظاهری هستند و در پی کسب اطلاع از وضعیت منطقه نمی باشند. بدین جهت هواپیماهای (پی- 3- اف) نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، روزانه با چندین سورتی پرواز بر فراز منطقه به گشت و شناسایی می پردازند.
کاوشگران ما در این پروازهای اکتشافی با تهدیدهای بالقوه و گاهی اخطارهای جدی کشتی ها نیز روبه رو می شوند اما تا پایان ماموریت محول شده مردانه می ایستند و از تهدیدهای دشمنان بیمی به خود راه نمی دهند.
قابلیت های مهم هواپیماهای (پی- تری- اف) از جمله، شناسایی شناورهای سطحی (زیر دریایی) سقف پرواز تا ارتفاع 30000 پا، توانایی حمل مقادیر بمب، موشک، اژدر، مین دریایی، بمب مخصوص انهدام زیر دریایی و سرعت زیاد 480 مایل در ساعت است که در بین هواپیماهای ملخ دار، این هواپیما را به یک هواپیمای استراتژیک اکتشافی و گشتی شناسایی تبدیل کرده است.
این هواپیما دارای چهار موتور می باشد و قادر است با دو موتور خاموش، حدود 22 ساعت پرواز بدون سوخت گیری انجام دهد. عده نفرات پروازی آن در ماموریت های عادی و اکتشافی ده نفر است که در طول پرواز ضمن این که با دستگاه های مربوط به خود کار می کنند، به شناسایی شناورها از نوع، ملیت و محموله نیز می پردازند.
سرهنگ خلبان جمالی فرد
در اولین هفته از جنگ تحمیلی که دشمن بعثی از زمین و هوا و دریا کشورمان را مورد تجاوز قرار داده بود، از فرماندهی عملیات به ما دستور داده شد تا به منظور ایمنی بیشتر به دلیل اهمیت نوع هواپیما، هواپیماهای شناسایی را سریعاً از یکانی که در آن مستقر بودند به پایگاه دیگری انتقال دهیم. بچه های گردان نگهداری هم که به حساسیت های موضوع پی برده بودند با دریافت پیام شروع به آماده سازیی هواپیماها کردند و پاسی از شب نگذشته بود که کلیه هواپیماها را به پایگاه مورد نظر انتقال دادیم.
هنوز آخرین فروند از هواپیماهای گشتی شناسایی، در باند فرودگاه پایگاه مورد نظر به زمین ننشسته بود که ماموریت جدیدی به ما محول شد. ماموریتی که تا آن روز سابقه نداشت. چرا که تمامی ماموریت های هواپیماهای گشتی شناسایی تا آن زمان در روز انجام می شد. شرایط اضطراری بود و طبعاً در چنین شرایطی، تمامی قوانین و مقررات به گونه ای دگرگون می شود...
تامل جایز نبود. طبق دستور ابلاغ شده به گشت زنی روی مدارهای تعیین شده بر فراز آب های نیلگون خلیج فارس پرداخته تا مدار 90 درجه در 50 مایلی شرق و غرب، پیش رفتیم و مواردی را که مشکوک به نظر می رسید شناسایی و فوراً گزارش کرده و مسئولان را در جریان امر قرار دادیم که بلافاصله تدابیر لازم درمقابله با آنها صورت گرفت. ما نیز پس از ساعت ها تلاش بی وقفه و گشت زنی و شناسایی در منطقه، بر اساس دستورالعمل با ماموریت مان خاتمه داده و در پایگاه مورد نظر، به زمین نشستیم.
در آن روزهای سخت با نجات این هواپیماها از خطر انهدام در پایگاه، و با پروازهای طولانی خلبانان مقاورم، کادر پرواز و خدمه دلسوز بخش مهمی از ترفندهای دشمن در منطقه استراتژیک خلیج فارس، به موقع نقش بر آب شد.
درست یک سال از آغاز جنگ تحمیلی می گذشت. در یکی از ماموریت های گشت و شناسایی که از سمت غرب آغاز می شد و به منتهی الیه 61 درجه ختم می گردید، ناگاه اخطاری از سوی ناوِ فرماندهی آمریکایی که در منطقه مستقر بود دریافت کردیم. اخطار، از شدت و قوت زیادی برخوردار بود. برای لحظه ای فکر کردیم شاید از محدوده مورد نظر خارج شده ایم. اما با ملاحظه مدار 61 درجه، پی بردیم در محدوده آب های متعلق به میهن عزیزمان هستیم. اهمیتی به اخطار ندادیم. لحظاتی بعد، اخطار دیگری دریافت کردیم. مبنی بر این که اگر چنان چه از مدار 61 درجه جلوتر برویم مورد هدف قرار خواهیم گرفت.
بچه ها با خونسردی تمام به گشت زنی، خود ادامه دادند و از اخطار ناو آمریکایی، ادامه مسیر دادیم. ناو آمریکایی که نافرمانی هواپیما را نسبت به اخطارش می دید و به شدت خشمگین شده بود ناگاه یک دستورالعمل جنگی را بر روی مدار اضطراری سه بار و با لحنی تند قرائت کرد. مفهوم این اخطار چنین بود:
" چنان چه ادامه مسیر بدهید طبق دستور ستاد جنگ آمریکا تلف شده خواهید بود."
اما این اخطار هم کوچک ترین خللی در اراده بچه ها وارد نکرد و در جهت خلاف مسیر و سطح پرواز مورد نظر آنها حرکت خود را ادامه دادیم و پس از شناسایی و انجام ماموریت به پایگاه مراجعت کردیم.
سرگرد فتح اللّه زیوری
در طول جنگ تحمیلی، به دفعات و به وضوح کشتی های عراقی را که تحت پرچم آمریکا اسکورت می دند می دیدیم. آمریکایی ها اجازه نزدیک شدن به این کشتی ها را به ما نمی دادند ولی بچه های پروازی، جسورتر از آن بودند که با این توپ و تشر ها از میدان به در روند. ما با ترفند های مختلف حتی الامکان به آنها نزدیک می شدیم و شماره آنها را گزارش می کردیم تا یگان های دریایی بتوانند آنها را متوقف و بازرسی کنند.
یک بار در سال 65 به هنگام گشت بر فراز خلیج فارس و عبور از تنگه هرمز متوجه کشتی ای شدیم که با پرچم آمریکا در حال تردد بود. تا حد ممکن به آن نزدیک شدیم و پس از حصول اطمینان از این که عراقی است مورد را گزارش کردیم. ساعتی بعد، کشتی با اخطار جنگنده های نیروی هوایی متوقف شد و جهت تخلیه، به یکی از پایگاه های جنوب کشورمان هدایت گردید. این کشتی حامل مهمات برای کشور عراق بود و در پوشش کالاهایی چون لوازم خانگی و کولر گازی، و ... ادوات و تجهیزات نظامی حمل می کرد.
بار دیگر در سال 65 به هنگام گشت بر فراز آب های خلیج فارس به یک فروند کشتی با پرچم مصر برخورد کردیم که به ظاهر در حال ماهیگیری بود اما در پوشش تورها و ادوات ماهیگیری، دستگاه های گیرنده و فرستنده نصب کرده بود. این کشتی در واقع کشتی جاسوسی بود و تحرکات منطقه را به نفع دولت عراق، زیر نظر داشت و گزارش می کرد که پس از شناسایی توسط ما این توطئه نیز خنثی گردید.
سرهنگ خلبان مصطفی سهرابی
در سیزدهم مرداد ماه 1366 بر روی مدار53 درجه بر فراز آب های خلیج فارس در حال پرواز گشت و شناسایی بودیم که ناگاه از طریق رادار کیش به ما اطلاع داده شد شش فروند هواپیما روی صفحه راداری مشاهده می شوند که از 60 مایلی به سوی ما در حرکت هستند و از ما خواسته شد سریعاً منطقه را ترک کنیم.
با دریافت این پیام از آن جا که این هواپیما (پی- تری- اف) با همه توانایی هایش توان دفاع از خود را ندارد فورا ارتفاع را کم کرده و به سطح 500 پایی رساندیم و با سرعت 220 نات، ادامه مسیر دادیم. هواپیمای دشمن به سرعت به ما نزدیک می شد و اگر حضور ناگهانی شکاری های خودی در آسمان منطقه نبود، بی تردید جان سالم به در نمی بردیم.
منبع : بربلندای سپهر