خاطرات > خانواده شهيد > شهید زین العابدین دقتی پور
هشت تا دختر داشتم و فرزند نهم را باردار بودم. یک شب در عالم خواب دیدم که سید بزرگواری وارد خانه مان شد و یک گردنبند به شکل قلب به گردنم انداخت. روی دو طرف گردنبند نوشته بود: زین العابدین.
وقتی فرزندم متولد شد، پسر بود. نامش را زین العابد ین گذاشتم.
طوبی نقاش مودی
جمعه 26 آذر 1389 12:09 PM
تشکرات از این پست